علي سميل

گفتگويي بوده باحجت الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد حسن نبوي در مورد علي سميل.

حاج اق نبوي ضمن تشكر از اين كه وقتتان را به ما داديد به عنوان اولين سوال اگر ممكن است درباره ي خاندان پدر و خانواده ي علي سميل مطالبي بفرماييد و اطلاعاتي درباره محل تولد حوزه قدرت ازدواج ها ي علي سميل و فرزندان او به ما بدهيد.

بسم الله الرحمن الرحيم

علي فخرايي معروف و مشهور به علي سميل فرزند اسماعيل بود.در زبان دشتي به اسماعيل سميل مي گويند بنابراين علي سميل يعني علي پسر اسماعيل.اما اين اسماعيل نيز فرزند محمد علي بود كه در منطقه دشتي به سميل مهد علي(اسماعيل فرزند محمد علي)معروف بود.بنابر اين علي فرزند اسماعيل فرزند محمد علي بود.

پدر علي سميل چه كاره بود؟

اسماعيل مهد علي همزمان بوده با جمال خان دشتي خان معروف دشتي.جمال خان در نواحي مختلف دشتي زمين هاي زراعتي بسيار داشت و چند نفر مباشر هم داشت كه اين زمين ها را اداره مي كردند.اسماعيل به اصطلاح مردم دشتي مزير جمال خان بوده است.

مزير يعني چه؟

در زبان دشتي كسي كه مقدار زيادي زمين زراعتي با عده اي كشاورز و بازيار دارد و انجا و ان ها را اداره مي كند مزير مي گويند.چيزي معادل مباشر در فرهنگ زمين داري ايران.سميل مهد علي از طرف جمال خان دشتي در مناطقي چون زعفراني و گله زني و ...مزير بوده است.جمال خان در اواخر جنگ جهاني اول توسط انگليسي ها در خورموج سرنگون شد و جايش را به شيخ عبدلله داد.احتمالا در همين ماجرا بخشي از زمين هاي او كه توسط اسماعيل اداره مي شد توسط او خريداري شده و بدين وسيله اسماعيل صاحب زمين هاي زراعتي بسيار پهناوري شد.زمين ها نيز بسيار حاصلخيط و بار اور بود.طوري كه مي توان گفت مرغوب ترين زمين هاي دشتي به شمار مي رفت.زمين هايي بودند با خاك خوب مسطح و يك دست و بدون هر گونه تپه ماهور.

اسماعيل مهد علي چند فرزند پسر داشت؟

اسماعيل مهد علي دو پسر به نام هاي علي و مهد علي (محمد علي) داشت.من محمد علي را ديده بودم.

به لحاظ اجتماعي علي سميل در چه مرتبه اي از ساختار قدرتدر منطقه دشتي قرار داشت؟

در منطقه دشتي سلسله مراتب قدرت عبارت بود از:خان رييس و كدخدا.قدرت خان از همه زيادتر بود و عده ي زيادي رييس و كدخدا زير نظرش بودند.علسي سميل كدخدا بود.

كد خداي چه منطقه اي بود؟

عرض شود كدخداي زعفراني گله زني و بردستان بود.

وضع اقتصادي علي سميل چه طور بود؟

به لحاظ اقتصادي وضع مالي علي سميل و برادرش محمد علي خيلي خوب بود.تقريبا همه زمين ها ي پدرشان را به ارث بردند و خودشان نيط مقدار زيادي به ان افزودند از اين رو از اين رو از مالكان بزرگ دشتي در عصر رضا شاه و محمد رضا شاه پهلوي به شمار مي رفتند.تعداد زيادي هم گاو و گوسفند هم داشتند.علاوه بر اين با غها و نخلستان هاي فراواني را نيط صاحب بودند.در خارج از دشتي نيز زمين و باغ و نخلستان داشتند.اكثر اينها به علي سميل تعلق داشت.

ايا تجارت نيز مي كرد؟

بله.علي سميل با كشورهاي حوزه خليج فارس خصوصا بحرين داد ستد فراواني داشت.از دشتي گندم جو حيوان و مواد غذايي به بحرين صادر مي كرد و از انجا چاي قند و شكر پارچه و لوازم مصرفي و اسلحه وارد مي كرد.خودش كشتي داشت و اين اجناس را غالبا به طور قاچاق صادر و وارد مي كرد.يكي از موارد درگيري اش با عمكال حكومت رضا شاه و محمد رضا شاه در دشتي هم همين مسله قاچاق بود.غلبا از بنادر دير و بردخون و ...كالاهايش را صادر و وارد مي كرد.جاشو و امر برداشت و برايش كار مي كردند.

از چه تاريخي علي سميل شروع به مبارزه با عمال رضا شاه در دشتي كرد؟

علي سميل ذاتا مردي ازاده و شجاع بود و حاضر نبود زير يوغ كسي زندگي كند.روي همين اصل عمال حكومت رضا شاه خصوصا سروان اسفندياري مي خواست يا او نباشد و از ميان برود و يا مطيع او و رضا شاه باشد.علي سميل اهل تملق نبود و نمي توانست زير بار نظامي هاي رضا شاه برود.روي همين اصل ياغي دولت شد و سال هاي سال ياغي باقي ماند.جنبش او تا پس از شهريور 1320 و اوايل حكومت محمد رضا شاه طول كشيد.

علي سميل در طول زندگي اش نوعا دچار درگيري و زد خورد با خوانين روسا و قدرت هاي محلي بود.انان به كمك عمال دولت رضا شاه فشارهاي زيادي بر او وارد كردند.در سر تاسر زندگي اش كمتر اسايش و ارامش داشت و هرگز نتوانست از ثروتش لذت ببرد.حوادث مهمي در زندگي اش اتفاق افتاد.سروان اسفندياري كه فرمانده نيروهاي نظامي رضا شاه در جنوب و بوشهر بود.كسي بود كه كمر به نابودي علي سميل بست.خيلي تلاش و كوشش كرد كه او را به شكلي از بين ببرد دام هاي زيادي برايش گذاشت اما علي سميل با هوشياري از ان دام ها رهيد.

اسفندياري بسياري از خوانين و روساي دشتي دير بندر طاهري و بنادر ثلاث را براي دستگيري او بسيج كرد اما طرفي نبست.سر انجام نقشه اي كشيد كه با ديگر نقشه هايش متفاوت بود.اين بار از در خير خواهي و صلح طلبي  وارد شد و ضلحي ف ما بين انجام گرفت اما دو طرف به هم بي اعتماد ماندند.صلح صوري محض بود.پس از ان اسفندياري عبدالله دشتي را از تهران به بوشهر فرا خواند....

مي بخشيد صحبت هايتان را قطع مي كنم.اگر ممكن است به طور فشرده شيخ عبدلله دشتي را معرفي فرماييد؟

شيخ عبدالله دشتي اصلا اهل برازجان بود.خودش و پدرش اهل برازجان بودند.شيخ عبداللع برادرزاده شيخ محمد حسين برازجاني بود.اگر درست يادم مانده باشد دردوره ي پنجم يا ششم مجلس شوراي ملي در دوران رضا شاه .شيخ عبداالله دشتي از طرف مردم بوشهر نماينده مجلس هم شد.من او را در تهران ديده بودم.مرد ظاهر الصلاحي بود.به خاطر معروفيت علي دشتي خواهرش زن شيخ محمد حسين برازجاني بود.فاميل دشتي را براي خود انتخاب كرده بود وگرنه هيچ نسبتي با منطقه دشتي نداشت.

متشكرم لطفا ادامه ماجرا را بفرماييد.

بله.اسفندياري شيخ عيدالله دشتي را كه ان ايام مقيم تهران بود به دشتي اورد تا به سراغ علي سميل برود و صلح واقعي را في ما بين انجام دهد.شيخ عبدلله مردي به ظاهر مقيدي بخ مسال شرعي بود و برادرزاده ي شيخ محمد حسين برازجاني هم بود و روي همين اصل مورد احترام علي سميل بود.اسفندياري بدون ان كه نيت واقعي خود را براي شيخ عبدالله بگويد به او گفت كه:

برو نزد علي سميل و او را دعوت به صلح ارامش كن.بگو كه اگر ارام بگيرد ما هم با او كاري نداريم.برو و از طرف من به او تامين بده بگو كه در اماني و ضامن هم  من  شيخ عبدالله به بردستان مي رود و نهار را مهمان علي سميل مي شود.علي سميل غالبا تفنگچياني داشت كه محافظش بودند.نهاري خورده ميشود و مي خوابند.از ان طرف اسفندياري با عده زيادي نظامي در اطراف بردستان مخفي شده بود.منتظر بود تا در وقت نهار و استراحت از موقعيت استفاده كند و غفلتا به محل اقامت علي سميل ريخته و او را غافلگير كرده و به چنگ اورد.

همين طور كه دستور محاصره بردستان را صادر كرده بود زني از اهالي بردستان متوجه حضور مشكوك سربازان در اطراف روستا مي شود و بلافاصله  به علي سميل خبر مي دهد.علي سميل نيز فورا شيخ عبدالله دشتي را گروگان مي گيرد و به منطقه جم و ريز مي گريزد و در كوهستانهاي اطراف انجا مخفي مي شود.

علي سميل در ابتدا ميخواست شيخ عبدالله را به خاطر خيانتش بكشد اما وقتي مي فهمد كه او از توطه بي خبر بوده پس از مدتي رهايش مي سازد.

علي سميل مردي بسيار زيرك و باهوشياري بود و همين ويژگي باعث شد تا بارها از دام نظاميان رضا شاه فرار كند و جان سالم به در برد.حتي در رفتار روزانه اش هم خيلي محتاط و مال انديش بود.تعريف مي كنند كه روزي شيخ سليمان نصوري(برادر شيخ جبار و شيخ حاتم)ديداري از علي سميل كرده بود.به لحاظ اخلاقي و بر اساس سنت منطقه اي علي سميل خود را موظف مي بيند كه بازديد او را پس بدهد و ديدن شيخ سليمان برود.خبر به شيخ مي رسد كه فلاني قصد ديديار تو را كرده.بلافاصله شيخ سليمان ماشيني با راننده نزد علي سميل مي فرستد تا او را از دشتي به بندر طاهري و كنگان ببرد.اما علي سميل ماشين و راننده را پس مي فرستد و ضمن تشكر مي گويد:

سوار يابو شدن خوش تره !

در اين رد كردن در عين حال كه علو طبع علي سميل را مي رساند نوعي احتياط و مال انديشي هم وجود داشت.شيخ سليمان نصوري متهم به ارتباط با اسفندياري بود و ممكن بود ان دو نفر توطه اي براي علي سميل طرح كرده بوده باشند.روي همين اصل حاضر نشد سوار ماشيني كه شيخ فرستاده بود شود زيرا ممكن بود ان ماشين او را مستقيما نزد سروان اسفندياري ببرد!

ممكن است از ويژگي هاي فردي علي سميل عم بگوييد؟

من به جرات مي توانم از اين فر تعريف تمجيد بكنم.واجد بسياري از خصايصي بود كه در ديگر خوانين روسا كدخدايان و حتي علماي دشي نبود.

ادمي بسيار سخي و بخشنده بود.حاتم طايي دشتي بود.سخاوتش شهره خاص عام بود.مثلا در يكي اط شب هاي عيد فطر صد پنجاه نفر را به اصطلاح سر روزه داد يعني فطريه انان را پرداخت كرد.اين معياري است براي ميزان سخي بودن او  و در عين حال ميزان امد شد به خانه اش در خانه اش بر روي همه بازبود.

به سادات و اهل علم  مخصوصا اگر اهل علم سيد بود خيلي خيلي احترام مي گذاشت.غلام و بنده ي دست به سينه ي سادات بود.كافي بود بشنود فلان سيد قصد عبور از منطقه او را دارد.تا از او پذيرايي مفصل نمي كرد رهايش نمي ساخت.با دوربين بالاي خانه اش مي ايستاد و نگاه مي كرد تا كي فلان سيد پيدايش شود.تا از دور او را مي ديد پياده به استقبالش مي رفت.دست اقا را مي بوسيد و با احترام و اكرام او را به خانه اش مي برد.وقتي كه اقا هم كه اقا مي خواست برود هر چه مي توانست با او مي فرستاد و كلي اجناس و پول به او مي داد.

جناب عالي ايا علي سميل را هم ديديه بوديد؟

سنه 1321 شمسي بود.تابستان بود و مدرسه ها تازه تعطيل شده بودند.ان ايام پدرم در اموزش و پرورش كنگان بود و قصد داشت به روستاي زادگاهمان چاووشي بازگردد.من هم همراهش بودم.سوار دو الاغ بوديم.قبل از طهر بود كه به روستاي نوكن رسيديم.انجا منزل مهد علي سميل برادر علي سميل بود.وارد منزلش شديم.پدرم مردي شاعر مسلك و مطلع از تاريخ و رجال و گذشته ي منطقه و سخنور و محفل ارا بود طوري كه وقتي صحبت مي كرد همه حظار در مجلس ساكت مي نشستند و به حر فهاي او گوش ميدادند.قبل از نهار پدرم شروع كرد در مورد تاريخ دشتي و خوانين و شعراي ان نواحي حرف زدن ظهر كه شد نهار مفصلي اوردن كه صرف شد.سپس خوابيديم.عصر پس از صرف چاي ميزبان هر اندازه اصرار كرد كه شب را منزلش بمانيم پدر قبول نكرد و گفت:

مي خواهم ديدني هم از علي سميل كنم.

علي سميل در روستايي به فاصله نيم فرسخي نوكن بنام گله زني اقامت داشت.برادر علي سميل با حالت خاصي گفت:

اقا!علي خانه نيست!خانه نمي ماند.در رفته.

معلوم شد باز فراريست از اين رو من هرگز موفق نشدم او را ببينم.

ميزان سواد و معلومات علي سميل تا چه اندازه بوده؟

علي سميل سواد به ان شكل نداشت.تنها مي توانست بخواند و بنويسد.خط مي نوشت.

ايا فرزنداني هم از او باقي مانده است؟

علي سميل در طول زندگي چهار بار ازدواج كرد اما از اين تعداد زن هيچ فرزند مذكر يا مونثي نصيبش نشد و بلاعقب از دنيا رفت.

كي فوت كرد؟

علي سميل پس از سال 1325 به بعد به سرطان مبتلا شد ناچار به بحرين رفت. در بحرين عمل جراحي كرد اما فايده نداشت و همان جا هم مرد.ان ايام من در نجف اشرف بودم .

متشكرم

اين بود مقاله تاريخي و بسيار مهم براي تاريخ شناسان مخصوصا تاريخ شناسان و دوست دران تاريخ دشتي.دايي خودم يعني حسين حيدري فرزند محمد هم موقعه اي كه در بحرين زندگي مي  كرده است به زيارت قبر علي سميل رفت بوده است.


بر گرفته شده از كتاب:

يادگارنامه حجت الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد حسن نبوي


مطالب مشابه :


نوحه هیئت باغ گندم سال هاي 87 13و 86و85و84و83و82و81و80

نوحه هیئت باغ گندم سال هاي 87 13و 86و85و84و83و82و81و80 دعا كميل>>با صداي استاد حاج رضا نبوي




مداحی حاج عبدالرضا هلالی در مورد امام زمان عج

نرم افزار پخش شبكه هاي ماهواره 40 حديث نبوي واقعا حرف نداره این نوحه ی حاج رضا.




حاج غلامرضا عینی فرد زنجانی(استاد سیدجواد)

از هفت سالگی شروع به نوحه خوانی کاملا بچه‌هاي کلاس مي مکتب نبوي




انواع شعر

اولين شكست يك مداح ، عدم آشنايي او با سبك هاي شعري و نبوي حصال تو يا نوحه; حاج محمد رضا




اشعار و نوحه ها و شور فاطمیه بهمراه سبک3

حاج سید عسگری اشعار و نوحه ها و شور فاطمیه (س) نواي هر لب نبوي منصب مادر




علي سميل

گفتگويي بوده باحجت الاسلام و المسلمين حاج سيد محمد حسن نبوي هاي رضا شاه نوحه خوانی و




امام سجاد(ع) و وضعیت شیعیان پس از حادثه کربـلا

(شاعر اهل بیت رضا محمدی) 11حسینیه نوحــــــه. (حاج آقامحمودکندلویی لاریجانی )




اربعین حسینی، باکاروان عشق

دانلود نوحه علی تا از این طریق مشمول این حدیث نبوى شوند كه جابر بن هاي مفيد. ميهن




برچسب :