رمزگشایی شیرهای سنگی (قوچ های سنگی )
در ابتدای امر عقاید و باورهایی که بین مردم رایج شده است را عنوان کرده سپاس به بیان حقایق و رمزگشایی آن خواهیم رسید.
قسمت اول :عقاید و باورهای عامیانه
داستانهای عاميانه آمده که در طول استلای مغولها آنها
برای نگهداری از اموالی که به غارت و جنگ از مردمان مختلف ساير کشورهای
جهان بدست می آوردند امنايی را تعيين ميکردند و به آنها خوب رسيدگی
ميکردند تا احتمال دزدی را در آنها از بين ببرند و سپس گنجینه ها وخزاين
را باحضور آنها در جای امنی دفن کرده وآنها را به نظارت ونگهبانی پنهانی
دفاين خود می گماشتند و اين مناسب از پدر به فرزند می رسيد و ايشان و
خانواده هايشان مادام العمر در کنف حمايت مغولان بودند .نسل اندر نسل)
وزمانی که يکی از آنها می مرد مسئوليتش به فرزندانش می رسيدکه البته با
درايت خواجه نصيرالدين طوسی و متفکران ديگر مديريت می شدند تا اموال به هدر
نرود.
واما قوچهای سنگی نمادی برای
برکت بوده اند و به قولی درون آنها جواهرات بسيار پر بها جاسازی ميشده ودر
سر هر کوی وبرزن قرارداشتند ولی مردم به تبع اعتقاداتی که داشتند: فکر
ميکردند کسانی قادر به استفاده از آن هستند
که کليد اينها را داشته باشند نا گفته نماند که در روی سينه اينها جايی
برای داخل کردن کليد بوده ولی کليد آنها نزد اولياء الله بوده وبس وکسی غير
از آنها ويا کسی بدون اجازه آنها اقدام به گشودن ويا انهدام آنها می کرد
دچار نوعی بيماری اعلاج می شد ودرعرض چندروز ميمرد و آبرويش می رفت لذا
مردم به فکر شکار آن هم نبودند حتی حمايت هم ميکردند تا کسی به آنها تعدی
نکند واگرهم کسی ادعا ميکرد که اذن از معصوم دارد مطمئنا دچار گرفتاريهايی
ميشد که رسوا می شد وجان خودرا ميباخت.
بعضيها هم گفته اند اين قوچها توسط کاهنان برجسته قوم
مغول ( شمنها ) نفرين می شدند تا از تعرض ديگران درامان بمانند وفقط کسانی
که به رموز جادويی که در آنها بکار رفته بود آگاهی داشتند نمی توانستند
آنها را باز کرده از اموال و جواهرات آن استفاده نمايند به هر حال سالها
با اين حرفها مردم از نزديک شدن به آنها خوداری کرده بودند ولی معلوم شد
که اين تلسمات در مردم قرن بيستم اثر نکرده و تعدادی از آنها به غارت
رفتند وفقط چند تا (شاید چهار یا پنج عدد) باقی مانده است.
لازم
ميدانم به اطلاع برسانم که از اين مجسمه های قوچ بر سر مزار بزرگان هم
بعنوان سنگ قبر استفاده می شده ولی آنها محتوايی نداشته است ومردم از اين
موضوع هم باخبر بودند.
قسمت دوم:آشکار و شفاف سازی حقایق و رمز گشایی
حاصل مطالعات و مصاحبه های میدانی را می توان در چند موضوع خلاصه کرد که عبارتند از؛
۱)قدمت قوچ های سنگی به دوران اساطیری ارتباط پیدا می کند و ربطی به آق قویونلوها یا قارا قویونلوها ندارد.
۲)با توجه به اینکه از دوران قدیم قوچ ها توتم و نماد
قدرت شمرده می شدند ،وجود آن ها در هر نقطه ای نشان از اهمیت آن محل دارد
که نیاز به نیروی مرموزحفاظتی آن ها داشته است
.۳)قرار دادن قوچ ها در گورستان ها برای راندن ارواح خبیثه و شیاطین از آن محل ها و حفاظت از ارواح پاک مردگان بوده است
.۴) قوچ ها عمدتا روی به شرق و محل طلوع خورشید داشتند که محتملا با کیش مهر پرستی بی ازتباط نمی باشد.
۵)در آخرین چهارشنبه ی هر سال مراسمی آیینی در اکثر
گورستان ها برگزار می شد که عمدتا برای باروری و در امان ماندن از هر نوع
بیماری تا سال بعد سه بار از زیر شکم قوچ رد می شدند و لازم به ذکر است که
در این مراسم نیز رد پای احترام به بزرگ ترها را می توان مشاهده کرد.
۶)قوچ نماد قدرت و باروری شمرده می شد که این امر در
داستان ها و فولکلور اقوام ترک زبان به وضوح مشهود است به عنوان مثال؛
قوچاق نبی،قوش کور اوغلو یا قوچ ایگید و احتمالا قرار دادن تندیس آن بر
روی مزاری،نشان از قدرت بازو و پهلوان بودن شخص صاحب گور می توانست
باشد...
۷)قدمت قوچ ها را در سر ستون های تخت جمشید به وضوح می
توان دید به این معنی که می باید قدرت مرموز قوچ برای هخامنشیان شناخته
شده و قابل باور بوده باشد تا در سر ستون ها از آنها استفاده شده باشد.
۸) قوچ های سنگی یکی از بی شمار آثار هنری و پیکر
تراشی نیاکان ما به حساب تواند آمد که در روزگاران بسیار دور و دراز با
دقت و ذوق بسیار تراشیده شده اند و نشان از رشد هنر حجاری در سرزمین
باستانی ایران دارد و ...به امید حق تکمله ی مبحث در آینده به اطلاع علاقمندان خواهد رسید.۹
)در ورودی های گورستان و برروی مزارها نیز گذاشته می شده است.
نماد قوچ در هنر شرق و غرب قوچ(Ram): معاني سمبليك: آرامي، باروري، تحمل، تواضع، خورشيد، دانايي، رام كردن، صلح، محافظت، مولّد حرارت، نيرومندي و وقار مي باشد.
باورهاي قومي و اساطيري: اولين علامت منطقه البروج
(ماه فروردين)، از اين رو، سمبل افكار نو و طلوع دوره جديد است. در نشان
هاي نجابت خانوادگي، علامت درك يا رهبر مي باشد. در اساطير، ايزدان قوچ
برابر با خدايان گاو نر بوده اند
در ايران، نشان امپراطوري ايران، سمبل مردانگي و يكي
از ده حيوان در بهشت مسلمانان است. شاخ قوچ نيز نماد آفرينش، شعاع نور،
جنگ و خشونت مي باشد.10 قوچ يكي از شكلهاي جانوري عمده كه در آنها،
خدايان وابسته به زايش و باروري در خاورميانه، يونان، مصر باستان مورد
پرستش بود.
تصاوير قوچ از3500ـ3000 پيش از ميلاد، در پرستشگاه
مادر، الهة سومري و همچنين ساخته از فلزات گرانبها، در گورهاي سلطنتي در
اور ur، حدود2500 پيش از ميلاد، يافت شده است. عصايي سلطنتي با دسته اي به
شكل سر قوچ، صفت ويژة انكي Enki (ــــ اِ آ EA)، خداي آب تازه در نزد
سومري هاي بود.
مردم بابل اين حيوان را به
عنوان كفاره ی گناهان ملت در جشن هاي سال نو نثار مي كردند؛ در مصر
باستان، تجسمي از روح. گاهي خدايان چهار عنصر آب (osiris)، آتش (Amen-Ra)،
زمين (Qeb)، و هوا (shu) به شكل قوچ ظاهر ميشدند. اصل و نصب، رامسس
(Rameses)، »بلوس« بود.12 مصر، چندين قوچ ـ خدا داشت، و در هر كدام از
آنان داراي پرستشگاه ويژة خود بود. احتمالاً قديمي ترين آنها هاخنوم
(khnum) نام داشت. آفريننده اي كه او را با سر قوچ تصوير ميكردند و تنديس
انسان را بر چرخ كوزه گران مي ساخت. مراسم پرستش او در الفانتين مصر،
جايي كه قوچهاي موميايي شده است، شايد اصل و منشايي پيش ـ سلسله اي داشته
باشد. هريشاف (Heryshaf) خداي باروري و حاصلخيزي، كه در مصر ميانه مورد
پرستش بود يك خداي كهن ديگر با سر قوچ است. شايد نيز اين خدا تاج اوزيرس
را بر سر داشته باشد. هر دو شاخهاي او از هر دو سو كشيده بود. رع، خورشيد
ـ خدا، به همين صورت نشان داده است. آمون، بالاترين خداي مصري، كاملاً به
شكل قوچ بود و به وسيلة شاخهاي متمايل به پايين مشخص مي شد (پس از
دوازدهمين سلسله).13 در اساطير يونان، منجي »اوديسه« (odysseus) و
»فريكوس« (phtixus) است. حيواني كه در پيشگاه »آتنا« (Athena)، »پوسيدون«
(poseidon)، »زئوس« (zeus) قرباني مي شد. در اساطير minoan (مربوط به تمدن
باستاني جزيره كرت) قوچ خداي فزوني سال و بز خداي افول سال محسوب مي شد.
كوبله مادر ـ الهه ، در مراسم كريوبوليوم (Criobolium)
قرباني مي شود خونش نيروي حياتي و جاوداني مي بخشيد. در آيين هندو مركب
»آگني« (Agni) در زبان سانسكريت واژه قوچ به معني شوهر و مرد ميباشد.
در هنر شرقي، تصوير قوچ نسبتاً
نادر است. يكي از قديمي ترين تنديس هاي شناخته شدة شيوا (سده اول ميلادي)،
او را در حال ايستاده با اينكام نشان مي دهد، كه قوچي را به دست گرفته
است. گاهي از آن، در ريگ ـ ودا به عنوان مركب آگني ياد مي شود. همراه با
بز نر، به عنوان يكي از دوازده شاخه زميني تقويم چيني به كار مي رود و
نماد بازنشستگي سعادت آميز است. در منطقه البروج غربي ها، قوچ به صورت برج
حمل است كه به صورت قوچي تصوير مي شود.
مطالب مشابه :
رمزگشایی شیرهای سنگی (قوچ های سنگی )
گنج یابی وکشف عتیقه ها - رمزگشایی شیرهای سنگی (قوچ های سنگی ) - گنج یابی
قوچ های سنگی و باورها
اندیشه - قوچ های سنگی و باورها - فرهنگی، ادبی، تاریخی، هنری،طنز - اندیشه
متولدین فروردین، نماد: حمل
لیلیوم - متولدین فروردین، نماد: حمل - این جا همه چی درهمه! چرا که نه؟؟؟ - لیلیوم
معرّفی نمادهای شیطان پرستی
این شکل نماد اصلی فراماسون ها می باشد که در آن پرگار و گونیای برعکس که علامت بنّایی است وجود
نماد های هنری ترکمن نویسنده : جمال الدین توماج نیا
قوچوق یا شاخ قوچ يكي از رايجترين نقوش مورد استفاده در نماد ، فرش ترکمن ، قوچ ، شاخ
مرد متولد فروردین، نماد : حمل
مرد متولد فروردین، نماد : قوچ منفي مثل طاووس با ادا و اصول راه مي رود و حتي معشوقه را هم
برچسب :
نماد قوچ