تصاویر هولناک از آتش سوزی امروز دریاچه ( پریشان بازهم در آتش خود خواهان سوخت)

 آسمان صاف و آبی امروز مرا وسوسه کرده بود که بعد ازظهر سری به دشت برم بزنم و از طبیعت زیبای آنجا عکس بگیرم در همین فکر بودم که صدای زنگ تلفن همراه مرا به خود آورد نگاه کردم دوست و همکار خوبم بیژن قره بیگی بود

سلام بیژن چه خبر

-خبر دیگه از این بدتر  نیزار های دریاچه در حال سوختن است  من دارم میرم تو هم بیا  خداحافظ

همین  . چند لحظه مات و مبهوت ماندم دیگر کار از تاسف خوردن و نالیدن وغصه خوردن گذشته باید کاری کرد

تلفن ها یکی پس از دیگری به این طرف و آنطرف زده شد  به خانبازی  رئیس محیط زیست  که شیراز بود. آقای صالح پور فرماندار هم شیراز در جلسه بودند و موبایلشان جواب نمی داد  به پلیس 110 به آتش نشانی  به آقای شهردارهم زنگ زدیم  

سید محمد هاشمی و دوستان هم اندیش هم از آنطرف در تکاپو بودند و محسن عباس پور هم از بوشهر و از راهی دور اوضاع را پیگیری می کرد .  ظاهرا حوالی ظهر ماشین آتش نشانی تا  کنار دریاچه رفته بود ولی از آنجا که امکان فرونشستن ماشین در گل وجود داشت نتوانسته بودند به آتش نزدیک شوند . در کنار دریاچه با دوستان طرفدار محیط زیست ملاقات کردیم و به طرف شعله های بلند آتش حرکت کردیم  منظره ی بسیار هولناک و دلهره آوری بود شعله های آتش نیزار های خشک شده را  محاصره کرده و آنها را به سرعت می بلعید طوری که چند لحظه بعد جز خاکستری از آنها باقی نمی ماند به عمرم چنین صحنه هایی را ندیده بودم  بلندی شعله ها گاه به 10 متر می رسید  کاری از دست ما ساخته نبود و فقط حسرت می خوردیم و مرگ بیشه زار ها را به نظاره نشسته بودیم غلامرضا راسخی عزیز بسیار بی تاب بود ونگران  خیلی تحت تاثیر رفتارش بودم .

  تلفن آقای فرماندار را یکبار دیگر گرفتم خوشبختانه این بار جواب دادند

الو سلام مهندس صالح پور 

بله بفرمائید

پولادی هستم  شما در جریان آتش سوزی امروز دریاچه هستید

نه خیر من شیرازم جلسه داریم

آقای صالح پور ما الان در چند متری شعله های آتش هستیم  بخش های وسیعی از دریاچه در حال سوختن است وضعیت وحشتناکی است اگر همین طور پیش برود تا فردا دیگر هیچی از نیزار ها باقی نمی ماند

من در جریان نبوده ام الان پیگیری می کنم  تا نیروهای امداد اعزام شوند

ممنون آقای صالح پور  ....... خداحافظ

دقایقی بعد آقای عسکری شهردار تماس گرفتند و گفتند یک ماشین آتش نشانی را فرستاده اند

ماشین هم آمد ولی باز هم امکان نزدیک شدن به محل حریق را بدست نیاورد .باد شدید هم در حال وزیدن بود و این مشکل را دو چندان می کرد  مایوسانه و نا امید در سایه یکی از بیشه ها ایستاده و نظاره می کردیم مرگ تدریجی دریاچه را که چگونه در آتش قهر و خود خواهی ما انسان نماها در حال سوختن بود و  می دیدیم دهها گنجشک و چکاوک وپرندگانی که پرواز کنان سوختن آشیانه ها  وشاید تخم ها و جوجه  ها یشان را  به سوگ نشسته بودند  .

 

 

 


مطالب مشابه :


پوست نارنگی ترسو و ماشین آتش نشانی روی صحنه رفت!

ماشین آتش نشانی: صدای کلفت بی توجه: من برم دیگه دوباره.




شرح وظایف و مخاطرات شغلی آتش نشانان

آتش نشانی. آتش صدای زنگ حریق و ارگونومی وسایل تجهیزات و ماشین




فرشته آتش نشان

تخت بیمارستان به داخل ماشین آتش نشانی و وقتی که صدای آژیر را شنیدید و دیدید




شرح وظایف و مخاطرات شغلی آتش نشانان

آتش نشانی, ایمنی ,حریق , صدای زنگ حریق و ارگونومی وسایل، تجهیزات و ماشین




سرگذشت دانه ها

صدای زنگ تلفن – صدای آژیر ماشین آتش نشانیصدای اذان صدای آژیر ماشین آتش نشانی




اولین بازدید نوآموزان در سال تحصیلی جدید. باز دید از اداره آتش نشانی

شنیدن صدای آژیر ماشین آتش عکس یادگاری دسته جمعی نوآموزان با ماموران نترس اراده آتش نشانی




وظیفه آتش نشانی چیست ؟؟

وظیفه آتش نشانی متر تا آتش نشانی فاصله داشت و صدای ست ؛ خلاصه ماشین آتش نشان




تصاویر هولناک از آتش سوزی امروز دریاچه ( پریشان بازهم در آتش خود خواهان سوخت)

ظاهرا حوالی ظهر ماشین آتش نشانی تا کنار دریاچه رفته بود ولی از آنجا که صدای کازرون




گزارشی از فعالیت آتش نشانان یک ایستگاه آتش نشانی: ای کاش همیشه کم کار باشند

گزارشی از فعالیت آتش نشانان یک ایستگاه آتش نشانی: " خودروها وقتی صدای آژیر ماشین های ما




برچسب :