خیابان ها شلوغ است(به بهانه ی نهمین دوره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی)


(این یک فیلم نامه نیست بلکه طرح اولیه ی آن است و بسیاری ریز دیالوگ ها نوشته نشده است!!!)

1.داخلی. رستوران - شب

حاج مجید و حاج علی در یک رستوران مجلل نشسته اند و با هم قهوه می خورند. هردو ریش دارند و ظاهر مذهبی. هر دو میانسال هستند و همدیگر را حاجی یا حاج علی و حاج مجید صدا می کنند. پشت شیشه ی رستوران سایه ها و هاله هایی از تقریبا ده فقیر کودک و بزرگسال دیده می شود که دست هایشان را روی شیشه گذاشته اند و به داخل رستوران با حسرت نگاه می کنند.

حاج مجید

(با خنده)

          توی این انتخابات دیگه من برنده می شم. هاهاهاه...

حاج علی

(با لحن خنده ی همراه تمسخر)

عمرا اگه من بذارم!

خنده ی آن ها بالا می گیرد.

تصویر به آرامی غروب می کند(دیزالو)...

2.داخلی. اتاق مطالعه باقر - روز

باقر پیر مردی میانسال است. عینک ته استکانی روی چشم دارد و ظاهری مذهبی با ریش و... . پشت میزش نشسته و با استرس فراوان در حال مطالعه و نوشتن است.مرتب سرش را می خاراند، با استرس دست به روی سرش می کشد و سپس به فکر فرو می رود...

3.خارجی. پیاده روی خلوت – ظهر

حاج علی و باقر با هم دست می دهند و بعد از سلام علیک اولیه باقر باعجله و ذوق نوشته هایش را در اختیار علی می گذارد و شروع به توضیح دادن آن ها می کند.

قرار است طرح ها و برنامه های باقر در انتخابات توسط حاج علی مطرح شود!

4.خارجی. پیاده روی شلوغ – عصر

حاج مجید با سیروس رو بوسی گرمی انجام می دهد.سیروس پاپیون به یقه بسته و صورتش هفت تیغ است. سیروس کتابی قطور به حاج مجید می دهد و به او توضیح می دهد که چه شعار های انتخاباتی باید داشته باشد...

5.داخلی. آمفی تئاتر – شب

باقر و حاج مجید و حاج علی در لابی، پشت سن نشسته اند. سیروس در ردیف اول تماشاچی ها است. حاج علی عصبانی است. ناگهان بلند می شود و به لب پنجره می رود. حاج مجید در پی اش می آید. سیگار برگ او را روشن می کند و ...

حاج مجید

(به باقر اشاره می کند)

این اینجا چی می خواد؟!!!

حاج علی

(با عصبانیت)

نمی دونم!!!

حاج علی

(ادامه)

          بهش میگم من هستم. شعارهات رو بده من مطرح می کنم، قبول نمی کنه...

حاج مجید

(با نیش خند)

خوبه سیروس ما نمی تونه شاخ بشه. چون رد صلاحیتش می کنن!!... .

تصویر به آرامی غروب می کند(دبل دیزالو)...

طلوع تصویر(اکستریم کلوز آپ روی مجری برنامه):

مجری برنامه پس از خواندن اشعاری از شاه نامه ی فردوسی در مدح ایرانیان از سه کاندیدا دعوت می کند تا برای سخنرانی تشریف فرما شوند...

از روی سقف سن طناب های سفید زیادی رو به پایین آویزان است که تا 1 متر مانده به کف سن رسیده است.از دور تریبون سخنرانی و مجری در میان خط های زیاد سفید عمودی به چشم می آید...

حاج مجید با دستش طناب های سفید را کنار می زند و به سرعت به پشت تریبون می آید...

.

.

.

حاج مجید

(پس از چند لحظه سکوت پشت میکروفن با فریاد سکوت را می شکند)

          من با خشونت مخالفم... با دیکتاتوری مخالفم، ایرانیان همواره صلح طلب بوده اند و آمال من هم بازگشت به خوی ایرانیست...

حاج مجید

(با بغض)

... خداوند انسان را آزاد آفرید و به نظر من ...

حاج مجید

(با صدای نفسی(فسه))

          حتی اگر دین در برابر آزادی بایستد ستون فقراتش خواهد شکست...

.

.

.

نوبت به باقر می رسد. سالن محو سکوت است... او با کمر گوز کرده و سر به زیر انداخته آرام آرام به پشت تریبون می آید...

باقر بی توجه به طناب های سفید (که از سقف سن آویزان است) به آرامی پیش می آید.طناب ها روی شانه اش کشیده می شوند و پس از مدتی با دور شدن او جدا شده و تاب می خورند... .

sucia_rope.jpg

همه منتظرند و او مشغول ورق زدن نوشته هایش است... مجری برنامه کنج سن ایستاده است... باز هم مدتی می گذرد و باقر مشغول ورق زدن است... مجری رو به باقر دهان باز می کند تا چیزی بگوید که ناگهان:

حاج باقر

سلام...

مجری دهانش را می بندد...

.

.

.

باقر

(ادامه)

          اقتصاد ما متاسفانه اویل انقلاب بیش از حد به سمت اقتصاد سوسیال رفت و امروز بیش از حد به سمت اقتصاد لیبرال... بنده خیلی جهد کردم تا بتوانم برنامه ای دقیق تنظیم کنم که بشود یک اقتصاد میانه و اسلامی را به مرحله ی اجرا درآورد...

تماشاچیان با نگاه های خواب آلود و خسته به سخنان او گوش می دهند...

باقر

(ادامه)

           اقتصادی با محوریت گسترش تعاونی ها و بر مبنای یک نظام نامه ی مالیاتی اسلامی و درست که به وسیله ی آن بتوانیم قوانین مالیاتی را به نحوی تنظیم و اجرا کنیم که کمترین فشار به طبقات مستضعف جامعه وارد بشود و بیشترین فشار مالیاتی به طبقات مرفه جامعه. منتها من تمام سعی خود را کردم که برنامه را جوری تنظیم کنم که مسئله ی مهم کارآفرینی که توسط اقشار مرفه و طبقات بالا اتفاق می افتد دچار خسران نشود... زیرا می دانیم که در آن صورت باز فشار مضاعف به طبقات مستضعف وارد خواهد شد...

.

.

.

حاج علی به نگاه های خسته ی تماشاچیان می نگرد و با خوشحالی لبخند می زند...

تصویر بسیار آرام و با اعوجاج در هاله ای ازنور های زرد روی سن و همراه با ضعیف تر شدن برد صدای باقر محو می شود...

طلوع تصویر(مدیوم شات حاج علی):

حاج علی

... امید و ایمان ... باور ایرانیان... ما به زودی در اوج قلل دنیا خواهیم ایستاد... آینده متعلق به ماست و نه هیچ کس دیگر...

جمعیت با شگفتی به او خیره شده اند و غرق در شادی و رویا هستند...

تصویر روی تماشاچیان است و دیگر صدای حاج علی و هیچ صدای دیگری نمی آید. تماشاچیان همچنان چهره هایی شگفت زده و خندان دارند...

دوربین به آرامی می چرخد و به روی سن می رود. یک گروه بازیگر تئاتر(20نفر)، 10 نفر از راست سن و 10 نفر از چپ سن قطار وار وارد می شوند(در تئاتر شخصیت های مثبت از راست و منفی ها از چپ وارد می شوند). دو قطار حرکات مارپیچی به دور هم و به دور تریبون سخنرانی می کنند. طناب های سفید(که از سقف آویزان است) همه با برخورد آن ها به حرکت می افتند. بازیگران لباس های سفید، زرد روشن و طوسی روشن دارند. مدام پیچ می خورند و می چرخند. در بین آن ها مرد، زن و کودک های سنین مختلف وجود دارد... .

آن قدر در هم پیچ می خورند تا دو قطار دیگر قابل تفکیک از هم نیستند... از این پس افراد از هم جدا میشوند و تک به تک روی سن موج می زنند]این فضا نماد مشهود نبودن حق و باطل است(اوج نفاق). یعنی دیگر مشخص نیست چه کسی از چپ سالن وارد شده و چه کسی از راست[. به تدریج حرکات بازیگران آرام تر وآرام تر می شود تا حدی که آنها آرام راه می روند...

نور صحنه و سپس نور دوربین به تدریج گرفته می شود و همه جا سیاه می شود...

پایان


مطالب مشابه :


پزشکان متخصص و جیب خالی ما

ماد (تریبون سقز) - از پزشکان متخصص به خدا پناه میبرم! - درنگی بر دیده‌ها و شنیده‌ها




رحمن زمانی رئیس گروه مالیاتی اوز درگفت وگو با عصر اوز:

عصراوز - رحمن زمانی رئیس گروه مالیاتی اوز درگفت وگو با عصر اوز: - - عصراوز




کمربندی دوم قبل از کمربندی اول!

ماد (تریبون سقز) - کمربندی دوم قبل از کمربندی اول! برچسب‌ها: سقز, بلوار امور مالیاتی,




سازمان امور مالیاتی ابلاغ کرد: جداول نحوه محاسبه مالیات حقوق در سال ۹۴

صفاي دوستان.آموزگار - سازمان امور مالیاتی ابلاغ کرد: در تریبون معلق شده سخت




چرا و به چه دلیل باید مردم یزد مالیات بدهند!؟

مالیاتی که جلسه داشت و با راهنمایی رئیس دفتر، با رئیس شهرستانها شروع به صحبت کرده و گفتیم




خیابان ها شلوغ است(به بهانه ی نهمین دوره ی انتخابات مجلس شورای اسلامی)

اقتصادی با محوریت گسترش تعاونی ها و بر مبنای یک نظام نامه ی مالیاتی تریبون سخنرانی می




کارت ورود به جلسه آزمون استخدامی تامین اجتماعی

سازمان امور مالیاتی تریبون مستضعفین




برچسب :