19. سفرنامه مالزي- قسمت اول(روز اول -دوم و سوم)
سلام دوستاي گلم ، من واقعا خيليييييييييييييييييييييييييي خيلييييييييييييييييييييييي ازتون ممنونم بابت لطفي كه داشتين و از وبلاگ پرهام ديدن كردين و با گذاشتن پيام داخل وبلاگ و يا دادن sms نظرتون رو راجع به وبلاگ گفتين .بازم از همه تون سپاسگزارم و خيلي دوستون دارم ... از همه بيشتر از سميه نازنينم ممنونم .... كه با وجود كوچولوي شيطونش بازم خيلي به وبلاگ سر ميزنه و خيلي هم اصرار داشت تا خاطرات سفر مالزي مونو زودتر بذارم . خوب اين شما و اين خاطرات سفر به مالزي ...
مالزی در یک نگاه
حکومت: مشروطه . مالزي کشوري است با 13 ايالت و 9 پادشاه ( براي 9 ايالت )
مساحت: 965/322 کیلومتر مربع
جمعیت: 000/861/17 نفر
رشد سالانه جمعیت: 6/2 درصد
پایتخت: کوالالامپور
زبان: مالزیای - انگلیسی
دین: اسلام - بودایی
واحد پول: رینگیت
مردم مالزی بيشتر مالايي چيني و سپس هندی هستند و 60 درصد مسلمان اند
اختلاف ساعت با ایران : 3ساعت و 30 دقیقه جلوتر است
۱۲اسفند ساعت ۲۰:۳0 به وقت تهران از فرودگاه امام به مقصد كوالالامپور حركت كرديم البته قرار بود پرواز ساعت 7 شب باشه ولي با تاخير همراه بود ............... چرا شو دقیقا نمیدونم و جواب درست و حسابي ای هم ندادن ولي بهر حال خيلي بد هم نشد چون از سمنان كه اومديم تهران و بعد آژانس گشت آسا رو پيدا كرديم و اطلاعات لازم و بليط ها رو گرفتيم و دوباره راه افتاديم به سمت فرودگاه امام فرصتي نشد كه كمي استراحت كنيم مخصوصا كه همسر جوني تو طول مسير مرتب در حال رانندگي بود تا اينكه تو پاركينگ فرودگاه ماشين رو پارك كرد و رفتيم داخل قسمت اداري فرودگاه و بعد از تحويل چمدون ها و گذشتن از گیت امنیتی نوشيدني اي خورديم و حدود 300 دلارمون رو همونجا change كرديم و رينگت گرفتیم كه همراهمون رينگت هم باشه بعدش هم كه در گيت پرواز منتظر آماده شدن و سوختگيري هواپيما بوديم كه يه دفعه يادم اومد دوربين عكاسي رو تو داشبورد ماشين جا گذاشتم . همسري هم ميخواست بره بياره اما مامورين بازرسي ميگفتن به هيچ عنوان نميتونين برین .خيلي ناراحت شدم آخه من خيلي عكس گرفتنو دوست دارم ، هر جا هم كه ميرم دوربينم همراهمه .اي داد بي داد .... همش تقصير خودم بود تو سمنان از يكي از ميدون هاش خوشم اومد ازش عكس گرفتم و دوربينو گذاشتم تو داشبورد و ديگه هم يادم رفت كه بر دارمش . همسر جوني طفلي كلي دلداريم داد كه مالزي كه ديگه خودشون توليد كننده اصلي اينجور چيزها هستن از اونجا يه دوربين ميگيريم .البته جاي شكرش باقي بود كه ميدونستم دوربين فيلمبرداري مون هستش خلاصه كه آخرين تماسو با خونواده هامون گرفتيم وخداحافظی کردیم و گوشيمو خاموش كرديمو رفتيم داخل هواپيما ما رديف وسط بوديم بيشتر دوست داشتم كنار پنجره ميشدم البته چون شب بود خيلي هم فرقي نمي كرد ، كنارمون سميه و علي همسرش نشسته بودن از تهران بودن .خيلي هم بچه هاي صميمي بودن و همون چند ساعت پرواز كافي بود تا دوستاي صميمي اي بشيم . بعد از خوش آمدگويي خلبان و كمي توضيح راجع به پرواز كمربند هارو بستيمو هواپيما حركت كرد. در طول مسیر همسر جوني در حال روزنامه خوندن بود و من با سميه صحبت مي كردم . آها تا يادم نرفته بگم يه چيزي رو داخل هواپیما خيلي دوست داشتم اونم مونيتور روبرومون بود كه نقشه پرواز رو نشون ميداد و مشخص ميكرد الان تو آسمون كدوم كشوريم و ثانيه شماري كه 7 ساعت پرواز رو به شكل معكوس نشون ميداد و من مرتب چشمم بهش بود ...
بعد از صرف شام و پذيرايي محتصر كمي خوابيديم .... به وقت تهران حدود ساعت ۳ یا3:30 مين نيمه شب به فرودگاه كوالالامپور رسيديم
فرودگاه کوالالامپور یکی از مدرن ترین وپرترددترین فرودگاههای جهان هست و اونسال برای سومین سال پیاپی مقام بهترین فرودگاه جهان را از آن خودش کرده بود
بعد از اينكه هواپيما به زمين نشست با منوريل مسافتي رو طي كرديم تا به قسمت اداري فرودگاه برسيم به ساعت اونجا تقريبا ۶:۳۰ صبح بود هوا هنوز گرگ و ميش بود طي مراحل اداري مهر زدن به پاسپورت و تحويل چمدون ها و پيدا كردن ترانسفرمون يك ساعت و نيمي طول كشيد . ساعت 8 صبح بود كه با كسايي كه با آژانس كوالا به اسم ؟؟؟؟؟ بودند سوار اتوبوس شديم . نسترن Tour leaderما بود خيلي مهربون و خانم بود هممون از همون اولين برخورد از رفتار گرم و صميمي اش خيلي خوشمون اومد ديگه سميه رو هم نديدم گويا با آژانس ديگه اي تو كوالالامپور گشت داشتن . نسترن بعد از معرفي خودش كه ايراني هست و حدود 6 ساله به همراه دو بچه و همسرش در كووالالامپور ساكن هستن و معرفي مختصري از كشور مالزي برنامه هاي گشت ها رو برامون توضيح داد و گفت اگر كسي بخواد ميتونه همراهمون بياد يا اينكه خودش هم میتونه بره و اگه کمکی یا آدرسی نیاز داشتیم میتونیم باهاش تماس بگیریم شماره اش رو بهمون داد وبه هر کسی هم یه سیمکارت داد.
روز اول
يادمه داخل فرودگاه هوا خيلي خنك و مطبوع بود ولي به محض اينكه وارد محوطه فرودگاه شديم براي يه لحظه تنفس برام مشكل شد .هوا گرم و به شدت شرجي بود حالا تصور كنين ما هم كه از شهرمون با اون هواي كوهستاني اونم تو اسفند رفته بوديم اونجا و بهرحال بیشتر لباس هاي گرم تنمون بود و فرصتی هم برای تعویض لباس پیش نیومده بود با اون گرماچه حالي شديم ... تازه اولين گشتش رو هم نمي خواستيم ار دست بدیم
برنامه اول تورمون بازدید از میدون استقلال بود بنايي بسيار زيبا وباشكوه كه هر ساله در تاريخ استقلال مالزي محل برگزاري جشني باشكوه بود و در سمت چپ این میدون بنای یادبودی برای شخصی به نام سلطان عبد الصمد که تونسته بود در31 آگوست 1957 استقلال مالزی را در عرض سه روزمذاکره از بریتانیا بدست بیاره، ساخته شده بود .معماری این بنا به سبک انگلیسی وبسیار زیبا بود .
روبروی میدون یک فضای سبزمستطیل شکل که زمین بازی کریکته ساخته شده وسط میدون پرچم بلندی به ارتفاع 95مترکه بلندترین پرچم مالزیه قرار داشت اطراف این میدون هم ساختمونهای زیبا و مشهور دیگه ای به چشم میخوردن.
از میدون استقلال به سمت کاخ پادشاه رفتیم. مالزی 13 ایالت داره که 9 تای اون پادشاه دارنکه هر پنج سال یک باراز بین شون یک پادشاه برای کشور انتخاب میشه که البته نقش پادشاه جنبه تشریفاتی داره و قدرت واقعی نزد پارلمان هست
کاخ شاه از دو گنبد پیازی شکل طلایی تشکیل شده یک پرچم هم داخل حیاط کاخ وجود داشت که اگه برافراشته باشه یعنی پادشاه در کاخ حضور داره.سردر ورودی هم دو سرباز با لباسهای نمادین سوار بر اسب در حال نگهبانی بودن.
ما هم از محوطه بيرونش ديدن كردیم کاخ سلطنتی (Istana Negara) یا (National Palace) ، محل رسمی اقامت پادشاه مالزی است و در محوطه ای با مساحت یک صد و ده هزار متر مربع ، در شیب تپه ای در منطقه ی پتالینگ ، نزدیک رودخانه کلانگ و خیابان سید (Jalan Syed) ، واقع شده . این کاخ ابتدا در سال 1928 ، به عنوان خونه یک ثروتمند چینی ساخته شدو بعدها دولت تازه استقلال یافته ، اون رو خرید و پس از بازسازی هایی ، تبدیل به کاخ سلطنتی شد . همسر جوني از اطراف كاخ همينطور از نگهبانهاي اونجا كه انگار مجسمه بودن اخه كوچكترين حركتي نمي كردن حسابی فيلمبرداري كرد .
بعد از برج هاي دو قلوي معروف مالزي ديدن كرديم. برج‑های دوقلوی پتروناس که متعلق به شرکت نفتی پتروناس مالزی هستن در حال حاضراز بلندترین برجهای دوقلوی جهانه که یکی از مکانهای توریستی شهر کوالا هم محسوب ميشه . برجهای دوقلو با احتساب آنتن بالای برجها، 452 متر ارتفاع دارن. تعداد طبقات هر برج 88 طبقه است و جمعا 78 آسانسور در این دو ساختمان فعال هستن. این دو برج از زیر توسط مرکز خرید سوریا به هم وصل هستن. همچنین پلی طبقات 41 و 42 این دو برج را به هم متصل میکنه. ارتفاع این پل از سطح زمین 175 متر و طول آن 56 متر است.
کار ساخت این برجها از سال 1995 شروع شد و در زمانی کوتاه در سال 1998 به اتمام رسید. وقتی با زمان ساخت برج میلاد خودمون مقایسه اش می کنیم !!!!!!!!!!!! .......... ولش کن بهتره اصلا چیزی نگیم .دولت مالزی ساخت این برجها را به عنوان نماد پیشرفت اقتصادی این کشور در دستور کار خودش قرار داد. امروزه برج‑های دوقلو پتروناس از نمادهای اصلی کوالالامپور به شمار میرن.
بعد از صرف ناهار تو يكي از رستوران هاي ايراني نسترن جون و ريچارد همه رو به هتل هاشون رسوند آخه هر كسي يه هتلي رو رزرو كرده بود هتل ما هتل فلامینگو بود كه در حومه شهرکوالالامپور واقع شده بود ولی دسترسی خوبی به سيستم حمل و نقل عمومی براي ديدن جاذبه های توریستی کوالا داشت.از مزاياي ديگه اش اين بود كه روبروي هتل فلامینگو درياچه اي قرار داشت كه زيبايي اش رو دو چندان كرده بود ميشه گفت هتل استانداردهای خوبی داشت.اتاقهای این هتل به تراس و تلويزيون ،اينترنت، چای ساز,سیستم تهویه مطبوع,یخچال و گاوصندوق و ... مجهز بودن. سرويس حموم و دستشويي خيلي تميز و بزرگ و مرتب بود و تكنولوژيهاي براي صرفه جويي بيشتر هم در اون تعبيه شده بود مثلا به محض زدن كارت اتاق لامپ ها روشن و به محض قفل كردن در خاموش مي شدن ، نور هاي موضعي كه در اتاق هم استفاده شده بود كه اتاق زيباتر جلوه مي كرد جلوي تراس هم پر از گلهاي زيبا بود جالب اينكه ما در اين 10 روزي كه در كوالا بوديم موقع استراحتمون اکثر اوقات بارون شروع به باريدن مي كرد بارونش خيلي شديد بود ولي اصلا فكر نكنين مثل شهرهاي ما بعد از بارندگي همه جا گل ميشه برعكس بعد بارندگي خيابونها رو كه تميز بودن تميزتر ميكرد ماشين ها كه اصلا برق مي زدن .بارونش هم هوا رو سرد نمیکرد.خوب بود من که خیلی بارون هاشو دوست داشتم.
از ديگر امكانات هتل مون صرافی,خشکشویی,استخر اختصاصی و سالن بدنسازی و سالن غذا خوري هم بود.در کل هتل خوبی بود و ما که از سرویس دهی اش و امکاناتش خیلی راضی بودیم .
بعد از استراحت و دوش گرفتن آماده شديم، ساعت 7 شب در لابي هتل با نسترن جون قرار داشتيم براي شب يه برنامه داشت اينو خودش گفت . بقيه هم اومده بودن همه برعكس صبح كه خسته بودن حسابي به خودشون رسيده بودن همه با هم تقريبا اشنا شده بوديم همشون ادماي خوبي به نظر مي يومدن بيشترشون از تهران و شمال و اصفهان و كرمان بودن. بعضي ها دير كردن نسترن هم همون اول يه قراري گذاشت "هر كس از اون به بعد دير ميكرد 5 دقيقه اول بايد همه رو به بستني مهمون ميكرد، 10 min شام و 15 min بايد ناهار همه اعضاي گروه كه حدود 25 نفر بوديم رو ميگرفت "اين جريمه باعث شد بچه ها كمي منظم تر بشن البته بودن كسايي كه چندين بار مهمونمونم كردن .همسفرامون بچه هاي خيلي خوبي بودن همه تقريبا هم سن بوديم براي همين خيلي زود با هم صميمي شديم بعضي هاشون فكر مي كردن من و همسر جوني ماه عسل مونه يا نامزديم ياد يكي از همكارام تو بانك افتادم كه بعد از يك سال كار كنار هم ِ مي گفت خوب حالا كي ميخواين جشن عروسي تونو بگيرين و به ما شيريني بدين!!!!!!!!!!!!!!! بعد از 5 سال زندگي اينطوري كه بهت ميگن خيلي احساس جووني مي كني .......
خلاصه اون شب مهموني اي رفتيم كه در اون جشن رقص هاي محلي مالايي ها هني ها و چيني ها برگزار ميشد با لباس هاي محلي و رقص هاي خاص هر كشوري توسط ۱۱خانوم ۶آقا عالي بود حتي مي تونم بگم بالاتر از عالي رقص ها و اهنگ ها حسابي هممون رو سر ذوق اورده بودو بعد اون پرواز طولاني و خستگي صبح اين برنامه حسابي سرحالمون كرد، پذيرايي شون كه محشر بود دور تا دور سالن سيني هايي از انواع غذا ها انواع شيريني ها و انواع دسر ها ...............واقعا چه تنوعي داره غذا هاي مالزي به جرات مي تونم بگم 200 -300 نوع خوردني اطراف سالن چيده بودن .اون شب بي نهايت بهمون خوش گذشت حسن ختام برنامه هم آهنگ هاي ايراني بود كه خيلي از ايراني ها رو به سن كشيد و حسابي رقصيدن فيلم كه گرفتيم ولي جاي عكسش خالي بود .البته بازم همسر جوني با موبايلش ازم كنار رقصنده ها عكس گرفت
روز دوم
صبح بعد از صرف صبحانه در هتل كه صبحانه ای بسیار مفصل و رنگ و وارنگ بود از نون کراوسان و نونهای فانتزی دیگه گرفته تا پیتزا و غذاهای محلی و سالاد میوه .... از نسترن خواهش كرديم اول از همه ما رو به جايي ببره تا بتونيم دوربين عكاسي بگيريم بقيه هم نياز به فيلم و... داشتن و از اين پيشنهاد استقبال كردن دقيقا يه دوربين مثل هموني دوربين canon كه داشتيم و تو داشبورد ماشين جا موند رو خريديم و بعد به جايي به نام wilayah batikكه از صنایع دستی بسیار زیبا و هنرمندانه مالزی بود رفتیم. batikنقاشیهایي زیبا روی پارچه های کتانی و ابریشمی بود.ديدن چگونگي نقاشي ها روي پارچه بسيار جالب بود . بعد به فروشگاهي كه انواع مواد چرمي رو مي فروختن رفتيم كه چون براي من زياد جالب نبود چيزي هم از اونجا به ياد نمي يارم .(دوست نداشتم دیگه زوری که که نیست هیچی یادم نمیاد بنویسم )
و پس از اون به غارهای باتوکیو Batu Caves رفتيم
مجسمه ایستاده بودا در باتو کیو (کوالالامپور) بلندترین مجسمه ایستاده دنیاست كه 42.7 متر ارتفاع دارد. وBatu cave همان غارها یا عبادتگاه های هندی ها هست.این غارها متعلق به بوداییان است.بودا در واقع پسر پادشاهی بوده که تا جوانی از دنیای خود به طور کامل خبر نداشته به این علت که به هنگام تولد پیشگویی گفته بود او یا روحانی بزرگی می شه یا پادشاهی قدرتمند و پدرش هم که میل داشته او پادشاه بشه ازش به گونه ای مراقبت می کرده که هیچ اطلاعی از مزگ،فقر،پیری و بیماری نداشته اما روزی به همراه دوستانش از قصر خارج می شه و در این حین می فهمه که زندگی چیزی ماورای آنچه که اون فکر می کرده هست برای همین هم همسر و فرزندان و قصر پدرش را ترک می کنه تا جستجو کنه و راه بودایی را پیدا کنه نام این شاهزاده هم در اصل سدارتا بوده و بودا تنها نامی از آیین و مذهب او بوده .و غارهاي اون در سال 1881 میلادی به وسیله یک جستجوگر آمریکایی کشف شدن ، و به عنوان محل مهمی برای عبادت و پرستش هندوهاست . معبد ( (Subramanian Swamy که پرستشگاه خدای هند (Murugan ) هست ، در داخل این غارها قرار داره . این محل در ایام عید هندوها (Thaipusam ) که زائران و گردشگران هندو از سراسر جهان به این غارها می آیند ، مملو از جمعیت ميشه . آدم با دیدن هزاران عابدی که بدنهاشون را با قلابها ، سوزن ها و سیخ های فلزی سوراخ کرده ان ، حیرت زده ميشه . در این محل پلکانی بزرگ با 272 پله وجود داره که بازدید کنندگانی که علاقه مند به دیدن نقاشی هایی از مراسم و باورهای هند و مجسمه های خدایان هندو هستن ، می تونن سری به نگارخانه های هنری غار بزنن .در غار چند Temple هندی هست که هندوها پابرهنه و با ظرفهای تزیین شده به اونجا می رفتن.سر اکثر بچه هایشون را شیو کرده بودن و روی سرشان چیزی مثل گل مالیده بودن.دیدن این غار هم جالبه.ورودی این معبد هم فروشگاه خوبی داره که صنایع دستی زیبایی میفروشن.بعد از ديدن غار به محل اجراي رقص محلي هندي ها رفتيم و بعد از اون به رستوراني هندي رفتيم در بدو ورودمون آقايي به پيشوني خانومها خالهايي مي چسبوند و نسترن برامون توضيح داد كه خال سفيد براي هندي ها به معناي عبادت خال قرمز به معناي فرد متاهل و خال مشكي به معناي فرد مجرد هست .خال من هم اتفاقي مشكي بود كه همسرجوني ناراحت شدو اصرار داشت برم يه خال قرمز بذارم ................ حالا فكر كنين من چجوري برم به زبون هندي به اون آقاهه بگم من متاهلم يه خال قرمز بدين به من ............
اونجا نون هاي هرمي ای پخته بودن كه خوشمزه بودن ولي من حس ميكردم اونا خيلي تميز نبودن براي همين يه كوچولو خوردم و به فروشگاهش رفتم و از اونجا براي خودم يه دستبند و يه خلخال خريدم و بعد همگی از اونجا به سمت اتوبوس حرکت کردیم
مجسمه بودا
داخل غار
راستي يادتون باشه در محل عبادت هندي ها حتما كفش تون رو در بيارين درسته که فرش یا زیر اندازی اونجا پهن نیست ولی اینکار براشون مهمه ولی من اينكارو نكردم و يكي از هندی ها بهم تذكر داد و گفت اين نوعي بي احتراميه كه من هم ازشون عذر خواهي كردم و كفش هامو درآوردم و به عبادت گاهشون رفتم .
روز سوم
Putrajaya
صبح از جاده اي كه دو طرف پر از درختاي نخل بود به سمت پوتراجايا به راه افتاديم .از نظر لغوی "پوترا به معنای فرزند و جایا به معنای موفقیت است". قدمت این شهر فقط 14 سال است ! و به شهر قانون مشهور است.
این شهر در سال 1996 بدستور مهاتمیر محمد نخست وزیر وقت مالزی ساخته شد. پایتخت اداری مالزی، شهری مدرن هست که حالا قلب سیاسی و اداری مالزی هم محسوب ميشه، پوتراجایا به خاطر شکوه بناها، زیبایی دریاچه و وجود جاذبه های دیگر گردشگری به یکی از مراکز جذاب براي توریست ها(يعني ما) بود.
در پوتراجایا نیز همانند دیگر نقاط مالزی؛ تنوع غذایی حرف اول رو می زند و غذاهای دریایی آن، مسلما تجربه ای هست که فقط در آسیای جنوب شرقی میسره. از انواع خوراک های خرچنگ و میگو که طعم و مزه ی هر کدوم شون در هر رستوران با رستوران دیگه متفاوته كه همسري چندين بار اين خرچنگ رو ميخواست امتحان كنه و من كه همراهيش نميكردم بعد خودش هم منصرف ميشد.
در پوتراجابا اول به مسجد صورتي سري زديم كه خانومها همه با شنل هاي صورتي وارد مسجد ميشدن.
یکی دیگر از دیدنی های پوتراجایا، کاخ نخست وزیری ست. بنایی با گنبدهای زیبای سبزفام که بلوک اصلی اون با ترکیبی از سنگ و فلز، نقش گل های hibiscusرا تداعی می کنه. این کاخ زیبا با ترکیبی از معماری اسلامی و مغولی به دریاچه ی پوتراجایا مشرف هست و اغلب ضیافت های رسمی دولت در اون برگزار می شه.
ما سفري دو ساعته با کشتی روي درياچه پوتراجايا هم داشتيم ،و از زيبايي هاي مناظر واقعا لذت برديم. اين شهر رو يه چيزي شبيه رويا تصور كنين فكر كنين زيباترين ساختمون ها و پل هاي دنيا همه در يه جا جمع شده باشه ............. دیگه چی میشه .
مثلا در این دریاچه 5 پل بود که شبیه ساز پل های عشاق انگلیس ، خواجو خودمون، سیدنی ، گلدن گیت آمریکا و نتردام هلند بود.
شبيه ساز پل خواجو
شبیه ساز گلدن گیت
در واقع شهر برمبناي 3 ايديولوژي ساده ساخته شده: انسان و خالق او، انسان و انسان و نهايتا انسان و طبيعت.پوتراجايا يكي از اون شهرهايي است كه هر كدوم از ما ممكنه در ذهن خودمون تصوير اونو براي شهر ايده آل ساخته باشيم. شهر، كاملا بر مبناي اصول شهر سازي ساخته شده و آرامش بي نظيري در اين شهر وجود داشت .
بعد از برگشت از پوتراجايا به يك فروشگاه بزرگ سري زديم به نام tumasek pewter كه بسيار جالب بود و از فلز پيوتر (قلع) وسايل تزييني زيبايي درست كرده بودن البته قيمت هاي اونجا فوق العاده گرون بود و ما فقط براي يادگاري قاب عكسي گرفتيم كه شايد به اندازه 10 cm بود ونماد هاي مهم کوالا روي اون حكاكي شده بود که همون يه كوچولو هم به پول خودمون ۴۰ هزارتومنی شدو بعدش به يه فروشگاه شكلات سازی و قهوه رفتيم كه از هر نوع شكلات سبدي براي taste مشتري ها گذاشته بودن كه شيريني سفرمونو دو چندان كرد
شب هم با همسر جوني به Mc Donald”s رفتيم و شام خورديم و در خيابونهاي اطراف هتل گشتي زديم .
مطالب مشابه :
نکاتی در مورد سفر به ترکیه , مالزی , دبی و...
در آمد این کشور از راه توریست است. در سال 2006 و کوالالامپور یا صرافی در ایران
دیدنی های مالزی
مغازه و صرافی توریست همواره تمیز جهان هستند که در شهر کوالالامپور در
کار دانشجویی در مالزی
بعد از جستجو و درخواست برای شغل ها در جاب استریت، در کوالالامپور صرافی ایرانی توریست
خاطرات سفر به دور اروپا (2012) – در مسیر راه – استانبول- قسمت اول
اول همه یه صرافی پیدا کردیم و بود تا خیل عظیم توریست ها در گوشه و کوالالامپور
آشنایی با مکان های توریستی و دیدنی مالزی
مغازه و صرافی توریست همواره جالب شهر کوالالامپور است ، در این مرکز
19. سفرنامه مالزي- قسمت اول(روز اول -دوم و سوم)
از ديگر امكانات هتل مون صرافی,خشکشویی در باتو کیو (کوالالامپور) جذاب براي توریست
خاطرات سفر به دور اروپا (2012) –روز هشتم - ژنو – قسمت اول- اطراف دریاچه لمان
کردیم که در مقایسه با صرافی داخل سوارها و توریست ها یا کوالالامپور
تلاش برای زندگی
بیشترین توریست های خارجی در ایران و کوالالامپور، برای صرافی ، واحدهای
برچسب :
صرافی توریست در کوالالامپور