عقد اخوت درمسجد روستای باراز( روز عید غدیر)
امروز برای دست بوسی پدر و مادر به روستا ی باراز زادگاهم رفتم
تا به پدر ومادر عزیزم وسادات هم تبریک بگوییم این عید الله الاکبر را.
خیلی بچه ها هم خوشحال بودن از اینکه همه دور هم بودیم عمو و عمه ها
و دایی ها در کنار مادر بزرگها وپدر بزرگ چه قدر بچه ها بازی کردن.
اتفاقا مجلسی هم بود در محل مسجدجامع بعد از ظهر ساعت ۲
اخه روستای ما رسم هست که شب عید غدیر حنا درست می کنن
و برا همدیگه میبرن خیلی ها حتی سرشون را هم حنا میکنن البته خانما
ودست های بچه ها را هم حنا می کنندخیلی جذاب است برا بچه ها
با اون رنگ قشنگش که دل ادم میخواد هر دم نگاه دستات کنی
و از رنگ حنا ی روز غدیر که روی انگشتانت هست لذت ببری .
اصلا روز غدیر از ذهن ما حذف نمیشود وهر سال منتظرش هستیم.
در روستای ما درخت گردویی هست که گردوهای آن وقف مجلس عید غدیره
اگه گردو داشته باشه به کسایی که در مجلس عید غدیر شرکت کنند
خصوصا بچه ها را گردو می دهند.
شما را بخدا ببینید قدیمی ها چه قدر مهم بود براشون این مراسمات
حالا ادارات را تعطیل می کنن برای غدیر که کارمندان به مجالس جشن برن
ولی بعضی ها عید غدیر میاد و میرود حتی یه دقیقه هم در مراسم شرکت
نمی کنن تازه حقوق اون روزش را هم میگیره سر ماه
در روستای مابه دیدن سادات می روند اخه روستای زیبای من یکی از
روستاهایی هست که سادات زیادی داره وهمه به این بزرگواران احترام
خاصی می گذارن.
اما :
امروز در مجلس بعد چند دقیقه ای صحبت در باره جریان غدیر واداب آن
وتبین موضوع تمسک به ولایت علی بن ابیطالب علیه السلام
مراسم عقد اخوت را هم اجرا کردم که تا امسال برگزار نمیشده
حضار مجلس را توصیه کردم به گرفتن دست راست همدیگر اول خجالت
می کشیدن بعد از تو ضیح. دست همدیگر را گرفتن و من هم با صدای بلند
متن عقد اخوت را خواندم و مردم تکرار کردن بعد هم ترجمه کردم که در این
عقد از همدیگر در برابر خدا چه عهدی می بندیم (...اگر بهشتی شدم و به
بهشت وارد نشوم تا تو راهم همراه خودم ببرم ودعای اخرش که من همه
حقوقی که بر گردن تو داشتم برداشتم ازت راضیم فقط اینکه برات دعا کنم و...
دوستان نمی دانم این عقد را عملی کرده اید یانه وقتی گرمی دست برادر
مومن خود را در بدنت حس می کنی و اون جملات پرمعنا و محتوا
خوانده میشود از ته قلب شاد میشوی بدنت می لرزد وحس قشنگی بهت
دست می دهدکه دیگه دلم از کینه وعداوت و... خالی شد و
نا خوداگاه اشک چشم سرازیر میشودواحساس سبکی می کنی.
متن عربی عقد اخوت
«وَاَخَیْتُکَ فِی اللَّهِ وَ صَافَیْتُکَ فِی اللَّهِ وَ صَافَحْتُکَ فِی اللَّهِ وَ عَاهَدْتُ اللَّهَ وَ مَلَائِکَتَهُ وَ کُتُبَهُ وَ
رُسُلَهُ وَ أَنْبِیَاءَهُ وَ الْأَئِمَّةَ الْمَعْصُومِینَ (ع) عَلَى أَنِّی إِنْ کُنْتُ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ الشَّفَاعَةِ وَ
أُذِنَ لِی بِأَنْ أَدْخُلَ الْجَنَّةَ لَا أَدْخُلُهَا إِلَّا وَ أَنْتَ مَعِی»
سپس طرف دیگر در جواب او میگوید: «قَبِلْتُ»
باز هم نفر اول میگوید : «أَسْقَطْتُ عَنْکَ جَمِیعَ حُقُوقِ الْأُخُوَّةِ مَا خَلَا
الشَّفَاعَةَ وَ الدُّعَاءَ وَ الزِّیَارَة»
ترجمه: نفر اول میگوید:
«به خاطر خدا با تو برادری و صفا (یکرنگی) میورزم به خاطر خدا
دستم را در دستت قرار میدهم؛ و در پیشگاه خدا و فرشتگان و
کتابها و فرستادگان او عهد میکنم که اگر از اهل بهشت و شفاعت
باشم و اجازه ورود در بهشت را یابم، بدون تو وارد بهشت نشوم».
سپس نفر دوم میگوید: «قبول کردم».
باز برادر اول میگوید «تمام حقوق برادری به جز حق شفاعت و دعا و
دید و بازدید را از تو ساقط کردم»
مطالب مشابه :
استخدام پاره وقت
بازار کار - استخدام پاره وقت - بازار کار پایگاه اطلاع رسانی استخدام و اشتغال ایرانیان
دوره زمونه عوض شده !
فکر کردی خودت فقط بلدی شعر بگی ما هم بلدیم خانم خانما . استخدام٬ آگهی استخدام
نت در دبی !
خوبی خانم خانما استخدام٬ آگهی استخدام | ارسال ایمیل
خانوما لطفا باانصاف بخونید نه با تعصب!!!
امان از دست این خانما ، ما بالاخره نفهمیدیم مردا همشون عین همن یا یکی از یکی آگهی استخدام;
89 هشت و نه یا هشتادو نه
سلام بانو خوبی خانم خانما استخدام٬ آگهی استخدام | ارسال ایمیل
عقد اخوت درمسجد روستای باراز( روز عید غدیر)
باراز سلام - عقد اخوت درمسجد روستای باراز( روز عید غدیر) - فرهنگي ، اجتماعي؛ مذهبي ،تاريخي
برچسب :
اگهی استخدام خانما