اشعار در مدح امام زمان(عج)
من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم
شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم
شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست
باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم
هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد
این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم
شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را
می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم
یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود
گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم
\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
دل ما و صفای بارانت، از دعای تو سبز و سیرابیم
«و من الماء کل شئ حی» همه مدیون حضرت آبیم
از زلال تو روشنیم ای آب، دل به دریا که میزنیم ای آب
موج در موج شرح دلتنگی ست، لب هر جوی اگر که بیتابیم
دجله هر شب هزار و یک قصه از نیستان سامرا دارد
مثل ما که هزار و یک سال است زائر غصههای سردابیم
بی تو یک روزِ خوش نبود و نرفت آبِ خوش از گلویمان پایین
یا سرابیم بی تو در پوچی یا که در خواب خویش مردابیم
کی بتابی تو یک شبِ بی ابر، بر شبستان حوض کوچکمان؟
و ببینیم باز هم با تو، غرقِ تسبیح موج و مهتابیم
گفته پیری که از بلندی کوه، جویبار دل تو جاری شد
ما که یک عمر رفت و در خوابیم «مگر این چند روز دریابیم»
آمدی بغض کوچهها وا شد، اشکها قطره قطره دریا شد
با شما هر جزیره خضراء شد، در بهارت چه سبز و شادابیم
\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\\
سرم را می زنم از بی کسی گاهی به درگاهی
نه با خود زاد راهی بردم از دنیا، نه همراهی
اگر زاد رهی دارم همین اندوه و فریاد است
"نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی"
غروبی را تداعی می کنم با شوق دیدارش
تماشا می کنم عطر تنش را هر سحرگاهی
دلم یک بار بویش را زیارت کرد... این یعنی
نمی خواهد گدایی را براند از درش شاهی
نمی خواهم که برگردد ورق، ابلیس برگردد
دعای دست می گویی، چرا چیزی نمی خواهی؟
از این سرگشتگی سمت تو پارو می زنم مولا!
از این گم بودگی سوی تو پیدا می کنم راهی
به طبع طوطیان هند عادت کرده ام ، هندو
همه شب رام رامی گفت و من الله اللهی
هلال نیمه ی شعبان رسید و داغ دل نو شد
دعای آل یاسین خوانده ام با شعر کوتاهی
اگر عصری ست یا صبحی تو آن عصری تو آن صبحی
اگر مهری ست یا ماهی تو آن مهری تو آن ماهی
دل مصر و یمن خون شد ز مکر نابرادرها
یقین دارم که تو آن یوسف افتاده در چاهی
(((((((((((((((((((((((((((((((((((((نظر یادتون نره)))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))
+++++++++++++++
نظر یادتون نره
مطالب مشابه :
دانلود نواهای مخصوص امام زمان (عج) در قالب 210 قطعه صوتی و تصویری
چشم به راه امام زمان (ارواحنا فداه) - دانلود نواهای مخصوص امام زمان 7 قطعه مدح امام زمان (عج)
مدح آقا امام زمان ( عج )
خادمان حسین(ع) - مدح آقا امام زمان ( عج ) - مستی قلب من از جام حسین است×××نمک زندگی ام از نام
امام زمان(عج)-مدح
اشعار مذهبی - امام زمان(عج)-مدح - بانک اشعار اهلبیت
شعر در مدح امام زمان (عج)
امام زمان(ع) - شعر در مدح امام زمان (عج) - مهدی صاحب الزمان
شعر مدح امام حسین (ع)
عطش - شعر مدح امام حسین (ع) » شعر فراق امام زمان (عج) » شعر فراق امام زمان (عج)
در مدح امام مهدی (عج)
منجی آخرالزمان - در مدح امام مهدی (عج) چگونه امام زمان (عج) بر دولت ها پيروز مى شود
شعر مدح امام حسن مجتبی (ع)
عطش - شعر مدح امام حسن مجتبی » شعر فراق امام زمان (عج) » شعر مرثیه حضرت عبدالعظیم حسنی
اشعار در مدح امام زمان(عج)
اشعار در مدح امام زمان(عج) من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می
امام حسین(ع)-مدح و ولادت
اشعار مذهبی - امام حسین(ع)-مدح و ولادت - بانک اشعار امام زمان(عج)-مناجات
مدح و منقبت - امام علی (ع)
مدح و منقبت - امام علی (ع) گردد به گردش نگهش محور زمان دست خداست با سر انگشت میتوان
برچسب :
مدح امام زمان