سفر یک ساعته در اهواز (1)

جهارشنبه 22 دی ماه برای کنگره بیهوشی به اهواز رفتم البته کنگره در بیمارستان بزرگ شرکت نفت و با همکاری دانشگاه علوم پزشکی اهواز و شرکت نفت برگزار شده بود آخرین بار که اهواز بودم حدود 10 سال قبل و پس از اتمام سربازی در شهریور 1380 بود
دیروز هم تا حدود ساعت 16 در کنگره بیهوشی بودم و یک دفعه به خود آمدم دیدم فقط یه ساعت وقت دارم تا خاطرات قدیم را زنده کنم راستی شما بودید تو بک ساعت کجا می رفتید به خوابگاههایی که هیچکس تو اونجا شما را نمیشناسن؟ یا به خود دانشگاه می رفتید یا به بیمارستانهایی که در آنها کشیک داده , خنده و دعوا وکلی خاطره توش دارید یا به بازار ماهی فروشها شاید هم به بازار کاوه میرفتید و یه سمبوسه خوشمزه می خوردید (چن باری با بابک بوب رفته بودیم) . شاید هم به پیتزا فروشی های کیانپارس می رفتید ( چند باری با فرزین(احمد رضا) هژبریان رفته بودیم) شاید هم به سینما می رفتید و تو این یه ساعت یه فیلم هنری میدید(یادش بخیر چند باری با دکتر تبرک پور رفته بودیم )

خوب قبل از آنکه سراغ سفر یه ساعته بریم باید از دوستان خوبمون دکتر کلانتر و دکتر مهتدی هم بنویسم هر دو را تو کنگره دیدم نه از نظر قیافه و نه از نظر برخورد اصلا عوض نشده بودند با همه پست و گرفتاری که داشتند مثل قدیم با محبت و صمیمی بودند (قابل توجه اونهایی که تا یه پست میگیرن همه چیز را فراموش می کنند) این هم یه عکس که من افتخار می کنم در کنار ایشون هستم البته متاسفانه فرصت نشد با دکتر مهتدی عکس بگیرم

.... بگذریم از راننده کنگره خواستم به جای فرودگاه من را چهار شیر پیاده کنه جلوی بیمارستان ابوذر پیاده شدم یاد اورژانس اون, بخش اطفالش , دکتر میر دهقان , بخش مار وعقرب گزیدگی بخیر راستی یادم هست بخش اطفال را با تعدادی از دوستان من جمله دکترها: منصور بهره بر ,عدالت بهبهانی, به فر , و چند تا دوستان 68 ( دکترها رییس پور, معاشی , ابن سعیدی ..) گذراندم :

کنار بیمارستان ابوذر با یه راننده تاکسی صحبت کردم و پس از کلی چانه قرار شد تو یه ساعت با هم باشیم راننده تاکسی عرب زبان بود مال طرفهای ویس و وقتی فارسی حرف می زد من را می برد به سالها قبل ؛ اون موقع که شاید فکرش را هم نمی کردم یه روز با شنیدن این گویش لذت هم ببرم راننده گفت گه نادری را برای کشیدن مترو بسته اند تو راه از فلکه نخل رد شدیم درختاهایش بزرگتر نشده بودند پیر هم نشده بودند فقط یک کم تیره تر ازقبل به نظر میرسیدند :

بعد رفتیم درب بیمارستان امام وقت داخل رفتن نبود یه عکس ازدرب اورژانس اون گرفتم که خیلی تغییر کرده :

این هم درب اصلی اگه توجه کنید ممکنه نام چند نفر آشنا را در تابلو پزشکان ببینید دکتر عصار, دکتر عادل ,دکتر شاه محمدی دکتر عسکری , که در زمان ما جزء اساتید بودند دکتر ها ساعت ساز و بلادی موسوی دستیار بودند وباید به خانم دکتر صامت زاده(فکر کنم بچه های 68 بودن) و به دوست خوبم دکتر سید بهمن قادریان (بچه های 68 ) تبریک بگم که اسمشون کنار اساتیدشون رفته:

این هم لینک عکس بزرگتر به افتخار دوستان:

برای دیدن عکس بزرگتر اینجا را کلیک کنید

عکس بالا را که گرفتم صاحب پراید با خنده و تعجب گفت: " عکس مو را گرفتی ؟"

گفتم : "ها عکس تونم گرفتم" و از داخل تاکسی برایش دست تکان دادم

خوب بعدش رفتیم فلکه شهدا :

این هم دوعکس از بزرگترین کتابفروشی اهواز در زمان دانشجویی ما به نام کتابفروشی بین المللی یادم هست کتابهای اصلی را این کتابفروشی می آورد شاید اولین کتابی که از آن خریدم ترجمه بیوشیمی لنینگه باشه البته این اواخر کتابفروشی دیگه ای هم باز شده بود(حدود سال 75-74) که داشت رشد می کرد و در خیابان حافظ بود بهر حال ظاهر کتابفروشی بین المللی هم خیلی عوض شده و تبلیغات مختلف اجازه دیدن ویترین را نمیداد:

خوب بقیه عکسها را در مطلب بعدی می گذارم تا صفحه برای دیدن با اینترنت پر سرعت دچار مشکل نشه

سفر یک ساعته در اهواز (1)

مطالب مشابه :

اینجا اهواز است

پزشکان متخصص اعصاب و روان شهر اهواز

سفر یک ساعته در اهواز (1)

برنامه ریزی کلاس درس مدیریت تحول دکتر فراهانی

حاشیه های مراسم هفتمین روز احمد رضایی در اهواز

احضار و بازجويي در اداره اطلاعات خوزستان !

درس برنامه ریزی استراتژیک و تحلیل محیط داخلی و بیرون دکتر مهر علیزاده

لیست کلی پایان نامه های دفاع شده در دانشگاه های دارای رشته کتابداری و اطلاع رسانی در کشور 3

راه اندازی سامانه الکترونیکی نظارت بر توزیع و مصرف دارو در خوزستان