نامه ی سرگشاده به آیت الله العظمی مکارم شیرازی

حضرت آيت الله العظمي ناصر مكارم شيرازي

 

با سلام و تحيت؛ بيانيه ي حضرتعالي در پاسخ به فتواي اخير يكي از روحانيان وهابي مبني بر حرمت ذبيحه ي شيعيان همچون ديگر مواضع تان بجا و روشنگر بود.  امتياز شما نسبت به ديگر علما و مراجع عظام در بسياري چيزها و از جمله حضور پيوسته در چالش هاي عقيدتي و فكري است. شما پيش از آنكه مرجع تقليد باشيد، "مرجع تنوير" بوده و هستيد. همه به ياد دارند كه :

     سال ها پيش وقتي ماترياليسم، خداپرستي دانشجويان را نشانه گرفته بود، "فيلسوف نما ها " را در رد ماديگري نوشتيد. اثري كه تحسين همگان را برانگيخت و در سال 1333 به عنوان كتاب سال برگزيده شد.

     درك شرايط و احساس مسؤوليت سبب شد تا نيم قرن پيش، در اقدامي شجاعانه با دوستانتان مجله ي "مكتب اسلام"  را تاسيس كرديد.

     در اوج القاي شبهه هاي اعتقادي 40 سال پيش "داروينيسم و يا آخرين فرضيه هاي تكامل" را نوشتيد و راه را از چاه نمايانديد.

     زماني كه فساد كشور را فراگرفته بود، اين شما بوديد كه "مجمع علمي نجات نسل جوان" را بنا نهاديد و با انتشار جزوات و كتاب ها، جوانان را از تيه گمراهي نجات داديد.

      آنگاه كه احمد امين مصري با انتشار كتاب " فجر الاسلام " شيعه را به باد افترا گرفت، با ترجمه و شرح "اصل الشيعة و اصولها " ي مرحوم كاشف الغطا، در كتاب "اين است آيين ما" به افشاي انحرافات مخالفان و دفاع متقن از مكتب شيعه پرداختيد.  40 سال پيش در پيشگفتار كتاب اخير شكوه كرديد كه : " شايد كمتر جمعيتي را در جهان بتوان پيدا كرد كه حقوقش مانند جمعيت شيعه تضييع شده باشد. همانطور كه كمتر جمعيتي را مي توان پيدا كرد كه در برابر چنين جرياني كه اساس موجوديت او را تهديد مي كند اينقدر خونسرد و بي اعتنا باشد !  "  از حضرتعالي مي پرسم :  آيا امروز تداوم  آن سكوت و خونسردي را احساس نمي كنيد ؟

     چهل سال پيش در همانجا، بر مظلوميت شيعه تاسف خورديد كه : "  آييني كه پاك ترين و منطقي ترين آيين هاي دنياست بر اثر  "تحريكات" مستقيم و  غيرمستقيم بيگانگان و "تعصب و لجاج" بعضي از مخالفان و "ناداني و بي اطلاعي" عده اي از موافقان، چنان بد معرفي شده است كه هر فرد منصف و بي نظري را بشدت ناراحت مي سازد. " در اينكه بيگانگان، متعصبان،  لجوجان و مخالفان به شيطنت هاي خويش مشغول اند، ترديدي نيست؛ اما آيا آن موافقان و شيعيان نادان و بي اطلاع، امروزه همچنان به "بد معرفي" كردن شيعه اشتغال ندارند ؟

     آنگاه دردمندانه نوشتيد : " كار به جايي رسيده است كه بعضي از مخالفان ما، ما را رسما " بت پرست! " يا "خارج از فرق اسلامي" معرفي كرده اند !  "  سؤال : آيا امروزه آن مخالفان ما را همچنان "بت پرست" و مشرك نمي خوانند؟

    

      از جسارت اين كمترين درگذريد.  قطعا شنيده ايد كه در محافل مداحي گفته و  ‌مي‌گويند:

 

     "... باز ديوانه شدم زنجير كو   /  من حسين اللهيم تكفير كو "

     "... غلام كهنه و ديرينه هستم / خداي تشنه لب را مي پرستم "

     "... امشب از عشق تو مست مستم من / هر چه بادا باد، علي پرستم من "

     " ... خدا يكي، عباس يكي "

     "...شنيدن نام زهراي اطهر و اشك نريختن نشانه ي زنازادگي است ..."   

     "صفا و مروه ديده ام، دور حرم دويده ام / هيچ كجا براي من كرب و بلا نمي‌شود"

     "لا اله الا زينب .. "

     "لا اله الا رقيه ..."

     "... شب بلند شو، سجاده را رو به كربلا پهن كن و بگو امام حسين غلط كردم. ديگه گناه نمي كنم . . . "

     "قضا شدن نماز صبح بخاطر طولاني شدن عزاداري شب عاشورا، نه اينكه حرام نيست؛ بلكه مستحب است !"

     "... خوني كه از سر و سينه ي عزاداران امام حسين بچكد پاك است و محكوم به نجاست نيست ! "

     "... سوره ي كوثر را در نماز بطور كامل بخوانيد : بسم الله الرحمان الرحيم . انا اعطينا ك الكوثر. ان الحسن و الحسين و الحيدر. فصل لربك و  ..."

     " ... هر كس كه از اول محرم  تا آخر صفر سياه بر تن نكند، شيعه نيست... "

"... يا زهرا كمك كن تا شب اول قبر وقتي گفتند من ربك، من نبيك، ... در پاسخ همه ي اينها بگويم : حسين ... "

"... قبله در اصل كربلاست؛ پيامبر بخاطر تقيه مردم را مكلف كرد تا به كعبه روكنند... ! "

"... مريم عذرا خاك پاي زهرا هم نيست ..."

 

نسبت اين سخنان با آنچه كه در آثار معماران شيعه همچون شيخ طوسي، مفيد و صدوق آمده چيست ؟ آيا براستي  مي توان به آن شيخ سلفي خرده گرفت كه چرا ذبيحه ي شيعيان را حرام مي داند؟ كسي نوشته بود كه اين شيخ لااقل به رساله هاي عمليه مراجعه مي كرد و مي ديد كه آنجا چه نوشته اند. غافل از اين كه مفتي وهابي كه دايم اينها را از رسانه هاي ما مي شنود، خود را از مراجعه به رساله هاي عمليه بي‌نياز مي بيند. قطعا فيلمي به او نشان داده اند كه ناداني با ذكر "يا حسين" حيواني را ذبح كرده است !  او به فعل شيعه – يعني همين اقوال جاري در محافل عزاداري و مديحه سرايي ها – مي نگرد؛ نه به فتاواي مراجع در رساله ها. وقتي رئيس جمهور كشور شيعه مي گويد : " به نام نامى حضرت زهراىاطهر (س)  . . . آغاز فعاليت شبكه تلويزيونى پرس تى وى  . . .  رااعلام مى كنم.(اخبار شبكه هاي صدا و سيما در 11 تير 86؛ و روزنامه ايران 12 تير 86) و رسانه هاي رسمي، آن را عينا پخش و منتشر مي كنند و علما نيز سكوت مي كنند، آيا باز هم نبايد آن مفتي سلفي،  شيعه را مشرك بداند ؟   

     چند سالي است كه در تشييع جنازه ها به جاي تهليل، از آغاز تشييع تا پايان تدفين پيوسته به سر و سينه زده و "حسين حسين" مي گويند !

     كدام سنت و حديث گفته است كه در ليالي قدر، بي اعتنا به اعمال اين ليالي، 2ساعت و نيم از 3 ساعت مراسم را به "شعر و شرك" خواني و عزاداري براي اميرالمومنين (ع) اختصاص داد ؟

 

نقل است شبي در محضر مرحوم شيخ محمد حسين زاهد، مداحي در ضمن مديحه خواني، حديثي خواند. مرحوم زاهد به وي عتاب كرد : تو فقط شعرت را بخوان. حديث خواندن كار شما نيست.

     اما امروز كار برعكس است. اين مداحان هستند كه حديث مي خوانند و سخنراني مي كنند؛ نه عالمان. ديگر در مجالس ختم  واعظان ديده نمي شوند و مداحان "دوكاره"، هم "شعر و شرك" مي خوانند و هم سخنراني مي كنند. اگر 25 سال پيش جواني كتاب ژرژ پوليتسر را مي خواند و در ماه رمضاني از چهارراه سرچشمه مي‌گذشت، صداي شما را مي شنيد كه او را به گفت و گو دعوت مي كرديد. ياد دارم كه در آن شب هاي مبارك  شما از قم به تهران مي آمديد.  نيم ساعت درتفسير سوره ي مؤمنون سخن مي گفتيد و يك ساعت تريبون آزاد را در وسط مجلس مي گذاشتيد. جوانان سؤال مي كردند و شما با صبر و نشاط  به پرسش ها پاسخ مي داديد. كسي را مي شناسم كه با ده شب حضور در آن جلسات، از ماركسيسم بريد و  ديندار و نمازخوان شد. اما امروز ديگر صداي شما از آن بلندگوها به گوش نمي رسد.  فريادهاي پرشور مداحان خوش صداي دين ناشناس  فضا را آلوده ساخته. همه لخت شده و سه ضرب سينه مي زنند و عربده مي كشند. غافل از اينكه صدها شبكه و هزاران سايت، شبانه روز با جذابيت هاي آنچناني به شبهه افكني در دين و اعتقادات مردم مشغول اند. در محافل مذهبي نيز تريبون را از عالمان دين شناس گرفته  و در اختيار مداحان سبك شناس قرار داده اند. اگر هم آخوندي را به مجلس راه دهند، آخوند روضه خوان است، كه متاسفانه اين روزها تعدادشان رو به فزوني نهاده. پديده اي شوم و نكبت بار كه بايد از آن به قشر "آخوند - مداح" ياد كرد. آخوند هاي بي سواد خوش صدايي كه اغلب تا لمعتين خوانده، دستاري بر سر نهاده، عبا بر دوش انداخته  و در مجالس مداحي كرده و به مريدي مداحان ناآشنا به دين مباهات مي كنند.

     آيا وقت آن نرسيده كه علماي دين شناس از هشدارهاي مخملي و تعارفات محفلي دست بردارند و پيامبروار  مسجد ضرار مداحان را ويران كنند؟ مگر نه اين است كه رسول اكرم (ص) فرمود : اذا ظهرت البدع في امتي فليظهر العالم علمه و الا فعليه لعنة الله و الملائكة و الناس اجمعين؟ (سفينة البحار، ذيل بدع) آيا مطالبي كه از زبان مداحان دين ناشناس جاري است و فضاي معنوي كشور را آلوده ساخته، بدعت و بدعت آفرين نيست؟ آيا امام صادق (ع) غلات را چنين تعريف نكردند كه : يصغرون عظمة الله و يدعون الربوبية لعبادالله ؟ و هشدار ندادند كه : احذروا علي شبابكم الغلاة لايفسدوهم؛  فان الغلاة شر خلق الله ؟ (بحار ج 25 ص 265) جوانان پاك طينت مشتاق دين، معارف قرآن و مباني و معتقدات مذهبي را بايد از مداحان فرابگيرند؟ اينان كه جز "شعر و شرك" چيزي نمي دانند! و آيا نه اين است كه در عصر ارتباطات و انفجار اطلاعات و القاي شبهات، اگر جواني  با شعر  ديندار شد، با تماشاي يك شو  هم بي‌دين مي شود ؟   

     صدا و سيما كه گويا به دست مريدان همين مداحان اداره مي شود، مروج اصلي اين وضع اسفبار است. با نگاه به برنامه هاي مناسبتي صدا و سيما، به مخاطبان چنين القا مي شود كه گويا فلسفه ي وجودي ائمه (ع) اين است كه ما در شهادتشان به سر و سينه بكوبيم و بس!  صدا و سيما در رواج اين بدعت ها متهم رديف اول است. علما نيز كه اين انحراف آشكار را مي بينند و سكوت مي كنند در همان رديف قرار دارند؛ چون متاسفانه چنين به نظر مي رسد كه گويا هيچ عالمي تصميم به اعتراض ندارد.

 

چشم اميد ما به علماي وظيفه شناس و بويژه به حضرتعالي است. آنچه كه در آغاز از پيشينه ي درخشان شما بيان شد نيز، تنها با هدف مرور گذشته ي پربار و اثر گذار حضرتعالي و سند اميدواري ما به شماست. شمايي كه نه فقط مرجع تقليد كه "مرجع‌تنوير" بوده و هستيد.

                                                                                                   

                                                                                   

                                                                 جمشيد غلامي نهاد 

                                                                                       22 / 7 /86


 همه‌ى عناوين و مطالب وبلاگ

( كليك كنيد)


مطالب مشابه :


آسيب شناسي اجتماعي جلد2

در آمدي بر انديشه هاي اجتماعي دكتر مصدق - مريم شريفي كاشف الغطاء مطالب سايت آرامش




مکانهای توزیع کارت آزمون کنکور 86 در سراسر کشور

(مدرسه راهنمايي مريم) پيرانشهر هنرستان دكتر توسلي خيابان كاشف شرقي لنگرود(21) 1




منطق فازي

پروفسور لطفي‌زاده به عنوان كاشف و مبتكر منطق فازي طي يك مقاله سايت هاي مريم زندي




نامه ی سرگشاده به آیت الله العظمی مکارم شیرازی

را به باد افترا گرفت، با ترجمه و شرح "اصل الشيعة و اصولها " ي مرحوم كاشف مريم عذرا خاك




اطلاعیه شماره:(1)-تاريخ‌ ، محل و نحوه‌ توزيع‌ كارت‌ ورود به‌ جلسه‌ آزمون‌ ورودي‌

كانون محدثه – خيابان دكتر بهشتي خيابان كاشف شرقي سايت آموزش هاي خاص و غير




عيسى در قرآن، عيساى تاريخى و اسطوره تجسّد / نيل رابينسون ؛ محمدكاظم شاكر

پديد آمدن معجزه آساى «رطبِ رسيده» و «نهر روان» پس از زايمان مريم دكتر سيد سايت جامع




برچسب :