برخی تفاوت های دخترا و پسرا
تفاوت نیمرو درست کردن دخترا و پسرا
دخترا:
1) تو ماهیتابه روغن میریزن
2) اجاق زیر ماهیتابه رو روشن میکنن
3) تخم مرغ ها رو میشکونن و همرا با نمک تو ماهیتابه میریزن
4) چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن
1) تو کابینتهای بالا دنبال ماهی تابه میگردن
2) تو کابینتهای پایین دنبال ماهیتابه میگردن
3) همه جا رو به هم میریزن و ماهیتابه رو پیدا میکنن
4) ماهیتابه رو روی اجاق میذارن
5) توش روغن میبریزن
6) تو یخچال دنبال تخم مرغ میگردن
7) چند تا فحش میدن
8) یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن
9) دنبال کبریت میگردن
10) چند تا فحش میدن
11) با فندک اجاق رو روشن میکنن
بوی ترشی همراه با دود آشپزخونه رو برمیداره (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد؟)
12) ماهیتابه رو میشورن
13) ماهیتابه رو روی اجاق میذارن و توش روغن واقعی میریزن
14) تخم مرغی که از رو کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال
پاک میکنن
15) چند تا فحش میدن و لباس میپوشن
16) میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن
(اجاق همچنان روشن میباشد!!)
17) تلویزیون رو روشن میکنن و صداشو بلند میکنن
18) روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن تو ماهیتابه میریزن
19) دنبال نمکدون میگردن
20) نمکدون خالی رو پیدا میکنن
21) چند تا فحش میدن
22) دنبال کیسه نمک میگردن
23) به همون شیوه ای که دنبال ماهیتابه میگشتن دنبال کیسه نمک میگردن
24) بعد از اینکه جاهای بیشتری رو به هم ریختن کیسه نمک رو پیدا میکنن
25) نمکدون رو پر نمک میکنن
26) صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون
27) نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن
28) بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون تو آشپزخونه
29) چند تا فحش میدن
30) تخم مرغهای سوخته رو تو سطل میریزن
31) تو ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن
32) با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن
33) صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون
34) سریع برمیگردن توی آشپزخونه
35) تخم مرغها رو که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو تو سطل میریزن
36) ماهیتابه رو میندازن توی سینک
37) دنبال ظرفهای مسی میگردن
38) قابلمه(!!!!) مسی رو روی اجاق میذارن
39) توش روغن و تخم مرغ میریزن
40) چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن
41) یاد نمک میوفتن و میرن نمکدون رو از جلو تلویزیون برمیدارن
42) چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن
43) یاد غذا میوفتن و میدون توی آشپزخونه
44) روی باقیمانده تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن
45) چند تا فحش میدن و بلند میشن
46) نمکدون شکسته رو تو سطل میندازن
47) بلافاصله قابلمه رو از روی اجاق بلند میکنن
48) بلافاصله ولش میکنن
49) انگشتای سوخته شونو زیر آب میگیرن
50) با یه پارچه قابلمه رو برمیدارن و میذارن کنار
51) پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن
52) میرن سراغ همون بقالی
53) چیپس و پفک میخرن
54) بقال متعجب بهشون چیپس و پفک میده
55) میان میشینن جلوی تلویزیون و چیپس و پفکشونو میخورن
به خیر گذشت!
نزدیک بود یه واحد مسکونی تخریب شه!
(تفاوت عروسی رفتن دخترا و پسرا)
دو، سه هفته قبل از عروسی، دغدغه ی خاطرش اینه که : من چی بپوشم؟! توی
اینمدت هر روز یا دو روز یه بار " پرو" لباس داره... اون دامن رو با این تاپست می کنه،
یا اون شلوار رو با اون شال!! ممکنه به نتایجی برسه یا نرسه!آخر سر هم می ره
لباس می خره!! بعد از اینکه لباس مورد نظر رو انتخابکرد...حالا متناسب رنگ لباس،
رنگ آرایش صورتش و تعیین می کنه...اگر هم تویاین مدت قبل از مهمونی، چیزی از
لوازم آرایش مثل لاک و سایه و...کهرنگهاشو نداره رو تهیه می کنه...
حتی مدل مویی که اون روز می خواد داشته باشه رو تعیین می کنه...مثلا ممکنه"
شینیون" کنه یا مدل دار سشوار بکشه...! البته سعی می کنه با رژیم غذاییسفت و
سخت تناسب اندامشم حفظ بکنه... یه رژیمی هم برای پوست صورت و بدنشمی
گیره..! مثل پرهیز از خوردن غذاهای گرم! ماسک های زیادی هم می زاره، ازشیر و
تخم مرغ و هویج و خیار و توت فرنگی و گوجه فرنگی(اینا دستور غذانیستا!!) گرفته تا
لیمو ترش ( این لیمو ترش واقعا معجزه می کنه، به یه بارامتحانش می ارزه!) خوب،
روز موعود فرا می رسه! ساعت 8 صبح از خواب بیدارمی شه( انگار که یه قرار مهم
داره) بعد از خوردن صبحانه، می پره توحموم،...بالاخره ساعت 10 تا 10:30 می یاد
بیرون...( البته ممکنه یه بار همتو حموم ماسک بزاره...که تا ساعت 11 در حمام
تشریف داره!) بعد ازناهار...! لباس می پوشه می ره آرایشگاه، چون چند روز قبلش
زنگ زده و وقتآرایشگاه گرفته برای ساعت 1:30 بعد از ظهر... توی آرایشگاه کلی
نظر خواهیمی کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش بهترتره، هر چی هم ژورنال
آرایشگربنده خدا داره رو می گرده ....آخر سر هم خود آرایشگر به داد طرف می رسه
ویه مدل بهش پیشنهاد می کنه و اونم قبول می کنه!! ساعت 3 می رسه خونه...بعد
شروع میکنه به آرایش کردن...!
بعد از پوشیدن لباس که خیلی محتاطانه صورت می گیره ( که مدل موهاش
خرابنشه) یه عکس یادگاری از چهره ی زیباش می گیره که بعدا به نامزد آینده
اشنشون بده!!
ساعت 8 عروسی شروع می شه...یه جوری راه می افته که نیم ساعت زودتر اونج
ا باشه!!
عروسی رفتن پسرها:
اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگی یا دو، سه ساعت قبل هیچ فرقی نمیکنه!!
روز عروسی، ساعت 12 ظهر از خواب بیدار می شه... خیلی خونسرد و ریلکس!
صبحانه خورده و تمام برنامه های تلویزیون رو می بینه!
ساعت 6 بعد از ظهر، اون هم حتما با تغییر جو خونه که همه دارن حاضر می شن
یادش می افته که بعله...عروسی دعوتیم..!
بعد از خبر دار شدن انگار که برق گرفته باشنش...! می پره تو حموم...
توی حموم از هولش، صورتشم با تیغ می بره...!!( بستگی به عمق بریدن داره، ممکنه
مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسی!)
ریش هاش زده نزده( نصف بیشترو تو صورتش جا می زاره!!)از حموم می یاد بیرون...
ساعت 6:30 بعد از ظهره...هنوز تصمیم نگرفته چه تیپی بزنه، رسمی باشهیا
اسپرت...!
تازه یادش می افته که پیرهنشو که الان خیلی به اون شلوارش می یاد اتونکرده!
شلوارشم که نگاه می کنه می بینه چند روز پیش درزش پاره شده بوده ویادش رفته
بوده که بگه بدوزن..!!
کلی فحش و بد و بیراه به همه می ده که چرا بهش اهمیت نمی دن و پیرهنشو
توکمد لباساش بوده رو پیدا نکردن و اتو نکردن و شلوارشو چرا از علم
غیبشوناستفاده نکرد که بدونن که نیاز به دوختن داره...!
خلاصه...بالاخره یه لباس مناسب با کلی هول هول کردن پیدا می کنند و میپوشه
(البته اگر نیاز بود که حتما به کمد لباس پدر و بردار هم دستبرد میزنه!!) ساعت 8
شب عروسی شروع می شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسی می رسه..!البته
اگر از عجله ی زیادش، توی راه تصادف نکرده باشه دیر تر از این به عروسی نمی
رسه!!
تفاوت پول گرفتن دخترا و پسرا از عابر بانک:
پسرها:
با ماشين ميرن به بانک، پارک ميکنن، ميرن دم دستگاه عابر بانک
کارت رو داخل دستگاه ميذارن
کد رمز رو ميزنن، مبلغ درخواستی رو وارد ميکنن
پول و کارت رو ميگيرن و ميرن
در آينه آرايششون رو چک ميکنن
به خودشون عطر ميزنن
احتمالاً موهاشون رو هم چک ميکنن
در پارک کردن ماشين مشکل پيدا ميکنن
در پارک کردن ماشين خيلی مشکل پيدا ميکنن
بلاخره ماشين رو پارک ميکنن
توی کيفشون دنبال کارتشون ميگردن
کارت رو داخل دستگاه ميذارن، کارت توسط ماشين پذيرفته نميشه
کارت تلفن رو ميندازن توی کيفشون
دنبال کارت عابربانکشون ميگردن
کارت رو وارد دستگاه ميکنن
توی کيفشون دنبال تيکه کاغذی که کد رمز رو روش ياداشت کردن ميگردن
کد رمز رو وارد ميکنن
۲دقيقه قسمت راهنمای دستگاه رو ميخونن
کنسل ميکنن
دوباره کد رمز رو ميزنن
کنسل ميکنن
دوست پسرشون رو صدا ميزنن که کد صحيح رو براشون وارد کنه
مبلغ درخواستی رو ميزنن
دستگاه ارور (خطا) ميده
مبلغ بيشتری رو درخواست ميکنن
دستگاه ارور (خطا) ميده
بيشترين مبلغ ممکن در خواست ميکنن
انگشتاشون رو برای شانس رو هم ميذارن
پول رو ميگيرن
برميگردن به ماشين
آرايششون رو توی آينه عقب چک ميکنن
توی کيفشون دنبال سويچ ماشين ميگردن
استارت ميزنن
پنجاه متر ميرن جلو
ماشين رو نگه ميدارن
دوباره برميگردن جلوی بانک
از ماشين پياده ميشن
کارتشون رو از دستگاه عابر بانک بر ميدارن. (حواس نمی ذار برای آدم
سوار ماشين ميشن
کارت رو پرت ميکنن روی صندلی کنار راننده
آرايششون رو توی آينه چک ميکنن
احتمالاً يه نگاهی هم به موهاشون میندازن
مندازن توی خيابون اشتباه
برميگردن
ميندازن توی خيابون درست
پنج کيلومتر ميرن جلو
ترمز دستی رو آزاد ميکنن. (ميگم چرا انقدر يواش ميره.....)
نظر بدین این یه دستور است...
مطالب مشابه :
آموزش شینیون
حالا از طرف راست شروع کنید و مویی که پوش شده کردن یا سشوار گل عروس شینیون
آموزش شینیون
و راحت تر می شود مو را درست کنید و مویی که پوش شده ٫ اسپره و گل عروس شینیون
بافت - مدل شاخه ی گل رز:
مدل شاخه ی گل دهید تا دیگر مویی برای اضافه کردن در طرفین سر شینیون برای
برخی تفاوت های دخترا و پسرا
تفاوت نیمرو درست کردن شینیون" کنه نظر خواهیمی کنه از اینو اون که چه مدل مویی براش
نکاتی که قبل از رفتن به آرایشگاه عروس باید بدانید !!!
ممکن است نه شما بتوانید منظورتان را درست بیان مدل مویی را در شینیونها و
رمان دردسر فقط برای یک شاخه گل رز
کردم به نسبت اینکه پنجشنبه بود و میبایست شلوغ میشد،شلوغ نبود،دست گل هیچ مویی کردن
دردسر فقط برای یک شاخه گل سرخ 9
ته دلم امیدوار بودم که تو بهم زنگ میزنی هرچند این حس درست هیچ مویی شینیون کرده
لباس عروس
مثلا اگر قرار است شینیون پشت سر و خیلی هر نوع مدل مویی درست با در نظر گرفتن
برچسب :
درست کردن گل شینیون مویی