شب یلدا و تاريخچه آن
شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به زمان غروب آفتاب از ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی اطلاق میشود، که برابر با ۲۱ دسامبر یا ۲۲ دسامبر است. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام آن را مبارک میدارند و این شب را جشن میگیرند.
این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
ایرانیان باستان با این باور که فردای شب یلدا با دمیدن خورشید، روزها بلندتر میشوند و تابش نور ایزدی افزونی مییابد، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید میخواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا میکردند.
شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ایرانیان نزدیك به 4 هزار سال است كه شب یلدا ــ آخرین شب پاییز و آذر ماه ــ را كه درازترین و تاریكترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار مانده ، در كنار یكدیگر خود را سرگرم كرده تا اندوه غیبت خورشید و تاریكی و سردی روحیه آنان را تضعیف نكند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یك شب طولانی و سیاه كه تولد تازه آن عنوان شده است ) به رختخواب رفته و لختی بیآسوده اند. ایرانیان قدیم تعهد می سپردند که هر سال یک درخت سرو تازه بکارند
پیشتر ، ایرانیان( مردم سراسر ایران زمین) روز پس از شب یلدا (یكم دی ماه را « خور روز » و « دی گان » می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود . در این روز عمدتا به این لحاظ از كار دست می كشیدند كه نمی خواستند احیانا مرتكب بدی كردن شوند كه میترائیسم ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. «هرمان هیرت» زبانشناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبیقی زبانهای آریایی را نوشته است كه پارسی از جمله این زبانها است نظر داده كه « دی » به معنای « روز » به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشید است . باید دانست كه انگلیسی یك زبان گرمانیك ( خانواده زبانهای آلمانی ) و ازخانواده بزرگتر زبانهای آریایی ( آرین ) است. هرمان هیرت در آستانه « دی گان » به دنیا آمده بود و به زادروز خود كه مصادف با تولد دوباره خورشید بود ، مباهات بسیار می كرد.
آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نكرده و ایرانیان در این شب ، باقیمانده میوه هایی را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شكست تاریكی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی ( در ایران باستان ، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید كه بدون آن حیات نخواهد بود ) را بدهد، زیرا كه به زعم آنان در این شب ، تاریكی و سیاهی در اوج خود است.
«خور روز( دی گان) ، یكم دی ماه » در ایران باستان درعین حال روز برابری انسانها بود در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یكسان به نظر آیند و كسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و كارها داوطلبانه انجام می گرفت ، نه تحت امر . در این روز جنگ كردن و خونریزی ، حتی كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می كردند و خونریزی موقتا قطع می شد و بسیار دیده شده است كه همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.
واژه« یلدا » از دوران ساسانیان كه متمایل به بكار گیری خط ( الفبای از راست به چپ ) سریانی شده بودند بكار رفته است. « یلدا » همان میلاد به معنای زایش ، زاد روز یا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست كه هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصا در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال ، به جای شب یلدا از واژه مركب شب چله ( 40 روز مانده به جشن سده ــ شب سیاه و سرد ) استفاده می شود.
مراسم شب یلدا( شب چله ) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن « ساتورن » خوانده می شد . جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت كه در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان ، با تصویب رئیس وقت كلیسا ، كریسمس (مراسم میلاد مسیح ) را 25 دسامبر قراردادند كه چهار روز و در سالهای كبیسه سه روز بیشتر از یلدا(شب 21 دسامبر) فاصله ندارد و مفهوم هردو واژه هم یكی است . از آن پس این دو میلاد تقریبا باهم بر گزار می شده اند . آراستن سرو و كاج در كریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است ، زیراكه ایرانیان به این دو درخت مخصوصا سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریكی و سرما می نگریستند و در « خور روز » در برابر سرو می ایستادند و عهد می كردند كه تا سال بعد یك نهال سرو دیگر كشت كنند.شرق شناسان و مورخان متفق القولند كه ایرانیان نزدیك به ? هزار سال است كه شب یلدا آخرین شب پاییز و آذر ماه را كه درازترین و تاریك ترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند، در كنار یكدیگر خود را سرگرم می کنند تا اندوه غیبت خورشید و تاریكی و سردی روحیه آنان را تضعیف نكند و با به روشنی گراییدن آسمان (حصول اطمینان از بازگشت خورشید در پی یك شب طولانی و سیاه كه تولد تازه آن عنوان شده است) به رختخواب روند و لختی بیاسایند.
مراسم شب یلدا (شب چله) از طریق ایران به قلمرو رومیان راه یافت و جشن «ساتورن» خوانده می شد. جشن ساتورن پس از مسیحی شدن رومی ها هم اعتبار خود را از دست نداد و ادامه یافت كه در همان نخستین سده آزاد شدن پیروی از مسیحیت در میان رومیان، با تصویب رئیس وقت كلیسا، كریسمس (مراسم میلاد مسیح) را دسامبر قرار دادند كه چهار روز و در سال های كبیسه سه روز بیشتر از یلدا (شب ?? دسامبر) فاصله ندارد و مفهوم هر دو واژه هم یكی است. از آن پس این دو میلاد تقریباً باهم برگزار می شده اند.
آراستن سرو و كاج در كریسمس هم از ایران باستان اقتباس شده است، زیرا ایرانیان به این دو درخت مخصوصاً سرو به چشم مظهر مقاومت در برابر تاریكی و سرما می نگریستند و در خور روز؛ در برابر سرو می ایستادند و عهد می كردند كه تا سال بعد یك نهال سرو دیگر كشت كنند.
پیشتر، ایرانیان (مردم سراسر ایران زمین) روز پس از شب یلدا (یكم دی ماه) را خور روز و دی گان؛ می خواندند و به استراحت می پرداختند و تعطیل عمومی بود. در این روز عمدتاً به این لحاظ از كار دست می كشیدند كه نمی خواستند احیاناً مرتكب بدی كردن شوند كه میترائیسم ارتكاب هر كار بد كوچك را در روز تولد خورشید گناهی بسیار بزرگ می شمرد. هرمان هیرت، زبان شناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبیقی زبان های آریایی را نوشته است كه پارسی از جمله این زبان ها است نظر داده كه دی- به معنای روز- به این دلیل بر این ماه ایرانی گذارده شده كه ماه تولد دوباره خورشید است. باید دانست كه انگلیسی یك زبان گرمانیك (خانواده زبانهای آلمانی) و از خانواده بزرگ تر زبان های آریایی (آرین) است. هرمان هیرت در آستانه دی گان به دنیا آمده بود و به زادروز خود كه مصادف با تولد دوباره خورشید بود، مباهات بسیار می كرد.
فردوسی به استناد منابع خود، یلدا و خور روز، را به هوشنگ از شاهان پیشدادی ایران (كیانیان كه از سیستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در این زمینه از جمله گفته است:
كه ما را ز دین بهی ننگ نیست
به گیتی، به از دین هوشنگ نیست
همه راه داد است و آیین مهر
نظر كردن اندر شمار سپهر
آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نكرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را كه انبار كرده اند و خشكبار و تنقلات می خورند و دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شكست تاریكی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید كه بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا كه به زعم آنان در این شب، تاریكی و سیاهی در اوج خود است.
واژه یلدا، از دوران ساسانیان كه متمایل به به كارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به كار رفته است. یلدا- همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست كه هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مركب شب چله (?? روز مانده به جشن سده، شب سیاه و سرد) استفاده می شود
خور روز (دی گان)- یكم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یكسان به نظر آیند و كسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و كارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ كردن و خونریزی، حتی كشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می دانستند و در جبهه ها رعایت می كردند و خونریزی موقتاً قطع می شد و بسیار دیده شده كه همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.
مطالب مشابه :
ریشه وپیشینه ی زبان پارسی
ریشه ی زبان پارسی. فارسی یکی از زبانهای هندواروپایی در شاخهٔ زبانهای ایرانی جنوب غربی
بزرگترین گروه کر در جنوب تهران در سرای محله اسفندیاری وبستان تشکیل میشود
وبلاگ سرای محله اسفندیاری و بستان - بزرگترین گروه کر در جنوب تهران در سرای محله اسفندیاری
زبان محلی
همه مازندران سرای من زبان پارسي ميانه از شاخه زبانهاي ايراني جنوب غربي است و با
زبان و گویش
موقعيت عمومى و رواج زبان آذرى پهلوى در تالش از الله بخش محل شاندرمن در جنوب تا تالش
ترجمه شعر ایرج شمسی زاده به عربی
تازه شعر وقتی به زبان مادری است، همان زبانی ترین شاعر محلی سرای جنوب به حساب می آید
شب یلدا و تاريخچه آن
ایران سرای یك زبان گرمانیك ایران مخصوصا در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن
معرفی روستای عالم خیز کردوان علیا (کردو بالی)
دشتی است که یکی از اصیلترین گویشهای ایران بوده و ریشه در زبان سرای جنوب
برچسب :
زبان سرای جنوب