معماری وهنر اسلامی

 

به نام خدا

 

چند رنگی ومنشأهای آن

زمانی که به معبد های مصری ، دیوارهای شهر بابل یا زیگورات ها، قصرهای کنزوس، ویا بناهای تاریخی یونان

می اندیشیم ،متوجه می شویم که در طول تاریخ معماری ،همیشه از رنگ استفاده شده است.

نخستین نمونه شاید تزئین آرامگاه زیرزمینی جسر در سقز در سال 2700قبل از میلاد باشد که با اتاق های پوشیده از  تخته های  آبی –سبز جلا داده شده اند. در بابل نیز دروازه ی اشتر دارای شیشه های براق است. هخامنشیان در شوش در قرن شش قبل از میلاد در گچکاری های سرامیکی براق برای به تصویر کشیدن خدایان و یا اعضای گارد شاهنشاهی مهارتی بالا به کار برده اند. در قسطنطنیه ، پس زمینه ی طلایی موزاییکهای مجازی ، طاقچه ها را برجسته تر و درخشان تر نشان می داد. موزاییک های بیزانس در دنیای اسلام نیزظهور پیدا کردند و در تزئین های دوران بنی امیه در اورشلیم ودمشق مورد استفاده قرار گرفتند.

هنر سفالگری اولین باردر دوره ی عباسی ظهورپیدا کرد. شواهد جالبی از نویسندگان عرب به دست آمده :السعودی در کتاب علفزار طلایی در اواسط قرن 10 میلادی طاقی سبز رنگ را در بغداد ذکر می کند، در 903 میلادی ابن رشد اشاره به این موضوع می کند که گنبد مسجد بزرگ بغداد کاملاً پوشیده ازآجرهای لاجوردی رنگ است، هم چنین در قرن 10 میلادی ابو یقوبی مناره های سبز رنگ بخارا را ستایش می کند ویاقوت جغرافیدان در سال 1226میلادی به مقبره بنا شده در سال 1157 میلادی با گنبد آبی اشاره می کند.

توسعه در سفالگری مرتبط با کوزه گری است. قبل از پایان هزاره اول قبل از میلاد تکنیک های پخت سفال در ری، نیشابور وسمرقند واندکی بعد در گرگان وکاشان مورد استفاده قرار گرفت.

شهر کاشان با داشتن شیوه های سری در تولید کاشی های براق دارای قدرت انحصاری در این زمینه بوده است. در واقع واژه فارسی کاشی (مخفف کاشانی) واژه ای متداول بود برای کاشی های رنگی که در مناره مساجد به کار می رفت. شواهد موجود در استفاده از این کاشی ها به قرن 13میلادی بر می گردد.ابن بطوطه در بیان خاطراتش ، از استفاده "کاشی" در مکان هایی مانند بین النهرین ، اصفهان،تبریز ومشهد نام می برد،که این کاشی ها از شهر کاشان به نقاطی دور دست مانند قاهره ودمشق صادر می شده است. جان سوستیل در مطالعاتش درباره کاشی های اسلامی میگوید: کاشی گران کاشان هم کاشی هایی را که برای فضای ساختمان ها استفاده می شد وهم کاشی های تزئینی را امضا و تاریخ گذاری می کردند که از این  لحاظ ما نه تنها بخاطر ارزش هنری آنها بلکه به خاطر ارزش هنری آنها بلکه به خاطررویدادنگاری نیز وام دار آنها هستیم.

شیوه ی درخشان نگاری با استفاده از فلز براق که برای محراب خیلی مورد استفاده قرار گرفت در دوره سلجوقیان ویاخوارزمشاهیان گسترش وتوسعه یافت. در این دوره کاشان پیشگام در زمینه تولید کاشی های تزئینی بود وحتی پس از حمله مغول نیزاین انحصار ادامه داشت. کاشی ها با جلایی رنگین کمانی که در اثر بخار اکسید بر سطح کاشی در مرحله بلور شدن اتفاق می افتد متبلور می شدند ، این تکنیک که با نام" کوره کاهش سر بسته " معروف است بسیار مورد استفاده قرار گرفت به ویژه در اماکن متبرکه ، مانند بی بی فاطمه در قم به سال 1208 میلادی ویا در حرم امام رضا در مشهد به سال 1215 میلادی. شیوه های چند رنگی شامل استفاده از قطعه های شکلی برای تولید کاشی های موزاییکی در تیموریان گسترش یافت. می توان در مناطقی مانندسمرقند،بخارا،اصفهان ومرکز ایران با نگاهی موشکافانه به بررسی وتحقیق در این زمینه پرداخت.

هنر سفالگری به سرعت در دنیای اسلام گسترش یافت. همچنین از طریق جاده ابریشم ،ایران ومناطق مجاور آن با چین در ارتباط بودند. در چین نیز هنر سفالگری در زمان فرمانروایی سلسله ی تانگ(907-618) وسانگ(1279-960) به اوج شکوفایی خود رسید.همچنین در زمان عباسی،سفال گران عرب وصنعتگران ایرانی فلات مرکزی به مهارت های فنی چشمگیری دست یافتند: توسعه ظروف لعابدار سفالین،دوباره حرارت دادن ،همچنین مینایی کردن در کوره های در بسته برای چند رنگی کردن از پیشرفتهای تکنیکی در این دوران بودند:همچون جام معروف"سه رنگ"که سرآمدهنر سفالگران نیشابور بود.

شهر نیشابور در خراسان، با واقع شدن در جاده بین المللی ابریشم ،یکی از مراکز اصلی تولید سفال های اسلامی تا قبل از هجوم مغول ها در سال 1221میلادی بوده است. دیگر مراکز این هنر همچون ری،گرگان،سمرقند،آمل،ساری،همگی در شمال وشرق ایران واقع بودند. خلاقیت های بدیع ساختاری و نوآوری بی پایان تزئینی در کارهای تولید شده بین قرن 9 تا اوایل قرن 13 میلادی که بر اساس آزمایش گری و تجربه ی ساختارهای نو بود،در دوره ی عباسی وبعد از آن ادامه یافت که شامل توسعه جلا دادن با اکسید قلع و جلای رنگارنگ بود. برخی از شیوه های تزئینی که همزمان در چین نمونه های مشابه آن نیز هست،با دارا بودن طرح های انتزاعی ،چکه چکه ها ،پاشیدن ها، خال خال ها و سایه روشن ها بطور شگفت آوری مدرن به نظر میرسند.

ظروف وکوزه هایی با زمینه ی سفید ونوشته های براق با حروف بزرگ مشکی در لبه طرح، از آثار مهم نیشابور و سمرقند در قرن 10 میلادی هستند. این آثار در نهایت زیبایی و ظرافت یادآور نوعی از معماری تز ئینی هستند که در آن نوشته ها عنصر اصلی در زیبایی والهام بخشی است. در اواخر دوره سلجوقی در طراحی کوزه ها وظروف منقوش به طور فزاینده ای از سبک چینی استفاده شده است.طرح ها با استفاده از روش میناگری تولید می شوند، در این روش حرارت کم ویا لعاب حرارتی ،طرح ورنگ هارا استحکام می بخشد.این نوع مجازی از تزیین همزمان با پیدایش اولین کتاب های تصویر دار است. و حاکی از توسعه و گسترش نقاشی – خط قبل از دوره مغول ها است.

با پیشرفت وگسترش چند رنگی در کاشی های لعاب دار وسفال های تزئینی ،پیوندی بین معماری اسلامی وسفال گری ایجاد شد. پیوند های مشابهی نیز بین سفالهای نقشدار ودست نوشته دار با پارچه های بافتنی وفرش دیده می شود. در مجموع می توان رشد وتوسعه ی یک سبک واحد در ایران با دامنه ی تأثیر گذاری گسترده را مشاهده کرد که در بین قرون 10تا13 میلادی بیان گر یک حرکت عظیم هنری فرهنگی است. بی تردید این دوره ،دوره ی طلایی هنر وفرهنگ ایرانی است. در دوره های تحت فرمانروایی طاهریان ،صفویه، آل بویه، غزنویان،سامانیان،سلجوقیان و خوارزمشاهیان ،ایران شاهد حضور چهره های بزرگی بوده است که این افراد توسعه دهنده شکوفایی وتولد مجدد فرهنگ وهنر ایران زمین   بوده اند.

پیشگامان تجدید حیات ملی

حرکت عظیم فرهنگی در بین قرون 10 تا 13 میلادی نتیجه کار یک ویا دو شخص نبود،بلکه با وجود عده زیادی از صاحبان اندیشه در زمینه های هنری،علمی ،فلسفی وادبی وبا وجود کشمکش های سیاسی ونبرد با اقوام مهاجم انجام گرفت. نامهای بزرگی همچون ابن سینا ،فارابی ،غزالی ،نظامی ، سعدی، خواجه نصیرالدین طوسی وسهروردی که بعضی هنوزهم در غرب مشهور هستند،مربوط به این دوران می باشند.

فارابی(950-870 م)فیلسوف اهل طوس عقیده داشت که ارسطو وافلاطون سر چشمه ی علم ازلی بوده اند. او به دو زبان فارسی وترکی مسلط بود ولی از زبان عربی برای بیان نظراتش در مورد مدینه ی فاضله استفاده می کرد،که این نظرات شامل چند بخش ماوراءالطبیعی،کیهانی وسیاسی بود.

فارابی معلم ابن سینا بود. ابن سینا پزشک وفیلسوف بود. او اهل بخارا بود،بر علوم زبان خود به سرعت مسلط شد وبا استفاده از آثار ارسطو وبا افزودن بر کارهای "گالن"کتاب قانون در طب را نوشت که به لاتین ترجمه شد وتا قرن 17میلادی نیز مورد استفاده قرار گرفت. اوآثار فلسفی خود را به زبان عربی و فارسی بیان می کرد. محوریت آراء او بر روی جدایی بدن از روح وماوراءالطبیعه بر اساس آگاهی عرفانی از خود و جهان بود. این گرایش عموماً ایرانی در عرفان سهروردی(1191-1155میلادی)نیز که از طرفداران افلاطون است مشهود است. سهروردی عارفی اشراقی بود ودر اصفهان وبغداد زندگی می کرد ودر حلب(از شهر های سوریه) به خاطر عقایدش محکوم به مرگ شد. او عقاید خود را بر اساس عقاید افلاطونی ها (سلسله الهی)گسترش داد ونظریه او در زمینه شهود عرفانی زیر بنای بسیاری از تفکرات شیعه است. عالم دینی وایرانی غزالی(1111-1058) متولد طوس بود،در دستگاه نظام الملک به منصب قضاوت رسید ومسلط به علوم قرآنی بود. او دین را به عنوان درمانی برای بیماری بی ایمانی می دانست وهمانند بسیاری از ایرانیان عرفان را صراطی به سوی حکمت می دانست.

در میان دانشمندان حکیم عمر خیام (1122-1047 میلادی)از معروف ترین ریاضیدانان ،ستاره شناسان وشاعران ایرانی است. از آثار معروف او رباعیاتش می باشد. او در نیشابور متولد شد ودر شهرهای اصفهان و سمرقند سکنی گزید ودر پی اصلاح ساختار تقویم ایرانی بود. در ریاضیات مطالعات خوارزمی در زمینه جبر را ادامه داد وارتباط جبر وهندسه وهم چنین ریشه اعداد ومعادلات درجه 3 را مورد  بررسی قرار داد.

ستاره شناس وریاضیدان ایرانی معروف دیگرخواجه نصیرالدین طوسی بود ودر بغداد از دنیا رفت. او عهده دار ساخت ونظارت بر رصد خانه مراغه در سال 1259میلادی بود. وی علاقه مند به فلسفه وعلم نجوم بود وبسیاری کتب کلاسیک عهد قدیم را به فارسی وعربی ترجمه کرد.

در میان شعرای ایرانی، نظامی(1209-1140)جایگاه ویژه ای دارد. او اهل آذربایجان بود. ودر آثار خود عرفان را به زبان آسان وهمه فهم بیان می کرد.در اثر"خسرو وشیرین" به بیان اساطیر ساسانی می پردازد، وعشق میان یک شاه ایرانی ویک شاهزاده خانم ارمنی را به تصویرمی کشد. در "اسکندر نامه" شخصیتی جسور وفرمانروایی مقتدر با قدرت های ماورا الطبیعی را به تصویر می کشد.

سعدی (92-1113میلادی)در شیراز دیده به جهان گشود ودر بغداد به تحصیل پرداخت. در کتاب گلستان او گرایش به عرفان مشهود است. سبک وساختار کار او فارسی کهن را به اعلا درجه توانایی شاعرانه رساند.

در سرآغاز قرن 13 وهمزمان با شروع هجوم مغول ،ایران ،به حد بالایی از تجدید حیات خود رسیده بود. کشور در کنار فرمانروایی عباسیان به استقلال دست یافته بود،زبان فارسی با وجود استفاده از متون عربی به عنوان زبانی مستقل وهم تراز عربی شناخته شده بود وتوانایی آفرینش متون ادبی فاخر وشعر ملی را داشت،در معماری نیز سبک منحصر به فردی با دامنه نفوذ واثر گذاری زیاد که در اکثر بناهای کشور مورد استفاده قرار می گرفت،بوجود آمد.در این دوره هنر نگارگری متأثر از فرهنگ شیعی است.

حیاط چهار ایوانی ومدرسه:میراث ایرانی

دز ایران ،اشتیاق سلطان های ترک در بررسی دقیق بیانات قرآن به گوناگونی مدرسه ها ویا همان مدارس قرآنی منتج شد. در ابتدای دوره سلجوقی ،مدارس ،با الگو برداری از حیاط مساجد ایرانی شامل چهار ایوان دوتایی می شوند.اندکی بعد عالمان سنی در یک حرکت مذهبی این مدارس را در جهان اسلام گسترش دادند،که نشان از کاربردی بودن بالای این نوع از معماری داشت. همان طور که می دانیم چهار فرقه ی اصلی در تسنن وجود دارد که شامل حنفی،حنبلی،شافعی ومالکی می شود،ساختار مدرسه با ایوانهای چهارتایی در واقع باعث نوعی همزیستی وتعامل میان عالمان مذهبی می شد. این سبک ایرانی گسترش فراوانی یافت، به طوریکه حتی در عمارت های غیر مذهبی هم مورد استفاده قرار گرفت.

در بین النهرین،مدرسه ی المستنصر در بغداد که در سال 1226 میلادی توسط خلیفه المستنصر ساخته شد، نمایانگر  نمونه ای از طرح چهار ایوانی در اطراف حیاط با دو ردیف گذرگاه است، که نشان از نفوذ ایرانی ها بر آخرین وبزرگترین سلسله ی عباسی ها قبل از تاراج مغول ها و کشته شدن خلیفه در سال 1258 میلادی دارد. در حوالی شرق ترکیه که تحت فرمانروایی ترک های سلجوقی بود، مدرسه ای با نام شیفته منار در سال 1253 میلادی در ارزروم ساخته شد که از سبکی ایرانی پیروی می کرد وچهار ایوان با طاق های نوک تیز رو به داخل تزئینات روی دو طبقه آن را شامل می شود.فقط مناره ها با شیارهای نوک تیز آجری و تزئین آن ها با جا گذاری سرامیک های آبی ،در ردیف سبک ایرانی قرار می گیرند.در دوره ی مملوک ها در سال 1307 میلادی در قاهره سلطان بابرالقاشنکر دوم دو مدرسه-خانقاه ساخت،که با ترکیب مدرسه وخانقاه در سه بخش همراه بود.در ایوان بزرگ در محور طولی سرپناهی عظیم در زیر طاقهای قوسی نوک تیز با استفاده از سنگهای تراشیده شده ایجاد شده است.ایوان های کناری با طاقی سه وجهی ودوستون برای نگه داشتن تیر سر در تنها جنبه ی تزئینی دارند. یکی از بهترین نمونه های مدرسه های چهار ایوانی در دوره ی مملوک در سال 1356 میلادی با خلاقیتی بی نظیر توسط سلطان حسن تنها اندکی پس از طاعون ویران کننده قاهره ساخته شد. این عمارت عظیم تمام سنگ دارای چهار راهرو بزرگ طاق قوسی نوک تیز به ارتفاع 26 متر است. این شیوه معماری در مقیاسی کوچک تر در مدرسه بارکوک در خیابان اصلی قاهره و مدرسه شریعت الموعظ در سال 1384 میلادی نیز بکار گرفته شد.

آخرین نمونه از این نوع طراحی حیاط شکوهمند شیرهای قصرالحمرا ساخته شده در دوره ی نصریه در سال 1362 میلادی است که بیانگر تنوع در استفاده از این سبک است. این عمارت با گنبدی بزرگ در انتهای حیاط وفضای های کناری با طاقهای مزین تالار دو خواهر ،تالار ابن سراج با طراحی ضبدری وباغی با الگوبرداری از چهار باغ ایرانی وترکیبی از حیاط مساجد بنا شده است که منبع اصلی این ایده فصر غزنوی در بازار لشکری افغانستان در قرن 10 میلادی است که بدین طریق از غرب دور در اندلس انعکاس پیدا کرده است.              

                                                                                         پایان

                                                                                                برگرفته از مجله معماری محوطه


مطالب مشابه :


معرفي مركز آموزش عالي علمي كاربردي فرهنگ وهنر شماره 1 مازندران

معرفي مركز آموزش عالي علمي كاربردي فرهنگ وهنر کتابخانه دیجیتال دانشگاه علوم پزشکی بابل




علمی کاربردی مازندران---- معرفی ریاست محترم دانشگاه علمی کاربردی استان مازندران

دانشجویی،فرهنگ دانشجویی،ارتباط تدریس در دانشگاه پیام نور بابل ،ساری ،بهشهر




معماری وهنر اسلامی

زمانی که به معبد های مصری ، دیوارهای شهر بابل یا زیگورات وتولد مجدد فرهنگ وهنر




خودکشی فرهنگی (آغاز سلسله بحث های درباره ایران باستان)+ پاسخی به شاگردان مکتب پان ترکسیست

فرهنگ وهنر ایرانی - خودکشی فرهنگی یونانی است بیست سال در ایران و بابل بسر می برده است.




‌اطلاعيه ‌سازمان‌ سنجش‌ آموزش‌ كشور

بابل- آمل- محمود آباد- قائمشهر) مركز آموزش علمي- كاربردي فرهنگ و هنر واحد شماره 4




ششمین فراخوان منطقه ای مقاله مازندران شناسی

5- نقش ادبیات ،فرهنگ وهنر ومیراث فرهنگی بومی بابل ، شهرک طالقانی ، طبقه پایین




کمبودهای زیرساختی فرهنگی مازندران به وزیر ارشاد اعلام شد

مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالان عرصه فرهنگ وهنر وضعیت خطرناک بابل




تاریخ ادبیات1بخش3

رهیافتی به فرهنگ وادب وهنر ایران از ملت هاي مصر، کلده، آشور، بابل و ايران وام گرفتند




برچسب :