سوسن شریعتی: شریعتی معلم مبارزه با سلطه بود
انا لله و انا الیه راجعون بمناسبت سی و هفتمین سالگرد شهادت مبارز نستوه معلم انقلاب کبیر اسلامی استاد دکتر علی شریعتی خداوند بزرگ در بهشت جاودان او را با مولایش امیر المومنین حضرت علی ابن ابیطالب (ع) محشور بگرداند یادش گرامی و راهش پر رهرو باد . سالشمار زندگی من، مجموعاً، عبارت است از چندین برنامهی پنجساله. همیشه کاری را شروع میکردهام و به اوج میرساندهام و آخر پنج سال درهم میریخته؛ هر بار از سر: از اول نوجوانی تا 28 مرداد 32 و سقوط دکتر مصدق و آغاز دیکتاتوری، پنج سال. از این دوره تا تشکیل نهضت مقاومت ملی مخفی، که از 1337 به هم خورد و دستگیر شدیم، پنج سال. از 38 تا 43، در اروپا پنج سال. از 43 تا 48، دورهی خاص آوارگی و زندان و مقدمهچینی و زمینهسازی دانشکده، پنج سال. دورهی کنفرانسهای دانشگاهها و ارشاد، پنج سال، تا 51. پس از آن، زندان و خانهنشینی و خفقان پنج سال. (با مخاطبهای آشنا، مجموعهی آثار 1، ص 262) * توضیح: دادهها و اطلاعات زندگینامه و آثار دکتر شریعتی بطور منظم و مستمر ویراستاری و تدقیق میشوند. 1312 * پنجشنبه دوم آذرماه، در حاشیهی کویر مرکزی نمک، در روستای کاهک (خانهی مادری، زهرا امینی)، مرز خراسان رضوی امروز، در کنار مزینان (خانهی پدری، محمدتقی شریعتی مزینانی)، از توابع سبزوار، زاده شد. پدر و اجداد او در شمار عالمان دینی بودند (با گرایش به حکمت اسلامی). استاد محمدتقی پس از اتمام تحصیل در حوزهی علمیهی مشهد در این شهر مقیم شده بود و خانواده وی در ایام فراغت به روستا بازمیگشتند، از اینرو مادر علی ترجیح داده بود که وضع حمل در خانهی مادری صورت گیرد. 1319 * ورود به دبستان ابنیمین در مشهد. 1325 * ورود به دبیرستان فردوسی در مشهد. 1327 * عضویت در کانون نشر حقایق اسلامی، که پدرش پایهگذار آن بود. 1329 * سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم). ورود به دانشسرای مقدماتی (تربیت معلم). 1331 * اتمام دورهی دانشسرا و استخدام در ادارهی فرهنگ مشهد به عنوان معلم در مدرسهی کاتبپور، در منطقهی احمدآباد مشهد. * بنیانگذاری انجمن اسلامی دانشآموزان. شرکت در تظاهرات خیابانی علیه حکومت موقت قوامالسلطنه و بازداشت کوتاهمدت. 1332 * ثبتنام و شرکت در کلاس ششم دبیرستان در رشتهی ادبی. * عضویت و فعالیت در نهضت مقاومت ملی. * آغاز فعالیتهای مطبوعاتی و ادبی در روزنامهی «خراسان». «مکتب واسطهی اسلام» که بعدها به شکل کتاب نشر یافت، سلسله مقالات وی است در همین روزنامه. مقالاتی دربارهی ادبیات، شعر، و متفکرین بزرگ از جمله یادداشتهایی است که در روزنامهی «خراسان» به چاپ رسیده است. 1333 * پایان تحصیلات دبیرستان و دریافت دیپلم کامل ادبی. * انتشار کتاب (ترجمه) نمونههای عالی اخلاقی در بحمدون اثر کاشف الغطاء. 1334 * ایراد سخنرانی هر هفته دوبار در رادیو مشهد. * انتشار کتاب «تاریخ تکامل فلسفه» و ترجمهی «ابوذر غفاری» اثر جودةالسحار. * ثبتنام در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران برای تحصیل در رشتهی فلسفه. 1335 * انصراف از تحصیل در رشتهی فلسفهی دانشگاه تهران. * ورود به دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی مشهد و تحصیل در رشتهی ادبیات فارسی. 1336 * پایهگذاری انجمن ادبی و تصدی مسؤولیت آن. در این انجمن بود که شعر نو، برای نخستینبار، در محیط راکد و بستهی خراسان قامت برافراشت. * در پی حمایت نهضت مقاومت ملی از مصدق و اعتراض به معاملات نفتی، تنی چند از اعضای نهضت در تهران و مشهد، از جمله علی شریعتی و پدرش، دستگیر شدند. شریعتی به مدت یک ماه در زندان قزلقلعهی تهران حبس شد. 1337 * تدریس در دبیرستان دخترانهی مهستی در مشهد. * بیستوچهارم تیرماه: ازدواج با یکی از همکلاسان خود به نام بیبی فاطمه (پوران) شریعترضوی، خواهر شهید علیاصغر شریعترضوی (در مقابله با ارتش روس در سال 1320)، و شهید مهدی (آذر) شریعترضوی (در اعتراض به سفر نیکسون به ایران، در 16 آذر 1332.) * فارغالتحصیلی از دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی با احراز رتبه اول. * پایاننامهی تحصیلی: ترجمهی کتاب در نقد و ادب، تالیف محمد مندور. 1338 * اعزام به فرانسه برای ادامهی تحصیل، با بورس دولتی، به دلیل کسب رتبهی نخست در دورهی کارشناسی * پیوستن به جوانان نهضت ملی ایران . همکاری با سازمان آزادیبخش الجزایر. * تولد نخستین فرزندش، احسان. 1339 * بازگشت به ایران به قصد همراهی کردن همسر و فرزندش به فرانسه. * ترجمهی کتاب «نیایش» اثر الکسیس کارل که از اروپا فرستاده میشود و توسط انجمن اسلامی خراسان برای اولین بار چاپ میشود. 1340 * همکاری با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، جبهه ملی، نهضت آزادی و نشریه ایران آزاد در پاریس. دستگیری ای کوتاه در زندان «سیته» پاریس به دنبال شرکت در تظاهراتی که در پی کشته شدن پاتریس لومومبا، رهبر آزادیخواهان کنگو، از سوی سیاهپوستان در مقابل سفارت بلژیک در پاریس برگزار شد. 1341 * بازگشت کوتاه به ایران در پی مرگ مادرش، زهرا، به ایران . * همکاری با لوئی ماسینیون، در گردآوری و ترجمهی متون فارسی دربارهی حضرت فاطمه. * آشنایی با افکار فانون نویسنده انقلابی، اهلِ مارتینیک، عضو جبهه نجاتبخش الجزایر. * ترجمهی مقدمهی کتاب دوزخیان روی زمین. * همکاری با مجلهی «ایران آزاد»، ارگان جبهه ملی دوم. شریعتی مقالات خود را در این مجله با نام مستعار شمع، که از سه حرف اول نام خانوادگی و نامش تشکیل شده بود (شریعتی مزینانی، علی) امضا میکرد. * شرکت و فعالیت در دومین کنگرهی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور (کنگرهی وحدت)، در شهر لوزان سویس. * تولد دومین فرزندش سوسن. 1342 * پایان تحصیلات دانشگاهی و گذراندن کلاسهای جامعهشناسی در مدرسهی تتبعات عالی و دریافت مدرک دکترا در تاریخ. برخی استادان او عبارت بودند از: لوئی ماسینیون، ژرژ گورویچ، ژاک برک و هانری لوفور. پایاننامهی دکترای او تصحیح کتاب فضایل بلخ بود. * تولد سومین فرزندش، سارا. 1343 * بازگشت به ایران و دستگیری در مرز و انتقال به زندان قزل قلعه. * تقاضایش برای تدریس در دانشگاه رد شد. * پایان انتظار خدمت و انتصاب مجدد در ادارهی فرهنگ با رتبهی آموزگاری در هنرستان کشاورزی (در روستای طُرُق مشهد)، دبیرستان پسرانهی ملکی و دبیرستان دخترانهی ایراندخت. 1344 * انتقال به تهران به عنوان کارشناس برای بررسی کتب درسی در وزارت آموزش و پرورش. * سرانجام تقاضایش برای تدریس در دانشگاه پذیرفته شد و پس از موفقیت در امتحان استادیاری، استادیار رشتهی تاریخ در دانشکدهی ادبیات مشهد شد. 1345 * استادیاری رشته تاریخ در دانشگاه مشهد. استقبال بینظیر دانشجویان از درسهای او؛ مهمترین درس او در دانشگاه، تاریخ تمدن و اسلامشناسی بود. 1347 * احداث پارکی در روستای کاهک، زادگاه خود، با همکاری مردم و کمک به روستائیان برای خرید وسایل کشاورزی. * کمک به زلزلهزدگان جنوب خراسان . * ممانعت ساواک از مسافرت شریعتی با دانشجویان به عراق. * آغاز سخنرانیها در دانشگاههای مختلف کشور و استقبال دانشجویان. * آغاز سخنرانیها در حسینیه ارشاد با شرکت وسیع دانشجویان و جوانان که به گزارش ساواک گاه به چهار-پنج هزار نفر نیز میرسید. بر پایهی برنامهریزی شریعتی، حسینیهی ارشاد دارای سه بخش (تحقیق، آموزش و تبلیغ) و نُه واحد سازمانی و هر بخش شامل چند گروه بود. * انتشار کتابهای اسلامشناسی مشهد. 1348 * نخستین سفر به مکه با کاروان حسینیهی ارشاد. در این سفر، دانشجویان خارج از کشور با شریعتی ملاقات و دربارهی فلسطین و نهضتهای آزدایبخش با او مشورت کردند. سرانجام تصمیم گرفته شد برای کمک به فلسطین پول جمعآوری شود. * برای چندمین بار به ساواک احضار و از او خواسته شد دیدگاهش را دربارهی سیاستهای جاری کشور بنویسد. 1349 * دومین سفر به حج با کاروان حسینیهی ارشاد. * دعوت از شریعتی برای شرکت در کنگرهی بینالمللی مذهب و صلح در ژاپن و عدم موافقت رییس دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی مشهد. * با همکاری و تشویق شریعتی، نمایش ابوذر در دانشگاه فرودسی مشهد اجرا و با استقبال فراوان مردم روبرو شد. متن این نمایش نوشتهی رضا دانشور (با همکاری ایرج صغیری) بود که از کتاب ابوذر غفاری خداپرست سوسیالیست، ترجمه و تألیف شریعتی اقتباس شده بود. کارگردان این نمایش داریوش ارجمند و بازیگر اصلی آن (در نقش ابوذر)، ایرج صغیری بود. نمایش ابوذر نخستین نمایش مذهبی در ایران بود. 1350 * به دستور ساواک درسهای شریعتی در دانشگاه مشهد در آستانهی برگزاری جشنهای 2500 سالهی شاهنشاهی تعطیل شد. پس از برگزاری جشنها نیز جلوی تدریس شریعتی در دانشگاه گرفته شد و به بخش تحقیقات وزارت علوم و آموزش عالی منتقل شد. سپس حضور او در وزارت علوم نیز خطرناک دانسته و از او خواسته شد تا در منزل به تحقیقات ادامه دهد. * سومین و آخرین سفر به حج با کاروان حسینیهی ارشاد. شریعتی در این سفر به ایراد سخنرانی در کنگرهی اسلامی مکه دعوت شد، ولی سرانجام به اتهام شیعهی غالی بودن از ایراد سخنرانی او جلوگیری شد. در پی اعدام چند تن از جوانان انقلابی، از جمله مسعود احمدزاده و مجید احمدزاده و امیر پرویز پویان که شریعتی آنها را از نزدیک میشناخت، دو سخنرانی با عنوان شهادت و پس از شهادت در حسینیهی ارشاد و مسجد جامع نارمک ایراد کرد. در سخنرانیِ پس از شهادت، اشارتی به در خون تپیدن مبارزان و دعوت مردم به قیام شده است. پس از این سخنرانی، تظاهراتی در اطراف مسجد صورت گرفت و پلیس عدهای را دستگیر کرد و شریعتی متواری شد. * سفر به مصر برای دیدن اهرام سه گانه. (کتاب آری این چنین بود برادر، رهاورد این سفر است.) * تولد چهارمین فرزندش، مونا. 1351 * نمایش ابوذر، با عنوان «یک بار دیگر ابوذر»، در حسینیهی ارشاد اجرا و مانند قبل با استقبال فراوان مردم روبرو شد. پس از اجرای این نمایش مردم به خیابان میریزند و شعار میدهند. این نمایش توسط دهها هزار نفر دیده شد. از رادیو و تلویزیون برای ضبط آن به حسینیهی ارشاد میآیند، اما شریعتی مخالفت میکند: «ابوذر متعلق به ایمان ماست و راهی به تلویزیون شاهنشاهی ندارد». * نمایش سربداران، به اهتمام گروه هنری حسینیهی ارشاد، فقط یک شب در حسینیهی ارشاد اجرا میشود و ساواک از تکرار آن جلوگیری میکند. 1352 * افزایش مخالفتها با افکار و آثار شریعتی از جانب برخی محافل مذهبی و چهرههای روحانی. * محاصرهی حسینیهی ارشاد و درگیری با شاگردان و دانشجویان و دستگیری عدهای که منجر به بسته شدن حسینیهی ارشاد میشود. در یادداشتهای اسدالله علم، وزیر دربار شاه، آمده است که شاه به او گفت: «چند روز پیش به تو گفته بودم که ملاها دارند کارهایی انجام میدهند. دیدید که خودتان مجبور شدید حسینیهی ارشاد را ببندید.» و علم میافزاید: «من گفتم که همین دو- سه روزه حسینیهی ارشاد را میبندیم.» اسداله علم، یادداشتهای علم ( چاپ اول: تهران، انتشارات مازیار و معین، 1377)، ج 2، ص 389. در اسناد ساواک آمده است که شاه گفت: «ریشهی همهی اینها [معترضان]، به حسینیهی ارشاد منتهی میشود.» مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، حسینیهی ارشاد به روایت اسناد ساواک (چاپ اول: تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1383)، ص 348. نیز گفت: «اغلب مارکسیستهای اسلامی [مسلمانان مبارز]، سرنخشان از همان حسینیهی ارشاد سرچشمه میگیرد.» همان، ص 349، 356. هنگامی که ارتشبد نصیری، رئیس ساواک، به اطلاع شاه رساند که «حسینیهی ارشاد کماکان بکلی تعطیل است و تا ترتیبات صحیح و اطمینانبخش برای تجدید فعالیت آن داده نشود، افتتاح نخواهد شد»، شاه به او گفت: «شما نیستید که در مورد افتتاح و یا عدم افتتاح تصمیم بگیرید.» همان، ص 355- 354 و 357. * اختفای شریعتی از آبان 1351 تا تیر 1352 در خانهی یکی از بستگانش در سرآسیاب دولاب در تهران. یورش همزمان ساواک به منزل شریعتی، پدرش در مشهد و منزل برادر همسرش در تهران. در حمله به منزل شریعتی مقداری از کتابهای او را به یغما بردند و در حمله به منزل پدر و برادر همسرش، آن دو را دستگیر کردند تا محل اختفای شریعتی را از طریق آنها بیابند و یا آنها را گروگان بگیرند تا شریعتی خود را معرفی کند. * معرفی خود به ساواک و هجده ماه زندان انفرادی در کمیته شهربانی. * نقل مکان خانواده به تهران. * بازداشت و بازنشستگی زودرس با سابقه خدمت 21ساله. 1353 * سرانجام استاد محمدتقی شریعتی، پس از تحمل یک سال زندان، تنها به جرم پدرِ علی شریعتی بودن! از زندان آزاد شد. * شریعتی در آخرین روز این سال از زندان آزاد شد. آزادی او به علت فعالیتهای دفاعی دوستان و شاگردانش در محافل بینالمللی بود. 1355 - 1354 * چاپ سلسله مقالاتی از شریعتی در روزنامه کیهان به قصد ایجاد شبهه همکاری با رژیم. تهیه شکایتنامه علیه روزنامه کیهان به کمک دکتر احمد صدرحاجسیدجوادی. 1356 - 1354 * برگزاری سخنرانیهای خانگی. کنترل شدید توسط ساواک. در پی نامهی سرگشادهی دکتر علیاصغر حاجسیدجوادی در اعتراض به فساد و اختناق رژیم، مجلسی به افتخار وی و با حضور عدهای از مبارزان تشکیل شد. در این مجلس، شریعتی و مهندس بازرگان و حاجسیدجوادی در ضرورت یک حرکت سازمانیافته به منظور مبارزه با رژیم استبدادی شاه صحبت کردند. این مجلس، چند بار دیگر، برای تحقق پیشنهاد فوق، تشکیل شد و سرانجام جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر تأسیس گردید. 1356 *استعفا از عضویت در هیأت مدیرهی صندوق خیریهی فاطمهی زهرا در روستای کاهه به دلیل تدارک خروج خود از ایران. * واگذاری دو قطعه زمین شخصی در همان روستا به صندوق خیریه جهت بورس تحصیلی برای جوانان روستا. * در 26 اردیبهشت، شریعتی با گذرنامهای به نام علی مزینانی به مقصد بلژیک تهران را ترک کرد و پس از دو روز اقامت در بروکسل به انگلستان رفت تا از همسر و فرزندانش که قصد پیوستن به او را داشتند، استقبال کند. در این فاصله ،سفری نیز به فرانسه داشت و سپس در شب 26 خرداد به انگلستان برگشت و منتظر خانوادهاش ماند که قرار بود 28 خرداد به مقصد انگلستان حرکت کنند. چند روز پس از هجرت شریعتی از کشور، ساواک از غیبت او مطلع شد و سخت به تکاپو و تلاش افتاد تا او را بیابد. سرانجام ساواک در اواسط خرداد پی برد که شریعتی با گذرنامهی علی مزینانی از کشور خارج شده است. از این رو ساواک برای وادار کردن شریعتی به بازگشت و یا امتیاز گرفتن از او، از خروج همسرش جلوگیری کرد. در روز 28 خرداد همسر و فرزندان شریعتی به قصد خروج از کشور روانهی فرودگاه شدند. در آنجا اعلام شد که شریعترضوی (همسر شریعتی) ممنوعالخروج است. بدین ترتیب وی با فرزند خردسالش، مونا، در ایران ماندند و دو فرزند نوجوانش (سوسن و سارا)، به مقصد انگلستان از ایران خارج شدند. در 28 خرداد دو فرزند شریعتی به لندن رسیدند و با استقبال پدرشان روبرو شدند و از آنجا به محل اقامتشان رفتند. ساعت هشت صبح فردای آن روز، یکشنبه 29 خرداد پیکر شریعتی را در آستانهی در ورودی اتاق بیجان یافتند. * 31 خرداد 1356: سرانجام روزنامههای اطلاعات و کیهان، پس از چند روز سکوت دربارهی درگذشت شریعتی، در 31 خرداد اعلام کردند: «مرحوم دکتر علی شریعتی که برای درمان ناراحتی چشم و کسالت قلبی خود به انگلستان رفته بود، در آنجا بر اثر سکتهی قلبی درگذشت». همچنین در روزنامهی کیهان دوم تیر آمده بود: دکتر شریعتی از مدتی قبل از بیماری قلبی در رنج بود و سرانجام در 56/3/29 بر اثر آخرین حملهی قلبی بدرود حیات گفت. * تیر 1356: گروهی از اعضای ساواک به سرپرستی یک افسر امنیتی، برای تصاحب پیکر شریعتی و انتقال او به ایران وارد لندن شدند. نقشهی رژیم شاه این بود که پیکر شریعتی را در برنامهی «دولتی» و با حضور مقامات رسمی کشور به ایران حمل کنند و احترام صوری، خود را بیگناه نشان دهند. اما با هوشیاری خانواده و دوستان شریعتی و دانشجویان خارج از کشور و اعضای نهضت آزادی ایران در خارج از کشور، نقشههای رژیم نقش بر آب شد، و وکیل احسان شریعتی از دولت انگلیس خواست پیکر پدرش به مأموران ایران تحویل داده نشود. * سوم تیر 1356: پیکر شریعتی در بعدازظهر جمعه سوم تیر، با مشارکت صادق قطبزاده، عبدالکریم سروش، و کمال خرازی، غسل داده و کفن شد. آنگاه امام جماعت مسجد هامبورگ، حجتالاسلام محمد مجتهدشبستری و تنی چند از دوستان شریعتی، بر پیکر او نماز گزاردند. * پنجم تیر 1356: خانواده و دوستان شریعتی، پس از گفتوگوهای فراوان، بر آن شدند پیکر شریعتی را در زینبیه دفن کنند. بدین ترتیب در روز یکشنبه، پنجم تیر، پیکر شریعتی از لندن به دمشق منتقل شد. در آنجا امام موسی صدر، دوستان شریعتی، و بزرگان سوری و لبنانی و فلسطینی بر پیکر او بار دیگر نماز گزاردند و پس از طواف در حرم حضرت زینب در کنار آن حضرت به خاک سپردند. * چهلم شریعتی – مرداد 1356: برگزاری مراسم چهلم شریعتی در بیروت با شرکت یاسر عرفات و موسی صدر و جمع کثیری از ایرانیان مقیم خارج از کشور. 1357 - 1353 * کتابهای شریعتی از سوی رژیم شاه گمراهکننده و ممنوع دانسته شد و در پی آن از کتابخانهها جمعآوری شد. بعد از این (تا اواسط سال 1356)، به کتابهای او اجازه چاپ داده نمیشد و با نامهای مستعار علی علوی، علی سبزواری، علی دهقاننژاد، علی سربداری، علی شریفی، علی خراسانی، علی مزینانی، علی زمانی، علی راهنما، علی سبزوارزاده، علی اسلامدوست، محمدعلی آشنا، محمدعلی اثنیعشری، محمدعبدالخطیب مصری، م. رفیعالدین، شمع، احسان خراسانی، رضا پایدار، کمالالدین مصباح و… چاپ میشد. کپی از وب سایت رسمی دکتر علی شریعتی
مطالب مشابه :
خانه معلم های خراسان رضوی و ستاد اسکان
دهکده ی دانش . خانه خانه معلم شماره هاي تماس با خانه هاي معلم و ستاد هاي اسکان زائران
خانه هاي معلم وتالارهاي پذیرایی
( نوروز و تابستان ) فقط به همكاران مناطقي كه خانه معلم در مشهد ندارند ،خدمات ارائه مي
نام، آدرس و تلفن زائرسراهای مشهد مقدس
*اينجا بهشت شهر خدا، شهر مشهد جنب صدا و سیما ی 17 تهران (خانه معلم
سخن همکار: خانه ی معلم چالوس
مرکزرفاهی و آموزشی فرهنگیان مشهد. خانه ی معلم چالوس . سلام به همه ی همکارای زحمت کش ومظلومم.
آدرس خانه های معلم سراسر کشور
خانه معلم یزد. 8250041
سوسن شریعتی: شریعتی معلم مبارزه با سلطه بود
(خانهی مادری 1331 * اتمام دورهی دانشسرا و استخدام در ادارهی فرهنگ مشهد به عنوان معلم
تلفن وآدرس خانه معلم استانهای سراسر کشور
ادارات خانه معلم DB ی rstan ایجاد خانه معلم در مشهد نموده
مکتب خانه و مدرسهی اسلامى دارالتعليم ديانتى مشهد مقدّس به روایت آیت الله سيّد على حسینی خامنهاى
با اين كه« مشهد» در كرانه ی جنگ واقع بود اهل خانه ی وی مجبور ی معلّم را
جعفر صابری/خانه مشهد ی رمضان کجاست؟
پس از جنگ وی تحصیل را دنبال کرد و درآموزش و پرورش هم معلم جعفر صابری/خانه مشهد ی
'گزارشی مختصر ار عملکرد مدرسه رهنمایی شاهد 28 - ناحیه دو مشهد - فصل اول
برگزاری مراسم هفته ی معلم دو مشهد برگزاری جلسه ی اداری نماز خانه ی
برچسب :
خانه ی معلم مشهد