خاطرات
ميخواهم برگردم به روزهاي کودکي :پدر تنها قهرمان بود. عشق، تنهادرآغوش مادرخلاصه ميشد
بالاترين نقطه زمين، شانه هاي پدربود. بدترين دشمنانم، خواهروبرادرهايم بودند.
تنها دردم، زانوهاي زخمي ام بودند.
تنهاچيزي که ميشکست، اسباب بازيهايم بود
ومعناي خداحافظ، تافردا بود.
مطالب مشابه :
روز تلخ
خاطرات یک معلم ابتدایی - روز تلخ - دیروز تلخ ترین خاطره مدرسم رو تجربه کردم .
وقتی که بسیار متحیر شدم !!!!
خاطرات یک معلم ابتدایی سوالها یکی یکی پرسیده می شد و هر یک از دانش آموزان سعی می کردند که
تق توق تق
خاطرات یک معلم ابتدایی. تق توق گزارشات یک معلم آرشیو پیوندهای
خاطرات
پایه ششم ابتدایی (معلم) به زودی در این قسمت خاطرات چند ساله ام را خواهم نوشت . معمای یک
خاطرات دوران تحصیل وزیر آموزش و پرورش
( یک معلم ) - خاطرات دوران تحصیل وزیر آموزش و پرورش - ( یک معلم )
خاطرات
معلم جزیره - خاطرات آموزش ابتدایی 1404; معلم سراوان; یک معلم ; آقای
برچسب :
خاطرات یک معلم ابتدایی