نگاهي به آداب و رسوم قديم نصرآبادي‌ها در نوروز

نگاهي به آداب و رسوم قديم نصرآبادي‌ها در نوروز

خانه‌هاي كاهگلي و دل‌هايي كه شاد بود

 

مهرباني،‌ ساده زيستي، صفاي باطن و دل‌هاي شاد در كنار سخت‌كوشي و قناعت از مشخصه‌هاي مردم روستا در سال‌هاي نه‌چندان دور بوده است كه البته هنوز در برخي هويداست و آن را به ارث برده‌اند. براي تهيه ي اين گزارش كه روايتي از آداب و رسوم قديم مردم نصرآباد در ايام نوروز است، پاي صحبت برخي از مردان و زنان و بزرگ‌ترهاي روستا نشستيم تا با آداب نوروزخواني، چهارشنبه‌سوري، شيريني‌هاي عيد، سيزده بدر و ... بيشتر آشنا شويم.

براي اولين گفتگو به ديدار همسر مرحوم حاج‌اسماعيل نظري و مادر شهيد جعفر نظري رفتيم. «حاجيه سكينه كهسار» به ما گفت: مردم تقريباً يك ماه قبل از آمدن بهار خودشان را آماده‌ي عيد مي‌كردند؛ چون در آن زمان خانه‌ها كاهگلي بود، با گل زرد خانه‌ها را تعمير مي‌كردند و از پشت‌كوه (مجن و شاهكوه) گل سفيد مي‌آوردند تا ديوارها را «شولي» بدهند. براي كف خانه‌ها هم از مخلوط گل و پهن اسب استفاده مي‌كردند و چون بيشتر خانه‌ها كوچك بود، در يك نيم‌روز يا در نهايت يك روز تمام كارهاي خانه تكاني به پايان مي‌رسيد.

آن‌ موقع‌ها پخت «سمنو» هم رسم بود و حدود يك هفته قبل از عيد تمام مي‌شد و اين كار را به يكي دو روز آخر نمي‌انداختند. يك نوع نان هم دو يا سه روز مانده به عيد درست مي‌كردند كه به آن «نون عيدي» مي‌گفتيم. زن‌ها با شانه‌ي چوبي و ماسوره‌ي خياطي و استكان و ... خميرها را به اشكال مختلف در مي‌آوردند و دورش را چمبلوك مي‌گرفتند كه براي همين به «نون چمبلوكي» هم معروف بود.


Image2.jpg


انتخاب شگون و روز اول عيد

در روز اول عيد نوروز، اعضاي خانواده لباس‌هاي نوي خود را مي‌پوشيدند و به استقبال سال جديد مي‌‌رفتند. آن‌ها براي سال جديد‌شان، يك شگون انتخاب مي‌كردند كه با خود قرآن و سبزه همراه داشت و به عنوان اولين فرد در سال جديد وارد خانه مي‌شد. اگر در آن سال كارهاي‌شان خوب پيش مي‌رفت و به اعضاي خانواده، محصولات و دام‌هاي‌شان اضافه مي‌شد، اعتقاد پيدا مي‌كردند كه شگون خوش قدم بوده و براي سال آينده هم، آن فرد را شگون خود انتخاب مي‌كردند.

خيلي قديم‌ترها گاهي اوقات بره‌ي خوشگلي هم در آغوش شگون بود و قسمتي از سر آن را هم حنا مي‌كردند؛ البته اين رسم همه‌گير نبوده و برخي خانواده‌ها آن را انجام مي‌دادند.

 

در منزل حاج اكبر قرباني و حاجيه فاطمه قرباني

اولين بار بود كه به خانه‌ي‌شان مي‌رفتيم. حاج اكبر به اتفاق چند نفر از پيرمردها سركوچه نشسته بود و وقتي گفتيم مهمان نمي‌خواين؟ مثل يك جوان از جا بلند شد و با صورت خندان ما را به خانه‌اش راهنمايي كرد. داخل خانه كه رفتيم حاجيه فاطمه علي‌رغم بيماري كه اين چند وقته گريبان‌گيرش شده  به گرمي از ما استقبال كرد. حاج اكبر گفت: از دو هفته مانده به سال نو، نوبهارخوانان به روستا مي‌آمدند و به خانه‌ي اهالي سر مي‌زدند و با خواندن اشعاري سال نو را تبريك مي‌گفتند:

نو بهار مبارك بو                                       لاله‌زار مبارك بو

صد سلام و سي عليك                        صاحب خانه سلام عليك

نام صاحب خانه هست مش قربان            زنش داده ما ره انار دان

ايشالا بري كربلا بياري جعبه خرما          جمع بشيم همه ما دور شما

...

صاحب‌خانه هم به نوبهارخوان، برنج، پول و چيزهايي كه در منزل داشت هديه مي‌داد. گويا از نصرآباد هم يكي دو نفر در ايام نوجواني به روستاهاي اطراف مي‌رفتند و نوروزخواني مي‌كردند.

حاجيه فاطمه كه با شيريني از ما پذيرايي مي‌كرد، گفت: خانم‌ها بعد از فراغت از خانه تكاني به پختن شيريني‌ها و حلواها مشغول مي‌شدند از جمله: نون شيري، نون برنجي، حلوا كنجدي، حلوا جزي، مارمرده، پشتزيك، باباتو و سمنو.

تخمه‌ي آفتابگردان و كدو شور مي‌كردند و تخم مرغ‌هاي آب‌پز شده را با پياز قرمز رنگ مي‌كردند. براي سبزه‌ي سفره‌ي عيد، گندم، عدس و ماش را سبز مي‌كردند. حاجيه فاطمه در ادامه گفت: در شب سه‌شنبه‌ي آخر سال، همه‌ي خانواده‌ها دور هم جمع شده، آتش روشن مي‌كردند و شادي‌كنان از روي آن مي‌پريدند و مي‌گفتند:

سرخي تو از من                             زردي من از تو

يعني سرخي و روشنايي آتش از من و زردي و مريضي و بدي من از آنِ آتش.


Image.jpg


ملاقات با ننه حميده

ننه حميده (پل نشين) را همه‌ي نصرآبادي‌ها مي‌شناسند. مهرباني ننه حميده به واقع مثال زدني است. او حدود يك سال است كه از ناحيه‌ي پا دچار شكستگي شده است. براي همين به ديدارش رفتيم تا هم از سنت‌هاي قديمي بگويد و هم ملاقاتي با او داشته باشيم.

ننه حميده در حالي كه روي تختش استراحت مي‌كرد در ابتدا خيلي بزرگوارانه به ما گفت: با حالي كه دارم زياد از قديما يادم نيست. قديم‌ترها، عيدي دادن‌ها در حد سنجد و جز و مرغانه بود. او اضافه كرد: مردم با نداري و دست خالي، هر چند به سختي زندگي مي‌كردند اما دلِ شاد داشتند. در چهارشنبه‌سوري و عيد و سيزده بدر و حتي بعد از آن شادي مي‌كردند و به همديگر سركشي مي‌كردند. در آخر ننه حميده اشعار چهارشنبه سوري را به كمك دخترش مريم، براي ما خواند.


IMG-4720.jpg


مهمان حاج‌اكبر فلاح و حاجيه زينب اميري

حاجيه زينب اميري بعد از استقبال از ما، با جذابيت‌ خاصي از سرگذشت خودش براي ما گفت و اين‌كه چطور از سبزوار به گرگان و نصرآباد آمده و چگونه همسر حاج اكبر شده، او با اشاره به نوع مراسم در نصرآباد و سبزوار گفت: مردم آن‌جا وضعيت مالي بدتري داشتند اغلب در فقر به سر مي‌بردند اما خيلي از آداب و رسوم را پشت به پشت منتقل كرده‌اند. حاجيه زينب گفت: مثلاً هنوز در عروسي‌ها همان رسومي كه در زمان نوجواني ما بود، پابرجاست در صورتي كه در اينجا اين‌طور نيست و خيلي از رسم‌ها عوض شده است.

حاجيه زينب حدود 50 سال است كه در نصرآباد زندگي مي‌كند اما هنوز دلتنگ ديار خودش هست و با اينكه از مردم نصرآباد و برخوردشان راضي است اما هنوز كه هنوزه غربت را حس مي‌كند.


IMG-4777.jpgIMG-4778.jpg


آداب و رسوم عيد نوروز در مجن از زبان زن دايي مجني

وقتي به سراغ حاج سكينه اميري كه حالا بين همسايه‌ها به زن دايي مجني معروف شده رفتيم، در مورد آداب و رسوم عيد در مجن گفت: براي سفره‌ي عيد، گندم و كنجد، برياني مي‌كرديم. نان كاك مي‌پختيم و روي نان لواشي كه براي عيد درست مي‌كرديم با روغن و زردچوبه تزيين مي‌شد، به‌همين خاطر به آن «نون زردي» هم مي‌گويند.

زن دايي گفت: شب سال نو بيشتر مردم رشته پلو مي‌پختند به اين نيت و آرزو كه سر رشته‌ي كارهاي‌‌شان باز شود. او از چهارشنبه سوري هم گفت و اضافه كرد: براي چهارشنبه سوري، آش كشك درست مي‌كردند و آتش روشن مي‌كردند و در حالي كه شعر مي‌خواندند از روي آن مي‌پريدند.

حاج سكينه اميري، داستان‌هاي قديمي(اوسانه) زيادي به ياد دارد و به ما قول داد تا در فرصتي مناسب قصه‌هاي اش را براي ما بازگو كند.

حلواي جزي به نيت درگذشتگان

3 روز مانده به عيد، حلواي جُزي(گردويي) درست مي‌كردند و آن را به صورت «كُلچِه كُلچِه» (كلوچه كلوچه) در مي‌آوردند و به نيت اموات و درگذشتگان خود بين همسايه‌ها و فاميل تقسيم مي‌كردند و مي‌گفتند: امشب و فردا شب، «بو» (بوي غذا) هست.

با علفه‌ي اول و علفه‌ي دوم آشنا شويد

دو شب مانده به عيد، همه‌ي اهالي نصرآباد به نيت مردگان خود و براي دام‌هايي كه داشتند، روي در خانه و در طويله، شمع روشن مي‌كردند كه به اين شب، شب علفه‌ي اول(كانه علفه) مي‌گفتند. همچنين در شب عيد هم براي اعضاي خانواده بر روي در اتاق شمعي روشن مي‌كردند كه به شب علفه‌ي دوم(علفه نو) معروف بود. مثلاً اگر تعداد اعضاي خانواده 5 نفر بود، 5 شمع روشن مي‌كردند. اين كه چرا به اين شب‌ها علفه مي‌گفتند تا حالا براي ما مشخص نشده است.

غذاي شب عيد

اكثر خانوده‌ها شب عيد نوروز، غذاي‌شان سبزي پلو با ماهي بود. خانم‌ها سبزي آن را از تپه‌هاي اطراف جمع مي‌كردند. اين سبزي‌ها عبارت بودند از: «ناريجه»، «چُلُو چَرب كُنَك»، «برگ سير» و «برگ باقله». از «زوله» و «اُجي» هم براي ‌پر كردن شكم ماهي استفاده مي‌شد. همچنين «علي قُوقُو» و «تِمّان زَن قاضي» هم براي مصرف در ماش پتي و ...بود.

از« شكستن نمك كوزه» تا «پخت آش گزنه»

در مراسم چهارشنبه سوري هر خانواده‌اي، نمك كوزه‌ي (كوزه‌اي كه در آن نمك نگهداري مي‌شد) خود را به زمين زده و مي‌شكست. چرا كه اعتقاد  داشتند با شكستن نمك كوزه در كارهاي‌شان آساني و سبكي حاصل مي‌شود.

در شب چهارشنبه سوري آش گزنه مي‌پختند و مي‌خوردند و اعتقاد داشتند كه با خوردن آن، تا پايان سال‌ جديد از گزيده شدن توسط حشرات و حيوانات در امان خواهند بود.

قرض دادن به همسايه ممنوع

يكي ديگر از باورهاي قديم اين بود كه چند روز قبل از عيد نبايد از همسايه قرض بگيرند، به خصوص ماست و سبزي و اگر به ناچار مي‌خواستند ماست قرض بگيرند، در عوض آن كاسه‌اي شير به همسايه مي‌دادند.

سيني‌هاي هفت سين كه سفره شد

خانم‌هاي منزل، هفت سين را داخل يك سيني بزرگ مي‌چيدند و قرآن، نون عيدي، شيريني‌‌هاي دست پخت خودشان، سنجد، ميوه و ... هم داخل آن مي‌گذاشتند و در حقيقت اين سيني‌ها، براي آنان حكم سفره را  داشت.

زماني كه به دليل وضعيت اجتماعي و مالي، به تعداد اتاق‌هاي يك خانه اضافه شد،اغلب اتاقي را براي پذيرايي از مهمانان انتخاب مي‌كردند كه به اتاق مهماني معروف بود. سفره‌ي عيد را در اين اتاق پهن مي‌كردند و مهمانان در آن‌جا پذيرايي مي‌شدند. هر چند برخي خانواده‌ها هنوز به همين شكل عمل مي‌كنند اما با آمدن مبل و صندلي و ... شيوه‌ي پذيرايي در بسياري از خانواده ها تغيير كرده و غير از ساعت تحويل سال كه سفره‌ي هفت سين پهن است، ديگر سفره برچيده مي‌شود. اما تا همين چند سال قبل حتي تا سيزده بدر سفره‌ها پهن و آماده‌ي پذيرايي بود.

ديد و بازديد مردم روستا از همديگر

پس از تحويل سال، همه‌ي خانواده‌ها به ديدار هم مي‌رفتند. در اين ميان بچه‌ها گوي سبقت را از بزرگ‌ترها مي‌ربودند و دسته دسته و شادي كنان به‌قولي حتي يك خانه را هم ور نمي‌دادند. آن زمان‌ها، عيدي بيشتر مرغانه (تخم مرغ)، جُز (گردو)، سنجد، انار شيرين و ... بود كه كم كم پول هم به آن اضافه شد.

در طول ايام نوروز همگي شاد و خوشحال بودند و دور هم جمع مي‌شدند و در اين ميان بازي‌هاي مختلفي مثل «سوسوتله بازي»، ا... كلنگ بازي، پا چو سواري، جز بازي و تاب بازي مي‌كردند. 

نصرآبادي‌ها و «سيزده بدر»

در سيزده بدر، به تپه‌هاي اطراف و يا زمين‌هاي حاشيه‌ي روستا مي‌رفتند و دور يكديگر جمع شده و غذايي كه در منزل تهيه كرده بودند را مي‌خوردند. در اين روز آتش روشن كرده و برخي از روي آن مي‌پريدند و اين شعر را مي‌خواندند:

سيزده به در     چهارده به جاش

سال ديگه        خانه شوهر، بچه بغل

حاج اكبر قرباني درباره‌ي 13 بدر به ما گفت: «بعضي سال‌ها بيشتر مردم به محوطه‌اي باز كه در كنار چنار بزرگ روستا بود مي‌رفتند. اين چنار در محوطه‌ي حمام قديمي روستا بود.»

مادر شهيد نظري در خصوص تاب بازي دختران در سيزده بدر با خنده به ما گفت: وقتي سيزده بدر مي‌رفتند، مردان‌ بزرگ‌تر روي درختان تاب مي‌انداختند و دخترها جمع مي‌شدند و تاب بازي مي‌كردند. در حين تاب خوردن بايد نام نامزدشان را مي‌گفتند وگرنه يكي از دوستان‌شان كه پايين تاب بود، با چوب آن‌ها را مي‌زد،  بيچاره اونهايي كه نامزد نداشتن بيشتر چوب (شموش) مي‌خوردند.

آميختگي آداب ملي با آداب مذهبي

مردم نصرآباد بعد از 13 بدر و در چهارشنبه‌ي اول بعد از آن به زيارت امام‌زاده بادو، پنج‌شنبه به زيارت امام‌زاده‌اي در وليك آباد و جمعه به امام‌زاده عبدا... گرگان مي‌رفتند. آن‌ها در سال‌‌هاي نه چندان دورگاهي قرن‌آباد و روشن‌آباد هم مي‌رفتند و هنوز هم اين رسم در برخي خانواده‌ها معمول است.

نصرآبادي‌ها بعضي وقت‌ها براي زيارت امام‌زاده‌ها با اهالي روستاهاي اطراف مثل باغ‌گلبن و نومل هماهنگ مي‌كردند و به شكل دسته جمعي به زيارت امام‌زاده بادو، وليك آباد و امام‌زاده عبدا... مي‌رفتند.

 


مطالب مشابه :


مراسم نوروز در لرستان

"عيد گپ" Aeyde gap دور كوزه بصورت تزيين، خود را براي مراسم او هستند مبلغي پول بعنوان عيدي مي




عید نوروز در لرستان

" الوسي" در بلوغ الارب نوروز و مهرگان را دو عيد تزيين ، خود را براي پول بعنوان




عيد در آذربايجان‌شرقي

شستن فرش‌ها، گردگيري، رنگ كردن خانه و تزيين پول به ساياچي عيد نوروز فرصتي است براي




عید نوروز و سال نو و سفره هفت سین.

دوستان يکي از کارهاي بسيار خوبي که رعايت آن براي هر براي برگزاري عيد براي تزيين




آداب و رسوم ازدواج در مازندران

مادر عروس در سيني اي كه معمولا با يك بقچه ي زيبا تزيين براي تهيه جهزيه پول و عيد بيست شش




عروسی (هیش،عیش)در قشم

در آن مواد معطر و حنا مى‌گذارند و براى چنان تزيين مى‌کنند عيد سعيدفطر




مراسم سال نو در کشورهای مختلف جهان

در اين زمان تمامي اعضاي خانواده براي عيد مي گويند و در و گل و پول و شمع تزيين مي




آيين‌هاي نوروز در مناطق كردنشين ايران...

شعار،' كوسه هاتوه بو هيلكه خاوه ن مال زو به ريي كه'، به معني كوسه براي عيد نوروز تزيين




نگاهي به آداب و رسوم قديم نصرآبادي‌ها در نوروز

نان كاك مي‌پختيم و روي نان لواشي كه براي عيد درست مي‌كرديم با روغن و زردچوبه تزيين پول هم




آيين هاي نوروزي در تاكستان

وسعش به نوروز نامه خوان ها هديه اي مي دادند هديه ها يا نقدي از قبيل پول براي عيد تزيين




برچسب :