خصوصیات پارادایم

سقوط به نقطه صفر:

هنگامیکه یک پارادایم جدید ظهور می­کند،  توانمندیهایی که متکی بر قواعد پارادایم گذشته شکل گرفته است از بین خواهد رفت و همه، صرفنظر از جایگاه خود در پارادایم قبلی می بایستی از صفر شروع کنند. بدین ترتیب سازمان­هایی که تا آن زمان نامی از آن­ها وجود نداشته است، در بستر یک پارادایم جدید فرصت رقابت و حتی پیروزی در مقابل سازمان­های بزرگ و پرسابقه را پیدا می­کنند: بازار کامپیوتر از بدو پیدایش در اختیار شرکت­هایی همچون IBM،DEC ، CDC قرار داشت. وقتی کامپیوترهای شخصی ظهور پیدا کرد، این شرکت­های پرآوازه ناگزیر شدند تا به همراه شرکت­های گمنام و تازه واردی همچون کامپک (Compaq)، دل(Dell) و اپل (Apple) حرکت خود را از صفر شروع کنند. امروز در حالیکه نامی از پیشکسوتانی مانند CDC و DEC در دنیای کامپیوتر خانگی وجود ندارد، تازه واردانی مانند دل و کامپک با بیش از 17 و 15 درصد سهم بازار در صدر ایستاده و شرکت IBM با حدود 7% سهم بازار را به ردیف پنجم جدول این بازار پر رونق رانده­اند! دوران انتقال پارادایم یک دوره استثنایی برای رقابت و پیروزی «کوچک­ها» در مقابل «بزرگ­ها»ست، زیرا در پارادایم جدید همه باید از صفر شروع کنند.

مقاومت در مقابل تغییر: خصوصیت مهم دیگر پارادایم­ها اینست که با ایجاد یک چارچوب نگرشی، بر برداشتها و پیش فرض های انسان به شدت تاثیر می گذارند، تا حدی که پایبندان به پارادایم را از درک حقایق خارج از پارادایم محروم می­سازند. این ویژگی سبب می­شود تا نوآوری و خلاقیت در فضای پارادایم تنها به مرزهای آن محدود گردد. انسان­هاهی معدودی می­توانند به خارج از محدوده پارادایم حاکم بیاندیشند و در این حالت نیز اندیشه آنان با مقاومت پایبندان به پارادایم حاکم مواجه خواهد شد. عقاید گالیله در دفاع از نظریه کپرنیک با مقابله شدید جامعه علمی عصر خود مواجه گردید. گالیله پس از گذراندن مدتی در زندانها نهایتاً طی یک مراسم رسمی به توبه از عقاید خود وا داشته شد!

پاردایم و شبه پارادایم

انسان قبل از آنکه پارادایم را بشناسد، کارکردهای اصلی آن را تجربه کرده بود. سودمندی این تجارب سبب شد تا انسان برای حل برخی از مسایل کاربردی خود به خلق فضای پارادایمیک بپردازد. آشناترین نمونه این پدیده، قواعد ورزشی است. مجموعه قواعدی که هر چند حقیقتی ندارد و به منشاء اصیلی متصل نیست، ولی مادامی که مورد پذیرش باشد همانند یک پارادایم واقعی بر جامعه تسلط می یابد. این فضای پارادایمیک تا حد زیادی خصوصیات پارادایم­ها را در بر دارد ولی ماهیتاً با آن­ها متفاوت است.

شبه پارادایم همانند پارادایم، محدوده معینی را مشخص و قواعد خاصی را بر آن حاکم می­کند. این قواعد نه تنها روابط بین کنشگران(بازیگران) صحنه را تنظیم می­کند، بلکه نشان می­دهد که برای موفقیت در محدوده پارادایم (شبه پارادایم) چگونه باید رفتار شود. این قواعد برداشت­ها و قضاوتهای انسان در مورد پدیده­های نربوط را نیز جهت می­دهند.

شبه پارادایم­ها(برخلاف پارادایم­ها) توسط انسان­ها خلق (وضع) می­شوند. آن­ها ابزار موثری در ایجاد نظم جامعه به شمار می­آیند. هرکجا محل ادعا و نزاع باشد، ایجاد یک فضای پارادایمیک مشکل­گشا خواهد بود. در واقع «رفع تنازع»[1] اصلی ترین کارکرد شبه پارادایم­هاست.

خصوصیت «رفع تنازع» اهمیت فوق العاده­ای به شبه پارادایم می­بخشد، زیرا اینکه «برنده» چه کسی باشد، بستگی زیادی به «قواعد» پارادایم دارد. امروز تاثیرگذاری بر «قواعد»، یک دغدغه جهانی است و تلاش در این راستا هر روز چهره جدیدی به خود می­گیرد. سازمان جهانی تجارت یک نمونه بارز از این تلاش­هاست. طی دو قرن گذشته «بازار» همواره محل تنازع بوده و این روند با تحولات تکنولوژیک و صنعتی تشدید شده است. قاعده قدیمی رفع این تنازع «نظام گمرکی» بوده است. هر حکومتی، متناسب با سیاست­های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، از طریق وضع قوانین گمرکی، روابط بازار خود با تجارت جهانی را تنظیم می­کرده است. این قاعده یک قدرت ناشناخته را بر معادلات تجارت جهان حاکم کرد و آن را «قدرت خرید[2]» است. کشورها بر اساس قدرت خرید خود قادر هستند تا نظریات خود را بر تولیدکنندگان تحمیل و نوع کالا، نحوه تحویل و سایر شرایط کار را با توجه به سیاست­های ملی خود مشخص کنند. آنان همچنین قادرند تا علاوه بر کالای موضوع خرید، پاره­ای از امتیازات تکنولوژیک و یا سیاسی را نیز از طرف معامله خود بستانند. مبتکران «سازمان جهانی تجارت» علاقمندند تا این مرزها برداشته شود و قواعد تجرات ملی جای خود را به قواعد تجارت جهانی بسپارد: بیایید مرزهای تجاری را برداریم و ببینیم چه کسی بهتر و ارزانتر تولید می­کند. این نوع دیگری از «رفع تنازع» در بازار است که به نحو آشکاری معادلات را به سود تولیدکنندگان بزرگ برهم می­زند. در پرتو این قواعد، «قدرت تولید» به جای «قدرت خرید» می نشیند و کشورهای صنعتی متناسب با قابلیت­های صنعتی خود قادر خواهند بود تا بر جریان تجارت جهانی تاثیر گذاشته و آن را در راستای منافع مورد نظر خود تنظیم کنند.

شبه پارادایم­ها اگرچه اصالت پارادایم­ها را دارا نیستند ولی در شرایط مناسب قادر خواهند بود تا از بعد گسترده نفوذ و میزان تاثیرگذاری با پارادایم­ها برابری کنند. علی­رغم این تشابهات، شبه پارادایم­ها ماهیتا با پارادایم­ها متفاوتند و نبایستی مورد اشتباه قرار گیرند.

خصوصیت

پارادایم

شبه پارادایم

چگونگی ظهور

کشف و پذیرش جامعه

وضع و پذیرش جامعه

اضمحلال

ظهور پارادایم جدید

توافق جامعه(با جایگزینی و یا بدون جایگزینی)

منظور(کارکرد اصلی)

راه­نمای حقیقت

رفع تنازع

نفی قواعد

در درازمدت امکان­پذیر است

امکان پذیر است

منشاء

قواعد هستی

توافق جامعه

حیطه شمول

جهانی

منطقه­ای تا جهانی

 

تغییر پارادایم

پارادایم­ها با ارایه «الگو» به انسان در حل مسایل خود کمک می­کنند. این الگوها در عمل بسیار کارساز بوده و به انسان قدرت زیادی می بخشد. انسان با استفاده از قواعد پارادایم­ها قادر است تا پدیده­ها را تفسیر و یا حتی آن­ها را پیش بینی نماید. یک پژوهشگر در آزمایشگاه و یا یک مدیر در کسب و کار خود با شناخت قواعد قادرند تا نتایج «مورد انتظار» از آزمایش و یا تصمیم خود را پیش بینی کنند. آن­ها در این پیش بینی از نظریه­هایی استفاده می­کنند که در پدیده­های مشابه گذشته کارایی خوبی را نشان داده­اند. ولی آیا تطابق بین نظریه­ها و پدیده­ها همواره پایدار است؟

هیچگاه نمی­توان به این سوال پاسخ مثبت داد. دلیل این امر این است که پارادایم­ها کامل نیستند. پارادایم­ها همواره سطحی از حقایق را نشان می­دهند(همانند مثال نقشه و راه) و سطحی از پدیده­ها را پاسخگویی نماید. پارادایم­ها در دوران تسلط خود قادرند تا برای اغلب مسایل، پاسخ قانع کننده­ای ارایه کنند، ولی دیر یا زود پدیده­ای از آن سوی محدوده پارادایم ظاهر خواهد شد و اولین نشانه عدم کفایت قواعد(پارادایم) موجود را آشکار خواهد ساخت. نشانه های عدم کفایت پارادایم موجود، علایم ظهور پارادایم جدید است، ولی انسان معمولا به این علایم اعتنایی نمی­کند، چرا؟ یکی از دلایل این امر قدرت «تفسیر» انسان است. انسان قادر است تا بوسیله عقل تحلیلی خود، عدم تطابق انتظارات و واقعیت­ها را تا «حدی» توجیه کند. ولی کم­کم تعداد و دامنه این عدم تطابق­ها از حد خارج شده و تفسیر و تحلیل غیر موجه می­گردد. در این مرحله معمولا تلاش برای اعمال اصلاحات جزیی نظریات ( و نه رد کامل آن­ها) آغاز می­شود. جوامع حرفه­ای «دلبستگان» پارادایم موجودند و آن­ها هستند که بیشترین ایستادگی را در مقابل ظهور پارادایم جدید از خود نشان می­دهند! تداوم روند افزایش تعداد مسایل نشده در پارادایم موجود، دیگر جایی برای تفسیر و مقاومت باقی نمی­گذارد. این شرایط کم­کم به یک «بحران» می­گراید، بحرانی که از بی­اعتمادی به قواعد حاکم سرچشمه می­گیرد و زمینه را برای پذیرش پارادایم جدید فراهم می­سازد. در شرایط بحران، تلاش برای ارایه راه­حل­های جدید افزایش می­یابد. بسیاری از این راه­حل­ها از قبل شناخته شده بود ولی در تسلط پارادایم قبلی هیچگاه فرصتی برای تجلی نمی­یافته­اند. کم­کم جوامع حرفه­ای نیز دست از مقاومت بر­می­دارند و جو برای پذیرش پارادایم جدیدی که بتوانند مسایل حل نشده را از دیدگاهی متفاوت پاسخگویی نماید آماده می­شود. سرانجام قواعدی تازه و سطح عالیتری از حقایق برای انسان گشوده و عصر جدیدی از چرخه پارادایم­ها آغاز می­شود. با ظهور پارادایم جدید، پارادایم قبلی منسوخ می­شود(مانند پارادایم «زمین مرکزی جهان») و یا به شرایط خاصی محدود می­گردد(مانند تیلوریسم و یا نیوتونیسم).

نیروهای موثر محیطی(نیروهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فناوری) پیشرانه انتقال پارادایم­ها هستند. مادامی که یک پارادایم مسلط است این نیروها در حالت تعادل قرار دارند. هرگاه یکی از این نیروها به میزان قابل توجهی تغییر پیدا کند ناپایداری پارادایم حاکم (به دلیل عدم امکان پاسخگویی به شرایط جدید) آغاز خواهد شد. اندی گرو (مدیر عامل سابق شرکت اینتل) یک استراتژیست است. وی برای دانشجویان مدیریت بازرگانی دانشگاه استنفورد درس مدیریت استراتژیک می­گوید. گرو تجربیات خود را در این خصوص چنین شرح می­دهد: «هنگامیکه یکی از عامل­های کسب و کار به صورت بی­سابقه­ای دگرگون و بزرگ شود، نظم موجود برهم می­خورد و سازمان تاب تحمل آن را ندارد... اداره کسب و کار در چنین شرایطی بسیار بسیار دشوار است. اقدامات مدیریتی، دیگر مانند گذشته اثربخش نیستند. در نهایت، صنعت به یک دلیل تعادل جدید دست می­یابد. در این نظم نوین، برخی توانمندتر و برخی ناتوانتر از گذشته می­شوند. به هر حال دوره انتقال اغلب با سردرگمی همراه است». به نظر می­رسد چرخه تغییر پارادایم خود نیز از مجموعه قواعدی تبعیت می­کند. قواعدی که اندکی از آن را شناخته­ایم و بسیاری از آن هنوز ناشناخته است. ما این مجموعه قواعد را یک ابر پارادایم (Meta-Paradigm) می­نامیم. ابر پارادایمی که بر جهان پارادایم­ها مشرف است و تحولات آن­ها را قاعده­مند می­کند.

به هر صورت با فرا رسیدن پارادایم جدید همه چیز تغییر می­کند. در این عصر جدید، برندگان اصلی کسانی هستند که در مسلط ساختن پارادایم جدید نقش اساسی داشته­اند. امروز سازمان­هایی وجود دارند که استراتژی خود را بر ایجاد پارادایم جدید متمرکز ساخته­اند. آن­ها در صورت موفقیت قادر خواهند شد تا به سادگی رقبا را پشت سر نهاده و صرفنظر از جایگاه خود در پارادایم گذشته، جایگاه پیشتازی کسب و کار خود را تصاحب کنند. شرکت زیراکس(Xerox) با عرضه فناوری الکترواستاتیک برای ماشین­های فتوکپی، فرمانروای سنتی این بازار، یعنی شرکت 3M را از عرصه بیرون راند و برای سالیان دراز، این بازار را در اختیار خود گرفت.

زودباوران به پارادایم جدید، برندگان بعدی این تحول هستند. سازمانها حتی اگر نتوانند پارادایم جدیدی بیافرینند، می­بایستی تغییر پارادایم را با حساسیت و هشیاری دنبال کنند  و سیاست­های خود را با آن تطبیق دهند. فورد شرکتی است که هر دو روی این ماجرا را تجربه کرده است. فورد در اوایل قرن بیستم پارادایم «تولید انبوه» را بر صنایع خودروسازی جهان مسلط ساخت و بدین ترتیب رقبای سرشناسی همچون پانارولواسوز (Panahar et Levassor) که امروز حتی نام آنها نیز باقی نمانده است- را از صحنه خارج کرد و یکه تاز صنعت خودرو شد. ولی اگر امروز نامی از فورد باقی مانده است به دلیل هوشیاری او در رهاسازی پارادایم «تولید انبوه» و تبعیت از پارادایم جدید «تولید ناب» است! امروز کارخانه های فورد با روش تولید ناب اداره می شوند و با تلاش فوق العاده­ای شرکت­های «پارادایم ساز» ژاپنی را دنبال می­کنند.

دیرباوران به پارادایم جدید می بایستی دیر یا زود صحنه را ترک کنند و جار خود را به کسانی که همراه با قواعد پارادایم جدید متولد شده اند بسپارند. آنان بازنده اصلی این تغییران هستند و جریمه بی توجهی به پارادایم جدید را با هستی خود می پردازند. دوران تغییر پارادایم ها بسیار حساس است و بسیاری اتفاقات غیرمترقبه را در بر دارد. در این دوران است که برخی از شرکتهای بزرگ( ولی در غفلت) از پای می افتند و برخی از سازمانهای گمنام(ولی هوشمند) در اوج می­ایستند. قاعده­ای که تغییرناپذیر است.


مطالب مشابه :


مدیریت استراتژیک شرکت اپل Apple

مدیر 123 - مدیریت استراتژیک شرکت اپل Apple - تجاری - مدیر 123. مدیریت استراتژیک شرکت اپل




مدیریت استراتژیک شرکت ها

مدیریت استراتژیک مدیریت استراتژیک شرکت مدیریت استراتژیک شرکت اپل ۲۰۱۲ (Apple)




خصوصیات پارادایم

مدیریت استراتژِیک بازار کامپیوتر از بدو پیدایش در اختیار شرکت­هایی و اپل (Apple) حرکت




:. مقالات مدیریت استراتژیک .:

مدیریت استراتژیک شرکت آدیداس قدیمی (رایگان) مدیریت استراتژیک مدیریت استراتژیک شرکت اپل




مدیریت استراتژیک بانک تجارت

لیست مدیریت استراتژیک شرکت مدیریت استراتژیک شرکت اپل




دانلود پاورپوینت مدیریت استراتژیک شرکت

مدیریت استراتژیک شرکت مک مدیریت استراتژیک شرکت اپل Apple مدیریت استراتژیک شرکت آدیداس adidas.




:. مقالات مدیریت منابع انسانی .:

مدیریت استراتژیک شرکت آدیداس قدیمی (رایگان) مدیریت استراتژیک مدیریت استراتژیک شرکت اپل




برچسب :