انشا آفرینشی نو
مقدمه
«انا انشانا هن انشا»
(آیة25 سورة شریفة واقعه)
هر دانشمند یا متخصصی برای انتقال نظریات خود به دیگران به نوشتن نیاز دارد، اگر دانشمندان قدیم، نتیجة پژوهشهای خود را به کمک «نوشتن» به انسانهای بعد از خود منتقل نمیکردند، بیگمان امروز، دانش بدین پایه از ترقی و کمال نمیرسید. در واقع، ما به کمک کتابهای گوناگون میتوانیم از نتایج پژوهشها و پیشرفت دانشهای مختلف آگاه شویم. با بهرهگیری از دانشهای پیشینیان است که هر روز پیشرفتهای بیشتری در علم و صنعت صورت میگیرد. راز حدیث نبوی نیز در همین نکته نهفته است که «قیدو العلم بالکتابه» (دانش را با نوشتن در اختیار بگیرید) (سلطانی گردفرامرزی، 1372: 2)کلاس درس دانشآموزان میتواند بهجای آموختن قواعد نویسندگی، تمرین همان قواعد، پیدا کردن اصول موفقیت نویسندههای موفق و مطالعه با برنامة آثار آنها و نقد و تحلیل این آثار باشد (رحماندوست، 1384: 100).
باید دانشآموزان را به مطالعة جدی و آگاهانه عادت داد. یکی از راههای اصلی تعلیم، مطالعة آگاهانة تحلیل متن است. تحلیل متن در حقیقت، مقدمة آموزش نویسندگی است و دانشآموز را با ساخت نوشته، شیوة بیان و فوتوفنهای نویسندگی آشنا میسازد (احمد سمیعی، 1384: 104). انسان وقتی نوشتن میآموزد، به زبان دومی مجهز میشود که به جهاتی از زبان نخستین او مهمتر است. از دلایل این امر، آن است که آنچه بر زبان قلم جاری میشود، باز میماند و به نسلهای آینده انتقال مییابد. در حالی که زبان گفتار از این ویژگی ماندگاری برخوردار نیست و حاصل سخن با گفتار، بر امواج هوا سوار و محو میشود. (یوسفی، 1384: 138). سازد (احمد سمیعی، 1384: 104). انسان وقتی نوشتن میآموزد، به زبان دومی مجهز میشود که به جهاتی از زبان نخستین او مهمتر است. از دلایل این امر، آن است که آنچه بر زبان قلم جاری میشود، باز میماند و به نسلهای آینده انتقال مییابد. در حالی که زبان گفتار از این ویژگی ماندگاری برخوردار نیست و حاصل سخن با گفتار، بر امواج هوا سوار و محو میشود. (یوسفی، 1384: 138).
ریشة واژگانی انشا
واژه انشا پیشینهای عربی دارد اما کاربرد فراوان آن در زبان پارسی نشانگر ارزش و اهمیت آن است. در لغتنامة معین آمده است:
انشا ansa (ع.، ف.: انشا)
نشو (nos)؛ پروردگان، بالیدگان
1. آفریدن، ایجاد کردن؛ 2. ابتدا کردن، آغاز کردن؛ 3. از خود چیزی گفتن، خواندن و آوردن شعر از خویشتن، مق؟؟؟ انشا؛ 4. (اِمص) سخنپردازی، سخنآفرینی؛ 5. (1.) نوشتة مترسلانة فصیح و بلیغ (معین).
انشا زنده کردن (لطائف) آفریدن، آغاز کردن و از خود چیزی گفتن و نام علمی است که دانسته شود بدان تراکیب عبارت نثر و به اصطلاح علم ترتیب و منطق کلامی که احتمال صدق و کذب نداشته باشد و اقسام آن بسیار است [از جملة] آن امر و نهی و ندا و قسم و تعجب (از منتخب و مناظره الانشا صراح و کشف و کنز (غیاث اللغات).
در بخش دیگری ذیل واژة انشا مذکور است: آفرینش، ایجاد.
ز گوهردان نه از مستی فزونی اندرین معنی
که جز یک چیز را یک چیز نبود علت انشا
(ناصرخسرو)
سخنپردازی، سخنآفرینی، نویسندگی، شاعری، تألیف عبارات:
دل شعبدهها گرفت از فکرت
جان معجزهها نمود در انشا
(مسعود سعد)
بر بدیهه راندم این منظوم و گستردم قلم
هیچ خاطر وقت انشا بر نتابد بیش از ین
(خاقانی)
دبیرم آری سحر آفرین گه انشا
ولیک زحمت این شغل را ندارم سر
(خاقانی)
قصدم از الفاظ او راز تو است
قصدم از انشاش آواز تو است
(مولوی)
ناظم الاطبا بر این باور است که انشا نوشتة مترسلانه و فصیح و با سجع و قافیه است. در جای دیگر میگوید: نوع نوشتهای که مراد از آن نمایاندن قدرت نویسندگی و تعیین ارزش نوشته باشد (مقابل املا، در مدارس).
الف) چه مینویسیم؟
مراد ما از نوشتن پیامرسانی است و این مراد زمانی حاصل میشود که پیام روشن و مؤثر باشد؛ لذا پیش از اینکه قلم بهدست بگیریم، بهتر است این پرسشها را طرح کنیم و به آنها پاسخ دهیم.
جواب این پرسشها هرچه روشنتر و دقیقتر باشد، کارکرد گردآوری و تنظیم مواد به سامانتر و سرانجام در نگارش آسانتر خواهد شد.
در نگارش، نخستین منزل پاسخ دادن به این پرسش است و چه بسا این دشوارترین کار باشد. غالباً شنیده میشود که میگویند: «میدانم چه میخواهم بنویسم ولی نمیتوانم آن را بنویسم.» حقیقت آن است که این مدّعیان نمیدانند چه میخواهند بنویسند. این مسئله دو بعد دارد: یا نویسنده خود موضوع نوشتة خویش را بر میگزیند یا سفارش دیگران در کار است. به عبارت دیگر، نویسنده یا آنچه را خود میخواهد مینویسد یا آنچه را دیگری میخواهد. گفتهاند: «صاحب1 چنانکه خود میخواست، مینوشت و صابی2 چنانکه از او میخواستند و میان این دو فرق بسیار است» اما چون نیک بنگریم «ما یرید» و «ما یراد» مرز مشخصی ندارند: این را دیگری سفارش میدهد و آن را خود نویسنده. در این هر دو، نویسنده به موضوع، منظور، مخاطبه و موقعیتی معین، محدود، ناظر، متوجه، مقید است. در هر حال، محدود کردن موضوع نخستین کار نویسنده است. همچنین اوست که از پیش تعیین میکند بر کدام جنبه از موضوع تأکید بیشتری خواهد کرد. برای روشن ساختن درونمایة نوشته، میتوان با واژههایی کلیدی مانند: چرا، چگونه، چه، که، کی، کجا، پرسشهایی را طرح کرد؛ بهگونهای که پاسخ آنها، دعوی اصلی نوشته را بیان کند. توانم آن را بنویسم.» حقیقت آن است که این مدّعیان نمیدانند چه میخواهند بنویسند. این مسئله دو بعد دارد: یا نویسنده خود موضوع نوشتة خویش را بر میگزیند یا سفارش دیگران در کار است. به عبارت دیگر، نویسنده یا آنچه را خود میخواهد مینویسد یا آنچه را دیگری میخواهد. گفتهاند: «صاحب1 چنانکه خود میخواست، مینوشت و صابی2 چنانکه از او میخواستند و میان این دو فرق بسیار است» اما چون نیک بنگریم «ما یرید» و «ما یراد» مرز مشخصی ندارند: این را دیگری سفارش میدهد و آن را خود نویسنده. در این هر دو، نویسنده به موضوع، منظور، مخاطبه و موقعیتی معین، محدود، ناظر، متوجه، مقید است. در هر حال، محدود کردن موضوع نخستین کار نویسنده است. همچنین اوست که از پیش تعیین میکند بر کدام جنبه از موضوع تأکید بیشتری خواهد کرد. برای روشن ساختن درونمایة نوشته، میتوان با واژههایی کلیدی مانند: چرا، چگونه، چه، که، کی، کجا، پرسشهایی را طرح کرد؛ بهگونهای که پاسخ آنها، دعوی اصلی نوشته را بیان کند. نویسد یا آنچه را دیگری میخواهد. گفتهاند: «صاحب1 چنانکه خود میخواست، مینوشت و صابی2 چنانکه از او میخواستند و میان این دو فرق بسیار است» اما چون نیک بنگریم «ما یرید» و «ما یراد» مرز مشخصی ندارند: این را دیگری سفارش میدهد و آن را خود نویسنده. در این هر دو، نویسنده به موضوع، منظور، مخاطبه و موقعیتی معین، محدود، ناظر، متوجه، مقید است. در هر حال، محدود کردن موضوع نخستین کار نویسنده است. همچنین اوست که از پیش تعیین میکند بر کدام جنبه از موضوع تأکید بیشتری خواهد کرد. برای روشن ساختن درونمایة نوشته، میتوان با واژههایی کلیدی مانند: چرا، چگونه، چه، که، کی، کجا، پرسشهایی را طرح کرد؛ بهگونهای که پاسخ آنها، دعوی اصلی نوشته را بیان کند. نوشت و صابی2 چنانکه از او میخواستند و میان این دو فرق بسیار است» اما چون نیک بنگریم «ما یرید» و «ما یراد» مرز مشخصی ندارند: این را دیگری سفارش میدهد و آن را خود نویسنده. در این هر دو، نویسنده به موضوع، منظور، مخاطبه و موقعیتی معین، محدود، ناظر، متوجه، مقید است. در هر حال، محدود کردن موضوع نخستین کار نویسنده است. همچنین اوست که از پیش تعیین میکند بر کدام جنبه از موضوع تأکید بیشتری خواهد کرد. برای روشن ساختن درونمایة نوشته، میتوان با واژههایی کلیدی مانند: چرا، چگونه، چه، که، کی، کجا، پرسشهایی را طرح کرد؛ بهگونهای که پاسخ آنها، دعوی اصلی نوشته را بیان کند. ها، دعوی اصلی نوشته را بیان کند.
ب) چرا مینویسیم؟
اغلب در اذهان این مسئله نقش میبندد که مقصود از نگارش چیست؟ روشن است که هر نوشتهای مقصود و هدفی بهدنبال دارد. این مقاصد عمدتاً از دو نوع بیرون نیستند؛ یا نویسنده بهدنبال اثبات دعوی خود است یا وصف تجربه و رویدادی را در نظر دارد. گاهی هدف نویسنده بیشتر سرگرم کردن خواننده است. نوشتههای ادبی در عین آنکه ممکن است فایدة عملی داشته و به اصطلاح آموزنده باشند، خوشایند و لذتبخش نیز هستند. حتی آن دسته از نوشتههای علمی را که به زبان ساده و برای استفادة عامیانه نوشته میشوند، میتوان با چاشنی تمثیل و شواهد جاذب، دلنشین نمود. گذشته از این، اغراض فرعی دیگری نیز ممکن است مورد توجه قرار گیرد، لیکن مقصود اصلی از پیامرسانی همان اثبات و اخبار است. پیداست که شیوة آغاز کردن و پروراندن مطالب، نوع شواهد، اسلوب تنظیم مواد، طرز نتیجهگیری و حتی زبان نوشته در هر حالت و به مقتضای مقصود نویسنده بهصورتی در میآید. برای اثبات دعوی، فرض نویسنده این است که مخاطب برای پذیرفتن آن خواستار برهان، شاهد، سند و قرینه است. در حالی که گزارش یا به اعتبار ثقه بودن گزارشگر پذیرفته میشود یا به این دلیل که واقع نماست و عقل سلیم در آن ایراد و اشکالی نمیبیند. اگر نویسنده نداند که چرا مینویسد یا در نوشتن از مقصود خود غافل گردد، نوشتهاش به حکم همین بیهدفی یا بیخبری از استواری و انسجام دور میشود و احیاناً پراکنده و آشفته یا از حشو و زواید گرانبار میگردد. رسانی همان اثبات و اخبار است. پیداست که شیوة آغاز کردن و پروراندن مطالب، نوع شواهد، اسلوب تنظیم مواد، طرز نتیجهگیری و حتی زبان نوشته در هر حالت و به مقتضای مقصود نویسنده بهصورتی در میآید. برای اثبات دعوی، فرض نویسنده این است که مخاطب برای پذیرفتن آن خواستار برهان، شاهد، سند و قرینه است. در حالی که گزارش یا به اعتبار ثقه بودن گزارشگر پذیرفته میشود یا به این دلیل که واقع نماست و عقل سلیم در آن ایراد و اشکالی نمیبیند. اگر نویسنده نداند که چرا مینویسد یا در نوشتن از مقصود خود غافل گردد، نوشتهاش به حکم همین بیهدفی یا بیخبری از استواری و انسجام دور میشود و احیاناً پراکنده و آشفته یا از حشو و زواید گرانبار میگردد. گردد.
پ) برای که مینویسیم؟
هر نوشتهای مخاطبی دارد. این مخاطب ممکن است حاضر، موجود و معین یا بالقوه، غایب، فرضی و نامعین باشد. مخاطب گاهی یک تن است (نامة دوستانه)، گاهی چند تن (گزارش) و زمانی گروه یا جماعتی (رسالة سخنرانی علمی) یا انبوهی از خلق (رمان، نمایشنامه) و حتی همة افراد یک نسل (اعلامیة حقوق بشر). هر قدر شمار مخاطبان و پراکندگی آنها از جهت خصلتها و علایق فردی و اجتماعی بیشتر باشد، ابلاغ پیام فراخور حال دشوارتر است. اگر نویسنده برای فرد یا افرادی مینویسد که با سطح و زمینة فرهنگی و ذهنیت آنان آشنایی دارد، از پیش میداند چه بگوید و چه نگوید یا نیازی نیست که بگوید. همچنین میداند که چگونه و به چه زبانی بگوید، اما اگر مخاطب نامتجانس باشد، نویسنده ناگزیر باید نیازها و توقعات او را حدس بزند و اندازهای را برگزیند که هم جوابگو و هم از زیادهگویی پاک باشد. اگر روی سخن با جمعی از متخصصان است، باید سخته و متناسب با موضوع سخن گفت و اگر از کاربرد اصطلاحات گریزی نباشد، به روشنی آنها را شناساند. باری نویسنده همواره باید مخاطبی حقیقی یا فرضی مدّ نظر گیرد و به مقتضای احوال او مواد، مطالب، ساخت، زبان و واژگان نوشته خود را اختیار کند.
ت) در چه شرایطی مینویسیم؟
اوضاع و احوالی که نویسنده اثر خود را در آن پدید میآورد، به حقیقت همان محدودیتهایی است که وی میپذیرد یا باید بپذیرد. این محدودیتها بهطور عمده مربوطاند به: هایی است که وی میپذیرد یا باید بپذیرد. این محدودیتها بهطور عمده مربوطاند به:
1. مهلت انشای اثر
2. حجم اثر
3. محیط ایجاد اثر. (سمیعی، 1377: 56)
برخی راهبردهای انشانگاری
اختصاص دادن وقت مشخص به خواندن درس انشا در مقطع متوسطه؛
متأسفانه در برنامهریزی درسی آموزشوپرورش ایران همیشه نقایصی بوده و بهطور عملی، کسی در صدد رفع این نقایص و کمبودها برنیامده است. از جملة این بیبرنامگیها فقدان زمانی خاص برای انشا در دبیرستان و اختصاص دادن زمان بیشتر به زبان فارسی است. البته در مقایسه با کشورهای دیگر ما در این مورد بسیار عقبتر هستیم و خواندن کتاب زبان فارسی برای دانشآموزان مشکل است؛ در صورتی که اگر درس انشا در کنار همین زبان فارسی قرار گیرد، دانشآموزان بهتر میتوانند از استعدادها و خلاقیتهای نوشتاری خود استفاده کنند و در آینده نیز دچار تنگنا در خوانش و نگارش نباشند. برنامگیها فقدان زمانی خاص برای انشا در دبیرستان و اختصاص دادن زمان بیشتر به زبان فارسی است. البته در مقایسه با کشورهای دیگر ما در این مورد بسیار عقبتر هستیم و خواندن کتاب زبان فارسی برای دانشآموزان مشکل است؛ در صورتی که اگر درس انشا در کنار همین زبان فارسی قرار گیرد، دانشآموزان بهتر میتوانند از استعدادها و خلاقیتهای نوشتاری خود استفاده کنند و در آینده نیز دچار تنگنا در خوانش و نگارش نباشند.
ث) افزایش مهارت یادگیری لغت در جریان انشانویسی
اگر هر هفته یک بار به دانشآموزان نگارش یک موضوع انشا پیشنهاد شود، شاهد افزایش مطالعة، دانشآموزان در کتابها و مجلههای مختلف هستیم. به این ترتیب، دانشآموز در اثر سختگیری معلم و در حد رفع تکلیف انشا نمینویسد و در تلاش است تا با بیشتر خواندن و بهکار انداختن قوة تخیل و تفکر خود قدرت خویش را بهکار گیرد و مطالب جدیدی بنویسد. اگرچه «خانه از پای بست ویران است» و معلمان زیر دیپلم و بیتجربه در مقطع ابتدایی سعی بر این نداشتهاند که با حوصله به مشکلات بچهها در انشانویسی و درستخوانی توجه کنند و این عوامل همگی مهارت یادگیری آنها را کاهش میدهد. از طرفی، خواندن انشا در کلاس بهنوعی به تخلیة احساسات دانشآموزان کمک میکند و باعث میشود که آنان با افکار یکدیگر آشنا شوند. نگارنده بر این باور است که سعی معلمان میتواند بر این باشد که در هر مقطعی از آموزشوپرورش عاشقانه و از جان و دل سعی در بهتر شدن نثر و نوشتة دانشآموزان کنند و این خاموشی و نهفتگی و مردگی نوشتار و داستان و جریان نثر را در ایران بیدار سازند؛ چراکه هرچه داریم و نداریم، از ایران و ایرانی است. تجربه در مقطع ابتدایی سعی بر این نداشتهاند که با حوصله به مشکلات بچهها در انشانویسی و درستخوانی توجه کنند و این عوامل همگی مهارت یادگیری آنها را کاهش میدهد. از طرفی، خواندن انشا در کلاس بهنوعی به تخلیة احساسات دانشآموزان کمک میکند و باعث میشود که آنان با افکار یکدیگر آشنا شوند. نگارنده بر این باور است که سعی معلمان میتواند بر این باشد که در هر مقطعی از آموزشوپرورش عاشقانه و از جان و دل سعی در بهتر شدن نثر و نوشتة دانشآموزان کنند و این خاموشی و نهفتگی و مردگی نوشتار و داستان و جریان نثر را در ایران بیدار سازند؛ چراکه هرچه داریم و نداریم، از ایران و ایرانی است. آموزان کمک میکند و باعث میشود که آنان با افکار یکدیگر آشنا شوند. نگارنده بر این باور است که سعی معلمان میتواند بر این باشد که در هر مقطعی از آموزشوپرورش عاشقانه و از جان و دل سعی در بهتر شدن نثر و نوشتة دانشآموزان کنند و این خاموشی و نهفتگی و مردگی نوشتار و داستان و جریان نثر را در ایران بیدار سازند؛ چراکه هرچه داریم و نداریم، از ایران و ایرانی است.
ج) افزایش قدرت روخوانی در دانشآموزان
یک ایرانی که پدر نظم او فردوسی بزرگ است و افتخار داشتن بزرگانی دیگر چون نظامی و مولانا را دارد، بسیار زیباست اگر بتواند لااقل متن یک نوشته را، که آفرینش ذهنی خودش است، خوب بخواند و توجه همه را جلب کند. این مسئله به نوع پرورش دانشآموزان ایرانی در خانه مدرسه بستگی دارد. هر خانواده با نوع زندگی و تربیتی که دارد، مهارت تکلم و نگارش را بهخوبی میتواند به فرزندش یاد بدهد. مخصوصاً در مدارس پسرانه که بعضی بهدلایلی نمیتوانند در جمع متنی را بخوانند و این امر به مسائل روانشناختی برمیگردد که مسئلهای در خور بحث است. به هر جهت، قدر و قیمت ادبیات در کشور ایران کمتر از علوم پایه است. از طرفی، پایة تمامی مسائل شناختی و عرفانی و ذن و عالم ذر، همگی ادبیات و روح ادبی داشتن است. پس ساعت انشا حتماً باید ساعتی مهم و به یادماندنی در کلاس درس باشد تا روح شاعران بزرگ ما زنده و زندهتر گردد. آموزان ایرانی در خانه مدرسه بستگی دارد. هر خانواده با نوع زندگی و تربیتی که دارد، مهارت تکلم و نگارش را بهخوبی میتواند به فرزندش یاد بدهد. مخصوصاً در مدارس پسرانه که بعضی بهدلایلی نمیتوانند در جمع متنی را بخوانند و این امر به مسائل روانشناختی برمیگردد که مسئلهای در خور بحث است. به هر جهت، قدر و قیمت ادبیات در کشور ایران کمتر از علوم پایه است. از طرفی، پایة تمامی مسائل شناختی و عرفانی و ذن و عالم ذر، همگی ادبیات و روح ادبی داشتن است. پس ساعت انشا حتماً باید ساعتی مهم و به یادماندنی در کلاس درس باشد تا روح شاعران بزرگ ما زنده و زندهتر گردد. شناختی برمیگردد که مسئلهای در خور بحث است. به هر جهت، قدر و قیمت ادبیات در کشور ایران کمتر از علوم پایه است. از طرفی، پایة تمامی مسائل شناختی و عرفانی و ذن و عالم ذر، همگی ادبیات و روح ادبی داشتن است. پس ساعت انشا حتماً باید ساعتی مهم و به یادماندنی در کلاس درس باشد تا روح شاعران بزرگ ما زنده و زندهتر گردد.
چ) یادگیری علائم نگارشی
با توجه بهوجود جدول نگارشی در مقطع دبیرستان، این نکته را باید در نظر گرفت که در مقاطع دیگر نیز دانشآموزان با علائم نگارشی آشنا شوند؛ چراکه غلطخوانی یک متن باعث غلطفهمی بهخصوص در محیطهای اداری میشود. به هر جهت، علائم نگارشی بهعنوان زیربنای سبک نوشتاری فارسیزبانان میتواند نظم ساختاری نوشته را بیشتر کند. درواقع، همانطور که قواعدی برای ریاضی و فیزیک و علوم دیگر داریم، در زبان فارسی هم باید قوانینی رعایت شود.
ح) افزایش روحیة جمعی در دانشآموزان و بالا بردن اعتمادبهنفس آنان
از آنجا که نیمی از وقت دانشآموز در مدرسه میگذرد، علاوه بر داشتن رفتارهای اجتماعی در خانه و خانواده نیاز به داشتن یک روحیة جمعی در مدرسه برای دانشآموز احساس میشود. درست اندیشیدن و بیان اندیشهها در چند صفحه و خواندن آن در کلاس درس و تشویقهای مثبت معلم و دانشآموزان دیگر سبب رشد فکری دانشآموز میگردد. بنابراین، اگر دانشآموز در خانه هم از نظر اجتماعی با جامعه به معاشرت نمیپردازد، میتواند از طریق محیط مدرسه و درس این خلأ را پر کند. این امر، از طرفی منجر به شکوفا شدن استعدادهای او میشود. انسان بهطور غریزی و ذاتی در هر محیطی احتیاج به تأثیرات مثبت اطرافیان دارد تا خودشناسیاش را پرورش داده و در جمع بهتر بتواند خود را نشان دهد. پردازد، میتواند از طریق محیط مدرسه و درس این خلأ را پر کند. این امر، از طرفی منجر به شکوفا شدن استعدادهای او میشود. انسان بهطور غریزی و ذاتی در هر محیطی احتیاج به تأثیرات مثبت اطرافیان دارد تا خودشناسیاش را پرورش داده و در جمع بهتر بتواند خود را نشان دهد.
خ) شناخته شدن هنر نویسندگی دانشآموزان و پیشرفت داستاننویسی و نثر در ایران و تأثیر آن بر دانشآموزان
هر چه دانشآموز بیشتر بنویسد، معلم از قدرت نوشتن و نثر او بیشتر آگاهی مییابد. یک تشویق کوچک کافی است تا استعدادهای ارزشمند در وجود هر شخص شکوفا شود. از آنجا که نثر در ایران عقبتر از نظم است و کمتر به آن توجه میشود، باید معلمان و تمامی ادب دوستان دانشآموزان را به نوشتن مقالات و متنهای ادبی تشویق کنند تا ایران و فرزندان فردوسی بیشتر شناخته شوند و نثرهای بیهدف از بین بروند و نثر پیشرفت بهتری داشته باشد.
د) هدف از آموزش انشا
یکی از هدفهای اساسی درس انشا در مدارس تقویت قوة استدلال و تفکر و دقت دانشآموزان و وادار کردن آنها به درست دیدن و درست شنیدن و سپس دیده و شنیدة خود را به طرز ساده و روشن بیان کردن و نوشتن است. این کار از جملهسازی ساده شروع میشود و تا نوشتن مقاله در یک موضوع و کسب مهارت در نگارش پیش میرود. بعضی اهداف انشانویسی عبارتاند از:
1. توانایی و مهارت دانشآموز در نوشتن به پایهای برسد که به آسانی بتواند آنچه را میاندیشد و میخواهد به دیگری منتقل کند، بنویسد. اندیشد و میخواهد به دیگری منتقل کند، بنویسد.
2. دانشآموز بتواند از راه نوشتن به بهترین وجه ممکن افکار، عقاید، احساسات و عواطفش را دربارة یک موضوع به دیگری منتقل کند.
3. دانشآموز درست، گیرا، زیبا و رسا بنویسد و نیاز خود را به ایجاد رابطه با دیگران از راه نوشتن برآورد.
4. دانشآموز در بیان آنچه مینویسد، توصیف و استدلالی نیرومند داشته باشد و نوشتهاش بهگونهای باشد که از خواندن آن همان را بتوان دریافت کرد که او میاندیشیده است. اش بهگونهای باشد که از خواندن آن همان را بتوان دریافت کرد که او میاندیشیده است.
5. دانشآموزانی که ذوق و شوق و استعداد و تخیلی نیرومند دارند، شناخته شوند و به آنها رهنمود داده شود تا علاقه، استعداد و تخیل خود را بهدرستی پرورش دهند و نوشتن را تا آنجا دنبال کنند که سرانجام خالقان توانمند و هنرپرداز جامعة خویش باشند.
ذ) مضمونپردازی در انشا
معمولاً معلم در پایان زنگ انشا موضوعی را بیان میکند تا دانشآموزان دربارة آن بنویسند و آن را پردازش کنند. اگر دانشآموز دربارة موضوعی بنویسد که در آن تجربه، دانش و سخنی برای گفتن نداشته باشد، شک نیست که به نوشتن وادار شده است نه «برانگیخته»؛ بههمین سبب، با خستگی و بیحوصلگی رفع تکلیف میکند و وظیفهاش را با سر هم کردن جملههایی که از دل برنخاسته است، به انجام میرساند یا به دیگران روی میآورد تا بهجای او بنویسند یا از کتاب یا نوشتهای که در این باره باشد، پنهانی رونویسی میکند. نتیجة انجام دادن چنین تکلیفی آن است که نوشته به اثری مصنوعی و نوشتن به کاری اجباری نه برخاسته از جان تبدیل میشود؛ وظیفهای که تنها هنگامی باید انجام شود که معلم خواهان آن است نه خود دانشآموز.
ر) روشهای صحیح انتخاب موضوع مناسب
1. بر اثر آموزش نادرست، دانشآموز به این نتیجه رسیده است که زبان نوشتن غیر از زبان گفتن است. او میپندارد در انشا باید با زبان ساختگی حرفهای غیرعادی را بیان کرد. اگر دانشآموز روش درست انتقال از گفتار به نوشتار را بیاموزد، اعتمادبهنفس پیدا میکند و دیگر انشانویسی را کاری توانفرسا نمیداند.
2. معمولاً درسهای زبان فارسی را جدا از درسهای دیگر به فراگیرندگان میآموزند. خواندن فارسی، دستور، املا و انشا هر یک برنامه و ساعتی خاص و گاه معلمی جدا دارد؛ در صورتی که همة اینها با هم پیوند دارند و یک درس را دنبال میکنند که هدفش افزایش توانایی دانشآموز در به کارگیری زبان مادری است. باید دانشآموز این توانایی را بیابد که به اندیشهاش نظم بدهد و آنها را بدون غلط املایی بنویسد و درست در کلاس درس بخواند.
3. حتی یک نویسندة توانا برای نوشتن و خواندن موضوعهایی که خود در گزینش آنها نقش نداشته است، شوق و رغبتی ندارد.
اگر فهرستی از کتابها و نوشتههایی را که میتوانند در زمینة موضوع یک انشا به دانشآموز کمک کنند در اختیارش بگذاریم و او را به مشاهده و مصاحبه و گزارشنویسی برانگیزیم، میتواند درست بنویسد و انشا را درسی سودمند بداند.
4. نوشتن دربارة آنچه سخن روز است و نوشتهها و گفتههای رسانههای همگانی و گفت و شنود مردم در این زمینههاست؛ مدرسه و محیط زندگی خانوادگی و اجتماعی، طنز و شوخی، داستان و نمایشنامه و نامه و پیام کوتاه نیازهای امروزی دانشآموز را برمیآورد.
5. اگر دانشآموز را برانگیزیم تا دربارة موضوعهای دلخواهش در کلاس به گفتوشنود و نقد و واکاوی بپردازد و دانشآموزان دیگر را نیز در این بحث مشارکت دهیم، درمییابیم که در حد توانایی و دانش و تجربة خویش بهخوبی میاندیشد و افکار و عقاید و نظریاتش را به آسانی به زبان میآورد. در نتیجه نقد، واکاوی و بحث را که مایههای اصلی انشانویسی هستند، خواهد آموخت.
6. در گزینش موضوعهای انشا باید از یکنواختی پرهیز کند. لازم است به دانشآموزان امکان طبع آزمایی در زمینههای گوناگون داده شود. به این ترتیب، معلم میتواند ذوق و استعداد و تواناییهای هر دانشآموز را در نوشتن و موضوع خاص و دلخواهش بشناسد و او را در این راه یاری کند.
7. نیازی نیست که همة دانشآموزان یک کلاس وادار شوند دربارة یک موضوع انشا بنویسد. چه بسیارند دانشآموزانی که رغبت و شوق و دانش و تجربهای برای نوشتن دربارة موضوع انشای کلاس ندارند ولی اگر از آنها خواسته شود که دربارة موضوع دلخواه خود بنویسند، رغبتی فراوان به نوشتن دارند.
8. برخی از معلمان ادبیات موضوعهای انشا را به دو گروه «توصیفی» و «توضیحی» تقسیم میکنند و نوشتهای را توصیفی میدانند که در آن، اساس کار نویسنده بر مشاهده و تجربه است. در اینگونه نوشتهها نویسنده با روش علمی هر چیز را همانطور که هست وصف میکند نه آنگونه که باید باشد. در نوشتة توضیحی اساس کار نویسنده بر استدلال، قیاس، استنتاج و وجدان اخلاقی است. طور که هست وصف میکند نه آنگونه که باید باشد. در نوشتة توضیحی اساس کار نویسنده بر استدلال، قیاس، استنتاج و وجدان اخلاقی است.
ز) نقش معلم در انشانویسی
مهمترین نقش معلم در انشا، «انگیزش و رهبری تفکر دانش پروژه» است. از این راه دانشآموز اعتمادبهنفس خواهد یافت تا کاری خلاق انجام دهد و انشایی بنویسد که مایهای از ابداع و ابتکار داشته باشد.
ژ) طرح انشا
طرح انشا عبارت است از چارچوبی کلی و منظم شامل قسمتهای مختلف و مهم موضوع انشا.
هدف از طرح انشا، نظم و انسجام بخشیدن به انشا و ایجاد ارتباط و هماهنگی میان مطالب پخته و منطقی نمودن قسمتهای مختلف و در نهایت «نوشتن» بهصورتی «کامل و روان». «طرح انشا» بهترین و سادهترین و در عین حال کاملترین و عملیترین روش آموزش و پیشبرد انشا بهشمار میرود.
آموزش طرح انشا باید با دقت و صبر فراوان انجام گیرد. طبق آنچه برای نگارندة این جستار مشهود گردیده است، تمرین و تکرار کافی موجب یادگیری بهتر و عمیقتر میشود و در روند فراگیری سرعت بیشتری پدید میآورد. شود و در روند فراگیری سرعت بیشتری پدید میآورد.
س) شیوة تهیه و تنظیم طرح انشا
ابتدا معلم موضوعی ساده را بهعنوان نمونه و برگزیده مطرح و دربارة بخشهای مختلف آن بحث میکند. سپس چارچوب مطالب را بهصورت ستونی زیر هم مینویسد و از دانشآموزان میخواهد تا آن را در دفتر خود یادداشت کنند.
مواد کاربردی طرح یک انشا
1. اندیشه
باید به دانشآموزا آموخت که ابتدا دربارة موضوع خوب فکر کند و قصد و هدف آن را بشناسد و دریابد. آنگاه، آنچه را در مورد آن میداند بهخاطر آورد و به آنچه نمیداند، متوجه شود تا بتواند برای یافتن آنها به مطالعه و جستوجوی بپردازد.
2. تهیة منابع و مآخذ برای مطالعه و جمعبندی مطالب
از آنجا که «نگارش» ذهنی روشن و آماده میخواهد و با توشه از معانی، واژگان، اصطلاحات و ذخیرهای از معلومات و اندوختههای گوناگون بهتر و پربارتر میتوان نوشت، باید دانشآموزان را به مطالعه بهطور اعم و مطالعه درمورد موضوع مورد نظر، بهطور اخص، تشویق کرد تا علاوه بر کسب معلومات مورد نیاز، با سبکهای مختلف «نگارش» نیز آشنا شوند.
3. مطالعه
پس از اینکه دانشآموز با راهنمایی معلم منابع و مآخذ مورد نیاز را تهیه کرد، باید به مطالعه دربارة موضوع و تهیة یادداشت بپردازد. علاوه بر این، دربارة آنچه میخواهد در صورت نیاز به مشاهده و مصاحبه بپردازد و یادداشت و گزارش تهیه کند.
4. تنظیم طرح انشا
دانشآموز پس از مطالعة کافی در زمینه موضوع انشا باید بیندیشد که چه میخواهد بنویسد و فهرستی از رئوس مطالب، که در حقیقت همان طرح انشاست، تهیه کند.
مثال:
چرا نماز میخوانیم؟
1. مقدمه، ذکر خلقت انسان
2. ذکر نعمتهای فراوان الهی
3. لزوم حضور دین و آمدن پیامبران
4. ذکر دستورهای الهی و لزوم اطاعت از آنها
4. ذکر فواید، آثار و نتایج نماز (در دنیا و آخرت)
6. نتیجه (در صورت لزوم).
نتیجهگیری
برای پرورش فکر خلاق باید موانع کلیدی را از بین ببریم و در پی زمینهسازی برای رفع معایب و مشکلات موجود باشیم. آداب نوشتن در انشا باید رعایت شود و معلمان ما در کلاس بر آنها تأکید کنند. «مطالعه قبل از نوشتن» بهعنوان یک اصل، جایگزین «نوشتن بدون مطالعه» یا «نوشتن ذهنی» شود. انشا درسی هدفدار است که برای رسیدن به آن باید روشهای هدفدار در پیش گرفت. در حال حاضر، این روشها به سلیقه، علاقه و مطالعة معلم وابسته است.
بنابراین، میتوان از رسانههای گروهی برای تعلیم نویسندگی بهرهبرداری کرد. از طرفی، باید مواد خواندنی سالم را در دسترس دانشآموزان گذاشت و آنان را از آفات همهگیر نوشتههای ناسالم دور نگه داشت. اگر ما معلمان به یاری و مدد دانشپژوهان تمایل نشان بدهیم و اشتیاقی خاص را در وجود آمادة آنان برانگیزیم، آنها نیز ذهن خود را تسلیم این شوق خواهند کرد و نوشتههای ارزشمندی به یادگار خواهند گذاشت.
پینوشت
1. صاحب بن عباد (326- 385 ه. ق) وزیر مشهور عربینویس ایرانی در عهد دیلمیان است.
2. ابواسحاق ابراهیم بن هلال (384- 313 هـ) منشی معروف بغداد در دولت آل بویه است.
منابع
1. قرآن کریم، سروش، 1373
2. احمدی گیوی، حسن؛ ادب و نگارش، تهران، مدرسة عالی بازرگانی، 1356.
3. احمدی بیرجندی، احمد؛ روش تحقیق و مرجعشناسی
4. آیین نگارش و روش آموزش انشا، سال اول، مراکز تربیت معلم. 1368.
5. احمدی گیوی، حسن و دیگران؛ زبان و نگارش فارسی، تهران، سمت، 1368.
6. حسینینژاد، سیدحسین؛ رهیافتهای آموزشی و تربیتی در درس انشا، مجموعه مقالات، چ دوم، لوح زرین، 1348.
7. سمیعی گیلانی، احمد؛ آیین نگارش، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1377.
8. سلطانی گرد فرامرزی، علی؛ نگارش و دستور زبان فارسی، سال اول آموزش متوسطة عمومی و علوم انسانی، 1372.
9. شیوة بهرهگیری از کتابخانه جهت تهیة مقالة تشخیصی مرکز اسناد فرهنگی آسیا، 1356.
10. انوار، پروین؛ مأخذشناسی و استفاده از کتابخانه، تهران، زوار، 1354.
منبع رشدادبیات
مریم ارجمندی
کارشناس ارشد زبان و ادب فارسی و دبیر ادبیات ناحیه 4 شیراز
مطالب مشابه :
چند شعر و مقدمه برای انشا
و مقدمه برای انشا. برای موضوع کیش: قلم خیس بر می دارم و انشای کیش را به نام خدای خویش آغاز
انشاء نویسی در ابتدایی
ـ در کلاس دوّم با جمله سازی ها شروع و نهایتاً آمادگی برای انشا نویسی آغاز می شود. مقدمه : در
تقویت انشای دانش آموزان
چرا که سه امر گوش دادن و صحبت کردن و خواندن برای نوشتن مقدمه برای انشا آغاز کنیم : (( در
20 روش آموزش انشا نویسی در کلاس درس
کنند ؛ دبیر داستانی را آغاز می کند و هر دانش آموزی برای جذّاب تر کردن انشا از
انشا نویسی در مقطع ابتدایی
ـ در کلاس دوّم با جمله سازی ها شروع و نهایتاً آمادگی برای انشا نویسی آغاز می شود. مقدمه : در
آغاز با نام خدا در اشعار فارسی
ای نام تو بهترین سر آغاز. بی نام تو نامه کی کنم
انشا نویسی در ابتدایی
ـ در کلاس دوّم با جمله سازی ها شروع و نهایتاً آمادگی برای انشا نویسی آغاز مقدمه : در ریاضی
انشا آفرینشی نو
مقدمه «انا ابتدا کردن، آغاز برنامگیها فقدان زمانی خاص برای انشا در دبیرستان و اختصاص
اصل مقدمه گویی در آموزش
به همین سبب تدریس هر موضوعی با یک مقدمه آغاز می و انشا دو برای مقدمه یا
برچسب :
مقدمه برای اغاز انشا