مصاحبه با خانواده شهید قنبرنیا

قبل نوشت:متن زیر حاصل مصاحبه خواندنی  بنده است با خانواده شهید قربانعلی قنبرنیا که در پایگاه خبری تحلیلی بلاغنشر داده شده است امید است که راه ها همان راه ها باشد و دلها همان دلها ...!


گرد پیری به روی هر دویشان نشسته بود.25 سال از رفتن فرزندشان میگذرد ، فرزندی که میتوانست در این روزهای پیری  عصای دستشان باشد، اما آنچه برایم شگفت انگیز بود اینکه بعد از 25 سال وقتی خاطرات آن  روزهای رفتن قربانعلی را بازگو می کنند قلبشان به تپیش می افتد طوری از قربانعلی حرف میزنند که  انگار نه انگار  25 سال از رفتنش گذشته است اما ذره ای از دل صبور و مقاومشان کم نشده است همچنان پابرجا و محکم از رفتن قربانعلی به جبهه احساس سربلندی می کنند.

  هنوز سوالاتم را شروع نکرده بودم  که پدر شهید دفترچه  زندگی نامه شهید که یک سال بعد از شهادتش نوشته بود را آورد ،دفترچه ی  که از زمان تولد تا به هنگام شهادت تمام سرگذشت بیست ساله پسر است به قلم پدر.    قربانعلی قنبرنیاء متولد فروردین 1346 از روستای سوته شهرستان فریدونکنار در حالی که فقط 20 سال داشت  خدا آن را برای خودش  گلچین کرد و به بهشت برد.
24333748158950943142.jpg  پدر است با دلی همچون کوه و گفتن خاطره از پسر برایش مشکل است آخرش خودش به قربانعلی از بچه گی یاد داده بود مرد گریه نمی کند برای همین باید هر از چند گاهی به دفترچه نگاهی بیاندازد اما دل دریایی مادر آنچنان خاطرات پسر را در خود غرق کرده که شنونده را با خود به عمق خاطرات می برد.   در همین زمان سر صحبت را با مادر و پدر شهید باز می کنم و از رابطه شهید با خانواده و دوستان و ...از مادر شهید می پرسم.   مادر شهید می گوید:شهید احترام خاصی برای پدر و مادر خود قائل بود به طوری که امکان نداشت حرفمان را روی زمین بگذارد،حتی شهید بعد از گذراندن دوره ی راهنمایی وارد حرفه ی بنایی شد و برای برخی از دوستانش که از وضع مالی خوبی نداشتند خودش  مشغول به ساخت خانه برای آنها می شد.   از مادر شهید می پرسم شهید قربانعلی خانواده تشکیل داده؟مادر شهید می گوید بله، وقتی به سن ازدواج رسید برای او دختری از خانواده سادات انتخاب کردیم و او هم چون انتخاب خانواده بود مخالفتی نکرد.   از علایق شهید پرسیدم ،که پدر شهید سرش را بلند و کرد و گفت:علاقه ی خاصی به کودکان داشت . طوری که نوزادان دوستان خود را به خانه می اورد و از انها نگهداری می کرد.  
  درهمین حین به پدر شهید گفتم ،شهید فرزندی هم داشته ؟ که گفت :بله اما بعد از شهادت قربانعلی به دنیا آمد .گفتم پس شهید فرزندش را ندیده که پدر شهید گفت : وقتی مرداد ماه سال 66 به جبهه اعزام شد همسرش 4 ماه باردار بود اما دست تقدیر به گونه ی رقم خورد که در شهریور ماه همان سال به شهادت برسد و عشق به فرزند را فدای عشق به اسلام و وطن کند.   از پدر شهید در باره نحوه شهادت قربانعلی پرسیدم که گفت : ایشان  بعد از اعزام به منطقه ماموریت پیدا می کنند که با گروه پست مهندسی به خطه مقدم اعزام شوند که در بین راه در کمین گروهک کومله قرار میگیرند و بعد از به صف کردن انها بدون اینکه حتی مجهز به یک سر نیزه باشند دسته جمع به همراه 12 سرباز انقلاب دیگر به شهادت میرسند.     خواستم از مادر شهید بپرسم خبر شهادت قربانعلی را چگونه به شما دادند که نتوانستم و از پدر شهید ، پرسیدم که پدر گفت:یک روز صبح  در زمین کشاورزی مشغول کار بودم که متوجه نگاه معنا دار اهالی محل شدم ، اهالی محل خبر دار شده بودند اما کسی به من چیزی نمی گفت تا اینکه چند نفر  از بستگانم به دنبالم امدند و خبر شهادت فرزندم را دادند.   به پدر شهید می گویم ، شنیدم به محل قتلگاه پسرتان رفتید درست است ؟ پدر شهید هم نگاه مهربانی کرد و گفت تقریبا بعد از یک ماه از شهادت فرزندم به محل خدمتش رفتم تا از نزدیک به قتلگاهش بروم ابتدا به دلیل نا امن بودن  فرمانده پاسگاه محل از حضورم در منطقه  جلوگیری کرد اما وقتی قوت قلب مرا دید و برایش توضیح دادم که میخواهم مانند حضرت زینب (س) که مقداری از خاک کربلا را تحفه برداشت من هم مقداری از خاک قتلگاه فرزندم را به تحفه بردارم با رفتنم به منطقه موافقت کرد.  
 40578194566658358144.jpgمادر شهید همچنان خیره به قاب عکس پسر ، انگاری شهید قربانعلی از قاب بیرون آمده و دارد مادر را نگاه می کند . رو به پدر شهید می کنم و می گویم ،چطور می شود یاد قربانعلی ها را زنده نگه داشت ؟   پدر شهید می گوید : برای زنده نگه داشتن یاد شهید و فرهنگ و شهادت باید هدف انان را زنده نگه داشت،نباید فراموش کرد که جوانان این مرزو بوم جانشان را برای چه در کف دست گرفته بودند.   همچنان که از مسئولان تنها خواستار این است که توجه جدی به زندگی جوانان داشته باشند از  شبیخون امریکا وصهیونیست می گوید که مسئولان نگذارند جوانان ما طعمه آنها شوند.   و بعد دستی به صورتش می کشد و ادامه میدهد خدا را از اینکه درجه پدر شهید را به ما داده افتخار میکنم و شاکرم.


مطالب مشابه :


متن لوح تقدیر یادواره شهدای تیپ سلمان فارسی به خانواده سردار لک زایی

شهید از جمله فرزند سردار شهید حاج حبیب لک زایی اهدا شد. متن لوح تقدیر خطاب به خانواده




گزارشی از متن و حاشیه دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهید احمدی‌روشن

گزارشی از متن و حاشیه هم از تقدیر بر خانواده‌ی شهید داشتند به




تجلیل از خانواده شهید کازرونی با حضور مقامات استانی

تجلیل از خانواده شهید کازرونی با اهدای لوح تقدیر متن لوح قدردانی




مصاحبه با خانواده شهید قنبرنیا

مصاحبه با خانواده شهید متن زیر حاصل باز می کنم و از رابطه شهید با خانواده و




متن تقدیر نامه اهدایی هیات فوتبال به خانواده های بزرگوار شهدا

متن تقدیر نامه حسینی از مکه به کربلا شما خانواده بزگوار شهید




متن و حاشیه دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهید مصطفی احمدی روشن

متن و حاشیه دیدار رهبر معظم انقلاب با خانواده شهید گریزی هم از تقدیر همیشگی و




تقدیر فرزند شهید شجاع از فعالیت های خانه قرآن تقی آباد

تقدیر فرزند شهید شجاع از فعالیت شهید بزرگوار برگزار کند.متن تقدیر حسین خانواده;




طرح لایه باز (psd) تقدیر نامه خانواده شهدا

تقدیر نامه خانواده قصد دیدار و سرکشی از خانواده معظم شهدا شهید احمدی روشن




خانواده های شهدای ایرانی جنگ بوسنی تقدیر شدند

در ادامه از خانواده‌های شهید حیدری، نواب و نیکنام در این مراسم یک لوح تقدیر به سفیر بوسنی




پیام تقدیر فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از رئیس بنیاد شهید

پیام تقدیر فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از رئیس بنیاد شهید خانواده های معظم




برچسب :