سفرنامه ترکیه زمینی- روز اول

 با همه اما و اگر ها سفر زمینی ما شروع شد  chase.gif از برف و کولاک 2 روز قبل بگیر تا صدای ماشین و استرس های بی مورد ما . صبح ساعت 6 بیدار شدیم و خونه مامانم اینا بودیم چمدون ها رو آوردیم پایین و بام با کمک بابام جا داد وسایل رو . ما 3 تا چمدون برداشته بودیم که البته یکی که کوچیک بود رو تو بزرگتره جا داده بودیم چون فعلاً که خالی بود. مامانم ناهار هم برامون آماده کرده بود و تصمیم داشتیم تبریز ناهار بخوریم هوا هم کاملاً صاف بود و حتی یه ابر هم دیده نمی شد. من و بام کلی خوشحال بودیم 19.gif  چون تجربه جدیدی برامون بود. چند تا مسئله رو یادم رفت بگم در پست قبلی یکی اینکه شانس ما همون تاریخی که ما استانبول بودیم بزرگترین فستیوال خرید بر پا بود 2uge4p4.gif  که برای اولین بار بوده و البته به هدف جلب توریست. و نکته بعدی اینکه آمار هتل ها رو از تو سایت Booking در آورده بودیم که لااقل در شهرهای بین راه چند تا از هتل هاشو بشناسیم. و البته لونلی پلنت هم خیلی کمک می کنه. ضمناً قبل از شروع یه تشکر خیلی خیلی مخصوص از محمد عاشق سفر عزیز می کنم که درسته اون زمان وبلاگش بسته شده بود ولی ما با کمک آرشیوش تونستیم این سفر رو بریم. الان خیلی خوشحالم که باز محمد با سفرنامه هاش در کنار ماست. البته محمد عزیز کلی به یادت بودیم خیلی جاها رو که می دیدیم یاد توصیف های شما می افتادیم و انگار یه جورایی قبلاً اون مناطق رو دیده بودیم. خلاصه ازت ممنونیم. یه تشکر ویژه دیگه هم به بهرام عزیز بدهکاریم thankyou.gif که کلی از توصیه هاش و حتی آدرس هایی که داده بود به دردمون خورد و خلاصه راهگشای ما بود . ما که همش می گفتیم دمش گرم. از بقیه دوستانی که کامنت گذاشته بودن و کلی ما رو خوشحال کردن ممنونم toyou.gifمصطفی عزیز و همکاران تایلند از نگاه من. وحید عزیز که برای استانبول کلی راهنماییمون کرد. نوشین عزیز هم که کلی کمکمون کرد توصیه هاش. بقیه هم که همراهان همیشگی مون بودن(اگه اسمی یادم نیست منو ببخشین من از همه کسانی که اسم بردم و نبردم تشکر می کنم ) از جمله شقایق، فرزاد، پیام، نادین، لیلی، محسن، محمد، و...... خلاصه همگی.

کوله ای رو که دقایق آخر از تو ام بی ک بانکوک خریده بودم شد همراه جدا نشدنی ما . لونلی پلنت و تمام مدارک و البته پول و دلارها. همه و همه رو چک کردم و دوباره گذاشتم تو کوله. یه دفترچه یادداشت کوچیک هم که عضو جدا نشدنی سفرهامونه رو اختصاص دادم به ترکیه. reading.gifسمت راستش یه مقدار از کلمات و جمله هایی که ممکنه به دردمون بخوره رو نوشتم و سمت چپ تلفن های ضروری و توصیه های دوستان و نکات مهم سفرنامه های محمد عزیز و دیگر سفرنامه ها و فواصل شهر ها و هتل هایی که سر راه هست و خلاصه همه چیو نوشتم و از همون اول که راه افتادیم هم همه چیز رو می نوشتم چون امکان فراموشی اونا بود. با مامان بابام و داداشم خداحافظی کردیم. پیشی هام رو هم کلی بغل کردم   و قول دادم که براشون سوغاتی بیارم   از پارکینگ که اومدیم بیرون ساعت نزدیک 7 صبح بود بابام کاسه آب رو پشت سر ما ریخت و بدین ترتیب سفر ما شروع شد.......

روزاولسفر - wind14.gif  مبدا : گوهردشت(کرج)         مقصد: ماکومهمانسرایایرانگردیوجهانگردی

هواآفتابی- آسمونصافوآبی- اندکیسرد

شب گذشته بام ماشین رو برده بود کارواش و بنزین هم زده بود و ما با باک پر راه افتادیم. اول رفتیم یه کله پاچه ای بخوریم و بعد بندازیم تو اتوبان قزوین. همون گوهردشت خوردیم و در همون حین من دوباره مدارک داخل کوله رو هم چک کردم.

 ساعت 7:20 سفر ما شروع شد و افتادیم تو اتوبان قزوین من اصلاً سفر سمت تبریز تا به حال نرفته بودم و این اولین بار بود که به تبریز می رفتم loveshower.gif البته تا قزوین بیشتر نرفته بودم اونم وقتی که با دوستم یه سفر به همدان می رفتم ولی بام قبلاً رفته بود. خلاصه اولین چیزی که به چشممون خورد دانشگاه آزاد قزوین بود که برادرم اونجا درس می خونه dancegirl2.gif.

 

راستی یه عروسک ببر کوچولو هم همراه همیشگی مون بود تو این سفر که از اونجا که شکل یکی از پیشی هامه من همش یاد اونا می افتادم واسه همین کلی دوستش داشتم. 4chsmu1.gif

شما هم از این به بعد زیاد تو عکس هام می بینینش. مسیر ما  تا تبریز همش اتوبان بود البته دقیقه به دقیقه هم عوارض راه باید پرداخت کنی به این شرح اول 400 تومان بعد 1100 تومان و بعد دوباره 1500 تومان. ساعت 10:20 ما عوارضی زنجان بودیم که نیم ساعت توقف کردیم یه نسکافه خوردیم .

و بعد یه سره تا تبریز رفتیم البته بین راه بنزین زدیم از نوع آزاد با 32 لیتر اولیه 490 کیلومتر اومدیم مصرف صدی 6.5 بود.

از گوهردشت تا تبریز دقیقاً 600 کیلومتر شد و ما ساعت 1:40 دقیقه وارد شهر تبریز شدیم. به نظر من که برای بار اول می دیدم شهر خیلی بزرگی بود و ما البته هیچ جاشو بلد نبودیم ترجیح دادیم  تو مسیر اصلی بمونیم و اگه یه پارکی دیدیم ناهار رو اونجا بخوریم   که بالاخره یه پارکی گیر آوردیم و همون جا بساط ناهار رو به پا کردیم

و البته هوا هم کمی سرد بود بعد از ناهار چون تعریف آجیل تبریز رو شنیده بودیم و بام هم که حسابی تخمه دوست داره رفت یه عالمه تخمه کدو خرید  خلاصه تا به طرف ماکو راه افتادیم ساعت 3 شده بود. و دیگه اتوبان هم در کار نبود در مسیر رسیدن به ماکو از شهر صوفیان رد می شدیم که طبق توصیه محمد عزیز لیر مورد نیاز برای لحظه ورودمون رو از اونجا می خواستیم تهیه کنیم ما می خواستیم 140 لیر بخریم به جز اون 30 لیر هم همراهمون بود که پوریا دوست بام سفارش فلفل ساب داده بود از استانبول. واسه همین گفتیم 170 لیر دیگه بسه برامون. خلاصه ما رفتیم صرافی  شهر صوفیان که تلفنی آدرس و قیمت رو گرفتم. هر لیر رو 710 تومن می داد که من با قیمت دلار خودمون که حساب کرده اگه ما ترکیه چنج می کردیم برامون 630 اینا در میومد ولی خوب زیاد که از این صرافی لیر نمی خواستیم و اون میزان هم حتماً باید همراهمون می بود برای اتفاقات و مسایل احتمالی و اینکه نمی دونستیم قراره چقدر تو مرز معطل بشیم اینم بگم که جاده ها خلوت بود چون چهارشنبه بود و سفرهای نوروزی از فرداش که پنجشنبه بود شروع می شد. ما رفتیم صرافی کباری تو صوفیان و 140 لیر خریدیم هر لیر 710 تومان

آدرس صرافی کباری: صوفیان روبروی بانک ملی بعد از پمپ بنزین تلفن: 09143140226

از تبریز به بعد جاده یه مقدار خطرناک بود و نمی دونم ما خسته شدیم یا چی که انگار تموم نمی شد و هی ما کیلومترها رو می شماردیم و منم همش با گوگل مپ می دیدم که چقدر مونده ولی جاده ای نیست که شب بشه رفت یعنی بهتره که نرین. والبته ما هم تو این سفر به هیچ وجه نمی خواستیم شب ها رانندگی کنیم اینجوری خیلی بهتره هر اتفاقی هم که بیوفته روز بهتره تا شب . اونم جایی که آدم نمی شناسه و ضمناً به ماشین هم فشار نمیاد. وقتی به ماکو رسیدیم اینقدر خوشحال بودیم که نگو، آخه راه انگار طولانی شده بود و نمی خواست که تموم بشه ساعت 6:30 ماکو بودیم و دنبال مهمانسرای ایرانگردی گشتیم اونجا یه مهمانسرای کوچیک بود که انگار تو دل کوه بود و کلاً به کوه خیلی نزدیک بود و می شد حسش کرد.

 از گوهردشت تا ماکو 880 کیلومتر شد البته با چرخ هایی که تو تبریز زدیم. جای بدی نبود و واقعاً نسبت به قیمتش عالی بود . من همش می ترسیدم که کثیف باشه ولی نبود. پول اتاق رو که قبلاً اینترنتی پرداخت کرده بودیم و رفتیم اتاقمون رو گرفتیم. و البته همه بارها رو هم آوردیم تو . کار از محکم کاری عیب نمی کنه!  امکانات اتاق هم در حد خودش خوب بود البته اتاق ما دو تا تخت یه نفره بود که من فکر کردم فقط همین مدلی رو دارن.

 

 ما که شام هم داشتیم و چون خسته بودیم خیال بیرون رفتن هم نداشتیم صبحانه هم گفتن که از 7:30 صبح سرو می شه. اتاقمون یه بالکن هم داشت رو به کوه منظره اش قشنگ بود و من دوست داشتم. فقط اتاق ها خیلی گرم بود ما سریعاً همه شوفاژها رو بستیم و پنجره ها رو باز کردیم. وگرنه تا صبح بخار پز می شدیم. مهمانهای اونجا هم همه اکثراً از رو پلاکشون معلوم بود که مال همون اطراف و تبریز هستن و فقط یه ماشین پلاک تهران دیدیم. بام رفت دوش گرفت و اومد و من در همون حین لونلی پلنت رو می خوندم. و بعد شام خوردیم اتفاق جالب اون شب که کلی همیشه می خندیم براش رو براتون تعریف میکنم یه پراید 132 بود اونجا که صدای دزدگیرش مثل صدای دزدگیر ما بود و ظاهراً بیچاره از ما هم وسواسی تر بود ما یه دفعه بعد از شام دزدگیر رو زدیم که دمای هوا رو ببینیم چنده  بلافاصله دیدیم یارو هم زد نه یه بار بلکه 3-4 بار. بام گفت یارو دیوونه اس؟ فکر می کنه صدای ماشین خودشه؟ من گفتم نه بابا بعد من دزدگیر رو زدم یارو به فاصله 1 ثانیه بعد 10 دفعه دزدگیرش رو زد. گویا که بغل کرده بود دزدگیر رو که به سرعت نور جواب می داد. نشون به اون نشون که ما تا بخوایم بخوابیم هر بار دزدگیر رو می زدیم و یارو هم سریع جواب می داد ما که کلی خندیدیم.  شاید باورتون نشه نصفه شب سردم شد بیدار شدم ساعت 3 اینا بود دزدگیر رو زدم ببینم هوا چند درجه است به فاصله یک ثانیه یارو هم زد و نصفه شبی ما رو کلی خندوند البته ما هم کم کرم نریختیما گفته باشم. ولی طرف تو ماشین اگه می خوابید راحت تر بود تا اینجوری که تا صبح نخوابیده بود. شاید بالغ بر 1000 بار این ماشین بیچاره رو چک کرد و ما هم تا صدای دزدگیرش میومد ریسه می رفتیم از خنده. 25r30wi.gif خلاصه اون شب با صدای دزدگیر ماشین و در آغوش کوه به پایان رسید تا ما باشیم و روز بعدی که وارد خاک ترکیه می شدیم.

پیوست: چند تا عکس از پیشی هام می ذارم تا شما هم مثل من دوستشون داشته باشین loveshower.gif البته این کوچولوها اون موقع هنوز از تو جاشون که به دنیا اومده بودن بیرون نیومده بودن. confetti.gif  این عکس ها رو بعدش گرفتم. فقط از مامانشون و خاله شون تونستم خداحافظی کنم.14.gif

 

 

 


مطالب مشابه :


شگردهای سفر کم هزینه

اما هر از گاهی نیز در رابطه با استان آذربایجانشرقی وشهر عزیزم مطالبی را جهت استفاده عزیزان




لیست قیمت تور کیش به تفکیک

تورهای همه روزه کیش و اقامت در هتلهای 3 ، 4 تور لحظه آخری تور کیش از مشهد تور کیش از تبریز




دانلود آثار موسیقی استاد شجریان | دانلود آهنگ های استاد شجریان | استاد محمد رضا شجریان

<-تور لحظه آخری تایلند ، تور لحظه آخری کیش ، تورهای شمال نامی از استاد بزرگ آخر حکومت




تور کیش | هتل آفتاب شرق 3 ستاره TOP | تور ارزان کیش | تورهای کیش | تور جزیره کیش

<-تور لحظه آخری تایلند ، تور لحظه آخری کیش ، تورهای نرخ تور در ایام خاص و آخر از تمامی




سفرنامه ترکیه زمینی- روز اول

کوله ای رو که دقایق آخر از تو ام بی ک از تبریز به بعد جاده یه مقدار تورهای لحظه




هتل آیودیا ریزورت بالی | هتل زیبای 5 ستاره بالی | هتل 5 ستاره زیبای آیودیا ریزورت

<-تور لحظه آخری تایلند ، تور لحظه آخری کیش ، تورهای شمال تا از ورزش که تا آخر بازی




استان آذربایجان شرقی (( جاذبه های گردشگری و مناطق دیدنی مهم ))

فروش و اجرای تورهای تبریز از طریق جاده آسفالته برخواست و در آخر با خیانتی




برچسب :