میزگرد: تعزیه برای کودکان و نوجوانان
میزگرد: تعزیه برای کودکان و نوجوانان
اشاره:موضوعِ به روز کردن شیوه های سنتی نمایشهای ایرانی،از مباحث جدی تئاتر امروز ماست.در عرصه مهمِ تئاتر کودک ونوجوان نیز این مبحث قابل پیگیری است. در میزگردی که پیش رو دارید داود کیانیان، عظیم موسوی و منوچهر اکبرلو، در این زمینه صحبت کرده اند. متن این میزگرد در مجله نمایش منتشر شده است.
اکبرلو:نشست ما تحت عنوان تعزیه نوجوان برگزار ميشود و تا جايي كه فرصت بشود ميتوان به ابعاد مختلف آن پرداخت. از این پرسش شروع میکنیم که آيا ميشود با نوجوان كار تعزیه كرد؟ اگر ميشود چطور و اگر نميشود چرا؟آیا میتوان در جستجوی تعزیه برای نوجوانان بود؟تعزیهای که هیچ گاه گروه سنی خاصی را در بر نداشته است. هر گاه كه ما تعزيه داشتهايم براي عامه مردم بوده است و هيچگاه براي يك قشر خاص از نظر سني، جنسيتي و موقعيت اجتماعي نبوده است. آيا پيشينهاي براي اجرای تعزیه برای يك قشر يا گروه خاص داريم يا خير؟
كيانيان: تعزيه ما براي قشر خاصي نبوده و براي عامه مردم بوده است . از نوجوانان هم براي تعزيه استفاده ميكردند و به ويژه بعضي از تعزيهها است كه براي شخصيتهايش از كودك و نوجوان استفاده ميكند مثل ذبح اسماعيل و از اين قبيل. اين تعزيهها يك مقدار بيشتر مورد توجه كودكان و نوجوانان بوده است. ولي تا آنجا كه من اطلاع دارم هرگز تعزيهاي نوشته نشده كه ويژه كودكان باشد..
موسوي: هر تعزيهاي يك نوجوان يا كودك دارد و در زندگي معمولي هم همين طور است و ما اگر بخواهيم يك نمايش براي نوجوانان بنويسيم به هر صورت آن نوجوان پدر و مادر دارد و نميتوانيم بگویيم كه فقط نوجوانها بازي كنند. البته يك سري نمايشنامههايي چاپ شده كه مربوط به نوجوانان و جوانان است . انتشارات مدرسه هم در حدود 100 نمايشنامه چاپ كرده است كه بازيگران آن نوجوانان و جوانان هستند. در نمايشهاي قديم اين طور نبوده كه بيايند و تفكيك كنند كه اينجا نوجوان يا جوان بازي كند و همچنين فكري نكردند. ضمن اينكه الان هم يك واهمهاي دارند كه نسخه تعزيه كه بازنويسي ميشود همه ميآيند كه چرا اين بازنويسي ميشود و يا چرا اصلاح ميشود. يعني اين قدر سعي دارند كه به قدمت اين قضايا برنخورد.
اکبرلو:نگاه سنت گرا حسنش این است که جلوی نابودی و تحریفات را میگیرد ولی عیبش این است که جلوی دگرگونیها متناسب با نیاز زمانه را میگیرد. در همه سنتکارهای جهان این امر اتفاق می افتد.
موسوی:اين محدوديت باعث شده است كه كسي به فكر اين نيفتد كه تعزيه براي جوان يا نوجوان بنويسد. هر چند كه فكر شما فکربديعي است اما در عمل بايد ببينيم كه چه ميشود.
موسوی: آقاي كيانيان فرمودند قضيه ذبح اسماعيل را داريم و تعزيههاي ديگري داريم كه كودك و نوجوان اجراي برنامه دارند. بايد بگویم كه بزرگترها هم هستند اما سوژه اصلي خود آنها هستند. طفلان مسلم و زينب (كه محمد و عبدالله هستند ) در رزم شهيد ميشوند .يكي هم قاسم بن حسن است و حالا تعزيههاي ديگر هم هست كه در حاشيه تعزيه كربلاست. مثل درةالصدف، كه اتفاقاً خيلي جالب است كه يك دختر نقش اساسي دارد. اسم اين دختر درةالصدف است .دارند اسراي كربلا را به طرف شام ميبرند و نزديك شهر حلب، شمر نامهاي مينويسد كه استاندار يا فرماندار حلب به مردم دستور ميدهد شهر را چراغاني كنند كه ما با اسرا و سرهاي بريده داريم ميآیيم و زينب جلودار است. از آن طرف درةالصدف از پدرش اجازه ميگيرد كه با دختر عمويش به شكار برود. به كاروان اسرا كه بر ميخورند لباس پسرانه ميپوشند و به جنگ آنها ميروند و اسرا را آزاد ميكنند . قهرمان يك دختر نوجوان است چيزي كه در تعزيه است ما زن پوش داريم و نقش زن را مرد بازي ميكند ولي شخصيت زن كه محوريت است خيلي جالب است. يا زوار غريب. اينها نمايشهايي است كه مستقيم يا غيرمستقيم به جوان و نوجوان بر ميگردد كه اصلاً ربطي هم به صحراي كربلا ندارد . پدري ميخواهد به زيارت امام رضا برود و همسرش ميگويد كه من هم ميآيم. ميگويد ما پول نداريم . پسر و دخترمان را ميفروشيم. بچههايش را ميبرد كه بفروشد و اينجا بچهها هم راضي هستند و نقش پيدا ميكنند و ايثار ميكنند. كار از نظر دراماتيك خيلي قوي است كه فردي كه ميآيد بچهها را از اينها بخرد ميگويد من بچههاي شما را ميگيرم و بيشتر هم ميدهم و ميگويد پول را خودتان از روي خورجينم برداريد و وقتي اينها عبا را كنار ميزنند ميبينند كه دست ندارد و در واقع اين حضرت عباس است. پولها را كه بر ميدارند بر ميگردند و ميبينند كه طرف غيب شد و اينها هم به آرزويشان رسيدهاند. هم از نظر سوژه خيلي قوي است هم جوان و نوجوان در آن دخيلاند و ربطي هم به صحراي كربلا ندارد و ربط پيدا ميكند به آنجا كه مسير تعزيه داشت سرو ساماني پيدا ميكرد و بسياري از تعزيههاي ديگر هم هست كه جالب است.
اکبرلو: مثل تعزيه حبيبابن مظاهر.
موسوی:بله اين يكي از تعزيههايي است كه اصلاً مربوط به جواني و نوجواني امام حسين و امام حسن ميشود.
اکبرلو: مخاطب همیشه این بزرگواران را در سن شهادت ميبيند.
موسوی:ما در تئاتر شهر نمايش خندق را اجرا كرديم. اين نمايش حضرت علي را در جواني نشان ميدهد و ما گير كرده بوديم چه كسي را جاي حضرت علي بگذاريم كه به سن 19 سالگي بخورد.ما از كودكي از تولد امام حسين را داريم تا سن شهادت و تعزيههاي ديگر هم هست كه به قول معروف جوانها نقشهاي عمده دارند. عملاً ديده ام كه دوستاني اجرا كردهاند با يك سري از نوجوانهاي 13 تا 14 سالگي. كما اينكه ما نمايشنامه هم داريم كه براي يك نفر سبيل ميگذاريم كه بشود پدر ايشان و ... كه در مدرسه اين كارها را ميكنند. اين اتفاق افتاده و البته جواب خوبي نداده است.
اکبرلو:چرا؟
موسوی: چون تعزیه براي اين قابل و باورپذير است كه شما بازي را وارد آن نميكنيد. همه با خلوص ميآيند و نقش ايجاد ميكنند. مردم ،عادي هستند. مثلاً ما چند سال پيش يك داوري داشتيم. اين خيلي جالب است. يك پيرمردي نقش حضرت علياكبر را داشت و يك جوان نقش امام حسين را. جوان 25 سال و علياكبر 83 سال داشت و گفتيم كه بايد جاها عوض ميشد. گفت كه پدرم از بچگي نذر داشت كه علياكبر خوان بشوم تا بميرم. يعني ايشان نذرشان اين بود و زيبايي كار اين بود كه همين به خاطر خلوصی که دارد اين كار را ميكند. وقتي كه شما بازي را وارد بكنيد و براي طرف سبيل و ريش مصنوعي بگذاريد اصلاً غيرقابل باور ميشود. قضيه از آن شرايط واقعي خودش بيرون ميآيد. بله ميشود اين كار را كرد اما خوب جواب نداده است و در عين حال ميشود تعزيههايي نوشت. البته سوژه مربوط به شرايط تاريخي باشد و مختص جوانان و نوجوانان باشد. چون ما اين تجربه را كرديم. تعزيه را به نسل حاضر هم آورديم. اوايل انقلاب ميگفتند كه همين شخصيتهاي معاصر خودمان مثل مُدرس را بياوريم و ما ميگفتيم كه نميشود و اين نسخهاي است كه در زمان خودش نوشته شده است.
اکبرلو: خوب من انتظار داشتم كه پيشينهاي نداشتيم . در غرب هم بعد از زماني كه روانشناسي به وجود ميآيد به اين نتيجه ميرسند كه كودكان داراي يك خصایص ويژه براي خود هستند و هنر و ادبيات كودكان به وجود میاید. اين توقع چه در زمينه تعزيه و چه در هر زمينه ديگر توقع نابجايي است. چون در تعزیه نيت چيز ديگر است. نيت حضور در يك جمع است و همه ميآيند و هيچ تفكيكي هم صورت نميگيرد. در همه هنرها و آیینهای جمعي ما اين عدم تفكيك ديده ميشود. چون خصلت عام بودن و فراگير بودنش اين طور اقتضا ميكند. آقاي موسوي فرمودند كه اگر شخصيتهاي خارج از محدوده را وارد كنيم اين نميگيرد . آيا معتقديد كه تعزيه بايد فقط به همين شكل سنتي و با همان قصهها و شخصیتها خود باشد؟ آيا بر اساس غناي دروني كه در تعزیه وجود دارد آيا ميشود به آن تنوع هم داد ؟ خيليها معتقدند كه از مجالس موجود ،خيلي ها كار نميشود و مهجور هستند و اسمش را هم نميدانند چه برسد به اينكه اجرايش را ديده باشند و يا نسخهاي از آن در اختيار باشد. حالا اگر ما بخواهيم براي قشر خاص كار كنيم طبيعتاً از اين تعداد تعزيه موجود باید تعداد زيادي را خارج از محدوده بگذاريم. همانطور كه اگر بخواهيم از فرهنگ عامه برای اقتباس نمایشی برای بچهها استفاده كنيم مجبوريم بسياري از اينها را از رده خارج كنيم . چون براي قشر كودك و نوجوان خيليها مشكل دارند. البته ما در برخی اقتباس ها ایراد که میگیریم گفته ميشود اين كه فرهنگ عامه است. اين استدلال خوبي نيست تا بياييم اينها را بازنويسي كنيم و با همان شكل به يك كودك ارایه بدهيم . چون اینها با يك نگاه عامه و فراگير ايجاد شده و يك نگاه تخصص نداشته است. در نتیجه خيليها را نبايد استفاده كنيم چون اينها با جهان خاص كودكان همسو نيستند و اگر از بُعد تعليمي هم آن را نگاه كنيم حتي ميتواند بد آموزی هايي هم داشته باشد .خيليهايش هم چون براي فضاي ذهني كودك نيست اصلاً بچه نميفهمد .حتی اگر خوشايندباشد و تماشا كند. بدون اينكه هيچ مفهومي از آن استنباط كند. حالا براي تعزيه بايد چه كار كرد؟ برای آنها كه اکنون كودك و نوجوان هستند و بعد بزرگسال ميشوند و اگر اين تعزيه ادامه داشته باشد به خيل اجتماع ميپيوندند .ميايستند و تعزيه را نگاه مي كنند. همانطور كه امروزه ما شاهد هستيم. اما آيا بايد به همان شيوه سنتي رفتار كنيم كه مثلاً پاي تعزيه مينشينند و ممكن است كه از ابيات و زبان آن استفاده نكنند؟ نهايتاً با تكرار در درازمدت از چيزهايي كه از اين مسأله ميشنوند و يا در تعزيه ميبينند دريابند كه مثلا اينها شخصيتهاي خوبي هستند یا آنها بدند . يا نه، تخصصيتر نگاه كنيم. آن گونه كه امروزه همه جدي نگاه ميكنند كه بياييم براي زبان تعزيه و شيوه اجرا و قصههايش، دنبال قصههاي جديد يا همان قصهها به شيوه جديد باشيم .چرا كه وجود يك شخصيت نوجوان يا كودك در يك قصه يا متن الزاماً آن متن را برای آنها نخواهد کرد. انواع فيلمها و نمايشنامههايي بودهاند كه داستان فلسفي یا عاشقانه داشتهاند و شخصيت محوري آن كودك يا نوجوان است ولی برای آن ها نیست. حتی دیدنش برای آنها ممنوع است.به تعزیه برگردیم. درتعزیه چرا این دغدغه وجود ندارد؟ شايد به علت آن نگاه سنتگرايي است كه در كارهاي تعزيه ما ديده ميشود و با اين نگاه تكليف ما چيست؟ ما بايد اين سنتها را به همان شيوه حفظ كنيم بچه عادت كند و اين را جز فرهنگش ببيند و وقتي بزرگ شد قابل استفادهتر بشود ؟ يا دنبال اجراي جديد باشيم؟ يا نه همان جنس اجرا برای بچهها هم جواب میدهد؟ چه بايد كرد؟ اصلاً فكر ميكنيد كه نيازي هست يا نه؟ اگر نياز هست و بايد تخصصي نگاه كرد بايدها و نبايدهاي آن چيست ؟
كيانيان: اكثر تعزيههايي كه آقاي موسوي نام بردند يا در مورد كودك و نوجوان بوده يا اينكه بعضي از شخصيتهايش كودك و نوجوان بودهاند. اينها به طور خاص براي كودك و نوجوان به وجود نيامدهاند و مخاطبشان عام بوده است. اما يك نكتهاي اينجا وجود دارد كه همين تعزيهها نسبت به تعزيههاي ديگر يك قدم نزديكترند تا تنظيم بشوند براي كودك و نوجوان به دليل شخصيتهاي محوري كه دارند. اما سوال مهمتر اين بوده كه آيا بايد اين كار را كرد يا نه؟ چه کسی سرمايهگذاري ميكند ؟ چه کسی متولي ميشود؟ موافقين و مخالفين در اين زمينه زياد هستند. من فكر ميكنم ضرورت دارد اين تعزيه كه ويژه مملكت ما است براي بچهها اجرا بشود و آنها آشنا بشوند. در حقيقت ما بايد دو تا كار اينجا بكنيم. يكي اينكه نياز داريم كودكان و نوجوانان با پيشينه آشنا بشوند. اينجا يك شكل موزهاي بايد رفتار كنيم. بچهها بيايند و اينها را ببينند و به ايشان توضيح بدهيم. مثل نمايشهاي عروسكي ما كه مبارك و اينها هستند و حالت سنتي دارند. اما يك كار ديگر كه براي اين زمان نياز است انجام بدهيم اين است كه اين تعزيهها براي امروزِ بچهها تنظيم بشود. آن وقت اين سوال مطرح ميشود كه اين تعزيهها اين ظرفيت را دارد يا نه؟ من با تجربياتي كه دارم، با شناختي كه از ساختار نمايش كودك و نوجوان دارم اين را بسيار مناسب ميبينم و ميدانم كه اين اتفاق ميافتد. چرا كه بعضي از اصولهاي اساسي آن در اين دو مشترك است. به همين دليل و به دليل آشنايي با فرهنگ آن و اينكه اين ظرفيت را دارد تا بچهها با آن آشنا بشوند.
اکبرلو: در کانون پرورش فکری هم تجربهای در این زمینه داشته اید.
کیانیان:بله ما در سال 74 بنا بر اين ضرورت، طرحي را به كانون پيشنهاد كرديم كه ما چنين كاري را ميخواهيم بكنيم. كانون پيشنهاد را پذيرفت و گفت سرمايهگذاري ميكنيم كه اين كار اتفاق بيفتد .ما در آنجا شورايي داشتيم.
اکبرلو: چه کسانی بودند؟
کیانیان: آقاي كشن فلاح، وفاداري، منصور خلج و رضاكيانيان جزو اين شورا بودند. طرح را با شورا مطرح كرديم و دنبال كسي ميگشتيم كه هم تعزيه وارد باشد و هم براي كودك و نوجوان كار تئاتر كرده باشد. يكي از مربيهاي كانون را گير آورديم كه در سبزوار تعزيه كار ميكرد و از قديم مربي كانون بود. با ايشان صحبت كرديم. ايشان هم اظهار علاقه كرد و بعد از بررسي چند تا از متون ،تعزيه ذبح اسماعيل پذيرفته شد كه اين اتفاق برايش بيفتد.
اکبرلو: ذبح اسماعيل كه مفهومش خیلی بزرگسالانه است.
کیانیان: بله مخاطبش بزرگسال است اما اسماعيل نوجوان هم در آن هست و مسائلي كه در آن اتفاق ميافتد ميتواند براي جوانها هم باشد. با كارشناسيهايي كه شد بالاخره متني آماده شد كه اجرا بشود و شورا پذيرفت كه اين براي كودكان و نوجوانان مناسب است .گفتيم براي اينكه جذابتر هم باشد ما برا ی اجرا تمام بازيگرانش را هم از كودك و نوجوان استفاده كنيم. اين اتفاق هم افتاد و يك مقدار كار جذابتر شد و تمام شخصيتهاي ديگر آن را هم نوجوانان بازي ميكردن.د اين را ما آماده كرديم و براي افتتاح تئاتر یک مرکز کانون اجرا كرديم . در سرتاسر ايران در مراكز كانون اجرا شد و ما از اجرايش استفاده كرديم و ديديم كه جواب داده است. به همين دليل در تهران هم به اجرا گذاشتيم. ميخواستيم اين را به عنوان تجربهاي كه جواب داده است به دوستان ديگر كه اهل تعزيه هستند نشان بدهیم که بيايند و ببینند که اين كار می شود . تا اينكه يك فستيوالي در يونان ويژگيهايي را ميطلبيد. ما ديديم اگر اين كار را معرفي كنيم شايد مناسب باشد. اين را معرفي كرديم و آنها هم پذيرفتند و ما اين را در سال 74 به يونان برديم. در آنجا هم ويژگيهاي خودش را حفظ كرده بود. يكي اينكه براي كودك و نوجوان بود و يكي اينكه تعزيه براي آنها جالب بود. دليل موفقيت اين امر هم دانشگاه تئاتر يونان بود كه دعوت كرد براي اساتيد و مدعوين آنجا اين نمايش اجرا بشود . اين نمايش اجرا شد و در آخر به رئيس دانشكده یک كلاهخود هديه كرديم و او خيلي خوشحال بود. او هميك هديه داد و آن شيپوري بود كه در تعزيهها از آن استفاده ميكنيم! اين تجربه، تجربه خوبي بود كه ميخواستيم ادامه بدهيم و بتوانيم اين را در زمينههاي مختلف به كار بگيريم كه متأسفانه بعد از آن فقط توانستيم يك اجراي طفلان مسلم داشته باشيم و بعد متوقف شد. ولي به نظر من ميتواند در اين زمينه سرمايهگذاري بشود و حتماً جواب خواهد داد.
اکبرلو:گزارش تمام مراحل تولید این تعزیه-نمایش خودش یک کتاب آموزشی فوق العاده می شد!امیدوارم آن را بنویسید.به بحث زبان بپردازیم. يكي از مشكلاتي كه در مورد ارتباط يا عدم ارتباط تعزيه با نسل امروز مطرح ميكنند زبان تعزيه است. زمانهاي گذشته مراكز آموزشي و سطح سواد كمتر بوده است . عامه مردم به فرهنگ عامه و ملي روي ميآوردند و به نظر ميرسد كه زبان غنيتري داشتند كه نمونههايي از آن را در آثار علی حاتمي ميبينيم كه در واقع بقال، گوشتفروش و غيره همه شاعرانه سخن ميگويند و وقتي حرف ميزنند ادبياتي سرشار از فرهنگ عامه و ادبیات كهن ما است .به نظر ميرسد كه در گذشته اين مشكل وجود نداشته است. با توجه به اينكه براي عموم مردم اجرا ميشده است و بازخوردش را به عينه ميديدند به نظر ميرسد كه هيچ مشكلي براي شناخت و فهم اين اشعار نبوده است. در بعضي جاها ساده است و بعضي جاها پيچيده( به معني غني) و سرشار از صنايع ادبي است و هر کس از عام و خاض حظ خودش را می برده. در مورد ارجاعات به آيات، احاديث و اشعار هم در زمانهاي گذشته كمتر اين مشكل ارتباطي وجود داشته. بر خلاف امروزه كه سطح ارتباطات، گسترش رسانهها و امکانات دسترسی به آنها زیاد شده اما به علل مختلف، ارتباط اين نسل با فرهنگ عامه و ادبيات گذشتهاش كمتر شده است . از مشروطه به اين طرف روشنفكران و صاحبان سواد و فرهنگ به اين نتيجه رسيدند براي اين كه سريع تر و راحت تر حرفشان را به مخاطب عام بزنند دنبال زبان ساده بودند . در داستاننويسي مدرن هم که با جمالزاده و هدايت شروع ميشود ،جدا از مفاهيمي كه ميخواستند ارائه بدهند به زبان خيلي اهمیت ميدادند تا با آن زبان ، سريعتر با مردم ارتباط برقرار كنند .مردمي كه سواد خواندن كمتر داشتند.بماند که اين زبان ساده بعداً تسري پيدا ميكند و از يك زبان ساده به معنای دمدستي استفاده ميكنند. زبانی که باعث شده نسل جوانتر ما با ادبياتي كه كمي غناي بيشتري داشته باشد و شاعرانه باشد و پُررنگ باشد كمتر استفاده كند .در بحث تعزيه هم به نظر ميرسد كه اين مشكل وجود دارد .دوری آن ها از شعر اصیل و رواج هذیانگویی به جای شعر، باعث ميشود با مفهوم و ظرافتهاي كلامي كه در اين اشعار است كمتر استفاده كنند.در آن تجربياتي كه داشتید براي بحث زبان چه كار كردهايد ؟ چه كار بايد كرد كه قابل فهم باشد و به ادبيات سطحيتر نزديك نشود و غناي بخش ادبي تعزيه هم حفظ بشود؟مصداقهایی از تجربیات خودتان بیاورید.
موسوي: يكي از عناصر تعزيه زبان است كه شعر است . از نظر زبان هم چند دسته است . چهارپاره و شعر و بحرطویل و.... اگر شما اينها را از آن برداريد ديگر آن تعزيه معنا پيدا نميكند. بحرطویل خوب كمي ثقيلتر است. چهارپاره به ديالوگ ما نزديكتر است. چهارپارهاي كه در شعر معني ميشود با چهارپارهاي كه در تعزيه است فرق دارد. در تعزيه خيلي افعال شكسته ميشود و به ديالوگ نزديك ميشود .مثلاً شمر به يزيد ميگويد كه آوردهام خبر ، ميگويد ز كجا ، ميگويد از دشت كربلا و گفت حسين چه شد، گفت كشته شد ...اين خيلي به ديالوگ نزديك است. اما بحرطویل منسوختر شده است .طرف تا بخواهد تجزيه و تحليل كند كه اين چه ميگويد و هم از نظر كلامي كه در آن به كار ميبرد ثقيل است . اشعار هم دو مدل است. يا خيلي ثقيل است و نود درصد آن نازل و بسيار پست است. به خاطر اينكه خود شعر را كساني ميگفتند كه اعتقاد راسخ به مقوله ثواب تعزيه داشتند ولی خيلي مقيد به اوزان و اينها نبودند .
اکبرلو: متعهدِ غیر متخصص...
موسوی:دقیقا. اين است كه ما ميبينيم خيلي از جاها قافيه ميلنگد یا وزن ندارد. ما اشعار را به روز در آورديم و يك نسخه جديد بعد از 150 سال مينويسيم نه اينكه اصلاح كنيم. تعزيهها 3 تا 3 ساعت و نيم است .ما كاري كردیم كه تعزيه بين يك تا يك ساعت و ده دقيقه باشد. دوم اينكه از كلامي مناسب استفاده كردهايم. شعر تعزيه براي شعر نيست. شما نميخواهيد در يك فستيوال ادبي شركت كنيد بلكه ما تعزيه را يك نمايش مفهومي ميبينيم .نظم دارد نه اينكه شعر به مفهوم مطلق خودش داشته باشد اين است كه در اشعار تعزيه عين كلامي كه حرف ميزنيم آن را فقط به نظم درآورديم تا تماشاگر فكر نكند كه اين شعر آن روي سكه دارد. اين است كه هر کس ميگوید اين شعر حافظ اين معني را ميدهد و دیگری ميگويد كه نه، تفسير ما اين نیست و آن است. در حالي كه در تعزيه همان يك معني است كه دارد ميگويد. آمديم يك چنين كاري كرديم و به چاپ رسانديم.
اکبرلو: فر مودید بحرطویل خیلی سخت است.درمورد آن چه کردید؟
موسوی:در بحرطویل هم ميگفتند كه منسوخ شده است. ولي اگر اينها را به روز برسانيم ميتوانيم از فرهنگ ملي خودمان خيلي خوب بهرهبرداري كنيم. من يكي از نمايشنامههاي چخوف را ايراني كردم و در آن موسيقي هم وارد كردم و كل نمايشنامه شد. يعني يك ساعت و نيم بحرطویل . هر كه تئاتر را ديد گفت چيزي به نام بحرطویل نشنيديم. كلامی بود بسيار زيبا كه به ديالوگ نزديك شده بود. خب اين بهرهبرداري از سنتهاي خودمان است. اگر خوب استفاده شود خوب هم جواب ميدهد. اينها براي كارهاي تراژدي به كار ميرود من اينجا براي كار كمدي استفاده كردم و اعتقاد دارم كه ميتوانيم بهرهبرداري خوبي از سنتها و آئين خودمان بكنيم. در همه زمينهها از جمله تعزيه كه هنري است كه تنها ايراني ها دارند می شود. مال ما اينطوري است و براي خودش تعريف خاص دارد و در هفت دستگاه خودش ميگنجد. اين همه موسيقي پاپ و غيره كه وارد اين مملكت شده است با اينكه نسل حاضر به آن هم احتياج دارد اما نتوانست خودش را وارد مقوله تعزيه بكند. نشان ميدهد كه اين هنر تمام عناصرش تعريف شده است و غيرقابل رسوخ است .يعني هيچ عناصر بيگانه در آن وارد نميشود. اما ما ميتوانيم از اين عناصر استفاده شاياني ببريم و استفاده خوبي بكنيم . بياييم به روز در بياوريم نه اينكه تغيير بدهيم. من اعتقاد دارم كه سنت بايد باقي بماند. ضمن اينكه به فرهنگ يك ملت بايد حق داد. يعني حق مسلم يك كشور است كه سنت يك كشور چه غلط باشد و چه در درست ، و هنرهاي آئيني خودش را به همان شيوه داشته باشد و هميشه تعزيه به شيوه سنتي اجرا بشود. الان يك نفر از خارج بيايد و بگويد ميخواهم هنر بومي شما را ببينم ما چنين چيزي نداريم. اما از اين قالب استفاده بايد كرد .اعتقاد دارم ما باید آن اصل را نگه داريم. بیضایی در«هشتمين سفر سندباد» دقيقاً از شيوه تعزيه استفاده کرده و به نظر من خيلي خوب بهرهبرداري كرده است .در حالي كه تعزيه هم نيست. ولي همه ميگويند كه اين چقدر جذاب است. آنهايي كه تعزيه را نميشناسند نميدانند بهرهبرداي از تعزيه است كه اين را جذاب كرده است. اين است كه به نظر من ميشود برای كودك و نوجوان از اين شيوه جذاب استفاده كرد. چرا كه كودك و نوجوان خيلي دوست دارد بخواند. اصلاً خواندن را دوست دارد .همان طور که شمشيربازي را دوست دارد. آقاي كيانيان كتابي دارد به نام نمايش بازي و بازيهاي نمايشي و هر دو عناصر را تعزيه دارد . يعني هم ميتواند بازي كند و هم از خلاقيتش استفاده بشود و اينكه جذابيتهايي دارد كه ما بايد اين را وسعت بدهيم. اما اين كاري است كه فقط بايد سفارش داده بشود. يعني با گفتگو نمی شود.
اکبرلو: تجربه عملی بشود و بعد بحثهای نظری باشد و پیش برود.
موسوی: راهش همین است.
اکبرلو: و متولی آن ،که باشد؟
موسوی: يا بايد آموزش و پرورش اين كار را بكند يا كانون پرورش فكري كودكان كه من يك چنين كاري ميخواهم. اين قابليت در تعزيه وجود دارد و نويسندههايش هم هستند و امكانپذير است. اما اين كار چون مخاطب خاص خودش را دارد ،كار خاص خودش را هم ميخواهد .چون آدم بايد فكر و سرمايه بگذارد. همتي است كه بايد توسط دولت انجام بشود. اگر دلش براي كودك ميسوزد و اگر ميخواهد از فرهنگ بومي خودش استفاده كند. يك صدم هزينهاي كه براي كودك و نوجوان پينوكيو از خارج ميخرد ميتواند از فرهنگ بومي خودش استفاده كند و آن را هم نخرد .خيلي خوب هم جواب ميدهد. هم انيميشن آن خوب جواب ميدهد؛ هم كار عروسكي آن جواب ميدهد؛ هم مخصوص كودك و نوجوان است. ولي متأسفانه ما دوست داريم از فرهنگ بيگانه استفاده كنيم.
اکبرلو: چون هميشه غذا را حاضر و آماده ميخواهيم .غذای خوب هم که دردسر و زحمت دارد.در مورد متولی، به آموزش پرورش که نمیشود امید داشت.جشنواره دانش آموزی اش را هم به شکل کنونی انجام ندهد بهتر است.آن چه مانده، باقیمانده مربیان علاقهمند قدیمی است.اصلا در آن جا تئاتر به آن معنی جدی که ما داریم دربارهاش حرف می زنیم وجود ندارد.حتی تئاتر دینی.در کانون هم یک آدم علاقهمند باید بیاید که اهل این حرفها باشد.دفتر تئاتر کودک ونوجوان ارشاد هم میتواند جای خوبی برای این کار باشد.اگر بودجه جدا داشته باشد.ولی من فکر می کنم در نهایت باید آدمهایی جدا از سیستم اداری چنین کارهایی را به انجام برسانند.اجازه بدهید به بحث زبان برگردیم.
كيانيان: در مورد مسأله زبان كه شما مطرح نموديد باید توجه داشت که اولاً در اكثر تعزيههاي ما زبان فاخري از نظر شعري وجود ندارد . آقای موسوی رقم نود درصد را ذكر كردند . معمولاً چون براي عامه مردم بوده است زبان بسيار راحت و قابل ارتباطي است. بنابراين نميتواند مشكلي ايجاد كند . از طرفی كودكان ما به ويژه از شعر خوششان ميآيد و اين ميتواند عنصري براي ارتباط بيشتر با كودك و نوجوان باشد. به ويژه اين كه موسيقي هم هميشه در كنارش هست. در بخش اول صحبتهايم هم گفتم كه عناصر زيادي از نظر اصولي و ساختاري وجود دارد كه نشان ميدهد تعزيه اين قابليت را دارد. يكي هم این كه گفته شد اين است كه بچه ميتواند در آن بازي كند و اين بازي در بازي و خيلي از مسائل ديگر كه به اين بازي در بازي مربوط ميشود اين ظرفيت را دارد كه يك مقدار مشتركاتي با تئاتر كودك ايجاد كند. ضمن اين كه ما شاعر كودك و نوجوان هم زياد داريم و اين خودش ميطلبد كه شعرهاي اين طوري هم گفته شود. كافي است برویم سراغ کسی مثل خود آقاي موسوي که هم شعر ميگويد ،هم كار ميكند و هم بازي ميكند. خب اين يك امكاني براي ماست. يعني خودش هم ميتواند شعرش را بگويد. ميخواهم بگويم اين عاملي است كه ميتواند ارتباط بيشتري را با كودك و نوجوان برقرار بكند و ما نبايد از اين نگران باشيم كه اين از نظر شعري ارتباط نداشته باشد.
اکبرلو: در بعضي از نمايشها كوشش در ایجاد اين رابطه ميشود . حتي اگر در آخر موفقيت نصيبش نشود و در نهايت اثر موفقي هم نباشد اما همين ادعا كه فرد ميگويد من كوشيدهام از فلان شگرد تعزيه استفاده كنم اگر کوشش آگاهانه باشد، خود به خود حرکت خوبي است. مثل نمایشهایی که علی اصغر دشتی کار کرده.تعزیه شازده کوچولو یا پینوکیو. باید کارنظری و عملی شود که آيا ميشود نمايش اجرا كنيم و شيوههاي داستانگويي براي كودكان ونوجوانان را از تعزیه بگیریم؟يعني به طور مستقيم تعزيه نبينيم ولي از عناصر و شگردهاي آن استفاده كنيم و اين گونه حيات تعزيه را ادامه بخشيم . آیا ما ميتوانيم شكلهاي نمايش امروزي داشته باشيم كه حالا در بخشهاي ديگر كه از درام غربي گرفته ميشود از شگردهاي تعزيه هم باشد و ما شيوههاي ارتباطي تعزيه را حفظ كنيم؟ يا خير، اگر تعزيه ميخواهد دوام داشته باشد بايد در همان جنسي كه تا به حال اجرا ميشده است با تغییرات کم مثل تغیير واژگان و انتخاب اشعار (فقط در همین حد) تعزيه را حفظ كنيم؟ آيا ميشود اين كار را كرد ؟يا تعزيه به تاريخ خواهد پيوست؟ يا نه، حياتش به شكل و قالبي ديگر ادامه پيدا خواهد كرد .آيا براي حفظ تعزيه ميتوانيم اين روند را داشته باشيم و يا نه براي حفظش بايد آن فرم سنتي را حفظ كنيم؟ باید پژوهش کنیم که دیگران برای حفظ نمایش های سنتی شان چه کرده اند؟ چند سال پیش در جشنواره تئاتر فجر یک اجرای اپرای پکنی را دیدیم.کارگردانش ايراني بود و سالها ساکن چین. در جلسه پرسش و پاسخ يكي از تماشاگران گفت كه آيا چینی ها برای تماشای نمایشهای سنتی خود ميآيند ؟یادم هست که او آهي كشيد و گفت خيلي كم.وادامه داد با اينكه خيلي رونق دارد، دولت خيلي كمك ميكند و بازیگر بايد ده تا پانزده سال در همين سالنهاي كوچك تمرين كند تا يك خوانندهي خوب اپراي پکنی بشود ولي با اين حال مردم از درامهاي غربي و نمايشهاي عامهپسند امروزي خيلي بيشتر استقبال ميكنند.
کیانیان: به نظر ميرسد اين تهاجم يا تداخل فرهنگي در همه جا دارد اتفاق ميافتد. حالا در بعضيها ديرتر .در تعزيه بايد كار تئوريك كنيم و بعد بياييم فرمهاي آن را استفاده كنيم و در نهايت اهل تخصص اين را متوجه ميشوند که آيا ميشود اين كار را كرد و يا ميشود آن شكل سنتي را حفظ كرد و تغييرات ما روبنايي باشد و در حد دايره واژگان كودكان باشد و كدامش براي حفظ تعزيه مناسب است .البته در نهايت يك ابزار فرهنگي است. يعني ترانه و شعر ابزاري است كه ميخواهد يك فرهنگ را منتقل كند. اگر فرمتش دگرگون بشود آیا کارکردش را از دست میدهد یا نه باید همین طور بماند .در مورد نهادهای فرهنگی هم همین گفته میشود. مثلاً ما اگر بخواهیم قهوهخانه داشته باشیم یک زمانی کارکرد خودش را داشته است اطلاعرسانی خبرهای جدید بوده حالا رسانههای دیگر و شکلهای دیگر اجتماعی این کارکرد و وظیفه را دارند انجام میدهند. حالا اگر شما میخواهید قهوهخانه داشته باشید در واقع همان شکل توریستی و موزهای دارد که البته در جای خودش قابل ارزش است ولی یک قهوهخانه در یک جامعه شهری امروزی آن کارکرد سنتی خودش را ندارد . حالا ممکن است که در بعضی از شهرها هنوز قهوهخانه وجود داشته باشد ولی در گستره یک شهر حتی در روستاها قهوهخانه آن کارکرد را ندارد. حالا اگر بخواهیم یک چنین نهادی داشته باشیم که آن کارکردها را داشته باشد باید چه کار کنیم ؟ آیا میشود دنبال نهادهایی بود که برگرفته از فرهنگ ما باشد و همان کارکردهایی که قهوهخانه و زورخانه داشته است داشته باشد؟ در تعزیه چه کار باید کرد؟اگر مجبوریم فرم را رها کنیم آیا تمام کلیتش از پس میرود یا نه ،میشود مشابه کارهایی که بیضایی و دیگران کردهاند .اگر مجبوریم فرمش را حفظ کنیم ناگزیریم از تغییرات. به هر حال ما هم جزو این فرهنگ جهانی هستیم. چه سرنوشتی در پی تعزیه و هنرهای آیینی ما خواهد بود؟
اکبرلو: تقریبا تمام پرسشهای جدی در زمینه تعزیه و کودکان ونوجوانان را مطرح کردید.
موسوی: تجربیاتی که تا حالا شده است متأسفانه حتی به تعداد انگشتهای یک دست هم نمیرسد . در حقیقت میشود گفت که ما تجربهای به آن صورت نداشتهایم. بنابراین ما در این جا بهترین نتیجهای که میتوانیم از این بحث بگیریم و رهنمودی باشد برای این کار به این بپردازیم که این ظرفیتش را دارد یا نه و چیزی که ما همه معتقدیم این است که این ظرفیت را دارد. اما چون تجربهای اتفاق نیفتاده ما نمیتوانیم نسخهای بپیچیم که باید این جوری بشود یا آن طوری بشود. از این باید ها هم خیلی است. در تجربه میتواند انواع و اقسام اشکال و مسائل اتفاق بیفتد. بنابراین ما بسنده میکنیم به این که بیایید تجربه کنید. در این که میتواند مفید باشد هیچ شک و شبههای نیست .بیایید در این زمینه سرمایهگذاری کنید .بیایید برایش وقت بگذارید و این امکان را برای این نوع نمایش که ویژه ما ست فرصت بگذارید.
اکبرلو: بعضی ها که حسابی تجربه میکنند! به عبارت دیگر هر چه کار میکنند اسمش را می گذارند تجربه. موسوی: ما در کارها با خیلی از کارهای عجیب روبرو میشویم که اسم آن را تجربی میگذاریم و این درست نیست و از قبل باید یک زمینه علمی آماده بشود. منظورم از این زمینه این است که کسی در این زمینه قدم بر دارد که همه چیز را باید خوب بشناسد.
اکبرلو:خیلی ها برای گریز از نقد این کار را می کنند. چون وقتی کارشان را با معیارها سنجه میکنیم می گویند نه!کار ما تجربی است و قواعد شیوههای کلاسیک را ندارد.هیچ پشتوانه علمی هم ندارند و فقط چند اصطلاح مُد روز را تکرار میکنند.
موسوی:کسی که میخواهد تعزیه را به روز کند اول باید تئاتر را خوب بشناسد. دوم این که تعزیه را خوب بشناسد. چون میخواهد از این تعزیه استفاده کند. سوم تئاتر کودکان و نوجوانان را بشناسد .آن وقت است که این تجربه به دست میآید.
اکبرلو: سخت شد!
موسوی: نمیخواهم پیش شرطهای خیلی سختی هم گذاشته باشم که چون اینها را نمیشناسد نمیتواند کار کند. به طور نسبی هم اینها را بشناسد کفایت میکند.
اکبرلو:ممنون. کمی کار را راحت کردید!
موسوی: اما اگر قرار است به نتیجهای برسیم باید در این سه زمینه شناخت نسبی وجود داشته باشد و آن وقت شروع کنیم به تجربه کردن. این که کدام یک از اینها جواب خواهد داد و چه مشکلاتی هست اینها نکاتی است که بعداً در عمل پیدا خواهد شد. چرا که تئاتر یک کار نظری نیست و باید عمل کرد. باید این اتفاق بیافتد و کارشناسان و منتقدین با آنها برخورد کنند تا آن چیزی که ما دنبالش میگردیم انشاءالله اتفاق بیفتد. ما نمیخواهیم تعزیه را توسط کودک و نوجوان نگه داریم یا توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حفظش کنیم .چرا که آن سرجایش هست. بلکه میخواهیم از این شیوه استفاده بکنیم و از این فرهنگ برای کودک و نوجوان ایرانی استفاده کنیم. یعنی از این نمایش ایرانی و مذهبی استفاده کنیم و این کار خیلی درستی است که میخواهیم از فرهنگ خودمان استفاده کنیم. من به هر دو موردش هم اعتقاد دارم که استفاده شایان میتوانیم بکنیم. . در سال 61 در اولین جشنواره تئاتر فجر خانات آقای رضا صابری اجرا رفت. این دقیقاً شیوه تعزیه بود. هیچ اسمی از تعزیه هم نبرده بود ولی کار ماندگار شد .به خاطر این که از این شیوه به درستی استفاده کرد . برای شیوه تعزیه میتوان نمایشنامه نوشت و هیچ لطمهای هم به تعزیه نزد. چون متن جدیدی است. ولی چون خود تعزیه این قدر جذابیت دارد ، زبان شعر دارد و لباسهای جذابی دارد و...؛ وهمه اینها گیرایی خاصی برای کودکان و نوجوان میتواند داشته باشد، هر دو مورد را میشود تجربه کرد . کما این که ما بدون این که بدانیم داریم این کار را انجام میدهیم، داریم . یعنی اکثر نمایشنامه های کودک و نوجوان را که ببینید نوشته است که فاقد دکور و لباس است. یعنی در اغلب نمایشهای مدارس میگویند که به ما دستورالعمل دادهاند دکور نداشته باشیم، لباس نمیخواهد نور نیست و شما بیایید اجرا کنید. حالا بعضیها میگویند از برشت است ما میگوییم تعزیه هم همین طور است. موضوع این است که یکی از شگردهای تعزیه برای تئاتر کودک و نوجوان الان دارد عمل میشود . اما خب خیلی فرق است بین نمایش برای کودکان نوشتن و نمایش کودکانه نوشتن. ما یک دوستی داشتیم یک نمایشنامهای نوشته بود برای سنین 15 تا 18 سال . خیلی هم سطحی بود و خیلی هم دفاع میکرد. گفتیم که این نمایش برای کودکان نیست. گفتیم کار کودکانه نوشتهای. ما کودکان را نباید دست کم بگیریم. ما میتوانیم از این عناصر استفاده کنیم. ما خودمان زمانی کودک و نوجوان بودیم و میدانیم چه نوع نصیحتی به ما میچسبید و از چه نوع فراری بودیم. ما باید قبول کنیم که تعزیه یک هنر است. باید این را قبول کنیم اگر چیزی جذاب نباشد هنر نیست. خود طبیعت یک هنر است که خداوند خلق کرده است و برای همین جذاب است . به هر حال میشود و میتوان اجرا کرد. اما وقتی بیاییم تعریف کنیم و فیلمبرداری هم بشود میگوییم که یک دوره چهار ساله داریم با یک تیم 25 نفره .میخواهیم این کار را انجام بدهیم. مطمئن باشید که موفق خواهیم بود .
اکبرلو: به موفقیت این روش ،کارِ تجربی کردن من ایمان کامل دارم.لطفا صحبت پایانی خود را بفرمایید.
کیانیان: صحبت پایانی برای بحثی که هنوز شروع و تجربه نشده چه میتواند باشد جز این که ما احساس خوشحالی کنیم از این که در نمایش برای کودکان و نوجوان جای تعزیه را هم باز میکنیم. این جای خوشحالی دارد .به هر حال یک لحظه گذرایی است و به فال نیک میگیریم. امیدواریم در جاهای دیگر و زمینههای دیگر بیشتر مطرح بشود تا از ظرفیت آن برای فرهنگ و هنر خودمان بیشتر استفاده کنیم.
موسوی: من هم به عنوان حرف آخر تأکید میکنم که تجربیات پراکنده ای تا امروز شده است که این امربه یک سر و سامانی برسد. این بحثهای ما به هر حال یک نظر یا ایدهای است که مطرح میکنیم. باید به بحث گذاشته شود و بعد در کارگاه، عمل بشود تا ببینیم چه در می آید؟ هنوز اینها جای ابهام دارد. آنچه مسلم است این است که هم بحث کارشناسان باید بیشتر از این باشد و در عین حال کارگاهی باشد که عملاً روی این فرهنک کار کند. اگر جواب داد چه بهتر و اگر نداد دیگر هیچ کس آرزو نمیکند که چنین اتفاقی بیفتد!
اکبرلو: البته اگر به نتیجه نرسد یعنی این که از این راه نرو. نه این که کسی شکست خورده باشد یا پژوهشها بی ثمر بوده باشد. فهرستوار بیانات دوستان را جمعبندی میکنم و بحث را خاتمه می دهیم. از پیشینه تعزیه برای کودکان و نوجوانان شروع کردیم و آقای کیانیان گفتند که پیشینهای در این زمینه نداریم و آقای موسوی بخشی از شخصیتهای کودکان و نوجوان در تعزیه را معرفی کردند. ایشان اذعان داشتند که به کودک به عنوان یک مخاطب خاص بیتوجهی شده. همان طور که در شاخههای مختلف ادبیات و هنر هم این اتفاق افتاده است. جناب کیانیان به این نکته اشاره کردند آن نسخههایی که شخصیت محوری کودک دارند بالقوه برای استفاده از برای ساخت تعزیه برای کودکان و نوجوانان نزدیکتر هستند چون احتمالاً زودتر میشود به این رسید که آن کودک به عنوان مخاطب با آن شخصیت همزادپنداری کند. چون هم سن او هستند . بحث بر سر این شد که چگونه باید در این زمینه برنامهریزی و سرمایهگذاری کرد. در این زمینه دو کار باید انجام بگیرد که آقای کیانیان فرمودند یکی نگاه موزهای که در هر فرهنگی رایج است و یک ضرورت برای حفظ آن است و دیگر بحث تنظیم برای امروز بچههاست که بعد از کار عملی همراه با بحث نظریاش در یک دوره زمانی مشخص میشود که این ظرفیت را دارد یا نه و بعد به تجربه ای در کانون اشاره کردند و حضور برون مرزی آن اثر و این که چگونه میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند . بنده بحث زبان را مطرح کردم. جناب موسوی با تقسیمبندی زبان تعزیه به شعر و بحر طویل و چارپاره فرمودند.واین بررسی به خاطر زمانی که میبَرَد نمیشود به طور مستقل آن را انجام داد. باید یک کار سفارش شده و برنامهریزی شده و با تعاریف مشخص و جا و سرمایه باشد.و نهایتاً نهادهای دولتی باید این کار را بکنند.من نگفتم و حالا میگویم که نهاد دولتی نمیتواند و کار گروههای پژوهشی کوچک با علاقه مندان و متخصصان است و با کار دولتی و کارمندی نمیشود به جایی رسید.شاید کار انجمن تعزیه باشد یا انجمن تئاتر کودک ونوجوان خانه تئاتر . جناب کیانیان در صحبتهای بعدی خودشان از ظرفیتهای تعزیه صحبت کردند و این که خوشبختانه آدمهای این عرصه را برای کودکان و نوجوانان داریم. کسانی که مشخصاً برای کودک و نوجوان و تعزیه کار میکنند. فقط نیاز به انسجام آنهاست. در قسمت دیگر صحبتهایشان بحث فرم را مطرح کردند که تا چه حدی میتوانیم تغییر بدهیم. آیا اجازه این کار را داریم یا خیر ؟دوستان فرمودند که تجربه نظری در این زمینه مطرود است. وقتی میشود نظریهپردازی کرد که چیزی رونق داشته باشد و آن وقت یک گروهی بیاید و نظریهپردازی کند و بگوید که بایدها و نبایدهای تئاتری که دیده این است . زمانی ارسطو بوطیقا را مینویسد که تئاتر و تماشاخانه به تعداد زیاد وجود دارد و این آیین به شدت رواج دارد. خب در این وضعیت ،آدمی مثل ارسطو، اگر نیاید عجیب است.ممنون از حضورتان در این گفتگو.
مطالب مشابه :
اولين فراخوان متون نمايشي مديريت توليد تئاتر كودكان ونوجوانان
متن کامل این به دنیای پر رمز و راز کودکان،از کلیه هنرمندان و بخش تئاتر
تئاتر کودکان
تئاتر کودکان. انتخاب متن در اين قسمت به عهده كارگردان است كه آن زمان با بچه ها تمرين مي
معیارهای تاتر کودک
تئاتر کودکان صندلی بنشینند پس نباید نمایشنامه نویس این عنصر مهم را در ساختار متن خود
تئاتر کودکان
فواید آموزش تئاتر برای کودکان. تئاتر میتواند بهترین ابزار برای فعال و سلامت نگه بطن متن
نمایشنامه
با رشد تئاتر و به موازات آن جشنواره ها و قوانین مربوط به متن کارگردانی تئاتر. تئاتر کودکان.
گفت و گو با ”احسان مجیدی”، کارگردان نمایش ”استخوان ماهی جادویی”
انجمن تئاتر کودک و نوجوان خانه تئاتر توانایی کودکان برای بعد از مطالعه متن، تصمیم به
نمایشنامه برای کودکان و نوجوانان
انجمن تئاتر کودک و نوجوان خانه تئاتر کمبود متن را داریم اما (تئاتر با کودکان
نمایش خلاق
نمود که براساس بازی نمایشی بوجود می آید و یک شکل طبیعی نمایش برای کودکان (تئاتر بطن متن
میزگرد: تعزیه برای کودکان و نوجوانان
متن این میزگرد در مجله نمایش سوم تئاتر کودکان و نوجوانان را بشناسد .آن وقت است که این
”فاطمه ابرار پایدار”: مضمون اصلی نمایش ”پسرک نون زنجبیلی” ارائه مفهوم ایثار و فداکاری است
انجمن تئاتر کودک و نوجوان خانه تئاتر متن این اثر را ندا ابرار (تئاتر با کودکان
برچسب :
متن تئاتر کودکان