زمينه‌ها و علت‌هاي تأثير زبان پارسی دري در زبان تازي

زمينه‌ها و علت‌هاي تأثير زبان پارسی دري در زبان تازي

بخش نخست

شوکت علی محمدی

به دليل ويژگي جغرافيايي سر زمين عرب هاو آريان‌هاي دري زبان، بيشترين داد و ستد زباني هر يك از دو زبان عربي و دري با زبان ديگر، بين اين دو زبان گونه بسته است. پيش از اسلام و ظهور زبان قرآن، آريان‌ها داراي تمدن ديرينه‌ي با شكوه، فرّ سياسي، ادبي و هنري بوده و همواره بر بخش بزرگي از سر زمين امروز عرب‌ها حاكميت داشته اند. به دليل فرا دستي تمدني و سياسي دري زبان ها، پيش از اسلام، تأثير پذيري از سوي عرب‌ها بوده است. بخش بزرگي از واژه‌هاي فني در حرفه‌هاي گوناگون، واژه‌هاي معنوي، نظامي و... گرفته شده از زبان دري است. پس از اسلام اين داد وستد دو سويه بوده است. در پي، زمينه‌ها، علت ها و چگونگي تأثير پذيري زبان عربي از دري و بخشي از واژه‌هاي دري در زبان عرب را نشان خواهم داد.

الف. تمدن باشكوه و اقتدار سياسي آريان ها

آريان‌هاي دري زبان، داراي تمدن ديرينه و پر دامه‌اي بوده كه يكي از دو قدرت برتر جهان آن روز به شمار مي‌آمدند. عرب‌ها در ميانه‌ي دو تمدن بزرگ آريان و روم، پيش از اسلام تمدني نداشتند و از تمام جهان به صحرا گردي قناعت كرده بودند. «بر مستد» در باره‌ي تمدن پردامنه ديوان اداري اين اقلیم باشکوه مي نويسد: «اداره‌ي كشور شاهنشاهي ايران كه از بحر الجزاير تا رود سند و از اقيانوس هند تا خزر امتداد مي يافت، كار آساني نبود و در گذشته هيچ گاه حكم داري در مقابل چنان وظيفه‌ي سنگيني واقع نشده كه كوروش آن را شروع كرد و داريوش بزرگ (521- 585 پ. م) ادامه داد. اين گونه سازمان كشور داري را كه در خاور زمين بلكه در تمام جهان متمدن اولين بار به وجود آمد، يكي از مراحل قابل توجه تاريخ بشر توان شمرد.»[1]

ويل دورانت، در باره‌ي چگونگي دانش در زمانه‌ي ساساني مي‌گويد:

«پهلوي ـ‌ زبان هند و اروپايي در سلطنت اشكانيان (بلخي) ـ‌ در زمان ساسانيان نيز معمول بود. از ادبيات آن زمان فقط ششصد هزار كلمه باقي مانده است كه همه مربوط است به دين. ما مي‌دانيم كه آن ادبيات وسيع بوده است، اما چون موبدان حافظ و ناقل آن بودند، بيشتر آثار غير ديني را مي‌گذاشتند تا از ميان برود. شاهان ساساني حاميان روشنگر ادبيات و فلسفه بودند. خسرو انو شيروان در اين كار برتر از همه‌ي آنان بود. به فرمان او آثار افلاطون به زبان پهلوي ترجمه و در دانشگاه گندي شاپور تدريس شد.»[2]

ويل دورانت: «صنعت نساجي ساسانيان از طرح‌هاي نقاشي، مجسمه سازي، سفال سازي و ساير اشكال تزييني بهره مند شد. پارچه‌هاي حريرف مطرز، ديبا و دمشقي، گستردني ها، روپوش‌هاي صندلي، سايبان ها، چادرها و فرش‌ها با حوصله‌ي بسيار و مهارت بافته و آن گاه به گونه‌ي رنگ‌هاي زرد، آبي و سبز، رنگ آميزي مي‌شوند. ... هنر ساساني اشاعه‌ي شكل‌ها و دواعي هنري خود در هندوستان، تركستان و چين در مشرق و سوريه، آسياي صغير، قسطنطنيه، بالكان، مصر و اسپانيا در مغرب، دين خود را ادا كرد. شايد نفوذ آن به هنر يوناني ياري كرد تا از ابرام در نمايش تصوير‌هاي كلاسيك دست بردارد و به روش تزييني بيزانتي گرايد. و به هنر مسيحيت لاتين معاضدت نمود تا از سقف هاي چوبي به طارم ها و گنبد‌هاي آجري يا سنگي و ديوار ‌هاي دعامه‌اي فقط توجه كند. هنر ساختن دروازه‌ها و گنبدهاي بزرگ كه خاص معماري ساساني بود، به مسجد‌هاي اسلامي و قصر و معابد منتقل شد.»[3]

دين نو پاي اسلامي در جزيره‌ي برهنه از تمدن زاده شد و به سوي كشور‌هاي متمدن آن روز نفوذ كرد و از شالوده‌ي تمدن‌ها به ويژه تمدن كهن آريان بهره جسته است و تمدن اسلامي پي ريزي شد. در شكل گيری تمدن اسلامي نقش آريان ها، به ويژه خراسانيان بسيار بر جسته است. نقش خراسانيان در شكل گيري سلسله‌ي عباسيان و آشنايي آنان با تمدن و پي ريزي نهضت ترجمه و گسترش اسلام درتركستان، شبه قاره‌ي هند، مصر و شمال آفريقا و اسپانيا، چين، اندونزي و... غير قابل انكار است.

جواهر لعل نهرو: «ارتش اعراب درحالي كه سوي آسياي مركزي وشمال آفريقا پيش مي رفت و گسترش مي يافت، نه فقط مذهب تازه را همراه خود مي‌برد، بل كه يك تمدن جوان ودر حال رشد را باخود داشت. سوريه، بين النهرين و مصر همه در فرهنگ عربي (اسلامي) جذب شدند وتحليل رفتند، زبان عربي، زبان عادي و رسمي آن‌ها شد. از نظر نژادي نيز؛ اعراب به هم آميختند و شبيه يك ديگر شدند. بغداد، دمشق، قاهره مراكز بزرگ فرهنگي عربي (اسلامي) شدند و بر اثر جهش پر نيرويي كه تمدن جديد به وجود آمده بود، ساختمان‌هاي زيباي بسياري در آن‌ها پاگرفت ... هر چند ايران شبيه اعراب نشد و در مليت عربي تحليل نرفت، تمدن عرب (اسلام) تأثير فوق العاده درآن داشت و اسلام در ايران هم مانند هند يك حيات تازه براي فعاليت هنري ايجاد كرد. هنر و فرهنگ عربي(اسلامي) هم تحت نفوذ و تأثير ايران واقع شد.»[4]

شهيد مطهري: «مسلمين نظامات اداري خود را از ايران اقتباس كردندو دفاتر و دواوين دستگاه خلافت به سبك دفاتر و دواوين قديمي ايران تنظيم مي‌شد و احياناً زبان اداري و دفتري زبان فارسي بود. بعد ها ايرانيان مسلمان ترجيح دادند كه به زبان عربي بر گردانند.»[5]

تاثير تمدن ديرينه‌ي آريان‌ها بر تمدن اسلامي كه بيشترينه‌ي شان ساخته خود آريان‌ها است انكار ناپذير است. عرب‌ها نيز از راه آشنايي با اين تمدن، راه متمدن شدن را پيمودند. فرمان روايان عرب در آغاز، حتي سكه‌هاي شان را با كالبد سكه‌هاي ساساني و با همان كلمات ضرب مي‌كردند: «كلماتي كه بر روي سكه‌هاي حكمرانان تازي ثبت است، غالباً تقليد و تكرار همان كلماتي است كه در دوره‌ي ساساني روي سكه‌هاي پادشاهان آن خاندان نوشته مي‌شده و حتي همان قالب ها را به كار مي‌بردند. نام حكمران تازي نيز بر حسب عادت با همان ساختمان پهلوي سكه‌هاي زمان ساساني ثبت شده است؛ مانند «ابيدل لاه زياتان» روي سكه‌ي «عبيد الله بن زياد» والي سيستان (53- 56هـ.).[6]

آريان‌هاي متمدن در همه‌ي زمينه ها؛ حرفه ها، دانش‌هاي آن زمان، كشور داري و... داراي كمال و پيشرفت چشمگيري بوده است كه هم پيش از اسلام و هم پس از آن بر عرب‌ها تأثير گذاشته اند. عرب‌هاي بي تمدن، با ظهور اسلام پايه گذار تمدن نو پاي اسلام شدند و با نقش بر جسته‌ي آريان‌ها در شكل گيري اين تمدن جديد، از توان تمدن باستاني آريان‌ها بيشترين بهره برداري شد. در همه‌ي حرفه ها، شغل ها، كشور داري، نظامي و... واژگان فني در زبان عرب از داده‌هاي زبان دري است و حتي در بخش متافيزيكي و معنوي واژه‌هاي فردوس، برزخ، حور، دين، مائده، هاروت، ماروت، جناح، عفريت، و... در زبان عربي و قرآن از دري گرفته شده است. ديگر واژه‌هاي دري در زبان عرب در بخش ديگر نشان داده خواهد شد. واژه‌هاي بالا در قرآن آمده و بدون ترديد پيش از اسلام وارد زبان عرب شده است. پس از اسلام در بخش‌هاي ديگر، به ويژه در كار‌هاي كشور داري و لشكري بيشترين واژه‌ها وارد زبان عرب شده است. تمدن و دارايي واژگاني زبان دري در همه‌ي زمينه‌ها پشتوانه‌ي نيرومند زبان عرب گرديد.

ب. تسلط دري زبان‌ها بر سر زمين عرب ها

سر زمين عرب در همسايگي تمدن بزرگ آريان‌ها بوده و در كشاكش آريان‌ها و روميان، سر زمين عرب‌ها همواره گذر گاه، لشكر گاه و جايگاه مناسب آريان‌ها بوده است. از هنگامي كه آشورها به دست مادها بر افتاد و سر زمين شان به دست مادها افتاد؛ تسلط آريان‌ها بر سر زمين عرب‌ها آغاز مي‌شود كه داد و ستد زباني پيامد قهري اين اختلاط است. زماني كه كوروش شاهنشاهي بزرگي را در بابل پاي تخت كلده بنيان نهاد؛ خانواده‌هاي بزرگ عرب و فرمانروايان محلي در چتر حمايتي او بودند و باج و خراج به او مي پرداختند. در دوران ساساني دولت حيره دست نشانده آنان بود و پاي تخت ساسانيان در تيسپون (مدائن و بغداد کنونی) قرار داشت. تجارت عرب‌ها با هند و چين با همياري آريان‌ها انجام مي‌شد و نيز حضور آريان‌ها در بر اندازي حبشيان، همزيستي و تبادل زباني را گسترش بخشيد.

آر تور جفري در باره‌ي حضور و تأثير گذاري دري زبان‌ها مي‌گويد:

«تماس و ارتباط ميان عربستان و ايران عهد ساساني در دوره‌ي بلا فصل پيش از اسلام بسيار نزديك بوده است. مملكت عربي متمركز در پيرامون حيره واقع بر رود فرات، مدت‌هاي مديد زير نفوذ ايران قرار داشت و يكي از كانون‌هاي انتشار فرهنگ ايراني در ميان اعراب بود.[7] در نزاع عظيم ميان ساسانيان و امپراطوري روم شرقي (بيزانس) كه در آن حيريان در مقابل غسانيان قرار گرفتند، قبايل و طوايف ديگر عرب نيز درگير شدند و به طور طبيعي زير نفوذ فرهنگي ايران قرار گرفتند.[8] دربار لخميان حيره در دوره‌ي پيش از اسلام يكي از مراكز نامدار فعاليت‌هاي ادبي بود. شاعر مسيحي عدي بن ثابت و هم چنين اعشي -كه مي توان او را تقريباً مسيحي به شمار آورد- مدت‌ها در اين دربار مي زيست. اشعار اين هر دو پر از واژه‌هاي فارسي است.[9] شاعران ديگر نيز مانند طرفه و عمويش ملتمس، الحارث بن حلزه، عمرو بن كلثوم، و جز اين ها كم و بيش با دربار حيره مرتبط بودند و روايات ديگري هست كه عبيد الارض و شاعران ديگر را منتسب به آن جا مي‌دارد. شواهدي در دست است كه نشان مي‌دهد هنر نوشتن از حيره به نقاط ديگر جزيره‌ي عربستان انتشار يافته است. اما نفوذ ايرانيان و فرهنگ ايراني نه تنها در ناحيه‌ي بين النهرين محسوس بود، بلكه نفوذ ايرانيان و يك سردار ايراني در دوران حيات حضرت محمد(ص) سلطه حبشيان را بر عربستان بر انداخت[10] و حتي گمان مي رود كه اين نفوذ بر خود مكه نيز سايه انداخته بوده است. متاسفانه ما مدارك و شواهد اندكي داريم كه بتوانيم بگوئيم فرهنگ ايراني تا چه حد در شبه جزيره‌ي عربستان رخنه كرده بوده است، اما مي توان به ياد آورد كه‌يكي از رقيبان حضرت محمد(ص) نضر بن حارث بود كه اغلب با گفتن داستان‌هاي رستم و اسفنديار مستمعان پيامبر را از اطراف او مي پراكند[11].[12]

ساسانيان بيش از چهار سده (226-640م) در سر زمين عرب‌ها حضور داشته و تأثير ژرف بر زبان و فرهنگ آنان داشته است.

عبد الجليل مي‌گويد:

در شمال عربستان دو امير نشين، يكي «لخميان» (دست نشاندگان فارس) و ديگر امير نشين غسّانيان (دست نشانده گان بيزانس) بانوعي تمدن آشنا بودند كه از تمدن دولت هاي متبوع شان تأثير پذيرفته بود، اما رنگ عربي بسيار بارزي نيز بر چهره‌ي آن آشكار بود. به همين جهت بود كه هر دو كشور در پي آن بودند كه شاعران عرب را به خود جلب كنند، ولي بيشتر دربار لخميان حيره بود كه شعر عربي زمينه‌ي مساعد يافت، نه در ميان غسانيان (دمشق)[13]». افزون بر شاعراني كه جفري نام برده است، «النابغه» شاعر دربار حيره و مقرب و نديم ابو قابوس نعمان پادشاه (سده‌ي ششم م.) بود. بر پايه‌ي برخي گزارش‌ها نابغه، از شاعران معلقات به شمار مي‌آيد[14] و داور عكاظ معروف ترين بازار عرضه‌ي شعر جاهلي بوده است.[15]

ج.حضور و حكومت دري زبان‌ها در يمن

ادامه دارد

[1] - خدمات متقابل اسلام و ايران, 2/367, نقل از «ايران از نظر خاور شناسان» از «روزگار باستان» تاليف بر مستد. 

[2] - تاريخ تمدن /ترجمه/ ج10/236.

[3] - تاريخ تمدن,ترجمه‌ي فارسي, ج10 / 254

[4] - نگاهي به تاريخ جهان , ترجمه محمود تفضلي, ج2/ 1041

[5] - خدمات متقابل اسلام و ايران. 2/ 383

[6] - خانلري, پرويز, تاريخ زبان فارسي, ج1 / 331

[7] - صديقي, بررسي‌ها /76

[8] - حتي عرب‌ها در آن ناحيه به دين زردشتي در آمده اند. نگاه كنيد به توضيحات صديقي در باره واژه اسبذي, بررسي‌ها /76

[9] - ابن قتيبه, الشعر و الشعراء ص136 به بعد, صديقي در ص82 به بعد مثال‌هاي از شاعران ديگر مي آورد و نشان مي‌دهد كه تأثير زبان فارسي در آن دوره تاچه حد زياد بوده است.

[10] - تاريخ طبري , ج1 / 948 به بعد. ابن هشام , سيره النبي / 41- 46 .حمزه اصفهاني , تاريخ سني ملوك الارض و الانبياء / 139.

[11] - ابن هشام سيره النبي/ 226 تصور مي‌شود كه نضر بن حارث همان كسي است كه در سوره لقمانآيه 6 به او اشاره شده .

[12] - واژه‌هاي دخيل/

[13] - ج.م. عبد الجليل , تاريخ ادبيات عرب, ص46

[14] - هما, ص43

[15] - همان, ص53

[16] - ر.ك. خدمات متقابل اسلام و ايران, ج1 / 82

[17] - همان, ج2 , ص471


مطالب مشابه :


بيماري‌هاي شايع زبان

اگرچه معاينه زبان کار دشواري نيست اپشتاين‌ـ بار ايجاد و به علت وارد آمدن




علت بی علاقگی دانش آموزان به درس عربی

عرب در زبان عجم - علت بی علاقگی عرب در زبان مشغولند اما اين بار از اين تعجبم بيشتر شد




گلوسیت یا ورم زبان

اگر علت تورم زبان از بین برود، گلوسیت به خوبی به - با آب نمک سه بار و یا بیشتر در روز




انواع بيمارى ودرمان آن‏

زرده تخم‏مرغ را با روغن زيتون، به صورت روزى سه بار علت آن: گاهى كم زبان او را از دهان




دعای زبان بند - تیغ بند

معجزه قران و ادعیه - دعای زبان بند - تیغ بند - خواص دعاها و آیات قرانی در رفع مشکلات




تیره ها و قوم های معروف ایرانی

شماری از محققان ، فارس را در مقابل ترک قرار دادند علت که زمانی فارسی زبان رسمی در بار




زمينه‌ها و علت‌هاي تأثير زبان پارسی دري در زبان تازي

زمينه‌ها و علت‌هاي تأثير زبان در تمام جهان متمدن اولين بار به وجود آمد، يكي از




لکنت زبان

يك صدا، بخش، كلمه، حتي يك عبارت ممكن است چندين بار تكرار شود. لكنت زبان شايد علت اين




مشكل بوی بد دهان در همه افراد و رفع آن

مواردی هم که ميشود علت بوی دهان را تشخيص دستكم دو بار در روز و نظافت زبان خود




برچسب :