شعرهاي غمگين

ایآسمان زیبا امشب دلم گرفته

از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته

یک سینه غزق مستی دارد هوای باران

از این خراب رسوا امشب دلم گرفته

امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم

شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته

خون دل شکسته بر دیدگان تشنه

باید شود هویدا امشب دلم گرفته

ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو

پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته

گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است

فردا به چشم اما امشب دلم گرفته

 

کارت پستال درخواستی طراحان



به ابد خواهم برد

من به درماندگی صخره و سنگ

من به آوارگی ابر و نسیم

من به سرگشتگی آهوی دشت

من به تنهایی خود می مانم
من در این شب که بلند است به اندازه حسرت زدگی گیسوان تو به یادم می آید

شعر چشمان تو را می خوانم

چشم تو چشمه شوق

چشم تو ژرف ترین راز وجود برگ بید است که با زمزمه جاریه باد تن به وارستن عمر ابدی می سپرد
تو تماشا کن
که بهاری دیگر
پاورچین پاورچین
از دل تاریکی میگذرد
و تو در خوابی
 پرستو ها خوابند و تو می اندیشی
به بهاری دیگر
به یاری دیگر
اما برای من 
نه بهاری
و نه یاری دیگر
- افسوس 
من و تو  دور از هم می پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو در این لحظه پر دلهره است
دیگر از من تا خاک شدن راهی نیست
از سر این بام
این صحرا
این دریا
پر خواهم زد
خواهم مرد
 و غم تو این غم شیرین را
با خود به ابد خواهم برد

 

3dgirl.blogfa.com_8_3.jpg

 

همه چیز به پایان رسید!

آری وقت رفتن است...

وقت سفر کردن و دل کندن...

وقت جدایی...

پای رفتن نیست...

اما باید رفت...

رفت و مقصد را جست!

نمی دانم به کدامین سو می روم...

اما می روم...

باید ادامه داد...

هنوز مانده...

مسیر طولانی و مقصد دور...

هم شادم و هم غمگین!!!

شادم از پایان و غمگینم از پایان!!!

کوله بارم را بسته ام...

آماده ی سفر...

اما دل کندن دشوار است از عزیزان!!!

رسم روزگار این است...

جدایی از کسانی که دوستشان داری!!!

سخت است اما چاره ای نیست!

دلم برای همه تنگ می شود...

رفتن اجباریست...

ماندن بعید...

تنها باید رفت و سفر کرد!!!

تنها باید ادامه داد!!!

آری می روم...

خدا نگهدار...

 

کارت پستال درخواستی طراحان

چه زود فراموش شدم... 


چه زود فراموش شدم آن زمان كه نگاهم از نگاهت دور شد ....
چه زود از یاد تو رفتم آنگاه كه دستانم از دستان تو رها شد....
مقصد من در این راه عاشقی بیراهه بود این همه انتظار و دلتنگی بیهوده بود !
با اینكه دلتنگ هستم اما چاره ای جز تحملش ندارم ،خیلی خسته ام ،
راهی جز تنها ماندن ندارم !چه زود قصه عشقمان به سر رسید اما آن مرد عاشق به عشقش نرسید !
چه زود آسمان زندگی ام ابری شد ، دلم برای آن آسمان آبی دلتنگ است ،
كه با هم در اوج آن پرواز می كردیم و به عشق هم می خواندیم آواز زندگی را ...
آرزوی دلم تبدیل به رویا شد ، تنها ماندم و عشقم افسانه شد ...
چه زود رفتی و چشم به ستاره ای درخشان تر از من دوختی ،
با اینكه كم نور بودم اما داشتم به پای عشقت می سوختم ، 
با اینكه برای خود كسی نبودم ،
اما آنگاه كه با تو بودم برای خودم همه كس بودم !چه زود غروب آمد و دیگر طلوعی نیامد !هرچه به انتظار آمدنت نشستم نیامدی ، هرچه اشك ریختم كسی اشكهایم را پاك نكرد،
هرچه گوشه ای نشستم و زانو به بغل گرفتمكسی نیامد مرا در آغوش بگیرد و آرام كند .
خواستم بی خیال شوم ، بی خیالی مرا دیوانه كرد ،
خواستم تنها باشم ، تنهایی مرا بیچاره كرد .
چه زود گذشت لحظه های با تو بودن ، چه دیر گذشت لحظه های دور از تو بودن
و دیگر نگذشت آنگاه كه تو رفتی و هیچ گاه نیامدی !
باور داشته باش هنوز هم برای تو زنده ام ،
هر گاه دیدی نیستم بدان كه از عشقت مرده ام !
چه زود فراموش شدم آن زمان كه دلم برایت خون شد ....
تازه می خواستم با آن رویاهای عاشقانه ای كه در سر داشتم تو را خوشبخت كنم ،
می خواستم عاشق ترین باشم ،برای تو بهترین باشم ،اما نمی دانستم دیگر جایی درقلبت ندارم ...
چه زود فراموش شدم آن زمان كه دیگر تو را ندیدم !    مــــسـافــــر شـــــوم !

                                                                                                  

 3dgirl.blogfa.com_8_4.jpg

ای مسافر !!!اي جدا ناشدني !

گامت را آرام تر بردار ! از برم آرام تر بگذر !

تا به کام دل ببينمت .

بگذار از اشک سرخ ، گذرگاهت را چراغان کنم .

آه ! که نميداني ... سفرت روح مرا به دو نيم مي کند ...

و شگفتا که زيستن با نيمي از روح تن را مي فرسايد ...

بگذار بدرقه کنم واپسين لبخندت را و آخرين نگاه فريبنده ات را .مسافر من !

آنگاه که مي روي کمي هم واپس نگر باش . با من سخني بگو .

مگذار يکباره از پا در افتم ... فراق صاعقه وار را بر نمي تابم ...

جدايي را لحظه لحظه به من بياموز...

آرام تر بگذر ...وداع طوفان مي آفريند...

اگر فرياد رعد را در طوفان وداع نمي شنوي ؟!

باران هنگام طوفان را که مي بيني !

آري باران اشک بي طاقتم را که مي نگري ...من چه کنم ؟

تو پرواز مي کني و من پايم به زمين بسته است ...

اي پرنده ! دست خدا به همراهت ...اما نمي داني ...نمیدانی که ان هنگام که سفرت به پایان رسدایا از خود راضی و خشنود هستی؟؟؟پس گامهایت را ارام واهسته بردار و از انچه در سفرت تو را به بیراهه میکشاند دوری کنحال تو حال کسی است ، که با ایمان و عزم راسخبرای پیمودن  و صعود به قله ی رهایی اینک در دامنه ی کوه ایستاده استبه بالا که مینگری نگران نشوبدان که تنها نیستی...فرشتگانی مهربان همراه تواند و گاهی که خسته  میشوی! انها یاریت میکنند و همراه تو اند انجا که حس تنهایی کردی!فقط قله را ببین ..ببین که بر  فراز ان ایستاده ایو ان گاه ....تن رنجورت هر چند ممکن است زخمی و خستگی ناچیزی داشته باشد...اما حس زیبایت را از اینک میبینمکه چه شیزین است فتح قله های رهایی... میبینی برای رسیدن هر چه کردی ارزشمند استان گاه که از اسارت من رها گشتی...وه چه شیرین است رهایی برای تو...  

 122255165534xhn9k.jpg



مطالب مشابه :


شعرهاي زيبا و مفهومي مخصوص مادر

¤ بهشت زیرپای مادران است ¤ - شعرهاي زيبا و مفهومي مخصوص مادر -




شعرهاي زيبا

کلاس اوّلم - شعرهاي زيبا - آموزشی و اجتماعی ۹۳/۱۱/۰۱ - ۹۳/۱۱/۳۰; ۹۳/۱۰/۰۱ - ۹۳/۱۰/۳۰; ۹۳/۰۹/۰۱




دلنوشته های جدید و بسیار زیبا همراه با عکس

عكس هاي زيبا از مـدل هـاي جـديـد پـاشنه بلند




عكسهاي عاشقانه زيبا و جديد

شعر عاشقانه - عكسهاي عاشقانه زيبا و جديد - شعر عاشقانه. عكسهاي عاشقانه زيبا و شعرهاي




تنهام نذاز دیگه

شعرهاي عاشقانه زيباي هميشه بمان عشقم -شعر عاشقانه وغمگين نوای عشقعكس بسيار زيبا




دلنوشته هاي زيبا همراه با عكس

انـگيـزه زنـدگـي - دلنوشته هاي زيبا همراه با عكس - تفاوتي كه ايجاد تفاوت مي كند - انـگيـزه




عكس هاي متحرك زيبا

شعر و عكس هاي عاشقانه و متحرك - عكس هاي متحرك زيبا - وبلاگي براي دوستي و عاشق شدن و ديدن عكس




شعرهاي غمگين

*•.¸♥¸.•*´عاشق تنــها *•.¸♥¸.•*´ - شعرهاي غمگين - تنهــــــــــــــاترين تنها




برچسب :