نقش صنايع دستي استان اردبيل در گسترش صنعت گردشگري با نيم نگاهي به صنايع و هنرهاي داري


استان اردبيل : معرفي منطقه مورد مطالعه : اردبیل استان اردبیل درشمال غربی فلات ایران بین مختصات جغرافیایی 37.45 تا 39.42 عرض شمالی و 48.55 تا 47.3 طول شرقی از نصف النهار گرینویچ واقع شده است. از شمال با جمهوری آذربایجان همسایه بوده ونزدیک به 5/282 کیلومتر مرز مشترک آبی وخاکی با این کشور دارد. از قسمت شرقی با استان گیلان از جنوب با استان زنجان و از غرب با استان آذربایجان شرقی هم جوار است. استان اردبیل از نواحی سردسیر کوهستانی محسوب می شود و به طورکلی از نظر ویژگیهای حرارتی سرد بودن ویژگی مشترک تمامی گونه های اقلیمی استان است. حتی قسمت شمالی استان که به جهت پست بودن منطقه دارای اقلیم معتدل است به طور متوسط 50 روز در سال شاهد یخبندان می باشد میزان نزولات جوی در استان اردبیل به طور متوسط بین 250 تا 600 میلی متر در سال نوسان دارد. معروفترین و بزرگترین رشته کوههای استان سبلان و طالش است. سبلان با ارتفاع 4811 متر در منتهی الیه شرقی رشته کوه قوشا داغ واقع شده و بلندترین نقطه استان به شمار می آید. این آتشفشان خاموش با مناظر بدیع و نعمات فراوان اطراف خود از زیباترین قلل جهان محسوب می شود. بر اساس آخرین تقسیمات کشوری استان اردبیل با وسعتی معادل 17951.4 کیلومتر مربع به لحاظ وسعت حدود 09/1 درصد مساحت کل کشور رابه خود اختصاص داده است. این استان به مرکزیت شهر اردبیل 9 شهرستان ، 19 شهر ، 21 بخش ، 63 دهستان و 2218 آبادی می باشد.
کوهستان عظیم وآتش فشان سبلان که به زبان آذری ساوالان خوانده می شود از کوه های متعدد بلندی چون صائین ، نرمیق ، قوشه داغ ، و… تشکیل شده است. دامنه های این کوهستان در بخش مرکزی از چهارسو به شهرستان های مشکین شهر و اهر در شمال ، تبریز در مغرب ، سراب درجنوب و اردبیل در شرق مشرف می باشد.  سبلان به شکل مخروط زیبائی است و دهانه آتش فشان خاموش آن در حال حاضر به صورت دریاچه ای در آمده است. اطراف این دریاچه در تمام سال پوشیده از برف و یخ است. قله اصلی یا آتش فشان آن به نام "سلطان ساوالان" بلندترین نقطه آذربایجان و پس از دماوند بلندترین قله ایران است. کوهستان ساوالان از کانون های مهم آبگیر دائمی رودهای آذربایجان می باشد. دامنه های شمالی آن به دره رود قره سو و اهرچایی و دامنه های جنوبی آن به شاخه ها ی آجی چای منتهی می گردد. بنابراین سبلان بخش عمده ای از آب های حوضه رود ارس و دریاچه ارومیه را تامین می کند در دامنه های سبلان چشمه های فراوان آب گرم وآب سرد معدنی وجود دارد که در فصول مختلف مورد استفاده اهالی وگردشگران قرار می گیرد. در بالای قله سبلان حفره ای وجود دارد که دهانه آتش فشان سبلان بوده است و امروزه به صورت دریاچه ای در فصل گرم ظاهر می شود.اکثر ساکنان استان اردبیل را، آذری‌ها تشکیل می‌دهند که به‌زبان ترکی آذربایجانی تکلم می‌کنند. البته در پاره‌ای از نواحی شهرستان نمین در شرق استان و در بخش شاهرود به مركزيت كلور شهرستان خلخال كه با ماسوله همسايه است زبان تاتي وجود دارد.، زبان‌های تاتی و تالشی نیز در بین مردم تلکم می‌شوند. استان اردبیل، طبق آخرین تقسیمات کشوری، از ۹ شهرستان، ۲۵ بخش، ۲۱ شهر و ۶۶ دهستان، تشکیل یافته‌است.یکی از مهم‌ترین جاذبه‌های گردشگری استان اردبیل، چشمه‌های آبگرم این استان واقع در شهر سرعین در ۳۰ کیلومتری شهر اردبیل است. در این شهر، ۸ چشمه آبگرم معدنی وجود دارد. علاوه بر این، ۱۴ چشمه‌ آب معدنی دیگر در شهرهای دیگر استان از جمله نیر، خلخال و مشگین‌شهر وجود دارد.  جمعیت جمعیت اردبیل در اولین سرشماری رسمی ایران که در سال ۱۳۳۵ خورشیدی انجام پذیرفت، بالغ بر ۶۵٬۷۴۲ نفر بوده‌است. این تعداد در سال ۱۳۴۵ خورشیدی به ۸۳٬۵۹۶ نفر، در سال ۱۳۵۵ خورشیدی به ۱۴۷٬۸۶۵ نفر، در سال ۱۳۶۵ خورشیدی به ۲۸۱٬۹۷۳ نفر و در سال ۱۳۷۵ خورشیدی به ۳۴۰٬۳۸۶ نفر افزایش پیدا کرد.جمعیت اردبیل براساس نتایج نهایی سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۱۳۸۵ خورشیدی بالغ بر ۴۱۲٬۶۶۹ بوده‌است که از این جهت، هفدهمین شهر پرجمعیت ایران به‌شمار می‌رود. برپایهٔ همین آمار از مجموع جمعیت شهر اردبیل ۲۰۹٬۰۱۰ نفر را مردان و ۲۰۳٬۶۵۹ نفر را زنان تشکیل می‌دهند. همچنین شمار خانوارهای این شهر بالغ بر ۱۰۲٬۸۱۸ خانوار بوده‌است                 هرم جمعیتی اردبیل در سال ۱۳۸۵ خورشیدی. مردان سن زنان ۴٬۵۴۵ ۶۵+  ۴٬۳۸۰ ۵٬۳۰۸ ۶۰-۶۴  ۵٬۶۱۹ ۶٬۸۵۱ ۵۵-۵۹  ۶٬۹۴۵ ۸٬۸۳۱ ۵۰-۵۴  ۹٬۳۵۳ ۱۳٬۳۹۴ ۴۵-۴۹  ۱۲٬۱۰۲ ۱۶٬۸۵۸ ۴۰-۴۴  ۱۵٬۵۰۰ ۲۱٬۷۸۰ ۳۵-۳۹  ۱۹٬۲۵۶ ۲۲٬۸۲۴ ۳۰-۳۴  ۲۱٬۵۰۵ ۲۸٬۰۶۹ ۲۵-۲۹  ۲۸٬۰۶۳ ۳۲٬۲۳۹ ۲۰-۲۴  ۳۵٬۲۶۹ ۳۵٬۵۱۴ ۱۵-۱۹  ۳۴٬۶۷۲ ۲۸٬۱۵۹ ۱۰-۱۴  ۲۶٬۵۴۹ ۲۲٬۳۹۳ ۵-۹  ۲۱٬۲۹۲ ۲۱٬۸۰۸ ۰-۴  ۲۰٬۷۴۶   وضعیت اقتصادی استان اردبیل  استان اردبیل با قابلیت ظرفیتهای طبیعی همچون ییلاقات دامنه سبلان و دشتهای مسطح فلات اردبیل ومغان مستعد کشاورزی ودامپروری بوده و مــــــردم پرتلاش استان نیز با بهره گیری از این نعمات توانسته است این استان را در زمــره مهمترین قطبهای کشاورزی ودامپروری بشمار آورد محصولات تولیدی گنـدم – جـو سیب رمینی – بذر چغندر قند – حبوبات – دانه های روغنی ذرت ، انواع میـوه جات سیب ، گلابی ،آلبالو ، زرد آلو ، هلو ، پرورش دام وطیور ، تولید پروتئین پــرورش ماهی ، زنبور داری وتولید عسل در استان در حدی است که علاوه بــر تامیــــــن قسمت عمده نیاز داخلی بخشی از اقلام صـادراتی کشور را نیز بخــود اختصـــاص میدهد در کنار فعالیتهای کشاورزی صنایعی چون کارخانجات چـــــرم مغــــان ، کارخانه شیمیائی آراز ، کارخانه کبریت سـازی مشگین شهر ، کارخانــه سیمــــان اردبیل وکشتارگاه صنعتی ، آرتا ویل تایر ، نـئو پان خلخال ، شیر خشــک مغـــان ،کارخانه های لبنیاتی وپنیر سازی – موکت بافی سطح اشتغال استان را در حدود 87%رسانیده است . در سال 1379 جمعاً 798/695 میلیون ریال در استان سرمایه گذاری شده است که از این رقم حدود 667/104 میلیون ریال معادل 15% اعتبارات عمرانی استانی ، 5/16 % از محل ردیفها وتبصره ها ومابقی  5/68 % معـــــــادل 591/476 میلیون ریال بصورت اعتبارات ملی بوده که از این مـیزان 4/49 % از محل درآمدهای عمومی ، ومابقی ازسایر منابع تامین اعتبار شده اسـت درسال 1379 شهرستـــــان اردبیل با 248/27 میلیون ریال ( 26%) وشهرستان نــیز با 605/6میلیـــــون ریال ( 3/6%) بترتیب بیشترین وکمترین سهم از عملکرد اعــتبارات عمرانی رابخــــــود اختصاص داده اند بعد از شهرستان اردبیـل ، شهرستان پارس آبـاد بــــا 8/11%   و شهرستان مشگین شهر با 4/11% بترتیب مقامهای دوم وســـوم را داشتــــــه اند همچنین سطح درآمد سرانه در استان اردبیل نسبت به متوسط کشـور در مناطــق شهری پایینتر ودر مناطق روستایی بالاتر است 0   وضعیت اجتماعی استان اردبیل سطح فرهنگی جامعه استان اردبیل بادارائیت مراکز آموزشی متعدد از زمانهای دراز در سطوح ابتدائی ومتوسطه وهنرستانی مراکز دانشگاهی ، دانشگاه آزاد اسلامـی دانشگاه پیام نور ، دانشگاه علوم پزشکی ، دانشکده کشـاورزی از سطــح متــــعارف برخوردار می باشد در سال تحصیلی 80 – 79 جمعاً تعـداد 5143 نفر دانشجـــو در مقاطع کاردانی مراکز مختلف آموزش عالی استان اعم از دانشگاهــهای ملــی – آزاد ومرکز مدیریت دولتی مشغول تحصیل بوده اند که نسبت به ســال قــــــبل حدود 18/43 درصد افزایش یافته است . در مقایسه با کل دانشجویان استــان که بالغ بــر 820/17 نفر بوده حـدود 86/28 درصد دانشجویان استان در مقطع کــاردانــی و در مقطع کارشناسی نیز تعداد 589/11 نفر دانشجو مشغول تحصیل بوده انــد کـــــه نسبت به سال قبل حدود 34/6 درصد کاهش داشته است که بیشترین تعــــداد در این مقطع با 767/5 نفر دانشجو مربوط به دانشگاه آزاد اسلامی وبعد از آن بتــرتیب مربوط به دانشگاه پیام نور ومحقق اردبیلی با 3126 نفر و2186 نفر دانشجو بـــوده است 0    مقایسه ارقام درآمد خانوارها نشان میدهد که نسبت درآمد خانوارهای شهری وروستائی استان نسبت به کل کشور درسال 1379 بترتیب 4/87 و 8/106% بـــــوده است بطوریکه ملاحظه میشود درآمد خانوارهای روستائی استان بالاتر از متوسط ملــی می باشد. صنایع دستی اردبیل بیش تر توسط عشایر و ساکنان شهرها و روستاهای کوچک منطقه صورت می گیرد. قالی بافی، گلیم بافی و جاجیم بافی از کهن ترین صنایع دستی شهرستان اردبیل است که دارای شهرت فراوان و اهمیت ویژه ای هستند. گلیم بافی در این میان از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بوده و فرش اردبیل در مجموعه فرش های نفیس آذربایجان به شمار می آید. نقشه شکسته و اسلیمی، زمینه فرش های تولیدی فرش بافان اردبیلی را تشکیل می دهد. از مهم ترین طرح های این نقشه ها می توان به طرح قیچی، تک گل، ستاره، ریزماهی، وان، هریس، زیرخاکی، کله قوچ، زرین قلم، طرح قره باغ، لچک ترنج و مانند این ها اشاره کرد. بر اساس آمار موجود 80 درصد فرش تولیدی شهرستان اردبیل، به خارج از کشور و بیش تر به کشورهای آلمان، ایتالیا، فرانسه و ژاپن صادر می شود. از دیگر صنایع دستی شهرستان اردبیل می توان شال بافی، جوراب های پشمی، پشتی، قلاب دوزی، خورجین بافی، نقره کاری، قلمزنی، خاتم کاری، صنایع چوبی و فلزی و سفال گری را نام برد. نمین:مهم ترین صنایع دستی منطقه قالی بافی، گلیم بافی و جاجیم بافی بوده که قالی و گلیم ساخته دست مردم نمین جزو محصولات صادراتی شهرستان محسوب می شوند . کوثر:از میان هنرهای دستی معروف این شهرستان می توان به تهیه شال،جاجیم‌های ابریشمی و پشمی، گلیم بافی، پلاس، لباس های پشمی وکرکی و بافت مسند اشاره کرد خلخال:از میان هنرهای دستی معروف این شهرستان می توان به تهیه شال،جاجیم‌های ابریشمی و پشمی، گلیم بافی، پلاس، لباس های پشمی وکرکی و بافت مسند اشاره نمود. متاسفانه بعد از متروک شدن نوغان داری(پرورش کرم ابریشم) بافت جاجیم‌های ابریشمی نیز متروک شد و حالا درهر کجا جاجیم‌های خلخال پیدا شود باید آن را جزو اشیای عتیقه محسوب نمود. شال پشمی خلخال که قسمت عمده آن در بخش شاهرود تهیه می ‌شود از صادرات مهم خلخال بوده که آن هم فعلا کاهش یافته است.  بافت گلیم و مسند نیز در خلخال رواج دارد. در این منطقه گاه مسندهای بسیار نفیس دیده می ‌شود که هنرمندان خلخالی آن را به صورت برجسته می ‌بافند.     آب و هوای اردبیل شهرستان اردبیل دارای چهار اقلیم مدیترانه‌ای گرم، مدیترانه‌ای معتدل، کوهستانی سرد و معتدل است. این شهرستان به عنوان یکی از مناطق سردسیر ایران و استان بین پنج تا هشت ماه از سال سرد است. بارندگی نیز در تمام فصول وجود دارد، ولی شدت آن در بهار و پاییز بیشتر است. براساس گزارش ایستگاه هواشناسی اردبیل که در ارتفاع ۱۳۷۲ متری واقع شده، بارندگی این شهر در سال ۱۳۷۲ برابر ۷/۳۲۷ میلی‌متر گزارش شده‌است. این شهرستان دارای زمستان‌های بسیار سرد و تابستان‌های معتدل است. متوسط درجه حرارت آن در حدود هفت درجه سانتی‌گراد است. وجود کوهستان‌های سبلان، طالش و بزغوش، تأثیر بخارهای دریای خزر و بادهای سردشمالی و وجود جنگل‌های شمال و شرق آن در میزان بارندگی و نوسان دمای شهرستان اردبیل بسیار مؤثر است.           آب و هوای اردبیل   ژانویه فوریه مارس آوریل مـــــه ژوئـن ژوئیـه آگوست سپتامبر اکتبـر نوامبر دسامبر سـال گرم‌ترینC° ۵ ۹ ۲۷ ۳۲ ۲۹ ۳۲ ۳۸ ۳۶ ۲۸ ۲۸ ۱۵ ۱۸ ۳۸ میانگین‌گرم‌ترین‌هاC° -۴٫۹ ۲٫۲ ۱۷٫۶ ۲۰٫۲ ۱۸٫۴ ۲۰٫۲ ۳۱ ۲۷٫۶ ۲۱٫۶ ۱۵٫۱ ۸٫۱ ۱٫۴ ۱۴٫۸۷ میانگین‌سرد‌ترین‌هاC° -۱۸٫۹ -۱۰٫۳ ۰٫۷ ۳ ۴٫۳ ۸ ۲۱ ۶ ۱۰٫۹ ۶٫۱ -۰٫۶ -۱۱ ۱٫۶ سردترینC° -۳۳ -۲۲ -۷ -۴ -۱ ۳ ۱۲ ۱۰٫۶ ۶ ۳ -۵ -۲۵ -۳۳             در اين بخش مي توان رشته هاي رايج و محصولات صنايع دستي استان اردبيل را بر اساس طبقه بندي كه در آن قرار مي گيرند و یا بر اساس توزيع جغرافيايي مناطق مختلف استان مشاهده نمود. •         طبقه بندي رشته هاي رايج و محصولات ·  آبگينه   ·  بافته ها و نساجي سنتي   ·  بافته هاي داري   ·  پوشاک سنتي   ·  رودوزيهاي سنتي   ·  سفال و سراميک و کاشي سنتي   ·  صنايع دستي تلفيقي   ·  صنايع دستي چرمي   ·  صنايع دستي چوبي و حصيري   ·  صنايع دستي سنگي   ·  صنايع دستي فلزي   ·  صنايع دستي وابسته به معماري   ·  صنايع دستي کاغذي   ·  نمدمالي      یکی از صنایع دستی و قدیمی ایران و استان اردبیل قلمزنی نام دارد . سابقه این هنر قدیمی به زمان (سکاها) یا (سیت ها) باز می گردد . این قوم حدود پنج الی هفت هزار سال پیش در قفقاز زندگی می کردند و دارای نژاد آریایی بودند . برای خلق یک اثر ، ابتدا (داخل یا زیر )زیر ساخت (ظرف یا سینی )که معمولاً از مس ، برنج یا نقره و گاه طلا می باشد از محلول قیر یا گچ پر می نمایند (برای جلو گیری از سر وصدای قلم و سوراخ نشدن در اثر ضربه )، سپس طرح (طراحی سنتی )مورد نظر را بر روی ظرف پیاده نموده و قلم مورد نظر که دارای نوک های مختلفی می باشند انتخاب نموده و بر اساس طرح ، با چکش به آرامی و با آهنگی موزون به انتهای قلم می کوبند . در میان قلم ها ، قلم سایه و نیم بُر از اهمیت بیشتری برخوردار هستند . بعد از اتمام کار قیر را جدا کرده ، گرد ذغال روی شیار های ریخته وبا روغن جلای سیاه روی ظرف را می پو شانند ، سپس روغن اضافه را گرفته و ظرف را تمیز می نمایند . نقوش قلم زده شده به صورت خطوطی مشخص و تیره نمایان می گردد . قلمزنی به چند روش از جمله برجسته کاری ، جُنده کاری ، حکاکی انجام می شود ، گاهی نیز هنرمند قلمزن بر حسب ضرورت یا بنا به ذوق و سلیقه خود به مشبک کاری ، ترصیع و طلاکوبی محصول می پردازد . در حال حال حاضر قلمزنی در اردبیل به صورت حکاکی روی فلز با انواع قلم انجام می شود .   رشته هاي رايج در شهرستان پارس آباد پلاس بافي   نمکدان بافي   چنته بافي   گليم بافي يک رو (ورني بافي)   ساچيم بافي   لباسهاي محلي   جاجيم بافي (ماشته, موج بافي)   رودوزي (سوزندوزي)   قلاب بافي   چيق بافي   اجاق قراقي   معرق چوب   قاليبافي   منبت چوب   جل اسب   تذهيب   خورجين بافي   خوشنويسي   گليم بافي دورو (گليم بافي)   بافتنيهاي سنتي   مفرش   رشته هاي رايج در شهرستان مشگین شهر چنته بافي   عروسک بافي   ساچيم بافي   رودوزي (سوزندوزي)   زيرانداز نمدي   سفالگري   بافتنيهاي سنتي   چيق بافي   پلاس بافي   سازهاي سنتي   جاجيم بافي (ماشته, موج بافي)   معرق چوب   قلاب بافي   منبت چوب   اجاق قراقي   حجاري (سنگ تراشي)   قاليبافي   چلنگري   جل اسب   تذهيب   خورجين بافي   خوشنويسي   گليم بافي دورو (گليم بافي)   طراحي سنتي   مفرش   نگارگري (مينياتور)   گليم بافي يک رو (ورني بافي)   کلاه نمدي   لباسهاي محلي   رشته هاي رايج در شهرستان مشگین شهر چنته بافي   عروسک بافي   ساچيم بافي   رودوزي (سوزندوزي)   زيرانداز نمدي   سفالگري   بافتنيهاي سنتي   چيق بافي   پلاس بافي   سازهاي سنتي   جاجيم بافي (ماشته, موج بافي)   معرق چوب   قلاب بافي   منبت چوب   اجاق قراقي   حجاري (سنگ تراشي)   قاليبافي   چلنگري   جل اسب   تذهيب   خورجين بافي   خوشنويسي   گليم بافي دورو (گليم بافي)   طراحي سنتي   مفرش   نگارگري (مينياتور)   گليم بافي يک رو (ورني بافي)   کلاه نمدي   لباسهاي محلي     رشته هاي رايج در شهرستان نمین بافتنيهاي سنتي   لباسهاي محلي   پلاس بافي   رودوزي (سوزندوزي)   چنته بافي   سفالگري   ساچيم بافي   معرق چوب   جاجيم بافي (ماشته, موج بافي)   منبت چوب   قلاب بافي   تذهيب   قاليبافي   جلدسازي   خورجين بافي   خوشنويسي   گليم بافي دورو (گليم بافي)   طراحي سنتي   رشته هاي رايج در شهرستان اردبیل کنده کاري روي چوب                       زرگري(طلا سازي)         كاشي معرق                              قاليبافي                                 منبت چوبي                                 جلد سازي چاقو سازي                                  خورجين بافي نازك كاري                                   خوشنويسي تراش شيشه                               طراحي سنتي دواتگري                                  گليم بافي دورو(گليم بافي) بافتنيهاي سنتي                     گليم بافي تك رو (ورني بافي)           چنته بافي                              رودوزي(سوزن دوزي)    زيور آلات محلي                        منجوق دوزي حجم سازي چوبي                     مينياتور قلم زني خراطي مسگري سازهاي سنتي مليله سازي تراش سنگهاي قيمتي و نيمه قيمتي نقره سازي لباسهاي محلي ورشوسازي عروسك بافي آيينه كاري گچبري جاجيم بافي(ماشته )   قلاب بافي تذهيب جلد سازي قاليبافي جلد سازي خورجين بافي                    بافتنيهاي سنتي   گليم بافي دورو (گليم بافي(   پلاس بافي   لباسهاي محلي   چنته بافي   رودوزي (سوزندوزي(   ساچيم بافي   سفالگري   جاجيم بافي (ماشته, موج بافي(   معرق چوب   قلاب بافي   منبت چوب   قاليبافي   خوشنويسي   خورجين بافي   طراحي سنتي     رشته هاي رايج در شهرستان خلخال بافتنيهاي سنتي   لباسهاي محلي   پلاس بافي   رودوزي (سوزندوزي(   چنته بافي   سفالگري   ساچيم بافي   نقاشي روي چرم   شال بافي   سازهاي سنتي   جاجيم بافي (ماشته, موج بافي(   معرق چوب   قلاب بافي   منبت چوب   قاليبافي   تذهيب   خورجين بافي   خوشنويسي   گليم بافي دورو (گليم بافي(   طراحي سنتي   تاريخچة گلیم بافي انسان از زمان های كهن از پوست حیواناتی كه شكار مي كرده به منظور پوشش و محافظ بدن در مقابل تغييرات جوي و نیز به عنوان زیر انداز استفاده مي كرده و به تدریج با رواج دامداری و ریسیدن پشم، بافتن در ميان قبایل ابتدائی رواج یافت و جزو اولین هنرها و صنایع قبیله ای به شمار آمد.هر چند به روشنی مشخص نیست كه نخستین بار در کجا و توسط چه قوم و قبیله ای بافت پارچه های اوليه كه همزمان با شروع بافت گلیم بوده صورت گرفته اما بر اساس کاوش های باستان شناسي شواهدی از بافندگي در ميان ساکنان فلات ایران و سرزمین های همجوار به دست آمده.از جمله در غارهاي جنوب شرقی درياي مازندران ( غار کمربند و هوتو در نزديكي بهشهر ) آثاری پیدا شده كه پرورش گوسفند و بز و ریسیدن پشم و موی آنها را به دست مردمان این منطقه در 8000 سال پیش به اثبات مي رساند.همچنین تکه پارچه ای 8000 ساله بافته از موی بز در کرانه های درياي مازندران و پارچة كتاني 6000 ساله اي هم از شوش به دست آمد.با همة این ارزیابی ها نمي توان تاریخ دقیق براي گلیم ارائه كرد. قديمي ترين فرش كشف شده دنيا به نام پازيريك متعلق به 350-500 ق م مي باشد.گليم بافي مقدمه اي براي بافت فرش بوده است. تاريخ آغاز قالي بافي را به 1500-2000 ق م تخمين زده اند مي توان گفت تاريخ آغاز گليم بافي حدود 3000 تا 5000 ق م بوده است. انواع بافت هاي گليمي ايران شيريكي پيچ ( شيركي پيچ):شيريكي پيچ نامي است كه بافندگان عشاير و روستايي كرمان به آن داده اند.ظاهري شبيه قالي دارد و همانند قالي با گره بافته مي شود و بر خلاف ديگر انواع گليم كه پود باعث تكميل و نماياندن نقوش آن مي شود، پود تنها باعث اتصال تارها به يكديگر و در پشت گوشت ( پرز ) گليم مخفي است و قابل رؤيت نيست.نقوش به وسيلة گره اي كه بر روي تار زده مي شود به وجود مي آيند.گره زدن در شيريكي پيچ دو نوع است. گره متن، كه با كمك آن نخ رنگي از روي دو تار مي گذرد و به پشت برگردانده مي شود و از زير رشتة اصلي رويي عبور و ايجاد گره مي كند.دومين گره، گرة آبدوزي است.در اين گره، پود رنگي دو بار روي دو تار قرار مي گيرد و خط پهن تري ايجاد مي كند.پس از اتمام عمليات گره زني در هر رديف پود گذاري انجام و بين پود و گره ها درگيري ايجاد مي شود.اين عمل به وسيلة شانه يا دفتين صورت مي گيرد.نقوش شيريكي پيچ از محدودة هندسي بالاتر مي رود و گاه توازن و هماهنگي را از تركيب نقوش غير متقارن به دست مي آورد. نقش بوته جقه در ميان نقوش شيريكي پيچ ديده مي شود كه دو گل گرد در ميان آنها تعبيه شده كه نسبت به يكديگر متقارن اند.حاشيه ها اغلب زنجيره اي و مركب از يك شكل هندسي مكررند كه بين دو خط موازي قرار مي گيرند.اين حاشيه ها را حاشيه هاي چرخي مي نامند.گل متن كشميري است كه سراسر متن را با تكرار خود پر مي كند.نقوش ديگري كه در بافت اين محصول رواج دارند عبارتند از: قارا، گل شاه عباسي، گل كرماني و جفت گل. رنگ هاي انتخابي بافندگان شيريكي پيچ معمولاً رنگ هاي تيره است.يك نوع حاشية ديگر، حاشية وكيلي است كه در گل هاي گرد وسط دايره هاي كوچك درون گل معمولاً به رنگ قرمز و زمينة آن به رنگ سبز است.  وَرني:ورني گليمي فرش نما است كه بدون نقشه و به شكل ذهني توسط زنان و دختران دشت مغان و عشاير حومة اهر، ارسباران و مشكين شهر ( در اردبيل  ) توليد مي شود.توليد ورني عموماً در نقاط قشلاقي انجام مي گيرد و نقوشي كه بر روي آن نقش مي بندد نشانگر محيط زيست و انعكاس آن در اذهان زنان و دختران عشاير است.بيشتر نقوش از اشكال حيوانات و وحوش منطقه تأثير گرفته و نقوش عمدة حيوانات عبارتند از گوزن، آهو، گرگ، سگ گله، بوقلمون، مرغ و خروس، گربه، مار، عقاب، گوسفند، ببر، شتر، روباه، شغال، طاووس و پرندگان محل كه به صورت سادة هندسي بافته مي شوند.رنگ هاي ورني، زمينه اي لاكي، سرمه اي، كرم، سفيد، پيازي و آبي روشن با نقوش حيوانات در وسط و حاشيه اي حداكثر به عرض 20 سانتي متر در طرفين دارند. ورنی که گاه به آن گليم سوزنی نيز گفته می شود، نه تنها يکی از گليم های معروف اردبيل بلکه يکی از شاخصترين "سوماک" های ايران است. اين نوع زيرانداز در آثار پژوهشگران خارجی به نام "سوماک" معروف است و منسوب به شهر "شوماخی" در قفقاز است، ضمناً در ميان عشاير جمهوری های آذربايجان و ترکيه نيز ورنی با نقش هايی کم و بيش شبيه ورنی اردبيل و به همين نام شهرت دارد. بافت "ورنی" در ايران تنها در بين ايلات و عشاير استانهای آذربايجان شرقی و اردبيل رواج دارد و روستائيان استانهای مذکور نيز به دليل آميختگی با اين عشاير به بافت اين نوع گليم زيبا و منحصر به فرد می پردازند. "ال سون" ها و نيز عشاير "ارسباران" عمده ترين توليد کنندگان ورنی هستند. تفاوتی که در بافت گليم و "ورنی" وجود دارد اين است که در گليم، بافت به صورت گره های منقطع انجام می شود و نقوش آن توسط پود شکل می گيرد و تار بوسيله پود کاملاً پوشيده می شود، در حاليکه در بافت ورنی ايجاد طرح و نقوش بر سطح آن توسط پودگذاری اضافی حاصل می شود و تار و پود هر دو پوشيده است. پود اضافی، که پود اصلی خوانده می شود، مانند پود گليم به صورت ساده از بين تارها عبور نمی کند، بلکه به دور تار حرکت پيچشی و غيره منقطع دارد. متداول ترين مصارف ورنی شامل خورجين، مفرش(رختخواب پيچ يا فرمش) و زيراندازهايی است که غالباً در اندازه های 3/1×1 متر و 5/1×1 متر روی دارهای عمودی بافته می شود. بافندگان ورنی از نقش هايی چون گوزن, آهو, گرگ, سگ گله, بوقلمون, مرغ و خروس, شغال, روباره, پرندگان محلی و ... به گونه ای بسيار زيبا و به صورت هندسی استفاده می کنند. گليمچه:نوع ديگري از گليم هاي ايراني است كه در بيجار و روستاهاي اطراف سنندج با استفاده از شيوة بافت و مواد اولية ديگر انواع گليم تهيه مي شود. تفاوت آن با گليم هاي معمولي كوچك بودن آن است و نقوش آن نيز متنوع تر از گليم است چنانچه گليم هاي كردستان اكثراً داراي اشكال ساده و نقوش آن بيشتر به صورت خطوط افقي است در حالي كه گليمچه هاي كردستان غالباً داراي نقوش متنوع هستند.در روستاهايي از بخش هاي ساري نوعي گليمچه با تار پنبه اي و پود پشمي در ابعاد 70 × 110 سانتي متر بافته مي شود در سال هاي اخير متقاضيان زيادي دارد ( گليمچة متكازين ). زيلو:در اغلب مناطق روستايي با نخ پنبه اي بافته مي شود و بيشتر به عنوان زيرانداز تابستاني مورد استفاده قرار مي گيرد.در بيشتر نقاط، زيلو با دستگاه هاي بافندگي بافته مي شود، ولي در مناطق روستايي شهرهاي تهران ، ساوه، كاشان و يزد به شيوة بافت گليم بافته مي شود.ظاهري زمخت دارد و از نظر تنوع رنگ و نقش قابل مقايسه با ديگر انواع گليم نيست. عمده ترين مادة اولية زيلو بافي را نخ پنبه اي تابيده شده تشكيل مي دهد و معمولاً 6 تا 8 نخ يك لا در كنار يكديگر قرار مي گيرند و تابيده مي شوند و به مصرف پود مي رسند. پِلاس يا پالاس:          ظاهري شبيه گليم درشت بافت دارد و در برخي مناطق از جمله يزد توليد مي شود.تار و پود آن از پنبه است و در اندازة 250×350 سانتي متر بافته مي شود. مَسنَد:در روستاهاي بخش نمين شهرستان اردبيل نوعي گليم با ابعاد كوچك (100×150 سانتي متر ) بافته مي شود كه مسند نام دارد و سابقة بافت آن در اين محل به 50 سال مي رسد. مسند داراي طرح هاي محلي بوده و از ظرافت و زيبايي خاصي برخوردار است.  جُل:در جل نقوش به صورت سوزن دوزي است كه پس از اتمام بافت زمينه اي ساده بر روي آن دوخته مي شود. اين نوع بافت ها از يك طرف قابل استفاده اند و پشت و رو دارند.جل براي پوشاندن چهار پايان عرق كرده استفاده مي شود. سجاده:فقط براي نمازگزاري بافته مي شود و نقشي نزديك به نقش محرابي قالي دارد و به دليل كوچكي و سبكي حجم آن نمازگزار مي تواند آن را با خود حمل كند. چيق:در بيشتر ايلها براي ديوار چادر با قسمت كردن چادرها به كار برده مي شود. چيق ها پشت و رو ندارند و از هر دو طرف همان زيبايي را دارند.نقوش خاص چيق ها به دليل واحد درشت بافت كه در چيق يك ني است همان نقوش سنتي گليم هاست كه بنا به روش بافت تغيير كرده است. كوچه:نوعي زير انداز به معني نمد سفيد يا خاكستري رنگ است كه براي پوشاندن ديوار چادرها از آن استفاده مي شود.  اِنسي:قاليچة خاصي كه اثاثيه را با آن مي بندند.  مَفرش:مفرش نيز براي بستن اسباب خانه از قبيل رخت خواب و ساير ضروريات زندگي و مسافرت مورد استفاده است و اكنون فقط در ايل هايي كه هنوز به زندگي كوچ نشيني خود ادامه مي دهند وجود دارد. جَوال:كيسه هاي بزرگ و (توبره) يا توربا است. اين كيسه ها را چادر نشينان به ديوار مي آويزند.جوال به نوعي انبار آذوقه است. خورجين:بافته هايي است كه چادر نشينان همراه خود دارند.           دستگاه هاي بافت گليم به طور كلي دستگاه هاي بافت چهار نوع مي باشند: الف- گليم ساده بافدستگاه گليم ساده باف از يك كجو و چوب كمكي تشكيل شده و گليم به طور يكنواخت روي آن بافته مي شود.پشت و روي اين نوع گليم يكسان بوده و هر دو روي آن قابل استفاده است. ب-گليم چرخي بافدستگاه گليم چرخي باف داراي چهار كجو است. هر كجو به وسيلة كمان هايي جا به جا مي شود.در اين نوع بافت پود از لا به لاي تمام تارها رد مي شود . بافت به صورت يكساني پيش مي رود.در پشت گليم پودهاي اضافي روي هم قرار مي گيرند و به اين علت حاصل كار، گليمي محكم و ضخيم با پشت و روي متفاوت خواهد بود كه فقط يك روي آن قابل استفاده است ج- جاجيم بافيدستگاه بافت جاجيم داراي چهار كجو و چند كمان است. تفاوت اساسي بين جاجيم و ساير انواع گليم، رنگي بودن تارهاي آن است كه مثل پود در ظهور نقش ها مؤثرند.پشت و روي جاجيم همانند گليم ساده بافت يكسان است. د- گليم سوزني ( سوماك )دستگاه گليم سوزني داراي يك كجو است و به طور كلي از نظر ظاهر به دستگاه بافت گليم ساده شباهت دارد.در اين بافت پودهاي اضافي در پشت گليم به صورت آزاد باقي مي ماند.بافت اين نوع گليم در ميان عشاير بسيار معمول است . اغلب براي تزئین مورد استفاده قرار مي گيرد حاشیه گلیم ها عمدتاً دارای ریتم هایی هستند که اساساً با رنگ معین می شوند.عمق فضایی. نقوش حواشی برخی از این گلیم ها با نمایش رنگ های روشن و تیره در کنار هم، عمق را ایجاد می کنند.ابهام دیداری. برخی از نقوش متن و حاشیه گلیم ها با نقوش در هم تنیده ابهام دیداری ایجاد می کنند.هارمونی. مهم تر از همه، اجزاء گلیم ها ارتباطی ارگانیک با یکدیگر و با کل طرح های بزرگتر گلیم دارند که هارمونی را به نمایش می گذارند.حرکت. حواشی گلیم ها با ریتم خاصی که دارند، حس حرکت ایجاد می کنند؛ به ویژه ما در گلیم های خاصی از شاهسون ها، در نقش مایه های لوزی بسیار بزرگ در متن گلیم، به شدت با انتقال حس حرکت و تحرک دیداری مواجهیم آبستره ها. نقوش انتزاعی ای که هیچ ارجاعی به طبیعت و واقعیت بیرونی ندارند، به وفور در گلیم های تمامی مناطق ایران وجود دارند ..نقوش صنایع دستی و ترکیب بندی آنها تنوع بی پایانی حتی در منطقه و محدوده ای خاص به نمایش می گذارند. اگرچه ممکن است این تنوع شکلی به چند باور بنیادین ارجاع داشته باشد، اما در هر اثری ویژگی های شکلی متفاوتی به خود می گیرد؛ این تفاوت ها به چیزی جز نوآوری و نبوغ هنرمند برنمی گردند؛ خالقان صنایع دستی اگرچه با نظام نشانه ای خاصی آشنا هستند و از نمادهای فرهنگی خود آگاهی دارند، اما هر یک به شیوه ای خاص به صورت بندی این نشانه ها روی می آورند و همین منش خاص، خود را بر اثر هنرمند خاصی حک می کند. ما حتی با نمونه هایی از بافته های داری (مثلاً) گلیم برمی خوریم که صرفاً (به احتمال زیاد)، یک بار خلق شده است (مثل خورجینی از شاهسون ها با نقش مایه حیوانی توتمی شبیه به لاک پشت یا سوسمار)با وجود اینکه تلقی رایج این است که صنایع دستی ایران، محصولاتی اساساً کاربردی اند و بعد هنری ندارند یا این بعد وجه غالب آنها نیست، ولی مشاهدات ما نشان می دهد که آثار منحصر بفرد و بسیار درخشانی از بافندگان ایران خلق شده که برخی از مجموعه داران به شدت به دنبال تصاحب آنها هستند. ورني: ورنی که گاه به آن گليم سوزنی نيز گفته می شود، نه تنها يکی از گليم های معروف اردبيل بلکه يکی از شاخصترين "سوماک" های ايران است. اين نوع زيرانداز در آثار پژوهشگران خارجی به نام "سوماک" معروف است و منسوب به شهر "شوماخی" در قفقاز است، ضمناً در ميان عشاير جمهوری های آذربايجان و ترکيه نيز ورنی با نقش هايی کم و بيش شبيه ورنی اردبيل و به همين نام شهرت دارد. بافت "ورنی" در ايران تنها در بين ايلات و عشاير استانهای آذربايجان شرقی و اردبيل رواج دارد و روستائيان استانهای مذکور نيز به دليل آميختگی با اين عشاير به بافت اين نوع گليم زيبا و منحصر به فرد می پردازند. "ال سون" ها و نيز عشاير "ارسباران" عمده ترين توليد کنندگان ورنی هستند. تفاوتی که در بافت گليم و "ورنی" وجود دارد اين است که در گليم، بافت به صورت گره های منقطع انجام می شود و نقوش آن توسط پود شکل می گيرد و تار بوسيله پود کاملاً پوشيده می شود، در حاليکه در بافت ورنی ايجاد طرح و نقوش بر سطح آن توسط پودگذاری اضافی حاصل می شود و تار و پود هر دو پوشيده است. پود اضافی، که پود اصلی خوانده می شود، مانند پود گليم به صورت ساده از بين تارها عبور نمی کند، بلکه به دور تار حرکت پيچشی و غيره منقطع دارد. متداول ترين مصارف ورنی شامل خورجين، مفرش(رختخواب پيچ يا فرمش) و زيراندازهايی است که غالباً در اندازه های 3/1×1 متر و 5/1×1 متر روی دارهای عمودی بافته می شود. مناطق مهم ورني بافي استان بشرح ذيل ميباشد. 1-     قشلاق هاي حسين حاجيلو، گبلو، ايمان قويسي، جليلو، بران علياوسفلي، گوزلي از توابع اصلاندوز، قره قباغ ، پلنگر2- محمدتقي كندي ، قره آقاج ، تولاچي، زيوه از توابع تازه كند انگوت شهرستان گرمي 3- روستاهاي كوجنوق، ساريخانلو، صاحب ديوان ، پريخان، از توابع شهرستان مشكين 4- مناطق شهري مانند اصلاندوز و مشكين شهر   5- مناطق حاشيه‌اي و مهاجرنشين اطراف شهرستان اردبيل 2-     نقوشي كه بر روي ورني ها نقش مي بندد نشانگر محيط زيست انعكاس آن در اذهان زنان و دختران ورني باف است و نمودار ذهني توانايي و استعدادهاي بالقوه فكري آنان ميباشد. بيشتر نقوش از اشكال حيوانات ووحوش منطقه تاثير پذيرفته و نقش عمده حيوانات عبارتست از گوزن، آهو، سگ گله، بوقلمون، مرغ و خروس، گربه، مار، عقاب، گوسفند، ببر، شتر، شير، روباه، شغال، طاووس، و پرندگان محلي رنگ هاي الهام گرفته از طبيعت محيط بوده و با توجه به اينكه اكثر ورني‌ها در قشلاق بافته مي‌شود دختران و زنان با استفاده از رنگ هاي تند و ملايم و با نقش گل هاي كوچك و زيبا در بافت ورني گويي خاطره ييلاق را در وجود زنده كرده و جسم و خشك و بي جان قشلاق را جان بخشيده و بهاري نو در گلستان كوچك كومه خود پديد مي آورند عمل توليد صرفاً خانگي بوده و ابزار ان از قبيل دار، دفتين بوده و غالباً در همان اتاقي كه خانوارعشايري ، روستايي سكونت دارد توليد صورت مي‌پذيرد. ورني هاي توليد استان اردبيل معمولاً در زمينه رنگ هاي لاكي، سرمه اي، كرم،سفيد پيازي، آبي روشن با نقش حيوانات در وسط و حاشيه‌اي حداكثر به عرض بيست سانتي متر در طرفين است. بطور معمول ورني در همه اندازه هاي پشتي، پادري، قاليچه، كناره، مسند و قالي بر حسب نياز بازار توليد مي شود. ورني‌هاي ابريشمي پشمي ساخته شده در استان علاوه بر فروش در داخل كشور عمداً به خارج از كشور مانند كشورهاي اروپايي همچون ايتاليا، فرانسه، آلمــــان صادر و نقش مهمي را در اقتصاد استان و كشور ايفا مي نمايد. نتيجه گيري:  امروزه هنرهاي دستي مزين به نقش آثار تاريخي ، باستاني و يادمانهاي ويژه هر كشور است در دستور كار صنعتگران جهان قرار دارد و تلاش مي شود كه حتي بخشي از اين گونه آثار كه از سنگ ، چوب ، فلز و يا بر روي سراميك و پارچه پديد مي آيد با قيمتهاي ارزان در اختيار توريست ها قرار گيرد . بايد اذعان داشت  كه تمامي ممالك جهان ، اعتقاد به تأثير متقابل صنايع دستي و صنعت گردشگري دارند . چرا كه در عمل و تجربه در يافته اند كه هنرهاي صناعي يكي از عوامل بسيار مؤثر در جلب و جذب گردشگر در تمامي گرايش هاي ملي ، منطقه اي و داخلي است و متقابلاً به اين نتيجه هم رسيده اند كه صنعت گردشگري مي تواند به رشد ، توسعه و گسترش صنايع دستي و بهبود كيفيت آن كمك كند .  بر پايه اين اعتقاد و تجربيات حاصله تشكيلات صنايع دستي و گردشگري در بسياري از كشورها در هم ادغام و يا در رابطه اي هماهنگ و منسجم با هم ديده شده اند كه خوشبختانه در كشور مانيز گامهائي در اين زمينه برداشته شده است . 1-     با تكيه بر دلائل محكم و متقن شايسته است كه ما توسعه هنرهاي صناعي را به طريق اولي در زادگاه آن ، يعني روستا جستجو كنيم . روستا مادر شهرهاست و به تعبيري شهر ، زائيده روستا است . اولين راهكار ،‌اين است كه بستر توسعه صنايع دستي ، باهدف ايجاد فرصت هاي اشتغال مولد براي جمعيت مازاد و سرريز روستائي ، توزيع برابر و عادلانه فرصت ها و امكانات ، آمايش سرزمين و يا پراكندگي متوازن جمعيت و ثروت در پهنه جغرافيائي كشور ، اجتناب از ايجاد قطب هاي جمعيتي در مترو پليس ها و كلان شهرها و نتيجتاً كاهش جرم و جنايت و بزه اجتماعي در سطح شهرهاي بزرگ و بسياري دلائل ديگر در خود روستا قرار گيرد . و حتي اولويت هاي جانبي از صنعتگر صنايع دستي را استقرار كارگاه در روستا و سپس در شهرها در نظر بگيريم . الان در بسياري از شهرهاي اردبيل اداره يا حتي نمايندگي صنايع دستي وجود ندارد و متولي خاصي كه ملجاء و پناهگاه هنرمندان باشد وجود ندارد. ادارات صنايع دستي از هنرمندان آنگونه كه بايد استفاده نميكنند و از تجربيات آنان در انتقال آموخته ها به نسل جوان بهره اي نمي گيرند كه مثال عيني آن در مورد شهرهاي هشجين و كلور در قسمت قبلي عرض شد. 2- اصلح است كه ما ابتدا به پيش زمينه و يا پيش نياز توسعه صنايع دستي در كشور و ارائه راهكار در اين بخش يعني تقويت گردشگري بپردازيم . چون گفتيم اعتقاد ما در درجه اول توسعه صنايع دستي در روستاها است .لذا بلحاظ محدوديت وقت ، فقط اشاراتي به راهكارهاي اشاعه و ترويج گردشگري خواهد شد و سپس پيشنهاداتي در ارتباط با چگونگي تقويت ، گسترش و حمايت از صنايع دستي به منظور تحقق اهداف ميان مدت و بلند مدت آن تقديم مي گردد. به نظر مي رسد عوامل و پارامترهائي كه مي تواند در تقويت گردشگري به ويژه داخي مؤثر باشد ، به ترتيب اهميت ، به صورتي كه بيان ميشود قابل طبقه يندي است : اولين راهكار كه ، ساير راهكارها ،‌راهبرد ها و روشها را تحت الشعاع خود قرار مي دهد و اين راهكار دقيقاً قابليت تعميم به بخش راهبردهاي اساسي براي توسعه صنايع دستي را هم دارا مي باشد ، بحث مديريت است.     نيازهاي توسعه گردشگري و صنايع دستي بعنوان اساسي ترين راهكار در بخش تقويت گردشگري و هنرهاي صناعي نياز داريم به : الف – استقرار سيستم مديريتي نظامند باز بجاي بسته ، فراملي بجاي ملي ، ‌برون گرا بجاي درون گرا، گروه گرا بجاي فرد گرا ، تا اين صنعت كه امروزه در جهان از درآمدهاي نفتي هم پيشي گرفته رونق پيدا كند . ب – مقررات زدائي و جايگزيني ضوابط مترقي و تغيير بنيادين بروكراسي اداري . ج – تدوين نظام مديريت پويا با تأمين شرايط احراز و انتصاب بجاي انتساب كه مع الاسف در پاره اي موارد ديده مي شود . د – پذيرفتن تغيير و تحول در عرصه بين المللي و رقابت هاي جهاني با حفظ منافع ملي و برنامه ريزي هاي دقيق به صورت كوتاه مدت ، ميان مدت و دراز مدت بجاي روزمره گي . هـ - و خلاصه هدايت نظام مديريتي از روش سنتي به روش علمي ، كارآمد ، اثربخش و غير سليقه اي . و – اطلاع رساني ، فرهنگ سازي ،‌مطالعه عميق روي موانع فرهنگي با هدف معرفي مراكز جاذب و جالب توجه براي گردشگران ، ارائه آموزش هاي لازم به ميهمان و ميزبان از طريق رسانه هاي گروهي و جرائد كثيرالانتشار . ز – شناخت بافت قدرت ، نگرشهاي كلان مديريت ، جهت گيري ها و فرايندهاي داخلي و اتخاذ تدابير لازم جهت ايجاد هماهنگي بين كليه دستگاهها و مؤسسات دولتي و غيردولتي مرتبط با امور گردشگري به منظور آماده كردن بستر توسعه توريسم . در واقع تا زماني كه مرزهاي ايران به روي جهانگردان كاملاً باز نشود و مشكلات امنيتي ، اجتماعي جهانگردان با اعمال مديريت علمي ، روزآمد و نه سليقه اي رفع نشود ، ما روز به روز از كشورهائي همانند چين و هند كه رقباي ما هستند ، چه در بخش گردشگري و چه صنايع دستي بيشتر عقب مي اقتيم . ح – تقويت كادر قوي با تحصيلات مرتب با گردشگري و صنايع دستي ، تدوين قوانين شفاف و لازم الاجرا ، آگاه سازي و مشاركت دادن جوامع محلي در برنامه ريزي ها ، حفظ و احياي ارزش ها به لحاظ اينكه گردشگران جهت بازديد از ارزشهاي طبيعي ،‌سنتي و بومي مبادرت به سفر مي كنند . ط – برنامه ريزي براي كاهش فصلي بودن مقاصد گردشگري و اختصاص فرصت هاي شغلي به نيروهاي محلي چه در مشاغل پردرآمد و چه ساده . و اما قبل از پرداختن به راهكارهاي مرتبط با صنايع دستي ابتدا تعريفي از هنرهاي صناعي كه توسط گروهي از صاحب نظران و كارشناسان سازمان مذكور در سال 62 بيان شده ارائه مي نمائيم . « صنايع دستي به مجموعه اي از هنرها و صنعت ها اتلاق مي شود كه عمدتاً با استفاده از مواد اوليه بومي و انجام قسمتي از مراحل اساسي توليد ،‌به كمك دست و ابزار دستي موجب تهيه و ساخت محصولاتي مي شود كه در هر واحد آن ، ذوق هنري و خلاقيت فكري صنعت گر سازنده بنحوي تجلي يافته است ». دكتر محمد توكل دبيركل وقت كميسيون فرهنگي يونسكو در ايران معتقدند ، رمز ماندگاري و حيات آينده كشورها در روند جهاني شدن ، در گرو نگاه كيفي و برنامه اي به صنايع دستي است . مولود فرآيند جهاني شدن حركت به سمت يكپارچگي زندگي بشري است و آنچه كه در اين فضا مي تواند اصالت و قوميت ها را زنده و پويا نگهدارد ، عمق دادن به هنر و فرهنگ محلي و منطقه اي با رويكرد زمان خود است .فضاي جهاني شدن ، روح حاكم زمان ماست و با انزوا ، بي تفاوتي و يا پيروي كوركورانه نمي توان پيروز اين ميدان رقابت بود. محدوديتهاي تحقيق : به دليل عدم عنايت به صنايع دستي و ادغام ادارات صنايع دستي در ميراث فرهنگي و گردشگري و تبديل اداره كل به معاونت و طبيعتا" كم شدن اعتبارات و نبود ادارات با چارت اداري و نبود منابع مالي مناسب در برخي شهرستانها مانند خلخال و كوثر ،خصوصا" نبود  حتي نمايندگي صنايع دستي در شهرهاي كلور و هشجين كه مهد صنايع دستي چون گليم و جاجيم و فرش ابريشمي و شال بافي و جوراب بافي از پشم آيينه مبهمي را از وضعيت صنايع دستي در برخي نقاط پيش روي محقق قرار ميدهد. كما اينكه در اداره كل مربوطه نيز علي رغم تشريك مساعي كاركنان خدوم آن ،كمترين منابع و اطلاعاتي از صنايع دستي مورد جستجوي پژوهنده يافت نشد و نتوانستم آن گونه كه مد نظر و نقطه آرمانيم بود اين طرح را با منابع موثق تر و بيشتري به سرانجام برسانم. و اما راهكارها و پيشنهادات : 1- راه اندازي بانك اطلاعات جامع صنايع دستي شهرهاي استان اردبيل  ، ضمن تمركز كليه فعاليتهاي هنرهاي صناعي در يك نهاد منسجم و مسئول و همچنين متمركز كردن مراكز تصميم گيري و تصميم سازي در بخش توسعه صنايع دستي و اجتناب از انجام امور موازي و پراكنده توسط متوليان گوناگون . 2- حمايت از توسعه كارگاه هاي توليدي از طريق اعطاي تسهيلات اعتباري و حمايت از ايجاد بازارچه هاي صنايع دستي در مركز هر شهرستان و در مراكز بخشها به صورت ماهانه  و حتي در مراسم  ها و اعياد ملي و مذهبي و جشنواره هاي شهرستاني و داخل و خارج استاني ، بنحوي كه منافع حاصله عايد خالقين اين آثار زيبا و ماندگار بشود ، به عبارتي حذف نگاه صرفاً تجاري و كاسب كارانه به اين صنعت . يعني به اين صورت نباشد كه كالا به نازل ترين قيمت همانند آنچه كه در بخش محصولات باغي متداول است از نقاط محروم خريداري و به گران ترين قيمت توسط اتحاديه ها و اشخاص در شهرهاي بزرگ به فروش برسد . 3- تهيه و تدوين استاندارد مواد اوليه مورد مصرف با حفظ اصالت هاي بومي ، ملي و فرهنگي به اين معنا كه انجام يك كار خوب بهتر از انجام دوكار معيوب است . 4- تأمين امنيت براي سرمايه گذاري در واحدهاي صنعتي و افزايش پوشش بيمه اي براي نيروهاي كار و توليدات صنايع دستي . 5- افزايش ميزان تنوع و زمينه هاي كاربردي آثار صنايع دستي و بالطبع بالا بردن كيفيت و افزايش ميزان دوام هنرهاي صناعي . 6- تهيه بروشور و دفترچه هاي راهنماي صنايع دستي و مراكز گردشگري هر منطقه و اهداء آن به گردشگران در مبادي ورودي كشور . 7- اختصاص مرخصي تشويقي به  كاركنان  دولت و اعطاي بن خريد جهت مسافرت به شهرهاي داراي صنايع دستي و خريد مصنوعات دستي . 8 – بهره گيري از ظرفيتهاي بالقوه رسانه هاي استاني و محلي و رسانه ملي و حتي رسانه استانهاي همجوار :گيلان آذربايجان شرقي و زنجان به هنگام برگزاري جشنواره ها و فروشهاي ويژه صنايع دستي با هدف جذب گردشگران و علاقمندان به خريد مصنوعات دستي . لازم به ذكر است با تلاش مجدانه و رايزني هاي مستمر مديريت محترم اتحاديه سراسري صنايع دستي مقرر است بخش بيشتري از جوائز اعطائي به دارندگان حسابهاي پس انداز قرض الحسنه بانكها ، پس از تصويب نهائي مراجع ذيصلاح از سبد صنايع دستي تأمين گردد كه اميدواريم خود در رونق بازار اين صنعت كهن در سطح كشورمان مؤثر باشد ؛ هرچند كه از سال 1385 اين امر صورت گرفته ولي به شكل بسيار محدود ميباشد. 6- توليد هنرهاي صناعي با الهام از فرم كلي و نگاره هاي آثار تاريخي و باستاني و نيز علائم و نشانه هاي هر كشور . 7- بسته بندي مناسب آثار صنايع دستي .8- قائل شدن تسهيلات لازم و ارزان قيمت حتي رايگان براي ارسال صنايع دستي به صورت پستي و فراهم آوردن امكانات و ارائه خدمات مناسب در زمينه بيمه ، حمل و نقل و تحويل سالم و بموقع آثار در مقصد مورد نظر گردشگران. 9- برگزاري نمايشگاههاي فصلي ، سالانه و نيز بازارهاي مكاره با هدف جلب و جذب توريست هاي خاص براي فروش آثار صنايع دستي و همچنين ايجاد موزه هاي دائمي گردشگري و هنرهاي صناعي . 10- كنترل و نظارت مستمر دولت و نهاد هاي ذيربط نه تنها در زمينه كيفيت بلكه در خصوص قيمت آثار صنايع دستي . 11- مشاركت فعال صدا و سيما در امر اط


مطالب مشابه :


آموزش رودوزی سنتی برای بانوان جهادکشاورزی تاکستان

واحد هنرهاي سنتي و صنايع دستي . ( شناخت انواع دوخت ها ، نقوش و نگاره هاي سنتي و اسلامي و




معرفی رشته ی کارشناسی فرش

است و اهداف ثانویه وبلاگ، ارائه مطالبی در زمینه رنگرزی شیمیایی، شناخت الیاف، شیمی رنگ




لباسهای سنتی ایران

چرا که با شناخت پوشاک یک قوم می توان آن ناحیه پی برد و شناخت نقوش تزئینی و رنگبندی




آموزش رودوزی سنتی برای بانوان جهادکشاورزی تاکستان

( شناخت انواع دوخت ها ، نقوش و نگاره هاي سنتي و صنايع دستي و هنرهاي سنتي استان




انسان‌شناسي هنر

بررسي و شناخت آفرينش‌هاي هنري، تکنيک دقيق ساخت اشياء، تصاوير، نقوش اگر از گفتمان سنتي




نقش صنايع دستي استان اردبيل در گسترش صنعت گردشگري با نيم نگاهي به صنايع و هنرهاي داري

.نقوش خاص چيق ها به دليل واحد درشت بافت كه در چيق يك ني است همان نقوش سنتي (1370)شناخت




هنر گچ بری

اما به طور قاطع ميتوان گفت كه اين تقليدها هرگز نتوانست جاي هنر و نقوش سنتي بيروني و




برچسب :