گذری بر زندگی شهید حیدر کاظمی
نام : حیدر
نام خانوادگی : کاظمی
محل تولد : ملاير
تاریخ شهادت : 29/10/65
نام عملیات : کربلای 5
مکان شهادت : نهر جاسم
« عشق شهادت » به روایت برادر
ای خدای بزرگ ! بنده ای گنه کار و عاصی به درگاهت آمده است ، او را بپذیر ، تو خودت خوب می دانی و من هم می دانم که گنهکارم ، ولی امیدِ بخشش دارم و اگر تو مرا بپذیری چه کسی باید مرا بپذیرد. درست است که گنهکارم ولی بزرگی گناه کجا و بزرگی رحمت توکجا ؟ « سطر به سطر وصیت نامه اش را می خوانم شـــاید بفهمم که که برادرم از کدام گـناه حرف می زند ، در حالیکه احســــاس می کنم رابطه ای میان او و گناه هرگز بیهوده نیـــست . پ مگر می شود کسـی که در سپیده دم اولین روز تولد طبیعت بدنیا می آید و حضورش با پاکی همراه باشد و شهادتش نیز با شروع تولد طبیعت فاصلة چندانی نداشته باشد ؛ آلوده به گناه باشد؟ در سال 46 در اولین روز بهار پا به زندگیمان گذاشت. نامش را مادرم انتخاب کرد ، « حیدر » که بعدها دیدیم چه قدر این نام برازندة اوست. گفتن از او ، از محبت هایش ، از شیطنت های کودکی اش ، از مردانگی ، نوجوانی و ایثار و جوانی اش ، که هر کدام یک دنیا معنی و درس در خود داشته و دارد ، آسان نیست. حیدر ابتدائی و راهنمائی و دبیرستان را پشت سر گذاشت. او تا گرفتن دیپلم راه زیادی نداشت و در همین زمان بود که برای اولین بار برای پاکسازی منطقة کردستان اعلام آمادگی کرد و به آنجا اعزام شد . بعد از آن و با شروع جنگ تحمیلی ، در مناطق گیلان غرب ، سرپل ذهاب و قصر شیرین به خدمت مشغول شد. او دیپلمش را گرفت و در رشته فلسفة دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شد و همزمان با تحصیل ، در قسمت گزینش آموزش و پرورش تهران مشغول بکار شد. در دوران دانشجوئی بارها به جبهه رفت و برای آخرین بار ، همراه سپاهیان محمد راهی جبهه شد . و در کربلای 5 در نهر جاسم ، به فیض عظیم شهادت نایل آمد. یادم می آید ، آخرین بار حیدر تماس تلفنی گرفت و قول برگشتن را به مادرم داد ، اما این برگشتن 12 سال طول کشید. هر چند ، بعد از چهار ، پنج ماه فهمیدیم که او شهید شده است ، اما پیکر مطهرش تا سال 1377 پیدا نشد. در این مدت بارها خوابش را دیده ام ، مخصوصاً وقتی مشکل یا ناراحتی برای خانواده پیش می آید ، حضورش را به خوبی احساس می کنیم. ایثارگر من ! تو تنها دانشجوی مکتب حسین (علیه السلام) بودی و بس. تنها شهادت می توانست ، مفسر فلسفة وجود تو باشد . وجودی که از قید هستی ، از بود و نبود دل برید ، تا خدا را برای دنیا و آخرت خویش برگزیند. شهید احمدرضا احدی ، از دوستان حیدر ، عروج حیدر را در دستنوشته های خود چنین نگاشته است : « شب بود ، هوا هم سرد ، ولی او هنوز پشت تیربارش ایستاده بود ، خسته و مجروح با باندی سفید که بر پیشانی بسته بود و غنچه خونی که از زیر سفیدی باند به بیرون نَشت می کرد. حالش را پرسیدی گفت : « سرم درد می کند و جلوی چشمهایم تار شده است » . گفتی که هیچکس نیست ، پُل را باید تا صبح که نیروها می رسند ، نگه داشت و او در حالیکه نوارها را پُر می کرد ، خندید و گفت : « تا آخرین نفس خواهیم ایستاد » . مدتی نگذشت ، رفته بودی به سنگرهای دیگر سری بزنی که ناگهان یک موشک آرپی جی 11، سنگر تیربار را نشانه گرفت و دود سیاهی از سنگر بلند شد . هر جور بود خودت را به سنگر رساندی ، می دانستی که می خواهی چه صحنه ای را ببینی . وقتی چشمهایت حیدر را دید یکدفعه خشکت زد ؛ حیدر آرامتر از همیشه ، گر چه بچة نا آرامی در ظاهر بود ، ولی ایندفعه چندان آرام خوابیده بود که تماشایش اشکهایت را بند نمی آورد . چمهایش بسته بود ، مستِ مست ، خوابیده بود . مثل یک گل ، مثل همان شبهای سرد درکه ، ولی این بار هر چه صدایش می زدی ، جواب نمی گفت ، تکانش دادی ولی هیچ پاسخی نداد. نمی دانی برایش شعر میخواندی یا درد دل ، باور کن که نمی دانستی چه می گفتی ، فقط می دانی که گریه می کردی ... هنوز خونِ زیر باندش خیس بود و او آرام با آن حمایل و کلاه آهنی ، با آن قیافة نازنین در زیر مقداری گونی، کنار تیربارش خوابیده بود.مطالب مشابه :
گذری بر فلسفه نام ماههای ایران زمین
زیر آسمان چوشل - گذری بر سرزمینی که اورا از کودکی به جوانی و از در این وبلاگ قصد
سیسمونی نی نی
گذری در آسمان کودکی. کارگاه
هر چقدر می خواهی آرزو کن... کائنات بر آورده می کند
گذری در آسمان کودکی. درس و
ساخت کلیپ
كمال تشكر را به عمل آورده وبراي شما لحظات خوبي را در اين صفحه آرزو گذری در آسمان کودکی.
آغوش مهربان خداوند
گذری در آسمان کودکی. درس و کودکی، مادرش او را به دست "نیل" می
تاریخ تولد
گذری در آسمان کودکی. کارگاه
اندکی صبر...
گذری در آسمان کودکی. درس و
بسته راز ثروتمندشدن+هدیه اورجینال
گذری در آسمان کودکی. درس و
گذری بر زندگی شهید حیدر کاظمی
بچه های آسمان - گذری بر در سال 46 در اولین گفتن از او ، از محبت هایش ، از شیطنت های کودکی اش
روز مادر مبارک
گذری در آسمان کودکی. کارگاه
برچسب :
گذری در آسمان کودکی