مدارس اسلامی

          

مدارس اسلامی

تاریخ نخستین گونه

به طور خلاصه می توان مدرسه را مؤسسه ای برای آموزش عالی تعریف کرد که در آن علوم سنتی اسلامی – حدیث ، تفسیر ، فقه و جزء آن – آموزش داده می شود این نوع مؤسسات آموزشی بطور مرسوم مسکونی هستند .

مدرسه پاسخی به نیازهای معینی از جامعه اسلامی بود و افزون بر آن مدرسه خلق شده تمدنی خود باور ، شکل یافته و نزدیک به اوج موفقیت خود بود . نخستین مدارسی که از آنها در متون یاد می شود مدارس قرن دهمی شرق ایران است نمونه های اولیه مدارس چیزی جز نهادهای دولتی نبوده اند که برای این امر خاص طراحی شده و در همین جهت عمل می کرده اند .

در سده های نخستین اسلام اطلاعات صرفاً به طریق دیکته به شاگردان منتقل می شد که از قرن دهم این شیوۀ آموزش همراه تشریح و تفسیر تدریس شد . که با مباحثه و مناظره توأم بود . مسلمِ که مسجد برای چنین امری فضایی مناسب نبود و این هم درست نبود که طلاب فقیر در مناره مسجدی بخوابند که در آن درس می خواندند .

در آغاز مدرسه اتاقی در خانه خود مدرس بوده و طبعاً مراد از آن صرفاً فراهم آوردن فضایی برای درس خواندن طلاب بود نه اینکه در آن بخوابند .

ریشه های معماری مدارس :

دو احتمال در مورد شکل گیری معماری مدارس وجود داشته است :اولی شصت سال پیش توسط « بار تولد » و با زیرکی خاص او ابراز شده است او می خواست مدرسه را با مکتب بودایی مرتبط سازد که در آسیای میانه و افغانستان دیده شده است و این دور از ذهن نیست که نهادی بودایی که کارکردهای عبادی ، آموزشی ، زندگی اجتماعی و تدفینی را در  هم         می آمیخته توانسته باشد در شکل گیری مدارس اولیه مؤثر باشد . پیش گویی ( بار تولد ) با کشف یک چنین محوطه ای در ادژینه تپه واقع  در شمال بلخ تأیید شد . این محوطه شامل یک مجموععه مرکب از دیرواستوپا است .

روح این بنای قرن هفتم -  هشتم میلادی در اصول و حتی از نظر طرح چهار ایوانی به طور قابل ملاحظه ای نزدیک به یک مدرسه است .

منبع معماری دیگری که برای مدرسه ایرانی پیشنهاد شده خانه متداول خراسانی همانند نمونۀ قرون وسطایی با میان است . مدافع این نظریه « گدار » است او اول بار مجبور شد تداوم سنتی پیوسته ای را بین خانه های قرون وسطایی و هم عصر منطقه فرض کند سپس این مشکل مسکونی را با مدارس بعدی مقایسه کرد و نتیجه گرفت که بنای خانه شخصی مبنای بوجود آمدن بنای عمومی شده است . با اینکه شواهد نوشتاری بسیاری وجود دارد که بهره گیری از خانه شخصی برای کاربری های مدرسه را قطعی می کند هیچ نمونه ای از یک چنین خانه ای در دست نیست .

بدین ترتیب نظر ( گدار) با اینکه سند ( نغز ) است ولی جز حدس و گمان نیست .

مدارس سلجوقی اوایل سلجوق تحت نظر دولت :

مدارس در دورۀ سلجوقی طوری طراحی می شد که حوزۀ وسیعی شامل شهرهای کوچکتر در روستاهای اطراف ایالت را بپوشاند یک چنین عملکردی مستلزم بناهایی با مقیاس و ظرفیت قابل  ملاحظه ای بود معمولاً مدرس بر یکی از ستونهای شبستان تکیه می زد و طلاب اطراف او گرد        می آمدند و طلاب با آزادی از حلقه ای به حلقۀ دیگری می رفتند و چنین تحصیلی رایگان بود این رویه با روی کار آمدن فاطمیان در شمال آفریقا دچار آشفتگی شد . در واقع آنها برای شیعۀ هفت امامی که رو در روی جهان اهل تسنن قرار داشت مبلّغ مبارز تربیت می کردند و به سراسر جهان اعزام می شدند که این امر با موفقیت کلی همراه بود .

مرکز کل تبلیغات فاطمی مسجد کبیر الازهر در قاهره بود . این مسجد در سال 361 هـ . ق یعنی تنها یک سال پس از بنیان خود شهر پایه گذاری شده بود و هدف از ایجاد آن از همان آغاز صرفاً مسجد نبود بلکه مرکزی برای تحصیلات عالیه بود .

سلجوقیان با دستیابی به ایران و بین النهرین و قسمتهایی از آناتولی و سوریه به طور اجتناب ناپذیری حریف عمده قدرت فاطمی شدند . مبارزه در دو بعد سیاسی و مذهبی بود . از این رو می توان گفت که حرکت رسمی مدرسه سازی هر چند با تأخیر ، عکس العمل ارادی علیه الازهر بود اگر چنین باشد پاسخ متقابل شیعیان زمان زیادی نبرده است . با توجه به مشابهت میان مدارس شیعه و سنّی در         دوره های بعد در ایران ، احتمالاً تفاوت شکلی مشخصی بین آنها نبوده است .

در واقع تا همین اواخر قدیمی ترین نمونه ساختمان ایرانی از نوع سلجوقی که در مدرسه بودن آن شکّی نیست مدرسه امامیه ( 725 هـ ق ) در اصفهان است این بنای فشرده مانند بناهای متداول در ایران دارای طرح چهار ایوانی است نماهای ایواندار دو طبقه که حجره های طلاب در پشت آن  قرار دارند در مجموع تأکید بر نما دارند و ایوان مرکزی را از طرفین در بر می گیرند .

مدارس پیش از ایلخانی در ایران  :

خرگرد :

کتیبه آسیب دیدۀ این بنا بانی آن را به طور مشخص نظام الملک می داند از اینرو باید تاریخی قبل از 485 داشته باشد . از آنچه که باقی است نمی توان تصوری از ساختار آن بدست داد ابعاد حیاط حدود 28×22 متر است . طبیعی ترین تفسیری که می توان از این ویرانه کرد این است که آن را تنها بازمانده ای از برنامه گسترده مدرسه سازی نظام الملک بدانیم ( ابن الاثیر ) می گوید : ( مدارس نظامیه شهرت جهانی دارند شهری نیست که یکی از این مدارس را نداشته باشد . )

ری:

در کاوشهای سالهای 1930 م  در ری به دست آمده شخص ( گدار ) که منبع تمامی اطلاعات قابل دسترسی است ابتدا با احتیاط دربارۀ کارکرد بنا اظهار نظر می کند ولی سرانجام چنین احتیاطی را کنار می گذارد و هویت آنرا امری مسلم می داند .

طبس:

بازسازی عمده ای که این بنا سالها بعد از برپایی مناره ها به خود دیده است احتمالاً در دورۀ صفویه یا بعد از آن – حتی دستیابی به استنفاجات موقت و مشروط را از روی شکلی که در سالهای 1970 م داشته است .مخاطره آمیز می سازد بنای مذکور در زلزله چند سال پیش فرو ریخته است و از این رو تاریخ آن بصورت معما باقی می ماند برای یادآوری می توان گفت که بنا طرح چهار ایوانی مشخصاً نامنظم داشته و با پیروی از عرف معمول ایوان طرف قبله عمیق ترین بوده و ایوان روبروی آن در آن سوی حیاط دارای عرض مساوی ولی کم عمق تر بوده است.

شاه مشهد:

بنای تازه کشف شده شاه مشهد در شمال شرقی افغانستان است مربوط به سال ( 571 هـ . ق ) .

با توجه به عناوین و القاب آورده شده بانی بنا بانویی است عالی مقام . بنا به طور قطع ساختمانی است 2 ایوانی و احتمالاً 4 ایوانی دارای دو گنبد خانه با ابعادی متفاوت در جانب شرقی ورودی هر ضلع بنا حدود m 44 است .

زوزن:

مدرسه – مسجد عظیم زوزن در شمال شرقی ایران قرار دارد این بنا در سال 615 هـ . ق توسط شخصیت مهم محلی به نام قوام الدین مؤید الملک ابوبکر ابن علی که از سوی محمد ابن تکش خوارزمشاهی در شهر حکومت می کرد ساخته شده است .

مدارس نخستین در خاور نزدیک:

مورخی به نام کرسول بیست و نه مدرسه مربوط به سالهای پیش از 700 هـ . ق را در قاهره فهرست  می کند که از آنها تنها 4 مدرسه باقی مانده اند . همچنین منطقه  ای از جهان اسلام که بیشترین مدارس پیش از 700 هـ . ق باقی مانده اند ، آناتولی سلجوقی است این منطقه بیش از 50 نمونه این نوع بنا را دارد . که نه نمونه آن قرن دوازدهمی هستند این مدارس در فضایی ساخته شده اند که از نظر فرهنگی وابسته به ایران و از نظر جغرافیایی به آن نزدیک است بانیان آن خود از خاندان سلجوقیان بزرگ برخاسته اند .

مدارس سوریه:

خصوصیات :

1- ابعاد کوچک

2- جفت ایوان

3- فضای مرکزی گنبد دار

4- دو ورودی کریاس دار

نمونه مدارس سوری

دار الحدیث ، دمشق سال 549 هـ . ق

خان التوتون ،  حلب سال 564 هـ . ق

نور الدین ، دمشق سال 567 هـ . ق

شادبخت ، حلب  سال 589 هـ . ق

عادلیه ، دمشق سال 619 هـ . ق

آنچه که معمولاً ویژگی های این بناها را می سازد شامل موارد زیر است :

- محرابی که از بیرون دیوار قبله بصورت برجسته پیش زده است .

- مقبره ای و گاه دو مقبره که یکی از گوشه های حیاط را اشغال کرده است .

- حوض آبی در وسط حیاط و تسهیلاتی نظیر چاهها و بادگیرها .

کارکرد مدارس سوری :

یک  بررسی اجمالی در مورد مدارس سوری کافی است تا ثابت شود که پیش بینی اسکان طلاب در آنها از اولویت بالایی برخوردار نبوده است .

بعنوان مثال مدرسه بُصری با توجه به عدم تناسب قابل ملاحظه بین فضاهای عمومی و خصوصی نشان می دهد که بنا برای آن ساخته نشده است که تعداد زیادی طلبه را در خود پذیرا باشد . هر چند دیگر مدارس باقی مانده که سخاوتمندانه حجره هایی برای طلاب فراهم دیده اند نیز هیچیک حتی به حد مدارس بزرگتر مغربی هم نمی رسد .حتی به ایران .در حالیکه مدرسه نورالدین در دمشق و مدرسه ظاهریه در حلب شانزده حجره در دو طبقه داشته اند . اگر این احتمالات صحیح باشد . اینها نمونه ای از سخاوتمندانه ترین مدارس سوری از نظر ظرفیت حجره ها هستند .

دلیل کوچک بودن مقیاس مدارس سوری را می توان در چند مورد زیر خلاصه کرد :

1- همگی آنها برای آن ساخته شده اند تا به یک مذهب خدمت کنند .

2- این مدارس برای پاسخ به نیازهای بلاواسطه محلی خود بوده اند .

3- بجای اینکه صرفاً مدرسه باشند بیشتر نمازخانه هایی برای کاربرد روزانه مردم محل بوده اند .

4- ممکن است این مدارس ثمره چشم و هم چشمی امرای ایوبی سوریه در زمینه ساخت و ساز باشد.

مدارس تدفینی سوری :

ویژگی اصلی این گونه مدارس سوری این است که در خود یک مقبره دارند ( مدارس عادلیه و صاحبیه در دمشق ) ارتباط بین مقبره و مدرسه در هیچ کجای دنیای اسلام به اندازه سوریه نبوده       است .

بدلیل اینکه در مدارس سوری قرآن تلاوت می شده و تدریس می شده است ، مدارس تدفینی مشابه تدفین در مجاورت یکی از اولیای الهی است و قصد از تدفین در این مدارس این بوده که با تلاوت قرآن خداوند به روان متوفی رحمت عطا فرماید.

در سوریه بیش از مصر می توان دید که از مقبره به حساب مدرسه تجلیل می شود و در این ترکیب مقبره است که به کرّات جای مناسب را در نمای بر خیابان به خود اختصاص می دهد و مدرسه عملاً از نظر دور مانده و در درون جای می گیرد .

واقعیت عجیب این است که معماران سوری از همان آغاز از طراحی مدرسه ، با عملکرد مؤثر واقعی یک مدرسه ، طفره رفته اند .

مدارس سوری پس از سال 1250 :

کاهش ناگهانی مدرسه سازی در سوریه پس از سال 1250 مطمئناً با سقوط دودمان ایوبی که قدرتشان در آنجا متمرکز شده بود مرتبط است این انحطاط تنها در مدارس منعکس نمی شود . بلکه ویژگی همه جاگیر معماری اواخر قرون وسطی در سوریه است .

از این رو مدارس سوریه در دورۀ مملوکی ، از نظر سطح کار خیلی پایین تر از کارهای همعصری است که در قاهره اجرا شده اند علاوه بر این در عهد مملوک تعداد مدارس ساخته شده در قیاس با دوره ایوبی بسیار کمتر است .

واژه مدرسه در دوره مملوک ها بسان دورۀ ایوبی ، منحصراً به یک نوع بنا با یک کارکرد معین بستگی ندارد . برای مثال مدرسه ظاهریه در دمشق 676 هـ . ق که مدفن بیبرس است اساساً هنوز متعلق به معماری دوران ایوبی است هر چند در تندوتنگ مقرنس کاری شده آن که به اتاق های گوش ماهی مانند منتهی می شود ، معادل های طبیعی خود را در بناهای مملوک ها در قاهره می یابد .

مدارس مصر و یمن :

در مصر کل مدارسی که پیش از سال 700 هـ . ق گزارش شده است تنها سی و یک باب است  . این رقم خود کافی است تا بر نظریه ای که اولویت توسعه معماری مدارس را به مصر می دهد سایه شک اندازد .

چون مصر شیعه بود تثبیت موقعیت مدارس سنّی در آنجا و دیگر مناطق زیر سلطه فاطمی ها پیش از سقوط ایشان به سال 567 هـ . ق غیر ممکن بود .

مدارس مملوکی در قاهره :

با روی کار آمدن مملوک ها ساختن مدارس در قاهره جان تازه ای گرفت مدارس مملوکی قاهره تماماً محصول حمایت سلطنتی یا پشتیبانی مقامات عالی  رتبه است واقعیتی که در تزئینات زیاد آنها و نامی که بدان نامیده می شوند قابل مشاهده است . شکوه و تجمل خارجی نتیجه این حمایت است .

اتفاق نظر عمومی بر این است که شاهکار این مدارس مملوکی و یقیناً بزرگترین آنها مسجد – مدرسه ومقبره سلطان حسن در ابعاد ( 128×68 ) متر مربوط به سال 64-757 هـ .ق بوده است .

سردر برافراشته آن که در رأس و اصل بنا بوده است که دارای دو منار جانبی است و کریاس وسیع پشت آن بدون هیچ شک و شبهه ای عصر معماری سلجوقی آناتولیایی را در خود دارد . ولی بیشتر جزئیات نوعاً قاهره ای هستند طرح آن تا حد زیادی بر طرحی چهار ایوانی متمرکز شده است .

ولی با یک استثناء که در اینجا باز نفوذ خارجی و این بار از ایران باید به حساب آورده شود این طرح در مصر بصورتی استثنایی برای مسجد به کار رفته و در آن هر یک از مذاهب دارای مدرسه ویژۀ خود در یکی از گوشه های بین دو بازی چلیپا است مقبرۀ خود سلطان با گنبد خانه ای غول آسا تمام عرض ایوان قبله را اشغال می کند و مستقیماً پشت دیوار قبله قرار داده شده و بدین ترتیب جای گنبد خانه را در مساجد مرسوم ایرانی غصب کرده است بدین ترتیب این بنا فراگیری و نیرومندی قاعده طرح سنتی چهار ایوانی را بصورت یکجا در خود خلاصه می کند و نمونه کاملی از آن را بوجود      می آورد معماری مدرسه در این دوره به مرحله ای رسیده بود که بر معماری مسجد اثر می گذاشت .

به هر حال از آن پس این دو نهاد می توانستند با کمترین تداخل در یکدیگر کارکردهای خود را در یک بنا در هم آمیزند . نمونه دیگر مدارس مملوکی قاهره مدرسه سلطان فرج می باشد .

مدرسه کوچک و ظریف امیر مثقال که بین سالهای762 و 776 هـ . ق تاریخ گذاری شده وهر ضلع آن 20 متر است با کارکردهای عبادی ، آموزشی و اسکان می باشد . معمار با آسوده شدن از جا دادن حجره های طلاب در طبقه همکف یک زمین مقید و ناهنجار می توانست از طریق گسترش طرح چهار ایوانی به نحوی که تمام فضا را فرا گیرد و با تأکیدی بر روی نمازخانه های جانبی که در تمام عرض نما گسترش  یابد . طرحی منظم و حتی وسیع تر خلق کند . طبعاً بنا بدون راه حلی نسبتاً جسورانه فضایی نامطلوب و دلگیر بود . وجود یک بادگیر وسیلۀ دیگری است برای مقابله با درون نگری افراطی یک چنین بناهایی در مثقالیه . در این بناها اتاقهای انبار فضای باقیمانده در همکف را اشغال می کند . در حالیکه دو طبقه فوقانی برای زندگی ، تدریس و یک کتابخانه در نظر گرفته شده است . نیم طبقه ها ادامه دار نیستند بلکه محدود به ایوانهای جانبی هستند مدرسه مثقالیه  ، نظیر بسیاری از مدارس مملوکی در جواربخش مسکونی شخص بانی آن قرار داشت .

ارتباط متقابل خانه اختصاصی و مدرسه با فقدان ره پله ها بین طبقۀ همکف و طبقۀ اول در ترکیب اصلی روشن می شود به نظر می رسد که خود مدرسه تنها از طریق بخش های مسکونی شخصی مجاور قابل دسترسی بوده اند . و مدرسه به نوبه خود می توانسته دسترسی به ساختمانهای پشت خود را فراهم سازد .

از میان مدارس باقیمانده در قاهره به طور مشخص یک نوع آن غالب است و آن مدرسه تدفینی است این نوع بنا در قاهره چنان مرسوم بود که اگر بنایی به مدرسه تنها اختصاص داشت یک استثناء تلقی می شد همچنین در این مدارس مناره و مقبره بود که از بیرون موجب شناسایی مدرسه می شدند  . نه خود مدرسه .

مدارس آناتولیایی دورۀ سلجوقی:

مدارس اولیۀ پیش از سلجوقیان بر حسب ویژگی خصوصی یا عمومی آنها طبیعتی خانگی داشته اند غالباً خانه ای  علی الظاهر بدون انجام تغییراتی در ساختار آن تبدیل به مدرسه می شد .  و یا  به نوبت از آن بعنوان خانه و مدرسه استفاده می شد . از سویی از روی نقشۀ همکف یک بنای پیش از سلجوقی نمی توان استنباط کرد که آیا عملکرد آن مدرسه بوده است یا نه ؟

فرا رسیدن قرن پانزدهم ، آغاز برپایی مدارس عثمانی در سراسر آناتولی بود . تاریخ متلاطم سیاسی در قرن دوازدهم آناتولی شاید توضیحی کافی برای گسترش آرام مدارس در این دوره و در این منطقه باشد . ولی با گسترش قدرت سلجوقی روم حرکت مدرسه سازی چنان گسترش یافت که تا پایان حکومت سلجوقی پایدار ماند ( مدرسه قره تای ، مدرسه انجه منار )

برنامه درسی در مدارس سلجوقی آناتولیایی به علوم دینی محدود نمی شد . بلکه شامل موضوعاتی نظر هندسه ، نجوم و ریاضیات نیز می گردید بعضی از مدارس دارای مطبخ بودند تا امکان تغذیه طلاب و کارکنان مدرسه را فراهم آورند . اتاقهای مدرسه کوچک و ناقص به ابعاد سه گام در سه گام هستند منتهی آنچه تکان دهنده است کمبودهای موجود در آن است .

حتی در عالیترین مدارس گنبدی آناتولیایی دوران سلجوقی که به سال 651 هـ . ق توسط وزیر جلال الدین قره تای در قونیه به پایان رسیده و نام او را بر خود دارد بیش از 12حجره وجود ندارد از طرف دیگر جادارترین مدرسۀ دورۀ مدرسه چفته منار یا جفت منار در ارز روم ، که با ابعاد 48×35 متر بزرگترین مدرسه آناتولیایی دوره است تنها نوزده حجره در هر یک از دو طبقه خود دارد و بعد از مدارس بزرگتر عراق و مغرب قرار می گیرد .

تمامی مدارس قرون میانه آناتولی را در دو دسته بزرگ می توان جای داد این دو دسته عبارتند از :

1- نوع باز با یک حیاط

2- نوع بسته با فضایی گنبد دار که جایگزین حیاط است .

از پنجاه و سه مدرسه ای که در وضع خوبی باقی مانده اند سی و هشت باب از نوع بازو پانزده باب از نوع گنبدی هستند .

در نوع بسته با فضایی گنبد دار اگر قرار بود که تعداد معدودی طلبه در ساختمان اسکان داده شود ضرورت برای حیاط کاهش می یافت در چنین وضعیتی ساختمان با قرار گرفتن گنبد بر فراز فضای مرکزی آن می توانست منزلت بیشتری بگیرد ضمن آنکه با قرار دادن روزنه ( برای نور آسمان ) در گنبد خاطره حیاط می توانست حفظ شود . و یا یک حوض می توانست این خاطره را تداعی کند . این حوض وضو به سادگی خاطره اَتریوم atrium خانه رومی را به یاد می آورد . و بار دیگر تأکیدی بر خانگی بودن ریشه مدرسه است یکی از نمونه های این مدارس . مدرسه اینجه منار در قونیه 663 هـ . ق است .

مدارس حیاط دار آناتولیایی :

این نوع مدارس که نقشه ای مربع مستطیل داشتند ، نمای آن در ضلع کوتاهتر قرار داشت این امر از این مزیت برخوردار بود که حجره های طلاب در دو ضلع طویل متمرکز می شدند و عملاً از سایر فضاهایی که برای مصارف دیگر در نظر گرفته شده بودند جدا می گردیدند اغلب حجره ها بخاری دیواری و قفسه داشتند ولی تسهیلات بهداشتی عمومی بود . و برای پختن غذا در ساختمان هیچ نوع پیش بینی به عمل نمی آید .

در منتهی الیه محور طولی بنا که رو به سمت قبله دارد نما با تکرار همان ملودی که اول بار توسط ورودی بنا نواخته شده بود ایوانی پهن و یا یک گنبد خانه قرار دارد که از آن بعنوان مسجد استفاده می شود و معمولاً فضاهای گنبد دار یا اطاق دار فرعی در دو طرف آن قرار گرفته است  . مشخصاً در پس این گونه قرار گیری نوعی نیت و قصد تجلیلی نهفته است و هر چند باید اقرار کرد که گاهاً مسجد در جای دیگر مدرسه قرار می گیرد .

( مثلاًَ در جوار کریاس ، نظیر مدرسه چفته منار یا جفت منار در ارز روم )

مدارس ایرانی از دوره ی ایلخانی تا دوران صفوی :

مدارس قرن 14 :

تنوع شکل های ارائه شده توسط معدود مدارس باقیمانده ی ایلخانی دلالت بر این امر دارد که در این دوره یک نوع غالب و مسلط از مدرسه وجود ندارد . اگر بنا بر داوری از روی بناهای تیموری و صفوی باشد، این مدارس امامیّه و مظفریه هستند که به بهترین وجه طرح رسمی و جا افتاده ی چنین بناهایی را بیان می کنند .

ولی به هر حال از نمونه های این دوره چنین برداشت می شود که در ایران نیز به مانند سنت آناتولیایی و مصری – سوری ، مدارسی که منظم به مقبره بنیان گذار خویش بوده اند ، را داشته است .

مدارس تیموری و شیبانی :

دوره ی تیموری بدون تردید ، عصر طلایی مدارس ایران بود . مهد تحولات جدید در خراسان و ماوراء النهر بود .

نوع چهار ایوانی ، طرح غالب بود که در مقیاسی وسیع تر از معمول قبلی جهان اسلامی اجرا می شد . حیثیتی که این نوع مدارس به دست آوردند چنان بود که تقریباً سرمشقی شدند برای تمام مدارس مشهوری که در سراسر جهان ایرانی در سده های بعدی برپا گردیدند . مدارس متعدد صفوی         اصفهان ، مدارس شیبانی بخارا و حتی مدارس مغولی در هندوستان مصادیق این مدعی هستند . در دوره ی تیموری ، هم آوایی بین مسجد و مدرسه آنچنان مشخص شد که در مورد نماهای درونی و بیرونی تفاوت های کمتری به چشم می خورد . مدرسه غیاثیه در خرگرد نمونه ای از در آمیختن کارکردهای متنوع در نهایت نرمی است . در این دوره ، مجموعه ورودی با هوشیاری و استادی بسیار رشد یافته و در واقع به وجودی مستقل در مدرسه تبدیل شده بود .گاهی شامل یک مسجد و نیز غالباً مدرس بود و گاهی این دو واحد هر دو مسجد یا تالارهای مدرس بودند . مانند عجدوان ، خرگرد ، الغ بیگ در بخارا . در دیگر مدارس نظیر مدرسه الغ بیگ در سمرقند ، مسجد تمام طول جبهه را در جهت مقابل ایوان سر در فرا می گیرد .

نمونه های دیگری نشان می دهد که مقابر می توانستند ، تنها چهره مسلط در تمام مجموعه باشند .

در واقع رسم زمان ترکیب مقبره در مدارس را قبول داشت و مقابر منفرد با کیفیتی بالا و استثنایی بودند .

ترکیب مساجد و مقبره تعادل مجموعه را بر هم زده و فضای قابل استفاده برای حجره های طلاب را کاهش داده است .

در دوره ی تیموری ، مناره ها برای مشخص کردن گوشه ها به کار گرفته می شدند . مانند الغ بیگ در سمرقند ، میر عرب در بخارا . از دیگر ویژگی های این دوره یکی ، افزایش مقیاس بنا به نوعی ساده سازی در طرح انجامید و دیگری ، رجحان همسو قرار دادن سر در ورودی با قبله که نتیجه ی آن شکسته نشدن محورها بنا بود و نتیجه ی دیگر آن دستیابی به ردیف معقول تر و متقارن حجره های طلاب بود .

 مدارس صفوی :

بناهای صفوی اصفهان زمینه ی مناسب تری را برای توسعه ی مدارس ایرانی فراهم آورد . چند مدرسه با ابعاد متوسط در جریان قرن هفدهم بر پا گردید . ولی این مدرسه ها ، زمانی که در کنار مدارس طرفین گنبد عظیم مسجد شاه و یا مدرسه ی مادر شاه قرار می گیرند ، درجه ی دوم به نظر می رسند . در این مدارس از ایوان ها و نماز خانه ها صرف نظر شده است .

 مدارس عثمانی :

مدارس عثمانی دارای  نقشه های کاملاً  منطقی اند و دارای نماهای طولانی و خلوت هستند . با اوج گرفتن قدرت عثمانی ها ، بنیاد مشترک مدرسه و گاهی با کارکردهای پیچیده تر می شود و گاهی چند مدرسه به صورت گروهی در اطراف یک مسجد گرد می آیند . در این دوره شکل عبادی مدارس به طور مثبت تحت الشعاع نقش آموزشی آن قرار گرفت و ایوان به تدریج حذف گردید و جای آن را گنبد خانه ای نمایان گرفت . مدارس عثمانی به تدریج غالباً ایرانی را به خود می گیرند . مسجد و نماز خانه ، بخش کوچکتری از مساحت مدرسه را اشغال می کرد . شاید عمده ترین تغییر در مدرسه ی عثمانی در قیاس با مدارس قبلی ، در افزایش فوق العاده تعداد حجره های طلاب بود .         نقشه ها به نحوی طراحی می شد که تمام فضاهای در دسترس از جمله گوشه ها و زوایا اشغال شود . بی ثباتی کنار گذاشته می شود و طرح ها وضوحی کامل را بیان می دارند . توجه به فضا  نور ، وجود دو پنجره را در هر حجره باعث می گردد . حیاط مدارس دارای یک حوض با آب نمای مرکزی و درختان اطراف بود . نمونه ی این مورد ، مدرسه با یزید دوم در استانبول است . بنای مدرسه عثمانی باید از  نظر جلوه ی خارجی خود را با بناهای مجاورش تطبیق می داد . معماران عثمانی بیشتر از شیوه ی مدولار استفاده می کردند . شکل های صورت یافته در استانبول به سراسر امپراطوری عثمانی صادر گردید . بناهای مدارس عثمانی به گونه ای استقرار می یابند که از هر سو دیده شوند .

در مدارس عثمانی  مسجد گنبد دار از دیگر بخش های مجموعه جدا می باشد و نیمی از مساحت مدرسه با حیاطی وسیع و خالی به هدر می رود . حجره ها تنها در طبقه ی همکف قرار دارند و برای دستیابی به آنها باید از رواق گنبد دار عبور کرد . اوج این تمایلات در مجموعه ی سلیمانیه قابل مشاهده است .

 عملکردهای مشترک مساجد و مدارس :

معلوم است در سراسر دوره های سده های میانه و در سراسر جهان اسلامی عملکرد تعلیم غالباً          عهده ی مساجد بوده است . به احتمال قوی بسیاری از مساجد ایران در این دوره ، مدرسه بوده اند .

ولی آنهایی که احتمالاً مراکزی برای تعلیمات مذهبی بودند ، الزاماً به صورت مدارس مسکونی عملکرد نداشتند . از معدود مدارس باقی مانده این دوره مدرسه امامیّه است . آن دسته از مساجد ایرانی که در طبقه ی اول خود دارای اطاق های متنوعی از هر نوع هستند ، در نگاه نخست             می توانستند صرف نظر از نقش اولیه تری که به عنوان مکان هایی برای نیایش عمومی داشتند ، نامزدهایی برای مدارس مسکونی بوده باشند . عدم وجود تشریفات ، عملاً هر مسجد را قادر            می ساخت که نقش مذهبی و آموزشی یک مدرسه را ایفا نماید . در کل این نظریه می تواند در نظر باشد که طبقه دوم رواق اطراف حیاط مسجد در مساجد سده های میانه ایرانی می توانست به مدرسه مرتبط باشد .

 خانقاه :

ظاهراً خانقاه از دنیای شرقی ایرانی در خلال قرن دهم نشأت گرفت . خانقاه در ساده ترین شکل آن خانه ای بود که در آن گروهی از شاگردان ( مریدان ) و مبتدیان ، دور استاد ( شیخ ) جمع می شدند . در برخی از آنها عملکرد آموزشی از اهمیت برخوردار بود .

 مدارس عراقی :

ابن جبیر در اواخر قرن دوازدهم به تنهایی از سی مدرسه در بغداد یاد می کند که همگی آنها در جانب شرقی شهر بوده اند و همه ی آنها تحت الشعاع مدرسه مستنصریه در بغداد قرار داشتند که در زمان خود به عنوان مثالی کامل از نوع خود بوده است .این مدرسه دارای تسهیلاتی برای آموزش دو آموزه ی اساسی دینی یعنی قرآن و حدیث به صورت دارالقرآن و دارالحدیث بود . به بیان معمارانه این بنای یاد بود ، پیروزی فنی به شمار می آید . این مدرسه علاوه بر فراهم آوردن جا و مکان برای تعداد زیادی کارکنان و حدود 300 طلبه در دو طبقه ، مشتمل بر یک کتابخانه مشهور بود و یک آشپزخانه ، یک حمام و یک بیمارستان داشت .مدارس متأخر تر عراقی نیز مانند مدرسه بثیریه و کاخ عباسی ، با الگو گیری از مدرسه المستنصریه و با اندکی تغییرات ساخته شده اند .

 مدارس مغربی :

علی رغم آنکه وابستگی به اندلس ویژگی پایدار معماری مغربی است ، اثر کمی از نفوذ اسپانیایی را در نقشه های هم کف مدارس محلی می توان دید . در واقع ، از آنجا که جنبش مدرسه در وهله ی اول یک حرکت ایرانی شرقی است که تدریجاً به سوی غرب توسعه یافت ، می توان گفت که بر خلاف روال معمول در این نوع خاص از بنا ، این اندلس بود که از مغرب تأثیر پذیرفته است . تنها نمونه ی باقیمانده از  نوع اندلسی مدرسه ، اگر واقعاً بنای موجود مدرسه باشد ، این امر را تأیید        می کند . بنایی است که در دوران سلطان یوسف اول از خاندان بنونصر در سال  750 هـ . ق یعنی در عصر طلایی مدرسه مرینی در مغرب ساخته شده است . بدون تردید مغرب بزرگترین مرکز هنر اسلامی واقع در غرب مصر بوده است . مغربی ها بیشتر به ساختن رباط ها شهرت داشتند . نه تنها  اشاره ای از خواستن مدارس توسط ایشان نشده ، بلکه چنین به نظر می رسد که همین رباط ها عهده دار برخی از کارکردهای آموزشی بوده اند که بعداً به اجرا در آمد . همسانی نقشه بین او دو نهاد گویای این معنا است . شماعیّه اولین مدرسه تاریخ دار مغرب است ، که آن را ابوزکریا از خاندان بنو حفص به سال 647 هـ . ق در تونس ساخت . در خلال یک دهه پس از آن نیز ، بیوه ی وی مدرسه ی ماردیه را بر پا کرد .ولی هیچ یک از آنها بر جا نمانده است . بدین ترتیب مدرسه صفارین ، در فاس ، قدیمی ترین نمونه ی مدرسه مغربی بر جای مانده است . آرزوی تبدیل فاس به یک مرکز علمی نه تنها تمرکز مدارس را این شهر در دوران مرینی توجیه می کند ، بلکه دلیل مجهز کردن برخی از مدارس را به کتابخانه های فاخر موقوفه نیز بیان می دارد . این مدارس همگی از یک طرح تعریف شده تبعیت می کنند . ابعاد آنها از هر مدرسه دیگری در جهان اسلامی کوچکتر است و از 5/14×14 متر تا 36 × 35 متر می رسد .

ویژگی های کلی : راهرو  یا رواق هایی که در محور جانبی روبروی یکدیگر قرار دارند و یک کریاس ورودی که معمولا در تمام طول خود به حیاط وارد می شود .

برخلاف عرف جاهای دیگر دنیای اسلامی ، نماهای این تالارهای متنوع توسط ایوان ها یا رواق ها تعیین نمی شود . بلکه با پرده های پیوسته ای از شبکه های چوبی بسته می شوند . مدارس مغربی به دلیل کاربرد فقط برای مذهب مالکی ، ابعاد کوچکی دارند . که این ابعاد کوچک به این بناها مقیاسی کاملاً انسانی می دهد ، که به خوبی بیانگر غیر تشریفاتی بودن تعلیم و تعلم در سده های میانه ی جهان اسلامی است .

 مدارس مراکشی :

نوع معماری عرضه شده توسط این مدارس ویژه ویگانه ی منطقه ی مراکش و غرب الجزیره          می باشد . در الجزیره شرقی  و در تونس معدود مدارسی ، البته متأخر ، به صورت پراکنده یافت          می شوند ، ولی هیچیک از آنها اختصاصات یا کیفیت فردی همانند خود را در مراکش ندارند  به میزان زیادی به نمونه های معماری ترکی وابسته اند . شاید ویژگی برجسته ی این مدارس مراکشی ، تزئینات فوق العاده زیاد آن باشد .

ویژگی دیگر آنها ، کشش این گونه مدارس بیشتر به سمت معماری غیر مذهبی است تا مذهبی . مدارس احیاناً دارای یک سر در بزرگ دو نبش هستند که در آن ورودی قوس دار به وسیله ی یک گلویی معلق که به شدت حکاکی شده ، کوتاه شده است . اغلب مدارس مراکشی تزئینات کمی را در خارج عرضه می دارند . حجره های طبقه بالا نیز مطلقاً عاری از تزئین است . با این حال در حیاط آنها با چنان دقتی تزئین شده است ، که بهتر است به آن ملیله کاری بگوییم تا معماری . این مدارس برخلاف مساجد به تعادل هماهنگی در کاربرد تزئینات مختلف دست یافته اند . هیچ گروه دیگری از مدارس در جای دیگر جهان اسلامی یک چنین غنای قابل مقایسه ای در تزئینات نشان نمی دهند ، شاید کوچک بودن ابعاد این بناها اجازه یک چنین کاری را از لحاظ مالی می داده است . طرح این مدارس نشان می دهد که معماران هر چند بر عناصر تشکیل دهنده ی مدرسه اشراف داشته اند ، ولی قادر به اعمال طرحی از پیش فکر شده بر زمینی که در اختیار داشتند ، نبودند . این مدارس معمولاً در بافت های بسیار متراکم شهری قرار دارند و لذا شاهد تلاش های متفاوت طراح آن در بهره وری هر چند بیشتر از شرایط سخت زمین است .

از نظر سیمای خارجی ، برجسته ترین خصوصیت این مدارس ویژگی منفی آنهاست . یعنی آنها فاقد نمایی یادمانی هستند که از دور خود را بیان کند . نظیر مدرسه بن یوسف در مراکش .


مطالب مشابه :


نمونه هایی از طراحی آشپزخانه

شرایط اقلیمی و خصوصیات آب و هوایی معماری مدارس اقلیم «گرم و مرطوب نمونه هایی از




تحلیل نمونه های خارجی - گروه دانشکده هنر

طرح یک معماری - تحلیل نمونه های اب میافتد ودر چند جا بالکن هایی دارد که از سادگیش کاسته




مقاله هنر و معماری اسلامی

طرح این بنا از معماری رومی اقتباس در برخی از مدارس بعدی مصر ساختند، ‌نمونههایی از این




کانسپت در معماری

شارت (در مدارس معماری) نمونههایی برخی از این مقایسه‌ها بیش از بقیه یافت می‌شوند.




مدارس سنتی ایران ؛ از دیدگاه استاد پیرنیا

مدارس سنتی ایران ؛ از به بررسی دو یا سه نمونه آن سوم از کتاب معماری




اموزش معماری

(در مدارس معماری) است را مشخص می کند و عکس هایی از این نمونه ها که هر کدام حداقل یکی




مدارس اسلامی

ریشه های معماری مدارس : مدرسه است یکی از نمونه های این مدارس . هایی که در محور




برچسب :