تراژدی کتاب در ایران !!
دمنوش اندیشه : همان طور که مدتی قبل در نوشته ی قبلی ، یعنی نزول کتاب بیان شد ، شمارگان کتاب در ایران به وضع اسف باری رسیده است . 1000 تا 1500 تیراژ برای هر کتاب ، برای کشوری که 76 میلیون جمعیت دارد ، بسیار لرزه آور است! این درحالی است که میانگین تیراژ کتاب در ابتدای انقلاب ، با وجود کم بودن جمعیت ، حدود 6000 بوده است. (+) از یک طرف فرهنگ کتابخوانی مردم در وضعیت مناسبی نیست ، از طرف دیگر وجود کتاب ها و مجلات به اصطلاح زرد و بی مایه فراوان شده است ، از طرفی آزادی های مشروع و قانونی نویسندگان ، بعضاً مورد خدشه قرارگرفته است و از طرفی حمایت مالی و پشتیبانی های اقتصادی مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد از مؤلفان کتاب ، کتابفروشان و فعالان عرصه ی نشر بسیار به طور نگران کننده ای پایین است .
وضع انتشاراتی های داخل کشور به مانند یک کارگاه نیمه تعطیل است که مجبور هستند برای دوری از اعلام ورشکستگی ، مرتب تعداد شمارگان کتاب را پایین بیاورند و یا تعدیل نیرو کنند ! این وضع نابسامان، اصلاً شایسته ی تمدن دیرینه پای ایران ، اسلام و مردم فرهنگ دوست ایران نیست . مردمی که با حافظ ، سعدی ، مولانا ، فردوسی و مفاخر فرهنگی ، ملی و اسلامی خو گرفته اند . مردمی که با عشق و امید ، ایرانیت و اسلامیت را با هم درآمیختند و افق نورافشانی را انتظار می کشیدند اکنون در حال نظاره ی غروب کردن خورشید فرهنگ و ادب ایرانی اند .
چرا بعضی جوانان مملکت غرب زده شده اند ؟ چرا ؟! ( البته منظور غرب زدگی بد نه خوب )
چرا به جای فیلم های آبکی تولید داخل ، جذب هالیوود و بالیوود شده اند؟!!
چرا ماهواره ها و فرهنگ مستهجن را ارج می نهند؟!!
2 دلیل دارد :
1- با وجود حرام خواری بانک ها و آقازاده ها و نور چشمی ها ، شغل و امنیت روانی به جهت درآمدی مطمئن را انتظار می کشند ولی نمی یابند !
2- با وجود تلاش ها و ممارست های مسئولین فرهنگی !! ، نه با مفاخر ملی و نه با مفاخر دینی ، آن چنان که باید و شاید آشنا نیستند. باید گفت که مفاخر دینی در ذهن آنها ، در معرض انواع خرافات قرار گرفته و مفاخر ملی هم به فراموشی سپرده شده اند!
اما دو مصداق تراژدی کتاب در ایران :
1- روزی یکی از اساتید بسیار مکرم و فاضل دانشگاهم در کلاس دغدغه ای را مطرح کرد . ایشان گفت که در طول هشت سال تلاش مستمر ، در جهت تألیف دو جلد کتاب در باره ی شیخ اشراق ، با بی مهری و بی محلی مسئولان انتشاراتی مواجه شده است و بسیار از این برخورد ، گله مند بود. ایشان اضافه کرد که با وجود دعوت نامه هایی از خارج از کشور مبنی بر استفاده از ایشان ، و چاپ کتاب شان به بهترین وجه ، اما هنوز دلم در مهر ایران گره خورده است و دلم نمی خواهد تا وطن ام را ترک گویم .
2- روزی برای چاپ یک کتاب به انتشاراتی مراجعه کردم و پس از صحبت های اولیه ، متوجه نکته ی بسیار ظریفی شدم ! باید ابتدا خودم مبلغی را به انتشاراتی پول بدهم تا کتاب با شمارگان 1000! عدد چاپ شود و سپس هر سه ماه سه ماه ، حدود 10 درصد از قیمت پشت جلد ، به اینجانب برگشت داده شود !!
عجب تراژدی !!!!!!
+پی نوشت طولانی ! : (به نقل از مهر )
تراژدی تلخ اهل فرهنگ: کتاب فروشی طهوری هم تعطیل میشود.
مدیر انتشارات و کتابفروشی«طهوری» از فروشگاههای باسابقه و تاریخی خیابان انقلاب، از تصمیمش برای فروش کتابفروشی قدیمی و بزرگ خود در خیابان انقلاب اسلامی به منظور پرداخت بدهیهای انتشاراتش خبر داد.
تراژدی مرگ کتابفروشیهای تهران بار دیگر داستان تازهای را برای روایت پیدا کردهاست و اینبار برای روایت یکی از بزرگترین و قدیمیترین و در عین حال نوستالژیکترین کتابفروشیهای تهران را انتخاب است.
از سال ۸۹ و همزمان با رکود اقتصادی بازار نشر ایران، اول بار زمزمه فروش کتابفروشیهای معتبر و شناخته شده تهران در خیابان کریمخان به گوش رسید که در پی آن کتابفروشیهای «نی» و «ویستار» جای خود را به بانک و کافیشاپ و اغذیه فروشی دادند و برخی دیگر از کتابفروشیها همان راسته مانند «آبی» و «ثالث» نیز اعلام کردند که مایل به فروش فروشگاههای خود به منظور تامین مخارج خود هستند.
در سال گذشته در حالی که با اعلام قطعیت معافیت مالیاتی کتابفروشان میشد امیدوار بود که به این زخم کهنه التیامی بخشیده شدهاست خبرهایی جسته و گریخته از وضعیت اقتصادی کتابفروشیهای تهران به گوش میرساند که حاکی از تکرار تراژدی زمستان ۸۹ بود و این روزها در تازهترین فصل از این داستان کتابفروشی «طهوری» یکی از بزرگترین و شناخته شدهترین کتابفروشیهای تهران به دلیل مشکلات مالی در معرض فروش و به تبع تغییر کاربری قرار گرفته است.
فقط به خاطر ناچاری، میفروشم
سید احمدرضا طهوری مدیر انتشارات و فروشگاه کتاب طهوری در خیابان انقلاب اسلامی که سابقه بیش از ۵ دهه حضور و فعالیت در این زمینه را دارد، در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن تایید این خبر میگوید: اگر بخواهم ساده بگویم چرا میخواهم اینجا را بفروشم، جوابش یک کلمه است؛ ناچاری!
وی ادامه می دهد: وضعیت فعلی نشر و فروش کتاب به من اجازه نمیدهد که بتوانم از پس مخارج این فروشگاه بر بیاییم. اینجا در سال ۸۸ و ۸۹ و حتی ۹۰ حداقل ۵ کارمند داشت اما حالا دو کارمند بیشتر ندارد که مخارج همان هم از آن در نمیآید.
طهوری در ادامه به تصمیم خود برای کوچک کردن انتشارات طهوری نیز اشاره کرده و میافزاید: انتشارات را کوچک و به دفتری در یکی از ساختمانهای داخل انقلاب منتقل میکنیم و کار انتشار برخی آثار و فروششان را ادامه میدهیم اما کتابفروشی به منظور تامین هزینه و پرداخت بدهیهای انتشارات باید واگذار شود.
این خواست قلبی من نیست
وی همچنین میگوید: ته دلم از خدا میخواستم که این اتفاق نیافتد و کار به اینجا نکشد. این خواست قلبی من نیست که فروشگاه را واگذار کنم. از سال ۴۲ که پدرم اینجا را خرید و من را در سن پنج، شش سالگی آورد به اینجا، کتابفروشی طهوری خانه اول من شد و تا الان هم بوده است. اینجا همه زندگی من است. نمیدانم روزی که سند واگذاری اش را امضا میکنم تا صبح فردایش زنده میمانم و میتوانم این دوری را تحمل کنم یا نه.
این ناشر و کتابفروش در ادامه با اشاره به مشکلات مالی جاری این مکان فرهنگی گفت: به کارمندم میتوانم بگویم دیگر نیایند اما به دارایی و شهرداری چه باید بگویم؟ سال گذشته عوارض شهرداری برای اینجا ۱۴۷ هزار تومان بود ولی امسال اعلام شده یک میلیون و هشتصد هزار تومان! در مورد مالیات هم سال گذشته مبلغ یک میلیون و ششصد هزار تومان برای ما اختصاص دادند و امسال گفته شده نزدیک هشت و نیم میلیون تومان! این در حالی است که مردم هنوز هم اهل خرید کتاب نیستند.
سرمایهمان افزایش یافته؛ پولمان نه!
طهوری ادامه میدهد: سرمایه ما در این سالها افزایش داشته اما پولی دست ما را نگرفته است. یعنی کتابی که من مثلا ۴۰ هزار تومان میگیرم و ۵۰ هزار تومان میفروشم، وقتی برای دومین بار بخواهم تهیهاش کنم باید برایش ۷۰ هزار تومان بپردازم که برای من سنگین است و دور از توان. یعنی ارزش کتاب ما زیاد شده اما این ارزش افزوده نقدی نیست که کفاف مخارج را بدهد و در نتیجه بودنش هم فایده ای ندارد.
مرحوم طهوری پدر سید احمدرضا طهوری نخستین کتابفروشی خود را در سال ۱۳۳۲ در تهران و در خیایان ملت فعلی احداث کرد و از سال ۴۲ آن را به راسته خیابان انقلاب منتقل کرد. به گفته طهوری در زمان انتقال این کتابفروشی به خیابان انقلاب فعلی تنها سه کتابفروشی «چهر»، «دانشجو» و «دهخدا» در این خیابان فعال بودند.
انتشارات طهوری در بیش از شش دهه فعالیت مستمر در بازار نشر و فروش کتاب، نشر اختصاصی آثاری همچون «هشت کتاب» سهراب سپهری و نیز بازنشر تعدادی از برترین آثاری تاریخی و فرهنگی ماندگار در حوزه زبان فارسی را در کارنامه دارد. فروشگاه «طهوری» در خیابان انقلاب به عنوان ناشر تخصصی آثار فاخر در حوزه تاریخ و ادب فارسی مورد ارجاع بسیاری از علاقمندان بوده است.
مطالب مشابه :
بی کاری و بی عاری !
♨_ __دمنوش اندیشه__ _♨ - بی کاری و بی عاری ! - +این وبلاگ در صدد است تا دمنوش هایی از جنس اندیشه
هنر خانه داری طرز تهیه دمنوش های سنتی
شکوفه های چهارم/یک - هنر خانه داری طرز تهیه دمنوش های سنتی - نکات آموزشی،مطالب خواندنی
دمنوش
یک دمنوش بسیار خوشمزه وآرام بخش برای این فصل زیبای روزمنو/خانه من/خانه
دمنوش
دمنوش. برای بعضی اوقات یه نوشیدنی داغ ولی غیر ازچای بیشتر روزمنو/خانه من/خانه
خرید محصولات حسنا
دمنوش حسنا - خرید محصولات حسنا - دمنوش های میوه ای حسنا گامی به سوی سلامتی ، دوست طبیعت
تراژدی کتاب در ایران !!
دمنوش اندیشه : همان طور که مدتی قبل در نوشته ی قبلی ، یعنی نزول کتاب بیان شد ، شمارگان کتاب در
برچسب :
دمنوش خانه