خلاصه برنامه ريزي آموزشي ودرسي

یاحق

برنامه ريزي آموزشي ودرسي مفاهيم ونظريات

 

 براي مفهوم برنامه ريزي تعاريف متعددي ارائه شده است مثلا

برنامه ريزي عبارتست از طرح تدابيري كه بتوان به احسن وجه (يا مناسب ترين صورت)از منابع موجود براي نيل به هدفهاي مطلوب استفاده كرد.

كار برنامه ريزي به گفته «يان تين برگن»مشتمل است بر

1-پيش بيني وآينده نگري

2-مشخص كردن هدفها يا دادن محتوا به هدفها

3-هماهنگي ميان ابزارها ،عوامل،ووسايل مختلف اجراي سياست

برنامه

برنامه كه معمولا حاصل فرايند برنامه ريزي است ،مدرك يا سندي است شامل مجموعه از ارقام مربوط به هم كه مطلوب ترين توسعه را كه در طول يك دوره معين در آينده پيش بيني مي كند يا برنامه سندي است رسمي كه به عنوان مرجعي براي انجام دادن كارها وارزشيابي فعاليتها ي انجام شده در يك دوره معين اززمان مورد استفاده قرار مي گيرد.هدف برنامه ريزي آموزش وپرورش گسترش كمي وكيفي آموزش وپرورش در طول يك دوره معين در آينده است .

 برنامه ريزي به عنوان يك نظام(سيستم)

بعضي برنامه ريزان برنامه ريزي درسي رابه صورت يك نظام درنظر مي گيرند كه درونداد،فرايند(يا گردش كار)،برونداد وباز خورد عناصر اصلي آن را تشكيل مي دهند.

نظام هاي عقلاني

برنامه ريزي آموزش وپرورش به عنوان يك نظام عقلاني متضمن تنظيم طرح تصريح شده اي است كه در برگيرنده ي تركيبي از فعاليتهاي تحليل نظام ها،تحقيق عمليات (يا تحليل عمليات )وتكنولوژي است.

مقصود اصلي برنامه ريزي رسيدن به هدفهاست

تحليل نظام ها،مستلزم تشخيص هدفها ومناسبت اين هدفها با برنامه است

نظام (سيستم)را مي توان به عنوان هيئتي (ساختاري)متشكل از اجزاء وعناصر وابسته به هم فيزيكي يا مفهومي تعريف كرد.مثل اتومبيل ،كامپيوتر،جامعه

تحليل شامل خرد كردن ويا تجزيه يك كل به اجزاي تشكيل دهنده اش براي پيدا كردن يا شناختن ماهيت وروابط اجزاءاست .

هدف تحليل گر فهم دقيق مسائل وراه حل هاي مختلف براي مقابله با آنهاست

تحقيق عمليات :ارزشيابي برنامه،فنون بررسي مجدد وتجديد نظر،تحليل آماري و برنامه ريزي خطي از جمله مثالهايي از فنون تحقيق هستند.

كامپيوتروماشين هاي حساب ،مورد لزوم براي محاسبات {فوق}زير عنوان تكنولوژي طبقه بندي شده اند.

 

فنون برنامه ريزي آموزش وپرورش با نگرش سيستمي

هسته مركزي برنامه هاي آموزش وپرورش بودجه نيست بلكه برنامه هاي درسي است برنامه ي درسي پاسخگوي برنامه اي است كه مطابق با هدفهاي تصريح شده تنظيم شود.

يكي ازفنون برنامه ريزي آموزش وپرورش با نگرش سيستمي نظريه تصميم گيري آمار كلاسيك است اين نظريه قديمي ترين روشي است كه به طور وسيعي در فنون ارزشيابي مورد استفاده قرار مي گيرد .كاربرداين روش بدواً براي سنجش پيشرفت ياد گيرندگان لست در حال حاضر نيز از اين نظريه استفاده مي شود.

تحليل هزينه ي برنامه روش پيچيده اي است كه در برنامه ريزي براي تعيين هزينه اجزاي برنامه به كار    مي رود .

 برنامه ريزي آموزش وپرورشبه طور سيستمي معمولا شامل چهار مرحله است

1-     تشخيص هد فها

2-     تجزيه وتحليل منابع به ويژه منابع مالي وفيزيكي

3-     پيش بيني اولويت ها

4-     طرح فيزيكي (طرح ها وپروژه هاي دقيق عملي وقابل اجرا)

 

فرايند برنامه ريزي آموزشي با نگرش سيستمي از اين قرار است:

 

الف)ورودي يا درونداد شامل:

1-تعريف وتصريح مسايل جاري وآتي

2-پيش بيني شرايط آينده

3-تشخيص متغيرها

4-تعيين هدف هاي كلي وعيني در سطوح مختلف

5- تعريف وتجزيه وتحليل خرده نظام ها

ب)تبديل هدف ها شامل

   1-تشكيل شقوق مختلف

   2-ارزشيابي كمي وكيفي هزينه اثر بخشي هر يك از شقوق

   3-شبيه سازي شقوق مختلف با محيط مورد نظر نظام شهري ،منطقه اي ...

   4-تبيين توالي اجرا

ج)خروجي(برونداد)

      1-توصيف شقوق مختلف

      2-پسخوراند(بازخورد)از موارد علاقه مندي در شقوق پيشنهادي

      3-انتخاب شق قابل اجرا

       4- توسعه ظرفيت پيش بيني شده

      5- برقرار كردن فرايند اصلي براي ارزشيابي پسخوراند خروجي

 

برنامه ريزي درسي (تحصيلي)

در گذشته برنامه درسي عبارت بود از مطالب كتاب هاي درسي كه به وسيله معلم تدريس وبه وسيله دانش آموز حفظ مي شد.

اما امروز مفهوم برنامه ريزي درسي وسيع تر از تهيه وتدوين رئوس مطالب درسي است وآن عبارت است از:

پيش بيني كليه فعاليت هايي كه دانش آموز تحت رهبري وهدايت معلم در مدرسه (وگاهي خارج از آن براي رسيدن به هدف هاي معين بايد انجام دهد.

به اين اعتبار برنامه ريزي درسي شامل چهار عنصر اساسي

       1-هدف هاي كلي جزئي عيني

       2 – طرح ها

       3- اجرا (آموزش)

       4- ارزشيابي

 

نظريه هاي مربوط به برنامه ريزي درسي

 

1-     نظريه اي كه بر مواد وموضوع درسي كه بايد تدريس شوند تاكيد مي كند.

طبق اين نظريه در برنامه ريزي درسي از مراحل زير بايد پيروي كرد:

الف:استفاده از نظريات متخصصين براي تعيين موضوع مورد تدريس

ب: استفاده از ملاك ها ومعيار هايي براي انتخاب مواد درسي براي جمعيت معين

پ: طراحي واجراي روش هاي مناسب براي دستيابي وتسلط ياد گيرندگان به مواد درسي انتخاب شده.

2-     نظريه اي كه بر برنامه هاي درسي تابعي تاكيد مي كند.

طرفداران آموزش وپرورش پيشرفته معتقدند كه برنامه درسي بايد مناسب تر وكار آمدتر از برنامه ي سنتي باشد به اين منظور برنامه درسي عبارت است از

الف:تعيين هدف هاي عيني اساسي ومقاصد اصلي برنامه هاي درسي

ب: انتخاب فعاليت ها ،مواد آموزشي ،انتخاب محتوا،كتب....

ج:مشخص كردن مؤثرترين سازمان مواد درسي وتعيين آن ها برحسب كلاس ها

3-نظريه اي كه برنامه ريزي درسي را به صورت يك نظام در نظر مي گيرد.

           همچنان كه گفتيم نظام(سيستم)عبارت است از مجموعه اي از اجزاء وابسته به هم وسازمان يافته اي است كه براي رسيدن به مقاصدي (كه نظام به خاطر آن برقرارشده است)فعاليت مي كنند ويا عملي را انجام مي دهند.در اينجا «مجموعه فرصت هاي يادگيري»را به عنوان عناصر واجزا تشكيل دهنده نظام و«آرمان ها ومقاصد آموزش وپرورش»را به عنوان هدف هاي نظام در نظر مي گيرند.

   Out putبرونداد                                  process    گردش كار                      in putدرونداد  

فارغ التحصيلان و

ترك تحصيل كنندگان

برنامه درسي

دانش آموز

 

هربرنامه درسي از حيطه هايي تشكيل مي شود.هر حيطه برنامه درسي شامل مجموعه فرصت هايي يادگيري است كه براي رسيدن به يك هدف كلي وخرده هدف هاي مربوط به آن پيش بيني وطرح ريزي مي شود.

مثلا اگر يكي از هدف هاي كلي آموزش وپرورش مربط به رشد شخصي باشد خرده هدفهاي مربو مي تواند شامل:

الف:شخص بتواند مسائل شخصي خود را حل كند ب:بتواند با محيط خود سازگار شود،.....

وبرنامه براي رسيدن به اين هدف يعني« حيطه برنامه مربوط به رشد شخصي » رابايد پيش بيني كنيم كه شامل:

 تدارك فرصت هاي يادگيري زيادي ا زقبيل : تدارك فرصت هاي يادگيري  مهارتهاي اساسي               برقراركردن ارتباط با ديگران (خواندن،نوشتن،حساب،سخن گفتن........)توسعه ارزشها آموزش وپرورش بدني و.......به طور كلي آموزش وپرورش عمومي

 

مراحل برنامه ريزي

برنامه ريزي به طور اعم شامل مراحل زير است.

1-تعيين وتصريح هدفها يعني پاسخ به اين سؤال كه براي چيزي بايد برنامه ريخته شود؟

2-تهيه طرحها وتعيين فعاليتها ،كه بر اساس آن فعاليت های مربوطه به طور دقيق پيش بيني ومشخص مي شوند.

3- انتخاب روشها براي هماهنگ كردن وهدايت مسيرفعاليتها به سوي هدفهاي تعيين شده

4-تنظيم برنامه زماني براي فعاليتها

5-به مورد اجرا گذاردن يا به مرحله عمل درآوردن طرح ها

6-ارزشيابي :از نتايج فعاليتها براي تعيين ميزان رسيدن به هدفها واستفاده از نتايج ارزشيابي به عنوان            

 بازخورد در برنامه بعدي .

با توجه به مراحل ياد شده برنامه ريزي درسي شامل مراحل زير است:

الف)تعيين هدفهاي كلي وعيني براساس متغيرات وعوامل خارجي(خارج از نظام آموزش وپرورش) وبا توجه به:

1-     معرفت يا دانش سازمان يافته

2-     آرمانها،ارزشهاونياز هاي اجتماعي

3-     نياز هاي يادگيرندگان

4-     فرايند يادگيري

تعيين وتصريح مي شوند.

ب)طراحي حيطه برنامه ها وبرنامه هاي درسي كه توسط گروه هاي مسئول برنامه ريزي درسي براي مدارس صورت مي گيرد.

ج)انتخاب وبه مورد اجرا گذاردن روشهاي آموزشي كه معمولا به وسيله گروه هاي آموزشي ومعلمان صورت مي پذيرد.

ت)ارزشيابي برنامه درسي

كه شيوه ي ارزشيابي از پيشرفت يادگيرندگان به وسيله معلمان اتخاذ مي شود.

وتصميم درباره ي شيوه هاي ارزشيابي برنامه درسي به وسيله گروه برنامه ريزان گرفته مي شود

 

انواع برنامه ريزي(از نظر دامنه عمل)

 

1-جامع وكلي :همه هدفها وحيطه هاي مربوط به سطوح مختلف آموزش وپرورش رادر برمي گيرد

2-سطح ملي : مانند برنامه ريزي براي آموزش وپرورش ابتدايي در سطح كشور يا متوسطه

3-سطح محلي يا ناحيه ايي : مثال برنامه ريزي درسي براي سطوح مختلف آموزش وپرورش خراسان يا برنامه ريزي براي تعليمات حرفه وفن اراك

4-برنامه ريزي براي هدفهاي ويژه يا حيطه هاي معين: مانندبرنامه ريزي درسي تربيت معلم دانشگاهي ،تربیت معلم دبيرستان ،ابتدايي،كودكستاني،سوادآموزي،آموزش زنان،اموزش روستايي وعشايري،آموزش كاركنان وزارت جهاد كشاورزي و......

هدف برنامه ها ،تغييراتي است كه در رفتار ياد گيرندگان بايد صورت گيرد.وهدف فرايند برنامه ريزي توانا ساختن معلمان در اثر گذاشتن روي اين تغييرات مورد نظر است.

 

تصميم گيري در برنامه ريزي

 

   كشورهاي مختلف ،باتوجه به نوع حكومت سازمان وتشكيلات برنامه ريزي خود هريك رويه اي براي برنامه ريزي انتخاب مي كنند.

دركشورهايي كه برنامه ريزي معمولا اما نه هميشه به صورت غير متمركز انجام مي گيرد كساني كه در برنامه ريزي دخالت داده مي شوند عبارتند از: 1-يادگيرندگان  2-معلمان ونويسندگان كتب درسي  3- والدين وافرادي كه در تدارك فرصت هاي يادگيري نقشي دارند .  4-افراد حرفه اي ومتخصصان برنامه ريزي وروش هاي آموزشي

اما دركشورهايي كه برنامه ريزي معمولا به صورت متمركز انجام مي گيرد تصميمات درباره برنامه ريزي  و تعيين اولويت ها در سطوح بالاتر وبا مشاركت مسئولاني كه در راس امور قرار دارند اتخاذ مي گردد.

فصل دوم

ياد گيرنده به عنوان منبع اصلي براي برنامه ريزي

مقدمه:همانطوري كه اشاره شد منابع اطلاعات مورد لزوم براي برنامه ريزي درسي عبارتنداز:

1- يادگيرندگان      2- جامعه (كه مدرسه را به وجود آورده )  3-طبيعت وويژگي فرايند يادگيرندگان         4-معرفت سازمان يافته در اين بخش به بررسي يادگيرندگان مي پردازيم

برنامه ريزان درباره يادگيرندگان به دو نوع اطلاعات نياز دارند 1- اطلاعات كمي 2- اطلاعات كيفي

                        

  اطلاعات كمي درباره يادگيرندگان

الف)اطلاعات كمي درباره يادگيرندگان نوعا شامل پيش بيني

تعداد جمعيت سنين مدرسه رو،تعداد دانش آموزان ودانشجويان ،توزيع آنان در استانها ،شهرها،روستاها

نرخ ازدياد جمعيت كشور،تعداد مدارس،توزيع دانش آموزان در مدارس،توسعه مدارس ،افت تحصيلي تعداد تحصيل كرده هاوغيره است

 

ب)منابع موجود براي كسب اطلاعات ياد شده :

اطلاعات ياد شده از طريق داده هاي سرشماري جمعيت كشور ،بررسي پرونده هاي مدارس ،آمار وزارت آموزش وپرورش واموزش عالي وساير مراكز واطلاعات بدست مي آيد. 

 

پ)موارد استفاده از اطلاعات بدست آمده:

پيش بيني پرسنل ونيروي لازم ،وسايل وتجهيزات مورد لزوم ،تعدادكلاس ها ،ساعات كار معلمان درهفته بودجه ريزي، در نظر گرفتن ساختمان ،شناخت نياز هاي فردي به ويژه تحصيل كرده ها ،پيش بيني شقوق مختلف آموزش وپرورش براي دانش آموزان استثنايي بااستعداد وتوانايي هاي متفاوت.

روش هاي پيش بيني

متغيرات متعددي در جريان پيش بيني روند تعداد ياد گيرندگان دخالت دارند.

حداقل اطلاعات مورد لزوم براي برنامه ريزي از اين قرار هستند: 

1-     خلاصه وتحليل آمارمدارس درمورد تعداد ثبت نام كنندگان،معلم ،مدارس وكلاس ها دربخش يا منطقه معين

2-     تعداد متولدين سالانه منطقه

3-     تحليل سني وپايه تحصيلي ،تغييرات سالانه ثبت نام كنندگان

4-     آمار سرشماري وساير منابع مقايسه اي

 

اطلاعات كيفي درباره ياد گيرندگان

به طور كلي نظر بر اين است كه تصميمات تربيتي بدون معرفت كافي درباره ياد گيرندگان ودانستن اينكه چه چيزي را در چه سني معيني بايد ياد داد. نمي توانند به طور مناسب اتخاذ شوند.

مشخص كردن اينكه چه چيزي را به ياد گيرندگان در چه سني بايد ياد داد مستلزم داشتن اطلاعات درباره رشد ونمو،ويژگيهاي كودكان ونوجوانان وشناخت نيازها ورغبت هاي آن در مراحل مختلف رشد وزندگي است

-به طور كلي وظايف وويژگي هاي رشد در همه افراد مشترك هستند ومي توان آنها را در سه گروه متداخل هم قرار داد.

گروه اول:دوره طفوليت واول كودكي :ويژگيهاي اين دوره :راه رفتن،تكلم،يادگيري كنترل بدن،يادگيري وكسب اطلاعات درباره تفاوتهاي جنسي وساير اعمال فيزيولوژيكي و......

گروه دوم :دوره دوم كودكي واوايل سالهاي نوجواني :ويژگي ها:رشد مهارتهاي بدني لازم براي بازيهاي معمولي تشكيل نگرش هاي سلامتي درباره بدن وخود شخص ،يادگيري همكاري با هم سن وسالان ،توسعه مفاهيم نقش مذكر ومونث،رشد مهارتهاي علمي (مانند خواندن،نوشتن وحساب كردن.....)

گروه سوم:نوجواني:ويژگي ها :اطلاعات بيشتري راجع به نقش مذكر ومونث كسب مي كنند،توانايي جسماني خود را به طور موثرتري به كار مي گيرند،عدم وابستگي نسبت به بزرگسالان،در جستجوي استقلال مالي وشاغل براي ازدواج و.....

همه ي مطالب ياد شده بخشي از محتواي برنامه درسي را تشكيل مي دهند

نيازهاي ياد گيرندگان وبرنامه درسي .

اينكه چگونه مي توان نيازهاي شخصي –اجتماعي كودكان وافراد جوان را مشخص كرد بهترين وسيله كسب اطلاعات بررسي تحقيقات ويافته هاي روان شناختي تربيتي است. 

   يادگيري وبرنامه ريزي درسي :

طرح برنامه ي درس هم چنانكه «هيلدا تابا»مي گويد حاصل تصميماتي است كه با توجه به سه موضوع اساسي اتخاذ مي شوند:1-انتخاب وتنظيم محتوا 2-انتخاب فعاليتهاي آموزشي براي يادگيري اين محتوا3-طرح ونقشه هايي براي بهينه سازي شرايط براي ياد گيري

 

به طور كلي ،آنچه براي برنامه ريزان ضرورت دارد اين است كه به طور مرتب در جريان گزارش هاي آخرين يافته هاي روان شناسي يادگيري قرار گيرند.

تغيير دادن مفاهيم منفي كودكان نسبت به خود وتبديل آن به مفاهيم مثبت ،مستلزم شكيبايي همدلي ودرك كودكان است. مستلزم بازبيني برنامه ها،وروشهاي تدريس  است  تاآنجايي كه كسي احساس نكند شايستگي  كسب نمرات خوب ،ارتقابه كلاس بالاتر را ندارد يا دوست داشتني وبا ارزش نيست.

ياري به كودكان براي ساختن مفهوم مثبت نسبت به خود نه تنها وظيفه معلم بلكه از وظايف اجتماع ويخش ضروري برنامه ريزي درسي است .

 

موقعيت ،اجتماعي،اقتصادي ويادگيري .

توانايي هاي ذاتي ياد گيرندگان به صورتهاي متعددي تحت تاثير موقعيت اجتماعي –اقتصادي قرار مي گيرند.

طبقه اجتماعي كودك بر يادگيري وي به صورت هاي گوناگون تاثير مي گذارد مثلا طبق بررسي هاي          انجام شده اكثريت دانش آموزان ودانش جويان از خانواده هاي متوسط وبه بالا بوده اند البته اين قبيل كودكان نه از نظر استعدادتحصيلي بلكه از نظر توقعات وامكانات مالي والدين با كودكان محروم از تحصيل تفاوتهاي مشهودي داشتند

محيط خانه ،همسايه،وانواع اشخاصي كه  كودك رااحاطه مي كنند در ياد گيري وي مؤثر هستند ارزش ها وفضايل اخلاقي خانواده روي اينكه كودك چه چيزي را ياد بگيرد وچگونه ياد بگيرد تاثير مي گذارد.

نوع زندگي خانوادگي نيز روي يادگيري كودك مؤثر است.

خلاصه اطلاعات كيفي درباره يادگيرندگان عبارتنداز:

1)      درباره ي رشد ونمو وويژگيهاي آن در مراحل مختلف رشد.

2)      درباره ي نيازهاي اساسي يادگيرندگان

3)      درباره ي ويژگيهاي اخلاقي ،ارزش ها،ونگرش هاي آنان

4)      درباره ي فرآيند،نظريه ها وقوانين يادگيري

5)      درباره ي چگونگي يادگيري مفاهيم ،تعميم ها،ارزش ها،مهارتهاوامكانات اصلاح رفتار

6)      تشويق وتنبيه ونقش آنها در يادگيري

 

اطلاعات فوق را مي توان از منابع متعددي كسب كرد همچون موارد ذيل

1)      از طريق مطالعه كتب روان شناسي مربوط رشد ونمو كودكان ونوجوانان يادگيري 

2)      بررسي نتايج وگزارشهاي تحقيقات مربوطه

3)      مشاهده رفتارهاي كودكان ونوجوانان ومصاحبه با والدين ومعلمان درباره ي رغبتها،علايق ونياز هاي آنان

4)      بررسي نتايج آزمايش هاي پزشكي وپرونده هاي تحصيلي ،بهداشتي دانش آموزان

5)      بررسي انتشارات مراكز تحقيقات ومطالعات موردي كودكان ونوجوانان

6)      مطالعه ي مقالات صاحبنظران وشركت در سخنراني ها وسمينارها

 

از اطلاعات كسب شده مي توان در موارد زير استفاده كرد.

1)      تعيين هدفهاي آموزش وپرورش

2)      تهيه برنامه براي رشد وتوسعه ارزشها ،نگرش ها،اخلاقيات ورفتارهاي قابل قبول

3)      تعيين توالي برنامه هاي درسي ومحتواي آنها

4)      طرح برنامه هاي متناسب با ويژگي هاي رشد هر مرحله از تحصيل

5)      پيش بيني وسايل وتجهيزات ويژه مورد نياز

6)      طراحي انواع واقسام روشها تدريس،از قبيل آموزش گروهي،انفرادي جبراني و.....

7)      پيش بيني خدمات روان شناسي ،مشاوره وراهنمايي

8)      پيش بيني برنامه مربوط به ادامه تحصيل در دانشگاه

9)      ارزشيابي برنامه هاي درسي،طرح هاي آموزشي وپيشرفت تحصيلي يادگيرندگان وغيره

 

فصل سوم  :برنامه ريزي

 

اطلاعات درباره ي جامعه

مباني جامعه شناختي برنامه ريزي درسي

آموزش وپرورش ،همچنان كه علماي تربيتي معتقدند،به دو عامل ياد گيرنده وجامعه كه عمل متقابل دارند،بستگي دارد.هردوعامل ازنظراهميت يكسان هستند وهميشه ودرهمه موقعيت هاي يادگيري حضور دارند.

در واقع ،بدون عطف توجه كامل به ويژگي ها ،رغبت ها ونياز هاي يادگيرندگان كه آموزش

وپرورش آنان مورد نظر است0 وطبيعت جامعه كه مدرسه را بنياد نهاده است برنامه ريزي واجراي يك طرح تربيتي بي عيب ونقص غير ممكن است.

 

نقش وكاركرد هاي اجتماعي آموزش وپرورش

از نظر تاريخي ،مدارس به وسيله وخواست گروههاي جامعه براي انجام دادن وظايف يانقش هاي زير به وجود آمده اند:

1- شركت در جامعه پذيركردن كودكان

2- انتقال فرهنگ

3-شركت در آماده كردن كودكان

4- كمك به حفظ يكپارچگي جامعه

5-ياري به رشد شخصي افراد اجتماع

به نظر جامعه شناسان ،آموزش وپرورش يك وسيله نظارت اجتماعي است ودرجامعه پذيركردن كودك نقش مهم ومؤثري ايفا مي كند.

بزرگترين تفاوت آموزش وپرورش در جوامع ابتدايي واوليه با جوامع صنعتي جديد اين است كه آموزش وپرورش در جوامع نوع اول بيشتر به انتقال يك نوع طرز زندگي توجه دارد .در صورتي كه در جوامع نوع دوم به علت وجود انبوه دانش قابل اكتساب ،بكار بردن علم در توليد ،تقسيم دقيق كار،آموزش وپرورش رسمي نه تنها در كل فرايند آموزش وپرورش غلبه دارد.بلكه خود بيشتر وقف دانش تجربي است (يك جنبه اين تغييردر جوامع پيشرفته صنعتي محتواي آموزش وپرورش بيشتر جنبه علمي دارد تا جنبه نظري)

تفاوت عمده ديگر اين است كه در جوامع اوليه يك طرز زندگي ،معرفت محدود ونسبتا تغييرناپذيري انتقال مي يافت در صورتي كه معرفت علمي مورد انتقال آموزش وپرورش جديد پيوسته در معرض تغيير است.

از آموزش وپرورش در جوامع پيشرفته به طور روز افزوني اين انتظار مي رود كه كودكان ونوجوانان را براي يك دنياي متغير آماده كند نه براي يك دنياي ايستا

 

شخصيت وفرايند جامعه پذيري

1-     طريق ابزار سائق زيستي انسان تحت تاثيروپالايش محيط اجتماعي وگروههايي است كه به آنها تعلق دارد.

2-     خودسازي يا خود تحققي تحت تاثيروتعديل برخورد با ديگران است.

3-     جامعه پذيري نتيجه روشها وفعاليتهاي پرورشي كودك ،وفرصت هاي تربيتي است كه اجتماع وآموزش وپرورش براي وي فراهم مي آورند.

4-     نظارت وفشارهاي اجتماعي كودك را به پذيرفتن آئين رسوم خانوادگي وفرهنگ گروههاي خويشاوندي مجبور مي كند.

5-     نقش هاي متعدد براي افراد با توجه به انتظارات وتوقعات ديگران تعيين مي شود.

6-     مقام[موقعیت] اجتماعی، ازراههای متفاوت بدست می آید،وتحت تاثیر انتظارات دیگران قرارمی گیرد.

 

مسائل اجتماعی وبرنامه ریزی

کودکان ونوجوانان ما برای حل مسائل ناشی از تسلط فزاینده ی علوم ،خود کاری وتکنولوژی در زندگی به«خرد»بیشتری نیاز دارند.

وظیفه اساسی آموزش وپرورش آماده کردن جوانان برای مواجه شدن با آینده ناشناخته با هوشیاری واعتماد کامل است.

اغلب برنامه ریزان عقیده دارند مفاهیم اساسی مربوط به دوازده مقوله از مسائل امروزی را باید هسته مرکزی برنامه درسی قرار داد.این مفاهیم اساسی ازاین قرار هستند.

ماهیت تغییر2- توسعه جمعیت وتحرک اجتماعی3- دانش،تکنولوژی وخودکاری 4- وابستگی های متقابل5- نقش دولت6- روابط میان گروهی 7- روابط بین المللی 8- ستیز ایدئولوژیکی 9- فرهنگ وتغییرات فرهنگی10- محافظت ومراقبت ازمنابع11- رفتار انسان ورشد شخصی12- ستیز ارزشها

 

تعمیم ها وواقعیت های جامعه شناختی وبرنامه ریزی

در صورتی که آموزش وپرورش بخواهد نقش خود را به عنوان عامل توسعه وتغییر اجتماعی به صورت معقول ایفا کند باید بربرنامه هایی تاکید کند که کودکان وجوانان را برای فعالیتهای اجتماعی وکسب معرفت ومهارتهای لازم برای زندگی آماده می کنند.

آنچه برای به وجود آوردن دانستنیهای جدید نیاز است،آگاهی های اجتماعی ودرک عملی پیامدهای تعمیم های جامعه شناختی در برنامه ریزی درسی  ومیدان عمل است.

آگاهی های اجتماعی ودرک عمل تضمن تعمیم های جامعه شناختی ،نظیر«گروه بندی های انسانی،نظام پیچیده ی روابط در گروههای انسانی»الگوهای رفتاری که در میان این نظام های اجتماعی ابراز می شوند از جمله دانستنی های جدیدی هستند که دربرنامه ریزی درسی باید مورد توجه قرار گیرندودر یاد گیرندگان به وجود آیند.

اصطلاح واقعیت های اجتماعی بیانگر ساخت اجتماعی ،خانوادگی وخویشاوندی ،فرهنگ وتمدن نهادهای اقتصادی وسیاسی است که به وسیله انواع تقاضا ومسائل اجتماعی مشخص می شوندوبه طور قطع زمینه های هستند که آموزش وپرورش در آنها وبراساس آنهاصورت می گیرد.

 

خلاصه

الف: نوع اطلاعات مورد نیاز درباره جامعه برای برنامه ریزی شامل

1-     اطلاعات درباره ی ارزش های اساسی ،عقاید وجهان بینی وفلسفه مشترک مردم.

درباره ی سنت های محلی ،قومی وملی وعوامل بیگانه کردن جوانان نسبت به ارزشهای جامعه است.

2-   اطلاعات درباره ی انتظارات وتوقعات مردم از مدارس ،هم چنین اطلاعات درباره ی نظر مردم نسبت به مقاصد ،هدف ها،ونقش های مدرسه ،تایید یا عدم تایید فعالیتها ، برنامه ها ،مقررات دروس معلمان ومدیران از طرف جامعه

3-   اطلاعات درباره ی ساخت ونقطه نظرهای سیاسی ،چگونگی کنترل عقاید عمومی، همچنین عقیده ی عمومی دولت درباره ی فعالیتهای سیاسی دانش آموزان ومعلمان وسرانجام پیش بینی رشد زندگی اجتماعی ،سیاسی واقتصادی در آینده ومسائل ومشکلات اصلی وبنیادی در زندگی محلی ،قومی وکشوری است.

 

ب: منابع کسب اطلاعات:

اطلاعات رامی توان از طریق بررسی قانون اساسی ،مصوبات نمایندگان مردم یک کشور ومصوبات نهادهای قانونی ،نوشته ها وتحقیقات جامعه شناسان،سیاستمداران،مفسران،روزنامه ها،نمایشات وطنزها ،برنامه های رادیو تلوزیون،فارغ التحصیلان دبیرستانها ودانشگاهها،کنفرانس ها وسمینارها سرانجام از طریق بررسی گزارش های دفتر برنامه ریزی وزارت خانه ها وگزارش های مؤسسات پژوهشی وتحقیقات اجتماعی تربیتی ،اقتصادی وسیاسی کسب کرد.

 

پ: موارد استفاده از اطلاعات بدست آمده:

اطلاعات ملاک تنظیم سازمان ،تشکیلات ومدیریت هستند همچنین ملاک ومعیاری برای تنظیم برنامه های درسی وتعیین خط مشی های ومقررات مدرسه ویژگیهای انضباطی در مدرسه نحوه ی کنترل واداره ی آن وگزینش اعضای اداری وعلمی هستند.

ونیز اطلاعات بدست آمده درخصوص یاد گیرندگان وجامعه پایه واساس تعیین هدف های آموزش وپرورش وتعریف هدف های عینی ورفتاری را تشکیل می دهند.

فصل چهارم

Eمباني فلسفي برنامه ريزي

فلسفه آموزش وپرورش متضمن اصول راهنمايي است كه تعيين كننده ي مفاهيم ارزش هاي شخصي ومناسبت آنها در گزينش هدفها ووسايل آموزش وپرورش هستند.

اكثر سؤالات ترتيبي ريشه در فلسفه دارند وهر فلسفه نيز پيامدي براي آموزش وپرورش

به نظر« نلر» فلسفه آموزش وپرورش:

1)     معرفت نظام يافته اي را كه در ارتباط با آموزش وپرورش باشند تجويز مي كند.

2)     مقاصد ووسايل كلي فرآيند هاي تربيتي را بررسي وتوصيه مي كند.

3)     مفاهيم اساسي تربيتي را روشن وهماهنگ مي كند.

 

          Eارتباط حوزه هاي فلسفه آموزش وپرورش 

1)    متافيزيك

در مباحث كلاس درس ودر بيشتر موضوعهاي درسي سؤالات متافيزيكي يعني اينكه واقعيت چيست؟به فراواني مطرح مي شود.ومتافيزيك از مباحث اساسي فلسفه مي باشد.

2)    معرفت شناسي وآموزش وپرورش

فلسفه هاي مختلف بر انواع متفاوت معرفت وروشهاي گوناگون تدريس تاكيد مي كنند كه اين وجه مشترك آموزش وپرورش وفلسفه است كه معلم با شناخت وچگونگي يادگيري دانش آموزان سروكار دارد.

3)    ارزش شناسي وآموزش وپرورش

مطالعه ي كلي ارزش ها كه شامل اخلاق وزيبايي شناسي است ارزش شناسي ناميده مي شود.براي برنامه ريزان ومعلمان مطالعه اخلاق،وزيبايي شناسي ضروري است.زيرا آنان بايد سعي كنند در ايجاد معيارهاي شخصي به يادگيرندگان كمك كنند وآنان را با عناصر تشكيل دهنده ي منش ،كه لازمه شهروند خوب وافرادي كه داراي آرامش خاطر هستند،آگاه گردانند.در مطالعه ارزشها معمولا سه سؤال اصلي مورد توجه است كه از اين قرارند..

×آيا ارزشها عيني هستند يا ذهني؟

×آيا ارزشها ثابت هستند يا متغيرند؟

×آيا ارزشها داراي سلسله مراتب هستند ؟

4)    منطق وآموزش وپرورش

منطق،يعني علم درست انديشيدن ،منظم فكر كردن، يكي ديگر از حوزه هاي ضروري است كه براي مربيان داراي اهميت است.جنبه هاي از منطق كه بيشتر در آموزش وپرورش كاربرد دارند.دونوع استدلال منطق به نام قياس واستقرا مي باشند.

ïقياس

استدلال قياسي بيرون كشيدن موارد جزئي از يك تعريف ويا قانون كلي است {رسيدن از كل به جزء}

ïاستدلال استقرايي

استدلال استقرايي از جزءبه كل،يعني از ملاحظه امور معين جزئي پي بردن به قانون كلي آنها است امور مورد ملاحظه معدود ومعين هستندواطلاق قانون كلي به اموري كه مشاهده نشداند واموري كه بعدا به وقوع خواهند پيوست فقط بر اساس استنباط ودرك وابستگي ميان امور جزئي ومورد مشاهده وملاحظه است.

 

Eكاربرد منطق در آموزش وپرورش

اخيرا اكثرعلماي آموزش وپرورش ،هدف «رشد توانايي فكر كردن» را در بالاترين سطح هدف هاي آموزش وپرورش قرار مي دهند.

دانش آموزان بايد به اين واقعيت پي ببرند كه كلماتي كه در گفت وشنود به كار مي برند ممكن است داراي بار معنايي هيجاني ويا عاطفي باشد ودر نتيجه مانع گفت وشنود مؤثر يا ملاحظه دقيق فكري يا نظري شوند.

هم چنين ملاحظات منطقي ،در زماني كه معلمان فعاليت هاي مربوط به تدريس را سازمان مي دهند وبه مورد اجرا مي گذارند،ضروري است 

 

Eمكاتب فلسفي وآموزش وپرورش

فلسفه ي مسلط اجتماعي در واقع تعيين كننده ويا منشا فلسفه ي آموزش وپرورش آن جامعه   است وبر اساس آن هدفها ،برنامه ها،روشها وحتي ارزشيابي فعاليتهاي معلم وشاگرد مورد بررسي وتجزيه وتحليل قرار مي گيرند. در اين بخش به معرفي اجمالي مكاتب ايده آليسم ،رئاليسم و         پراگما تيسم مي پردازيم.

ïايده آليسم (Idealism)

ايده آليسم يكي از قديمي ترين نظام هاي فلسفي غرب است كه ريشه در تعليمات سقراط وافلاطون دارد واخيرا نيز به وسيله مرداني مثل «يوهان هربات» و«هرمان هورون» مطرح است به نظر اين مكتب معرفت به طور مستقل درذهن انسان وجود دارد وانسان وظيفه دارد به طور دائمي براي درك بهتر«واقعيت غايي»كه اساس همه موجودات است در نتيجه مشترك در همه ي آنها تلاش كند.براي كشف پاسخ اين سؤال كه «واقعيت چيست وواقعي كدام است؟»ايده آليست استفاده از معرفت خود شخص وتوانايي وي را براي استدلال تجويز مي كند به اين ترتيب كه مي توان از طريق مطرح كردن سؤالات دقيق از فرد وبيرون كشيدن وآوردن افكار به قسمت روشن ذهن،به انسان كمك كرد تا حقيقت را كشف كند.ايده آليست انسان را به صورت موجود روحاني يعني معنوي در نظر مي گيرد

كه اولين قصد وي در زندگي فهميدن  ماهيت  يكتائي   خودش است.                                               

مقاصد آموزش وپرورش با هدف غايي زندگي انسان ارتباط مستقيم دارند وآن عبارت از رشد انسان طبيعي به صورت انسان آزاد وعامل اخلاق وتبديل او به انسان ايده آل از رشد به همان صورتي كه درچارچوب هدف «ذهن جهاني»معين شده است.

زماني كه معرفت شناسي ايده آليسم را بررسي مي كنيم مي بينيم كه در آن حقيقت به وسيله «خرد»كشف مي شود،وذهن معنا ونظم را به انبوهي از اطلاعات پراكنده كسب شده از راه حواس اعمال مي كند بنابراين مقصود از تدريس به طور ساده آشنا كردن ذهن با انبوهي از اطلاعات نيست بلكه ،تسهيل كشف معناي آنها مطابق با مفاهيم و«ايده هاي»ذهن است كه به وسيله تجارب قبلي فرد تشكيل يافته اند .

براي ايده آليست ارزش ها مطلق وغير قابل تغيير هستند. تنها فهم انسان از ارزشهاست كه تغيير     مي يا بد.در فعاليت هاي آموزشي ويادگيري ،از ايده هاي موجود در حوزه هاي گوناگون معرفت بشري ،به ويژه علوم انساني به عنوان خطوط راهنما براي تفكر شهودي استفاده مي شود.

ايده آليست پيوسته در جستجو وتوسعه ي روشهاي متعدد خود رهبري شاگرد است .اما اساس توفيق وي به طور مسلم معلم است كه به عنوان الگويي از طريق ياري دادن به دانش آموزبراي رسيدن به رشد ذهني وروحي به وسيله «قواي فراينده استدلال»خدمت كند.     

معلم به عنوان فرد مسئول براي رشد دادن توانايي هاي موجود در فرد در نظر گرفته مي شود نه به عنوان كسي كه معرفت ودانستني ها را به ذهن او بريزد

معلم ايده آليست شخص پرهيزكار وبا فضيلتي است اواحساس مي كند بايد از نظر اعتقادات شخصي طرز رفتار وهدايت، نمونه والگويي براي دانش آموزان باشد.

 با تاكيد بر حرمت انسان ،برنامه درسي ايده آليسم فرصت هاي را براي يادگيرندگان فراهم مي آورد تا از ذهن خود براي تعقل ،استدلال وكشف واقعيت هاي شخصي استفاده كند.

ايده آليست ،آموزش وپرورش را به عنوان يك كار عقلاني وروحاني در نظر مي گيرد،بر واقعيات عيني دنياي مادي وماده تاكيد نمي كند ،تنها تصورات ذهني آنها – يعني تصورات ذهني دنياي مادي – را واقعي مي داند.

ايده آليست معتقداست .كه نيازها وطبيعت انسان در هر جامعه وهر زمان مشترك ويكسان است مشخصات عمده برنامه ايده آليسم به طور خلاصه عبارتند از:

× موضوع هاي ثابت اجباري :يعني موضوع هايي كه براي تحقق رشد عقلاني واخلاقي،هم چنين آموزش وپرورش عمومي هر فرد ضروري ولازم است.

× تفاوت هاي فردي : در ايده آليسم نو،اطلاعات روان شناختي به منظور كمك به معلم براي انفرادي كردن تكاليف در چارچوب موضوع هاي درسي مشترك براي همه ي افراد مورد توجه قرار                مي گيرد.

× انتخاب اخلاقيات:محتوا بايد دانش آموز را براي دنيايي از امور انساني با ايده هاي «چگونه بايد بود»آشنا كند.

×توسعه فرهنگ:به صورت آراستن كودك با بهترين نمونه هاي هنر،موسيقي ،ادبيات و.....در نظر گرفته مي شود.

×سازمان موضوع درسي از آسان وساده به مشكل وپيشرفته مي رسد  

×ارزشيابي يادگيرنده ذهني است نه عيني :سؤالات كتبي از سنخ انشايي وسؤالات شفاهي براي سنجش معلومات وتوانايي بيان و.... تسلط وي با واقعيات است.

ïرئاليسم(Realism)

 فلسفه رئاليسم از زمان ارسطو،كه به مدت بيست سال شاگرد افلاطون بوده آغاز شده است.اويك فلسفه جديد ومنظمي را به وجود آورد كه به طورعيني با ماهيت واقعيت سروكار داردبه طوركلي، رئاليست عقيده داردكه جهان واجزا آن به طور مستقل از تصورات انسان وجوددارند.ومطابق با قوانين ثابت عمل مي كنند.

در بررسي معرفت شناسي رئاليسم واين كه چه چيزي درست است مي بينيم رئاليست به مطالعه جهان وكشف اصول وقوانين آن به همان ترتيبي كه وجوددارند نظر مي دهد.عقيده دارد كه واقعيت ماده بر اساس تجربه حسي معلوم مي شود وهم صدا با ارسطو مي گويد:چيزي نمي تواند در عقل باشد مگر آنكه در اصل به وسيله ي حواس از راه ديدن ،شنيدن،لمس كردن،چشيدن وبوكردن تجربه شده باشد.خلاصه تجارب حسي منظم ومرتب ،پايه واساس ادراكات ومعرفت را تشكيل

مي دهند.نهايت براي حصول اطمينان بايد مورد آزمايش وباز بيني قرار گيرند.

معلم رئاليست ،هدف اصلي آموزش را در انتقال معرفت واقعي درباره دنياي واقعي در نظر مي گيرد بدون اينكه ضرورت معرفت عقلاني را از نظر دور بدارد.

تنها در مسؤليت معلم است كه تصميم بگيرد شاگرد بايد چه چيزي را ياد بگيرد .

ارزش شناسي رئاليسم از اعتقاد او به دنياي مادي وقانون طبيعي سر چشمه مي گيرد رئاليست معتقد به ارزش هاي ثابت است وبه نظر وي آموزش وپرورش بايد پشتيبان حقايق مسلم باشد.(از آنجايي كه رئاليست هاي كلاسيك بر رشد قواي عقلاني انسان تاكيد مي كنند اغلب اوقات به عنوان عقليون نيز شناخته مي شوند به عقيده عقليون درباره اينكه نيازهاي ثابت را مي توان به وسيله برنامه هاي تربيتي ضروري ثابت ارضا كرد اغلب اوقات اصطلاح پايدارگرايي براي آنان اطلاق مي شود )به طور كلي از نظر رئاليسم هدف غايي آموزش وپرورش عبارتست از هدايت يادگيرنده براي شناخت جهاني كه در آن زندگي مي كند آنچنانكه بتواند بر واقعيت ها تسلط يابد وبه بهترين صورتي خود را با          مجموعه اي از عناصر مادي وانساني سازگار كند.

برنامه درسي معمولا بر علوم ،رياضيات وزبانهاي خارجي به عنوان عناصر اصلي آموزش وپرورش تاكيد دارد به نظر رئاليست علوم ورياضيات از اهميت بيشتري برخوردارند.زيرا علوم انبوهي از اطلاعات درباره انسان وطبيعت مادي فراهم مي آورد وبه انسان ها كمك مي كنند تا نسبت به مسائل داراي نگرش علمي باشند ورياضيات نيز توانايي انسان را براي استدلال رشد مي دهد.

ïپراگمانيسم(Pragmatism)    

فلسفه ي پراگماتيسم شورشي عليه تفكري است كه به طور دائم در جستجوي علت هاي نخستين واصول جهاني است پراگماتيست اصولا علاقه مند به «چيزهاي غايي»يعني ثمر،نتيجه وامورمسلم است.

فكر پراگماتيسم را «پيرس» آورد و«ويليام جيمز»با بيان دقيق تر وروشن تر به آن اعتبار بخشيد.

«جان ديوئي»فلسفه ي خود را بر پايه ي آن بنا كرد.

فكر اصلي در پراگماتيسم كه به وسيله «پيرس»ارائه شده است اين است كه آزمودن نهايي هر  مفهوم يا فرايندي ،نتيجه بخشي آن در عمل است.

در رابطه با آموزش وپرورش ،پنج موضوع اصلي فلسفه پراگماتيسم مورد توجه قرار مي گيرند كه از اين قرار هستند:

واقعيت تغيير

به اين معنا كه تنها واقعيت «تغيير»است پراگماتيست يا رئاليست در اين موضوع كه جهان تصورات واهي ذهني نيست بلكه به صورت واقعي قابل درك براي انسان است هم عقيده است اما در مورد اين كه جهان بدون تغيير ومستقل ازانسان است با رئاليست هم راي نيست .

به نظر اين مكتب ،واقعيت به وسيله ي عمل متقابل انسان با محيط خويش به وجود مي آيد ونمي توان اطمينان پيدا كرد كه هرچيزي براي هميشه لا يتغير خواهد ماند.

به اين ترتيب آموزش وپرورش وهدفهاي آن بايد تغيير پذير وقابل انعطاف باشد.

«ديوئي»براي هدفهاي ترتيبي ويژگي هاي ذيل را قائل مي شود.

× هدف تربيتي بايد مبتني بر فعاليت هاونيازهاي اصيل ياد گيرنده باشد.

× هدف تربيتي بايد با اوضاع واحوال محيط شخص موافق باشد تا حصول آن ميسر گردد.

× هدف تربيتي بايدعيني وقابل تصور وتحقق باشد.

ماهيت اجتماعي وزيستي انسان

به نظر پراگماتيست انسان علاوه بر اينكه موجود زيستي است كه پيوسته تحت تاثير محيط مادي قرار مي گيرد موجودي است اجتماعي وواحدي از اعضاي جامعه بشري

 نسبي بودن ارزش ها

پراگماتيست عقيده دارد كه ارزش ها

×متغيرند مطابق با تغييراتي كه در جامعه روي مي دهد.

×احتمالي اند:يعني درست نما هستند زيرا تحت مجموعه اي از شرايط وموقعيت ها ارزش هاي متفاوتي وجود خواهند داشت.

×ارزش ها برخاسته از نيازهاي جامعه وفرد هستند.

×ارزش ها پيامد هايي براي عموم دارند.يك عمل خوب است اگر از نظر اجتماعي خوب باشد.

×ارزش ها جهاني نيستند زيرا جوامع متفاوت از يكديگر هستند.

اهميت دموكراسي به عنوان روش زندگي

معلم پراگماتيست اعتقاد دارد شكل دموكراتيك حكومت وجود دمكراتيك واقعي كلاس درس،ياد گيرندگان را براي زيستن ورشد يافتن از طريق مشاركت هوشمندانه در اعمال متقابل اجتماعي وسازگاري با جامعه ي متغير توانا مي سازد

ارزش هوش نقاد در همه ي اعمال انسان

تفكر محور آموزش وپرورش پراگماتيست قرار مي گيرد وروشهاي آموزش وپرورش همچنانكه «ديوئي»

اصرار دارد بايد مبتني بر جريان تفكر باشد .روشي با ارزش تر است كه بهتر از روش هاي ديگر كودك را به تفكر كشف وباز سازي افكار بكشاند وچنين روشي تحقيق علمي وروش حل مساله است از آنجايي كه برنامه ومحتوا از نظر پراگماتيسم مبتني بر نيازها ورغبت هاي كودكان است وهدف آن عبارت ازرشد مهارتها ،مفاهيم وتوانايي هاي عقلاني است.دانش آموزان تشويق مي شوند بر اين كه با همكاري معلم از تجارب مدرسه اي خود،از پيشرفت هاي تحصيلي شخصا ارزشيابي كنند وتغييرات لازم در برنامه هاي آموزشي را در هر دو مورد محتوا وتجربه توصيه كنند.

 

 

يادآوري

فلسفه هاي گوناگون آموزش وپرورش منبعي براي گزينش عقايد در تشكل فلسفهي شخصي در نتيجه در كارهاي حرفه اي وبرنامه ريزي كمك مي كنند همچنانكه بخش هاي متفاوت مكاتب فلسفي راكه از نظرما قابل قبول وعمل هستند مي پذيريم به آن سان مي توانيم افكار فلسفي را كه به ما در اتخاذ روش تفكر به صورت كل ومنظم درباره ي كل واقعيت كمك مي كنند با همديگر تلفيق يا جرح وتعديل كنيم. 

 

 


مطالب مشابه :


تفاوت برنامه ریزی درسی وآموزشی

تفاوت برنامه ریزی درسی وآموزشی 12- برنامه ریزی آموزشی در حوزه کلی نظام آموزشی فعالیت می




تفاوت برنامه ریزی درسی وآموزشی

تفاوت برنامه ریزی آموزشی و برنامه برنامه ریزی آموزشی در مفهوم جدید آن با تهیه و اجرای




برنامه ریزی آموزشی ودرسی

برنامه ریزی آموزشی ودرسی. برنامهریزی نیروی است و از ايالتى به ايالت ديگر تفاوت مى




برنامه ریزی آموزشی چیست؟

برنامه ریزی آموزشی برنامه ریزی آموزشی فرمول ویژه ای ندارد و از جایی به جای دیگر تفاوت می




نقش فن آوری اطلاعات در آموزش موضوعات درسی

مدیریت و برنامه ریزی آموزشی آموزشی متفاوت تفاوت مه ریزی تفصیلی آموزشی ودرسی




معرفی رشته علوم تربیتی گرایش مدیریت وبرنامه ریزی آموزشی

طول دوره کارشناسی مدیریت و برنامه ریزی آموزشی ریزی آموزشی ودرسی تفاوت ‌های فردی




ارتباط برنامه ریزی درسی با دیگر حوزه های تعلیم وتربیت

برنامه ریزی آموزشی ودرسی نه از نظر سطح ونه از نظر میزان کمی وکیفی بودن با یکدیگر تفاوت




خلاصه برنامه ريزي آموزشي ودرسي

بزرگترين تفاوت آموزش افشین پاآهو آموزگار و کارشناس ارشد برنامه ریزی آموزشی از




معرفی رشته علوم تربیتی

برنامهریزی آموزشی ودرسی، آموزش و برنامه ریزی آموزشی: اولیه، تفاوت‌های




برچسب :