تغذیه درسیره ی نبوی
تغذیه درسیره ی نبوی
1- ضرورت توجه به تغذیه :
سخن از چرايى خوردن و آشاميدن در سيره نبوى…، منطقاً بايد پيش از ديگر مسائل مربوط به سيرهآن حضرت در خوردن و آشاميدن، مورد توجه قرار گيرد. اينكه چرا انسان به خوردن و آشاميدن رو آورده، پرسشىاست كه پاسخ آن ابتدا بديهى مىنمايد، زيرا به محض طرح چنين پرسشى، اين پاسخ به ذهن مىرسد كه خوردن وآشاميدن لازمه طبيعى زندگى بشر و زنده ماندن اوست. اين سخن در عين درستى، تمام پاسخ نيست، زيرا فلسفهخوردن و آشاميدن در نگاه اولياى دين، صِرف تأمين نيازهاى جسمانى نيست، بلكه مسئلهاى مهمتر و برتر مطرحاست. طبق اين ديدگاه، جسم، نقش آلى و ابزارى براى حقيقت انسان، يعنى روح او دارد، از اين رو براى اينكه روحبتواند مسير كماليابى خود را طى كند بايد نيازهاى جسم به عنوان مركب و ابزار روح، تأمين شود. بر اساس ديدگاهاول، انسان و حيوان مشترك و همسان مىشوند، اما در اين نگاه، انسان در تأمين نيازهاى جسم در پى تأمين هدفى بسوالاست. در برخى روايات به نقش ابزارى خوردن در راستاى عبادت و انجام فرائض و تكاليف اشاره شده است. درروايتى، از پيامبر اكرم… چنين نقل شده است كه به خداوند عرضه داشت:
در نان به ما بركت عطا كن، و بين ما و نان جدايى ميفكن، چرا كه اگر نان نباشد قادر به اداى نماز و گرفتن روزه و انجام فرايضپروردگارمان نخواهيم بود. .[1]
و در روايت امام صادق(عليه السلام) نيز آمده است:
بنيان جسم بر نان نهاده شده است.[2] بنا بر روايتى ديگر، هنگامى كه مردى از ابوذر درباره برترين اعمال پس از ايمان پرسش كرد وى پاسخ داد: «نماز وخوردن نان!» و هنگامى كه آن مرد با شگفتى به ابوذر نگريست، وى ادامه داد: «اگر نان نباشد خداوند عبادت نمىشود».و مراد ابوذر اين بود كه انسان براى كسب توانايى انجام عبادت بايد از نان بهره ببرد.[3]
با توجه به اين گونه روايات، هدف انسان مؤمن از خوردن غذا، آمادهسازى جسم براى انجام تكاليف عبادى وفرايض دينى است، و ـ چنان كه گذشت ـ اين نوع نگاه به خوردن، به مراتب والاتر از نگاه طبيعى به آن است.
مسائلی که درتغذیه برای پیامبرمهم بود:
حلال بودن
از مهمترين اين ويژگىها حلال بودن غذاست. طبيعى است پيامبر اكرم… با توجه به جايگاههدايتىاش در ميان انسانها، بارزترين مصداق براى رعايت اين اصل است. در برخى روايات آمده است كه آنحضرت آنچه را خداوند برايش حلال كرده بود به همراه خانواده و خدمتكار تناول مىكرد.[4]
تنوع
ويژگى ديگر در غذاهاى پيامبر اكرم… آن بود كه اصرار بر نوع خاص و برجستهاى از غذاها نداشت وغذايى، همچون غذاى متعارف همه مردم را مصرف مىكرد، و در اين ميان، به سادهترين نوع آن قناعت مىكرد و بر آنشاكر بود. بنا به نقل طبرسى، آن حضرت گونههاى مختلف از غذاها را مصرف مىكرد.[5] معناى اين سخنمىتواند آن باشد كه حضرت اصرار بر نوع خاصى از غذاها نداشت و در اين زمينه، تكلف نمىورزيد و در صورتدسترسى به غذاهاى نافع، براى تأمين نياز جسم از آنها بهره مىبرد.
سادگى
در بيشتر موارد، آن حضرت نان جو، با آرد سبوسدار، و در حدّ عدم سيرى مصرف مىكرد. در برخى روايات، از نانجو به عنوان غذاى انبيا ياد شده است. به عنوان نمونه در روايتى، به نقل از امام رضا(عليه السلام) چنين مىخوانيم:
هيچ پيامبرى نبوده جز آن كه مردم را به خوردن [نان] جو فرا خوانده و براى آن، بركت طلبيده است. و [اين غذا] در هيچشكمى داخل نشده جز آن كه بيمارى را از ميان برداشته است. و اين، غذاى پيامبران است و طعام نيكان. و خداوند ابا كرده ازاينكه غذاى انبيا را چيزى غير از جو قرار دهد.5
از ديگر روايات مربوط به سادگى غذاى پيامبر…، روايت قتاده است. وى گويد: ما گاه نزد انس بنمالك مىرفتيم و مىديديم كه خدمتكار او مشغول پختن نان بود. روزى انس در همين حال، رو به ما كرده، گفت: [از ايننانها] بخوريد، اما نسبت به پيامبر، من سراغ ندارم كه حضرت نان با آرد الك كرده و بدون سبوس، و گوشت گوسفندكباب شده مصرف كرده باشد.[6]
خورشِ غذاى پيامبر… نيز معمولاً بسيار ساده بود. بنا به نقل كلينى از امام صادق(عليه السلام)، روزىپيامبر اكرم… به حجره امسلمه وارد شد. امسلمه قطعه نانى نزد حضرت آورد. پيامبر فرمودند: آياخورش نيز دارى؟ گفت: خير يا رسول الله، جز سركه ندارم. فرمود: سركه خوب خورشى است، و خانهاى كه سركه درآن هست بىچيز نيست.9
مضرّ نبودن
ويژگى مهم ديگر در غذاهاى مورد استفاده پيامبر اكرم…، مضرّ نبودن است. از نظر آن حضرت،گذشته از مفيد و نافع بودن، يك غذا ـ كه در ادامه، به آن خواهيم پرداخت ـ مىبايست فاقد آثار منفى بر بدن باشد. بهعنوان مثال، بنا به نقل كلينى از امام صادق(عليه السلام)، و آن حضرت از اميرالمؤمنين(عليه السلام)، هنگامى كه براى پيامبراكرم… غذاى داغى آوردند، فرمود:
آن را بگذاريد تا سرد شود، خداوند آتش را غذاى ما قرار نداده و بركت در غذاى غير داغ است.10
بنا بر بعضى روايات، آن حضرت از خوردن برخى غذاها يا گياهان كه بوى آنها در دهان مىماند نيز اجتناب مىكرد.البته اين پرهيز، ناشى از آثار خانوادگى يا اجتماعى بقاى بوى اين غذاها در دهان بود و نه به سبب ضرر آن براى بدن.بنا به نقل طبرسى، پيامبر اكرم… سير، پياز، تره و عسلى كه مغافير11 در آن بود تناولنمىكرد، زيرا بوى آنها در دهان مىماند.12
سودمندى
ويژگى ديگر غذاهاى مورد استفاده پيامبر اكرم…، ميزان نافع بودن غذا براى بدن بود. بنا بر روايتى كهپيش از اين گذشت، حضرت سادگى را در مجموع زندگى و از جمله تغذيه، رعايت مىكرد، اما اين، منافات با توجه بهسودمندى غذاها ندارد و در مواردى كه گشايش اقتصادى براى مسلمانان و خود حضرت پديد مىآمد با تنوعبخشىبه غذاى خود و خانواده، از غذاهاى سودمند بهره مىبرد. در برخى روايات، ضمن اشاره به اين موارد، از زبانپيامبر… و ديگر معصومان(عليهم السلام) فوايدى براى برخى غذاها بيان شده است. مجموع اينروايات، حكايت از آن دارند كه پيامبر اكرم … به علت اتصال به منبع علم الهى و آگاهى از خواصغذاها، نافعترين آنها را براى بدن ـ در صورت دسترسى به آنها ـ بر مىگزيده، ضمن آنكه در ميزان مصرف نيزاصول سلامت را رعايت مىكرد.
در روايتى كه پيش از اين از امام رضا(عليه السلام) نقل كرديم، به خاصيت درمانى نان جو اشاره شد.13 به جزآن، در برخى روايات، امام صادق(عليه السلام) شير، سركه، روغن و سويق (نوعى حليم از گندم يا جو، و شكر و خرما) راغذاى پيامبران، و گوشت و شير را، شورباى (آبگوشت) آنان معرفى كرده است.14
همچنين گفته شده است كه محبوبترين غذاها نزد پيامبر اكرم… گوشت بود و مىفرمود:«گوشت موجب افزونى قوه شنوايى و بينايى مىشود». و در كلامى ديگر فرمود:
گوشت، سرآمد غذاها در دنيا و آخرت است و اگر از خدايم مىخواستم كه هر روز مرا با آن اطعام كند چنينمىكرد.15
آن حضرت گوشت را گاه به صورت پخته [با آب] و گاه به صورت كباب، همراه نان مصرف مىكرد.16
بنا به نقل طبرسى، پيامبر اكرم … تگرگ را جمع كرده و تناول مىكرد و مىفرمود: اين موجبنابودى عوامل فساد دندانها مىشود.17
نيز از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه پيامبر اكرم… در صورت دسترسى به شيرينىجاتبا آن افطار مىكرد، و اگر بدان دسترسى نداشت با آب گرم افطار مىكرد و مىفرمود:
اين باعث پاكسازى كبد و معده، و موجب خوشبو شدن بوى دهان، و سبب تقويت دندانها و چشم، و عامل تيزى بينايىمىشود؛ و گناهان را مىشويد و عروق تحريك شده را ساكن، و تلخى غالب را از بين مىبرد و بلغم را قطع مىكند و حرارت را ازمعده فرو نشانده و سردرد را زايل مىكند.18
گفتنى است، تأثير افطار با آب ولرم در شسته شدن گناهان مىتواند به لحاظ فضيلتى باشد كه شخص روزهدار در اثرگرسنگى و سپس افطار با نوشيدنى سادهاى چون آب به دست مىآورد.
پيامبر اكرم… عسل را بسيار دوست داشت و خوردن آن را همراه با قرائت آياتى از قرآن و جويدنكُندر موجب زوال بلغم مىدانست.19
پيامبر اكرم… مطلوبيت بعضى غذاها را گاه با تعبير «طيّب» تأييد مىكرد. به عنوان مثال، هنگامىكه يكى از اصحاب حضرت فالودهاى به ايشان هديه كرد و حضرت قدرى تناول كردند، پرسيدند: «اى ابا عبدالله، اينرا از چه چيزى فراهم كردهاى؟» عرض كرد: پدر و مادرم فدايت، روغن و عسل را در ظرفى سنگى ريخته، با آتش تفتمىدهيم و سپس مغز گندم را آسياب كرده و با آن مخلوط مىكنيم تا به خوبى با هم عجين شوند و چنين چيزى فراهمآيد. حضرت فرمود: «اين غذايى نيكو و گواراست».20
3- انواع
روح سادهزيستى در پيامبر اكرم… مانع از آن بود كه بر سر سفره غذاى آن حضرت بيش از يك نوعغذا يافت شود. علت اين امر در روايت صحيحة كلينى از امام صادق(عليه السلام) بيان شده است. بنا بر اين نقل، پيامبراكرم… در شامگاه پنجشنبهاى كه در مسجد قبا حضور داشت، براى افطار، نوشيدنى طلب كرد و اوسبن خولى انصارى كاسة بزرگى حاوى شير مخلوط با عسل آورد. حضرت چون آن را به لبهاى مبارك رسانيد ناگاه آنرا كنار نهاد و فرمود:
اين، دو نوع نوشيدنى است كه به يكى از آنها نيز مىتوان بسنده كرد. من آن دو را با هم نمىنوشم، اما تحريم نيز نمىكنم،لكن من براى تواضع در برابر خداوند چنين مىكنم، و هر كس براى خدا تواضع كند خداوند او را بلند مرتبه سازد، و هر كستكبّر ورزد خداوند او را فرود آورد. و هر آن كس كه در معيشت، راه ميانه برگزيند خداوند روزىاش دهد، و هر آن كه اهل تبذيرباشد خداوند او را محروم سازد، و هر آن كه فراوان ياد مرگ كند خداوند دوستش دارد.21
اين روايت چندين پيام دارد:
. قناعت پيامبر اكرم… بر يك نوع از نوشيدنى و غذا؛
. اين قناعت، بُعد استحباب و ترجيح داشته و ترك آن حرام نيست؛ و اين در حقيقت، ناشى از شريعت سهلهاىاست كه پيامبر… خود را مروّج و آورنده آن معرفى كرد.22 و از اين رو فرمود: من اين دونوشيدنى را با هم نمىنوشم، اما تحريم نيز نمىكنم؛
. زهد مثبت در سيره معصومان(عليهم السلام) و اولياى صالح خداوند عبارت از همين است كه با وجود دسترسى بهمواهب دنيوى جز در حد ضرورت، از آنها چشمپوشى مىكردند؛
. پيامبر اكرم… سرّ اين اقدام خويش را تواضع در برابر خدا معرفى مىكند، و اين، جلوهاى ديگر ازصفت تواضع است كه عبارت از تواضع در برابر خداست. افراد متكبّر و دنيازده با گردن كشى و روحية طلب كارانه دربرابر خداوند ظاهر شده و نعمتهاى الهى را بىتوجه به مُنْعِم مصرف مىكنند، در حالى كه بندگان حقيقى خداوند بااظهار كوچكى و تواضع در برابر خداوند، خود را مستحق كوچكترين نعمتها نيز نديده و نسبت به توان برشكرگزارى براى كمترين نعمت نيز اظهار عجز مىكنند و درصدد افزون خواهيِ همراه با ناسپاسى نيستند؛
. توصيه كلى پيامبر اكرم… در اين حديث، به اعتدال و ميانهروى در زندگى، و ترك تبذير است؛
. و نهايتاً در راستاى اصول و سيره و شيوه تربيتى پيامبر اكرم…، مسئله ياد مرگ مطرح مىشود كهبهترين وسيله حفظ انسانها از كژى است.
5- اندازه
اولياى دين و نيز حكيمان، همواره به كمخورى و پرهيز از پرخورى سفارش اكيد داشتهاند. اين مسئله امروزه نيز موردتأكيد پژوهشگران علوم پزشكى است و به عنوان راز سلامت و پيشگيرى از بيمارىها مطرح است. در روايت كلينى ازامام باقر(عليه السلام) آمده است:
چيزى نزد خداوند، مبغوضتر و ناپسندتر از شكم پر نيست.23
در روايتى ديگر از آن حضرت آمده است:
آن گاه كه شكم پر شود، ره طغيان در پيش گيرد.24
و به گفته برخى حكما:
زياد نخوريد تا زياد بنوشيد تا زياد بخوابيد تا زياد حسرت بخوريد.25
در روايات نبوى… نيز بر اين امر تأكيد شده است. آن حضرت، پرخورى را موجب فساد بدن، بروزبيمارى، كسالت در عبادت، قساوت و مردن قلب، دورى از خدا، مبغوض خداوند واقع شدن، ضرر زدن به دين فرد واز ويژگىهاى افراد كافر و منافق معرفى فرموده است.26 در بعضى روايات، آن حضرت ميزان مناسب براىخوردن را چنين تعيين كرده است:
فرزند آدم! هيچ ظرفى بدتر از شكم را پر نكرده، براى او تنها چند لقمه كه سبب قوام وجودش شود كافى است. و اگر ناچار ازغذا خوردن شد، پس ثلث [معده] براى غذايش، و ثلث آن براى نوشيدنىاش، و ثلث ديگر را براى نفس بگذارد.27
در اين زمينه، از بعضى همسران پيامبر اكرم… نقل شده است كه: «هيچگاه شكم پيامبرصلى الله عليه و آلهو سلم از غذا پر نشد».28
6- وعده های تغذیه
پرسش ديگر دربارة سيره نبوى… در تغذيه، اين است كه آن حضرت در چه اوقاتى غذا صرفمىكرده است؟ از برخى روايات مىتوان اصلى كلى در اين باره استنباط كرد و آن اينكه آن حضرت جز به وقتگرسنگى و احساس نياز بدن، اقدام به صرف غذا نمىكرده است.29 در روايتى از آن حضرت نقل شده استكه فرمود:
بخور در حالى كه اشتها به خوردن دارى، و دست بكش در حالى كه هنوز اشتها به خوردن دارى.30
و بنا به نقل انس بن مالك:
هيچ گاه در روز يا شب، آن حضرت گوشت يا نان مصرف نكرد مگر هنگامى كه بدن نياز به آن داشت.31
بر اين اساس، نقل شده است كه پيامبر اكرم… شخصاً با مردم مواسات و همراهى مىكرد، به گونهاىكه ازار (لنگ) خود را با پوست وصله مىكرد و هيچ گاه، هم صبحانه (يانهار) و هم شام نخورد تا اينكه از دنيا رحلتفرمود.32
بنا بر بعضى روايات، معصومان(عليهم السلام) دو وعده غذايى را در طول شبانه روز سفارش مىكردند و از صرف غذابين آن دو وعده، نهى مىكردند.33 و از برخى روايات، بر مىآيد كه معصومان(عليهم السلام) تأكيد بر آن داشتند كهافراد، شب هنگام چيزى خورده و بخوابند، ولو بسيار اندك باشد. امام صادق(عليه السلام) در اين زمينه فرموده است:
خوردن شام را ترك نكن، حتى اگر سه لقمه به همراه نمك باشد. و كسى كه شام خوردن را [به كلى] ترك گويد رگى در بدنشمىميرد كه هرگز احيا نخواهد شد.34
پيامبر اكرم… نيز مىفرمود:
شام بخوريد هر چند يك مشت خرماى غيرمرغوب باشد، چرا كه ترك شام خوردن موجب پيرى است.35
7- سفره ی پرچمعیت :
بخش ديگرى از روايات سيره نبوى… در باب خوردن و آشاميدن، از آن حكايت دارد كه پيامبراكرم… در حدّ امكان، به تنهايى غذا نمىخورد و مىفرمود: آيا شما را از بدترينتان خبر دهم؟ كسى كهبه تنهايى بخورد و بردهاش را بزند و ميهمانش را ردّ كند.36 آن حضرت، غذا خوردن جمعى، حلال بودن غذا،و گفتن بسم الله در ابتدا و حمد خدا در پايان را از اسباب كمال در غذا خوردن معرفى مىفرمود.37 و نيزمىفرمود:
بهترين غذاها نزد خداوند آن است كه دستان زيادى آن را بخورند.38
و بنا به نقل امام صادق(عليه السلام) از اميرالمؤمنين(عليه السلام)، پيامبر اكرم… مىفرمود:
جماعت، موجب بركت است و غذاى يك نفر، دو نفر را، و غذاى دو نفر، چهار نفر را كفايت مىكند.39
گفتنى است كه هر چند زيادتر شدن افراد ممكن است سهم هر فرد از غذا را كاهش دهد، اما مراد پيامبر اكرمصلى الله عليهو آله و سلم مىتواند آن باشد كه حتى با وجود عدم سيرى، نياز بدن همراه با كم خورى كه مطلوب است، تأمين مىشودو اين مىتواند در نتيجه ايثار افراد در اختصاص سهم خود به ديگران باشد.40 امروزه نيز ثابت شده است كهصرف غذا باديگران، همراه با نشاط و گوارايى مىشود و اين امر، در جذب نيكوى غذا و تعادل گوارش نقش مهمىدارد.
بنا به نقل طبرسى، پيامبر اكرم… آنچه را خوردنش بر وى حلال بود، همراه اهل و خادم يا همراهكسانى كه حضرت را دعوت به غذا خوردن مىكردند، روى زمين يا آنچه دعوت كنندگان بر آن غذا مىخوردند، و ازآنچه آنان مىخوردند تناول مىفرمود، مگر آن كه ميهمانى بر حضرت وارد مىشد كه در اين صورت، به همراه ميهمانغذا مىخورد.41 بنابه نقل ديگر طبرسى، هنگامى كه كسى به پيامبراكرم… عرض كرد: ماغذا مىخوريم، اما سير نمىشويم! حضرت فرمود:
شايد به صورت متفرق غذا مىخوريد؛ در حال غذا با هم جمع شويد و نام خداى بر زبان آريد تا موجب بركت براى شماشود.42
آن حضرت، گاه غذا را در ميان مساكين و نيازمندان و همراه آنان ميل مىكرد و از بركت حضور حضرت، آنان نيز سيرمىشدند، بنا به نقل حميرى از امام باقر(عليه السلام)، شبى پيامبر اكرم… همراه مساكينى كه در مسجدمىخوابيدند در كنار منبر، روزه خود را افطار كرد و از غذايى كه در ديگى سنگى نهاده شده بود ميل فرمود، و به بركتحضور حضرت، سى نفر از آنان از آن غذا خورده و سير شدند، سپس آن ظرف نزد همسران حضرت باز گردانده شد وهمه آنان نيز سير شدند.43 اينگونه روايات هرچند از يكى از معجزات آن حضرت حكايت دارد، اما پيش ازآن ـ با توجه به آنچه گذشت ـ حاكى از اهتمام حضرت بر ايثار و نيز توجه به غذا خوردن در جمع مىباشد.
آداب تغذیه درسیره ی نبوی:
هرچیزی آدابی دارد، درسیره ی پیامبربرای هر رفتار وکنشی آداب خاصی وجود دارد، نظم آن حضرت بی نظیر بود ،درتمام مسائل روزمره وشبانه روز دارای ترتیب خاص بود عباذدات شب وروز دیدار با مردم ومعاشرت با دیگران وخانواده از نظم خاص وسازمان یافته برخوردار بود؛ غذا خوردن ومسئله ضروری حیات امکان نداشت بدون آداب وروش باشد.
… چگونگی مهیا شدن برای غذا خوردن وحضور بر سر سفره طعام چون برایش چنبه عبادی داشت از این رو با شیوه وآداب خاص بر سر سفره حاضر می شدو غذا مىخورد و آداب خاصی را رعايت مىكرد دراین زمینه روایات متعدد ومعتبری وجود دارد که علمای اسلام این روايات را دسته بندی وتحت عناوین خاص در آورده وضبط کرده اند.که دراینجا با اشاره ی کوتاه بررسی می گردد طبيعى است كه سيره نبوى… در اين زمينه نزد مسلمانان جذابيت داشته وموردتاسی می باشد.
1-شستن دستهاو داشتن وضوبرای صرف غذا:
اولین ویزگی وادب پیامبر برای حضور برسر سفره وصرف غذا توجه به امر بهداشتی ونظافت بود از این رو ابتدا دستها را می شست ،اگر وضونداشت وضو می گرفت واگر با وضوع بود دستها را می شست
و در برخى روايات نيز بر داشتن وضو قبل و بعد از غذا تأكيد شده است.89 بنا بر نقل اميرالمؤمنين(عليه السلام)،پيامبر اكرم… فرمود:
كسى كه مىخواهد فزونى در خير يابد، هنگام حاضر شدن غذا وضو سازد.90
و در روايتى ديگر، فرمود:
وضو قبل از غذا موجب نفى فقر، و وضوى بعد از غذا موجب نفى جنون و موجب صحت بينايى است.91
و نيز فرمود:
كسى كه قبل از غذا وضو سازد با وسعت روزى زندگى كرده و از بيمارى جسم رهايى مىيابد.92
نمود ديگر بهداشت غذايى در سيره نبوى…، تأكيد حضرت بر بهداشت ظرف آب و غذاست. بنا برروايتى از امام صادق(عليه السلام)، پيامبر اكرم… دوست داشت كه از ظروف شامى كه از شام برايشهديه مىآوردند، آب بنوشد93 و مىفرمود كه: «اين، نظيفترين ظرفهاى شماست».94
همچنين آن حضرت در ظروف چوبى، پوستى و سفالى، و هم در كف دو دست آب مىنوشيد و مىفرمود: «هيچظرفى تميزتر از كف دست نيست».95 پيش از اين گذشت كه توصيه و عمل حضرت بر نوشيدن با كف دودست بايد در كنار توصيه و عمل حضرت بر شستن دستان قبل از خوردن و آشاميدن مورد توجه قرار گيرد.
بنا بر بعضى روايات، پيامبر اكرم… از اينكه كسى در مشك را خم كرده و آب بنوشد نهى مىفرمودو خود نيز چنين نمىكرد و مىفرمود: اين عمل آن را بدبو و متعفن مىكند.96 گفته شده كه اين نهى ممكناست ناشى از دو چيز باشد: نخست، اينكه ممكن است در چنين حالتى حيوانى كه داخل مشك رفته، به اين وسيلهداخل دهان شود. دوم، ـ چنانكه ذيل روايت تصريح شده ـ ممكن است به سبب بدبو شدن آب مشك در نتيجه خمشدن و كثيفى و آلودگى تدريجى قسمت خم شده باشد، چرا كه با وجود مرطوب بودن مشك و خم شدن يك قسمتو مرطوب ماندن طولانى و مكرر دهانة آن، امكان كثيفى و عفونت آن قسمت بيشتر است.97 و اين، نكتهبهداشتى ظريفى است.
پيش از اين، اشاره به روايتى شد كه طبق آن، پيامبر اكرم… هنگام تنفس در اثناى نوشيدن آب،ظرف آب را از مقابل دهان دور كرده و پس از تنفس، آن را مجدداً به دهان نزديك مىكرد،98 و اين مىتواند ازتوجه آن حضرت به ظريفترين اصول بهداشتى و تربيتى حكايت كند، زيرا تنفس در ظرف آب، به ويژه اگر ديگرى نيزبخواهد از آن بنوشد، با ادب و اصول بهداشتى، همخوان نيست.
1. شروع با نام خدا و دعا؛
پيامبر اكرم … همچون ديگر كارها، خوردن و آشاميدن را نيز با جارى كردن نام خدا بر زبان آغازمىكردند.44 پيش از اين، از آن حضرت نقل شد كه مىفرمودند: هنگامى كه غذا چهار ويژگى بيابد كامل شود:حلال باشد، و دستانى كه از آن مىخورند زياد باشند، و با بسم الله آغاز شود، و با حمد ختم شود.45
هنگامى كه مقابل حضرت غذا نهاده مىشد مىفرمود:
بسم الله، خدايا آن را نعمتى مورد سپاس قرار ده كه به واسطهاش نعمت بهشت را دريابيم.
و يا مىفرمود:
بسم الله، خدايا در آنچه به ما روزى كردهاى بركت عطا كن وآن را استمرار بخش.46
نكتة قابل توجه در اين روايت اين است كه برخلاف عادت رايج، پيامبر اكرم… پيش از شروع غذادست به دعا بر مىداشته است كه قابل حمل بر پيشدستى در شكر پيش از تنعم و در آستانه آن است.
آن حضرت به وقت نوشيدن نيز نام خدا و دعا را در ابتدا، و حمد خدا را در پايان بر زبان جارى مىساخت، و چونآب را در سه نفس مىنوشيد، لذا سه بسم الله و سه حمد اشت47 و هنگام شروع به نوشيدن، چنين دعامىكرد:
حمد خدايى را كه نازل كننده آب از آسمان، و تبديل كننده امور است به هرگونه كه بخواهد. به نام خدا كه بهتريننامهاست.48
در روايت امام صادق(عليه السلام) از پدران گرامىاش از اميرالمؤمنين(عليه السلام) نيز آمده است:
بارها ديدم پيامبر اكرم… هنگام نوشيدن، سه بار نفس مىكشيد، و با شروع به نوشيدن، بسم الله، و درپايان آن حمد خدا مىگفت.49
بنا به نقلى ديگر، پيامبر اكرم… هنگام نوشيدن شير مىفرمود:
خدايا، براى ما در آن بركت ده و بيشتر از اين روزى كن.
و هنگام نوشيدن آب مىفرمود:
حمد خدايى را كه با رحمتش ما را از آب گوارا و زلال سيراب كرد و به واسطه گناهانمان، آب شور و تلخ بر ماننوشانيد.50
7 ـ 2. نوشيدن در سه جرعه
آن سان كه گذشت، روش و سيره پيامبر اكرم… در نوشيدن، چنين بود كه هر وعده نوشيدن را در سهجرعه تقسيم مىكرد، و در هر جرعه نيز نام و حمد الهى را بر زبان جارى مىنمود. در روايات معصومان(عليهم السلام)،تفاوت انسان و حيوانات در نوع نوشيدن، چنين معرفى شده است كه انسان همچون بهائم به يك باره آب ننوشد. ازامام باقر و امام صادق‡ نقل شده است كه فرمودند: نوشيدن در سه نفس بهتر از يك نفس است. و آن دوبزرگوار اكراه داشتند از اينكه انسان، همچون شترِ بسيار تشنه سر در آب فرو بَرَد و سر بر ندارد تا سيرابشود.51 اما از ابنعباس نقل شده است كه پيامبر اكرم… هنگام نوشيدن، دو بار نفسمىكشيد.52 نيز بنا به نقلى از طبرسى، آن حضرت گاه با يك نفس مىنوشيد.53 البته اين دو روايت رامىتوان بر مواردى حمل كرد كه حضرت آب اندكى مىنوشيده و نوشيدن با سه نفس لزومى نداشته است.
7 ـ 3. پرهيز از نوشيدن از داخل ظرف
از ديگر آداب نوشيدن كه مورد تأكيد پيامبر اكرم… بود، پرهيز از نوشيدن از داخل ظرف است. آنحضرت هنگامى كه مردى را ديدند كه دهان در آب كرده و همچون حيوانات از وسط آب مىنوشد به وى فرمودند:
آيا مثل بهائم سر در آب كرده و مىنوشى؟ اگر ظرف ندارى با دستانت بنوش كه از پاكيزهترين ظروف تو به شمارمىروند.54
البته روشن است كه توصية حضرت به نوشيدن با دست، هنگام پاكيزگى دستان است كه نكتة بهداشتى مهمى است.
از ديگر شيوههاى پيامبر… در نوشيدن، اين بود كه آب را با حال مكيدن تناول مىنمود ومىفرمود:
آب را با مكيدن بنوشيد و به يك باره سر نكشيد كه موجب درد كبد مىشود.55
امروزه نيز از نظر علمى ثابت شده كه نوشيدن تدريجى آب در رفع تشنگى مؤثرتر است.
عدم تنفس در ظرف آب
پيامبر اكرم… هنگام نوشيدن، براى نفس كشيدن، ظرف آب را از دهانش دور مىكرد.56 واين شيوه، به خوبى گوياى رعايت دستورات بهداشتى توسط آن حضرت، در شرايطى است كه مردم عرب جاهلى درشرايط نامناسب بهداشتى مىزيستند و با اين گونه نكتههاى ظريف بهداشتى، كاملاً بيگانه بودند.
7 ـ 5. خوردن از غذاى مقابل ونزديك خود
ويژگى ديگر اخلاق نبوى در تغذيه، اين بود كه در صورت حضور ديگران بر سر غذا، آن حضرت به غذاى متقابل خودبسنده كرده و دست به سمت غذايى كه در مقابل ديگران بود، دراز نمىكرد.57 اين، نوعى ادب اجتماعىاست كه از ظرافت خاصى برخوردار است، و گرچه به اخلاق اجتماعى حضرت مربوط است، اما به لحاظ ارتباط آن باسيره حضرت در تغذيه در اينجا بدان اشارت رفت.
7 ـ 6. شروع قبل ازديگران و ختم بعد از ديگران
اين ويژگى ـ به خصوص ـ در آنجا كه ديگران ميهمان حضرت بودند، بيشتر نمود مىيافت.58 روشن است كهاين اقدام حضرت نه براى پرخورى، بلكه براى رفع حجب و حيا در ميهمان، و آسودگى وى در خوردن بود. اين صفتنيز از ظرافت خاص اخلاقى برخوردار است و همواره مىتواند مورد توجه پيروان آن حضرت باشد.
7 ـ 7. رعايت ادب در خوردن
به عنوان نمونه، در برخى روايات، درباره چگونگى گوشت خوردن پيامبر… آمده است كه حضرتسر را به سوى غذا خم نمىكرد، بلكه گوشت را به دهان نزديك كرده و با دندان آن را جدا مىكرد.59 اينمىتواند ناشى از آن باشد كه حضرت، همچون برخى افراد، حرص بر خوردن از خود نشان نمىداد و تأنّى و ادب را درخوردن رعايت مىكرد.
7 ـ 8. خوردن و آشاميدن با دست راست
در فرهنگ دينى ما دست راست به عنوان نماد و سمبل يُمن و بركت مطرح است. در قرآن كريم «اصحاب الميمنه» يا«اصحاب اليمين» به فلاح و رستگارى معرفى شدهاند، و نيز آمده است كه نامة اعمال نيكان نيز به دست راست ايشانداده مىشود.60 پيامبر اكرم… نيز كارها، از جمله خوردن و آشاميدن را با دست راست انجاممىداد. طبرسى ضمن برشمارى مكارم اخلاق حضرت چنين گفته است:
... و دست راست حضرت براى خوردن و نوشيدن و گرفتن و دادن بود و جز به دست راست نمىگرفت و جز به دست راست عطانمىكرد، و دست چپ حضرت براى كارهاى ديگر بود. و آن حضرت تيمّن (عمل با دست راست) را در تمام كارهايش دوستداشت؛ در لباس پوشيدن، در كفش پوشيدن، در حركت كردن و... .61
همچنين بنا بر روايت امام صادق(عليه السلام) از پدران گرامىاش، پيامبر اكرم… از خوردن و آشاميدن بادست چپ نهى كردند.62 روايات ديگرى نيز وجود دارد كه حاكى از تأكيد پيامبر اكرم… دراين زمينه است.63
ـ 9. تواضع در نشستن براى غذا
رواياتى حاكى از آن است كه پيامبراكرم… به وقت خوردن، به حال تواضع و همچون برده و بدونتكيه و بىشباهت به وضع نشستن ملوك و پادشاهان مىنشستند. از امام صادق(عليه السلام) در اين باره چنين نقل شدهاست:
پيامبراكرم… از آن گاه كه به نبوت مبعوث شد تا وقت مرگ، هيچ گاه در حال تكيه كردن غذا نخورد، و اينبه سبب تواضع در برابر خداوند بود... .64
در روايت محمد بن مسلم از امام باقر(عليه السلام) نيز آن حضرت ضمن تأكيد بر اينكه پيامبر… هيچ گاهبا حال تكيه كردن غذا نخورد، اين گونه حالات را نتيجه تواضع خاص پيامبر… در برابر خداونددانستهاند.65
در روايتى ديگر، بشير دهّان از امام صادق(عليه السلام) پرسيد: آيا رسول الله… با حال تكيه بر چپ ياراست غذا مىخورد؟ آن حضرت در پاسخ فرمود:
رسول الله… هيچ گاه چنين نبود كه در حال تكيه كردن بر سمت راست يا چپ خويش غذا بخورد، بلكه اوهمچون عبد مىنشست، و اين به سبب تواضع در برابر خدا بود.66
نيز امام صادق(عليه السلام) به معلى بن خنيس فرمود:
پيامبر… از وقتى كه به پيامبرى مبعوث شد با حال تكيه كردن غذا نخورد، و آن حضرت اكراه داشت كهشبيه پادشاهان و ملوك رفتار كند.67
اينكه مراد از نخوردن در حال تكيه كردن چيست، آنچه ابتدا از واژة «متكىء» به ذهن مىرسد، تكيه به پشت يا چپ وراست در حال خوردن است و دليل پرهيز از اين گونه خوردن نيز ـ چنان كه از روايات ياد شده بر مىآيد ـ پرهيز از تشبّهبه ملوك، و اظهار تواضع در برابر حق است.
نوع نشستن متواضعانه پيامبر اكرم… بر سر سفرة غذا، در روايتى از خود آن حضرت و ديگرمعصومان(عليهم السلام) به نشستن عبد تشبيه شده است؛ يعنى همان گونه كه بندگان نه با حال تبختر و غرور، بلكه با حالتذلل و خشوع بر سر سفرة غذا حاضر مىشوند، پيامبر… نيز چنين بود. خود آن بزرگوار در اين بارهمىفرمود:
من، بندهاى هستم كه همچون بندگان مىخورم، و چون آنان مىنشينم.68
امام باقر(عليه السلام) نيز در اين باره فرمود:
پيامبر اكرم… همچون بندگان مىخورد و چون آنان مىنشست و روى زمين غذا مىخورد ومىخوابيد.69
نيز از امام باقر(عليه السلام) از پيامبر اكرم… چنين نقل شده است:
پنج چيز است كه تا هنگام مرگ آنها را ترك نخواهم كرد: خوردن روى زمين همراه بردگان، سوارى بر چهارپاى بىپالان،دوشيدن شير بز با دستانم، پوشيدن لباس پشمينه و سلام كردن بر كودكان، تا اينها پس از من سنّت شوند.70
روشن است كه مرادِ حضرت از سنّت شدن اين امور، پيامى است كه در پس اين رفتارهاى ظاهرى نهفته است كه همانداشتن روحيه تواضع در برابر بندگان است، چراكه امروزه زمينة عمل به برخى از موارد ياد شده، براى بسيارى از افرادـ به ويژه شهرنشينان ـ وجود ندارد و طبعاً هر فردى بايد به تناسب وضعيتى كه در آن زندگى مىكند تلاش كند خود رادر داشتن روحية تواضع، با پيامبر اكرم… منطبق سازد.
از ابن عباس نيز نقل شده است كه:
پيامبر اكرم… بر زمين مىنشست و روى زمين غذا تناول مىكرد و شخصاً گوسفندان را مىبست و دعوتبردگان را براى صرف نان جو مىپذيرفت.71
امام صادق(عليه السلام) نيز فرمود:
پيامبر اكرم…، همچون عبد غذا مىخورد و همچون عبد مىنشست و مىدانست كه عبداست.72
نشستن حضرت همچون عبد را چنين تفسير كردهاند كه حضرت مثل بردگان به نشانه تذلل در پيشگاه الهى بر دو زانومىنشستند. اين معنا در نقل طبرسى چنين آمده است:
پيامبر اكرم… در غالب اوقات، هنگام غذا خوردن، از غذاى مقابل خود مىخورد و دو زانو و دو پا را جمعمىكرد همان گونه كه نمازگزار هنگام تشهد مىنشيند، جز آن كه حضرت يك زانو را روى زانوى دگر، و يك پا را بر پاى ديگرمىنهاد و مىفرمود: من بندهاى هستم كه چون عبد مىخورم و چون عبد مىنشينم.73
به جز آنچه گذشت، در بعضى روايات مىخوانيم كه پيامبر اكرم… از خوردن در حال خوابيده بر قفايا بر شكم نيز نهى مىفرمود، و اين نيز علاوه بر جهت ادب و تواضع، ناشى از رعايت مسائل طبّى در خوردن بودهاست.74
در برخى روايات آمده است كه پيامبر اكرم… تقيدى به وجود سفره و لوازم آن نداشت و غذا را روىزمين نهاده و تناول مىكرد،75 به ويژه در صورتى كه چيزى يافت نمىشد تا آن را به عنوان سفره يا در حكمسفره قرار دهد. به عنوان مثال، روزى يكى از انصار مقدارى خرما براى حضرت هديه آورد و چون در خانه ظرفىنيافتند، حضرت با لباسِ خود زمين را جارو كرده و فرمود:
اينجا بريز؛ به خدا قسم اگر دنيا نزد خدا به قدر بال مگسى ارزش داشت چيزى از آن را به كافر و منافق نمىداد.76
7 ـ 11. خوردن با دست
در راستاى پرهيز پيامبر اكرم… از هرگونه رفتارى كه به گونهاى شائبه تشبّه به سلاطين و اهل كبر راتقويت مىكرد، آن حضرت هنگام غذا خوردن نه همچون آنان از دو انگشت، بلكه ـ بسته به اقتضاى مورد ـ از سه ياچهار انگشت و گاه از تمام دست يا هر دو دست براى تناول غذا بهره مىجست.77 امام صادق(عليه السلام) دراين خصوص فرموده است:
پيامبر اكرم…، همچون عبد مىنشست و دست بر زمين مىنهاد و با سه انگشت غذا مىخورد؛ او همچونجبابره با دو انگشت نمىخورد.78
طبرسى نيز در توصيف اين معنا گفته است:
پيامبر اكرم… با سه انگشت ابهام و دو انگشت كنار آن، و گاه با كمكگيرى از انگشت چهارمى و [گاه] باتمام دست غذا مىخورد، و با دو انگشت نمىخورد و مىفرمود: خوردن با دو انگشت [همچون] خوردن شيطانىاست.79
7 ـ 12. اسراف گريزى
پيامبر اكرم… پس از صرف غذا، انگشتانى را كه با آنها غذا خورده و باقىمانده غذا به آنها چسبيدهبود، و همچنين باقىمانده غذاى ظرف را مصرف كرده و دست خود را پس از خوردن غذا و پاك كردن تمام انگشتان،با دستمال پاك مىكرد و مىفرمود: «معلوم نيست كه بركت در كدام انگشت [نهاده شده] است».80 آن حضرتدرباره مصرف غذاى مانده در ظرف نيز مىفرمود: «بيشترين بركت در آخر غذاست».81 از امام صادقعليهالسلام نيز نقل شده است كه فرمود:
پيامبر اكرم… ظرف غذا را مىليسيد و مىفرمود: كسى كه چنين كند گويا به اندازة غذاى آن ظرف،صدقه داده است.82
بنا به روايت ديگرى از امام صادق(عليه السلام)، پيامبر اكرم… مىفرمود:
آن گاه كه يكى از شما پس از خوردن، غذاى باقىمانده در انگشتان را بليسد خداوند خطاب به او مىفرمايد: بركت خداوند برتو باد.83
اينكه ليسيدن انگشتان يا ظرف غذا منشأ بركت دانسته شده، مىتواند ناشى از آن باشد كه در اين كار به نوعى شكرنعمت و پرهيز از اسراف و كفران نعمت، نهفته است و از اين رو، صاحب چنين عملى مشمول «لئن شكرتملازيدنّكم»84 مىشود.
بنا بر روايتى ديگر، پيامبر اكرم… ظرف غذا را مىليسيد و مىفرمود آخر غذا بيشترين بركت رادارد، و فرشتگان بر كسانى كه چنين مىكنند درود فرستاده، براى وسعت روزى آنان دعا مىكنند. و چنين كسىحسنهاى دوچندان دارد.85
از آنجا كه حكمت ليسيدن انگشتان توسط پيامبر… و ديگر معصومان… پس ازصرف غذا، پرهيز از اسراف، و اداى شكر نعمتهاى الهى بود، آنان قبل از پاك شدن كامل دستان از غذا، آنها را بادستمال پاك نمىكردند. بنا به نقل عياشى امام صادق(عليه السلام) فرمود:
پدرم اكراه داشت از اينكه دستانش را در حالى كه چيزى از غذا بر آن مانده بود، پاك كند مگر پس از مكيدن انگشتان توسطخود ايشان يا كودكى كه حضور داشت، و اين به خاطر تعظيم [و رعايت حرمت] غذا بود.86
روشن است كه اين گونه رفتارها براى تواضع در برابر خداوند، رعايت عظمت و حرمت رزق او، پرهيز از تشبّه به ملوكو رفتار جباران بوده است.87 ادامه دارد
ادامه دارد
مطالب مشابه :
تغذیه درسیره ی نبوی
تغذیه درسیره ی نبوی تواضع در این وبلاگ جهت پاسخ دهی به برخی از شبهات وتبیین سیره ی
بهداشت فردی در سیره ی نبوی
احادیث ائمه در مورد سبک بهداشت فردی در سیره ی نبوی
نخستین همایش بین المللی سیره نبوی در طب
برگزاری نخستین همایش بین المللی « سیره نبوی ( ص ) در طب » توسط تغذیه از منظر سیره نبوی
تعلیم و تربیت در سیره نبوی
تعلیم و تربیت در سیره نبوی در سنت و احادیث نبوی احادیث فراوانی نوع تغذیه
حجت الاسلام ضیایی - درمان تیک عصبی درطب سنتی
برای رفتن به سایت یار منجی بر روی متن مشاوره رایگان در زمینه تغذیه درمانی کلیک نمائید .
نخستین همایش بین المللی سیره نبوی در طب - ۲ تا ۳ بهمن ۹۲ - شیراز
نخستین همایش بین المللی سیره نبوی در طب در صورت تمایل جهت انتشار مطالب و مقالات خود در
اهمیت پیشگیری نسبت به درمان
تنها فرهنگ تغذیه و سیره نبوی(ص) را در میان مردم نهادینه آیا این سیره تغذیه و
اصلاح سبک زندگی به روش اهل بیت(علیهم السلام- اولین مقاله که درسبک زندگی ارائه شد
تغییر سبک زندگی در تغذیه این وبلاگ جهت پاسخ دهی به برخی از شبهات وتبیین سیره ی نبوی رضوی
ورزش در اسلام-فعاليت جسماني
تیراندازی پرارج ترین ورزش اسلامی است که در قرآن و احادیث و سیره نبوی بدان تغذیه در
برچسب :
تغذیه در سیره نبوی