خودکشی فرهنگی (آغاز سلسله بحث های درباره ایران باستان)+ پاسخی به شاگردان مکتب پان ترکسیست
آیت الاه جوادی عاملی : این کشور را ندای یا حسین نگاه داشته هست نه ای ایران ای مرز پر گهر
آغازاحداث و بهره برداری سد سیوند =غرق شدن آرامگاه کوروش آسیب رساندن
آسیب گروه فیلمبرداری به کارگردانی حسن فتحی به مجسمه پر افتخار هخامنشی و............................................................................ ...............................................
با درود بر همه دوستان نازنین امروزه در حالی که ایرانیان به جستجوی بن مایه های
فرهنگی خود هستند و میخواهند بن مایه های فرهنگی خود را اززیر خروارها خاک
بیرون بکشند عده ای تازی صفت سخت آشفته شدند و به جلو رانده شده ان به
همین دلیل هست که در عرض مدت اخیر با انبوهی اخبار از مبارزه علیه فرهنگ و بن
مایه های ایرانی را به خصوص در وادی هنر شاهد هستیم حذف شدن جشنواره ایران
زمین (جشنوار ای برای پاسداشت ارزشهای فرهنگی) و رد نمایشنامه هایی که به
نوعی به فرهنگ و تاریخ ایرانی اشاره دارد از این نمونه هستند نمونه آشکاری که خود
من شاهد آن بودم تاخیر 7 ما ه اکران نمایشنامه ای هست که خود من دستیاری
کارگردانی آن را ب عهده داربودم پاسخ آخر مسئولین به گلایه های ما این بود که " اگه
میتونیداین نمایشنامه رو به نحوی به عاشورا ربط دهی یا از عناصر اسلامی درون آن
استفاده کنید " شوربختانه به دلیل از بین رفتن کتب ایرانیان در حملات خانمان سوزی
مانند اعراب یا مغول ما از بسیاری از دستاوردهای فرهنگی نیاخاک اهورایی خود
محروم شدیم که این دستاویزی شده هست تا برخی تازی پرست که هراسان از
آشنایی جوانان این مرزو بوم با تمدن درخشان خود هستند با یاوه سرایی به کل منکر
فرهنگ ایرانی شوند ودم از تمدنی زنند که روزگاری سبب به آتشت کشیدن کتابها و
بردگی مردان این سرزمین شد شوند وقاحت برخی تا جایی پیش میرود که حتی
وجود عینی نشان تمدن درایران مانند آرامگاه کوروش بزرگ را بر نمیتابانند و سعی در
از بین بردن این نشان فرهنگی دارند به راستی در این سرزمین تازی زده ما چه
میگذزد خودکشی فرهنگی تا این حد؟ قسم به نام پاک این سرزمین که هرگز ملتی
همانند ما پیدا نمیشود که اینگونه با دستان خود تبربر ریشه خود زند آیا دانش در ایران
باستان مفهوم خاصی دارد ؟ اگر مهد تمدن بودیم چرا سند مکتوبی از ایران قبل
اسلام نداریم آیا واقعا ما با داشتن اسلام نیازی به فرهنگ خودمان نداریم و آیا راه
نجات ایران وایران صرفا در گسترش فرهنگ اسلامی و یا به قول آقای مطهری در تمدن
اسلامی هست وآیا اسلام سبب رشد اخلاقی علمی و فرهنگی ما شده هست ؟
من در چندین نوشتار مجزا با استناد به منابع کاملا معتبرتاریخی چه در رابطه با ایران و چه در رابطه با اسلام مانند تاریخ طبری و نخستین نوشتارهای اسلامی مانند قران و
نهج البلاغه و همچنین نوشتارهای دانشمندان بزرگ معاص ر به بررسی این مسئله
خواهم پرداخت نکته بسیار مهمی که باید در ابتدا به این نکته اشاره کنم این هست که این نوشتار و نوشتارهای بعد به هیچ وجه جهت گیری سیاسی و یا مذهبی
خاصی ندارند وصرفا گامیست در جهت آشنایی هر چه بیشتر با فرهنگ این سرزمین کهن به طورکلی تاریخ ایران را میتوانبه دو بخش قبل از اسلام وبعد از اسلام بخش
بندی کرد تاریخ ایران قبل ازاسلام همواره مورد مطالعه مورخین زبانشناسان و
دانشمندان مختلف بوده وهست در رابطه با تاریخ ایران قبل از اسلام تقریبا تمام
دانشمندان در یک نکته اساسی نظر مشترکی دارند و آن این هست که ایران ویونان
اولین بنیانگذران فرهنگ وتمدن در جهان بودند و به طور کلی بنمایه های فرهنگی
جهان را باید در تمدن ایران و یونان باستان باید جستجو کرد حتی بسیاری از
اندیشمندان مانند گیریشمن پا رافراترگذاشته اند وحتی دانش در یونان باستان را بر
گرفته از ایران به خصوص پس از حمله اسکندر به ایران میداننند من در دو بخش 1-
دانش در ایران باستان و 2-بن مایه های فکری و تاثیر آن در تمدن جهان به خصوص
بحث ادیان به بررسی فرتورها از تمدن کهن ایرانی میپردازم سپس به چگونگی ورود
اسلام به ایران و تاثیر اسلام در ایران خواهم پرداخت و همچنین با استناد به
نوشتارهایی از اساتیدی مانند معین زاده به موشکافی این پرسش خواهم پرداخت
که آیا دانشمندان پس از اسلام هماند خیام محصول تمدن اسلامی بودند؟ قسمت
نخست : دانش در ایران قبل از اسلام بخش 1- زرتشت و تاثیر آن بر دانش جهان
بي ترديدگاتها یک گوهر بزرگ و درخشان است كه به بشريت پيشکش شده است (ولتر)
بسیار سخت هست تصور این مسئله که اگر زرتشت در هزاران سال پیش از میلاد
وجود نداشت جامعه حال حاظر ما چگونه بود گزاف نیست که بگوییم بسیاری از بن
مایه های فرهنگی مذهبی و علمی جهان را اندیشه های زرتشت این ابر اندیشمند
تاریخ بشریت تشکیل داده هست بی دلیل نیست بسیاری از دانشمندان بزرگ جهان
برای رسیدن به بن مایه های فرهنگی غرب سالهای سال در اندیشه های زرتشت
و سخنان او (گاتها) دقیق شدن د و در نهایت بسیاری از همین اندیشمندان شیفته
این ابر مرد آریایی گشتند گاتهای زرتشت از چنان زرفای وسیعی برخوردار هست
که هر اندیشمندی را شیفته خود میکند این نوشتار من در بررسی تاثیر اندیشه های
زرتشت بر فلاسفه بزرگ یونانی هست من در تلاش هستم در نوشتارهای آینده به
بررسی گاتها و همچنین تاثیر گاتها بر روانشناسی و متافیزیک (مسئله ای که بسیار
کم به آن پرداخته شده بپردازم) بدون شک هیچ اندیشمندی در یافتن بن مایه های
فکری جهان موفق نخواهد شد مگر نگاهی عمیق به زرتشت و تاثیر او بر فلاسفه
بزرگ جهان بپردازد بسیاری که در تایید این سخن که یونان مهد فرهنگ بود به ارسطو
یا افلاطون اشاره میکنند از این واقعیت بزرگ غافل هستند که فلاسفه بزرگ یونان
باستان تحت تاثیر فرهنگ ایران و آیین زرتشت بودند فیثاغورث دانشمند یونانی خود را
شاگرد زرتشت میپنداشت و ارستو فیبسوف دیگر یونانی که شاگرد افلاطون بود در
کتاب فلسفه مینویسد که تمام دانش افلاطون از زرتشت گرفته شده هست بنیاد
فلسفه ی جهان از آموزه ها از آموزگار بزرگ زردشت سرچشمه می گیرد و این
حقیقتی است انکار ناپذیر. ایرانیان با بهره گیری از آموزه های زردشت به استدلال و
منطق رو آوردند . تاثیر پذیری پلاتو(افلاطون) از فلسفه و نظام اجتماعی ایران برکسی
پوشیده نیست . از هرمیپوس یونانی نقل شده که: اوستا به یونانی برگردانده شده
بود و گویا بسیاری از فرزانگان یونانی از جمله افلاطون آن را خوانده بودند. سیسه رو
نویسنده ی رومی کتاب " ماهیت بد و خوب" خود را برپایه ی آیین زردشت و باورهای
او نگاشته است.و درکتاب دیگرش "درباره ی درستی" بسیاری از آموزه های زردشت
را رونویسی کرده است. با نگاهی گذرا به سیر دانش و فلسفه در یونان که اکنون آن
را گاهواره ی دانش می نامند در می یابیم که دانشمندان اندیشمندان یونانی همه
پس از روی کارآمدن و دولت هخامنشی و ایجاد ارتباط میان خاوران و خوربران پدید
آمدند . گسترش دانش در یونان بسیار مقطعی بوده است و گواه آن این است که با
تغییر شرایط سیاسی در روزگار ساسانی بسیاری از بزرگان یونان به ایران کوچ کردند
و در دانشگاه جندی شاپور به علم آموزی ادامه دادند گزارش های یونانی از سده ی
ششم پیش از میلاد از آمدن دانشمندان یونانی به ایران برای فراگیری دانش حکایت
می کنند. برای نمونه پیتاگورس (فیثاغورس) که از نخستین فرزانگان و ریاضیدانان
یونانی است بیست سال در ایران و بابل بسر می برده است. در زندگینامه ی او
نوشته شده که وی دانش مغان را آموخته است . اما این دانش مغان چه بوده است؟
ازجمله فلسفه ي يوناني كه خيلي تحت تأثير آيين مزديسنا قرار گرفتند ، افلاطون بود
كه فلسفه اش را « حكمت ايراني در لباس يوناني » خوانده اند بي سبب نيست كه
استاد پور داوود مي نويسد : فلسفه افلاطون در بسياري از موارد با تعاليم دين
زرتشتي توافق دارد. بخوبي پيداست كه اين فيلسوف يونان ي از مزديسنا اطلاع
خوبي داشته است . از هرميپوس يوناني هم اين گفته نقل گرديده است : اوستا به
يوناني ترجمه شده بود و گويا بسياري از حكماي يوناني از جمله افلاطون آن را خوانده بودند . موارد تأثير جهان بيني زرتشتي در حكمت افلاطون بر طبق آنچه در كتاب « تأثير
فرهنگ و جهان بيني ايران بر افلاطون اثر استفان پانوسي آمده ، به شرح زير مي
باشد : آموزه افلاطون درباره مُثل آموزه اي است زرتشتي ، آنچه سقراط ديمونيون
خود مي ناميد چندي پيش از او آن را اشوزرتشت فروهر ناميده بود . مدلول « دئنا »
در اوستا مساوي است « ايدوس » در افلاطون ، « لوگوس » مساوي است با «
وهومنه ». نيروهاي خير و نيروهاي شر افلاطون مساوي است با سپنتامينو و انگره
مينوي اشوزرتشت. همانطور كه مي دانيم در آيين زرتشتي از دو نوع خرد يعني خرد
ذاتي و خرد اكتسابي صحبت شده است . از دیگر فلاسفه ای که به شدت تحت تاثیر
آیین زرتشت قرار گرفته بود میتوان به سقراط اشاره کرد سقراط از جمله فلاسفه ای
هست که گفتارش و سخنانش به کل با فرهنگ یونان بیگانه بود از این رو در پایان کار
دستگاه دادگستری دموکراتیک آتن با نوشیدن زهر در سال 399 پیش از میلاد به مرگ
او فرمان داد از جمله دلایل دادگاه که او ر ا به مرگ محکوم کرده بود باور نداشتن
خدایان یونانی و باور داشتن به روان وباور نداشتن به خدایان و اعتقاد به نیرویی
بالاتربود سقراط به حدي تحت تأثير آيين مزديسنا بوده كه صبح ها در هنگام طلوع
خورشيد ، روبروي آفتاب مي ايستاده و مطالبي زمزمه مي كرده است ، شايد به
علت گرايش به آيين زرتشتي بوده كه يونانيان را به خشم در آورده و آنها را وادار كرد
سقراط را به اتهام گمراه كننده ي جوانان محاكمه و محكوم به اعدامش نماين پس از
در هم پاشیده شدن امپراطوری هخامنشی در سده سوم پیش از میلاد علاقه و
شیفتگی دانشمندان یونانی به زرتشت حتی از دورانی که که ایران امپراطوری
جهانی جهانی داشت بیشتر شد این شیفتگی به جایی رسید که هیچ فیلسوف یا
دانشمندی را در این دوره در یونان نمیتوان پیدا کرد که برای وجه علمی دادن به
کارهایش آنرا به رزتشت نسبت نداده باشد شیفتگی به زرتشت به اندازه ای در اروپا
رواج پیدا کرد که حتی با از میان رفتن یونان فرو ننشت با پیدایش امپراطوری رم
دانشمندان رمی برای اعتبار دادن به کارهای خود از نام زرتشت تا جایی که
میتوانستند استفاده کردند اعتبار گرفتن از زرتشت به عنوان بالاترین نماد در دانشها به
جایی رسید که حتی دانش ستاره شناسی و کیمیا گری را به او نسبت دادن 1
بدون شک زرتشت دانشمندی بود مسلط بر تمام علوم زمان خود که میتوان او را
استادی برای فلاسفه ای مانند افلاطون دکر کرد ولی آنچه که سبب شده هست
بسیاری همانند نیچه به زرتشت لقب ابر اندیشمند دهند گاتهای او هست که میتوان
از آن به عنوان پایه و اساس دانش بشری اشاره کرد که خود مجال دیگری میطلبد
پایان قسمت نخست بخش ۱ ادامه دارد...
نوشته شده توسط آریا منابع ومواخذ
1-سرگذشت یزدگرد سوم نوشته بهرام داهید 2-تارنگار کانون فرهنگی آموزش جهان بینی زرتشت 4-زرتشت و آیین بهی نوشته استاد علی اکبر جعفری 5-تارنگار شاهنامه وایران
دوستان توجه کنند که نوشتار پایینی بی ارتباط با نوشتاریست که آن را آغاز کردم و صرفا پاسخی در ادعای برخی شاگردان مکتب پان ترکسیست
<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
در پاسخ به چند جوجه پان ترکسیست فحاش
در ابتد از یاران گرامی نسبت به بکار بردن برخی وازها پوزش میخواهم
این تارنگار همواره از افرادی که نظرات متاوتی دارند استقبال کرده و میکند همانطورکه همه شاهد
انعکاس نظرات آقای سیاوش شهابی و بحثی که من با ایشان داشتم بودید
منتها مدتی هست که چند نفر معلوم الحال (از جوجه پان ترکسیستها) این تارنگار را آماج فحاشی های کردند
که لایق خود و اجداد آنان میباشد این وبلاگ سکوت را بهترین پاسخ به این دسته از اوباش میداند
من در بی پدر بودن این افراد شکی ندارم اینان همان کسانی هستند که مادرشان به تبعیت از جد مادری خود به
روسپیگری (فاحشه گی) وپدرانشان به تبعیت از جد پدری خود در خدمات دهی به بزرگان مغول به لواط مشغول
بودند د و تردیدی در حرامزادگی آنان وجود ندارد من فحاشی های این ابلهان را از این تارنگار
پاک نمیکنم تا رد پایی از بوی تعفن این حرامزادگان موجود باشد
و در پاسخ به افراد پانترکسیست با ادب که
ادعای اسطوره بودن پیشه وری و دارو دسته اش را کردند
از افرادی که در توهمات خود دست وپا میزنند و هر روز ادعای جدیدی رامطرح میکنند به هیچ وجه
حمایت از خائن مشهور پیشه وری دور از خیال نبود
روزی بر کوروش میتازند و او را اسلاو میدانند روزی زرتشت را ترک میدانند و اوستا را
خط قدیم ترک و روزی دیگر به کل منکر زرتشت میشوند و روزی دیگر حتی نمونه ها ی
باستانی این سرزمین را دروغین مینامند و......................
در رابطه با جریان پیشه وری مه در اثبات چهره مزدورانه وی تنها به سندی اکتفا میکنم
که این سند در آرشیو دولتی جمهوری آذربایجان نگاه داری میشود
نامهء پيشهوری و سردستههای فرقهاش به استالين:
پيشهوری و سردستههای فرقهء موسوم به دموكرات در آذربايجان در نامهئی كه به استالين
نوشتهاند از استالين درخواست كردهاند كه مخفيانه برايشان اسلحه بفرستد، و بهاو قول دادهاند كه
نخواهند گذاشت دولت ايران از اين موضوع مطلع شود. آنها بهاستالين هشدار دادهاند كه
اگر دير بجنبد منافع اتحاد شوروی در ايران بهخطر خواهد افتاد. بهاو اطلاع دادهاند كه مردم آذربايجان
خواهان جدائی از ايران هستند ولی اگر استالين ترجيح بدهد كه فعلا از ايران جدا نشوند
هم همچنان براي برقرار كردن دولت سوساليستی درايران تلاش خواهند كرد تا كل ايران به
شوروی وابسته شود. برای خواندن متن نامه به طور کامل بر روی پیوند زیر کلیک کنید
http://www.irantarikh.com/iranzamin.htm واز آنجا نامه را بارگذاری کنند
مطالب مشابه :
معرفي مركز آموزش عالي علمي كاربردي فرهنگ وهنر شماره 1 مازندران
معرفي مركز آموزش عالي علمي كاربردي فرهنگ وهنر کتابخانه دیجیتال دانشگاه علوم پزشکی بابل
علمی کاربردی مازندران---- معرفی ریاست محترم دانشگاه علمی کاربردی استان مازندران
دانشجویی،فرهنگ دانشجویی،ارتباط تدریس در دانشگاه پیام نور بابل ،ساری ،بهشهر
معماری وهنر اسلامی
زمانی که به معبد های مصری ، دیوارهای شهر بابل یا زیگورات وتولد مجدد فرهنگ وهنر
خودکشی فرهنگی (آغاز سلسله بحث های درباره ایران باستان)+ پاسخی به شاگردان مکتب پان ترکسیست
فرهنگ وهنر ایرانی - خودکشی فرهنگی یونانی است بیست سال در ایران و بابل بسر می برده است.
اطلاعيه سازمان سنجش آموزش كشور
بابل- آمل- محمود آباد- قائمشهر) مركز آموزش علمي- كاربردي فرهنگ و هنر واحد شماره 4
ششمین فراخوان منطقه ای مقاله مازندران شناسی
5- نقش ادبیات ،فرهنگ وهنر ومیراث فرهنگی بومی بابل ، شهرک طالقانی ، طبقه پایین
کمبودهای زیرساختی فرهنگی مازندران به وزیر ارشاد اعلام شد
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالان عرصه فرهنگ وهنر وضعیت خطرناک بابل
تاریخ ادبیات1بخش3
رهیافتی به فرهنگ وادب وهنر ایران از ملت هاي مصر، کلده، آشور، بابل و ايران وام گرفتند
برچسب :
فرهنگ وهنر بابل