طعم هدیه داستان زیبا

روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید. آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد. پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.

اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد. شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بدمزه است.

ظاهرا آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید: آب گندیده بود. چه طور وانمود کردید که گوارا است؟

استاد در جواب گفت: تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم. این آب فقط حامل مهربانی سرشار از عشق بود و هیچ چیز نمی تواند گواراتر از این باشد.


مطالب مشابه :


جملات زیبا از سوسای اویاما

جملات زیبا از و تشکر از همه چیز تواضع به پایان میرسد پس در همه وقت به




جملات زیبا از ارد بزرگ

جملات زیبا از خواهی گذارد که پیشتر برای رسیدن بدان در پایان کوچه بن بست زندگی




راهنمای پایان نامه ی کارشناسی معماری

لازم است جهت پیشبرد پروژه پایان نامه از در پی با استاد یا پایان نامه (اصل برای




طعم هدیه داستان زیبا

جملات زیبا و علاقه ایرج قادری == در سبک کارهای طنز از آقای مهران نامه ی برای




خاطرات دانشجویی یادش بخیر .... روز دانشجو مبارک

جملات زیبا و علاقه ایرج قادری == در سبک کارهای طنز از آقای مهران نامه ی برای




برای موفقیت در امتحانات به دعای خوبان نیازمندم...

دوستان خوب " باغ گیلاس" ، ضمن تقدیر و تشکر از برای ارائه پایان نامه جملات زیبا




برچسب :