شهید صادق گنجی

در واقع او كه فرزند ارشد خانواده بود از همان كودكی با درد آشنا و غمخوار مادر و بزرگتری برای خواهران و برادرانش بود و محروم از نعمت پدر زیر سایه مادری شیرزن چنان رشد كرد كه چه در مدرسه و چه محله و شهر همه او را بزرگتر از سن و قدش می دیدند.

گنجی كه مصداق راستین سخن امام در سال 42 كه فرمودند: 'سربازان من هم اینك در گهواره اند' بود نوجوانی اش مقارن بود با اوج مبارزات مردم علیه رژیم ستم شاهی و طولی نكشید كه خود را به خط مقدم مبارزه با جور عمال رژیم رساند.

طوری كه به گفته خود شهید در كتاب (بخشی به عنوان زندگی من) در سن 12 سالگی در مبارزات انقلابی شركت كرده و توسط مامورین ساواك دستگیر شده است.

او هم مرد میدان مبارزه بود و هم در علم و تحصیل و مطالعه شاگردی شاخص و به قول دوستانش نابغه بود.

او از جمله افراد پرتلاش حلقه مبارزاتی ماشاءالله كازرونی (مبارز قدیمی و راهبر مبارزین خطه دشتستان علیه رژیم طاغوت) بود و همراه دوستان نوجوانش به شعارنویسی روی دیوارهای شهر، سازماندهی تظاهرات و پخش اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام(ره) می پرداختند.

وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در تشكیل انجمن های اسلامی دانش آموزان و سه نهاد مردمی و انقلابی سپاه پاسداران، كمیته انقلاب اسلامی و بسیج مستضعفین در برازجان تلاش كرد.

در سال 59 برای تحصیل علوم دینی به تهران رفت وبا نمراتی عالی در آزمون ورودی مدرسه عالی شهید مطهری پذیرفته شد و از بزرگان و استادان مجربی چون آیت الله امامی كاشانی درس گرفت و موفق به اخذ مدرك كارشناسی در رشته الهیات و برتن كردن لباس مقدس روحانیت شد.

با آغاز جنگ تحمیلی هم در سنگر علم مشغول به تحصیل علوم بود و هم گاه و بیگاه از طریق این مركزعلمی و دینی تا پایان جنگ تحمیلی به عنوان مبلغ به جبهه ها اعزام می شد.

در یكی از همین اعزام ها با رزمنده ای به نام آقای فنی زاده آشنا می شود كه این آشنایی و بدنبال آن ارتباط صمیمانه بتدریج باعث ازدواج صادق با خواهر دوستش در سال 64شده كه سبحان و نادر ثمره این ازدواج مبارك است.

وی در این سالها در كنار تحصیل و حضور در جبهه مدتی رییس هسته گزینش كشتیرانی جمهوری اسلامی و سپس مسوول بازرسی عقیدتی نیروی دریایی سپاه پاسداران بود.

این روحانی وارسته در جبهه با اینكه امام جماعت و روحانی گروهان بود ولی در هر پست و جایگاهی وجود خود را لازم می دید حتی نگهبانی دریغ نداشت.

سال 64شاهد شهادت دوست، همرزم ونیز همسرخواهرش هوشنگ مزارعی و در چهلمین روز شهادت ایشان شهادت برادرش نادر بود.

بار دیگر او بود كه باید غمخوار و تسلی بخش دل داغدیده مادر و خواهرش باشد و دست نوازش بر سر یتیمان خواهر بكشد.

همه این دردها بود كه او را چون آهن گداخته صاف و صیقل داد و برای مقابله با مرارت ها آماده كرد و از آنجایی كه انقلاب امام، انقلاب رنج كشیده ها بود در سایه این انقلاب به گوهر وجودی خود دست یافت و شهادت بالاترین ارزش وتحفه الهی به انسانهای بزرگ را نصیب خود كرد.

در همین سالها به استخدام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی درآمد كه پس از مدت چند ماه براثر فراست، زیركی، ایمان به خدمت و نطق بالای ایشان نظر مسوولان وزارتخانه را به خود معطوف ساخت و در سال 65 از طرف معاونت بین الملل وزارت ارشاد به عنوان سفیر فرهنگی در كسوت مسوولیت خانه فرهنگ در لاهور پاكستان انتخاب شد.

صادق برای برقرای ارتباطی مستقیم و قوی با مردم آن دیار، با هوش سرشار خود بسرعت زبان اردو را بخوبی فرا گرفت طوری كه آثار و نوشته ها و حتی اشعاری به این زبان از وی باقی است.

شهید گنجی برای انجام ماموریت الهی اش كه خدمت به مسلمانان و روشنگری و رسوا ساختن دشمنان دین و عقیده مردم و خنثی ساختن نقشه هایشان بود از پا نمی نشست.

از فعالیت های فرهنگی و علمی ایشان در طی حضور سه سال و نیم،در پاكستان باید گفت كه ایشان با حضور در همه سمینارها، مجامع علمی، فرهنگی و هنری به روشنگری می پرداخت و مقالات و نوشته های علمی، دینی وی سرتیتر مهم بسیاری از مطبوعات پاكستان بود.

صادق جوان در مدت حضورش در آنجا 25 جلد كتاب از جمله مسیحیت در پاكستان، زن در پاكستان، شخصیت های پاكستان، احزاب و گروه های پاكستان، پاكستان و چگونگی فعالیت آمریكا در این كشور وآموزش و پرورش پاكستان را به چاپ رساند.

عشق و محبت گنجی این جوان 28 ساله برازجانی كه در واقع گنجی بود كه پاكستانی ها تازه او را دریافته و كشف كرده بودند در عمق دل اقشار مختلف مردم، استادان علمی و دینی و احزاب ریشه دوانده بود دوری از او را برایشان سخت كرده بود.

لذا در زمان پایان ماموریتش و بازگشت به ایران برایش 54 آیین تودیع برگزار كردند كه در آخرین مراسم دیگر دشمنان كوردل تاب تحمل وجودش را نداشتند و در آذرماه 69 او را به آرزوی دیرینه اش و به كاروان دوستان و همرزمانش رساندند.

مادرشهید گنجی در گفت وگو با ایرنا گفت: صادق مهربان، افتاده وبسیارعاقل بود بعد از فوت پدرش با اینكه 9سال بیشتر نداشت از درك بسیار بالایی برخوردار بود و در سختی ها مرا دلداری و امیدواری می داد و من به او تكیه می كردم و جای برادر و پدر من بود.

مرضیه خلیفه افزود: زمانی كه با شش فرزند یتیم به برازجان برگشتم با كار خیاطی مشغول بزرگ كردن بچه ها شدم صادق بدلیل اینكه مدرسه می رفت و سنش كم بود نمی توانست كار كند ولی پولی را كه برای مدرسه اش می دادم را به دور از چشم ما جمع می كرد و در زمان لزوم خرج خانه می كرد.

وی یادآورشد: صادق در مدت كوتاه چهل روز در فصل تعطیلی مدارس در مكتب قران را ختم كرد، بسیار باهوش و با استعداد بود همه معلمان و بعد از آن در دانشگاه از او به عنوان شاگرد نمونه یاد می كردند.

من را یكی دو باری با خود به پاكستان برد، یكبار وقت دنیا آمدن بچه دومش نادر و بار دیگر نیز كه در سال 68 از ایران به او دورنگار زده بودند كه به عنوان نماینده جمهموری اسلامی ایران در سمینار ائمه اطهار(ع) به مناسبت مبعث پیامبر در هندوستان شركت كند.

آن موقع نیز من پاكستان بودم و به همراه خانواده اش با او به هند رفتیم كه یك هفته ماندیم و او به زبان اردو سخنرانی می كرد.

در پاكستان خانه آنها بالای اداره اشان بود روزها ناهار صادق را پایین می بردیم چون كار زیاد می كرد زیاد او را نمی دیدیم بیشتر آخر شب به منزل برمی گشت.

مادر شهید گنجی بیان كرد: آخرین باری كه او را دیدیم نیز چهار ماه قبل از شهادتش بود كه با خانواده اش به برازجان آمده بودند و شب شهادتش نیز من یكدفعه حالم بسیار بد شد كه اصلا دلیلش را نمی دانستم.

فردای آن روز به قصد دكتر از خانه خارج شدم كه آقای توكلی دامادم سر كوچه من را دید و برگرداند و گفت تو برو من خودم برایت نوبت می گیرم من كه به دلم گذشته بود به خانه همسایه امان آقای كوثری رفتم و به او و خانمش گفتم مگر صادق شهید شده؟

یكباره حال آنها نیز خراب شد به آنها گفتم راستش را بگویید من آمادگی آن را دارم فرزندانم همیشه من را برای همچین روزی آماده می كردند اینطوری بود كه آنها گفتند 'در لاهور تیراندازی شده و صادق زخمی شده است' ولی من گفتم نه صادق شهید شده و من خبر شهادتش را همان روز فهمیدم.

مادر شهید گنجی گفت: خدا را شكر می كنم كه امانت هایی را كه خدا به من داده بود توانستم به تنهایی بزرگ كنم و به خودش برگردانم و فدای اسلام و امام كنم و امروز مایه افتخار من و سرزمینم باشند.

یوسف توكلی دوست و همسر خواهر شهید گنجی گفت: صادق اهل قلم و بسیار با ذوق بود، اطلاعیه ها و شعار راهپیمایی ها را در زمان مبارزه با رژیم طاغئت می نوشت، بسیار منظم و اصولی بود و همیشه می گفت كارها باید منسجم و تشكیلاتی و با همدلی و وحدت انجام گیرد.

توكلی افزود: شهید گنجی در زمان فعالیت گروهك ها و منافقین علیه امام، با قدرت بیان و توانایی با آنها مناظره وعلیه آنها موضع گیری می كرد و با قدرت جاذبه و دافعه ای كه داشت سعی می كرد آنها را جذب كند.

وی اضافه كرد: صادق از هر لحاظ، اخلاقی و عقیدتی، فكری و قدرت استدلال و بحث و مناظره، معلومات و قدرت برنامه ریزی صحیح از همه ما كه با هم كار می كردیم و بیشترمان از لحاظ سنی بزرگتر از او بودیم، بالاتر بود.

همیشه به ما توصیه می كرد خط مستقیم ولایت و رهبری را رها نكنید از افراط و تفریط بپرهیزید و فقط گوش به فرمان رهبر باشید و كاری به گروهك ها و جناح ها نداشته باشید و خود رهرو راستین ولایت بود و عامل به تمام معنای گفته های خود بود.

او همیشه می گفت محبوس كردن اسلام ظلم به اسلام است، انقلاب و اسلام تنها برای ما ملت ایران نیست بلكه برای همه ملتهای مستضعف و پابرهنه دنیاست و ما باید با ارشاد راهنمایی و گفت وگو با ملت ها انقلاب را صادر كنیم.

صادق با اشاره به گفته امام(ره) كه راه قدس از كربلا می گذرد می گفت صدور اسلام با زور و سرنیزه نیست و با توجه به سخن امام راه آن اشاعه فرهنگ عمیق و مكتب حسین(ع) و خون پاك او و انجام رسالت زینب گونه ماست.

آثار

وی در مدت حضورش در پاکستان چندین اثر از جمله: مسیحیت در پاکستان، زن در پاکستان، شخصیت‌های پاکستان، احزاب و گروه‌های پاکستان، پاکستان و چگونگی فعالیت آمریکا در این کشور و آموزش و پرورش پاکستان را به چاپ رساند و وی در کنار زبان‌های انگلیسی و عربی، به اردو تسلط نیز داشت و به این زبان شعر می‌گفت.

صادق گنجی رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پاکستان بود که به سال ۱۳۶۹ ترور شد.

شهید صادق گنجی

مطالب مشابه :

حفاری

سی ثانیه پای صحبت آقای برایان دایسون !!!! ...

گزارش کار آزمایشگاه خواص سیالات

دکل حفاری

حاجي قهر كرده اي؟

ساختار رزومه – نمونه کار و نامه درخواست

طنز و طنزپردازی در استان بوشهر

لیست موسسه ها و دانشگاههای غیر انتفاعی - غیر دولتی کشور

ولایتی و قهوه خوری!

شهید صادق گنجی