حاج داوود کریمی

 

همگان گفتند: «پدرم فریب دنیا را نخورد!» در همان سال‌هایی هم که پدر در کنارمان بود، غافل نبودم از رازگشایی عزت و سربلندی او که به شهادت هر آن کس که او را ـ ولو اندک ـ می‌شناخت، بزرگ بود و عزیز/ پدرم مؤمن و وفادار به اسلامی بود که بر رحمت و کرامت انسانی و رعایت حقوق شهروندی مبتنی است و از دروغ و ریا و نفاق بیزار و بری است. سرویس دفاع مقدس ـ شهید بزرگوار حاج داود کریمی از سرداران رشید هشت سال دفاع مقدس، از بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جانباز شیمیایی سرانجام پس از سال ها تحمل درد و رنج، بامداد روز 16 شهریور سال 1383 در بیمارستان ساسان تهران به آرزوی دیرین خود رسید و دست در دست یاران شهیدش تا عرش الهی پرواز کرد.

به گزارش «تابناک» او در روزهای اول انقلاب به دلیل آشفتگی اوضاع و حملات ضد انقلاب، نقش موثری را در تاسیس سپاه پاسداران ایفا كرد و یك هفته پس از حملات ضد انقلاب، زمانی كه توپخانه‌های دشمن به شهرها حمله می‌كردند، راهی كردستان شد و بعد كه جنگ آغاز شد، او از اولین كسانی بود كه داوطلبانه به جبهه رفت و نیروهای داوطلب را نیز سازماندهی می‌كرد تا از حمله به سایر شهرها جلوگیری شود.

این اسوه استقامت و ولایتمداری همواره در مقاطع مختلف دفاع مقدس، از پیش كسوتان جهاد و شهادت بود و 6 سال پیش، پس از سال ها تحمل درد و رنج ناشی از جراحات شیمیایی رفت تا در كنار  آرام بگیرد، چنانکه مادرش در مراسم تشییع پیکر پاکش با لحنی بغض آلود گفت: «خدایا، این قربانی را از من بپذیر.»

متن زیر دل نوشته ای است که خانم مریم کریمی فرزند ارشد ایشان درباره پدر نوشته و برای "تابناک" ارسال نموده است:

پدرم آن گونه که بود...

در این شش سالی که پدرم را ـ البته در عالم ظاهر ـ از دست داده‌ام، بسیار در شخصیت و منش و سیره او اندیشیده‌ام تا ریشه و اساس زندگی سراسر عزت و سرفرازی‌اش را کشف کنم.

 در همان سال‌هایی هم که پدر در کنارمان بود، غافل نبودم از رازگشایی عزت و سربلندی او که به شهادت هر آن کس که او را ـ ولو اندک ـ می‌شناخت، بزرگ بود و عزیز.

اما از وقتی که او رفت، دقیق‌تر شدم و دیدم در یک مورد همگان درباره پدرم متفق‌القولند و بر سر آن کسی سر سوزن شک و تردیدی ندارد و آن، این‌که: «پدرم فریب دنیا را نخورد!»

پس راز عزت او را در همین نکته اساسی یافتم که هر آنچه پدر دارد، بنیانش بر همین استوار است که دنیا نتوانست از پس فریب او برآید.

حال چگونه می‌شود کسی را که دنیا و جذابیت‌های شیرین و فریبنده‌اش نتوانسته آلوده خود کند و تغییرش دهد، پس از مرگ، دیگران بتوانند او را تغییر دهند و چهره‌ای دلخواه و روایتی سازگار با آنچه خود هستند، از او بسازند؟ نه! آب در هاون می‌کوبند این قبیل کسان!

پدرم مؤمن و وفادار به اسلامی بود که بر رحمت و کرامت انسانی و رعایت حقوق شهروندی مبتنی است و از دروغ و ریا و نفاق بیزار و بری است.

در حقیقت او دل‌باخته و شیفته اسلام ناب محمدی(ص) بود که منادی‌اش در روزگار ما، حضرت امام خمینی(ره) بود.

پدرم تا پایان عمرش در این چهارچوب حرکت کرد و بی‌مهری‌های فراوان نیز دید اما ذره‌ای تزلزل در اراده‌اش به وجود نیامد و دست آخر جان پاکش را نیز بر سر همین اسلام از دست داد.

بگذریم. پدرم آن‌گونه بود که زیست. زیستنی که هیچ‌گاه فریب دنیا و زخارف و مناصبش را نخورد. دنیایی که فریب‌خوردگانش حالا شاید روایتی از او به دست دهند که با «داود کریمی» حقیقی، هزاران سال نوری فاصله داشته باشد. چه باک که گفته‌اند؛ آن‌که غربال به دست دارد، از عقب کاروان می‌آید.

فرزند ارشد شهید داود کریمی


ـــ گوشه ای از زندگی نامه حاج داود کريمی:

حاج داود کريمی متولد ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۲۶ در محله سلسبيل تهران است، در ۸ سالگى پدرش را بر اثر حادثه اى از دست داد. چنين بود كه مسئوليت خانه به دوش داود كوچك افتاد. با وجود نمرات ممتاز در مدرسه، ناچار ترك تحصيل كرد و مشغول كار شد.

 هشت سال بعد، حاج داود از طريق شهيد عراقى با امام خمينى(ره) آشنا شد. در سال هاى نخستين دهه ۵۰ با گروهى از دوستانش، گروه «فجر اسلام» را به راه انداخت. يك گروه چريكى و سياسى نيمه مخفى كه با علمايى همچون شهید مظلوم بهشتى و آیت الله مهدوى كنى از روحانيت مبارز تهران ارتباط داشت.

حاج داود تراشكارى و فعاليت سياسى اش در تهران را تا سال ۵۵ ادامه مى دهد تا در اين مقطع، باز هم به رسم آن زمان گروه هاى چريكى كه اعضاى خود را به لبنان و فلسطين و الجزاير مى فرستادند، به لبنان مى رود.

«ميثم كريمى» پسر ارشد حاج داود مى گويد كه او در آنجا با شهيد «مصطفى چمران»، شهيد «محمد منتظرى»، «سيد محمد غرضى» و «رحيم صفوى» هم رزم بوده است. حاج داوود در آنجا مربى نيروهاى چريكى لبنان مى شود تا تجربه فعاليت هاى نظامى اش بيشتر و جدى تر شود.

دوران فعاليت چريكى حاج داود تا اواخر سال ۵۶ در لبنان ادامه يافت؛ اما فرا رسيدن امواج انقلاب، حاج داود را همچون بسيارى ديگر از چريك ها، دانشجويان و مهاجران به كشور بازگرداند. چنين بود كه بچه نازى آباد بار ديگر به نزد هم محل هايش بازگشت تا به همراه جوانان جنوب شهر، چهار هيأت مذهبى را براى مبارزه با شاه تأسيس كنند و در پيروزى انقلاب نقش آفرين شوند؛ اما اين تازه آغاز كار جوانان و مبارزان جنوب شهر بودند.

 چنين بود كه حاج داود در اولين فعاليت دوران انقلابى خود، در همان روزهاى نخست پس از پيروزى مسئول كميته انقلاب در نازى آباد شد. در همان سال ۵۹ و در اوج درگيرى هاى كردستان راهى اين استان شد تا سپاه منطقه كردستان را به راه بيندازد. جنگ كه شروع شد، به منطقه جنوب و سپس غرب رفت. او در همين مدت كه تا سال ۶۱ ادامه يافت، برپايه آموخته هاى خويش در لبنان مسئول آموزش نظامى سپاه شد. سپس مدتى كوتاه تر از يك سال فرمانده سپاه تهران بود. مدتى هم در بنياد شهيد مشغول شد تا سال پايانى جنگ كه روزهاى اوج آن بود، فرارسيد.

 حاج داود در اين دوره در دو عمليات مهم فاو و مرصاد (پس از پذيرش قطعنامه) حضور يافت. او در آنجا مسئوليت گردان هاى رزمى ـ مهندسى جهاد را داشت. در فاو بود كه مصدوم شيميايى شد و از مرصاد، تركشى در قلبش به يادگار ماند. در فاصله سال هاى ۶۵ تا ،۶۷ حاج داود در شرق كشور بود. او در اين دوره با سمت فرماندهى قرارگاه مركزى محمد رسول الله و قرارگاه هاى تاكتيكى تابعه شرق كشور در قالب طرح «والعاديات» مسئول مبارزه با قاچاقچيان مواد مخدر بود.

 پس از جنگ حاج داوود در حالى كه مى توانست به عنوان سردارى نظامى چهره كند، به كارگاه تراشكارى اش بازگشت كه در جاده باقر آباد قرار داشت. از سال ۶۸ تا زمان شهادت، حاج داوود تنها يك كارگر ساده قالب ساز بود. نه درجه خواست، نه دنبال بنياد جانبازان رفت و نه مزايایی طلب كرد. در آن كارگاه كوچك به دستاورد خودش قناعت مى كرد.

 از حاج داود كريمى كه در ۶ شهريور ماه ۴۹ ازدواج كرد يك دختر به نام «مريم» و سه پسر با نام هاى «ميثم»، «محمد صادق» و «محمود» به يادگار مانده است.

منزل حاج داوود كريمى در «ميدان بهمن، بزرگراه شهيد تندگويان، بعد از پل شهيد لطيفى، جنب پارك بعثت، ضلع جنوبى پارك، كوچه هفتم، پلاك ۹۱» واقع است. آرى، فرمانده بزرگ جنگ همچنان بچه جنوب شهر ماند.

رهبر انقلاب انقلاب در پیامی به مناسبت شهادت این عزیز فرمود:

 اینجانب آن مرد با ایمان و ایثارگر را در همه دوران پس از انقلاب دارای صدق و صفا شناختم و آزمایش دشوار الهی در دوران ابتلا به عوارض دردناک آسیب شیمیایی را برای او هدیه ای معنوی برای رشد و اعتلای روحی آن شهید عزیز می دانم. خداوند او را با شهدای صدر اسلام محشور فرماید.

مراسم سالگرد امسال

گفتنی است، مراسم ششمین سالگرد شهادت حاج داود کریمی روز پنجشنبه 25 شهریور ساعت 17 و با سخنرانی دریابان علی شمخانی بر سر مزار ایشان در قطعه 29 بهشت زهرا برگزار خواهد شد.


مطالب مشابه :


برندگان هفتمین جشنواره عکس رشد

گرایش آموزش و پرورش، نفرات اول تا سوم: فهیمی ساسان، کریمی احمدرضا، گلچین




تصاویری قدیمی ازورزش اسلام آبادغرب وکرندغرب

ایستاده ازراست- حمید رضا دارابی- ساسان سهامی- اسفندیار محمدی احد صباغی- اکبر کریمی- شهید




حاشیه دوزی بیرق بر روی صحنه

کریم عظیمی ججین ، فرشاد جعفرزاده ، یوسف جاوید ، ساسان پور ، لیلی نظری، ساسان کریمی




آهنگ جدید و دلچسب محسن یگانه به نام خیلی دلم ازت پره

حاج محمود کریمی. حاج حسن ساسان رونالدو




درباره سریال نوروزی دار و ندار

دستیاران صدا: ساسان کریمی، میثم معتمدی، گروه صحنه و لباس:




حاج داوود کریمی

وبلاگ علی هراتی - حاج داوود کریمی - وبلاگ کاملا با حال برای بچه های باحال




عکس | ژاله کریمی

قدیمی ها - عکس | ژاله کریمی عکس | ساسان کمالی و گوگوش در مراسم انتخاب دختر شایسته




برچسب :