شگفتی های طبیعت در قرآن
قرآن كريم در آيات بسياري از تسخير طبيعت براي انسان توسط خدا خبر ميدهد
سوره ابراهيم /32 و 33، نحل /12 و 14، حج /65 و لقمان / 29،
همچنين از رام كردن تمام آسمانها و زمين براي انسان خبر ميدهد: سوره لقمان /20 و جاثيه/12.
اما مهم اين است كه بدانيم طبيعت چه اهميتي دارد و چه زيباييهايي ميآفريند و چگونه ميتوان از آن به گونهاي نيكو استفاده كرد و مهمتر اينكه بدانيم همه اين نعمتها نشانه خدا و با تدبير خدا هستند و هدفي براي آفرينش آنها وجود دارد و ما انسانها ناسپاسي نعمت نكنيم و به ستم از آن استفاده ننماييم .
به همين دليل، در آيات قرآن آمده است:
سوره عنکبوت 20
(( قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ))
(( كه سفر كنيد و در زمين بگرديد و بنگريد چگونه خداوند آفرينش را آغاز كرده؛ سپس باز او جهان ديگري را پديد ميآورد. خداست كه بر هرچيز تواناست ))
و در روايات رسيده است كه(( سافروا تصحوا )) سفر كنيد تا سالم باشيد ، زيرا گشت و گذار در طبيعت، ديدن منظرههاي زيبا و آشنايي با آداب و رسوم ملت ها ، گذشته ا زآنكه خداشناسي ما را تقويت ميكند و به شگفتيهاي آفرينش خدا آشنا ميسازد و فايدههاي بيشمار مادي و معنوي براي ما ارمغان ميآورد، آدمي را از افسردگي ميرهاند و به سلامتي جسم و روان ما كمك ميكند.
اكنون براي اينكه ابعاد گوناگون طبيعت قرآن را نشان داده باشيم به آيات چند كه در وصف طبيعت آمده، اشاره ميكنيم:
در قرآن كريم بيش از 750 آيه اشاره به ظواهر طبيعت ميكند ابعاد گوناگون جلوهها و زيباييهاي آن را يادآور ميشود. در اغلب اين آيات، ما را توصيه به مطالعه كتاب طبيعت و پندآموزي آن ميكند. بيگمان، هدف اين آيات، طرح علوم طبيعي و بيان قوانين آن نيست، هر چند به نكاتي اشاره دارد كه پس از قرنها اهميت و حساسيت آن شناخته شده و خبر از اين حقيقت ميدهد كه گوينده آن در اتصال به مبدأ الهي و آفريننده جهان است. آفرينندهاي كه از همه چيز خبر دارد و با آگاهي آنها را پديد آورده و براي ما رام كرده است. قرآن كتاب هدايت است و منظور از ذكر اين شگفتيها تدبر در موجودات طبيعي و توجه به نشانههاي آن در اصل خلقت است.
يكي از مسايلي كه همواره فكر بشررا به خود مشغول كرده، مساله حيات و چگونگي پيدايش آن در زمين است. در سير طبيعت ما به زندگي موجودات گوناگون برخورد ميكنيم و چگونگي حيات آنها براي ما شگفتانگيز است. قرآن كريم در چگونگي حيات آنها براي ما اشاره ميكند. مثلاً ميگويد:
سوره انبیاء 30
(( ...وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ... ))
(( ...هرچيز زندهاي را از آب پديد آورديم... ))
و يا به مناسبت آفرينش جهان ميگويد:
سوره هود 7
(( وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء... ))
(( اوست كه آسمانها و زمين را در شش دوره آفريده و قدرت استيلاي او بر آب بود ))
شگفتي طبيعت به تنوع وچگونگي موجودات است:
سوره نور 45
(( وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ))
(( و خداست كه هر جنبندهاى را [ابتدا] از آبى آفريد پس پارهاى از آنها بر روى شكم راه مىروند و پارهاى از آنها بر روى دو پا و بعضى از آنها بر روى چهار [پا] راه مىروند خدا هر چه بخواهد مىآفريند در حقيقتخدا بر هر چيزى تواناست ))
اهميت آب در طبيعت در قرآن جايگاه مهمي قرار دارد. در تعبيرات گوناگون به شكل توصيف درياها، رودخانهها، نهرها و ريزبارانها مطرح ميشود، اما آنچه در مرحله نخست جاي دارد و آن را مقدس ميكند اين است كه از آب پديد آمده وعرش خدا بر آب مستقر شده و در مرحله بعدي حيات انسان و سعادت و لذت زندگي هر جانداري در مجموع آفرينش، به آب وابسته است.
قرآن در جايي، اين شگفتي و زيبايي و اهميت را به صورتی کامل چنين بيان ميكند:
سوره انعام 99
((وَهُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُواْ إِلِى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ))
(( و اوست كسى كه از آسمان آبى فرود آورد پس به وسيله آن از هر گونه گياه برآورديم و از آن [گياه] جوانه سبزى خارج ساختيم كه از آن دانههاى متراكمى برمىآوريم و از شكوفه رختخرما خوشههايى است نزديك به هم و [نيز] باغهايى از انگور و زيتون و انار همانند و غير همانند خارج نموديم به ميوه آن چون ثمر دهد و به [طرز] رسيدنش بنگريد قطعا در اينها براى مردمى كه ايمان مىآورند نشانه هاست ))
يكي ديگر از نمايشهاي خدا درجهان كه قرآن از آن ياد ميكند، حيات دوباره طبيعت است، طبيعتي كه در فصل زمستان ميميرد و سبزي وشادابي خود را از دست ميدهد، اما در فصل بهار دوباره زنده شده وجان ديگر ميگيرد. قرآن اين رحمت الهي را با ريزش باران توصيف ميكند و ميگويد:
سوره اعراف 57
(( وَهُوَ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ حَتَّى إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَّيِّتٍ فَأَنزَلْنَا بِهِ الْمَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ كَذَلِكَ نُخْرِجُ الْموْتَى لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ))
(( و اوست كه بادها را پيشاپيش [باران] رحمتش مژدهرسان مىفرستد تا آن گاه كه ابرهاى گرانبار را بردارند آن را به سوى سرزمينى مرده برانيم و از آن باران فرود آوريم و از هر گونه ميوهاى [از خاك] برآوريم بدينسان مردگان را [نيز از قبرها] خارج مىسازيم باشد كه شما متذكر شويد ))
توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يكي از نمونههاي ديگر شگفتيهاي طبيعت در قرآن است، اما جالب است بدانيم هدف اين توصيف مشهود، نشان دادن طبيعي حيات انسان پس ازمرگ است. به عبارت ديگر براي آن است كه چگونه پس از آنكه تمام جسم او پوسيد و متلاشي شد، دوباره زنده ميشود، همانگونه كه طبيعت زمين پس از پژمردگي و خزان ومرگ، دوباره حيات پيدا ميكند.
نمايشگاه ديگري از طبيعت ساكت، آرام و بيزبان كه در قرآن از آن سخن گفته ميشود، نمايشگاه آسمان، ماه و ستارگان و كهكشانها هستند.
براي انسان فرصتهايي به دست ميآيد كه با تأمل به آسمان نگاه كند و از نگاه خود لذت ببرد. اين فرصت در شب در بيابانها كه نور شهرها كمتر وجود دارد و تلألؤ ميكند و تابلويي طبيعي و منظم از جهان آفرينش را به نمايش ميگذارد، بهتر فراهم ميشود.
قرآن با تعبيرات گوناگون اين زيباييها را توصيف ميكند و مهمتر آنكه ما را به زاويههاي پنهان شگفتي جهان آفرينش رهنمون ميسازد:
سوره ملک 3
(( الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ))
(( خدايي كه هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد. در آفرينش آن بخشايشگر، هيچگونه اختلاف و تفاوت نميبيني. باز بنگر آيا خلل و نقصاني ميبيني در آيهاي ديگر به جزئيات ديگري از آسمان و شگفتيهايش اشاره ميكند ))
سوره نوح 15 و 16
(( أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا ))
(( مگر نديدهايد كه چگونه خدا هفت آسمان را توبرتو آفريده است و ماه را در ميان آنها روشناييبخش گردانيده و خورشيد را چون چراغي قرار داده است ))
قرآن بيشترين نكات را درباره زمين به عنوان بستر زندگي انسان مطرح كرده است.
بيش از 450 آيه درباره زمين سخن ميگويد، اما مهمترين نكاتي كه به بحث ما مربوط ميشود، درباره امتيازات و امكانات زمين است.
اينكه خداوند زمين را قابل روييدن آفريده تا بتوان از آن محصولي استخراج كرد بر اثر بارش باران و فرورفتن آن در زمين كه تبديل به چشمه هاي جوشان ميشود زمين را كشيده و پهن آفريده است زمين را گهواره قرار داده و راهها را در زمين ترسيم كرده است زمينه رستنيهاي گوناگون را فراهم ساخته و اينكه ظاهر زمين خشكيده ديده ميشود ـ اما چون آب بر آن فرود برود به جنبش درميآيد و نمو ميكند و آمادگي هر نوع رستني در آن فراهم است و دهها تعبير ديگري كه در توصيف زمين آمده و بيانگر ويژگيهاي زمين نسبت به ساير كرات ميباشد.
اينها نمونههايي از توصيف طبيعت و زمين در قرآن به شمار ميروند.
از جمله موارد توصيف طبيعت در قرآن، توصيف رنگهاست. تنوعي كه حس كنجكاوي انسانها را بر ميانگيزد و به انسان گوشزد ميكند كه درباره علت پيدايش رنگها تأمل كند و از سوي ديگر نسبت به برخي از رنگها ميگويد:
سوره بقره 69
(( ...صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ))
(( ...زرد يكدست و خالص كه رنگش بينندگان را شاد میكند ))
اين رنگ، براي بينندگان و تماشاگران ايجاد سرور ميكند
رنگ ها در طبيعت به دو بخش تقسيم ميشوند: رنگهايي كه حزنآورند و رنگهايي كه شاديآفرين هستند.
قرآن به رنگهاي شاديبخش، اهميت ويژهاي ميدهد كه شگفتي همگان را برميانگيزد و انگيزهاي براي جلب توجه به وجود ميآورد مانند رنگ زرد، رنگ سبز و سفيد . مثلاً در اوصاف بهشتيان از رنگ سبز ياد ميكند كه بهشتيان بر پشتيهاي سبزرنگ تكيه زدهاند يا از رنگ سفيد در توصيف نوشيدنيهاي اهل بهشت ياد ميكند.
از تنوع رنگهاي ميوهها به عنوان يك نعمت ياد ميكند:
سوره فاطر 27
(( أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ ثَمَرَاتٍ مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهَا وَمِنَ الْجِبَالِ جُدَدٌ بِيضٌ وَحُمْرٌ مُّخْتَلِفٌ أَلْوَانُهَا وَغَرَابِيبُ سُودٌ ))
(( آيا ندانستي كه خداوند از آسمان آبي فرو فرستاد . ما بدان آب ميوههايي با رنگهاي گوناگون خارج ساختيم و نيز از كوهها راهها و رگههاي سفيد، سرخ و به رنگهاي مختلف و گاه به رنگ كاملاً سياه پديدار نموديم ))
واقعاً اين پرسش مطرح است كه اگر تمام اين ميوهها با طعم ومزههاي مختلف به يك رنگ بودند، جاذبهاي براي خوردن وجود نداشت و از آن لذتي ايجاد نميشد. خداوند اين تنوع رنگها را در طبيعت يكي از نعمتهاي الهي ميداند. اين شيوه از توصيف در طبيعت نسبت به ابرها، بادها، كوهها، دشت و بيابانها و سبزيها نيز صادق است.
به عنوان نمونه ميتوان به آيات زير مراجعه كرد: سوره نبا/14، اعراف/57، نازعات/32 و فاطر/27.
جالب اينجاست كه يكي از محورهاي طبيعت، زمانها و مكانهاست. همانطور كه برخي از مكانها داراي زيبايي و جاذبه است، برخي مكانها در فرهنگ قرآن ارزشمند و مقدس و معنويت آفرين است مانند مسجدالاقصي، مسجدالحرام، كوه طور و محراب زكريا. همينطور از بعد معنوي برخي زمانها در طبيعت ارج و منزلتي خاص دارند و روحافزا هستند.
اين زمانها، مانند مكانهاي لذتبخش، شادابي معنوي به ارمغان ميآورند و خداوند، رحمت و عنايت مخصوص در آن اوقات به انسانها دارد و به عنوان نمونه در قرآن از وقت سحر، صبحگاهان به عنوان زماني بس ارجمند ياد ميكند و ميفرمايد : در آن هنگام به عبادت و راز و نياز مشغول باشيد. كسي كه در اين زمان با خدا ارتباط پيدا كند از فرصتهاي ديگر بهتر و ارجمندتر است. زيرا اميد است كه پرودگار چنين شخصي را كه در اين ساعت بيدارميشود به عبادت و راز و نياز با خدا مشغول ميشود به مقامي ستوده برساند.
سوره اسراء 79
(( وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّكَ عَسَى أَن يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ))
(( و پاسى از شب را زنده بدار تا براى تو [به منزله] نافلهاى باشد اميد كه پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند ))
صبح و نسيم صبحگاهي يكي از بهترين اوقات طبيعت است كه براي ورزش و استشمام هواي آزاد استفاده ميشود، اما قرآن اين زمان را هم براي لذت معنوي و هم براي لذت مادي از بهترين فرصتها معرف ميكند. خوشا به حال آن انسانهايي كه به جاي خواب در اين زمان بيدارند و لذت بهرهگيري از صبح را به غفلت خواب جايگزين نميكنند.
مهمترين نكته، جهتگيري ذكر طبيعت در قرآن است. انسانها به ويژه مخاطبان قرآن، كم و بيش طبيعت را ميشناختند، اما آنچه لازم بود كه آنها بدانند، جهت و سراپرده طبيعت است. مثلاً قرآن بارها به اين جهت از طبيعت ياد ميكند تا اثبات مانع كند و از پيچيدگيها وشگفتيهاي طبيعت به عنوان مظاهر خلق خدا ياد كند.
البته گاهي در ابعاد دقيقتر زيباييهاي طبيعت بازگفته ميشود، مانند دلالت بر توحيد يا تنزيه خداوند ازداشتن فرزند ( انعام /100-101 ) يا داشتن نظم و پيوند. يا ذكر آنها توجه دادن به عظمت، قدرت، تدبير و رحمت و حكمت گستره علم الهي است.( زمر/7، فرقان/60-62، حج/61، انعام /63-64، نور/45) .
و جالبتر از همه اينها كه نشاندهنده تعادل و واقعگرايي قرآن ميباشد، تشويق به بهرهبرداري از طبيعت و استفاده از لذات حسي است ( انعام/142-144). به نظر من اين شيوه بيان از ويژگي در قرآن است كه به شكل معتدلي ما را در استفاده از طبيعت تشويق ميكند.
نكته ديگر ذكر شگفتيهاي طبيعت در قرآن به اين جهت است كه از غرور و عجب و خودخواهي باز دارد و نور ايمان در دلها ايجاد شود.
يا از رفتار گذشتهها عبرت بگيرد.
گاهي قرآن با ذكر نمونهاي از طبيعت در جهت تربيت نفس و جلوگيري از غفلت او سخن ميگويد: مثلاً در آنجا كه از طوفان دريا و تلاطم كشتيها سخن ميگويد و اين حالت طبيعت را بيان ميكند از آن جهت كه انسان درحالت گشايش و وفور نعمت خدا را فراموش ميكند و به هنگام سختي و فشار به ياد پروردگار ميافتد؛
خدا اين حالت را در ضمن حادثهاي طبيعي ذكر ميكند:
او كسي است كه شما را در خشكي و دريا ميگرداند، تا وقتي كه دركشتي و در حالت آرامش هستيد كه با بادي خوش در حركت است، افرادي در اين حالت آرامش هستيد كه با بادي خوش درحركت است، افرادي در اين حالت شاد هستند. ( و از ياد خدا غافل )، اما بناگاه بادي سخت بر آنها وزد و موج از هر طرف بر ايشان تازد يقين كنند كه در محاصره افتادهاند، در آن حال خدا را پاكدلانه ميخوانند كه اگر ما را از اين ورطه برهاني، قطعاً از سپاسگزارانيم ( يونس/22).
اينها نمونههايي از اهداف ذكر طبيعت است، البته اهداف بسياري در ذكر طبيعت ميباشد كه به همين نمونهها بسنده شد، چنانكه مباحث ديگري در ذكر طبيعت مطرح است، مانند اسلوب قرآن در توصيف طبيعت، مقايسه ميان شيوه قران و شيوه كتابهاي مقدس، اعجاز علمي قرآن در بيان مسائل طبيعي و موضوعات ديگري كه هريك بحث مستقلي را ميطلبد....
حال شگفتی های قرآن در مورد طبیعت را که تا همین قرون پیش در قرآن به عنوان راز نهفته بود و کسی از آنها خبری نداشت ولی حال با پیشرفت علم به آن دست یافته اند را برایتان بازگو میکنیم.
همانطور که در اول مقاله گفتیم خداوند همواره به بشر گفته شده است که در زمین گردش کنند و بر آنچه در آن خلق شده است بنگرند و بیندیشند. دراین مطلب به بررسی بخشهایی از اعجاز قران در طبیعت شامل ترجمه آیات قران در باره هر پدیده طبیعی به همراه توضیحات علم و یافتههای علمی بشر در آن رابطه پرداخته شده است.
باران
(( أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاءُ وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاءُ يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ))
(( آیا ندیدی که خداوند ابرهایی را به آرامی میراند، سپس میان آنها پیوند میدهد، و بعد آن را متراکم میسازد؟! در این حال، دانههای باران را میبینی که از لابه لای آن خارج میشود; و از آسمان -از کوههایی که در آن است (ابرهایی که همچون کوهها انباشته شدهاند) - دانههای تگرگ نازل میکند، و هر کس را بخواهد بوسیله آن زیان میرساند، و از هر کس بخواهد این زیان را برطرف میکند; نزدیک است درخشندگی برق آن (ابرها) چشمها را ببرد! ))
دانشمندان با مطالعه بر روی ابرها به این نتیجه رسیدند که چگونگی بارش باران از ابرها دارای سیستم و مرا حل خاصی میباشد.
هواشناسان
در مورد تشکیل ابر کومولونیمبوس مطالعه کردهاند تا نحوه تولید و ایجاد
باران، تگرگ، برق (نور) را بیابند. یافتهها نشان میدهد که کومولونیمبوس
طی مراحل زیر باران ایجاد میکند.
۱- ابتدا ابرها با نیروی باد به
حرکت در میآیند، قطعههای پراکنده و کوچک که کومولوس نام دارند با نیروی
باد به یکدیگر فشرده شده و در یک منطقه تجمع مییابند و ابرهای کومولونیموس
را میسازند.
۲- اتصال: ابرهای کوچکتر به یکدیگر متصل و ابرهای بزرگتر را تشکیل میدهند.
۳-
تراکم و انبوه شدن: وقتی ابرهای کوچکتر به هم میپیوندند و ابرهای
بزرگتر را میسازند در ابرهای بزرگ حرکت و رشد عمودی به سمت بالا صورت
گرفته که این پدیده در مرکز ابرها بیشتر از لبهها و کنارههای آن رخ
میدهد.
ابرها بعد از این رشد رو به بالا موجب کشیده شدن توده
ابر به بالا و رسیدن به ناحیه سردتر اتمسفر (جو) که محل تشکیل قطرههای آب
و تگرگ است میشود و قطرههای آب و تگرگ، بزرگتر و سنگینتر شده و حرکت
رو به بالای آنها متوقف میشود.
به صورت قطرههای باران و تگرگ فرود میآیند به هم پیوستن تکههای کوچک و تشکیل ابرهای بزرگ میباشد و شروع بارندگی میباشد.
در
مورد برفها نیزهمه ابرها ذرات آب یا کریستال یخ را با خود حمل میکنند،
اما این ذرات بسیار کوچکتر از آن هستند که به زمین ببارند.
اگر
ارتفاع ابرها بیشتر شود، هوای سردتر، باعث فشردهتر شدن بخارآب میشود، و
این ممکن است برای شکل دادن باران، تگرگ یا برف مناسب باشد.
تناسب باران
سوره زخرف 11
(( وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا كَذَلِكَ تُخْرَجُونَ ))
(( همان کسی که از آسمان آبی فرستاد بمقدار معین، و بوسیله آن
سرزمین مرده را حیات بخشیدیم; همین گونه (در قیامت از قبرها) شما را خارج
میسازند! ))
بر اساس تحقیقاتی که دانشمندان بر روی تناسب قطرات باران انجام دادند به این نتیجه رسیدند که مقدار قطراتی که از زمین بخار میشودن در حدود ۱۶ میلیون تن میباشد و به همین میزانآب ازآسمان فرود میآید.
باد
سوره حجر 22
(( وَأَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِحَ فَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَسْقَيْنَاكُمُوهُ وَمَا أَنتُمْ لَهُ بِخَازِنِي ))
(( ما بادها را برای بارور ساختن (ابرها و گیاهان) فرستادیم; و از آسمان آبی نازل کردیم، و شما را با آن سیراب ساختیم; در حالی که شما توانایی حفظ و نگهداری آن را نداشتید! ))
بادها
با وزش خود روی اقیانوسها باعث حرکت قطرات اب و بعد از مدتی به وجود امدن
موج میشوند. سپس این موجها سب پخش شدن ذرات اب در هوا میشوند و باد
آنها را به سمت بالا انتقال میدهد که از اولین مراحل بارش باران میباشد.
یکی دیگر از وظایف بادها انجام عمل لقاح میباشد.
آبها و اقیانوسها دیوار مانع میان دو دریا
سوره نمل 61
(( أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ))
(( یا کسی که زمین را مستقر و آرام قرار داد، و میان آن نهرهایی روان ساخت، و برای آن کوههای ثابت و پابرجا ایجاد کرد، و میان دو دریا مانعی قرار داد (تا با هم مخلوط نشوند; با این حال) آیا معبودی با خداست؟! نه، بلکه بیشتر آنان نمیدانند (و جاهلند)! ))
موجهای بزرگ و
جریانهای قوی در دریا مدیترانه و اقیانوس اطلس وجود دارد. مدیترانه از
طریق جبل الطارق وارد اتلانتیس میشود. میان این دو در اعماق چند صد متری
دیوار وجود دارد.
در طرفین این مانع هریی از دریاها دما و شوری و
غلظت و شرایط زیستی خاص خود را دارد. مثلا آب دریای مدیترانه در مقایسه با
اقیانوس اطلس: گرم، شور، و کم غلظتتر است.
وقتی آب دریای مدیترانه
از بالای دیوار میان خود و اقیانوس اطلس، با گرما و شوری و غلظت کم و
خصوصیات ویژه خود چند صد متر به اعماق میرود.
آب دریای مدیترانه
در آن عمق تعادل و توازان ایجاد میکند. و از بالا برمی گردد. این دو دریا
در همین مرز با هم قاطی میشوند و فراتر از مرز خود نمیروند. که این امر
به خاطر تغییر غلظت کشش سطحی از قاطی شدهاند جلوگیری میکند.
کوهها
سوره انبیا 31
(( وَجَعَلْنَا فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَن تَمِيدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِيهَا فِجَاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ))
(( و در زمین، کوههای ثابت و پابرجایی قرار دادیم، مبادا آنها را بلرزاند! و در آن، درهها و راههایی قرار دادیم تا هدایت شوند! ))
دانشمندان
به این نتیجه رسیده ان که ریشه کوهها برروی سطح زمین نمیباشد بلکه در
زیر زمین میباشد مثلا کوه اورست ارتفاع قله ان در حدود ۹ کیلومتر از زمین
میباشد و ریشه ان طولی در حدود ۱۲۵کیلومتر دارد. کوهها بر اثر حرکت و
تصادم تکههای بزرگ پوسته زمین به وجود میایند.
و قتی دو لایه با هم برخورد میکنند لایه قویتر در زیر ان یکی قرار میگیرد و از لایه بالای کوه ئشکل میگیرد.
زلزله و خروج مواد مذاب
سوره زلزله 1 و 2
(( إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا وَأَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا ))
(( هنگامی که زمین شدیدا به لرزه درآید، و زمین بارهای سنگینش را خارج سازد! ))
فورانهای
آتشفشانی معمولا براساسی شکل دهانهای که از آن فوران صورت میگیرد، محل
قرارگیری دهانه در کوه آتشفشان، شکل و نوع مخروط اتشفشان و بالاخره خصوصیات
عمومی فوران (آرام یا شدید-انفجاری یا غیر انفجاری) طبقه بندی میشوند.
گدازههای
اسیدی به علت درصدSio۲ بالا و درجه حرارت نسبتا پایین دارای (ویسکوزیته)
بالا و سیالیت پائین بوده و در نتیجه به صورت انفجاری همراه با مواد پرتابی
میباشد. اما در گدازههای باریک به علت درصدSio۲پائین و درجه حرارت نسبتا
بالا، گرانروی پائین بوده و سیالیت افزایش مییابد و در نتیجه مواد پرتابی
با مقدار کم و فوران آرام انجام میشود.
سیاهچاله فضایی
سوره نجم 1
(( وَالنَّجْمِ إِذَا هَوَى ))
(( سوگند به ستاره وقتی که از بالا به گودال فرو میافتد (یا فرو میریزد) ))
طبق
اختر فیزیک نظری جدید ممکن است سیاهچالهها مرحله پایانی زندگی ستارهها
باشند. مادامی که یک منبع انرژی در ناحیه مرکزی ستاره فعالیت مینماید،
درجات حرارت بالا باعث انبساط گاز و جدا شدن لایههای بالایی آن میشود.
در
عین حال، نیروی گرانشی عظیم ستاره این لایهها را بسوی مرکز میکشاند. پس
از آنکه سوخت تامین کننده واکنشهای هستهای به مصرف رسید، درجه حرارت در
ناحیه مرکزی ستاره به تدریج پایین میآید.
در این مرحله تعادل
ستاره به هم میخورد و ستاره تحت تاثیر نیروی گرانشی خود منقبض میگردد،
تکامل و تغییر بیشتر آن به جرمش بستگی دارد.
ستاره
سوره طارق 7
((
(( همان ستاره درخشان و شکافنده تاریکیهاست! ))
ستارگان اجرامی هستند آسمانی که دارای منبع انرژی بوده (به سه صورت انرژی گرانش، حرارتی وهستهای) و این انرژی را با تابش خود بصورت امواج الکترومغناطیس خرج میکنند.
ستونهای منظومه شمسی
سوره رعد 2
(( اللّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لأَجَلٍ مُّسَمًّى يُدَبِّرُ الأَمْرَ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لَعَلَّكُم بِلِقَاء رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ ))
(( خدا همان
کسی است که آسمانها را، بدون ستونهایی که برای شما دیدنی باشد، برافراشت،
سپس بر عرش استیلا یافت (و زمام تدبیر جهان را در کف قدرت گرفت) ; و خورشید
و ماه را مسخر ساخت، که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند! کارها را او
تدبیر میکند; آیات را (برای شما) تشریح مینماید; شاید به لقای
پروردگارتان یقین پیدا کنید! ))
سیارات منظومه شمسی نیروی جاذبه که انسان آنرا بصورت ستونهای از موج تصور میکند و به شکل ستون آنرا رسم میکند با هم نگهداشته شدهاند.
تعداد سیارات منظومه شمسی
سوره یوسف 4
(( إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ ))
(( (به خاطر بیاور) هنگامی را که یوسف به پدرش گفت: «پدرم! من در
خواب دیدم که یازده ستاره، و خورشید و ماه در برابرم سجده میکنند!))
بنابر
یافته ستارهشناسان تعداد سیارات ۱۱ میباشد: سیاره ماه، سیاره عطارد،
سیاره زهره، سیاره زمین، سیاره مریخ، سیاره مشتری، سیاره زحل، سیاره
اورانوس، سیاره نپتون، سیاره پلوتون، سیاره سدنا.
شب و روز
سوره نور 44
(( يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُوْلِي الْأَبْصَارِ ))
(( خداوند شب و روز را دگرگون میسازد; در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت! ))
خورشید
هر روز از مشرق طلوع میکند و به آرامی بالا میاید. مسیر حرکت آن
دراسمان به شکل یک نیم دایره است. پس از پیمودن این مسیر، درافق فرو
میرود. و شب آغاز میشود.
زندگی انسان، جانوران و گیاهان تحت
تاثیر گردش شب و روز است. در زمانهای قدیم، مردم عقیده داشتند که خورشید
واقعا در آسمان حرکت میکند و شب و روز به وجود میآورد.
مثلا
مصریان بر این باور بودند که خدای خورشید به نام «رع» ارابه آتشین خود را
هر روز در آسمانها میراند. امروزه میدانیم که این خورشید نیست که حرکت
میکند بلکه سیاره ما زمین، از غرب به شرق میچرخد. ما در اثر چرخش زمین
تصور میکنیم که خورشید در آسمان حرکت میکند.
زمین
لایههای زمین
سوره طلاق ۱۲
(( اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا ))
(( خداوند همان کسی است که هفت آسمان را آفرید، و از زمین نیز همانند آنها را; فرمان او در میان آنها پیوسته فرود میآید تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و اینکه علم او به همه چیز احاطه دارد! ))
این
لایهها ۷ عدد میباشند که عبارتند از: تروپوسفر پایینترین لایه اتمسفر
است که خود از لایههای کوچکتری تشکیل شده است. لایه استراتوسفر بر روی
لایه تروپوسفر قرار دارد و ضخامت متوسط آن حدود۲۳ کیلومتر است.
مزوسفردر
بالای لایه گرم ازن قرار دارد که دما در آن متناسب با افزایش ارتفاع با
آهنگ۰/۳ سانتیگراد به ازای هر ۱۰۰ متر کاهش مییابد. یونسفر از بخش فوقانی
مزوسفر تا ارتفاع تقریبی۱۰۰۰ کیلومتری اتمسفر زمین قرار دارد. اگزوسفر
شرایط موجود در یونسفر در این لایه نیز حاکم است.
ماگنتسفر منطقه شبه تلهای که در آنجا خطوط نیرو روی زمین در طرف خورشید بسته میشوند و خطوط نیرو در طرف شب بازند.
پوشش هوای محافظ زمین
سوره انبیا ۳۲
(( وَجَعَلْنَا السَّمَاء سَقْفًا مَّحْفُوظًا وَهُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ ))
(( و آسمان را سقف محفوظی قرار دادیم; ولی آنها از آیات آن روی گردانند ))
گرد
زمین را پوشش هوایی ضخیمی فرا گرفته، که عمق آن به ۳۵۰ کیلومترمی رسد. هوا
از گازهای «نیتروژن «-به نسبت ۷۸/۰۳ درصد و «اکسیژن» به نسبت۹۹ ۲۰/ درصد و
اکسید کربن به نسبت ۰/۰۴درصد و بخار آب و گازهای دیگر به نسبت ۰/۹۴ درصد
ترکیب یافته است.
این پوشش هوایی با این حجم ضخیم و بااین نسبتهای
گازی فراهم شده در آن، هم چون سپری آسیب ناپذیر، زمین را دربر گرفته و آن
را از گزند سنگهای آسمانی که به حد وفور (۵۲) به سوی زمین میآیند و ازهمه
اطراف، تهدیدی هولناک برای ساکنان زمین به شمار میروند، حفظ کرده زندگی
را بر ایشان امکان پذیر میسازد.
تغییر ابعاد زمین
سوره رعد ۴۱
(( أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّا نَأْتِي الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ))
(( آیا ندیدند که ما پیوسته به سراغ زمین میآییم و از اطراف (و جوانب) آن کم میکنیم؟! (و جامعهها، تمدنها، و دانشمندان تدریجا از میان میروند.) و خداوند حکومت میکند; و هیچ کس را یارای جلوگیری یا رد احکام او نیست; و او سریع الحساب است! ))
زمین در واقع چنان که قرآن
مطرح کرده پیوسته در حال کم و کاسته شدن است. پیوسته گاز و گرما و انرژی از
جو زمین خارج میشود و به فضا میرود، و رفته رفته از حجم و اندازه آن
کاسته میشود. طوریکه تخمین زده میشود، زمین در آغاز پیدایش خود حجمی
تقریبا۲۰۰۰ بار بزرگتر از حجم کنونی خود داشته است.
کروی بودن زمین
سوره اعراف ۱۳۷
(( وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كَانُواْ يُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأَرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنَى عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ بِمَا صَبَرُواْ وَدَمَّرْنَا مَا كَانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا كَانُواْ يَعْرِشُونَ ))
(( و مشرقها و مغربهای پر برکت زمین را به آن قوم به ضعف کشانده شده (زیر زنجیر ظلم و ستم)، واگذار کردیم; و وعده نیک پروردگارت بر بنی اسرائیل، بخاطر صبر و استقامتی که به خرج دادند، تحقق یافت; و آنچه فرعون و فرعونیان (از کاخهای مجلل) میساختند، و آنچه از باغهای داربست دار فراهم ساخته بودند، در هم کوبیدیم! ))
این تعبیر تنها با
کروی بودن زمین میسازد، زیرا اگر فرض بگیریم که زمین مسطح است، در این
صورت یک مشرق و یک مغرب بیشتر نخواهد داشت ; اما اگر زمین را کروی فرض
نمائیم، هر نقطه ایی از زمین برای نقاط شرقی آن، (غرب) خواهد بود و برای
نقاط غربی آن، (شرق) خواهد بود.
» ماژلان «در سال۱۵۱۹ با چند کشتی
که» شارل پنجم «پادشاه اسپانیا در اختیارش قرار داده بود، از اسپانیا حرکت و
در ماژلان در جنگ با بومیان جزایر مالزی کشته شد; ولی همراهان او به طرف
مغرب حرکت کردند و پس از عبور از جنوب آفریقا اقیانوس اطلس رو به مغرب، و
از جنوب آمریکا از تنگهای به نام» اوست «گذشت و از اقیانوس آرام به جزایر
فیلیپین رسید و خود را به اسپانیا رساندند و دوباره به همان نقطهای که
حرکت کرده بودند بازگشتند.
این کار سبب شد تا از نظر علمی نیز کروی
بودن زمین ثابت شود. علاوه بر این با دوربینهای نجومی مشاهده شده است که
سیارهای منظومه شمسی نیز همه کروی هستند.
زمین نیز یکی از آن سیارات است که خالق آن در قرآن به کروی بودن آن با اشاره به مشارق و مغارب خبر داده است.
حرکت انتقالی زمین
سوره ملک ۱۵
(( او کسی است که زمین را برای شما رام کرد، بر شانههای آن راه بروید و از روزیهای خداوند بخورید; و بازگشت و اجتماع همه به سوی اوست! ))
(( زمین در طول سال یکبار به دور خورشید میگردد. که این حرکت، حرکت انتقالی زمین نامیده میشود و به کمک اثر دوپلر اثبات میشود ))
همبستگی آسمان و زمین
سوره انبیا ۳۰
(( أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ ))
(( آیا کافران ندیدند که آسمانها و زمین به هم پیوسته بودند، و ما آنها را از یکدیگر باز کردیم; و هر چیز زندهای را از آب قرار دادیم؟! آیا ایمان نمیآورند؟! ))
ساختمان آفرینش از (گاز) تشکیل شده و
سپس به (سدیم) تقسیم گردید و یکی از نتایج این تقسیم منظومه شمسی ما
میباشد. یکی از بهترین دلائلی که میرساند این کرات همبستگی داشتهاند،
این است که در خورشید بیش از ۶۷ عنصر وجود دارد که عین آن عناصر در زمین
نیز دیده میشود.
همچنین، عناصر سنگهای آسمانی که از آسمان داخل زمین میشوند، همان عناصری است که ساختمان زمین را در بر گرفته است.
خورشید
سوره شمس ۱
(( وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ))
(( به خورشید و گسترش نور آن سوگند ))
خورشید
ستارهای است از ستارگان رشته اصلی که ۵ میلیارد سال از عمرش میگذرد. این
ستاره کروی شکل بوده و عمدتا از گازهای هیدروژن و هلوم تشکیل شده است.
وسعت
این ستاره ۱/۴ میلیون کیلومتر (۸۷۰۰۰۰ مایل) است. جرم این ستاره ۷ برابر
جرم یک ستاره معمولی بوده و همچنین ۷۵۰ برابر جرم تمام سیاراتی است که به
دورش میچرخند.
ماه
سوره قمر ۱
(( اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانشَقَّ الْقَمَرُ ))
(( قیامت نزدیک شد و ماه از هم شکافت! ))
کره
ماه که تنها قمر طبیعی زمین است، که پوشیده از سنگ بوده و قطرش یک چهارم
قطر زمین میباشد. کره ماه پوشیده از غبار بوده، آب و حیات در آن یافت
نمیشوند.
نور ماه
سوره یونس ۵
(( هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاء وَالْقَمَرَ نُورًا وَقَدَّرَهُ مَنَازِلَ لِتَعْلَمُواْ عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ مَا خَلَقَ اللّهُ ذَلِكَ إِلاَّ بِالْحَقِّ يُفَصِّلُ الآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ))
(( او کسی است که خورشید را روشنایی، و ماه را نور قرار داد; و برای آن منزلگاههایی مقدر کرد، تا عدد سالها و حساب (کارها) را بدانید; خداوند این را جز بحق نیافریده; او آیات (خود را) برای گروهی که اهل دانشند، شرح میدهد! ))
ستارهشناسان به این نتیجه رسیدند که تابش خورشید از خود آن است ولی تابش ماه از خود آن نیست بلکه بازتاب تابش خورشید است.
منابع و مستندات:
1. قرآن مجید
2. ویکی پدیا
3. تبیان نت
4. کتب علمی ( کتب نجومی )
تالیف و جمع آوری توسط وبلاگ قرآن پژوه
مطالب مشابه :
در توصیف طبیعت
برگ ها ی دفتر سفید من - در توصیف طبیعت - ادبیات
طبیعت در قرآن
توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يكي ا زنمونههاي ديگر شگفتيهاي طبيعت در قرآن است، اما جالب
بر امد باد صبح و بوی نوروز
توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يك نمونه از شگفتيهاي طبيعت در قرآن است، اما جالب است
نمونه ای از جلوه های زیبای آفرینش فصل سوم کتاب فارسی سوم راهنمایی
ازموارد توصيف طبيعت در قرآن، توصيف رنگهاست . تنوعي که حس کنجکاوي انسان ها را بر مي انگيزد و
شگفتی های طبیعت در قرآن
توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يكي از نمونههاي ديگر شگفتيهاي طبيعت در قرآن است، اما جالب
كوير
اي كوير، اي طبيعت بكر و دست نخورده، اي طبيعت هاي بي مانند و روزهاي سخت تو را توصيف كنم
طبیعت در قرآن
توصيف طبيعت و حيات دوباره آن يكي ا زنمونههاي ديگر شگفتيهاي طبيعت در قرآن است، اما جالب
برچسب :
توصيف طبيعت