حسد از دیدگاه قرآن و روان شناسی
موضوع مقاله : حسد از دیدگاه قرآن و روان شناسی
گردآورنده: شهناز شعبان زاده کارشناس علوم تربیتی
چکیده
زمینه و هدف: هدف از گردآوری این مقاله معرفی و شناخت صفت ناپسند حسادت، علت به وجود آمدن، معرفی آیات قرانی با مفهوم حسادت و زیان های حاصله از آن و روش های درمانی آن از منظر دینی و روان شناسی می باشد.
روش کار: مقاله حاضر به روش کتابخانه ای و با استناد بر منابع معتبر نظیر: کتب، مجلات و روایات تهیه شده است.
یافته ها: قرآن کریم از حسادت به عنوان بدترین شرها و نابهنجاری ها نام برده و در سوره های بقره آیه 109، نسا آیه 54، فتح آیه 15، فلق آیه 5، آل عمران آیه 120، مائده آیه 27، یوسف آیه 4، حجر آیه 47 و حشر آیه 10 از حسد به عنوان بدترین صفت یاد کرده است. حسادت باعث زیان هایی شامل: نا آرامی روانی، بیماری جسمانی، حسرت دائمی، از دست دادن دوستان، ضرر زدن به خود، نرسیدن به سیادت و بزرگی، نابود کننده دین و ایمان، شقاوت ابدی، ازدیاد گناهان، نابودی اعمال می شود. روانشناسان و علمای اخلاق برای از بین بردن این صفت، روش های درمانی مختلفی برای آن پیشنهاد کرده اند.
نتیجه: حسادت از نظر قرآن و روان شناسان امری نا معقول و ناپسند می باشد و افراد با علم به سرچشمه ها و عوامل به وجود آمدن آن، از این امر جلوگیری کنند و در صورت وجود حسادت در خود به درمان آن بپردازند.
کلمات کلیدی: حسادت- قرآن- روان شناسی
مقدمه
يكى از مسائل موجود در زندگى و روابط اجتماعى، پديده «حسادت ورزى» است كه مشكلات فراوانى را به بار مى آورد و به جهت اهميتى كه دارد، مورد توجه ويژه دين و روان شناسان قرار گرفته است خداوند در قرآن کریم بارها به موضوع حسد و آینده ننگین آن اشاره کرده است و روان شناسان نیز در سالهای اخیر به زیان های حسادت پی برده و از آن به عنوان یک اختلال نام برده اند که باید در جهت درمان آن کوشید.
مقاله حاضر با رویکرد شناخت حسادت در دو حوزه دین و روان شناسی گرد آوری شده و تلاشی است برای آگاهی هر چه بیشتر از حسد و زیان های آن در زندگی دنیوی و اخروی.
اهمیت و ضرورت
در تعالیم اسلامی ما از حسادت نه به عنوان یک بیماری، بلکه تحت عنوان بدترین بیماری ها یاد شده است و قرآن کریم حاوی بهترین نمونه ها از ناپسند بودن این صفت می باشد. از نظر عالمان دینی و روان شناسان حسادت در جهان عامل بسیاری از درگیریها، قتل ها، جنایت ها، تخریب ها، فسادها و بیماری های جسمی و روحی است.
بزرگان دینی احادیث و سخنان بسیاری را در مورد حسادت بیان کرده اند که نشان دهنده اهمیت پرداختن به این موضوع می باشد که به تعدادی از آن اشاره می شود:
حضرت علی(ع) می فرماید: «بدترین مردم در زندگی حسود است».
همچنین در حدیث دیگری می فرمایند: « کسی که به آن چه دارد راضی باشد حسد دامان او را نمیگیرد».
در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است: «از حسادت كردن به يكديگر بپرهيزيد؛ زيرا كفر، ريشهاش حسادت است».
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «از حسد بپرهیزید؛ زیرا حسد حسنات را نابود می کند، آن گونه که آتش هیزم را».
امام على عليه السلام مى فرمايد: «قلب هايتان را از حسد پاک كنيد؛ زيرا حسد، شما را به غم جانكاه و ناتوانى مبتلا مى سازد».
با علم به زیان هایی که از حسد به انسان ها وارد می آید این ضرورت به وجود می آید که با حسد و حسادت هم از منظر دینی و هم از منظر روان شناسى آشنا شده و با راه های پیشگیری و درمان آن آگاهی یابیم.
روش پژوهش
این مقاله به روش کتابخانه ای و با استناد از مجموعه منابع معتبر صورت گرفته است. اسناد مرور شده شامل کتابها و مقالات منتشر شده در مجلات معتبر داخلی بوده است.
یافته ها
“حسد در لغت به معنی بدخواهی و خواستن زوال نعمت و سعادت ديگری است”[1] و در اصطلاح نيز “به معنی آرزو کردن زوال و نيستی نعمت كسی كه استحقاق آن نعمت را دارد”[2]. “حسد نوعی حالت انفعالی است که انسان در آن حالت احساس میکند سخت مایل است تا در جای شخص دیگری که دارای نعمتی است قرار گیرد و آرزو می کند که آن نعمت از او زوال یابد تا خود صاحب آن شود”[3].
تعريف حسادت از نظر روان شناسان عبارت است از “احساس منفی كه با ديدن امتيازی كه ما نداريم يا آرزو داريم فقط ما داشته باشيم به ما دست می دهد. حسادت شيرين كامی ديگران را بر ما تلخ می كند و باعث می شود در دل شكست شخص را بخواهيم. حسادت صرف خواستن يک چيز نيست بلكه حسادت اين است كه فرد چيزی را بخواهد كه ندارد در حالی كه ديگری آنرا دارد”[4].
“روان شناسان بر این باورند که احساس حسادت از حدود 15 الی 16 ماهگی در کودکان آغاز می شود و در طول دو سه سال اول زندگی به اوج خود می رسد.در مجموع می توان گفت که بیشترین میزان حسادت در سنین قبل از 5 سالگی بروز می کند و تا بزرگسالی ادامه دارد”[5].
قرآن کریم حسادت را از شرها و امور زشت و نابهنجاری می شمارد که از نظری، خاص و ویژه است و از بدی ها و زشتی های دیگر به جهاتی مهم تر و قابل درنگ تر است. شاید یکی از علل ویژه بودن این شر و زشتی، ویژگی مخفی بودن آن است که امکان تحلیل و داوری و بازپروری را از مربیان و جوامع می گیرد. قرآن در تحلیل خویش به ابعاد هنجاری آن بیش تر توجه می دهد و آیات بسیاری به این مساله اختصاص دارد. زیرا ابعاد هنجاری و رفتاری آن نه تنها شخص را دچار خطر می سازد. بلکه دیگری و حتی جوامع را تهدید می کند. پنهان بودن علل رفتارهای نابهنجار برخاسته از حسادت، این امر را تشدید می کند و توان مقابله را از شخص و یا دیگری می گیرد و امکان بازسازی را از میان می برد. از این رو قرآن حسادت را از صفات نکوهیده و زشتی بر می شمارد و از همگان می خواهد تا خود را از این حالت و یا صفت رهایی بخشند.
“علمای اخلاق برای حسد سرچشمه های زیادی ذکر کرده اند:
از جمله عداوت و کینه است که موجب می شود انسان آرزوی زوال نعمت از کسی که مورد عداوت اوست کند.
دیگری کبر و خود برتربینی است، به همین جهت اگر ببیند دیگران مشمول نعمت های بیشتری شده اند آرزو دارد بلکه تلاش می کند که نعمت آنان زایل گردد تا برتری او را نسبت به دیگران به خطر نیفکند.
سوم حب ریاست است که سبب می شود آرزوی زوال نعمت دیگران کند، تا بتواند بر آنها حکومت نماید؛ زیرا اگر امکانات او از نظر مال و ثروت و قدرت او بیش از دیگران نباشد پایه های ریاست او سست می شود.
چهارم از اسباب حسد ترس از نرسیدن به مقاصد مورد نظر است، چرا که گاه انسان تصور می کند نعمت های الهی محدود است اگر دیگران به آن دست یابند امکان رسیدن او را به آن نعمت ها کم می کنند.
پنجمین سبب احساس حقارت و خود کم بینی است، افرادی که در خود لیاقت رسیدن به مقامات والایی را نمی بینند و از این نظر گرفتار عقده حقارتند آرزو می کنند دیگران هم به جایی نرسند تا همانند یکدیگر شوند.
ششمین اسباب حسد بخل و خباثت نفس است؛ زیرا بخیل نه تنها حاضر نیست از نعمت های خود در اختیار دیگران بگذارد بلکه از رسیدن دیگران به نعمت های الهی نیز بخل می ورزد و ناراحت می شود، تنگ نظری، کوته بینی و رذالت طبع آدمی را به حسد می کشاند و گاه می شود که همه این امور ششگانه دست به دست هم می دهند و گاه دو یا سه منشا به هم ضمیمه می شوند و به همان نسبت، خطر حسد فزونی می یابد”[6].
واژه حسد چهار بار به طور مستقیم در قرآن و درسوره های بقره آیه 109، نسا آیه 54، فتح آیه 15 و فلق آیه 5 آمده است و در سوره های آل عمران آیه 120، مائده آیه 27، یوسف آیه 4، حجر آیه 47 و حشر آیه 10 به طور غیر مستقیم و با مثال آمده است.
خداوند در آیه 109 سوره بقره که اشاره به گروهى از اهل كتاب دارد و بیشتر ناظر به یهود مى باشد، مى فرماید: «وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ ؛ بسیارى از اهل كتاب دوست دارند كه شما را بعد از اسلام و ایمان آوردن، به حال كفر برگردانند و این به خاطر حسدى است كه در وجود آنان ریشه دوانده، بعد از آنكه حق براى آنها روشن شده است ولى شما آنها را عفو كنید و گذشت نمایید تا خداوند فرمان خود را بفرستد، خداوند بر هر چیزى تواناست» “كار حسد در وجود انسان به جایى مى رسد كه نه تنها در امور مادى كه مورد تزاحم و كشمكش بین انسانهاست اثر مى گذارد، بلكه در امور معنوى كه هیچ مزاحمتى در آن نیست و هر كس مى تواند به آن دست یابد نیز اثر مى گذارد، گاه مى شود كه انسان به خاطر لجاجت آگاهانه پا بر سر حق مى گذارد و راه سعادت را به روى خود مى بندد و در همین حال حسد سبب مى شود كه دیگران را نیز از راه سعادت باز دارد و این راستى عجیب است. بسیارى از مفسران گفته اند جمله (حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم) اشاره به این است كه عامل این كار حسدى است كه در وجود آنان ریشه دوانده و مربوط به جهل و نادانى و بى خبرى نیست، بلكه همان گونه كه در جمله بعد آمده (مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ) بعد از آگاهى از حق، راه غلط مى پیمایند. ولى قرآن به مسلمانان دستور مى دهد كه این حسودان را به حال خود واگذارند (چرا كه آتشى كه از حسد به جان آنها افتاده، بهترین مجازاتشان است) ولى تصور نكنند این عفو و گذشت همیشه به همین صورت خواهد بود تا آزاد باشند هر بلایى را بر سر بندگان خدا خواستند بیاورند، نه، هرگز. زمانى فرامى رسد كه یا از دنیا مى روند و به مجازات الهى گرفتار مى شوند، یا در همین دنیا، سپاه نیرومند حق، توطئه هاى آنها را در هم مى كوبد. به هر حال آیه اشاره به این است كه مسلمانانى كه تازه در آغوش اسلام قرار گرفته اند، تسلیم وسوسه هاى یهود و سایر بداندیشان نشوند، چرا كه آنچه آنها مى گویند از سر حسد است، آنها از خوشبختى مسلمانان در سایه ایمان و تقوا رنج می برند. طبق این آیه شعلهى حسادت، چنان خطرناک است که بعد از علم و آگاهى نیز فرو نمىنشیند”[7].
خداوند متعال در سوره نساء جریان یهودیان را که از «شامات» به انتظار ظهور حضرت محمد صلی الله علیه و آله به مدینه کوچ کردند، مطرح می کند که بعد از ظهور حضرت، بر اثر«حسادت» و «به خطر افتادن منافع مادی» به شدت با او مقابله نمودند. آیه 54 سوره نسا در این باره می فرماید:
«أَمْ یَحْسُدُونَ النّاسَ عَلی ما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً؛ یا اینکه نسبت به مردم (پیامبر و خاندانش) بر آنچه خدا از فضلش به آنان بخشیده، حسد می ورزند. ما به آل ابراهیم که (یهود نیز از خاندان او هستند) کتاب و حکمت دادیم و به آنها (پیامبران بنی اسرائیل) حکومت عظیمی عنایت نمودیم.
در آیه 15 سوره فتح آمده است: « سَيَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انطَلَقْتُمْ إِلَى مَغَانِمَ لِتَأْخُذُوهَا ذَرُونَا نَتَّبِعْكُمْ يُرِيدُونَ أَن يُبَدِّلُواْ كَلاَمَ اللَّهِ قُل لَّن تَتَّبِعُونَا كَذَ لِكُمْ قَالَ اللَّهُ مِن قَبْلُ فَسَيَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنَا بَلْ كَانُواْ لَا يَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِيلاً ؛ کسانی که (در حدیبیه تخلف کردند و) باز نهاده شدند و همراهی با شما ننمودند باز چون برای (فتح خیبر و) گرفتن غنایم حرکت کنید خواهند گفت: بگذارید تا ما هم از شما تبعیت کنیم (و همراه شما بیاییم). غرضشان این است که سخن خدا را (که فرمود غنایم خیبر را تنها حاضران حدیبیه خواهند گرفت) تغییر دهند. بگو: شما به حقیقت هرگز ما را پیروی نمیکنید، خدا از این پیش درباره شما چنین خبر داده. باز آن مردم بی وفای بد عهد خواهند گفت: (چنین نیست) بلکه شما با ما حسد میورزید. بلکه ایشان جز عده قلیلی همه جاهل و نادانند».
بر اساس این آیه شیوه ی رفتار و شعار دشمن، تابع شرایط است و مدام در حال تغییر است؛ ابتدا قصد تغییر کلام الله را دارد، ولى همین که موفق نمىشود، تغییر موضع داده و به مومنان نسبت حسادت مىدهد.
آیه 5 سوره فلق اشاره به شر حاسدان مى كند « وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ؛ و از شر هر حسودی هنگامی که حسد میورزد» و به پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله دستور مى دهد كه از شر آنها به خدا پناه برد و بگوید: به خدا پناه مى برم از شر حسود هنگامى كه حسد بورزد و این دستور نیز بدان دلیل است که انسان حسادت ورز و گرفتار به این بلاى اخلاقى و بیمارى اجتماعى هر لحظه ممکن است براى تسکین ناراحتى درونى خود، به انسانى که مورد حسادت اوست زیانى وارد آورد، از این رو باید از شر او نیز به خدا پناه برد.
خداوند در آیه 120 سوره آل عمران می فرماید: «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ؛ اگر خوبى به شما رسد، آنان را غمگين سازد و اگر بدى به شما رسد، آنها بدان شادمان مىشوند و اگر (در برابرشان) صبر كنيد و پرهيزكار باشيد، حيلهى بدخواهانهى آنان هيچ آسيبى به شما نرساند همانا خداوند به آنچه انجام مىدهند احاطه دارد». اين آيه راه شناخت دوست و دشمن را بيان مىكند، كه بهترين راه آن، توجه به روحيات و عكسالعمل آنها در مواقع كاميابى و يا ناكامى مسلمانان است حسادت دشمنان به قدرى است كه اگر اندک خيرى به شما برسد، ناراحت مىشوند.
آیات 27، 28، 29 و 30 سوره مائده سخن از داستان فرزندان آدم است که یکی بر دیگری حسد برد و سرانجام دستش به خون برادر آغشته شد و نخستین قتل و جنایت در روی زمین صورت گرفت.
داستان دو فرزند آدم را آن گونه که بوده است «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ؛ و داستان دو پسر آدم را به درستى بر ايشان بخوان هنگامى كه (هر يك از آن دو) قربانی پيش داشتند پس از يكى از آن دو پذيرفته شد و از ديگرى پذيرفته نشد (قابيل) گفت حتما تو را خواهم كشت (هابيل) گفت خدا فقط از تقوا پيشگان مىپذيرد»( سوره مائده آیه 27) .
“یعنی من مشکلی برای تو ایجاد نکرده ام که قصد جان مرا کرده ای، مشکل تو از درون جان توست، تو عملت ناخالص بوده و با تقوا آمیخته نشده و به همین دلیل مقبول درگاه خداوند نگردیده است، او پاک است و جز پاک نمی پذیرد.
سپس افزود: «لَئِن بَسَطتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَاْ بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لَأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ؛ اگر دستخود را به سوى من دراز كنى تا مرا بكشى من دستم را به سوى تو دراز نمىكنم تا تو را بكشم چرا كه من از خداوند پروردگار جهانيان مىترسم»(سوره مائده آیه 28).
سرانجام آتش کینه و حسد در دل او چنان شعله ور شد که پیوندهای برادری و اخوت را نابود کرد، خون چشمان قابیل را گرفت و آن گونه که قرآن می گوید: «فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ؛ پس نفس اماره اش او را به قتل برادرش ترغيب كرد و وى را كشت و از زيانكاران شد»(سوره مائده آیه 30).
آری او گرفتار زیان و خسران شد، هم برادر خود را از دست داد، هم آرامش دنیا را، چرا که قاتل اگر ذره ای وجدان داشته باشد پیوسته در عذاب وجدان است و آرامشی در دنیا نخواهد داشت و آخرت خود را نیز به تباهی می کشاند”[8].
چهره دیگری از صفت زشت حسد که در قرآن آمده است مربوط به داستان حضرت یوسف (ع) و برادران اوست. یوسف خوابی دید که برادران از آن خواب آگاهی یافتند و حسادت آنان را تحریک کرد در نتیجه آنان او را به بیابان بردند و به چاه افکندند و بعد او را به عنوان برده فروختند. در این باره در قرآن چنین آمده: «إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ ؛ به یاد آر هنگامی را که یوسف گفت: ای پدر در عالم رویا دیدم که یازده ستاره و خورشید و ماه بر من سجده می کنند»( سوره یوسف آیه 4). یعقوب گفت: «قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ؛ ای فرزند عزیز زنهار تا خواب خود را به برادران حکایت نکنی که بر تو مکر حسد خواهند برد زیرا دشمنی شیطان بر آدمیان بسیار آشکار است»( سوره یوسف آیه 5) هنگامی که برادران یوسف گفتند: «إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ؛ یوسف و برادرش نزد پدر ما از ما محبوبتر است در حالی که ما یک گروه قوی و منسجم هستیم پدر ما در این باره در گمراهی آشکاری است»(سوره یوسف آیه 8) باید یوسف را بکشید و یا او را در دیاری دور از پدر بیفکنید تا یکسره او را متوجه خود کنید. آنگاه بعد از این عمل مردمی صالح و درستکار خواهید شد.
“در این که علاقه یعقوب علیهالسلام به یوسف علیهالسلام و برادرش بیش از دیگران بود هیچ شکی نیست اما منشاء این محبت نه زیبائی یا خردسالی آنها بلکه مشاهده آثار درک عمیق، اخلاق نیكو، ایمان محکم و مهر و محبت فراوان آنان نسبت به دیگران بود. این انتظار که یعقوب علیهالسلام در برابر محسنات یوسف علیهالسلام و برادرش نباید هیچگونه برخورد نوازشگر و تشویق آمیز داشته باشد تا مبادا موجب تحریک حسادت دیگر برادران شود، انتظاری نا به جا و به دور از اصول اولیه تربیت است. بنابراین، تفاوت معقول رفتار یعقوب علیهالسلام با یوسف علیهالسلام و برادرش نسبت به سایر برادران جای ملامت نیست چرا که هرگز تبعیض ناروایی از سوی او نسبت به فرزندانش صورت نگرفته بود”[9].
“قرآن ریشهی حسادت فرزندان یعقوب علیهالسلام به یوسف را نه تبعیض ناروای یعقوب، بلکه طبق آیه 8 سوره یوسف مشکل نقصان شخصیتی آنها معرفی می کند و به وضوح می گوید که آنان برای توجیه رفتار ناشایستشان به فرا فکنی پرداخته و پدر را مقصر میشمارند. برادران یوسف به جای این که دلیل محبت بیشتر پدرشان به یوسف علیهالسلام و برادرش را در کمال شخصیت آنان جستجو کنند و با تکمیل همان ابعاد در وجودشان خود را نیز لایق همان مرتبه از محبت یعقوب علیهالسلام کنند، دچار خود برتر بینی شده و با حسادت در هم آمیخته و زمینه رفتارهای ناهنجار بعدی را فراهم میکنند.
برادران یوسف برای توجیه منشاء حسادتشان با متهم کردن یعقوب علیهالسلام او را در گمراهی آشکار در محبتش به یوسف و برادرش معرفی میکنند. این در حالی است که یعقوب علیهالسلام در خطابهای مختلف خود به فرزندانش همه آنها را با عنوانی برابر مورد خطاب قرار می دهد و با گفتن «یا بُنَیَّ ؛ ای پسران من » بدون این که تفاوتی در این جهت میان یوسف یا برادرش بنیامین با دیگر فرزندانش قائل شود، همه آنها را با یک عبارت و کلام مورد نصیحت قرار می دهد. قرآن كريم از حسادت برادران يوسف ياد كرده و اضافه كرده كه آنان با آن كه برادر يوسف بودند راضي به قتل او شدند و سرانجام آن ها به خواری و رسوايی كشيده شد”[10].
“در آیه 10 سوره حشر بعد از مدح و ستایش بلیغى كه از انصار شده است همانها كه پیغمبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله و یارانش را به شهر خود (یثرب) دعوت كردند و با آغوش باز از آنان استقبال نمودند، با جان و دل از آنها پذیرایى كردند و امكانات خود را به پاى آنها ریختند سخن از «تابعین» به میان آورده (همانها كه بعد از مهاجران و انصار روى كار آمدند و خط ایمان را تداوم بخشیدند) مى فرماید: »وَالَّذِينَ جَآءُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِى قُلُوبِنَا غِلّاً لِّلَّذِينَ آمَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ ؛ و كسانى كه بعد از مهاجرين و انصار آمدند، مىگويند: پروردگارا ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما سبقت گرفتهاند، بيامرز و در دلهاى ما كينه مؤمنان را قرار نده. پرورگارا همانا تو رئوف و مهربانى«.
به این ترتیب آنها بعد از طلب آمرزش براى خود و پیشگامان در اسلام و ایمان(مهاجران و انصار) تنها چیزى را كه از خدا مى طلبند، از بین رفتن هرگونه «غل و كینه و حسد» نسبت به مؤمنان است، چرا كه مى دانند تا این امور از دل ریشه كن نشود، رشته هاى محبت و برادرى و اتحاد هرگز محكم نخواهد شد و بدون آن به هیچ موفقیتى نایل نمى شوند”[11].
خداوند در آیه 47 سوره حجر در مورد صفات بهشتیان مى فرماید: بعد از آنكه فرشتگان الهى به استقبال آنان مى آیند و از آنان دعوت مى كنند كه در نهایت سلامت و امنیت وارد بهشت شود «وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ؛ و ما هرگونه كينهاى در سينههاى آنان را بركندهايم، در نتيجه آنان برادرانه بر تختها روبروى يكديگرند». “آرى بهشتیان از هرگونه حسد و كینه و عداوت كه از صفات دوزخیان است پاكند و اگر اخوت و برادرى در میان آنهاست و در سلامت و امنیت به سر مى برند به خاطر ریشه كن شدن همین امور از وجود آنها (به لطف پروردگار و در سایه اعمال پاكشان) است. بى شك در دنیا نیز اگر خوهاى زشت، كینه و عداوت و حسد از میان انسانها برچیده شود، زندگى مردم همچون زندگى بهشتیان خواهد شد و در امن و امان و اخوت و برادرى خواهند زیست”[12].
حسادت مانند بسیاری از صفات دیگر گاه آشکار و صریح است و گاه مخفی و در حال کمون، به همین دلیل باید از آثاری که بزرگان علم اخلاق و روانکاوان برای آن ذکر کرده اند یا به تجربه دریافته ایم، آن را در مراحل اولیه باید شناخت و پیش از آنکه در وجود انسان ریشه بدواند و مستحکم گردد به درمان آن پرداخت.
“از جمله نشانه هایی که برای آن ذکر شده امور زیر است:
1- هنگامی که می شنود نعمتی به دیگری رسیده است، غمگین و ناراحت می شود، هر چند آثاری از خود بروز ندهد.
2- گاه از این مرحله فراتر می رود و زبان به غیبت و عیب جویی می گشاید.
3- گاه از این هم فراتر می رود و به دشمنی و عداوت و کارشکنی برمی خیزد.
4- گاه تنها به بی اعتنایی و بی مهری و یا قطع رابطه از شخصی که مورد حسد او قرار گرفته قناعت می کند، سعی دارد او را نبیند و سخنی از او نشنود و اگر سخنی در باره او بگویند سعی می کند با ورود در مطالب دیگر گوینده را از ادامه سخن بازدارد، یا اگر مجبور به بیان مطلبی در باره او شود سعی می کند صفات برجسته او را پنهان سازد و یا نسبت به آن سکوت کند. هر یک از این امور می تواند نشانه ای از بروز رذیله حسد باشد.
در احادیثی که در منابع اهل عصمت برای ما نقل شده است اشارات روشنی به این معنی دیده می شود، از جمله در کلامی از امیرمؤمنان علی (ع) می خوانیم: «یکفیک من الحاسد انه یغتم فی وقت سرورک؛ برای شناخت حسود همین بس که او غمگین شود در حالی که تو شادمان هستی» به عکس هنگامی که زیانی به انسان برسد، شخص حسود خوشحال می شود، همان گونه که در آیه 50 سوره توبه می خوانیم: « إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ تَسُوءْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصیبَةٌ یَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ ؛ هرگاه نیکی به تو رسد آنها را ناراحت می کند و اگر مصیبتی به تو رسد می گویند: ما قبلا پیش بینی چنین مطلبی را می کردیم و تصمیم لازم را گرفتیم و باز می گردند در حالی که خوشحالند»”[13].
“در روایات معصومان علیهم السلام تعبیرات هشدار دهنده ای درباره خطرناک بودن حسد وارد شده است ضررها و زیانهای حسادت در دو بخش قابل بررسی است: زیان های دنیوی و زیان های اخروی.
زیان های دنیوی
زیان های روحی و جسمی حسادت در دنیا بیش از آن است که در بخشی از یک مقاله بیان شود. آنچه می توان گفت، اهم زیان هاست که عبارت اند از:
1- نا آرامی روانی
حسود دائما ناراحت است و همین امر سبب ناآرامی و سلب آسایش روحی او می گردد. به هر اندازه دیگران موفقیت به دست آورند و از نعمتهای الهی برخوردار شوند، به همان اندازه حسود آسایش و آرامش روحی را از دست می دهد. هر چند از امکانات رفاهی خوبی هم برخوردار باشد و تا این صفت رذیله را درمان نکند، آسایش پیدا نمی کند.
از حضرت ذکریا علیه السلام نقل شده که خداوند تبارک و تعالی می فرماید: «اَلْحَاسِدُ عَدُوٌّ لِنِعْمَتِی مُتَسَخِّطٌ لِقَضَائِی غَیْرُ رَاضٍ لِقِسْمَتِیَ الَّتِی قَسَمْتُ بَیْنَ عِبَادِی؛ حسود دشمن نعمت من است (که به بندگانم می دهم) و بر تقدیر و فرمان من غضبناک است و از روزی که بین بندگانم تقسیم نموده ام، ناراضی است».
همین ناراحتی است که آرامش روحی او را سلب می کند و در روایات متعددی به آن اشاره شده است؛ از جمله:
علی علیه السلام می فرماید: «اَسْوَءُ النَّاسِ عَیْشا اَلْحَسُودُ؛ بدترین مردم از نظر زندگی، حسود است».
در جای دیگر می فرماید: «لَا رَاحَةَ لِحَسُودٍ؛ حسود آسایش ندارد».
2- بیماری جسمانی
مقصود این نیست که هرکسی بیمار است، حسود است؛ چرا که بیماری عوامل مختلفی دارد؛ ولی این را می توان گفت که انسان حسود از نظر جسمانی نیز بیمار است؛ زیرا حسود گاهی آن چنان از ترقی و پیشرفت دیگران ناراحت می شود که خواب و آرامش و استراحت را به کلی از دست می دهد و آن زمان است که جسم او بیمار و رنجور و نحیف می شود.
علی علیه السلام فرمود: «اَلْحَسَدُ شَرُّ الْاَمراضِ؛ حسودی بدترین بیماری است».
و همچنین فرمود: «الْحَسَدُ لَا یَجْلِبُ إِلَّا مَضَرَّةً وَ غَیْظاً یُوهِنُ قَلْبَکَ وَ یُمْرِضُ جِسْمَکَ؛ حسد، جز زیان و خشم در وجود انسان، چیزی ایجاد نمی کند که همین هم سبب ناتوانی قلبت و بیماری جسمت می گردد».
این صفت رذیله آن قدر خطرناک است که انسان بر جسم خود نیز رحم نمی کند. از علی علیه السلام رسیده است که فرمود: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ؛ تعجب می کنم چگونه حسودان از سلامتی جسم خود غافل اند و برای آن ارزش قائل نیستند»”[14].
“افراد حسود معمولاً افرادی رنجور، حساس، عصبی، پرخاشگر و افسرده می باشند. دستگاه های مختلف بدن تحت تأثیر این حالت روحی دچار بیماری می گردد”[15].
3- حسرت دائمی
“حسود همیشه گرفتار حسرت و ملازم با اندوه و غم است. علی علیه السلام فرمود: «الْحَسُودُ کَثِیرُ الْحَسَرَاتِ مُتَضَاعِفُ السَّیِّئَاتِ؛ حسود حسرتها و اندوههای فراوان دارد و گناهانش نیز دو چندان می شود».
در جای دیگر فرمود: «مَا رَأَیْتُ ظَالِماً أَشْبَهَ بِمَظْلُومٍ مِنَ الْحَاسِدِ نَفَسٌ دَائِمٌ وَ قَلْبٌ هَائِمٌ وَ حُزْنٌ لَازِمٌ؛ ظالمی را از حسود شبیه تر به مظلوم ندیدم چرا که خود از جهاتی مظلوم است ؛ زیرا نفس اماره همیشه با اوست و او را وادار به گناه می کند و قلبی خراب و غصه همیشگی دارد».
4- از دست دادن دوستان
حسود نعمتهایی را که خداوند به دیگران داده، نمی تواند ببیند؛ از این رو به هر کسی که از نعمتی برخوردار است، حسودی می کند و همین امر باعث می شود که مردم از او دوری کنند و پیوند دوستی و رفاقت بین او و دیگران قطع گردد.
برخی گناهان حالت تولیدی و زایش گناه دارد که یکی از آنها حسادت است و توسط آن، تهمت، دروغگویی، نفاق، غیبت، اهانت، کتک زدن، قتل و نابودی دیگران و... به وجود می آید.
علی علیه السلام در این زمینه فرمود: «الْحَسُودُ لَا خُلَّةَ لَه؛ حسود دوست و رفیقی ندارد».
5- ضرر زدن به خود
حسود بیش از آنکه به دیگران ضرر وارد کند، با رفتار ناشایست خویش ضربه به موقعیت اجتماعی، شخصیتی و حیثیتی خود می زند. امام صادق علیه السلام فرمود: «الْحَاسِدُ مُضِرٌّ بِنَفْسِهِ قَبْلَ أَنْ یُضِرَّ بِالْمَحْسُودِ کَإِبْلِیسَ أَوْرَثَ بِحَسَدِهِ بِنَفْسِهِ اللَّعْنَةَ وَ لآِدَمَ الِاجْتِبَاءَ وَ الْهُدَی؛ حسود پیش از آنکه به محسود زیان برساند، به خویشتن ضرر می زند، مانند ابلیس که با حسدش لعنت برای خود آفرید و برای آدم برگزیدگی و هدایت را به دنبال داشت».
6- نرسیدن به سیادت و بزرگی
حسود چون تلاش دارد با تخریب دیگران به مقام بالاتری راه یابد، هرگز به چنین کاری موفق نمی شود. علی علیه السلام فرمود: «الْحَسُودُ لَا یَسُودُ ؛ حسود هرگز به سیادت و آقایی نمی رسد»”[16].
زیان های آخروی
“حسادت ضررها و زیان های آخروی فراوانی نیز دارد که به اهم آنها اشاره می شود:
1- نابود کننده دین و ایمان
بدترین ضرر معنوی و آخرتی حسادت این است که دین انسان را از بین می برد. در صحیحه معاویة بن وهب آمده که حضرت صادق علیه السلام فرمود: «آفَةُ الدِّینِ الْحَسَدُ؛ آفت دین حسد است» و در صحیحه محمد بن مسلم از امام باقر علیه السلام نقل شده است که آن حضرت فرمود: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیَأْتِی بِأَیِّ بَادِرَةٍ فَیُکَفَّرُ وَ إِنَّ الْحَسَدَ لَیَأْکُلُ الْإِیمَانَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ؛ به راستی مرد در روز قیامت با هر لغزش عملی و زبانی که از او صادر شده، حاضر می شود؛ پس همه گناهان او آمرزیده می شود، جز حسد و همانا حسد ایمان را می خورد، همان گونه که آتش هیزم را می خورد.
2- شقاوت ابدی
حسادت، سعادت دنیا و آخرت را از انسان می گیرد و تا ابد انسان را بیچاره می کند. علی علیه السلام فرمود: «ثَمَرَةُ الْحَسَدِ شَقَاءُ الدُّنْیَا وَ الآْخِرَةِ؛ نتیجه حسادت شقاوت دنیا و آخرت است».
3- ازدیاد گناهان
اميرمؤمنان على علیه السلام فرمود: «الْحَسُودُ کَثِیرُ الحَسَرَاتِ، وَ مُتَضَاعَفُ السَیِّئَاتِ؛ حسود بسيار حسرت و اندوه دارد و گناهانش پيوسته افزوده مىشود».
4- نابودی اعمال
زیان دیگری که برای حسد در روایات ذکر شده حبط و نابودی اعمال حسنه ای است که از حسود سرزده است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «الْحَسَدُ یَأْکُلُ الْحَسَنَاتِ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَبَ؛ حسد حسنات را می خورد، همان گونه که آتش هیزم را می خورد»”[17].
حسادت می تواند در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی بازتاب ها و واکنش های متضاد و خطرسازی را بیافریند با توجه به آثار، تبعات، مفاسد و مضرات فردی و اجتماعی این بیماری خطرناک روانی، درمان آن در اولین فرصت ممکن لازم است، زیرا اگر چنین بیماری درمان نشود، خسارت مادی و معنوی آن قابل جبران نخواهد بود و بهترین راه علاج آن با توجه به سن افراد عبارت است از:
راه های درمان در کودکی
“حسادت واکنش طبیعی است که کودک نسبت به از دست دادن محبت واقعی، فرضی و یا تهدید به آن را از خود نشان می دهد”[18].
“جلوگيری از بروز و رشد حسادت در کودکی، نيازمند توجه والدين و برخوردهای حساب شده آنان با فرزندان است. والدين بايد با خودداری از تنبيه و کنار کشيدن ظاهری خود، رفتار توأم با حسادت او را ناديده گرفته و احساس ارزش، شخصيت و محبوبيت را در او تقويت کنند. مثلا برای کاهش حسادت کودک نسبت به نوزاد، مي توانند پيش از تولد، کودک را از وجود او آگاه ساخته و پس از تولد نيز در طول روز مدتی را با کودک بزرگتر سپری و او را در نگه داری و انجام کارهای نوزاد سهيم کنند.
اگر والدين در برخورد با کودک، واکنش های حسادت آميز وی را تشديد کنند و او را به شدت خشمگين سازند، تاثيرات منفی زيادی را در او ايجاد خواهند کرد. به تدريج و به طور طبيعی، ممکن است شيوه های دفاعی نامطلوبی برای مقابله با اين موقعيت ها در او شکل گيرد بهترين راه از بين بردن زمينه حسادت در کودکان، به کارگيری عدالت در بين فرزندان و توجه و محبت يكسان به آن هاست. اين نکته در آموزش های تربيتی دين اسلام نیز سفارش و تأكيد شده است همانطور که پيامبر گرامی اسلام می فرمايد: «اِتَّقُوا اللهَ وَاعْدِلُوا بَيْنَ اَوْلادِكُمْ كَما تُحِبُّونَ اَنْ يَبَرُّوكُمْ ؛ از خدا بترسيد و ميان فرزندان خود به عدالت رفتار كنيد، همان طورى كه مى خواهيد با شما به نيكى رفتار كنند». همچنين بايد برتری يکی از فرزندان نسبت به ديگری را پنهان كرد تا جلوی حسادت آن ها گرفته شود مانند حضرت يعقوب در سوره یوسف آیه 5 به فرزندش سفارش می کند که رويای خود را برای برادرانش نقل نکند، مبادا باعث حسادت آنان گردد.
راه های درمان در بزرگسالی
برای درمان حسادت در بزرگ سالی، بايد ريشه آن را شناخت تا بتوان با از بين بردن آن، حسادت را درمان نمود. می توان گفت ريشه اصلی حسادت ، ضعف فکری در نحوه تلقی امور و بدبينی است.
بدبينی و کج فکری هنگام حسادت به نظام جهان هستی و خدای متعال تغيير جهت می دهد، فرد وسعت فضل الهی را انکار می کند و يا فکر ميكند خدا او را دوست نداشته که فلان نعمت را به او نداده است. به همين دليل، در بعضی روايات، ريشه حسادت، کفر و انکار فضل الهی ذکر شده است. امام صادق می فرمايد: « وَ الْحَسَدُ أَصْلُهُ مِنْ عَمَى الْقَلْبِ وَ جُحُودِ فَضْلِ اللَّهِ تَعَالَى وَ هُمَا جَنَاحَانِ لِلْكُفْرِ؛ ريشه حسد از كورى قلب آغاز ميگردد و از باور نداشتن به فضل خداوند شروع مىشود، که این دو (كورى دل و انكار فضل خدا) دو بال كفر هستند» با توجه به ريشه حسادت، می توان راه هايی را براي رفع آن پيشنهاد کرد.
توجه به رحمت و حکمت خدای متعال و گستردگی نعمت ها؛ و اين كه محدوديت در بهره مندی از نعمت ها، به دليل حکمت هايی است که خداوند در اداره اين عالم به کار گرفته است، مي تواند چاره بدبينی در حسود باشد. توجه به اين مطلب زمينه را برای قناعت و راضی بودن فرد به آنچه از امکانات برايش فراهم شده آماده می کند و او را از حسادت نسبت به نعمت هايی که در دست ديگران است، بازمی دارد دين اسلام، پيروان خود را همواره به بی اعتنايی نسبت به آنچه در دست مردم قرار دارد و بی ارزش شمردن بهره مندی های مادی و بسنده نمودن به قدر کفايت همراه با پاکی و عفاف، دعوت نموده است.
علاوه بر مورد فوق، توجه به آنچه را که حسود به صورت بالفعل دارد، می تواند راه عملی ديگری برای مبارزه با حسادت باشد اگر فرد محاسبه کند «من چه نعمت های زيادی دارم که ديگران ندارند و مي توانم با تلاش و به کارگيری توان خود، بيش از اين هم به دست آورم»، او را کمک می کند تا ريشه حسادت را در درون خود بخشکاند”[19].
“اگر نسبت به فردی احساس حسادت کردیم، رابطه مان را با او دوچندان سازیم و به تجلیل و تحسین او بپردازیم. این کار تخم حسادت را از سرزمین دل می زداید و نفس را بر جای خود می نشاند. البته پرواضح است که این کار در آغاز با دشواری و تکلف بسیار همراه است، اما سالک مسیر کمال، باید این سختی را به جان بخرد تا طعم خوش خوب شدن را حس کند و ادامه راه بر او آسان شود.
دیگر آن که همواره با خود بگوییم که دیگران نیز بندگان خدایند و شاید به سبب فضیلت خاص یا مصلحت عام، خداوند به او نعمتی افزون بخشیده و چه بسا پاسخ گویی او در قیامت دشوارتر باشد، به ویژه اگر فرد مقابل از اهل علم و تقوا باشد، اگر چنین شد، خدا را در همه حال سپاس می گوییم و او را به سبب نعمت درک و فهم که به ما ارزانی داشته می ستاییم”[20].
“تکرار یک عمل نیکو تدریجا تبدیل به یک عادت می شود و ادامه عادت تبدیل به ملکه و صفت درونی می گردد، اگر حسود به جای اینکه برای در هم شکستن اعتبار و شخصیت فردی که مورد حسدش قرار گرفته به تقویت موقعیت خود بپردازد، به جای غیبت و مذمتش او را به خاطر صفات خویش مدح و ستایش کند و به جای تلاش در تخریب زندگی مادی او خود را آماده اعانت و همکاری با او نماید، تا می تواند از او سخن بگوید، تا ممکن است نسبت به او محبت کند و تا آنجا که در اختیار اوست خیر و سعادت او را بطلبد و به دیگران نیز همین امور را توصیه کند، به یقین تکرار این کارها تدریجا آثار رذیله حسد را از روح او می شوید و نقطه مقابل آن که «نصح» و «خیرخواهی» است با یک دنیا نور و صفا و روحانیت جانشین آن می گردد”[21].
“از نظر روان شناسان حسادت بیمارگونه، به عنوان یک اختلال ذهنی شناخته شده و درمان هایی برای آن وجود دارد. درمان های گفتگویی نظیر «درمان رفتاری شناختی (CBT)» برای درمان حسادت بیمارگونه متداول تر است”[22] (CBT) به فرد کمک می کند که شیوه تفکر و عملش را تغییر دهد و مشکل وی را قابل تحمل تر می سازد. درمان رفتاری شناختی (CBT) یک روش درمانی از طریق صحبت کردن با بیمار است، در مرحله اول روان درمانگر تلاش در دریافت طرز تفکر بیمار نسبت به خود پیرامون اطراف و دیگران دارد. در مرحله دوم سعی می نماید مسائل ومشکلاتی که موجب تولید اختلالات روانی در فرد گردیده است را پیدا نماید. در رفتار درمانی شناختی روان درمانگر فقط برمشکلات زمان حال (اینجا و اکنون) وآنچه موجب ناراحتی و اضطراب درفرد بیمار گردیده است تکیه می کند و به فرد کمک می کند که شیوه تفکر و عملش را تغییر دهد.
البته پرواضح است که درمان حسادت در آغاز با دشواری و تکلف بسیار همراه است، اما سالک مسیرکمال، باید این سختی را به جان بخرد تا طعم خوش خوب شدن را حس کند و ادامه راه بر او آسان شود.
نتیجه
حسد عبارت است از آرزو کردن زوال و نيستی نعمت كسی كه استحقاق آن نعمت را دارد حسد سخت ترین و دشوارترین بیماریهای روانی و بدترین و پلیدترین رذایل است، و صاحب خود را به عقوبت دنیا و عذاب آخرت گرفتار می سازد قرآن کریم نیز از حسادت به عنوان بدترین شرها و نابهنجاری ها نام برده و در سوره های بقره آیه 109، نسا آیه 54، فتح آیه 15، فلق آیه 5، آل عمران آیه 120، مائده آیه 27، یوسف آیه 4، حجر آیه 47 و حشر آیه 10 از حسد به عنوان بدترین صفت یاد کرده است.
روان شناسان نیز حسادت را یک حالت ناپسند می دانند و برای شناخت آن تلاش های زیادی کرده اند. علمای اخلاق و روانشناسان عواملی مانند: عداوت و کینه، کبر و خود برتربینی، حب ریاست، ترس از نرسیدن به مقاصد، حقارت و خود کم بینی و بخل و خباثت نفس را از علت های به وجود آمدن حسادت معرفی کرده اند. روایات معصومان علیهم السلام تعبیرات هشدار دهنده ای درباره خطرناک بودن حسد وارد شده است ضررها و زیانهای حسادت در دو بخش زیان های دنیوی و زیان های اخروی قابل بررسی است. زیان های دنیوی آن مانند: نا آرامی روانی، بیماری جسمانی، حسرت دائمی، از دست دادن دوستان، ضرر زدن به خود، نرسیدن به سیادت و بزرگی و زیان های آخروی آن مانند: نابود کننده دین و ایمان، شقاوت ابدی، ازدیاد گناهان، نابودی اعمال می باشد. با توجه به زیان های نام برده اگر چنین بیماری درمان نشود، خسارت مادی و معنوی آن غیر قابل جبران خواهد بود به همین دلیل روانشناسان و علمای اخلاق روش های درمانی مختلفی برای آن پیشنهاد کرده اند.
[1]- قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، انتشارات دارالکتب الاسلامیه تهران، 1378، ص 131.
[2]- خسروی حسینی، غلامرضا، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، نشر مرتضوی تهران، 1375، ص 487.
[3]- نجاتی، محمدعثمان، قرآن و روان شناسی، مترجم : عباس عرب، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1372، ص 127.
[4]- بئاتریس، گورینه، واکنس، روسو، غلبه بر حسادت ، مترجم : فروزان، تجویدی ، انتشارات جیحون، 1384، ص 11.
[5]- کرباسی، منیژه، روان شناسی رشد1، انتشارات پیام نور، 1388، ص 286.
[6]- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن جلد (2)، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، 1378، ص 137.
[7]- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن جلد (2)، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، 1378، ص 128.
[8]- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن جلد (2)، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، 1378، ص123.
[9]- رفاهی، خلیل، آشنایی با اسلام، همکاری شرکت آتروپات، 1376، ص 353.
[10]- رفاهی، خلیل، آشنایی با اسلام، همکاری شرکت آتروپات، 1376، ص 355.
[11]- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن جلد (2)، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، 1378، ص 131.
[12]- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن جلد (2)، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، 1378، ص 132.
[13]- مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن جلد (2)، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، 1378، ص 139.
[14]- تربتی، حسین، " حسد " مجله مبلغان، شماره 93، 1387، ص 54.
[15]- خانی، حسن، "حسد از دیدگاه قرآن و روان شناسی " مجله بشارت، شماره 59، 1386، ص 12.
[16]- تربتی، حسین، " حسد " مجله مبلغان، شماره 93، 1387، ص 54.
[17]- تربتی، حسین، " حسد " مجله مبلغان، شماره 93، 1387، ص 54.
[18]- نوابی نژاد، شکوه، رفتار بهنجار و نابهنجار کودکان نوجوانان و راه های پیشگیری و درمان نابهنجاری ها، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران، 1372، ص70.
[19] - مقدس پور، صدیقه " حسادت آثار و راه های درمان " 1390.
[20] - محمدزمانی، جواد، " حسد مرد را دل به درد آورد... " مجله دیدار آشنا، شماره 59 ، 1384، ص4.
[21] - مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن جلد (2)، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، 1378، ص 148.
[22] - " حسادت بیمارگونه چیست؟ " روزنامه شرق، شماره 1279، 05/04/90، ص 11.
---------------------
منابع
بئاتریس، گورینه، واکنس، روسو، غلبه بر حسادت ، مترجم : فروزان، تجویدی ، انتشارات جیحون، 1384.
تربتی، حسین، " حسد " مجله مبلغان، شماره 93، 1387، صفحه 54.
خانی، حسن، "حسد از دیدگاه قرآن و روان شناسی " مجله بشارت، شماره 59، 1386، صفحه 12.
خسروی حسینی، غلامرضا، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، نشر مرتضوی تهران، 1375.
رفاهی، خلیل، آشنایی با اسلام، همکاری شرکت آتروپات، 1376.
قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، انتشارات دارالکتب الاسلامیه تهران، 1378.
کرباسی، منیژه، روان شناسی رشد1، انتشارات پیام نور، 1388.
محمدزمانی، جواد، " حسد مرد را دل به درد آورد... " مجله دیدار آشنا، شماره 59 ، 1384، صفحه 4.
مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن جلد (2)، انتشارات امام علی بن ابیطالب(ع)، 1378.
نجاتی، محمدعثمان، قرآن و روان شناسی، مترجم : عباس عرب، انتشارات بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1372.
نوابی نژاد، شکوه، رفتار بهنجار و نابهنجار کودکان نوجوانان و راه های پیشگیری و درمان نابهنجاری ها، انتشارات انجمن اولیا و مربیان جمهوری اسلامی ایران، 1372.
" حسادت بیمارگونه چیست؟ " روزنامه شرق، شماره 1279، 05/04/90، صفحه 11.
مقدس پور، صدیقه " حسادت آثار و راه های درمان " 1390.
---------------
گرد آورنده مقاله: شهناز شعبان زاده کارشناس علوم تربیتی
مطالب مشابه :
حسد از دیدگاه قرآن و روان شناسی
قــــــرآن و عــــتـرت و سخنان بسیاری را در مورد آن است که در بخشی از یک مقاله
نکات تربیتی سوره مبارکه لقمان
قــــــرآن و عــــتـرت هدف از جمع آوری مطالب در این مقاله شناخت و و در مورد
حکمت متعالیه در ترازوی قران و عترت (پاسخی به مقاله «طریقت حکمت در مواجهه با شریعت»)
حکمت متعالیه در ترازوی قران و عترت (پاسخی به مقاله قران و عترت در مقاله مورد
نکاتی برای تلاوت قرآن
قرآن و عترت از این رو، این مقاله در پی آن است که نکاتی مهم در زمینه در این مورد حضرت
حافظ - قران و روایات
تحقیقات و مقالات در خصوص قران و عترت. مقاله را با وصف عظمت و بی مختلف مورد
آغاز نزول قرآن
قــــــرآن و عــــتـرت بر اساس مقدمه این مقاله که پیامبر در اثر و در مورد بسم
7 وظیفه ما در برابر قرآن
قــــــرآن و عــــتـرت کنید باشد که مورد رحمت قرآن در قرآن از امور لازم و ضروری
نیکی به پدر و مادر در قرآن
قــــــرآن و عــــتـرت در مقالهی حاضر میکردند مورد خطاب قرار میدهد و از
کودک و انس با قرآن
قــــــرآن و عــــتـرت در این مقاله من در زمانى كه فرزندم را دعوا مى كنم يا مورد
برچسب :
مقاله در مورد قرآن و عترت