مدیریت آموزشگاهی، فرایند اجتماعی مربوط به هویت دادن، حفظ کردن، برانگیختن، کنترل کردن و وحدت بخشیدن به تمامی نیروهای رسمی و غیررسمی انسانی و مادی سازمان یافته در یک نظام واحد و یکپارچه است که برای دستیابی به هدف های از پیش تعیین شده، طراحی شده است.
وایلز مدیریت و رهبری آموزشی را مترادف با «تسهیل کنندگی» می داند و می گوید: «رهبری آموزشی عبارت از یاری دادن و مدد رساندن به بهبود کار آموزش است. هر عملی که بتواند معلم را یک قدم پیشتر ببرد، رهبری آموزشی خوانده می شود.» وی در جای دیگر نتیجه می گیرد که رهبری آموزشی عبارت از ایجاد فرصت هایی برای تعلیم و تربیت است.
به عقیده میرکمالی، «مدیریت نمی تواند فرد را در وضعیتی ثابت در نظر گیرد و برای او همیشه یک نسخه کاری تجویز کند. همه چیز پویاست، یعنی اینکه سازمان، افراد و در نتیجه مسائل سازمانی و مدیریت، از حالتی به حالت دیگر و از موقعیتی به موقعیت دیگر تغییر می یابند و قضاوت و تصمیم گیری درباره آنها مشکل است.» از همین جا اهمیت و حساسیت مدیریت آموزشی شناخته می شود و با توجه به این نقش، این سخن ژرف افلاطون را یادآور می شویم که می گوید: «اگر می خواهید برای یک سال برنامه ریزی کنید، گندم بکارید، اگر برای ده سال، درخت بکارید، و اگر برای یک عمر، انسان تربیت کنید.» حال با توجه به حساسیت و ارزش عملکرد و نقش مدیریت در مدرسه ها، به یکی از ویژگی های بارز آن، یعنی «کارآفرینی» می پردازیم.
لازمه دوام و بقای سازمان ها در عرصه تحولات پرشتاب، همانا «کارآفرینی» است. تحولات پرشتاب در مراکز آموزشی بیشتر از سایر سازمانهاست و به این دلیل، مدیریت کارآفرین در این مراکز اهمیت خاصی پیدا می کند. مدرسه ها باید در عادت ها و رویه های گذشته خود تجدیدنظر کنند و با دیدی نقادانه به وضعیت موجود، در صدد کسب راه های تازه در همه زمینه ها برآیند. در شرایطی که در جهان امروزه مدیریت بدون مرز مطرح است و در صحنه های جهانی به آن «پدیده جهانی سازی» می گویند، مدیران بویژه مدیران آموزشی، باید درباره مسائل حوزه استحفاظی خویش بیندیشند.»
هر چه تأثیر عوامل محیطی بر سازمان (مدرسه) بیشتر باشد، تصمیمات، بار راهبردی بیشتری پیدا می کنند. به بیان دیگر، شعاع محیط هر چه بیشتر باشد، پدیده های بیشتری روی تصمیم گیریها اثر می گذارند.
ماندگاری سازمان ها، به ویژه سازمان های آموزشی، تابعی از تغییرپذیری آنهاست. هر چه به جلو می رویم، تصمیمات پرشتابتر می شوند و افزایش روزافزون دانش آموزان، دگرگونی و تحول در آموزشگاه، اهمیت مدیریت کارآفرین را روزافزون می کنند. کارآفرینی، عامل کسب امتیازات سریع در شرایط گوناگون است و جوهر اساسی و کارساز آن نیز خلاقیت است. البته، نوآوری، خلاقیت، ابداع و ابتکار هیچ کدام کارآفرینی نیستند. کارآفرینی فراتر از همه این هاست، یعنی با هوشمندی کار کردن، نه سخت کار کردن!
برای درک بهتر کارآفرینی و تفاوت آن با خلاقیت، به تعریف این دو واژه می پردازیم.
▪ خلاقیت: به کارگیری توانایی های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهومی جدید است.
▪ کارآفرینی: ایجاد کار و به کارگیری ایده های نوین ناشی از خلاقیت در آن کار است. به بیان دیگر، کارآفرینی کار بست نظریه ها و عینیت بخشیدن به نظریه ها در عمل است. برای مثال فرض کنید آدام اسمیت در مورد تقسیم کار نظریه ای جهانی بیان کرده است. حال اگر این نظریه را در روستایی کوچک پیاده کنیم، در شرایطی که فقر، تنگدستی، عدم دسترسی به اطلاعات و غیره وجود دارد، آن را کارآفرینی می گوییم.
کارآفرینان باید بتوانند، در مناطق محروم کار ایجاد کنند. در آموزشگاه ها نیز مدیران باید کارها را عملیاتی کنند. کارآفرینی در یک سازمان می تواند تولید محصولی جدید، ارائه خدمتی تازه، یا راه جدید انجام کارها باشد.
در کارآفرینی، ابتدا باید وضع موجود را مشخص کنیم تا معلوم شود در کجا هستیم، سپس ببنیم برای حل مشکل از چه زاویه ای برنامه ریزی کنیم، بهتر است.
● مدیریت آموزشی کارآفرینی سه نقش زیر را برعهده دارد:
۱) الگو بودن: این نقش دلالت بر شاخص و معروف بودن مدیر در محیط، جامعه، سازمان و بخش تحت مدیریت خود دارد. مدیریت تجلی ایده هایی است که بر مبنای بینش، توانایی، رفتار، مهارت و خلاقیت شکل می گیرند. در ژاپن وقتی که امپراتور برای پنجره های خود به جای شیشه از مقوا استفاده کرد، دولتمردان تقاضا کردند که او از شیشه استفاده کند. امپراتور پاسخ داد اگر ژاپن شیشه تولید کرد، آن گاه به جای مقوا از شیشه استفاده می کنم. این ایده یک مدیر لایق است که برای کارگر ژاپنی الگو می شود و در نتیجه، او خود را وقف ژاپن می کند. بدین ترتیب مدیر آموزشی نیز باید برای دانش آموزان خود الگو باشد و ایده هایش برای همه معلمان و دانش آموزان سرمشق شود.
۲) راهنمایی و دلالت: این نقش به مدیر معنی و مفهوم راهبر می دهد و او را به عنوان شاخص و نشان دهنده راه معرفی می کند. نشاندهنده راه کسی است که خود، راه را خوب می شناسد. مدیر آموزشی نقش مرشد (ارشادکننده) را دارد و لازمه مرشد بودن آن است که، شخص، خود خوب رشد کرده باشد. به بیان دیگر مدیر باید راه پیش روی مدرسه را بشناسد و بشناساند. مدیر آموزشی مثل فیلسوف هستی شناس است و هستی شناسی او انتقالی هم هست، یعنی باید هستی شناخته شده را به دانش آموزان خود بشناساند.
۳) جوابگویی: این نقش دلالت بر پدید آوردن پرسش ها و آمادگی برای پاسخگویی به آنها داردو زمانی شاخص توسعه تلقی می شود که پاسخ ها خیلی نزدیک به سؤال ها باشند. مدیر آموزشی نباید پشت حوادث قرار گیرد، بلکه باید پیش از بروز خطر دست به کار شود. او باید قبل از همه حرکت کند. نه تنها باید پاسخگوی سؤالات دانش آموزان باشد، بلکه از قبل سؤالات را طرح کرده باشد.
کارآفرینی مدیریت آموزشی برگرفته از این سه نقش است و مدیر باید این نقش ها را بر دیگر نقش های مدیریت ترجیح دهد. پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد(ص) می فرمایند: «کلکم راع و کلکم مسئول عن الرعیه»: همه شما در مقابل ملت ناظر و مسئول هستید.
کارآفرینی برای همه سازمان ها مهم است، اما برای مراکز آموزشی از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است، زیرا مدیر آموزشی، در جایگاه ترویج کارآفرینی است و باید کارآفرینی را به دانش آموزان یاد دهد. این همان رسالت اصلی تعلیم و تربیت است. یعنی دادن فرمان رشد فراگیران به دست خودشان است. به طور کلی کارآفرینی در کشاورزی عامل پایداری است، در صنعت محور توسعه و در آموزش عامل درونی شدن یادگیری. مدیریت آموزشی باید توجه داشته باشد که همه افراد در هر حرفه ای که هستند به نوعی از مدرسه فارغ التحصیل می شوند. به بیان دیگر، مدرسه مکانی است که باز خودش به کل نظام برمی گردد و اگر مدیریت کارآفرین در مدرسه حاکم شود، اثرات آن به تمام حرفه ها تعمیم می یابد.
● در اینجا به بعضی از ویژگیهای مدیران کارآفرین اشاره می کنیم:
۱) سریع برانگیخته می شوند. به بیان دیگر، انگیزه ی انجام کارها را دارند و آن را در خود تقویت می کنند.
۲) از نگرش بدبینانه پرهیز می کنند و بر سیستم عصبی خود کنترل دارند.
۳) در برخورد با دیگران شکیبا هستند. به بیان دیگر، تحمل شنیدن و درک ایده های مخالف را دارند.
۴) رفتارها و عملکردهای دیگران را از هم تفکیک می کنند و برای هر کدام تعریف جداگانه ای دارند.
۵) به دنبال بارز شدن و مطرح شدن نیستند، زیرا شهرت را مانع اثر بخشی می دانند.
۶) ویژگی های فردی آنان بر پایبندی آنها بر حل مشکلات دلالت دارد.
۷) از دیگران فاصله نمی گیرند، نوعدوست هستند و خود را با دیگران همراه و هم طراز فرض می کنند.
۸) به تک تک کارکنان، دانش آموزان و اولیای آنها توجه دارند.
۹) افکاری توفانی دارند. مغز خود را به کار مِی اندازند و واکنش ها و کنش های محیطی را دائماً بررسی می کنند.
۱۰) از رویدادها برداشت خوب و مثبت دارند، به نحوی که حتی از برداشت های منفی نیز برداشت مثبت می کنند. به بیان دیگر منفی ها را نفی می کنند نه اثبات. به مصداق گفته لقمان حکیم از بی ادبان، ادب می آموزند.
۱۱) کارهایشان را در سطحی گسترده عملیاتی می کنند و از یکنواختی گریزان هستند.
۱۲) طوری کار می کنند که علم، توان، ذوق، سلیقه ها، استعدادهای بالقوه همه در مدرسه و در جامعه به کار گرفته شود. به بیان دیگر، مدیریت نمادین خود را در سطح جامعه گسترش می دهد.
۱۳) در زمان مناسب تفویض اختیار می کنند.
۱۴) منتظر نمی مانند تا به آنها گفته شود که چگونه مشکل را حل کنند، بلکه خود از طریق به هم آمیختن اعتماد، شهامت و تجربه، شروع به حل مشکل می کنند.
۱۵) ریسک پذیری لازمه کارآفرینی است، بدین ترتیب مدیران کارآفرین ریسک پذیر هستند و کارهای خود را معطل نمی گذارند. به طور کلی، ریسک پذیری مانع بهانه تراشی در انجام کارهاست.
۱۶) بین ارسال و یا دریافت پیام رابطه ی منطقی ایجاد می کنند.
۱۷) دارای خلاقیت هستند.
خلاقیت، انجام کارها به شیوه های جدید است.
خلاقیت فرایندی است که طی آن استعدادهای نهفته فرد از قوه به فعل درمی آیند. خلاقیت، شکستن سدها و ریسک پذیری است. مدیر خلاق دارای ویژگیهای زیر است:
۱) اعتماد به نفس دارد
۲) دائماً بر این باور است که کار جدید وجود دارد.
۳) در انجام کارهای جدید، نگران شکست نیست و از انتقادهای ناشی از آن ترسی ندارد. بنابر این ریسک پذیر است و محیطی ایجاد می کند که خطرپذیری درآن امری عادی باشد.
۴) خود را به یک جا محدود نمی کند و به انجام امور گوناگون می پردازد.
۵) درباره هر پدیده یا مسأ له ای، سؤال های متعددی طرح می کند.
۶) به عقاید و نظرات دیگران با دقت گوش می دهد. به این ترتیب، فرصت ایجاد ایده ها را در خود به وجود می آورد و ایده های خوب را تشخیص می دهد.
۷) عادت ها را می شکند و خود را به کار ثابت پایبند نمی کند.
۸) همواره به دنبال راهکارهای جدید و فکرهای جدید است.
۹) محیط کار برای او جذاب و سرگرم کننده است.
۱۰) به آرمان سازی می پردازد. برای مثال می گوید اگر مدیرکل یا وزیر آموزش و پرورش شدم، چه کارهایی انجام خواهم داد.
۱۱) به نوار قرآن، موسیقی، سرود و اشعار خوب گوش می دهد.
۱۲) هرگاه از کار خسته می شود، تفریح می کند. |