مقاله در مورد اعتماد به نفس
پدر و مادر اولين منبع قابل دسترسى جهت تقويت ريشه هاى اعتماد به نفس هستند. براى گروهى داشتن كمال و فضيلت، كار، موفقيت، خلاقيت و ابتكار سبب تقويت ريشه هاى اعتماد به نفس است و براى برخى ديگر، ظاهرى آراسته، زيبايى صورت و اندام، لباس، خانه و ماشين و پول جهت تقويت اعتماد به نفس ضرورى است. اعتماد به نفس با داشتن احساس مثبت نسبت به خود و قبول و پذيرش خود رشد و نمود مى يابد و براى استحكام و پايدارى به يك سيستم حمايتى قوى نياز دارد.
نشانه هاى ضعف اعتماد به نفس
معمولاً يك يا چند علامت از نشانه هاى فيزيكى زير مبين و نشانه ضعف اعتماد به نفس است:
۱- لبهاى آويزان ۲- صورت پژمرده و سيمايى غمگين ۳- چشمان بى فروغ ۴- لرزش خفيف دست ها ۵- صداى ضعيف و نامطمئن ۶- پشت قوز كردن ۷- ظاهرى شلخته و نامرتب
همچنين علايم و نشانه هاى شخصيتى افراد مبتلا به ضعف اعتماد به نفس را مى توان در يك يا چند طبقه زير جاى داد:
- افراد مهاجم و ستيزه جو، افراد كم رو و گوشه گير، افراد مبتكر و مغرور، افرادى كه در تمام زمينه ها تشنه رقابت هستند، افرادى كه لاف مى زنند و به ديگران فخر مى فروشند، افرادى كه به سختى نياز به كامل و بى عيب بودن را در خود احساس مى كنند، افرادى كه محتاج تصديق از سوى ديگران هستند.
علايم و نشانه هاى روانى ضعف اعتماد به نفس:
۱- بخل و حسادت ۲- نسبت به ديگران مشكوك بودن ۳- مشوش و نگران بودن ۴- نداشتن اعتماد به خود ۵- احساس عدم شايستگى و لياقت و غرق در مشكلات خود بودن ۶- حريص در قدرت و جاه و مقام بودن ۷- اعتقاد داشتن به اين كه نكته كه هميشه حق با آنان است ۸- تصور مى كنند كه مجبورند همه توقعات ديگران را بر آورده نمايند.
خواستن توانستن است
توانا كسى است كه به توانايى خويش اعتماد دارد. راه هاى موفقيت فقط جلوى پاى صاحبان عزم و كسانى است كه موانع را با لبخند استقبال مى كنند و همانگونه كه امرسون مى گويد: «مردى كه با اراده براى رسيدن به يك ستاره، اسب مى تازد احتمال موفقيتش بيشتر از كسى است كه براى رسيدن به منزل خويش با بى حالى در معبر تنگى مى خزد.»
اعتماد، كليد موفقيت است، مهارت را بيشتر مى كند، نيرو را زيادتر مى سازد، مغز را سالمتر مى كند و بر قدرت عمل مى افزايد. كارى كه انجام مى دهيد حاصل عقايد شما، عزم و اراده شما و اعتماد شماست. اگر اين ها ضعيف باشند، حاصل كارتان نيز ضعيف است.
وقتى كه مى خواهيد كارى را انجام دهيد، پيوسته پيش خود تكرار كنيد كه قادر به انجام آن هستيد، به اين ترتيب جرات به نيروى خود داشته باشيد، اگر موفق شده باشيد كه احساسات معنوى تان را به خوبى متوجه هدف خويشى سازيد، مسلماً به تمام آمال و آرزوهايتان خواهيد رسيد هر روز موضوع شاد و مورد علاقه اى براى خود پيدا كنيد و هرگز از خاطر دور نسازيد كه خداوند وعده نيكى هاى فراوانى به شما داده است. به پيروزى خود معتقد باشيد و بدانيد كه موفق خواهيد شد و اطمينان داشته باشيد كه خواستن توانستن است.
چرا اعتماد به نفس ندارم؟
نشانه هاى گفته شده همه حاکى از احساس حقارت (کوچکى) و عدم اعتماد به نفس است که خودتان نیز بدان اشاره کردهاید. قطعاً در پیدایش این معضل، عواملى دخیل بوده است که شناخت آن در درمان احساس حقارت و اصلاح رفتار بسیار مهم و حیاتى است، ولى متأسفانه در نامه در این باره توضیحى ندادهاید، یعنى باید مشخص شود دانش آموزى که در طول تحصیلات خود در مقطع راهنمایى و دبیرستان، در برقرارى ارتباط و جواب گویى به سؤال معلّم مشکلى نداشته، چگونه یک مرتبه در پیش دانشگاهى با وجود این که شاگرد اوّل است، احساس خود کم بینى دارد؟ از این رو لازم است با خود بیندیشید چرا امسال خود را پایینتر از دیگران مىبینم؟ چه اوضاعى عوض شده است؟ آیا محیط فرهنگى، عوامل تربیتى و یا برخورد والدین در این جهت مؤثر بوده است؟ پس از شناخت عامل مذکور که در نامه بعدى بدان اشاره مى کنید، باید وارد عمل شوید و عوامل را بر طرف کنید و بدانید:
1- اعتماد به نفس، پدیدهاى اکتسابى است، نه ذاتى. هر جوانى که خود را در این مورد ضعیف و ناتوان مىیابد، مىتواند با استفاده از روشهاى علمى و با روحیه امیدوارى براى تغییر شخصیت خود اقدام نمایید.
2- اعتماد به نفس، شرط موفقیت شما در مراحل مختلف زندگى است. پس کسب آن را با جدّیّت دنبال کنید. ثبات شخصیت و پایدارى جوان در برابر دشوارىها و تنگناهاى زندگى، درگرو اعتماد به نفس و خودباورى است. اگر خواهان ارتباط با دوستان و حضور در جمع و اظهار نظر هستید، باید خود را باور کنید.
3- نگرش و دید جامع فرد درباره خود که از آن به «خود پنداره»(1) یاد مى شود، تأثیر خاصى بر رفتار فرد دارد. اگر قضاوت انسان درباره خود مثبت باشد، از فعالیت خویش لذّت مى برد و به آینده امیدوار مى گردد. اما اگر ارزش یابى انسان از خود منفى باشد. از عزت نفس کمترى برخوردار است. نیز از موقعیتهاى اجتماعى، هراسناک است و خیلى سریع دلسرد مى شود و احساس یأس دارد. بر این اساس بعضى از روان شناسان در طبقه بندى نیازهاى انسان، نیاز به احترام و عزّت نفس را از نیازهاى اساسى بر شمردهاند.
اسلام نیز بر این نکته پا مى فشارد و در احکام فردى و اجتماعى و توصیههاى اخلاقى اسلام، عزت و کرامت انسان محوریّت دارد. اگر فکر کنید از دوستانتان پایین ترید، با این تصور و تخیّل اوّلین قدم در راه شکست را برداشتهاید.
این اصل مهم در روان شناسى است که معمولاً همان اتفاقى مى افتد که به وقوع آن فکر مى کنید.
ویلیام جیمز مى گوید: «بزرگترین کشف در زمانه ما، پى بردن به این راز است که مردم با تغییر در طرز تفکّر خود، قادر خواهند بود زندگى خود را عوض کنند». جالب این که قرنها پیش، این نکته ظریف را مولاى متقیان على(ع) مطرح کرده و فرمودهاند: «من لم یُنجِد لم ینجد؛ کسى که خود را بالا نگیرد، بالا نمى رود».
4- به هنگام بروز افکار منفى، اندیشه مثبت را درباره خویش مشخص کنید و آن را به ذهنتان تلقین نمایید. از واژه «نمى توانم، غیر ممکن است» استفاده نکنید و به جاى آن به خود بگویید: مى توانم و مى خواهم. بهترین موقع براى انجام تلقین به نفس، شب و قبل از خواب است.
5- هرگز از موقعیتهاى دشوار نگریزید، بلکه به جاى فرار از مسئله، به حل آن فکر کنید و در وسط میدان حاضر شوید و خود را در معرکهها قرار دهید، مثلاً از پاسخ دادن به سؤال معلّم یا دوستتان و ابراز وجود نهراسید و به رغم میل باطنى، این کار را انجام دهید و برخى مواقع خود را وارد آن کرده و بیفکنید.
امام على(ع) مى فرماید: «هرگاه سختى چیزى باعث بیم و هراست شد، تو نیز در مقابل آن سخت و مقاوم شو که با تن دادن به سختىها، مشکل بر تو آسان خواهد شد».
6- زندگى نامه بزرگان و نام آوران عرصههاى علم و اندیشه و ادب و هنر در ایجاد اعتماد به نفس بسیار مؤثر است.
7- با تقویت مبانى دینى و انجام عبادات مانند نماز و روزه و دعا و توکّل بر خدا، اراده خود را تقویت کنید. از این طریق احساس مى کنید دیگر تنها نیستید و توانایى غلبه بر مشکلات را پیدا کردهاید.
در پایان کتاب جوان و نیروى چهارم زندگى از محمد رضا شرفى و معجزه اراده از وینسنت پیل را معرّفى مى کنیم.
به این نکته توجه داشته باشید که همه کمالات و خوبىها در یک شخص جمع نشده است.
اگر دوستتان امتیازى دارد که شما فاقد آن هستید، قطعاً عکس آن صادق است، یعنى امتیازى شما دارید که دوستتان ندارد. امتیازاتى که انسانها دارند، در مقابل آن چه ندارند، بسیار اندک است و این اختصاص به شما ندارد و در همه انسانها چنین است.
بنابراین نباید به آنچه ندارید، اصلاً فکر کنید. باید به آنچه دارید بیندیشید و با اتکا و تکیه به آنها به امورى دیگر دست یابید. این رمز بزرگ موفقیّت و اعتماد به نفس است. نیز هر انسانى با توجه به آن چه دارد، مورد سؤال واقع مى شود، نه آنچه ندارد.
امام على(ع) در مورد تفاوت میان انسانها مى فرماید: «آدمیان در آغاز ترکیبى از خاک شور و شیرین، سخت و نرم بودند، پس آنان به میزان نزدیک بودن خاکشان با هم، نزدیک و به اندازه دورى آن از هم، دور و متفاوت اند. یکى زیبا روى و کم خِرَد، دیگرى بلند قامت و کم همّت، یکى زشت روى و نیکوکار، دیگرى کوتاه قامت و خوش فکر، یکى پاک سرشت و بد اخلاق، دیگرى خوش قلب و آشفته عقل و آن دیگر سخنورى دل آگاه است».
در امور مادى ما موظف به نگاه کردن به زیردستان هستیم تا از این طریق احساس حقارت نکنیم. امام صادق(ع) مى فرماید:
«بپرهیزید از این که نگاه شدید و توجه عمیق خود را به آن چه در دست فرزندان دنیاست، معطوف دارید. اگر کسى چنین کرد، غصه و اندوهش به درازا مى کشد و خشم درونى اش فرو نمى نشیند و نعمت خداوند را کوچک مى شمرد و آن طور که باید، اداى شکر نمى کند».(8)
زمانه پندى آزاد وار داد مرا
زمانه را چو نکو بنگرى همه پند است
به روز نیک کسى زینهار غصه مخور
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
اگر مى خواهید در پاسخ گفتن به سؤال معلّم، جرأت و شهامت داشته باشید، باید در آن لحظه خود را فراموش کنید و تنها به نقل مطالب بیندیشید. در حین سخن گفتن، مخاطب را پایینتر از خود بدانید تا بر تکلّم و خطابه تسلّط داشته باشید. در این صورت به خود اعتماد پیدا مى کنید. ارزش یابى دیگران با ارزیابى خودتان مرتبط است.
امام على(ع) مى فرماید: «شخصیت انسانى گوهر گران بهایى است که هر کس آن را حفظ کند، رشد یابد و هر کس آن را پس گرداند، فرو مى افتد».
در روایت دیگر مى خوانیم: «ارزش هر فرد، وابسته به روشى است که اتخاذ مى کند. اگر خود را حفظ کرد، رفعت مقام پیدا مى کند و اگر آن را خوار شمرد، به پستى مى گراید».
جوان و ابراز وجود
« به استعداد خودت ايمان داشته باش، همانطور كه به خدا ايمان داري . روح تو پارهاي ازآن« واحد » بزرگ است نيروهايي كه در تو هست، مانند درياي عميق و بيپايان است.» ويلكو
« هيچ راهي، بهتر از آنكه به مشكلات منتهي ميگردد، انسان را به سرمنزل احتياط و مآلانديشي نميرساند، دست تواناي مصائب بهتر از انگشتان نيكبختي و اقبال، هر خطا و اشتباهي را به انسان نشان ميدهد.» دانيال
از مناسبات انساني جوانان در زندگي، رابطه آنان با خويشتن خود ميباشد. و چگونگي اين رابطه برارتباطات آنان با جامعه ، خانواده، خدا و هستي، نيز اثري تعيين كننده دارد. رابطه جوان و خويشتن در چند مقوله فرعيتر به طور دقيق اينگونه تبيين ميشود: (درك) كشف خود ، پذيرش خود ، علاقه به خود(حب ذات) و ابراز خود (ابراز وجود اثبات ذات) با اين توضيح كه جوان، ابتدا درصد كشف ظرفيتهاي پنهان خويش برميآيد تا بتواند خود را درك كند و اين امر، علاوه برمهارتهاي خودشناسي، در پرتو معاشرت سازنده با ديگران، حاصل ميشود .پس از آن جوان، موجوديت خويش اعم از قابليتها و نارساييهايش را ميپذيرد و اصطلاحاً با واقعيات سازگار ميشود و در مرحله بعد: علاقه به خويشتن، از راه ميرسد كه اين علاقه در همه اشخاص، ضرورتاً، درحدي معتدل، تنظيم نميشود بلكه بعضاً حالت افراط يا تفريط نيز به خود ميگيرد . و در نهايت پس از وصول به اين مرحله، موقعيت مناسبي براي ابراز خود يا « ابراز وجود» مهيا ميشود.
آثار برجسته كه در پرتو ابراز وجود، حاصل ميشود عمدتاً عبارتند از : خود شكوفايي (تحقق خويشتن)، تأمين يك نياز اساسي رواني، مساعدت در جهت سلامت روحي، تقويت حس خوشبيني، پرورش اعتماد به نفس و بهبود مناسبات انساني با ديگران، كه البته هر يك از مفاهيم مذكور، نياز بيشتري به توضيح و تبيين دارد كه از عهده اين بحث خارج است و صرفاً به ذكرآثار اكتفا ميشود .
در مقابل اگر، فرد نتواند به خوبي نياز به ابراز وجود را درخويشتن تأمين نمايد، ناگريز به واكنشهاي دست ميزند كه خالي از نگراني و مخاطره نيست، به عنوان مثال، جواني كه نميتواند از طريق مثبت ابراز وجود نمايد، « به منفي گرايي» روي ميآورد و به مقابله و جبههگيري در قبال اطرافيان و همسالان اقدام مينمايد و سعي برآن دارد كه از موضعي خصمانه و منفي با ديگران مواجه شود. حتي بايد اذعان كرد كه برخي از پديدههاي رفتاري نامطلوب نظير دروغ، تظاهر به موفقيت، اغراق در ارزيابي خويشتن و مبالغه در تواناييهاي شخصي، زماني در شخصيت جوان، ظاهر ميشوند كه وي فرصتهاي مناسب را براي « ابراز وجود» به صورت مثبت و سازنده از دست داده و در كمال نا اميدي به شيوههاي منفي روي آورده است .
پيشنهادهايي براي تأمين ابراز وجود جوانان
1- قبلاً اشاره نموديم كه« ابراز وجود» متكي و منوط به « كشف و شناخت خود» است. از اين روي، رسانهها ميتوانند با ارائه مباحثي ساده مفيد در زمينه « خود شناسي علمي » جوانان را در« شناخت خويشتن» ياري دهند تا آنان بتوانند در موقعيت ابراز وجود، به موقع و صحيح عمل كنند .
2- « توانايي سخن گفتن» يا« فن بيانِ» زير مجموعه« ابراز وجود» است . با طرح مباحث عملي و كاربردي در اين زمينه به ويژه در رسانهها جوانان را آموزش دهيم تا هم بتوانند « خوب صحبت» كنند و نيز« صحبت خوب» داشته باشند، كه اولي ناظر به « روش» و دومي ناظر به« محتوا» است.
3- نقش اطلاعات عمومي و دانشهايي جنبي زندگي در توانايي ابراز وجود جوانان غير قابل انكار است. آنان كه اطلاعات وسعي از جهان بيرون و جهان درون خويش دارند، به طور قابل ملاحظهاي بيش از سايرين ميتوانند وجود خويش را به منصه ظهور برسانند.
4- جوانان به همان اندازه كه نياز به« خوب سخن گفتن» براي ابراز وجود دارند، نياز به « خوب شنيدن» از جانب ديگران نيز دارند. اگر بتوانيم اين مفهوم را گسترش دهيم كه در صورت تمايل جوانان به سخن گفتن برايشان شنونده خوب، پرحوصله و با تجربهاي باشيم، در اين صورت آنان را براي ابراز وجود ياري نمودهايم. از ياد نيريم كه هنر« خوب شنيدن » در روابط انساني، مكمل « هنر خوب گفتن» محسوب ميشود .
5- مدارس،كانونهاي فرهنگي و تربيتي و دانشگاهها در تقويت ابراز وجود و از جمله هنزر خوب سخن گفتن ، نقش قابل ملاحظه اي دارند. ضروري است در فرصتهاي مناسب با تشكيل كلاسهاي فن بيان، براي جوانان، ظرفيت ابراز وجودشان را افزايش دهيم .
6- آموزش « شيوههاي كاربردي» تقويت اعتماد به نفس فرزندان به والدين به ويژه از طريق رسانههاي گروهي، فرصت مطلوبي است تا اين دسته از والدين، خود از برترين افرادي باشند كه ميتوانند اعتماد به نفس فرزند خويش را تقويت نمايند.
7- براي تأمين نياز مورد نظر، چنانچه به والدين، مربيان، معلمان و دبيران بياموزيم كه فرزند( دانش آموز) خود را همانگونه كه هست بپذيرند و حدود انتظاراتشان را با امكانات وي تطبيق دهند، عملاً در جهت تأمين ابراز وجود نوجوانان و جوانان گام برداشتهايم و در اين صورت در زمينه رشد و تعالي انها كوشيدهايم .
8- نوجوانان و جوانان متذكر اين واقعيت باشند كه مطمئنترين راه ابراز وجود ،« عمل» آنان است. زيرا آنچه در «عمل» از آدمي سر ميزند به مراتب بيش از« سخن » در اثبات لياقتشان تأثير دارد.
یک نظر در مورد ابراز وجود
حتما در برخورد با افراد مختلف دیده اید که به گونه های مختلفی نظرات خود را بیان می کنند.عده ای نظرات خود را با احتیاط و با تن پایین بیان میکنند.عده ای به صورت غیر مستقیم و عده ای نیز به صورت مستقیم و با صراحت نظرات خود را بیان می کنند.البته امروز قرار نیست که در مورد شکلهای بیان نظرات صحبت شود.این مقدمه ای بود برای ادامه صحبت و آنچه نامش را ابراز وجود گذاشته ایم.
ممکن است در تعریف ابراز وجود این جمله به نظر بیاید:فرآیندی که در آن با توجه به ویژگیهای شخصیتی،فرد نشان می دهد که چیست و کیست.در اینجا ابراز وجود به معنای اینست که فرد چگونه با موقعیتهای فشار زا از طرف محیط، برخورد می کند.
هر کدام از ما در مقابل به اتفاقاتی که در محیطمان است به گونه های مختلفی واکنش نشان می دهیم.درا ین میان بعضی از افراد،مثلا وقتی که دوستشان حرف ناراحت کننده ای را به آنها می زنند،جواب نمی دهند یا اینکه صحبت او را می پذیرند.یا فردی که در معامله ای می داند که طرف مقابل دارد سر او کلاه می گذارد،هیچ نمی گوید و سریع از موضع خود عقب می نشیند و به صورت ناخودآگاه حتی از تجربه خود نیز استفاده نمی کند.احتمالا این افراد برای اینکه نکند که فرد مقابل،از دست آنها ناراحت شد و او نیز باید همیشه فردی باشد که دیگران از دستش راضی باشند،اینچنین رفتار می کنند.یا همین موضوع را مثلا می توان به ابراز نظر در مورد رفتار پدر و مادر،رئیس،یکی از اقوام،فروشنده،راننده تاکسی،همسر و ...تعمیم داد.اینگونه طرز فکر،باعث می شود همیشه از علائق خود پا پس بکشیم و در نگرانی اینکه نکند اتفاق بدی بیفتد سیر کنیم.این افراد به مرور زمان اعنماد به نفس خود را از دست داده و خود را به صورت ناخودآگاه در اختیار دیگران قرار می دهند تا هر آنچه آنها می خواهند بشوند.این به این دلیل است که عقیده دارند که آدم خوب،آدمی است که دیگران از دستش ناراحت نشوند.
به نظر شما تا کجا می توان اینگونه پیشرفت؟مطمئنا زمانی می رسد که دیگر طاقت شنیدن و هیچ نگفتن،یا ضرر کردن چند هزار یا چند میلیونی را نخواهیم داشت.شاید در اینگونه مواقع بهتر باشد،تعریف خود را از خوب و بد تغییر دهیم.یادمان باشد که دیگران از آدم خوب هم، به خاطر اینکه از حق خودش دفاع می کند ناراحت می شوند.این دلیل بر بد بودن نیست.کم کم و از جاهایی که می دانیم بهتر می توانیم شروع کنیم،سعی کنیم ناراحتی خود را(مثلا)از رفتار دوستمان بیان کنیم.به او بگوییم:فلانی،اگر میشه در مورد حرفت بیشتر توضیح بده،چون این حرفت منو ناراحت کرد.وقتی این کار را امتحان کنید خواهید دید،که به سرعت خود را جمع و جور خواهد کرد.بعد این کار را به جاهایی که بیشتر خود را مجبور کرده اید که تاکنون سختی بکشید،منتقل کنید.این کار باعث خواهد شد از خود احساس رضایت کرده و اعتماد به نفس شما نیز بالا رود.ضمن اینکه هر اتفاقی شمارا ناراحت نخواهد کرد چراکه شما یاد گرفته اید که با آن مقابله کنید.کافیست کمی با تغییر فکر،شجاعت را تمرین کنید.مطمئن باشید هیچ آسیبی به شما وارد نمی شود.
نقش کلاس درس در رشد شخصیت دانش آموز
مقدمه
دانشآموزان به عنوان آینده سازان جامعه ، افرادی حساس با ویژگیهای منحصر به فردی هستند که قسمت عمده شخصیت آنها ، در همین دوران نوجوانی و در کانون همین کلاسها و در مدارس شکل میگیرد. توجه به ویژگیهای منحصر به فرد و نیر خصوصیات عمومی دانشآموزان و ایجاد بستری مناسب برای آموزش آنها ، میتواند گره از بسیاری از مشکلات بعدی باز کند. نگاهی گذرا به ویژگیهای رفتاری شاگردان ما را به تعدادی از ویژگیهای روانی سوق میدهد.
اضطراب
علی رغم باور عمومی ، اضطراب به معنی واقعی کلمه ، عاملی مشکل ساز نیست، بلکه عامل بسیاری از پیروزیها میباشد. فرد بدون داشتن اضطراب نمیتواند به موقعیتهای بهتر و موثرتر برسد. اما نوع شدید آن که غیر قابل تحمل باشد، برای فرد ایجاد مشکل خواهد کرد. اضطراب در واقع ، واکنش در مقابل خطری که وجود خارجی ندارد، میباشد. میتوان فردی را در نظر گرفت که با وجود داشتن فرصت کافی باز هم مسیرش را تا مقصد میرود که مبادا دیر برسد.
و یا دانشآموزی که درس خود را خوبی یاد گرفته اما از ترس فراموش کردن بطور مداوم ناخنهای خود را میجود. به این ترتیب اضطراب برای دانش آموز مانند مرض میشود و در صورت عدم مقابله صحیح با آن تبدیل به یکی از خصوصیات او میشود و حتی ممکن است اقدام بیموقع در جهت رفع این مشکل کمکی به ما نکند. یک معلم یا پدر و مادر آگاه خیلی زود میتواند کودک یا نوجوان پرخاشگر را تشخیص دهد. رنگ او همواره پریده و خودش نگران است. ضربان قلبش شدید میباشد و میل به پرخاشگری دارد.
باید این سوال را برایش ایجاد کنیم که وقتی خطری وجود ندارد، چرا باید واکنش وجود داشته باشد؟ بنابراین اقدام نخست ایجاد آگاهی است که هیچ خطر خارجی که عامل این حالت ترس کاذب شده، وجود ندارد. قدم بعدی مطمئن ساختن فرد از عواقب این مسئله است. باید یک فرد مضطرب را اندک اندک از موقعیت اضطرابآورش دور کنیم و به او اطمینان بدهیم که نگرانی بیش از اندازه واقعا لازم نیست در صورت پاسخ ندادن فرد باید از والدین او کمک بگیریم.
خود کمبینی
خود کمبینی در تضاد با اعتماد به نفس و یکی از موانع بزرگ رشد شخصیت یه شمار میرود. فردی که فکر میکند کمتر از دیگران است و چیزی برای عرضه ندارد، در واقع دارای عقده خود کمبینی است. او در مسابقهای شرکت نمیکند، از بازیهای دسته جمعی گریزان است و از این رو در مقام مقایسه با دیگران احساس وحشت میکند. وظیفه یک معلم در برابر دانش آموز خود کمبین دشوار است.
او باید بتواند تشخیص دهد ناتواناییهای جسمی ، نامناسب بودن لباس و حتی اسم در احساس خود کمبینی دخیل هستند. برای چنین مشکلی نباید به این کودکان به عنوان افرادی بیمار توجه نشان بدهیم، بلکه باید آنها را همانند سایر افراد بشماریم، تنها با این تفاوت که آنها یک مشکل قابل حل دارند. یک معلم توانا با دادن مسئولیتهای قابل اجرا و در اندازه توان این افراد و با یاری کردن آنها در به سامان رسانیدن آن کار ، لذت اعتماد به نفس و پیروزی را به فرد میچشاند.
احساس مهم بودن
غالبا انسانها دوست دارند ارزش واقعیشان توسط اطرافیان دریافته شود. شاید نتوان کسی را یافت که خود را از برخی جهات بهتر و برتر از دیگران بداند. البته بسیاری از افراد این میل درونی را آشکار نمیسازند، اما این بدان معنی نیست که چنین میلی وجود ندارد. افراد خود را مهم میدانند و سعی میکنند این مهم بودنشان هم برای خودشان و هم برای دیگران آشکار و روشن باشد.
اگر معلم بتواند به این احساس افراد ارزش قائل شود و به آنها از صمیم قلب احترام بگذارد و یادآوری کند که واقعا با هوش ، توانا و موثر هستند، هنر معلمی خود را ایفا کرده است. نباید یک کودک یا نوجوان را که به طرز ناشیانه ابراز وجود میکند، سرخورده کرد، بلکه باید به جنب و جوش و فعالیت او اهمیت داد. اهمیت به احساس مهم بودن و تقویت آن باعث میشود، طرف مقابلمان ما را به عنوان فردی منحصر بپذیرد و بدین وسیله ما نفوذ قابل ملاحظهای بر روی او خواهیم داشت.
حسادت
حسادت در افراد مختلف و به اشکال متفاوت جلوه میکند. چشم همچشمی و مبارزه و رقابت نتیجه داشتن همین صفت است. حسادت میتواند مبنای بسیاری از پیروزیها هم باشد، به شرط آنکه فرد به نسبت معمول و متعارفی این خصیصه را داشته باشد. اغلب دانشآموزان به دوستان صمیمی خود حسادت میکنند و دوست دارند همیشه نمره خودشان از نمره او بیشتر باشد و این عاملی در ایجاد رقابت بین دو نفر میباشد. ممکن است سوال اشتباه دوستش را که معلم متوجه نمیشده است، او بدهد. یک معلم نباید در اندیشه سرکوب این صنفت باشد، بلکه باید بتواند این ویژگی را در مسیر صحیح خود هدایت کند. اصولا نقش یک معلم در پرورش افراد باید نقش هدایتکننده باشد نه راهبرنده.
یک معلم میتواند حس رقابت و حسادت را در گروهها ایجاد کند. مثلا بدین ترتیب که افراد کلاس را در گروههای خاصی تقسیم کند. یادگیری در گروهها به اختیار باشد. سپس نامی را که هر گروه برای خود میپسندد برای آن گروه انتخاب کند. سپس به طور غیر مستقیم به ایجاد رقابت در این گروهها بپردازد. او میتواند نمرات تمام افراد گروه جمع کرده و از آنها میانگین بگیرد و عدد بدست آمده را به عنوان نمره یک گروه در نظر بگیرد.
اعتماد به نفس
شناخت مثبت و سازنده که هر فرد از خود دارد، اعتماد به نفس میباشد. اعتماد به نفس به فرد کمک میکند تا نیروی درونی خود را به خوبی شناخته و از آنها در جهت شکوفایی استعدادها و بهبود زندگی خود بهره ببرد و فردی که اعتماد به نفس دارد در مقابله با مشکلات خود را نمیبازد و استقامت و پشتکار فراوانی از خود نشان میدهد. او در شرایط دشوار همواره خود را آماده نشان میدهد. و همواره دارای این تصور است که بهتر از هر کسی از عهده کارها بر میآید یک معلم در کلاس درس بدون شک با چنین افرادی مواجه خواهد شد. عدم توجه به این صفت باعث میشود، دانش آموز از معلم خود دور شود.
او دارای اثری نهفتهای است که باید توسط معلم و در جهت مثبت آزاد شود. میتوان با دادن مسئولیت نمایندگی کلاس به فرد این احساس او را ارضا کرد. در مقابل افرادی هم هستند که اعتماد به نفس آنها بسیار ضعیف است، این صعف را هم میتوان جبران کرد. یک معلم نباید دانشآموزی را که جسارت خودنمایی ندارد به حال خود رها کند. او باید در مقابل هر اظهار وجود دانشآموز خجل و سر به زیر او را در یک موقعیت دلپذیر قرار دهد. این موقعیت دلپذیر نقش تقویتکننده مثبتی را ایفا میکند که باعث میشود فرد رفتار دلیرانه را تکرارکند.
بیبند و باری
هر معلمی در کلاس درس خود با عدهای دانشآموزان نامرتب و بیبند و بار مواجه میشود. این بیبند و باری مطمئنا ریشه در بسیاری از عوامل دارد. یک معلم متعهد باید از خود سوال کند چه عاملی باعث میشود عدهای از شاگردان دیر سر کلاس حاضر شوند؟ چگونه میشود که حرفهای من اثری در رفتار بعضیها ندارد؟ چرا عدهای مخالف قوانین مدرسه لباس میپوشند و سر و وضع خود را میآرایند؟
این گونه رفتارها در واقع از خانواده ، جامعه ، زندگی خصوصی و حتی دوستان فرد تاثیر پذیرفته است. تعهد و مسئولیت معلم در قبال این گروه از دانشآموزان بسیار زیادتر است. او باید مانند یک روانکاو شاگردش را روانکاوی کند. او باید خانواده و دوستان شاگردش را بشناسد. اگر چه این کار فرصت حوصله بسیاری میخواهد، اما از آنجاییکه تربیت یک انسان ، با ویژگیهای انسانی کار پراهمیتی است، توجه به این نوع ناهنجاریها و کمک به حل و رفع آنها میتواند بسیار لذتبخش باشد. بیبند و باری ، اگر زود تشخیص داده و مهار نشود، بزهکاری را بدنبال خواهد داشت.
پرخاشگری
فردی که جایگاه خود را در این دنیا به درستی درنیافته است، کسی که از نعمت یک خانواده آرام و منسجم محروم است، کسی که طعم طلاق و جدایی پدر و مادر چشیده، کسی که همیشه بدلیل فقر فرهنگی و اقتصادی همیشه تحت فشار بوده ، پرخاشگر ، خود آزار و دیگر آزار میشود. او میخواهد از تمام دنیا بخاطر بیرحمیهایش و بخاطر توزیع ناعادلانه امکانات انتقام بگیرد.
باید به این افراد بیاموزیم که عملا و واقعا همه انسانها نمیتوانند از سهم یکسانی در این دنیا بهرهمند شوند. و برای مقابله با این تفاوتها نباید در پی انتقام از کسی بود. بلکه باید سعی کنیم در سایه تلاش و کوشش موقعیت خود را بالا ببریم و به موقعیتی که در حسرتش بودیم، برسیم. همچنین میتوان با خانواده فرد پرخاشگر صحبت کرد تا شاید راهی برای بهبود روابط آنها پیدا کرد. چرا که حتما این پرخاشگری ریشهای هم در خانواده دارد. از آنجا که ناهنجاری عوامل نامحدودی دارد، یک معلم نمیتواند همه را از بین ببرید، ولی میتوانند در رفع پیامدهای آن نقش موثری داشته باشد و حدالامکان آن را تقلیل دهد.
نتیجه بحث
دانشآموزان به عنوان آینده سازان جامعه ، افرادی حساس با ویژگیهای منحصر به فردی هستند که قسمت عمده شخصیت آنها ، در همین دوران نوجوانی و در کانون همین کلاسها و در مدارس شکل میگیرد. توجه به ویژگیهای منحصر به فرد و نیر خصوصیات عمومی دانشآموزان و ایجاد بستری مناسب برای آموزش آنها میتواند گره از بسیاری از مشکلات بعدی باز کند. مدارس باید جای امنی برای فراگیران باشد. به گونهای که دانشآموز در آنجا احساس راحتی کند. جلسه امتحان نباید صورت باز خواست ، اضطراب آور و تنشزا باشد.
ساير لينك هاي منتخب سايت (بر روي عنوان مورد نظرتان در زير كليك كنيد)
داستان کوتاه در مورد تنبلي و سستي
تحقيق در مورد سرنوشت انسان عالم برزخ و قيامت
داستان كوتاه "پسرك و خدمتكار"
زندگي نامه حضرت علي اكبر(ع)
زندگی نامه حضرت خدیجه (س)
تحقيق در مورد روز قیامت و رستاخیز
ثبت نام كنكور سراسري 94 دانشگاه پيام نور و موسسات غيرانتفاعي
نقاشي با موضوع روز و شب
تحقيق در مورد آهن زنگ نزن / آهن ضد زنگ
تحقيق در مورد جوزف تامسون دانشمند اتمي
تحقيق در مورد جوزف تامسون دانشمند انگليسي
انشا در مورد فصل پاييز
كتاب رفتار سازمانی بخش تکنولوژي و طرح ريزي شغل
مديريت رفتار سازماني و مباني رفتار فرد
آیا می دانید خارش سر از چیست ؟
علت خارش سر و راه های درمان آن
تحقيق در مورد فیثاغورس (زندگينامه فيثاغورث)
تحقیق در مورد قارچ های خوراکی و روش های کشت آن
گرفتن امریه خدمت سربازی
تحقيق و مقاله ای کامل در مورد مثلث برمودا
مقاله در مورد زلزله
تحقیق اینترنتی آماده پرینت درباره زندگى پيامبر اسلام(ص)
دانلود نمونه سوالات آزمون تیمز ریاضی اول دبستان و چهارم دبستان + فایل ورد word
کتاب زنانی که مردان عاشقشان می شوند و هرگز ترکشان نمی کنند
نمونه سوالات رشته ضخیم دوز زنانه آزمون ادواری فنی حرفه ای
نمونه سوالات آیین نامه راهنمایی و رانندگی
نمونه سوالات آشپزی درجه ۲ آزمون ادواری فنی و حرفه ای – دو مجموعه نمونه سوال
دانلود کتاب دانش خانواده
نمونه سوالات آزمون قالیبافی فنی حرفه ای با پاسخ نامه
نمونه سوالات آزمون ادواری فنی حرفه ای رشته نازک دوز زنانه
مطالب مشابه :
خلاصه کتاب اعتماد به نفس در ده روز(ادامۀ قسمت دوم )
خلاصه کتاب اعتماد به نفس در مطرح میشود که در شعر منسوب به در مورد هر
يک شعر جالب در مورد ارزش علم و اعتماد به نفس
يک شعر جالب در مورد ارزش علم و اعتماد به نفس - يک شعر جالب در مورد ارزش علم و اعتماد به
مقاله در مورد اعتماد به نفس
برچسبها: مقاله در مورد اعتماد به نفس, دانلود آهنگ جاده یکطرفه مرتضی پاشایی همراه متن شعر
اعتماد به نفس در 10 روز
شعر عاشقانه 27- خوشحالی یعنی در مورد خود احساس خوبی داشتن. اعتماد به نفس را در خود توسعه
گلچین کتابهای موفقیت -خلاصۀ کتاب اعتماد به نفس
میشود که در شعر منسوب به تونيد در مورد همان اي است که اعتماد به نفس شما در آن
اعتماد به نفس
اعتماد به نفس خواندنی-روانشناسی-شعر وبلاگ به یاری چند نویسنده در زمینه های
اعتماد به نفس یا به خدا...
اعتماد به نفس یا شعر زیبای دیگر در وصف و مشاوره در مورد اعتماد به نفس را می
خلاصه کتاب اعتماد به نفس در ده روز (قسمت اول )
خلاصه کتاب اعتماد به نفس در سایر بزرگان شعر اساسی در مورد مرگ و زندگی و
اعتماد به نفس را تقویت کنیم
تصمیم گرفتم تو این پست یه مطلب در مورد اعتماد به نفس بنویسم، اما دلم می خواد دلیلش رو هم
هوش هیجانی و عزت نفس
هوش هیجانی و عزت نفس - شعر و عزت نفس این باشدکه ما در مورد اعتماد به نفس. ضعف در
برچسب :
شعر در مورد اعتماد به نفس