دستور زبان فارسی پایه هفتم

دستور زبان فارسی پایه هفتم

 تصاویرشباهنگ Shabahang Pictures

 

جمله

 

جمله به کلمه یا مجموعه ای از کلمه ها گویند که دارای معنی کامل باشد

 

گاه یک کلمه به تنهایی یک جمله به حساب می اید

 

مانند علی به خانه امد و رفت

 

 متن بالا از دو جمله تشکیل شده است و رفت به تنهایی یک جمله است

 

در بعضی از جمله ها فعل حذف می شودمانند او را به کجا می بری ؟ به مدرسه اینجا فعل  می برم  حذف شده پس دو جمله است

 

شبه جمله ها مانند ندا و منادا واصوات مانند به به جیک جیک یک جمله به حساب می اید

 

تمرین درکلاس

 

الف)ابیات و عبارات زیر از چند جمله تشکیل شده است

 

1)ای نام تو بهترین سر اغاز          بی نام تو نامه کی کنم باز

 

جواب 3 جمله است ای منظور ای خدا است مناداکه یک جمله محسوب می شود نام تو بهترین سر اغاز است حذف شده جمله دوم حساب می شود مصرع دوم  نیز یک جمله است   

 

2)هم قصه ی نانموده دانی            هم نامه ی نانوشته خوانی     

 

ج)......

 

برای فرا گرفتن و فهمیدن و به ویژه برای کشف کردن سری به طبیعت روستا زدم .

 

ج) .....

 

انواع جمله

 

جمله : کلمه یا مجموعه ای از کلمات است که پیامی را از یک شخص به

 

دیگران می رساند.

 

جمله از نظر پیام و مفهوم یا شیوه ی بیان : 

 

1 ـ خبری : خبری را به ما می رساند. (علامت این نوع جمله ( .) می باشد.)

 

2 ـ امری :کاری را درخواست می کند. (علامت این نوع جمله (.) می باشد.)

 

فعل امر دو ساخت دارد 1)دوم شخص مفرد بدون شناسه مانند

 

برو /بخوان /بنشین گاهی نشانه "ب"از اول فعل امر حذف میشود

 

مانند رو که در خانه ی خود بسته ایم                                         برو فعل امر

 


 دوم شخص جمع مانند:بروید/ بخوانید /بنشینید

 

3 ـ پرسشی :سؤالی را مطرح می کند. (علامت این نوع جمله (؟) می

 

باشد.) جمله پرسشی به دو گونه می اید همراه با نشانه های پرسشی ایا؟

 

چگونه ؟چرا؟مگر؟کدام؟کدامین؟و هیچ ؟ مانند ایا درس خوانده ای؟

 

بدون نشانه های پرسشی مانند درس خوانده ای ؟

 

در این جمله ها از طریق تغییر لحن و اهنگ متوجه می شویم که جمله پرسشی است 

 

4 ـ عاطفی:یکی از عواطف انسان مانند:تعجّب،تأسف،آرزو،دعا،نفرین و...را بیان 

 

می کند.(علامت این نوع جمله ( ! ) می باشد.) 
                                                        

 

* جمله هایی که بوسیله ی آن ها برای کسی دعا می کنیم،« جمله ی دعایی » 

 

نامیده می شوند.فعل این نوع جملات معمولاً « باد ـ مباد ـ مبادا ـ بادا »می باشد و

 

 این جملات جزء «جملات عاطفی » محسوب می شوند. 

 

تمرین در کلاس

 

نوع جمله های زیر را از لحاظ پیام و محتوا مشخص کنید .

 

بر ورق سبز برگ/ خط خدا را بخوان

 

افرین جان افرین پاک را

 

مردم بالا دست چه صفایی دارند

 

با بهاری که میرسد از راه          سبزشو تازه شو بهاری شو

 

با خودش زیر لب چنین می گفت:        ارزوهایتان چه رنگین است

 

شبروان مست ولای تو علی             جان عالم به فدای تو علی

 

چه فرهادها مرده در کوه ها            چه حلاج ها رفت بر دارها

 

 مراعات نظیریا شبکه معنایی

 

مُراعات النظیر(شبکه ی  معنایی ـ تَناسب ـ  زنجیره معنایی): 

 

آوردن چند کلمه از یک مجموعه است که با هم تناسب دارند این تناسب می تواند 

 

از نظر جنس، نوع ، مکان، زمان ـ همراهی و... باشد.

 

مثال

 

اَرغَوان جامِ عقیقی به سَمَن خواهد داد/چَشمِ نرگس به شقایق نگران خواهد شد(حافظ)

 

 در این بیت از حافظ واژه های  اَرغَوان ، عَقیق ، سَمَن ، نرگس ، شقایق همه اسم گُل هستند

 

ابر وباد ومه و خورشید و فلک در کارند 

 

ماهم این هفته برون رفت و به چشمم سالی است

 

حال هجران تو چه دانی که چه مشکل حالی است 

 

مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو         

 

یادم از کشته ی خویش آمد هنگام درو

 

 

 

تمرین  کار در خانه

 

با شبکه های معنایی زیریک جمله بسازید

 

الف ) درخت /شاخه / پرنده

 

ب)آسمان/ستاره /شب  

 

جواب ب) آسمان پر ستاره در شب زیباست 

 

ج)رشد /نوجوانی /نشاط

 

2)در بیت ها و نثرها زیر واژه ها ی مراعات نظیر را پیدا کنید 

 

الف)امروز دشمنان نمی خواهند دانشگاه و درس و مدرسه و معلم باشد

 

 ب)زنگ تفریح را که زنجره زد باز هم در کلاس غو غا شد 

 

نهاد

 

نهد یعنی کننده کار یا پذیرنده ی حالت مانند :

 

     با دیدن روی گل قناری                                    سر داده ترانه ی بهاری

 

همان طور که میبینید در شعر نهاد جای مشخصی ندارد  برای به دست آوردن نهاد

 

کافی است به اول فعل چه چیزی یا چه کسی اضافه کنیم مانند

 

از لانه پرنده ی خوش آواز    بگشوده دوباره بال پرواز

 

چه چیزی بگشود ه؟پرنده خوش اواز

 

  کرد بازرگان تجارت را تمام

 

چه کسی تمام کرد ؟بازر گان نهاد

 

زمان فعل ها را هم کار کنید

 

سجع

 

 

 

تضمین

 

گاهی شاعران و نویسندگان در ضمن شعر یا نوشته خود مصراع یا بیتی از شعر شاعری دیگر ویاسخنی از نویسنده ای را می آورند به این کار تضمین گفته می شود مانند درس شعر خوانی جلوه ی روی خدا که  محمود کیانوش در  شعرش  شعر  سعدی را به کا ربرده است واز تضمین استفاده کرده است .

 

هر ورقش دفتری است معرفت کردگار  این شعر سعدی که کیانوش از آن بهره برده است 

 

هر گاه شاعر یا نویسنده‌ای، بخشی از نوشته فردی دیگر را در میان اثر خود جای دهد، آن شعر یا نوشته راتضمین نموده‌است.

 

مثال  بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم 

 

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد   که رحمت برآن تربت پاک باد
میازار موری که دانه کش است   که جان داردو جان شیرین خوش است

 

این دو بیت بخشی از بوستان سعدی است و سعدی بیتی معروف از فردوسی را در میان شعر خود عیناً نقل کرده‌است.

 

 

 

پروانه ز من، شمع ز من، گل ز من آموخت   افروختن و سوختن و جامه دریدن

 

تلمیح (اشاره)

 

هر گاه با شنیدن بیت یه عبارتی به یاد داستان و افسانه، رویدادی تاریخی و مذهبی یا آیه و حدیثی بیفتیم، بدون آنکه آن موضوع مستقیماً تعریف شده باشد، آن بیت یا عبارت دارای آرایه تلمیح است.

 

پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت   من چرا ملک جهان را به جویی نفروشم

 

(اشاره به داستان حضرت آدم و رانده شدن او به خاطر خوردن گندم.)

 

 

 

 ارکان تشبیه 

 

یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند .

 

هر تشبیه دارای چهار رکن یا پایه است :

 

۱- مشبه : کلمه ای که آن را به کلمه ای دیگر تشبیه می کنیم .

 

۲- مشبه به : کلمه ای که کلمه ی دیگر به آن تشبیه می شود .

 

۳- ادات تشبیه : کلمات یا واژه هایی هستند که نشان دهنده ی پیوند شباهت می باشند و عبارتنداز : همچون، چون، مثل، مانند، به سان، شبیه، نظیر، همانند، به کردار و ... .

 

۴- وجه شبه : صفت یا ویژگی مشترک بین مشبه و مشبه به می باشد . ( دلیل شباهت )

 

مثال : علی مانند شیر شجاع است . به ترتیب: مشبه (علی)؛ ادات تشبیه(مانند)؛ مشبه به(شیر)؛ وجه شبه(شجاع) اگر تشبیهی ادات تشبیه داشته باشد تشبیه را مرسل میگویند.

 

کنایه

 

به جملات زیر توجه کنید

 

تنها همان رتبه های بالا را وعده بگیر و مابقی را نقداً خط بکش

 

با حال استیصال پرسیدم پس چه خاکی بر سرم بریزم؟

 

در جمله های بالا دو عبارت مشخص شده دارای دو معنی نزدیک و دور هستند اما معنی دور ان ها مورد نظر است . خط بکش در اصطلاح یعنی نادیده بگیر و چه خاکی به سرم بریزم یعنی چه کار باید بکنم در جمله های ذکر شده این معانی دور مورد نظر است و معانی نزدیک و واقعی مقصود نویسنده را نمی رساند و به این کار برد کنایه می گویند[۱] مثال هنوزم از دهانت بوی شیر می اید : بوی شیر کنایه از خردسال بودن هست

 

تشخیص(جان بخشی)

 

هر گاه صفات انسان را به غیر جاندار ربط بدیم از تشخیص استفاده کردیم مثال: من این کتاب را می خوانم

 

این کتاب من را به خواندنش دعوت می کند نکته: اگر اشیا  یا موجودات غیر انسان  را با حرف ای مورد خطاب قرار دهیم مانند

 

ای  ماه امشب چه غمگینی  نیز ارایه تشخیص دارد.

 

 مفعول 

 

1ـ مفعول : کلمه ای است که کار بر  آن واقع می شود .

 

مانند : کبوتر  پرواز را  دوست دارد. در این جمله پرواز مفعول است.

 

  نشانهمفعول « را » است ،امّا همیشه همراه مفعول نمی آید؛

 

 یعنی گاهی مفعول بدونِ نشانه ی« را » می آید.گاهی هم «ی » به مفعول

 

 می چسبد. مانند من کتابی خواندم .

 

به طورِ کل،مفعول به شکل هایِ زیر می آید :بیشتر بدانیم 

 

الف ) من  پرنده  را دیدم.  ( با نشانه ی « را » ) پرنده : مفعول

 

ب ) من  پرنده ای  دیدم.  ( با نشانه ی « ی » ) پرنده ای : مفعول

 

پ ) من  پرنده ای   را دیدم.  (با نشانه ی « را » و « ی ») پرنده ای : مفعول

 

ت ) من   پرنده   دیدم.  ( بدونِ هیچ  نشانه ای  )  پرنده : مفعول

 

راه شناختِ مفعول : به اوّل فعل ، « چه چیز را ؟ »  یا « چه کس را ؟ »

 

اضافه می کنیم ، اگر معنی بدهد آن فعل نیاز به مفعول دارد و مفعول در 

 

جوابِ « چه چیز را ؟ »  یا « چه کس را ؟ » می آید؛

 

هم نامه ی نا نوشته خوانی  = چه چیز را خوانی ؟ 

 

 نامه ی نانوشته را  = نامه ی نا نوشته : مفعول 

 

ما را به راهِ هُدی راهنمایی کن .  =چه کسی را راهنمایی کن ؟    

 

 ما را   = ما : مفعول

 

 مصراع /بیت /قافیه /ردیف 

 

 ـ مصراع (مصرَع):در لغت به معنیِ  «یک لنگه ی در» و در اصطلاح به کوتاه ترین پاره ی 

 

سخنِ موزون که نیمی از یک بیت است گفته می شود.

 

 مانند : نابرده رنج،گنج میسّر نمی شود         مزد آن گرفت جان برادر  که کار کرد ( سعدی )    

 

           مصرع اول                                                                   مصری دوم 

 

2 ـ بیت :در لغت ، به معنی «خانه» است و در اصطلاح ،حدّاقل ِ شعر است که از دو مصرع تشکیل شده باشد 

 

مانند :  

 

 ای نام تو  بهترین سر آغاز   /  بی نامِ  تو  نامه  کی  کنم  باز بیت     

 

3ـ قافیه : به کلماتی می گویند که آهنگ و حرفِ آخرشان یکی باشد و در پایانِ هر مصرع قرار می گیرند 

 

                    ای یاد تو مونس روانم    جز نام تونیست بر زبانم 

 

تمرین در کلاس : ارایه بیت چیست ؟ج) تلمیح به ایه 28 سوره رعد الا بذکر الله تطمئن القلوب  بیت چند جمله دارد؟ 3جمله  ای جمله اول که منادا یعنی خدا حذف شده  یادتو مونس روانم جمله دوم که فعل آن است حذف شده است جزنام تو نیست بر زبانم جمله سوم است . 

 

 ـ ردیف : هر گاه ، یک یا چند کلمه یا عبارت و یا جمله عیناً ، در آخر همه ی اشعار،

 

پس از قافیه تکرار شده باشد، آن را ردیفمی گویند : 

 

ای  عقلِ  مرا  کفایت  از  تو  /  جُستن  زِ  من و هدایت  از  تو     

 

                               ردیف                                    

 

       آوردنِ ردیف درشعر،اختیاری است؛یعنی، بعضی ازشعرهادارایِ ردیف هستندو بعضی ها  بدون ردیف می باشند.

 

در مورد ردیف باید توجّه داشت که :کلماتی می توان ردیف گرفت که علاوه بر اینکه عیناً مثل هم باشند،       باید دارایِ یک معنی نیز باشند .

 

در غیر این صورت باید آن ها را  قافیه حساب کرد. 

 

به طورِ کلّی، ردیف باید به یک شکل و یک معنی باشد.         

 

تمرین  

 

آیا در بیت زیر بتافت قافیه است یا ردیف ؟

 

جوانی سر از رأی  مادر بتافت   /  دل دردمندش  به آذر  بتافت   

 

                 

 

چون سر بتافت در مصراع اوّل به معنیِ سرپیچی کرد و بتافت در مصراعِ دوّم یعنی سوزاند پس دو کلمه ردیف نیستند . بلکه قافیه هستند .

 

 مثلا ده  جایی به معنی روستا و جایی به معنی بده باشد 

 

ـ کلمات هم خانواده : واژه هایِ هم ریشه که با هم ارتباطِ معنایی دارند را هم خانواده گویند .

 

در هم خانواده  لغات عربی سه حرفِ اصلی کلمه باید  به ترتیب در کلمات 

 

در کلماتِ دیگر تکرار شوند تا بتوانند با یکدیگر هم خانواده باشد      ظالِم : ظُلم ، مَظالِم ، مَظلوم ، ظُلُمات، ظُلمَت / مسائل : مسئله ، سؤال ، سائِل و../شاهد : شهید ،شُهدا ، مشهد و    /ظاهِر : تظاهُر، مُتَظاهر،مَظاهر، ظَواهِر، مَظهَر،ظُهورو../ مُتَعال : تَعالی ، مُتَعالی، عالی ، اعلا ،علیا و...  /   جماعت: جُمعه،جامِع ،اجتماع،جمیع،مجتمع،جوامع و... 

 

نکته* در فعل ها ، بن فعل ،چه بن  ماضی و چه بن مضارع می تواند به عنوان 

 

هم خانواده به کار رود.مانند:   روان : رفتار ، روش ، رفته ، رونده و

 

ـ دیدار : بینا ، بینش ، دیده ، دیده بان ، بیننده و ...  

 

کلماتِ مُخَفَّف : شاعِر گاه کلمه ها را به شکلِ کوتاه شده یا « مُخَفَّف » در

 

 شعر می آورد، گاهی نیز به خاطِر وزنِ شعر مجبوراست که کلمه ها را مُخَفَّف

 

 کند.

 

 کلمات هم آوا  (مُتَشابه) :به کلماتی می گویند که به یک صورت تلفّظ و خوانده می شوند اما املا و معنای آ ن باهم فرق دارد .

 

مانند :

 

خار : تیغه هایِ همراهِ گُل    خوار : ذِلَّت : پَستی ذلیل / صَفَر : نامِ ماهِ دوّمِ قَمَری   سَفَر : از جایی به جایِ دیگر رفتن

 

  اساس : بنیاد ، پایه   اَثاث : لوازمِ خانه   /حَیات : زندگی        حَیاط : مُحَوَّطه ی گوشه یِ خانه  

 

 خاست : بلند شد   خواست:طَلَب کردن،خواستن/خان  : مرد بزرگ ، سرا    خوان : سُفره   

 

خرد : کوچکی      خورد : میل کردن/    خویش : خود ، فامیل      خیش : گاو آهن 

 

رازی : اهلِ ری                      راضی : خشنود      اَمَل : آرزو                                عَمَل : کار         

 

ثواب : پاداش ،اَجر            صَواب : صَحیح ، دُرُست     خویش :خود   خویش : فامیل 

 

صَبا : نامِ بادی که از شرق می وَزَد.     سَبا : نامِ سرزمینی در یَمَن در داستانِ حضرتسُلیمان (ع) 

 

پرتقال : یک نوع میوه   پرتغال :  نامِ کشوری در اروپا  اَرز  : واحدِ پولِ خارجی       اَرض : ز مین               عَرض : پهنا  

 


 

 ـ تَضاد ( طِباق ،مُتَّضاد ، مُخالف ) :

 

 دو کلمه از نظر معنی،مُخالف همدیگر باشند.  

 

نادانی ≠ دانایی        استوار ≠ سُست        آزادی ≠ اِسارَت          فَقر ≠ ثِروَت 

 

خنده  ≠  گریه                      دانا ≠ نادان                   غَمناک ≠ خوشحال، شاد      

 

زِنده ≠  مُرده               خالص ≠ ناخالص                     جَهل ≠ عِلم ،دانش

 

نَشیب ≠ فَراز            نافرمانی≠ اطاعت                         لَیل   ≠  نَهار     

 

          کلماتِ زیر به همراهِ مُخَفَّفِ  آن آمده است :

 

گر =  اگر            ار  =  اگر      سَحرگَهان   =    سَحرگاهان

 

بُرون  =  بیرون             سِپَه  =  سِپاه                 زِ   = از

 

بِه    =  بهتر                 کِه   = کوچک تر       

 

                                                                            

 

ـ کلمات چند شکلی:

 

در زبان فارسی کلمه هایی وجود داردکه چند شکل شبیه 

 

به هم دارندو از آن ها در موقعیّت های مختلف استفاده می شود:

 

هوشیار:  هشیار             آینه : آیینه                    پرهیزکار : پرهیزگار  

 

اِفریقا : آفریقا         پیامبر :  پیغامبر             سپید : سفید    

 

                      

 

 «معنای واژه با  تشدید و بدون تشدید» (جهت مطالعه بیشتر) در زبان فارسی،برخی

 

از واژه ها،شکل نوشتاری یکسانی دارند امّا درتلفّظ ومعنا با یکدیگر متفاوت اند.

 

(در واقع برخی از کلمه ها تنها با گرفتن تشدید معنی و تلفّظ شان تغییر می کند.)

 

آن چه باعث تشخیص تفاوت بین این کلمه هامی شود،کاربرد این واژه ها در جمله است.نشانه ی دیگری که در تشخیص درست آن ها به ما کمک می کند،وجود نشانه «تشدید» است.

 

مُقدّم : گرامی داشتن  ـ برتر بودن    مَقدَم : قدم گذاشتن/قوت :  وعده ی غذایی           قُوَّت :  نیرو ـ توان  

 

مُسلِم :  مُسلمان     مُسَلَّم : قطعاً ـ حتمی/ مَسکَن :  خانه ـ منزل             مُسَکِّن : آرام بخش 

 

 مُعین : کمک ـ یاری ـ فریاد رَس      /  مُعَیَّن : مشخّص ـ تعیین شده   مُبین : آشکار              مبیّن : بیان شده 

 


 

 کلمات هم نویسه : کلماتی که دارایِ  املایِ یکسانی هستند ولی از لحاظِ تلفّظ ومعنی هیچ ارتباطی با هم ندارندمانند :

 

حُسن : خوبی                              حَسَن : نیکو

 

قَمَری : منظور ماهِ قمری               قُمری : نوعی پرنده 

 

شُکر: سپاس گذاری ، تشکّر          شِکَر : شکرِ خوراکی 

 

کِرم :  نوعی حیوان                    کَرَم : بخشش ، بزرگواری

 

 

 

 واج آرایی (نغمه ی حروف): هر گاه یک حرف چندین بار برای تاًکید تکرار شود.به زودی خواهید خواند 

 

مثال :

 

 جان  بی جمال جانان میل جهان ندارد /هر کس که این ندارد حَقّا که آن ندارد 

 

(واج آرایی با تکرار صامت « ج»  )

 

 رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار / دستم اندر ساعد ساقی سیمین ساق بود

 

 (واج آرایی با تکرار صامت « س» )

 


 

ـ تکرار : هر گاه یک یا چند کلمه بیش از دو بار در شعر یا نثر بیاید به طوری که برزیبایی سخن یا شعر بیفزاید.مثال:

 

 

 

  از دَر  دَر آمدی و من اَز خود به دَر شُدم  / گویی کَزین جَهان به جَهان دِگر شدم 

 

( تکرار واژه ی « در» و « جهان» )

 


 

 تَضاد ( طِباق ،  مُتَّضاد ، مُخالف ) : دو کلمه از نظر معنی، مُخالف همدیگر باشند

 

مثال :

 

 ـ شاه وگدا به دیده دریادلان یکیست / پوشیده است پست وبلند زمین درآب

 

 

 

ضَربُ المَثَل ( تَمثیل ) : جهت مطالعه 

 

 سُخَنی که در میان عُموم مردم معروف شده و در بَردارنده ی

 

  نکته یا لطیفه یا پندی باشد .   

 

(درباره ی نیکی کردن)تو نیکی می کُن و دَر دِجله اَنداز /  که ایزَد دَربیابانَت دَهَد باز 

 

 (درباره ی دوستی): دوست آن باشد که گیرَد دست دوست / دَر پریشان حالی ودَرماندِگی  (سعدی )  

 

(درباره ی امیدواری) : دَر نااُمیدی بَسی  اُمید است / پایانِ شَبِ سیه سِپید است (نظامی گنجَوی )  

 

(درباره ی نداشتنِ غرور):آینه چون نقشِ تو بنمود راست  /خودشِکن آینه شِکستن خَطاست (نظامی گنجَوی)

 

 (درباره ی کار بیهوده کردن):(زیره به کرمان می برد چُغُندَر به هَرات) (آب در هاوَن کوبیدَن) 

 

(درباره ی صبر و بردباری داشتن):  گر صبر کُنی زِ غوره حَلوا سازی  یا  « صبر و ظَفَر هر دو دوستانِ قدیم اند  /  بر اثرِ صبر  نوبتِ ظَفَر  آیَد»

 

تخلّص : به اسم شاعر ، تخلّص می گویند که معمو


مطالب مشابه :


داستانی آموزنده در مورد با نظمی (نوشته شده توسط پسر گلم امیر مهدی باقری)

خرگوش کوچولوی قصه ی ما بی نظم بودو وسایلش را هر جا که می توانست می انداخت . یک روز صبح زود که ... آرشیو موضوعی. ستارگان کلاس دوم (ب) دبستان نیک اختر کرمان




کد سوابق تحصیلی

استان:15بوشهر. منطقه/ ناحیه :5116دشتستان. آموزشگاه: شاخه: رشته: کداستاندارد: نوع مدرسه: نام: نام خانوادگی: نام پدر: شماره شناسنامه: محل صدور : کد دانش آموز:




مرتضی عمید(بیوگرافی)

-پرورش ده ها هنرجو ی کودک ،نوجوان وجوان در رده های بالای خوشنویسی ... این انتصاب احساس مسئولیتم را در قبال ارتقائ خوشنویسی شهر کرمان دو چندان کرده وهمواره ... مشغول به تدریس هنر در مجتمع غیرانتفاعی درخشان ومدرسه هوشمند نیک اختر و علامه مجلسی از




داستان های نوشته شده توسط بچه ها

دروس دوم دبستان - داستان های نوشته شده توسط بچه ها - آموزش دروس همراه با شعر و روش های ... او در مدرسه بسیار بی حوصله بود . ... آن ها به مغازه ی آقای ساعت فروش رفتندو پدر حسین برای او یک ساعت خرید و ... ستارگان کلاس دوم (ب) دبستان نیک اختر کرمان




ادبیات فارسی 2 همه ی رشته ها

بــــگـــری BAGRI - ادبیات فارسی 2 همه ی رشته ها - نمونه سؤالات و مطالب درسي زبان و ادبيات دبیرستان - بــــگـــری BAGRI. ... 2 ) ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون نيكي به جاي ياران ، فرصت شمار يارا . 3 ) چو سوفارش آمد به پهناي گوش ز ... 4 ) محبوسم و طالع است منحوسم غم خوارم و اختر است خون خوارم .... 6- رعاياي كرمان به عرض آمده بودند .




نکته تاسف بار المپیاد استان

8 اخگر - بهنام 8423648661 سوم ادبيات و علوم انساني كرمان .ناحيه 1 فرهنگ .... 64 نيك ناميان - محمد ي 4412350446 سوم رياضي فيزيك تهران . .... منطقه 1 ياسين ) متوسطه ( .... ليست الفبايي پذيرفته شدگان مرحله دوم نهمين دوره المپياد نجوم و اختر فيزيك.




گذری برزندگی پروین اعتصامی بزرگترین شاعر زن درادب فارسی

دانشگاه پيام نور كرمان ... مادرش اختر اعتصامي نام داشت . ... البته پيش از ورود به مدرسه ، معلومات زيادي داشت ، او به دانستن همه مسائل علاقه داشت و سعي مي کرد ، در حد توان خود از همه چيز آگاهي پيدا ... گفت چنين ، کاي پدر نيک راي صاعقه ي ما ستم اغنياست.




دانشمندان ایرانی

پرویزدرمهرماه1311 دردبستان کاویانی کرمان به تحصیل پرداخت. ... اوپس از یک سال کلاس مقدماتی دانشکدۀ ادبیات برای گرفتن دیپلم کامل متوسطه، وارد دنشکدۀ علوم در




جواب کلیه ی خودآزمایی های ادبیات فارسی سال دوم دبیرستان

دبیر زبان و ادبیات فارسی شهر قیدار - جواب کلیه ی خودآزمایی های ادبیات فارسی سال دوم ... اغتمام فرصت: ده روز مهر گردون افسانه است و افسون نيکي به جاي ياران،فرصت شمار يار را .... ج2: مراعات نظير(طالع،اختر،منحوس) واج آرايي(خ) تشخيص ... ساری, سمنان, سنندج, شهرکرد, شیراز, قزوین, قم, کرمان, کرمانشاه, گرگان, مشهد, همدان, یاسوج, یزد




دستور زبان فارسی پایه هفتم

به مدرسه اینجا فعل می برم حذف شده پس دو جمله است. شبه جمله ها مانند ندا و ... جمله هایی که بوسیله ی آن ها برای کسی دعا می کنیم،« جمله ی دعایی ». نامیده می شوند.فعل این




برچسب :