ویژگیهای قرآن
ویژگیهای قرآن
1. جامعيت قرآن
2. جامعيّت و اختصار
3. كتاب انديشه و عمل
4. پيوستگي مطالب قرآن
5. جهاني بودن قرآن
6. جاذبة قرآن
7. فصاحت و بلاغت آن
8. اظهار عجز در برابر بلاغت و فصاحت قرآن
9. اختصار درقرآن كريم
10. نمونههايي از آيات مختصر قرآن كريم
11. گزيدههايي ازكلمات قصار قرآن
12. هنر الفاظ در قرآن
13. تركيب الفاظ قرآن
14. آهنگ آيات قرآن
15. تازگي قرآن
16. نفوذ آيات قرآن
17. تنوع در مطالب قرآن
18. عدم تناقض در آيات قرآن
19. آهنگ كلمات قرآن
20. نامحدود بودن معارف قرآن
21. اعجازدر كلمات قرآن
22. نظام شگفت انگيز حروف در قرآن
23. تجسم حقايق در قرآن
24. صراحت و قاطعيت قرآن
25. وسعت معاني قرآن
26. نقش آفريني قرآن
27. رعايت تناسب
28. حفظ قرآن
29. نمادهاي قرآن
30. سهل و ممتنع بودن قرآن
31. برخورد غير مستقيم
32. مقدمه و ذوالمقدمه
33. حكم همراه با دليل
34. صيانت قرآن
35. ابتكارو استقلال
36. ابعاد ابتكاري قرآن
37. اصل تنوع در قرآن
38. پيراستگي از عيبها
39. جهاني بودن زبان قرآن
40. زيبايي ظاهر و عمق معنا
1. جامعيت قرآن
يكي از معجزات قرآن، جامعيّت است. قرآن ميفرمايد:
«وَ لَقَدْ صَرَّفْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ»[1]
«در اين قرآن، ما براي مردم از هر چيز نمونهاي آورديم (و همة معارف در آن جمع است)».
اين قرآن با محتواي بسيارغني و متنوع، آن هم از انساني درس نخوانده عجيب است. چرا كه در اين كتاب آسماني،هم دلائل عقلي در زمينة عقائد، هم احكام متين و استوار بر اساس نيازمنديهاي بشر در همة زمينهها و هم بحثهاي تاريخي كه در نوع خود بينظير، هيجان انگيز، بيدارگر، تكان دهنده و خالي از هرگونه خرافه است و هم مباحث اخلاقي كه با دلهاي آماده همان كار را ميكند كه باران بهاري با زمينهاي مرده ميكند. و هم مسائل علمي كه در قرآن مطرح شده، پرده از روي حقايقي برميدارد كه حداقل در آن زمان براي هيچ دانشمندي شناخته نشده بود. خلاصه قرآن در هر وادي گام مينهد عاليترين نمونه را ارائه ميدهد. آيا با توجه به اين كه معلومات انسان محدود است، مخصوصاً با توجه به اين كه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ در محيطي پرورش يافته بود كه از همان علم و دانش محدود بشري آن روز نيز خبري نبود، آيا وجود اين همه محتواي متنوع در زمينههاي توحيدي و اخلاقي و اجتماعي و نظامي و سياسي دليل بر اين نيست كه از مغز انسان تراوش نكرده؛ بلكه از ناحيه خداست؟ اگر فرض كنيم تمام دانشمندان امروز و متخصصان علوم مختلف جمع شوند دائرة المعارفي را تنظيم كنند و آن را در قالب بهترين عبارات بريزند ممكن است اين مجموعه براي امروز جامعيت داشته باشد امّا مسلّماً براي پنجاه سال بعد نه تنها ناقص و نارسا است؛ بلكه آثار كهنگي از آن ميبارد. در حالي كه قرآن در هر عصر و زماني كه خوانده شود گويي براي همان عصر و زمان نازل شده و هيچ اثري از گذشت زمان در آن ديده نميشود.[2]
مهمترين ابعاد جامعيّت قرآن
1. جامعيّت در مخاطبان
هر كتابي مخاطبان ويژهاي دارد. بعضي از آثار، مخصوص زنان، مردان، جوانان و يا كودكان و... است. امّا تنها كتابي كه مخاطب ويژه ندارد قرآن است.
مخاطبان قرآن مردم هستند كه در قرآن با عناوين: بشر، انسان، ناس و بني آدم آمده است و براي همة زمانها و مكانها بدون توجه به مرزها و نژادها زبانهاي خاص نازل شده است.
2. جامعيّت و فراگيري همه قلمروهاي زندگي.
قرآن كتاب هدايت است و همه قلمروهاي زندگي انسان را مورد توجه قرار داده است اعم از فردي، اجتماعي، خانوادگي، سياسي، اقتصادي و... .
3. جامعيّت و فراگيري نسبت به كتب واديان
قرآن ميفرمايد: خداوند آييني را براي شما تشريع كرد كه به نوح توصيه كرده و آنچه را بر تو وحي فرستاديم و به ابراهيم و موسي وعيسي سفارش نموديم كه دين را برپا داريد و در آن تفرقه ايجاد نكنيد.
4. فراگيري دنيا و آخرت
بسياري از كتابهايي كه نوشته شده است براي چگونه زيستن زندگي مادّي و دنيايي است و پارهاي از كتابها نيز تنها زيستن اخروي را مورد توجه قرار داده است امّا قرآن آيين زيستن دو جهان است.
2. جامعيّت و اختصار
يكي از ويژگيهاي قرآن اختصار در عين جامعيّت در بيان حقايق و معارف است، مثلاً آيه:
«خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ»
«با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير، و به نيكيهادعوت نما و از جاهلان روي بگردان».
در عين كوتاهي از جامعترين آيات اخلاقي است از امام صادق ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه فرمودند:
«آيهاي جامعتر در مسايل اخلاقي از آيه فوق نيست».
بعضي از علماي تفسير در توضيح حديث فوق گفتهاند كه: اصول فضايل اخلاقي همچون قواي انساني در سه قسمت خلاصه ميشود: عقل ـ غضب ـ شهوت.
فضايل عقلي نامش حكمت است كه جملة «و أمُرْ بِالْعُرْفِ» بدان اشاره دارد و فضائل نفسي كه در برابر طغيان شهوت قرار دارد عفت نام دارد كه از جملة «خُذِ الْعَفوِ» استفاده ميشود و تسلّط بر نفس در برابر قوه غضبيه شجاعت نام دارد كه از جملة «و اَعْرِضْ عَنِ الجاهلين» استفاده ميشود.[5]
3. كتاب انديشه و عمل
قرآن بر اين حقيقت تأكيد دارد كه اين كتاب تنها براي تلاوت نيست؛ بلكه هدف نهايي از آن ذكر و تدبّر و انذار است. در يك آيه ميفرمايد:
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ»[6]
«اين كتابي كه بر تو نازل كرديم كتاب مباركي است تا مؤمنان در آياتش تدبّر كنند».
و در آيه ديگر ميفرمايد:
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ»[7]
«اين كتابي است كه بر تو نازل كرديم تا مردم را به وسيلة آن از ظلمتها به سوي نور خارج نمايي».
به اين ترتيب بايد قرآن در متن زندگي مسلمانان قرار گيرد و آن را برنامه خويش قرار دهند و دستوراتش را عمل كنند. امّا متأسفانه گروهي از مسلمانان فقط به ظاهر قرآن ميپردازند و به بُعد عملي و اجرايي آن توجهي ندارند.[8]
4. پيوستگي مطالب قرآن
قرآن غالباً به مناسبتي از موضوعي به موضوع ديگر منتقل ميگردد، اي بسا يك رشته مطالب متنوع را به منظور پند و اندرز و بيدار كردن وجدانها و فطرتها و راهنمايي عقلها، در يك سوره متذكر ميشود و همه را در كنار هم قرار ميدهد و انسان گاهي تصوّر ميكند كه ميان مطالب يك سوره پيوستگي كامل وجود ندارد، امّا پس از دقّت، روشن ميشود كه ميان آنها يك نوع ارتباط و پيوستگي خاصّ وجود دارد كه سبب شده همگي در كنار يكديگر قرار گيرند.[9]
5. جهاني بودن قرآن
مكاتب و اديان جهان را در يك دستهبندي كلّي ميتوان به دو گروه تقسيم نمود:
1. آنهايي كه مخاطب خويش را گروه، ملّت، نژاد و طبقه خاصّي ميدانند.
2. آنهايي كه عموم انسانها را مورد توجه قرار داده و هدفشان نجات همه انسانها است.
خداوند در قرآن ملل مختلف جهان را بر آيين خويش دعوت كرده و ميفرمايد:
«اِنْ هُوَ اِلّا ذِكْري لِلعالَمين»[10]
«تمام حقايقي كه در اين كتاب آمده است براي همه انسانهاست».
«إِنَّا أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ ...»[11]
«ما اين كتاب (آسماني) را براي مردم به حق بر تو نازل كرديم».
و از طرفي خطابهاي قرآن نيز مربوط به همه انسانهاست. نظير:
«يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ»[12]
«اي مردم پروردگار خود را پرستش كنيد.»
6. جاذبة قرآن
يكي از ويژگيهاي قرآن جاذبه شگفت انگيز آن است به طوري كه بسياري از مشركين به خود اجازه نميدادند كه قرآن را بشنوند؛ زيرا به تأثير آن به خوبي آگاه بودند و ميترسيدند كه مبادا نفوذ معجزهآساي قرآن دلهاي آنان را تسخير كند.
ابن هشام ميگويد: شدت علاقه و جاذبة قرآن به حدّي بود كه بسياري از كفار قريش، شبانه به طور ناشناس كنار خانة خدا جمع شده و تا سپيده صبح ميماندند تا صداي تلاوت قرآن را بشنوند و اين وضع به طور متوالي تكرار ميشد.
ارنست رنان فرانسوي ميگويد: در كتابخانه من هزاران جلد كتاب سياسي، اجتماعي، ادبي و غيره وجود دارد كه همه آنها را بيش از يك بار مطالعه نكردهام و چه بسا كتابهايي كه فقط زينب بخش كتابخانه من است ولي يك جلد كتاب كه هميشه جلب نظر ميكند و هر وقت خسته ميشوم و ميخواهم دريايي از كمال به رويم باز شود آن را مطالعه ميكنم واز مطالعه زياد آن خسته نميشوم كتاب قرآن است.[13]
در طول تاريخ به حوادث شگفت انگيز و مستندي برخورد ميكنيم كه بيانگر نفوذ عظيم قرآن است. در اينجا به نمونهاي از جاذبة شگفت انگيز قرآن اشاره ميشود.
سه نفر از سران قريش به نامهاي «ابو سفيان، ابو جهل و اخنس بن شريق» شبي از شبها براي شنيدن آيات قرآن مخفيانه نزديك خانة پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمدند. و اين در حالي بود كه حضرت نماز ميخواند و قرآن تلاوت ميكرد. هر كدام در گوشهاي پنهان شدند؛ بيآنكه ديگري با خبر شود و تا صبح به تلاوت قرآن گوش سپرده بودند. هنگام طلوع فجر متفرق شدند؛ ولي به زودي در ميان راه يكديگر را ديدند و هر كدام ديگري را سرزنش ميكرد و ميگفت: ديگر اين كار را تكرار نكنيد.
[2] . تفسير نمونه، ج 12، 277، در خطبه اوّل به چهارده نكته در مورد جامعيت قرآن و ويژگيهاي آن اشاره نموده است، پيام امام علي در شرح نهج البلاغه آيت الله مكارم شيرازي، ج 1، 238.
[3] . شوري، آية 13.
[4] . اعراف، آية 199.
[5] . تفسير نمونه، ج 7، 62.
[6] . ص، آية 29.
[7] . ابراهيم، آية 1.
[8] . تفسير نمونه، ج 1، 468.
[9] . منشور جاويد، ج 1، ص 22.
[10] . انعام، 90؛ فرقان، 1 لِيَكُونَ لِلعالَمينَ نَذيراً .
[11] . زمر، آية 41.
[12] . بقره، آية 21.
[13] . دائرة المعارف شيعه، 744، واژه قرآن ـ نفوذ وجاذبه قرآن، ج 8، 87.
--------------------------
شب ديگر همين كار را تكرار كردند و صبح روز بعد هنگامي كه يكديگر را مشاهده كردند همان سخنان وهمان سرزنشها و قرار داد عدم تكرار چنين كار را مطرح كردند و به خانههاي خود رفتند. اتّفاقاً شب سوّم نيز همين مسأله تكرار شد و روز بعد هنگامي كه يكديگر را ملاقات كردند بعضي از آنها گفتند ما از اين جا نميرويم تا عهد و پيمان ببنديم تا براي هميشه اين كار را ترك كنيم، سرانجام پيمان بستند و متفرق شدند. آري جاذبه قرآن آن قدر زياد بود كه حتّي دشمنان سرسخت اسلام در مقابل آن زانو ميزدند.[1]
7. فصاحت و بلاغت قرآن
اكثر دانشمندان ادبيات عرب، معتقدند كه فصاحت، صنعتي است مربوط به الفاظ و بلاغت هنري كه مربوط به معاني است و مركز فصاحت دهان و دندان و زبان ميباشد؛ ولي مركز بلاغت، عقل و نفس است.
قرآن از جهت فصاحت و تنظيم الفاظ، به حدّي اعجاز آميز است كه شبلي شمّيل در ضمن قصيدة مفصّلي كه در عظمت فصاحت و بلاغت و حقايق قرن سروده است ميگويد:
«ربُّ الْفَصاحَةِ مُصْطَفَي الْكَلِماتِ»
يعني «قرآن؛ خداي فصاحت و برگزيدهترين كلمات است».
علّامه سيد هبة الدين شهرستاني در كتاب تنزيه التنزيل از علّامه شريف مدني در كتاب انوار الربيع نقل ميكند: تنها براي آية 44 سوره هود «يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ» تا آخر آيه، سي نوع از صنايع علم بديع وجود دارد و اين اعجاز فصاحت قرآن را ثابت ميكند. همين دانشمند در كتاب سبع المثاني تنها براي سورة حمد، هفتاد مزيّت از اسرار بلاغت را بيان كرده است.
مرحوم شيخ طبرسي در كتاب جوامع الجامع تنها براي سورة كوثر شانزده نكته بديعي را يادآور شده كه براي بشر عادي محال است بتواند در سورهاي با اين همه اختصار اين همه وجوه بلاغت را بگنجاند.
8. اظهار عجز در برابر بلاغت و فصاحت قرآن
هشام بن حكم ميگويد: چهار نفر از مشاهير وفلاسفه مادي به نام عبدالكريم ابن ابي العوجاء و ابوشاكر عبدالْمِلك ديصاني و عبدالله ابن مقفع و عبد الملك بصري در مكه و در كنار خانة خدا اجتماع كرده و در خصوص مسألة حج، پيغمبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ، و تمسك مسلمانان به شعائر ديني و فشارهايي كه مسلمانان به بركت ايمان برخود هموار ميكنند؛ فكر ميكردند. تا بالاخره نظر آنها بر اين شد كه در مقامِ معارضه با قرآن ـ كه اساس اين دين است ـ برآيند، و هر يك از آن چهار نفر متعهد شوند كه يك قسمت از چهار قسمت قرآن را بياورند. آنها با خود ميگفتند: وقتي كه اساس يعني قرآن از بين رفت، تمام قوانين دين اسلام موهون و سست خواهد گشت.
پس از آن، از يكديگر جدا شدند وبا هم قرار گذاشتند در سال آينده و در همين ايّام گرد هم آيند و از كردههاي خود يكديگر را مطلع سازند و چون سال بعد، موسم حج اجتماع كردند و تعهد خود را از هم خواستند، ابن ابي العوجاء معذرت خواست و گفت: چون من به آية
«لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا»[2]
«اگر در آسمان و زمين معبودان ديگري غير از خداي واحد بوده باشد! امور آنها دچار تباهي خواهد گشت».
برخورد نمودم بلاغت و عظمت علمي آن به قدري مرا به دهشت انداخت كه از تعرّض به آيات ديگر منصرف شدم.
ديصاني نيز عذر خواست و گفت: آيه
«يا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يَخْلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إِنْ يَسْلُبْهُمُ الذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ»[3]
«اي مردم مشرك و كافر به اين مثل گوش كنيد (تا حقيقت حال خود را بدانيد) آن بتهاي جمادي كه غير از خدامعبود خود ميدانيد و آنها را ميخوانيد اگر اجتماع كنند بر خلقت مگسي! قادر نيستند واگر مگسي (ناتوان) چيزي از آنها بگيرد قدرت بازگرفتن آن چيز را از مگس ندارند طالب ومطلوب (يعني عابد و معبود) هر دو ناچيز و ناتوانند».
مرا متحيّر ساخته و از كاري كه در نظر داشتم منصرف كرد.
عبدالملك گفت: بلاغت و فصاحت اين آيه: «فَلَمَّا اسْتَيْأَسُوا مِنْهُ خَلَصُوا نَجِيًّا»[4] «و چون برادران (يوسف) از پذيرفتن خواهش خود مأيوس شدند با خود خلوت كردند»، مرا مدهوش كرد و از تعقيب هدف منصرف گرديدم.
ابن مقفّع گفت: تنها اين آيه: «وَ قِيلَ يا أَرْضُ ابْلَعِي ماءَكِ...»[5] مرا از انديشه دربارة ساير آيات قرآن بازداشت.
هشام بن حكم ميگويد: در اين موقع امام صادق ـ عليه السّلام ـ ازكنار آنها ميگذشت و گويي ميدانست آنها به چه امري مشغولند و برچه ميانديشند؛ اين آيه را تلاوت فرمود:
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً»[6]
«بگو اگر جن و انس جمع و بخواهند كتابي مثل قرآن بياورند نميتوانند اگر چه يكديگر را ياري دهند.»
9. اختصار در قرآن كريم
قرآن كريم در مقايسه با ساير نوشتهها، آن چنان ايجاز[7] و اختصار را با مهارت و استادي رعايت كرده است كه با آشنايي كمي به زبان و ادبيات عرب؛ ميتوان آن را فهميد و ايجاز مفيد براي بيان مسائل مختلف و متنوع كار سادهاي نيست بلكه بينظير است. در قرآنِ كريم آيات و جملاتي كوتاه و پرمحتوا ميبينيم كه مانند آنها را در ساير گفتهها و نوشتهها نميبينيم.[8]
در اين جا به ذكر بعضي از آيات و جملاتي كه مسألة ايجاز و اختصار را مورد عنايت قرار داده است ميپردازيم.
10. نمونههايي از آيات مختصر قرآن كريم
الف:
«يا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ»[9]
«اي فرزندان آدم، خود را براي حضور در مساجد به زينتهاي متداول آراسته سازيد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نورزيد كه خداي تعالي اسراف كنندگان را دوست ندارد.»
اين آيه كه اساس جملهبندي آن را يك خطاب عمومي و سه امر اباحهاي ويا ترغيبي و يك نهي الزامي و يك جمله خبري تشكيل ميدهد، در قسمت اوّل مردم را به آراستگي و نظافت ومراعات بهداشت در مجامع عمومي، مانندِ مساجد و محلهاي نيايش و عبادت و جلسات طبيعي و غير طبيعي را كه حفظ حيات مادي و سلامت بدن را تأمين ميكند در طي دو امر و يك نهي (بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد) گوشزد ميفرمايد و در جمله اخير با اشاره به حكم نهي، مردم را به اخلاق اسلامي، يعني اعتدال در خوردن و آشاميدن آشنا ميسازد.
ب:
« إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ »[10]
«اين نامه سليمان است و آن چنين است، به نام خداي بخشندة مهربان، بر من برتري نورزيد و با تسليم شدن به طرف من آييد.»
قرآن كريم در اين دو آيه كه به اختصار گفتههاي ملكة سبا را نقل ميكند، با آوردن دو جملة خبري و دو جملة انشايي، هنر اختصار مفيد را به حدّ كمال رسانيده است، ودر ضمن اين جملات، نويسندة نامه، عنوان نامه، آيين و جهانبيني نويسنده، معبود نويسنده، هدف از نامه، شيوة نامهنگاري و غير اينها را تفهيم نموده است.
11. گزيدههايي از كلمات قصار قرآن
همان طوري كه درقرآن آيات، مختصر دارد، جملات مختصر و كلمات قصار بسياري نيز دارد كه جداي از ابعاد محتوايي آن، پر از نكات ادبي است كه بيان اسرار و نكات ادبي و محتوايي آن تأليف كتاب جداگانهاي را ميطلبد، اينك به ذكر بعضي از آن جملات و كلمات قصار ميپردازيم.
«أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ»[11]
«آيا مردم را به خير و نيكي امر ميكنيد و خود را فراموش ميكنيد؟!!».
«فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»[12] «مرا ياد كنيد، تا شما را ياد كنم».
«عَسي أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسي أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ...»[13]
«چه بسا چيزي كه شما آن را نميپسنديد آن براي شما خير باشد و چه بسا چيزي كه شما آن را دوست داريد و آن چيز براي شما بد باشد».
«... أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ...»[14]
«به پيمان من وفا كنيد تا به پيمان شما وفا كنم».
«إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ...»[15]
«اگر خدا را كمك كنيد، خدا شما را كمك خواهد كرد».
«وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ»[16]
«در بهشت آن چه را كه دلها بخواهد و چشمها لذت برد وجود دارد».
«...يُرْضُونَكُمْ بِأَفْواهِهِمْ وَ تَأْبي قُلُوبُهُمْ...»[17]
«مشركان، شما را با زبان خود خشنود ميسازند؛ ولي در دل عقيدهاي ندارند».
«إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ»[18]
«همانا نماز انسان را از فحشاء و منكرات دور ميكند».
«... ما عَلَي الُْمحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ...»[19]
«بر نيكوكاران راه (مؤاخذه و تاواني) نيست.»
12. هنر الفاظ در قرآن
يكي از ويژگيهاي قرآن بُعد هنري الفاظ است كه در اين جا به چند نمونه از آنها اشاره ميشود:
1. همة آياتِ سورة «مجادله» اسم جلاله دارد و در مقابل اين سوره وسورههاي القمر، الرحمن و الواقعه جز در «بسمله» اسم جلاله درهيچ آيهاي از آيات اين سُوَر به كار نرفته است.
[2] . انبيا، آية 22.
[3] . حج، آية 73.
[4] . يوسف، آية 80.
[5] . هود، آية 44، كتاب پژوهشي در شيوههاي اعجاز قرآن، حسن عرفان، ص 54، بيست نكتة ادبي در زمينهي آيه فوق مطرح نموده است.
[6] . اسراء، آية 88.
[7] . علما ادب و بلاغت دربارة ايجاز چنين ميگويند: اداء معاني زياد با الفاظ كم و گويا.
[8] . پيام قرآن، آيت الله مكارم شيرازي، ج 8، ص 122.
[9] . اعراف، آية 31.
[10] . نمل، آيات 30 و 31.
[11] . بقره، آية 44.
[12] . بقره، آية 152.
[13] . بقره، آية 216.
[14] . بقره، آية 40.
[15] . محمد، آية 7.
[16] . زخرف، آية 71.
[17] . توبه، آية 8.
[18] . عنكبوت، آية 45.
[19] . توبه، آية 91.
------------------
نام جلاله در بزرگترين آية قرآن (282 بقره) شش بار آمده است كه بيشترين تكرار «الله» در يك آيه است و سورة «انفطار» تنها سورهاي كه با «الله» ختم ميشود.
2. در 13 آيه قرآن (در سورة عبس 27 ـ 15) حرف واو به كار نرفته است با اين كه كاربرد واو در محاوره و كتابت غير قابل اجتناب است).
3. چهار آيه پي در پي در قرآن وجود دارد كه در آنها حرف «الف» به كار نرفته است و آن در سورة مدثّر آية «19 ـ 22» است.
4. در دو آيه تمامي حروف الفباي قرآن به كار رفته است و آن عبارت است از 29 «فتح» و 154 «آل عمران».
5. در يك آية قرآن 47 مرتبه حرف «ن» بدون احتساب نون مشدّد در آن به كار رفته است و آن آية 31 «نور» است و در آية 61 همين سوره 32 حرف ميم به كار رفته است.
6. در آيه «وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ»[1] كه تا ميم الرّحمن نقطه ندارد.
7. يك آيه در قرآن از دو طرف خوانده ميشود: «وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ»[2]
13. تركيب الفاظ قرآن
الفاظ قرآن و نحوة تركيب و جملهبندي آن به گونهاي است كه نميتوان يك كلمه از آن را تغيير داد. و اهل فن تحتِ تأثير اين سبك زيبا قرار ميگيرند.
براي آن كه به قابل مقايسه نبودن ساختههاي فكر بشر با آيات الهي واقف شويم و از عظمت قرآن در بعد هنري (فصاحت، بلاغت، جذّابيت جلوههاي ويژه و...) آگاه شويم به آن چه در ذيل ميآيد توجه كنيد:
يكي از مسائل حياتي در زندگي بشر، حلّ مشكلِ قتلها و جنايتهاست، ملل مختلف و مكتبهاي گوناگون راه حلهاي متفاوتي ارائه دادهاند؛ قرآن نيز از آن جا كه كتاب هدايت و سازندگي است به اين مسأله توجه عميق داشته و براي جلوگيري از اين فاجعه چاره انديشي كرده است. قرآن علاوه بر طرق ديگري كه براي پيشگيري از اين جنايت قرار داده است با جعل قانون قصاص، بهترين راه جلوگيري از اين مشكل را ارائه داده است. اين موضوع در آيات متعدّدي مطرح شده است. در سورة بقره چنين آمده است.
«وَ لَكُمْ فِي الْقِصاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[3]
«و براي شما در قصاص، زندگي نهفته است. اي صاحبان انديشه، بدان اميد كه تقوي پيشه كنيد.»
جمله (في الْقِصاصِ حَيوةٌ) ضمن آن كه از روح اين حكم اسلامي و فلسفه آن سخن ميگويد، مشروعيت اين حكم را نيز بيان ميدارد، دانشمندان عرب پيش از نزول قرآن با نهايت دقت و جدّيت تلاش كردند تا جملهاي كوتاه ولي پرمحتوا و رسا در اين زمينه بياورند و عبارتي شعارگونه كه از فوائدكيفر دادن مجرمين حكايت كند؛ ارائه دهند، جملات بسيار گوناگوني مطرح كردند تا سرانجام جملة:
«اَلْقَتْلُ اَنْفي لِلْقَتْلِ» را به عنوان بهترين جملهاي كه ميتواند اين مفهوم را برساند پذيرفتند و به صورت شاهكاري افتخارآفرين آن را به صورت لوحهاي نصب كردند.
ولي با نزول قرآن مجيد جملة، في الْقِصاصِ حَيوةٌ تمام شگفتيها و زيباييهاي جمله مذكور محو گشت و در برابر اين عبارت قرآني رنگ باخت.
14. آهنگ آيات قرآن
در سورههاي قرآن بسياري از آيات با آيات ديگر هم وزن و هماهنگ است و اين هماهنگي و هم وزني در حروف، از مصاديق بارز نظم و ساختار ويژه قرآن است. براي اثباتِ اين معنا سير كوتاهي در سورهها داريم. تمام آيات سورة حمد با حروف ن و ميم تمام ميشود و اين دو حرف «م ـ ن» از نظر مخرج نزديك به هم هستند مضافاً به اين كه در آخر آيات هفتگانة سورة حمد، توازني عالي به شكل زير مشاهده ميشود.
عالمين، الرحيم، الدين، نستعين، مستقيم، ضالين.
كه اكثر آيات سورة بقره با حرف «ن» يا «م» آمده است و يا با حرف ديگر قريب المخرجند.
آياتِ سورةآل عمران با حروف «راء» و «باء» ختم شده كه مخارج اين حروف به هم نزديكند. و سورة نساء اكثر آياتش با صداي «الف» و حرف منوّن منصوب ختم شده است مانند: رقيباً، غفوراً، معروفاً، حسيباً، مفروضاً، سديداً، سعيراً و... .
گذشته از مطابقت درحروف، وزن كلماتِ آنها نيز با هم هماهنگي دارند.
در آخر اكثر آيات سوره اسراء، كهف، مريم، مانند سوره نساء با صداي «الف» و حرف منوّن منصوب ختم شده است مانند: رسولاً، صغيراً، تبذيراً، كفوراً، مشكوراً.
و سورههاي انعام، اعراف، انفال، توبه، يونس، هود، يوسف و رعد با حرف «باء» و سوره ابراهيم با حرف «دال» و سوره حجر با حرف «ن» و اكثر آيات سوره الرحمن با «نون» و سورههاي قدر، عصر، كوثر با «ر» و قارعه با «ت» و ليل با «ي» و تين با «ن» و ناس با «س» تمام شده است.
15. تازگي قرآن
براي كساني كه به طور منظم قرآن را تلاوت ميكنند؛ اين مطلب جالب است كه قرآن را هميشه تازه مييابند و اين همه تكرار براي آنها خسته كننده نيست.
و اين درحالي است كه اگر انسان يك كتابي را يك بار بخواند؛ ديگر رغبتي به خواندن مجدّد آن ندارد و اگر به ناچار مجدّداً آن را بخواند برايش خسته كننده خواهد بود.
سرّ اين كه قرآن هميشه تازگي خود را حفظ نموده در اين است كه هم از نظر آهنگ، بسيار دلنشين است و هم از نظر محتوي، بسيار متنوع و گسترده است. به طوري كه هر كس به ميزان درك علمي خود از آن بهره ميبرد و هر بار كه آيات قرآن را ميخواهد مطلب تازهاي به دست ميآورد امّا نميتواند به تمام معاني قرآن دست يابد. لذا قرآن همواره براي او تازگي دارد. مردي از امام صادق ـ عليه السّلام ـ پرسيد: چه سرّي است كه هر چند زمان بر قرآن ميگذرد بر تازگي قرآن افزوده ميشود؟ امام فرمود: براي اين كه خداوند متعال قرآن را براي زمانِ خاصّ و مردمِ خاصي قرار نداده است؛ بلكه براي همه زمانها و تمام انسانها نازل نموده است. بدين جهت در هر زمان تازه ونزد هر قومي پرطراوت و آموزنده است.[4]
16. نفوذ آيات قرآن
در صدرِ اسلام آيات الهي در دلهاي مسلمانان بسيار اثرگذار و نافذ بود و آثار آن سريع ظاهر ميشد. يكي از ياران پيامبر به نام «ابو طلحة انصاري» در مدينه نخلستاني بسيار زيبا داشت كه همه از آن سخن ميگفتند. در آن جا چشمهاي بود كه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از آن آب ميآشاميد و وضو ميساخت. آن باغ در آمد خوبي براي صاحبش داشت. پس از نزول آية «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»[5]: «هرگز به حقيقت نيكوكاري نميرسيد مگر اين كه از آنچه دوست داريد انفاق كنيد» ابوطلحه خدمت پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آمد و عرض كرد: ميداني كه محبوبترين اموال من همين باغ است. ميخواهم آن را در راه خدا انفاق كنم تا ذخيرهاي براي آخرتم باشد. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: آفرين بر تو، اين ثروتي است كه براي تو سودمند خواهد بود، سپس فرمود: من صلاح ميدانم كه آن را به خويشاوندان نيازمند خود بدهي.» ابوطلحه دستور پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ را عمل كرد و آن را در ميان بستگان خود تقسيم كرد.[6]
زبيده همسر هارون الرشيد، قرآن بسيار گران قيمتي داشت كه آن را با، زر و زيور و جواهرات تزيين كرده بود و علاقة فراواني به آن داشت؛ روزي هنگامِ تلاوتِ همان قرآن به آية « لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ ...» رسيد با خواندن آية مذكور در فكر فرو رفت و با خود گفت: هيچ چيز مثل اين قرآن نزد من محبوب نيست و بايد آن را در راه خدا انفاق كنم. كسي را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزيينات و جواهرات آن را فروخت و بهاي آن را در بيابانهاي حجاز براي تهيه آبِ موردِ نيازِ باديه نشينان مصرف كرد.
17. تنوع در مطالب قرآن
مطالب قرآن با تمام كتابهاي بشري تفاوت اساسي دارد، زيرا در كتابهايي كه به دست بشر تأليف شده است، معمولاً يك يا چند موضوع مورد بحث قرار ميگيرد؛ ولي قرآن مطالب مختلف اعتقادي، اجتماعي، عبادي، اقتصادي و سياسي را به صورت متنوع در مقاطع مختلف بيان كرده و در واقع آيات قرآن بسان سفرة گستردهاي است كه در آن انواع غذاها را ميتوان ديد و استفاده كرد و ديگران را نيز به اين مائدة معنوي فرا خواند.
و يا همچون عالم طبيعت است كه داراي تنوع فوق العاده و مجموعهاي روح نواز از اشياء و رنگها و طعمها و پديدههاي مختلف است كه هر كدام در جاي خود نيكو است و بدين جهت قرآن جاذبة خاصّي دارد كه همگان را به سوي خود جذب مينمايد.[7]
18. عدم تناقض در آيات قرآن
با وجود تنوع و گستردگي قرآن در مطالب آن هرگز تناقض و اختلاف وجود ندارد. يك مؤلف هر اندازه در رشتهاي مهارت داشته و متخصّص باشد وقتي كتابي را تأليف كند با گذشت زمان حتماً در مطالب كتابش از نظر سطح نوشتار و محتواي آن اختلاف بوجود ميآيد؛ ولي قرآن تنها كتابي است كه هرگز در آن اختلافي وجود ندارد، با اين كه در طول 23 سال آن هم بر پيامبر اُمّي (درس نخوانده) نازل شده است؛ ولي سطح آيات و استحكام آن يكسان است؛ چه آياتي كه در ابتداي بعثت نازل شده است و چه آياتي كه در جنگ يا در صلح و يا در مكّه و يا در مدينه، يا در زمان قدرت و يا در زمانِ غربت و بيكسي نازل شده است. و در اين مورد قرآن ميفرمايد:
«أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً»[8]
«آيا در قرآن تدبّر نميكنند؟ اگر قرآن از جانب غير خدا بود در آن اختلاف بسياري مييافتند.
[2] . مدثّر، آية 3.
[3] . بقره، آية 179.
[4] . بحار الانوار، ج 2، ص 280؛ الحياة، ج 2، ص 108؛ سيري در علوم قرآن، يعقوب جعفري، ص 180.
[5] . آل عمران، آية 92.
[6] . تفسير نمونه، ج 3، 4.
[7] . سيري در علوم قرآن، يعقوب جعفري، 176.
[8] . نساء، آية 82، پيام قرآن آيت الله مكارم شيرازي، ج 8، ص 308.
------------------------
19. آهنگ كلمات قرآن
يكي از ويژگيهاي قرآن آهنگ مخصوص لغات و كلمات قرآن است كه در نوع خود معجزهآسا است. مفسّرين شواهدِ گوناگون وجالبي براي اين موضوع ذكر كردهاند؛ از جمله اين جريان است كه براي سيّد قطب مفسّر معروف واقع شده، او ميگويد:
«من از حوادثي كه براي ديگران واقع شده است سخني نميگويم؛ تنها حادثهاي را بيان ميكنم كه براي خودم اتفاق افتاده است: ما شش نفر مسلمان بوديم كه با يك كشتي مصري، اقيانوس اطلس را به سوي نيويورك ميپيموديم. مسافران كشتي 120 زن و مرد بودند و كسي در ميان مسافران جز ما مسلمان نبود. روز جمعه به اين فكر افتاديم كه مراسم نماز جمعه را در قلب اقيانوس و بر عرشه كشتي انجام دهيم. ما علاوه بر اقامة فريضة مذهبي؛ مايل بوديم يك حماسة مذهبي در مقابل يك مُبلّغ مسيحي كه در داخل كشتي نيز دست از برنامة تبليغاتي خود برنميداشت؛ بيافرينيم. به خصوص كه او حتّي مايل بود ما را هم به مسيحيّت دعوت كند. ناخداي كشتي كه يك انگليسي بود موافقت كرد كه ما نماز جماعت را در صحنة كشتي تشكيل دهيم و به كاركنان كشتي كه همه از مسلمانان آفريقا بودند نيز اجازه داده شد كه با ما نماز جماعت بخوانند و آنها از اين جريان بسيار خوشحال شدند. زيرا اين نخستين باري بود كه نماز جمعه بر روي كشتي انجام ميگرفت!
(من) به خواندن خطبه نماز جمعه و امامت پرداختم و جالب اين كه مسافران غير مسلمان اطراف ما حلقه زده بودند و با دقت مراقب انجام اين فريضة اسلامي بودند. پس از پايان نماز گروه زيادي از آنها نزد ما آمدند و اين موفقيّت را به ما تبريك ميگفتند؛ ولي در ميان اين گروه يك خانم مسيحي بود كه فوق العاده تحت تأثير نماز ما قرار گرفته بود به حدي كه از چشمانش اشك سرازير بود و قادر به كنترل خويش نبود. او به زبان انگليسي ساده و آميخته با تأثّر شديد و خضوع و خشوع خاصّي سخن ميگفت و از جمله سخنانش خطاب به مسلمانان داخل كشتي اين بود: بگوييد ببينم كشيش شما با چه لحني سخن ميگفت، او فكر ميكرد كه حتماً بايد يك كشيش يا يك مرد روحاني اقامة نماز كند، آن چنان كه در نزد مسيحيان است؛ ولي ما به زودي به او فهمانديم كه اين برنامه اسلامي را هر مسلمان با ايماني ميتواند انجام دهد و سرانجام به اوگفتيم كه عبادت ما با لغت عربي بود؛ ولي او گفت: هر چند من يك كلمه از مطالب شما را نفهميدم امّا به وضوح ميديدم كه اين كلمات آهنگ عجيبي داشت، امّا از همه اينها مهمتر، مطلبي كه فكر مرا، فوق العاده به خود جلب كرده بود اين بود كه در، لا به لاي خطبة امام شما جملههايي وجود داشت كه از بقيّه جملات او ممتاز بود و داراي آهنگ فوق العاده مؤثّر و عميقي بود. آن چنان كه لرزه براندام من انداخت، يقيناً اين جملهها مطالب ديگري بودند، فكر ميكنم امام شما به هنگامي كه اين جملهها را ادا ميكرد مملو از روح القدس شده بود. ما كمي فكر كرديم، متوجه شديم كه اين جملهها همان آياتي از قرآن بود كه در بين خطبه و نماز مطرح شده بود. اين موضوع ما را تكان داد و متوجه اين نكته ساخت كه آهنگ مخصوص قرآن آن چنان مؤثر است كه حتي بانويي را كه يك كلمه از قرآن را نميفهميد تحت تأثير شديد خود قرار ميدهد.[1]
20. نامحدود بودن معارف قرآن
از آن جا كه هر اثر نمودي از صفات مؤثر خود است؛ قرآن نيز نمودي از درياي بيكران علم خداوند است.[2] همان طوري كه قرآن ميفرمايد:
«قُلْ لَوْ كانَ الْبَحْرُ مِداداً لِكَلِماتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِماتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً»[3]
«بگو اگر دريا براي كلمات پروردگارم مركّب شود پيش از آن كه كلمات پروردگارم پايان پذيرد قطعاً دريا پايان مييابد؛ هر چند نظيرش را به كمك (آن) بياوريم.»
و در آيه ديگري ميفرمايد:
«وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أََقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أََبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ»[4]
«و اگر آن چه در زمين است از درخت، قلم باشد و دريا را هفت درياي ديگر به ياري آيد؛ سخنان خدا پايان نپذيرد. قطعاً خداست كه شكست ناپذير و حكيم است.»
21. اعجاز در كلمات قرآن
كلمات قرآن حساب شده و داراي نظام خاصي است، در اين جا به چند نمونه از آنها اشاره ميكنيم:
واژة دنيا در قرآن 115 بار و واژة آخرت نيز 115 بار آمده است.
واژة ساعت در قرآن 24 بار، شبانه روز، نيز 24 ساعت است.
واژة سجده و مشتقات آن در قرآن 34 بار به كار رفته است، نمازهاي يوميه نيز 34 سجده دارد.
واژة شهر (ماه) 12 بار به كار رفته است. تعداد ماههاي سال نيز 12 ماه است.
واژة يوم (روز) قرآن 365 بار به كار رفته است. روزهاي سال شمسي نيز 365 روز است.
واژة ابليس، 11 بار در قرآن آمده است، واژة استعاذه (پناه بردن به خدا از مكر او) نيز به همين تعداد آمده است.
واژة حيات، 71 بار، در قرآن آمده است. واژة موت، هم به همين تعداد آمده است.
واژة اجر (مزد) 108 بار در قرآن آمده است. واژة فعل نيز 108 بار آمده است.
واژة شدّت 102 بار در قرآن آمده است. واژة صبر نيز 102 بار آمده است.
22. نظام شگفت انگيز حروف در قرآن
حروف قرآن كه در طي بيست و سه سال بر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ نازل شده است، حسابِ بسيار دقيق و منظّمي دارد و هر يك از حروف الفبا با مجموع حروف هر سوره داراي يك نسبت رياضي كاملاً دقيقي است.
مثلاً حرف «ق» در سوره «ق» از تمام سورههاي قرآن به نسبت بيشتر است و يا حرف «ن» در سورة «القلم» از تمام سورههاي ديگر به نسبت بيشتر است و اگر مجموع حروف «المص» در آغاز سوره اعراف را در نظر بگيريم از همه سورههاي ديگر بيشتر است و چنين حسابي جز از طريق اعجاز امكان ندارد،[5]
23. تجسم حقايق در قرآن
از ويژگيهاي قرآن تَجسّم حقايق و معارف است تا براي همگان قابل درك باشد، مانند آيات زير:
1. «رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتي...»[6]
ابراهيم ـ عليه السّلام ـ گفت: «پروردگارا بر من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده ميكني؟ فرمود: مگر ايمان نياوردهاي؟ گفت: چرا؛ ولي ميخواهم دلم آرامش يابد...».
2. «...فَانْظُرْ إِلي طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلي حِمارِكَ...»[7]
«به خوراك و نوشيدني خود بنگر (كه طعم و رنگ آن تغيير نكرده است) و به درازگوش خود نگاه كن (چگونه متلاشي شده است)».
3. «...وَ لِباسُ التَّقْوي ذلِكَ خَيْرٌ...» [8]
«بهترين جامه (لباس) تقوا است».
4. «...إِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ...»[9]
«به درستي كه سستترين خانهها همان خانةعنكبوت است.»
و آيههاي ديگري كه از اين شيوه برخوردار هستند.
24. صراحت و قاطعيت قرآن
قرآن درعينِ داشتن لطافت در عبارات «صراحت و قاطعيّت» فوق العادهاي دارد.
دندان روي حرف گذاشتن و چند پهلو سخن گفتن (جز در موارد استثنايي كه شرايط خاصّي ايجاب ميكند) نشانة عدم اعتماد گوينده به گفتههاي خويش و يا ترس و وحشت او از قضاوت شنوندگان است و در هر صورت از ضعف و ناتواني گوينده حكايت ميكند.
اين معني به خوبي در آيات قرآن مشهود است، در اين جا به چند نمونه از آنها اشاره ميكنيم:
1. قرآن با بيان بسيار قاطع و صريحي تمام جهانيان را دعوت به مبارزه و مقابله به مثل نموده است، لحن تحدّي قرآن به قدري محكم و گويا است كه هر شنوندهاي را تحت تأثير قرار ميدهد. جالب اين كه آيات تحدّي منحصر به زمان و مكانِ خاصي نيست. و تمام جهانيان را در سه مرحله به تحدي دعوت نموده است.
الف. آوردن مثلْ قرآن
«قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً»[10]
«بگو اگر تمام جهانيان اجتماع كنند تا كتابي همانند قرآن بياورند نميتوانند. گر چه نهايت همكاري را با هم داشته باشند.»
ب. ده سوره همانند سورههاي قرآن
در مرحله بعد قرآن شرايط تحدّي را سبكتر ساخته و تنها به آوردن ده سوره همانند سورههاي قرآن قناعت كرده و ميفرمايد:
«أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بعشر سورٍ مثله مفترياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»[11]
«ميگويند اين آيات افتراء و ساختگي است؛ بگو: اگر چنين است شما هم ده سوره همانند آن را بياوريد و هر كس را مي
مطالب مشابه :
تحقيق در باره حروف مقطعه قرآن
تفسیر ســوره بـقــره. « الـم » درآغاز 29 سوره از قرآن و كـلـمات معمولى تركيب يافته
خلاصه ای از تفسیر سوره بقره
موسسه قرآنی نورالثقلین زاهدان - خلاصه ای از تفسیر سوره بقره - فعالیت های موسسه قرآنی
پرسش و پاسخ درس هایی از نامه دوست ( آیات 1تا 5 سوره بقره)
پیک همدلی - پرسش و پاسخ درس هایی از نامه دوست ( آیات 1تا 5 سوره بقره) - اخلاقی عرفانی
خلاصه ای از تفسیر سوره بقره - قسمت اول
الطاف خداوندی - خلاصه ای از تفسیر سوره بقره - قسمت اول - سحر با باد می گفتم حدیث آرزومندی
ویژگیهای قرآن
تركيب الفاظ قرآن 14. آهنگ كه اكثر آيات سورة بقره با حرف «ن» يا «م» آمده است و يا با حرف
تفسیر آيات 102 و 103 سوره بقره
تفسیر آيات 159 تا 162 سوره بقره; صورت و شكل مادى آن حادثه تركيب شود، آن حادثه پديد مى آيد
برچسب :
تركيب سوره بقره