برترين نامهای تجاری (برندهای) ايران
نخستين جشنواره بينالمللی انتخاب برترين نام و نشانهای تجاری در ايران برگزار شد و صد نام تجاری(برند) برتر ايران انتخاب شدند. اينجا نمیخواهم باز هم در مورد اين مساله صحبت کنم که مشکلات را با تشکيل جشنواره، سازمان، کارگروه و همايش و... نمیتوان حل کرد و در اقتصاد دولتی صحبت از راههای پيشرفت کسب و کار، کاری بيهوده و عبث است و اصلاً قصد ندارم بگويم که اولويت اول همه ارکان دولت و ملت، بايد بهبود فضای کسب و کار باشد و آزادسازی اقتصاد تنها راه پيشرفت و توسعه است. اصلاً و ابداً در مورد اين مسائل صحبت نمیکنم! (البته تقريباً همه را گفتم!)
بگذريم! در اين جشنواره صد نام تجاری برتر ايران انتخاب شدند. البته از عجايب اين همايش اين بود که اين نامها به ترتيب 1 تا 100 مرتب نشدند و لابد برگزار کنندهگان همايش معتقد بودند که اين صد برند همه در يک سطح هستند و نمیشود برندی را به عنوان نام تجاری برتر انتخاب کرد و شايد هم مثل بعضی از جشنوارههای سينمايی، هيچ برندی حائز شرايط برای کسب رتبهای اول تا صد نشده است! به همين دليل صد نام تجاری برتر ايران به ترتيب حروف الفبا معرفی شدند تا حساب کار دست هر کس که میخواهد کسب و کاری راه بياندازد، بداند که حتماً نام تجاری خود را طوری انتخاب کند که در هر شرايطی در صدر رنکينگ حروف الفبايی قرار گيرد، زيرا عدهايی زيادی هنوز هم متوجه نشدند که اين ردهبندی بر اساس حروف الفبايی است و خود من هم تا زمانی که نوشته آقای کسايی را با عنوان برند بازی نخوانده بودم به اين موضوع پی نبرده بودم!
در مورد اين جشنواره و نامهای تجاری برتر ايران، نکاتی به ذهن مبارکمان رسيد که اينجا ذکر میگردد تا خاطر همايونیمان از امور مملکت آسوده گردد! فیالحال به اين صد نام تجاری برتر گير میدهيم تا بعد ببنيم چه میشود؟!
ايران اير (هما)
رتبه اول(البته طبق حروف الفبا!) به شرکت هواپيمايی دولتی ايران تعلق دارد. همين نحوهی اعلام نام اين شرکت، به خوبی نشان دهندهی کجفهمی مسئولين اين شرکت و ايضاً برگزار کنندهگان جشنواره از مفهوم برند و نام تجاری است. وقتی نام تجاری اصلی يک شرکت معلوم نيست و برند به صورت نام اصلی و نام فرعی در پرانتز اعلام میشود، معلوم است که آن شرکت چه استراتژی برای نام تجای خود دارد. ما که نفهميديم نام تجاری اصلی اين شرکت "ايراناير" است يا "هما"؟! روی بدنهی هواپيماها که ايراناير نوشتهاند اما "هما" ديگر اين وسط چه کاره است، من نفهميدم؟ سازمانهای مختلف بعضاً چندين برند مختلف برای محصولات مختلف خود دارند.(مثل GM که دارای 8 برند مختلف برای محصولات مختلف خود است) ولی دو نام تجاری برای ارائه يک خدمت و يک شرکت جای تقدير و تشکر هم دارد!!!
ايران خودرو
بدون هيچ شک و شبهايی "ايران خودرو" اشتباهاً در اين ليست قرار گرفته است. اگر نام تجاری "سمند" را به جای ايرانخودرو در اين ليست قرار میدادند، بسيار شايستهتر بود.(بنده معتقدم که نام تجاری سمند يکی از موفقترين نامهای تجای ايران است و اخيراً يک موسسه اروپايی ارزش اين برند را 300 ميليون دلار اعلام نموده و همچنين سمند عنوان چهارمين نام تجاری برتر جهان اسلام را در اختيار دارد). البته آرم تجاری "سمند" که همان نيم رخ يک اسب است در کنار نام ايرانخودرو آورده شده است. اينجاست که معلوم میشود بضیها هنوز هم تفاوت نام تجاری محصولات سازمان را با نام خود سازمان تشخيص نمیدهند! شما تا به حال محصولی را با نام تجاری ايرانخودرو خريدهايد؟ اگر خريدهايد ما را هم خبر کنيد تا از گمراهی بيرون بياييم!
ايران رادياتور – ايران فريمکو- صنايع استيل البرز- بلبرينگ ايران- بيمه ايران- بيمه آسيا
قبلاً در مطلب نام تجاری(برند) را جدی بگيريم اشاره کردم که يکی از معضلات نامهای تجاری ايرانی، همين انتخاب نام کشور، استان، شهر و محله به عنوان پيشوند يا پسوند نام تجاری است. يک نمونهاش همين ايران رادياتور! قسمت دوم اين برند که نام محصولش است و قسمت اول هم نام کشورمان! انصافاً چند نام تجاری معروف در دنيا میشناسيد که نام کشور يا منطقه خود را به عنوان نام تجاری خود انتخاب کرده باشند؟! اگر هم باشد بسيار معدود است. در مطلب نام تجاری(برند) را جدی بگيريم اشاره کردم که در شهر صنعتی قزوين دهها و شايد هم صدها شرکت با نام الوند و البرز هستند که هيچ اشتراک مالکيتی و يا مديريتی با هم ندارند، در مورد ايران هم همين طور است. اگر ايرانرادياتور به عنوان نام تجاری برتر انتخاب شده است، پس ايران کاشی، فولاد ايران، روزنامه ايران، چوب ايران، نفت ايران و هزاران شرکت ديگر ايرانی با نام تجای ايران هم بايد در اين ليست قرار گيرند! اين قضيه برای نام تجاری البرز هم صادق است.
ايرانسل
اگر قرار بود من برترين نام تجاری ايران را انتخاب کنم بدون هيچ درنگ و تأملی ايرانسل را به عنوان برترين نام تجاری ايران انتخاب میکردم. در آينده در مطلب جداگانهايی به عملکرد بینظير اين نام تجاری اشاره خواهم کرد.
نفت ايرانول
شرکت نفتی ايرانول يک مثال بسيار خوب و موفق در زمينه اهتمام به مقوله برندينگ(آفرينش نام تجاری) است. من نمیدانم قبل از ايجاد برند ايرانول، روغنهای توليدی پالايشگاههای تهران و آبادان با چه نام تجاری عرضه میشد، ولی ايرانول مطمئناً توانسته است نقش مهمی در فروش اين دو پالايشگاه داشته باشد. اگر مسئولين اين شرکت دولتی هم مانند بعضی از شرکتهای ديگر دولتی بودند، احتمالاً بايد شاهد روغنهايی با نام تجای پالايشگاه آبادان يا تهران در تعويض روغنیها میبوديم! خدا را صد هزار مرتبه شکر!
آبسال
اين شرکت هم تقريباً در انتخاب نام تجاری موفق بوده است، البته تقريباً! مثلاً فرض کنيد اين شرکت به عنوان يک توليد کننده لوازم خانگی بخواهد تنوع بيشتری به سبد محصولات خود بدهد، و محصولاتی مانند جاروبرقی، يخچال يا اجاق گاز توليد کند. (شايد هم توليد میکند و من خبر ندارم!) در آن صورت آيا نام تجاری آبسال مناسب است؟ استفاده از ترکيب کلمه "آب" شايد برای ماشين لباسشويی مناسب باشد ولی برای محصولی مثل اجاق گاز اصلاً مناسب نيست! اينجاست که متوجه میشويم در انتخاب و آفرينش نام تجاری به بسياری از مسائل از جمله استراتژی توسعه محصول بايد توجه کرد.
آيس پک و رستورانهای زنجيرهايی بوف
اين دو شرکت از نوع عرضه کنندههای مواد غذايی زنجيرهايی هستند که در اين زمينه بسيار هم موفق عمل کردهاند. اين دو نام تجاری بهترين مثالها برای اين بحث هستند که گاهی ارزش نامهای تجاری چندين برابر دارايیهای فيزيکی يک سازمان میشود. فکر کنم "بوف" نزديک چهل شعبه و آيسپک حدود 120 شعبه در سراسر کشور دارند که فقط چند شعبه اوليه با سرمايهگذاری اوليه موسسان اين شرکتها تاسيس شده است و بقيه شعبهها توسط ساير سرمايه گذاران احداث گرديده! در واقع ساير شعب، حق ليسانس استفاده از نام تجاری "بوف" و "آيسپک" را خريدهاند و همچنان به صورت ساليانه هم مبلغی را به عنوان اين حق بهرهبرداری میپردازند. البته طراحی داخلی شعب مختلف بايد مانند يکديگر باشد و مواد غذايی هم از شرکت اصلی ارسال میگردد و شعب مختلف بايد استانداردهای خاصی را رعايت کنند. چنين تجارت موفقی را "مک دونالد" سالهاست که در دنيا ارائه کرده و تبديل به يکی از گرانترين نام های تجاری دنيا شده است. به طور قطع و يقين، کشور ما در تجارتهای مشابه اين، ظرفيت خالی بسيار زيادی دارد و اگر دنبال يک کارآفرينی درست و حسابی و آيندهدار میگرديد، صنعت خردهفروشی زنجيرهای را (البته به همين سبک بوف، مک دونالد و...) به شما توصيه میکنم.
اخوان
اگر قم رفته باشيد حتماً فروشگاههای عرضه سوهان قم را خواهيد ديد که اکثراً نامهای تجاری يکسانی دارند، سوهان اخوان مرتضوی، سوهان برادران ابراهيمی، سوهان علینژاد و پسران. اين شرکت "اخوان" که محصولات آشپزخانهايی توليد میکند، احتمالاً از توليد کنندهگان سوهان قم الگوبرداری يا به قول صنايعیها Benchmarking کرده است! اما در هر صورت شرکت موفقی است. زيرا علیرغم اين که محصولات شرکت اخوان از قيمت بالاتری نسبت به بعضی محصولات مشابه برخوردارند، ولی بازار خوبی دارند که اين امر ثابت میکند که عدهايی زيادی از مشتريان حاضرند پول بيشتری را برای برند مورد نظر خود بپردازند. مثلاً جايی خواندم که نصف مبلغی که برای خودروی BMW میپردازيد، به جهت اعتبار نام تجاری BMW است!
اسنوا
قبلاً در مطلب اسنوا و برونسپاری به اين شرکت گير داده بودم. بنابراين حالا ديگه بهش گير نمیدم! گناه داره! ولی انصافا نام تجاری خوبی داره!
اشیمشی
اين نام تجاری بسيار معروف و خوبی هست، به خصوص برای کودکان زير 10 سال! اما سوال اينجاست که چرا نامهای تجاری بسيار معروفتر و موفقتر در همين صنعت هستند که نامشان در اين ليست نيست؟! مثل "باتو"، "پفک نمکی" و... با در نظر گرفتن اين موضوع میتوانيم بفهميم که هر شرکتی که مدارکش را به اين جشنواره ارسال کرده در ليست قرار گرفته! از نظر برگزارکنندهگان اين جشنواره تنها نامهای تجاری وجود خارجی دارند که در اين جشنواره ثبت نام کرده باشند! چون همه ما میدانيم که نامهای تجاری مثل "باتو" بسيار موفقتر از اشیمشی هستند. خلاقيت شرکت باتو در توزيع قفسه نگهداری چيپس و پفک بين فروشندهگان، همواره برای من جالب و آموزنده بود.
اطلس پود- رنگ الوان
اين نامهای تجاری به گونهايی خلاقانه صنعت محصول خود را به شنونده گوشزد میکنند.(البته فقط مشتريان فارسی زبان) مثلاً اين کلمه "پود"، در واقع همان تار و پود پرده و توری و اين جور چيزهاست و "الوان" هم که جمع مکسر رنگ است. اما در اين نوع آفرينش نام تجاری بايد توجه داشت که اگر يکروزی گوش شيطون کر، چشم شيطون کور، خدای نکرده قصد صادرات محصولات خود را داشتند(!)، بايد بدانند که مصرفکنندهگان خارجی هيچ درکی از کلمات پود و الوان ندارند!
پاکشو (اَوه)
شرکت "پاکشو" محصولات خود را تحت ليسانس پيتر اند جورج انگليس توليد میکند و لذا نام تجاری خارجکی انتخاب کرده و از قضا دستی هم بر صادرات دارد. اما خارج از بحث نام تجاری، من کلاً زياد با توليد تحت ليسانس حال نمیکنم. يک جور احساس کارگر خارجیها بودن به آدم دست میده! نمونهاش همين شرکتهای خودروسازی سايپا و ايرانخودرو هستند که سالها برای تبليغ و ترويج نامهای تجاری پژو، رنو، کياموتورز، نيسان و... جان میکنند و تازه کلی هم سرشون منت گذاشته میشه! البته عدهايی توليد تحت ليسانس را عامل پيشرفت کشورهايی مثل مالزی میدانند ولی بايد در نظر گرفت که مالکيت نام تجاری مهمترين مساله است. هر چه قدر هم که کاردرست باشيد، ولی اگر نام تجاری محصولتان متعلق به خودتان نباشد فايدهايی ندارد!
بازار مبل ايران
اين نام تجاری مرا ياد "انصاری" عضو هيات مديره باشگاه استقلال میاندازد که رئيس هيأت مديره بازار مبل ايران است و اين نام تجاری را روی پيراهن استقلالیها درج کرده و احتمالاً به جهت تقدير از او برای سرمايهگذاری در يک باشگاه مردمی، جزء صد نام تجاری برتر ايران قرار گرفته!
بانکهای پارسيان- پاسارگاد- تجارت- صادرات- ملت
اول از همه بگويم که به نظر من ما اصلاً بانک خصوصی نداريم. وقتی نرخ سود بانکی، ساعت شروع کار بانک، نرخ خدمات مختلف و... را دولت تعيين میکند و مديران اين بانکها هم حتماً بايد چند سال سابقه در بانکهای دولتی داشته باشند، ديگر بانک خصوصی معنی ندارد! به نظر من اگر همين امروز همه بانکهای دولتی و خصوصی در هم ادغام شوند و در سر در همه آنها يک نام مشترک بنويسند هيچ اتفاقی نمیافتد. اصولاً مهمترين کاربرد نامهای تجاری در محيط رقابتی شکل میگيرد، وقتی رقابتی نباشد ديگر تفاوتی هم نيست، پس ديگر چه احتياجی به برند است! مردم ايران هم به همين جهت هيچ توجهی به نامهای تجاری بانکها ندارند، آنها يا به نزديک ترين شعبه بانک(کدام بانک فرقی نمیکند!) که معمولاً سر کوچه قرار دارد مراجعه میکنند يا اداره يا شرکتی که در آن کار میکنند يک بانک خاص را به آنها تحميل میکنند! بنده پيشنهاد میکنم همين امروز تمام بانکها را درهم ادغام موده و اصلاً نام تجاری هم نمیخواهد، همين "بانک" خالی کافيست! برای مردم که فرقی نمیکنه، مهم اينه که بانک باشه! در ضمن حالا که نام تجاری بانکها آورده شده، نام بانک ملی واقعاً خالی است. برندی که بيش از هشتاد سال سابقه دارد.
حوله برق لامع
اين نام تجاری خيلی قديمی است. اما از کودکی(!) به اين مساله فکر میکردم که اين "برق" چه ربطی به حوله دارد، شايد حوله برقی توليد میکنند! ولی بعدها فهميدم که "برق لامع" نام خانوادگی موسس اين شرکت است!
بوتان
اين نام تجاری سرگذشت بسيار جالب و خواندنی دارد. در قديم هنگامی که نفت استخراج میشد، تمام گازهای همراه آن سوزانده میشد. موسس بوتان با ديدن اين وضعيت تصميم گرفت که اين گاز را به داخل خانههای مردم بياورد و اجاقگازهای بوتان سالهای سال ميهمان خانههای ايران بودند.
صنايع غذايی بهروز
"بهروز" يک نام تجاری موفق است که در رأس آن يک مدير دوست داشتنی قرار دارد که میتواند الگوی بسيار مناسبی برای همه کارآفرينان ايرانی باشد.
بهنوش- تکدانه- سنايچ
نامهاي تجاری مثل بهنوش، تکدانه و سنايچ هميشه به من اين نکته را يادآوری میکنند که در دنيای نامهای تجاری بهتر بودن مهم نيست، اول بودن مهم است. بعضیها به مغازه میروند و میگويند آقا يک سانديس بده و ممکن است که فروشنده سانديس بهنوش(!) را به آنها بدهد. در حالی که سانديس خود نام تجاری محصول يک شرکت است که چون برای اولين بار اين نوع آب ميوه را با بستهبندی خاص عرضه کرد، نام تجاری آن جاودانه شد. مثل کلينکس، تايد، ريکا، ژيلت، سامسونت و... اينها لزوماً بهترينها نبودند ولی چون اولين بودند، همه نامهای تجاری محصولات مشابه را تحتالشعاع خود قرار دادند!
گروه خودروسازی بهمن!
اين شرکت هم احتمالاً اسپانسر همايش و يا چيزی شبيه اين بوده! وانت و سواری" مزدای" توليدی اين شرکت را ديده بوديم، ولی تا به حال خودرويی با نام تجاری بهمن نديدهايم! شايد به جهت نفوذ بسيار زيادی که مالکان اين شرکت در کشور دارند، در ليست صد نفره قرار دارند!
پاکسان
اين شرکت هم محصولی را با نام پاکسان به بازار عرضه نمیکند، ولی ساير محصولات اين شرکت نامهای تجاری خوبی هستند که میتوانستند يکی از آنها را انتخاب کنند. مثلاً شرکت "دايملر" مالک نام تجاری "مرسدس بنز" است و اگر در آلمان بخواهند نامهای تجاری برتر را انتخاب کنند، "بنز" را انتخاب میکنند نه "دايملر" را!
صنايع شير ايران(پگاه)
پگاه از نمونههای خوب شرکتهای دولتی است که به جای استفاده از واژه "ايران" به دنبال يک نام تجاری مناسب يعنی "پگاه" رفتند. البته در مطلب صنعت لبنيات میخواهيم؟ به بعضی از مشکلات اين صنعت اشاره کردم که پگاه هم علیرغم دولتی بودن به آن مصيبتها گرفتار شده است! وگرنه باشگاه پگاه گيلان را نمیفروختند!
پومر
"پومر" يک نام تجاری بسيار موفق در زمنيهی سيستمهای قفسهبندی اداری و انبار و مبلمان اداری است و چون يک مهندس صنايع مدير و موسسس اين شرکت است، پس بايد هم يک نام تجاری موفق داشته باشد! نکته جالب برای مهندسان صنايع اين است که بدانند مديرعامل اين شرکت، بنيانگذار درس طرحريزی واحدهای صنعتی در ايران است و اولين بار، او اين درس را وارد ايران کرده است.
تاژ- تولیپرس- تيدی- گلرنگ- صحت- داروگر(کف)
همه میدانيم که صنعت مواد شوينده در ايران يک صنعت بسيار رقابتی و موفق است. شرکتهای متعدد خصوصی در اين بازار رقابت بسيار تنگاتنگی دارند و همانطور که قبلاً گفتم مهمترين کاربرد نامهای تجاری در بازارهای رقابتی و برای ايجاد تمايز است. حضور هشت شرکت فعال در صنعت شوينده در ليست صد نام تجاری برتر به خوبی اين موضوع را اثبات میکند. اگر همين امروز به WTO بپيونديم، میتوانيم مطمئن باشيم که صنايع شوينده ايران به خوبی از پس رقابت با خارجیها برمیآيند. چون در بازار بسيار رقابتی ايران سالهاست که سيلی خوردهاند و آبديده شدهاند. همچنين اکثر آنها به موضوع نام تجاری بهای زيادی دادهاند و هر کدام از آنها (به جز شرکتهای تاژ و گلرنگ) محصولات مختلف خود را با نامهای تجاری متنوعی راهی بازار میکنند. بعضی از نامهای تجاری آنها مانند تايد و ريکا هم برای هميشه جاودانه شدهاند.
تک ماکارون
صنعت مواد غذايی هم در ايران دستکمی از صنعت شوينده ندارد و رقابت سنگينی بر آن حاکم است. تکماکارون هم از برندهای موفق صنعت مواد غذايی است که البته نام زرماکارون در اين ليست خاليست و بازهم بايد اين موضوع تکراری را عنوان کنم که در اين جشنواره فقط از از شرکتهايی تقدير شده که مدارکشان را ارسال کرده بودند!
تلاونگ
من نام تجاری "تلاونگ" را خيلی دوست دارم. چون بالاخره اين شرکت توانست، تابوی عرضهی فلهايی و بینام و نشان تخم مرغ را در ايران بشکند و محصولات خود را تحت يک نام تجاری مشخص به بازار عرضه کند. اين امر ناخودآگاه توليد کنندهگان را به سمت افزايش کيفيت سوق میدهد. هنوز هم بخش عمدهايی از تخم مرغ توليدی کشور به صورت فلهايی يا بهتر بگويم شانهايی عرضه میشود و شما اگر از کيفيت يک تخم مرغ راضی نباشيد نمیتوانيد متوجه شويد که کدام توليدکننده آن تخم مرغ را توليد کرده. اين هم يکی از مزايای توليد تحت لوای نام تجاری است. چه خوب بود توليد کنندهگان زعفران، پسته و ساير مواد غذايی مشابه هم، به مقوله نامهای تجای اهميت میدادند.
چیتوز
نام تجاری "چی توز" يکی از معدود استثنائات اين اصل است که "بهترين بودن مهم نيست، اول بودن مهم است". حتماً شما هم يادتان است که زمانی "پفک نمکی"، يگانه نام تجاری و بدون رقيب بازار پفک بود و چيپسها هم اصلاً نام تجاری نداشتند. اما چیتوز با ورود خود به بازار تحولی عظيم در اين صنعت نه چندان سالم مواد غذايی ايجاد کرد. يادم هست که در دوران نوجوانی جايزهها و عکسهايی که چیتوز در بستههای پفک و چيپس خود میگذاشت، چه طوفانی در قشر نوجوان ايجاد کرده بود و بعضیها چیتوز میخريدند فقط به خاطر جايزه! يادش بهخير! يک معلم داشتيم که به ما میگفت: شما نسل چیتوز و پفک نمکی هستيد!
حلوا شکری عقاب
"حلوا شکری عقاب" هم يکی از موفقترين نامهای تجاری ايران است و اگر قرار بود من به نامهای تجاری ايران رتبه بدهم، بعد از ايرانسل، سمند، ريکا و تايد، عقاب را به عنوان پنجمين نام تجاری برتر ايران انتخاب میکردم. موسس شرکت حلوا شکری عقاب مرا به ياد "هينز" مالک کلمه "سس" میاندازد که خودش آنرا اختراع کرده بود. شهرت حلوا شکری عقاب به حدی است که خيلی از رقبا از نام تجاری آنها تقليد کردند و حلوا شکریهايی با برندهای "شاهين"، "باز" و حتی "کرکس" به بازار آمد! البته به نظر من اين موضوع نه تنها برای نام تجاری عقاب بد نيست، بلکه يک تبليغ ناخودآگاه و غيرمستقيم بسيار مناسب هم میباشد.
خوشخواب
نام تجاری "خوشخواب" هم مشابه نامهای تجاری اطلسپود و رنگ الوان، از نام محصول توليدی گرفته شده که شايد برای مصرفکنندهگان ايرانی قابل درک باشد، اما برای غير ايرانيان محل شک است!
داروسازی اکسير- داروسازی فارابی
صنعت دارو سازی هم تا چند سال پيش وضعيتی مشابه صنعت تخممرغسازی(!) داشت. يعنی پشت هيچ قرص و شربتی نام توليدکننده درج نمیشد. اين صنعت(البته فقط در ايران) وضعيتی مشابه صنعت بانکداری دارد. يعنی همانطور که برای مردم اصلاً فرق نمیکند که به کدام بانک بروند، هيچ فرقی نمیکند که قرص استامينيفونی که میخرند متعلق به چه برندی است! حتی اگر هم روزی مردم به يک نام تجاری صنعت داروسازی علاقهمند شوند، باز هم شرايط عوض نمیشود. چون دکتر نسخه را مینويسد و شما نسخه را به داروخانه میبريد و آنها داروها را توی پلاستيک میريزند و به شما میدهند، اين وسط اگر جرأت داريد به مسئول داروخانه بگوييد فلان نام تجاری را میخواهم!! بنابراين باز هم میتوان نتيجه گرفت که هر شرکتی که در اين جشنواره شرکت کرده است، نامتجاری خود را در ليست صدتايیها ثبت نموده است. شايد اگر من هم نام وبلاگ را میفرستادم، الان "وبلاگ احمد شريفی زميدانی" در ليست صد نام تجاری برتر ايران بود! البته در آخر ليست، چون "و" در انتهای حروف الفبا قرار دارد!!
زرين غزال(دايتی)
در ايران بعضی از نامهای تجاری با شعر و آواز به مردم شناسانده میشوند. نمونهی بسيار موفقش هم همين "بستنی دايتی" است. من که هر وقت نام دايتی را میشنوم، به ياد صدای اميرحسين مدرس میافتم که میخواند: "دايتی داره بستنی، بستنی آی بستنی!" نکته جالبی که در مورد اين شرکت وجود دارد اين است که اين شرکت برخلاف ساير رقيبان خود فقط بستنی توليد میکند و معلوم نيست که در فصل سرما که مردم کمتر بستنی میخورند، چگونه خط توليد خود را سرپا نگه میدارد؟! چون ساير شرکتهای مشابه در فصل سرما به توليد ساير محصولات لبنی میپردازند.
ذوب آهن اصفهان
اين شرکت که توسط روسها ساخته شده قديمیترين شرکتفولادی ايران است. اما باز هم همان مشکل معروف انتخاب نام منطقه به عنوان نام تجاری را دارد!. البته همان طور که قبلاً در مطلب "نام تجاری(برند) را جدی بگيريم" اشاره کردم اخيراً اين شرکت نام تجای ESCO را که مخفف اصفهان استيل است، بر روی محصولات خود درج میکند که احتمالاً به اين علت در بين اين صد نام تجاری برتر قرار گرفته است. چون اگر غير اين بود، نام شرکت عظيمتر و همسايه ذوبآهن يعنی فولادمبارکه اصفهان هم بايد در اين ليست میبود و شايد هم مسئولان شرکت فولاد مبارکه مدارک خود را پست نکرده اند!!
چسب رازی
نام تجاری "رازی" هم متاسفانه در بين چندين شرکت که هيچ فصل مشترکی با هم ندارند مشترک است و معلوم نيست که چرا وضعيت اين گونه است! البته "چسب رازی" هم مثل بستنی دايتی آدم را به ياد آن تبليغ معروف میاندازد که میگفت: "همه راضی، از چسب رازی" البته بايد توجه داشت که يکی از مهمترين عوامل برتر شدن يک نام تجاری، کيفيت محصولی است که آن نام تجاری را بر پيشانی خود دارد که در اين زمينه چسب رازی به جهت کيفيت خوب محصولش توانسته تا حدی به يک برند معتبر تبديل شود.
لادن
"روغن لادن" به خصوص نوع جامد آن توانسته در ميان برندهای رقيبی مانند "قو" و "غنچه" به خوبی در بازار جا باز کند و آن زمان که مصرف روغن جامد معمول بود، عدهی زيادی از مردم به نام تجاری لادن اهميت میدادند. اما اگر يک روزی اين شرکت قصد حضور در بازارهای جهانی را داشته باشد(که البته خيلی بعيد است، چون در حال حاضر بيش از 90 درصد روغن خوراکی کشور وارد میشود!) يک مشکل بسيار بزرگ دارد و آن مشابهت نام تجاری لادن با نام تروريست معروف، اسامهبن لادن است! نکته جالب و آموزندهای که در صنعت روغن خوراکی وجود دارد اين است که نام تجاری اکثر محصولات ايرانی اين صنعت، يک اسم دخترانه است!(لادن، قو، غنچه و...)
زعفران سحر خيز
يکی از بزرگترين و مهمترين زخم خوردهگان مسأله بیتوجهی به برند، همين زعفران ايرانی است. اگر ما يک نام تجاری مناسب برای زعفران ايرانی پيدا میکرديم، ديگر مجبور نبوديم که زعفران خود را به صورت فلهايی به اسپانيا يا امارات صادر کنيم و آنها با بستهبندی مناسب و برندينگ زعفران، اقدام به صادرات مجدد آن کنند، به گونهايی که علی رغم تولید 95 درصد زعفران دنيا، سهم بسيار ناچيزی از تجارت اين محصول را در اختيار داريم. حالا اين "زعفران سحرخيز" چه گلی به سر زعفران ايرانی زده که در ميان صد نام تجاری برتر ايران قرار گرفته، نمیدونم؟! به هر حال هنوز هم دير نشده و ماهی را هر وقت از آب بگيری تازه است. اميدوارم تاجران ايرانی دست از صادرات فلهايی زعفران بردارند و با نامهای تجاری ايرانی به بازار جهانی زعفران وارد شوند.
زمزم
"زمزم" يکی از نامهای تجاری بسيار موفق ايران است که از نظر من در ردهی ششم برترين نامهای تجاری ايران قرار میگيرد. با وجود رقبای گردن کلفتی مثل کوکاکولا و پپسی، باقی ماندن در بازار ايران و ساخت کارخانه در عربستان، ترکيه و انگليس و... نشان دهندهی موفقيت اين برند ايرانی است. البته تلفظ نام زمزم در کشور ترکيه طور ديگری است.(ZEMZEM به جای ZAMZAM) به عقيدهی من اگر مديريتی درستتری بر اين نام تجاری صورت میگرفت با توجه به ريشههای اسلامی اين نام، میتوانست جايگزين بسيار مناسبی برای پپسی و کوکاکولا در کشورهای اسلامی باشد (با توجه به وابستگی اين دو شرکت به صهيونيستها و نفرت مسلمانان از اسرائيل) اما بايد گفت که صنايع غذايی کشور ما به بازار بزرگ و عظيم غذای "حلال" توجه کافی نداشتهاند، چون صادرات اولويت اول آنها نبوده و ایکاش بود!
سانديس
خوب! بالاخره رسيديم به برند معروف آبميوه که اگر بخواهيم در تاريخ صنعت ايران از اول تا اواخر دهه هفتاد، بهترين نام تجاری را انتخاب کنيم، بدون شک "سانديس" در صدر اين ليست قرار میگيرد.مسأله اصلي در بازاريابي ، بناي پايگاهي است كه در آن، در جايگاه نخست باشيد . اين قانون رهبري است:اول بودن،برتر از بهترين بودن است. واردشدن به دنياي ذهن شخص بسيار ساده تر از آن است كه او را متقاعد سازيد محصولي كه شما ارائه مي دهيد بهتر از محصول كسي است كه ،پيشتر از شما به ذهن او وارد شده است. نام تجاري پيشگام ،هميشه درهرزمينهاي، نخستين نام تجارتي است كه درذهن مشتري جا مي گيرد البته، هر پيشگامي، لزوماًموفق نمي شود . انتخاب زمان هم در اين ميان اهميت دارد. "سانديس"، ژيلت، سامسونت، کوکاکولا، زيراکس، تايد، ريکا، کلينکس و... مثالهايی در اين زمينه هستند. مردم در کنار دستگاههی کپی توشيبا و يا شارپ میايستند و میگويند که چگونه میتوان از اين برگه زيراکس گرفت؟! يا به فروشگاه میروند و میگويند" آقا! بیزحمت يک سانديس گلديس بدهيد!!!
گروه خودرو سازی سايپا
قبلاً در مطلب نامهای تجاری خانوادگی يک اشارهايی هم به برند سايپا کرده بودم و اين سوال را مطرح نموده بودم که آيا اين مسأله صحت دارد که نام تجاری "سايپا" مخفف عبارت "سازمان اقتصادی پرنس اشرف" است يا نه؟! ولی فکر نکنم که اين طور باشد. چون اگر اين طور بود که عمراً مهرداد بذرپاش را به مدير عاملی سايپا انتخاب نمیکردند! اشرف کجا و مهرداد بذرپاش کجا!!؟ اما به نظر من سايپا نام تجاری بهتری نسبت به ايرانخودرو محسوب میشود، اما به پای سمند نمیرسد! راستی در اين ليست صدتايیها خبری از مينياتور نبود! چرا؟
کاله
"کاله" يک نام تجاری خوب است، اما يک مشکل بسيار بزرگ و اساسی دارد. کاله، برند طيف وسيعی از محصولات لبنی است که همه نام تجاری يکسان دارند ولی در هيچ کدام از آنها رتبه اول بازار نيست. اول بودن يا حداقل دوم بودن در دنيای نام تجاری اهميت بسيار زيادی دارد. زيرا دانشمندان و متخصصان نام تجاری معتقدند که معمولاً فقط هفت نام تجاری برای يک محصول در ذهن مشتريان باقی میماند و در بلندمدت فقط نامهای تجاری اول و دوم در بازار باقی میمانند و بقيه به مرور حذف میشوند.
قانون هشتم بازاريابی میگويد: در بلندمدت هر بازاری، به محل مسابقه دو اسب تبديل میشود. در سال 1969، در یک محصول سه نام تجارتي عمده وجود داشت. رهبر حدود 60 درصد بازار، شركت دوم 25 درصد، و شركت سوم 6 درصد سهم بازار را در دست داشت. باقي بازار را نشانهاي خاص، يا نامهاي تجارتي ديگر در بر مي گرفت. قانون مسابقه دونفره مي گويد كه اين سهم هاي بازارپايدارنيستند.افزون براين، اين قانون پيش بيني مي كند كه رهبرسهم بازارخود را ازدست مي دهد و شركت بعدي برنده مي شود. پس از بيست و دو سال، سهم شركت پيشگام بازار به 45 درصد كاهش يافت. نشان تجاري دوم 40 درصد و نام تجارتي سوم 3 درصد از سهم بازار را نصيب خود كرده بودند. محصولات مورد نظر به ترتيب كوكاكولا، پپسي كولا، و رويال كرون كولا بودند، اين اصول درباره همه نام هاي تجارتي در همه جا مصداق دارد.
مردم بهترين ماست را مربوط به نام تجاری چوپان میدانند. بهترين دوغ و پنير را پگاه میدانند، بهترين بستنی ميهن و دايتی شناخته میشود و... اما نام تجاری کاله در همه اين محصولات هست و در هيچ کدام اول و يا حتی دوم نيست! بنابراين انتخاب اين نام برای ليست صد نام تجاری برتر ايران، انتخاب چندان شايستهايی نيست!
گروه آموزشی جوکار - کانون فرهنگی آموزش(قلمچی)
صنعت کنکور يک صنعت بسيار رقابتی در ايران است. رقابت در اين صنعت حتی از صنايع شوينده و مواد غذايی هم سنگينتر است. نامهای تجاری "قلمچی"، "مبتکران"، "انديشهسازان"، "آيندگان" و... سالهای سال در اين بازار پرتلاطم حضور داشتند و به نظر نمیرسيد هيچ تازهواردی بتواند با آنها رقابت کند. به خصوص از نظر تيراژ کتاب، کانون فرهنگی آموزش بیرقيب به نظر میرسيد. اما با آمدن گروه آموزشی جوکار(گاج) تمام معادلات بهم خورد و اکنون گاج پيشقراول اين بازار است. اين موفقيت گاج شباهت بسيار زيادی به موفقيت شرکت نايک دارد. نايک پس از ADIDAS و REEBOK (رقبای اصلی) وارد بازار شد و فقط در عرض يکسال توانست 43درصد از بازار آمريکا و 30درصد بازار جهان را در اختيار بگيرد و راهی که شرکت آديداس در عرض پنجاه سال طی کرده بود، در چند سال طی کند. مشابه اين عملکرد را گاج داشته که واقعاً الگوی مناسبی میباشد.
ماشينهای اداری ايران(ماديران)
در مورد شرکت پاکشو و برند اَوه و همينطور خودروسازان ايران توضيح دادم که توليد تحت ليسانس شرکت ديگر و با برندی که متعلق به خود نباشد، اصلاً کار درستی نيست. "ماديران" سالهاست که محصولات LG را مونتاژ میکند و در واقع سالهاست که کارگر بیمزد و مواجب برند LG است! مالکيت نام تجاری اهميت بسيار زيادی دارد که متاسفانه ماديرانیها آن را درک نکردهاند. آنها بايد از شرکت "پاکشوما" الگو بگيرند که با اينکه محصولات LG را مونتاژ میکنند، ولی مالکيت نام تجاری خود را حفظ کردهاند و کارگر برند کرهايیها نيستند.
گلستان
شرکت "گلستان" مدتها قبل از اينکه تب برند داغ شود به اهميت نامهای تجاری پی برده بود. اگر يادتان باشد اين شرکت با تهيه تابلوهای نئون برای سوپرمارکتها، به خوبی برند گلستان را در بين مردم مشهور کرده بود و هنوز هم بعضیها به جای خريد محصولات غذايی مثل چای و برنج به صورت فلهايی، ترجيح میدهند محصولات گلستان را خريداری کنند، هر چند که ممکن است قيمت بالاتری داشته باشد. نام تجاری گلستان هنگامی که پسته و بعضی محصولات جديد را عرضه کرد، بازهم توانست به موفقيت در خوری دست پيدا کند.
ماموت
"ماموت" بدون شک جزو ده نام تجاری برتر ايران است که در بازارهای جهان هم شهرت زيادی دارد و حتماً موفقيت اين شرکت در بازارهای صادراتی، تا حد زيادی مرهون همين نام تجاری مناسب آن است.
کلوچه نوشين- فومن شيمی
از آنجا که ما گيلانی هستيم و تعصب خاصی به استانمان داريم(!) به اين دو نام تجاری گيلانی که فکر کنم تنها گيلانیهای ليست باشند میباليم!. "نوشين" و "فومن شيمی"، هر دو از نامهای تجاری، قديمی و مشهور گيلان هستند که به درستی در بين صد برند برتر ايران قرار گرفتهاند.
هاکوپيان
"هاکوپيان" توليد کننده قديمی کت و شلوار ايرانی است که بيش از نيم قرن، يک برند قابل احترام بوده و خدا را صد هزار مرتبه شکر که اين نام تجاری، در اوايل انقلاب مانند بسياری از اسلافش مصادره نشد. صدها و شايد هزاران
مطالب مشابه :
اسم شركت هاي مهم كامپيوتري چگونه انتخاب شده!؟
ميوه مورد علاقه استيو جابز مؤسس و بنيانگذار شركت اپل، سيب بود و بنابراين اسم شركتش را نيز اپل (به معني سيب ) گذاشت. Adobe. اسم رودخانه اي كه از پشت منزل
نام شرکت های بزرگ چگونه انتخاب شده است؟
نام شرکت های بزرگ چگونه انتخاب شده است؟ نامگذاری شرکت های بزرگ جهان که اغلب، پیدایش آنها بر اساس بررسی های عمیق علمی صورت گرفته، هرچند ساده اما قابل تامل
اسم شرکت های مهم کامپیوتری چگونه انتخاب شده است؟
شاید برای شما دوستان عزیزم جالب باشه که بدونین دلایل انتخاب اسم های کمپانی های بزرگ کامپیوتری چیست.برای همین طی یک گشت اینترنتی توانستم این مطلب رو
آغاز ثبت نام رشته های بدون آزمون پیام نور پذیرش بهمن 93 +دانلود دفترچه
1 نوامبر 2014 ... علاقه مندان برای شركت در گزینش رشتههای کارشناسی دانشگاه پیامنور و ... به اطلاع كليه داوطلبان متقاضي ثبت نام و انتخاب رشته براي شركت در
نحوه انتخاب برندهاي بزرگ دنيا
نيم ديگر راه اما در گرو انتخاب يك نام مناسب از هر جهت براي آن محصول است؛ نامي كه بايد ... به اين ترتيب Fire Fox به عنوان نام جديد مرورگر متن باز شركت Mozilla انتخاب
اسم شركت هاي مهم كامپيوتري چگونه انتخاب شده!؟
یکــی بود,یکــــی هســت ❤❤ - اسم شركت هاي مهم كامپيوتري چگونه انتخاب شده!؟ - ...و دستان من کلبه ای را در کنج این دهکده ی جهانی بنا کرد...
برترين نامهای تجاری (برندهای) ايران
اين شرکت هم تقريباً در انتخاب نام تجاری موفق بوده است، البته تقريباً! مثلاً فرض کنيد اين شرکت به عنوان يک توليد کننده لوازم خانگی بخواهد تنوع بيشتری به
نکاتي براي انتخاب يک نام تجاري
انتخاب نام براي شرکت يا محصول شما از اهميت والايي در روند ساخت يک نام تجاري برخوردار است. انتخاب نام مرحله حساسي است که نمي توان در آن شتابزده و عجولانه تصميم
دلیل انتخاب نام شرکت های بزرگ مثل گوگل و مایکروسافت
Dr PC - دلیل انتخاب نام شرکت های بزرگ مثل گوگل و مایکروسافت - کامپیوتر ، سخت افزار، نرم افزار ، هک . امنیت ، ویروس نویسی ، برنامه نویسی ، تازه ها ، اینترنت
نحوه انتخاب یک نام تجاری موفق
انتخاب یک نام تجاری نیاز به دقت فراوانی دارد. یک نام مناسب می تواند نقش مهمی در موفقیت یک کالا ایفا کند. بیش تر شرکت های بزرگ بازاریابی برای انتخاب نام
برچسب :
انتخاب نام شرکت