مقاله ای درباره مهریه
مهریه در نظام حقوقی خانواده از جایگاه ویژهای برخوردار است و به عنوان یکی از حقوق مالی زن در جریان
ازدواج، تاکنون کمتر مورد توجه منظرهای غیر حقوقی قرار گرفته است.
سیرة قولی و عملی ائمه و بزرگان نیز همواره به این امر تاکید نموده و سبک بودن میزان آن را به عنوان یک
هدیه از طرف مرد توصیه کردهاند؛ ولی در گذر زمان این نوع نگرش متحول شده و مهریه بهطور بیرویه افزایش
یافته و به یک مسأله اجتماعی تبدیل شده است.
از اینرو بررسی همه جانبة آن به منظور ریشهیابی مسأله و ارائه راهحلهای ممکن ضروری است.
مهریه در لغت
در کتابهای فقهی افزون بر واژه مهریه، واژگان دیگری همانند؛ الصَداق، الصِداق، نحله، فریضه، کابین و ... بهکار
رفته است؛ ولی مهریه رایجترین واژهای است که در روایات و اصطلاحات فقها و میان مردم کاربرد دارد.
در زبان انگلیسی از معادلهای
Price, Mahr, Dowry of Bride برای مهریه استفاده میشود.
در دایرةالمعارف اسلام برای تعریف مهریه آمده است: «مهر از کلمه عبری موهآر (mohar) و از ریشه سریانی
مهرا (mahra) گرفتهشده که بهمعنای هدیه عروس است.
مهریه معانی متفاوتی دارد: از جمله قیمت خرید، مترادف با صداق به معنای محبت و دوستی و هدیهای که
بهطور داوطلبانه از طرف داماد پرداخت میشود».
مرحوم دهخدا مهریه را به معنای کابین و دستپیمان دانسته است.
مهریه در اصطلاح
مهریه در اصطلاح عبارت از چیزی است (مال معین یا چیزی که جایگزین مال باشد) که در زمان عقد نکاح از طرف
مرد به زن داده میشود یا مرد، متعهد به پرداخت آن میشود.
طبق تعریف دایرةالمعارف اسلام، مهریه در شرع اسلامی به معنای هدیهای است که داماد باید هنگام عقد
ازدواج پرداخت آن را به عروس متعهد گردد.
فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم اسلامی، مهریه را هدیهای میداند که مرد هنگام ازدواج به زن پرداخت میکند.
این عمل بخشی از قرارداد ازدواج مسلمانان است و تحت هیچ شرایطی برگردانده نمیشود.
تاریخچه مهریه
تاریخچه مهریه در ایران را نمیتوان بهطور کامل مورد مطالعه قرار داد، زیرا منابعی که از دوران قدیم به دست ما
رسیده، بسیار محدودند.
برخی کتب تاریخی و احیاناً سفرنامههای مردمشناسانی که به این سرزمین سفر کردهاند، بهطور اجمالی چند
سطری نیز به موضوع مهریه اختصاص دادهاند.
مطالعه نقش زن در قلمرو زندگی خانوادگی در تاریخ نشان میدهد که زن، چه بهعنوان دخترِ خانه و چه به
عنوان همسر، همواره نقشی کاملاً منفعل داشته است.
در نوع تعاملهای خانواده، زن، کالایی بود که جزء دارائی پدر یا شوهر به حساب میآمد.
این نوع نگاه در تعاملات مختلف از جمله در مورد ازدواج و مهریه نیز وجود داشته است.
«در ایران قدیم، دختران را به محض رسیدن به سن بلوغ، شوهر میدادند تا از تولید مثل جلوگیری نشده باشد.
پدر با شوهر دادن دختر خود، کلیه حقوق دختر و وظایفی را که در مقابل او داشت به شوهر انتقال میداد و در
قبال این انتقال، مبلغی پول یا مال غیر نقدی به صورت مهریه (هدیه) دریافت میکرد».
نکاح(شغار)
[i] یکی دیگر از مظاهر اختیارداری مطلق پدران نسبت به دختران بود.
در این نکاح، دو نفر که دو دختر دم بخت در خانه داشتند با یکدیگر معاوضه میکردند، به این ترتیب که هر یک از
این دو دختر، مهر آن دیگر به شمار میرفت و به پدر او تعلق میگرفت.
اسلام این رسم را نیز منسوخ کرد.
نکته جالب توجه این است که به نظر برخی از نویسندگان، پیش از اسلام سابقهای از مهریه در ایران نبوده
است.
دکتر منوچهر محسنی مینویسد: «مهریه از مهمترین و دیرینهترین سنتهای ازدواج در ایران است که پیش از
اسلام در ایران جای پایی ندارد؛ ولی پس از اسلام، پذیرفته شده و به شدت در فرهنگ ایران رایج شده است.»
اما مرور اجمالی کتابهای تاریخی خلاف نظر وی را ثابت میکند.
«طبق برخی روایات، سنت اعطای مهر عمری به بلندای اصل پیوند زناشویی در میان بشر دارد و هیچگاه عقد
نکاح از آن خالی نبوده است.»
البته آنچه تحت همین نام یا نامهای مشابه آن در تمدنها و ادیان پیشین رواج داشته با آنچه در اسلام مطرح
شده، تفاوتهای روشنی دارد.
«در بسیاری ازفرهنگها پیوند ازدواج، سیستمی از مبادله اموال و کالاها را نیز به همراه دارد.
مهریه که بیشتر درفرهنگهای شرقی مانند چین، ژاپن، جوامع اسلامی و بسیاری از ملل آفریقا رواج دارد،
مبلغی است که داماد در هنگام ازدواج به عروس یا خانوادهاش میپردازد یا به عهده میگیرد که در زمان دیگری
بپردازد.
در دوران باستان در برخی جوامع، رسم پرداخت مهریه بهصورت کار و خدمت داماد برای خانواده عروس در طی
یک مدت معین اعمال میشد.»
شهید مطهری در سیر تحولی مهریه به پنج مرحله اشاره میکند:
1ـ مرحله مادرشاهی: مرحلهای از تاریخ که جوانان ناچار بودند همسر خویش را از غیر همخون خود برگزینند.
آنان به نقش خود در تولید فرزند واقف نبودند؛ بنابراین با اینکه شباهت فرزندان را با خود احساس میکردند،
ولی در عین حال آنان را فرزندان همسر میشناختند. از اینرو این دوره را دوره مادرشاهی مینامند.
2ـ دوره پدر شاهی: مرحلهای است که مرد به نقش خویش در تولید فرزند آگاه گشته و سعی کرده ریاست
خانواده را به عهده بگیرد.
در این دوره مردان از قبایل دیگر زن میگرفتند و چون میان قبایل حالت جنگ وجود داشت، همسر خود را از آن
قبیله مورد نظر میربودند.
3ـ در مرحله سوم زمانی که صلح جای جنگ را گرفته و دیگر رسم ربودن همسر از میان رفته بود و مرد مجبور
بود برای انتخاب همسر مدتی را برای پدر زنش کار کند تا موفق به انتخاب همسر گردد.
4ـ در مرحلهای مرد به این نتیجه رسید که به جای کار کردن برای پدر زن آینده خویش، بهتر است هدیهای در
قالب پیشکش به وی تقدیم کند و بدین ترتیب «مهریه» پیدا شد.
در این دورهها نگاه اجتماع به زن نگاه اقتصادی بوده است که نیازهای جنسی مرد را نیز تأمین میکرد، بنابراین
محصول کار وی متعلق به دیگری، یعنی پدر و برادر بود.
5ـ مرحله پنجمی نیز وجود دارد که مربوط به دوره بعد از ظهور اسلام است که البته جامعهشناسان به آن اشاره
نمیکنند.
در این مرحله هدیه یا مهریهای که مرد پرداخت میکند، متعلق به خود زن است و به جز او هیچ کس حقی در
آن ندارد.
ویژگی نظام حقوقی اسلام در مقایسه با دیگر نظامهای حقوقی آن است که ضمن پذیرش رسم مهریه، عروس
را مالک بیقید و شرط مبلغ مذکور میداند و برای خانواده عروس سهمی در مهریه قائل نیست.
بـه نظر شـهید مطهری(ره) مهریه پاسخی بـه نیـاز فطری زن و مرد اسـت: «این که گفتهاند مرد چیزی را به
عنوان صداق قرار دهد، بر اساس همین اصل و ناموس است؛ یعنی زن باید در مقامی خودش را معرفی کند که
بگوید این تو [مرد] هستی که به من نیاز داری و نه من به تو و جنس مرد باید در شکلی ظاهر شود که اوست
که باید چیزی به زن نثار کند تا زن در مقابل او آری بگوید. مرد باید به او هدیه ببخشد... تعبیر دیگر قرآن صداق
است؛ صداق یعنی چیزی به علامت این که علاقه من به شما علاقه راستین است.
چارچوب نظری
با مرور نظریههای جامعهشناسی و بررسی اجمالی آنها به منظور استفاده در تبیین مهریه در ایـران، نظریه
های کارکردگرایی و مبادله (یا به اصطلاح ترنر، نظریه فایدهگرا) برای تبیین موضوع از قابلیت بیشتری برخوردار
بودند.
در تبیین مهریه دو نظریه مطرح میباشد، از اینرو توضیحی کوتاه درباره هر کدام از این دو نظریه به عنوان
مقدمه ضروری مینماید.
نظریه کارکردگرایی
طبق نظریه کارکردگرایی، هر فرهنگ، مجموعة بههم پیوسته، یگانه و نسبتاً منسجمی است که باید آن را به
عنوان یک کل ملاحظه و تبیین کرد؛ از اینرو جدا کردن یک عنصر یا ویژگی فرهنگی [همچون مهریه] یا یک نهاد
از بستر و زمینة اصلی آن، مانع از تبیین واقعبینانة آن خواهد بود؛ زیرا عناصر و ویژگیهای فرهنگی در صورتی
که خارج از موقعیت و جایگاه ساختاریشان در مجموعه مربوط و بهگونهای مستقل از ارتباط با سایر عناصر
فرهنگی ملاحظه شوند، پدیدههایی بیمعنا وغیر قابل تفسیر خواهند بود.
نظریهپردازان کارکردگرا از خاستگاه پدیدههای اجتماعی و نیز پیامدها و کارکردهای آن پدیده بحث میکنند.
بهعبارت دیگر نه فقط به فلسفه وجودی پدیدهها، بلکه به نتایج خواسته یا ناخواستة آنها نیز توجه میکنند
که نکتة بسیار مهمی است.
به تعبیر کوزر: «دورکیم میان پیامدهای کارکردی و انگیزشهای فردی، آشکارا تمایز قائل میشود.
در تبیین واقعیت اجتماعی، نشان دادن علت آن کافی نیست، بلکه ما باید در بیشتر موارد، کارکرد آن واقعیت را
در تثبیت سازمان اجتماعی نیز نشان دهیم.» .
با بهرهگیری از این نظریه میتوان جایگاه مهریه را در ارتباط با سایر عناصر موجود در نهاد خانواده به عنوان یکی
از نیازهای محوری در نظام اجتماعی موجود دریافت؛ اینکه چگونه به وجود آمده و چه کارکردهایی دارد.
نظریه مبادله
در دید نظریهپردازان مبادله (فایدهگرا)، انسانها موجوداتی هستند که هدف و مقصود دارند.
آنها هزینههای هر یک از جایگزینهای گوناگون را برای محققساختن اهداف مذکور محاسبه میکنند... ما
موجوداتی هستیم که تلاش میکنیم تا در یک وضعیت، از یک سو منفعتی را جلب کرده و از سوی دیگر،
هزینهها را کاهش دهیم ... . برای نظریهپردازان مبادله، در نهایت همه روابط اجتماعی عبارتند از مبادلاتی که
صورت میگیرد بین عاملانی که برای گرفتن منافع از یکدیگر هزینههایی را متحمل شده و نسبت هزینه و سود
را محاسبه میکنند.
فلسفه وجوب مهریه
الف) وجوب مهریه در روایات
روایات متعددی در اینباره از ائمه معصومین علیه السلام وارد شده است که به ذکر نمونهای بسنده میشود.
عن الصادق علیه السلام قال: انما صار الصداق علی الرجل دون المرأه و ان کان فعلهما واحداً وان الرجل اذا قضی
حاجته منها قام عنها و لم نتتظر فراغها فصار الصداق علیه دونها لذلک؛ امام صادق علیه السلام در بیان فلسفه
وجوب مهریه فرمود: همانا صداق بر مرد واجب شده است نه زن، با این که کار ایشان (استمتاع) یکی است؛
زیرا هنگامی که نیاز مرد برآورده شد، از کنار زن بر میخیزد و منتظر ارضای زن نمیماند. به همین جهت صداق
بر مرد واجب است نه زن.
ب) دیدگاه برخی اندیشمندان مسلمان
ـ مهریه در مقابل استمتاع
مرحوم طبرسی در مجمع البیان مینویسد: «خداوند استمتاع را میان زن و مرد مشترک قرار داد و سپس در
مقابل استمتاع، مهریه را بر مرد واجب کرد.
بر این اساس مهریه صرفاً یک عطیه الهی است.
ـ مهریه در مقابل بضع
علامه طباطبائی (ره) مهریه را چیزی شبیه عوض برای بضع میداند، آنگونه که در معامله عوض در مقابل
معوض قرار میگیرد.
خواستگار در ازدواج طبق رسم مردم، مرد است، همانطور که خریدار به همراه عوض برای خریدن کالا به
فروشنده مراجعه میکند.
ـ مهریه پاسخی به نیاز فطری
بـه نظر شـهید مطهری(ره) مهریه پاسخی بـه نیـاز فطری زن و مرد اسـت: «این که گفتهاند مرد چیزی را به
عنوان صداق قرار دهد، بر اساس همین اصل و ناموس است؛ یعنی زن باید در مقامی خودش را معرفی کند که
بگوید این تو [مرد] هستی که به من نیاز داری و نه من به تو و جنس مرد باید در شکلی ظاهر شود که اوست
که باید چیزی به زن نثار کند تا زن در مقابل او آری بگوید.
مرد باید به او هدیه ببخشد... تعبیر دیگر قرآن صداق است؛ صداق یعنی چیزی به علامت این که علاقه من به
شما علاقه راستین است.
ـ مهریه مکمل سهم الارث
بر اساس قواعد فطری، سهم دختران از ارث والدین نصف سهم پسران است.
برخی در تفسیر و توجیه آن، به مسأله مهریه به عنوان مکمل سهم الارث دختران استناد کردهاند.
شهید مطهری میزان سهم الارث زن را معلول وضع خاصی میداند که زن از لحاظ مهریه، نفقه و غیر آن دارد.
وجوب پرداخت مهریه و نفقه زن از سوی مرد، موجب تحمیل هزینه زندگی زن بر مرد میشود و بنابراین از
هزینه زندگی زن کاسته میگردد؛ ولی در این صورت این سؤال بیپاسخ میماند که وجود سیره و نیز
توصیههای مؤکد مبنی بر سبک گرفتن مهریه و تنزل آن تا حد آموزش چند سوره از قرآن چگونه میتواند
تکمیلکننده سهمالارث باشد.
چه لزومی بر رعایت مهرالسنه وجود دارد؟
ـ مهریه وثیقهای در مقابل طلاق
برخی مهریه را وثیقهای در مقابل حق طلاق مرد یا ابزاری اقتصادی جهت کنترل تمایلات نوجویانه مرد در گزینش
همسر تلقی میکنند.
با وجود اینکه عقد نکاح با رضایت طرفین منعقد میشود، فسخ و انحلال آن میتواند یک طرفه، یعنی به صورت
ایقاعی صورت گیرد.
از این رو عقد نکاح همواره در معرض تزلزل و فروپاشی خواهد بود و این الگوی تعامل حقوقی در قالب محوریت
اراده بلامنازع مرد تجلی میکند که خود موجب آثار روانی و اجتماعی، بهویژه برای زنان میشود.
احساس نگرانی زن از آینده موجب شده است تا زنان از مهریه به عنوان عاملی در راستای تعدیل حقوقی
مذکور و کاهش میزان آسیبپذیری خویش استفاده کرده و در صورت نیاز از این عامل، همانند اهرمی در کنترل
زیادهخواهیهای مرد و احیانا زورگوییهای وی بهره جوید.
بدیهی است که التزام مرد به پرداخت مهریه، تاحدودی قدرت عمل و اختیار وی را محدود میسازد و البته
مهریههای سنگین این امکان را به زن میدهد که برخی از مطالبات خویش را بر مرد تحمیل کند و در روابط
خانوادگی از موضع کاملا انفعالی برخورد نکند.
- آثار و کارکردهای اجتماعی مهریه
ورکیم میان پیامدهای کارکردی و انگیزشهای فردی، آشکارا تمایز قائل میشود.
در تبیین واقعیت اجتماعی، نشان دادن علت آن کافی نیست، بلکه ما باید در بیشتر موارد، کارکرد آن واقعیت را
در تثبیت سازمان اجتماعی نشان دهیم. )
ممکن است افرادی با انگیزههایی مشخص اقدام به کارهایی خاص کنند؛ ولی پیامد رفتار آنهـا مورد تأییدشان
نباشد.
بنابراین باید میـان کارکردهای افزایش مهریه و دلایل افزایش آن تمایز قائل شده و هر کدام را به طور جداگانه
بررسی نمود.
در مواردی کارکرد مهریه همان است که افراد در پی آن هستند؛ ولی مواردی نیز وجود دارد که افزایش مهریه
پیامدهایی داشته است که برای هیچکس مشخص نیست.
رابرت مرتن این نوع کارکردها را کارکردهای پنهان نام نهاده است.
کارکردهای پنهان بر نتایج نامرئی و آثار غیرمنتظره و غیر قابل رؤیت عادات و رسوم اجتماعی دلالت دارند.
وجود کارکردی پنهان حاکی از این است که دگرگونی و انسجام اجتماعی حداقل تا حدودی غیر قابل کنترل و
طرحریزی است و تشخیص آن ساده نیست؛ زیرا هرکجا کارکردی نامرئی وجود داشته باشد، میتواند آثار و
نتایج شناخته شده را دگرگون کند و آثار دیگری بهجز آثار مورد نظر به بار آورد.
ـ ارضای نیاز فطری
مهریه به عنوان یک سنت اجتماعی در پاسخ به نیاز فطری زن در راستای حفظ عزت و احترام وی، نقش مهمی
در تعدیل روابط میان زن و مرد ایفا میکند.
از آنجا که قدرت کنترل زن بر غرائز خود بیشتر از مردان است، لذا عزت و احترام خود را در این میبیند که از این
فرصت استفاده کرده، با دوری از دسترسی مرد، خود را به یک موجود گرانبها و با ارزش تبدیل کند و بدین وسیله
مردان را به گونههای مختلف از جمله خواستگاری، به سوی خود بکشاند و نمیخواهد خود را به صورت رایگان
در اختیار مرد قرار دهد، بدین سبب مرد را مجبور میکند برای دسترسی به آن هدیهای را به عنوان مهریه به
وی تقدیم کند.
ـ مهریه به عنوان بیمه اجتماعی
عدهای مهریه را به عنوان وسیلهای میدانند که در صورت وقوع طلاق میتواند مدت زمانی مشکلات ناشی از
طلاق را جبران کند.
زنان در جامعه ما بیش از مردان از طلاق متضرر میشوند؛ زیرا آنها در مقایسه با مردان بسیار کم امکان ازدواج
مجدد دارند و معمولاً از منابع مالی یا شغلی سودآور برخوردار نیستند و از طرف دیگر زنان دارای هیچ گونه بیمه
اجتماعی نمیباشند.
در این شرایط، وصول مهریه، بهخصوص اگر مبلغ قابلتوجهی باشد، تا حدودی میتواند از مشکلات بعد از طلاق
بکاهد.
تمایل زیاد برخی از خانوادهها به مهریه زیاد ممکن است به همین علت باشد.
ـ ایجاد احساس امنیت نسبت به آینده
برخی از جامعهشناسان مهریه را یک وسیله تضمینی میدانند که در عین حال که هیچ ضمانت اجرایی ندارد؛
ولی یک احساس امنیت در فرد به وجود میآورد.
همچنین به سبب احتمال طلاق و عدم حمایت جامعه از طریق قانون یا ایجاد امکانات کسب درآمد برای زن
مطلقه، دختر و خانواده او به راهحلهای فردی کشیده میشوند؛ از اینرو زنی که ازدواج میکند، تنها از طریق
مهریه بالا میتواند از وقوع طلاق جلوگیری کرده یا زندگی پس از طلاق را برای مدتی تأمین کند.
ـ مهریه بهعنوان یک ارزش نمادین
مناسبترین وجه از میان وجوه متعدد تبیین مهریه در الگوی اسلامی تعبیر هدیه و پیشکش است.
تأمل در مفاهیم و مصطلحات آن نظیر نحله، صداق، عطیه و کابین بر بلاعوض بودن آن دلالت صریح دارد، کیفیت
تشریع و وصف آن در آیات و روایات، توصیههای اخلاقی مؤکد به سبک گرفتن آن و استقرار بنای شرع بر تسامح
در محاسبه ارزش مادی و اقتصادی آن از طریق معرفی برخی معادلههای معنوی، سفارش به بخشش
رضامندانه آن از سوی زن به عنوان راهی جهت تحکیم هرچه بیشتر بنیان خانواده، موقعیت حقوقی آن،
همچون اهمال در تعیین مقدار و ارجاع آن به تراضی طرفین، اختصاص دادن مالکیت آن به زن به رغم تأمین
نیازهای اولیه و ثانویه او از طریق الزام مرد به پرداخت نفقه، استقرار آن به مجرد عقد زناشویی، عدم رکنیّت آن
در عقد (برخلاف عوض در معامله)، عدم جریان برخی احکام و قواعد رایج در باب معاملات، مانند غرر و غبن و ...
بر آن، احساس تعلق و نیاز مشترک زوجین به برقراری این پیوند و بهرهگیری نسبتاً مساوی آنها از آثار و
پیامدهای معنوی آن (و در نتیجه عدم وجود معادل مناسبی برای مهریه در جانب زن)، تحلیل موقعیت مرد در
جریان زناشویی و مسأله خواستگاری و تقاضامندی وی و ... هدیه بودن این حق مالی را تأیید میکنند.
نکته مهم آنکه هدیه بودن مهریه و برخورداری از ارزش نمادین آن (یا به اصطلاح، داشتن خصیصه فرا اقتصادی و
غیر انتفاعی) به عنوان اصل مهم، با انتظار تحقق آثار و پیامدهای روانی و اجتماعی مورد نظر عرف (در صورتی
که ارزش مادی قابل توجهی داشته باشد)، همچون ارتقای حیثیت و اعتبار اجتماعی زن، بالابردن تشریفات
ازدواج و ایجاد محدودیت در مسیر شکلگیری ازدواج مجدد، تثبیت خانواده و مهار طلاق، بالابردن ضریب اطمینان
خاطر زن درمقابل حوادث تهدیدکنندة غیرقابل پیشبینی، ایجاد امکان برای ورود زن به سایر عرصههای فعالیت
اجتماعی، بالابردن تمایل خانواده زن به تأمین جهاز، جبران سهم الارث زن و تأمین نیازها و احتیاجات زن در
صورت وقوع طلاق منافاتی ندارد؛ لذا هدیه بودن مهریه تعیین مقدار آن از سوی شرع و عرف، محوریت ویژگی
های شخصی و شأن و موقعیت اجتماعی زن و نیز تمکن اقتصادی مرد در تعیین آن، در مقیاس ارزشسنجی
مادی و اقتصادی با سبک بودن و سنگین بودن آن سازگار است.
بهعبارت دیگر، میان هدیه بودن با سبک گرفتن یا بیتوجهی کامل به ارزش مادی آن هیچ نوع ملازمه منطقی
وجود ندارد و نباید رویه اکثر عرف را به تخلف از منطق دین متهم کرد.
علل افزایش میزان مهریه در عصر حاضر
بررسیها نشان میدهد که افزایش نامعقول مهریه پدیدة نسبتاً جدیدی است.
مقالات و بحث و گفتگوها در خصوص افزایش مهریه سابقة طولانی ندارد.
از این رو باید عوامل افزایش مهریه و تبدیل آن به یک مسأله اجتماعی در ایران را در سالهای اخیر جستجو
کرد.
«نتیجه بررسی سمینار بین المللی مطالعات خانواده در مورد سنگینی مهریه و انحراف آن از مسیر طبیعی
نشان میدهد که ازدواج با مهریه سنگین، اکنون بیش از پیش افزایش یافته است.
بین سالهای 1337 تا 1345 تقریباً سه برابر شده است و برعکس میزان ازدواجها با مهریههای پایین به همان
نسبت پایین آمده است.
این مطلب نشان میدهد که از سالهای 1330 به بعد مهریهها شروع به افزایش کرده است و لذا سابقهای 50
ساله دارد که برخی از علل این افراط و تفریط عبارتند از:
ـ برخی از دختران و وابستگان آنها مهریه سنگین را موجب فخر فروشی و مباهات و بزرگی میدانند و به
خصوص پدران و مادران آنها برای تعیین مهریه سنگین در مقابل داماد و خانوادة او پافشاری میکنند.
ـ مسأله چشم هم چشمی یکی دیگر از دلایل افزایش مهریه است.
ـ بررسی آمارهای ازدواجها نشان میدهد که سطح تحصیلات زن و شوهر در میزان مهریه نقش مهمی دارد.
به ندرت اتفاق میافتد که زنان بی سواد مهریهای در ازدواج خود تعیین نکنند و در میان این طبقه، میزان مهریه
بسیار کم است مطابق تحقیقی که در سال 1348 انجام شده است هشتاد درصد ازدواجهای زنان بیسواد از
پنج هزار ریال تجاوز نمیکند و به طور مستقیم رابطهای بین سواد زن و مبلغ مهریه وجود دارد و اما مهریه زنان
تحصیل کرده از پانصد هزار ریال غالباً تجاوز میکند و گاهی به یک میلیون ریال میرسد.
ـ بعضی از خانوادهها زیادی مهریه را به عنوان بالاترین حربه برای محدود کردن اختیارات مرد بهکار میبرند.»
بهطور کلی میتوان عوامل افزایش مهریه در عصر حاضر را در چند مورد میتوان خلاصه کرد:
ـ نسیه بودن مهریه
علیرغم ضعف توان اقتصادی و تمکن مالی مردان در پرداخت مهریه، لکن به جهت تلقی نادرست مردان از
فلسفه وجودی و وضعیت حقوقی مهریه و تسامح اکثر زنان در مطالبه و اخذ آن، همچنان میزان مهریه بهطور
بیرویه افزایش مییابد، اکثریت جامعه معتقدند که «مهریه را چه کسی داده و چه کسی گرفته است؟» به
همین دلیل این حق مالی را هیچ میانگارند و جز در موارد استثنا و اضطرار همچون طلاق بدان توسل
نمیجویند.
اگر آنگونه که ماهیت حقوقی مهر اقتضا دارد، در عرف معمول میگردید و مردان نسبت به پرداخت آن بدون
هرگونه احتمال بخشش، خود را متعهد میدانستند، در پذیرش میزان زیاد مهریه، آن چنان رغبت نشان
نمیدادند.
برخی محققان، زیادی مهریه را تمهیدی برای استحکام بنیان خانواده و ارتقای محبوبیت زن در نزد مرد میدانند.
قطعنظر از درستی یا نادرستی، مطالعات نشان میدهند که مهریههای سنگین بزرگترین مانع رهایی از
تنگناهای زندگی ناموفق است و موجب یأس از امکان رهایی و اتخاذ سیاست سوختن و ساختن میشود.
غلبه روحیات اقتصادی و نگرش مادی
یکی از علل افزایش مهریه، وقوع تغییراتی در نظام باورها، نگرشها، رفتارها، انتظارات و ترجیحات اکثر افراد
جامعه است که به تبع ناشی از تغییرات کلی در نظام اجتماعی و ارزشها و هنجارهای حاکم بر جامعه
میباشد.
به مقتضای این تبیین، اشتغالات برون خانگی زنان و امکان ایفای نقشهای متنوع در عرصههای اجتماعی و
دریافت پاداشهای مناسب، آنان را بیش از پیش به ارزش استعدادها، کاراییها و نقش ایشان متوجه نموده
است.
این خودآگاهی، زنان را همانند مردان، سوداگر و محاسباتی مینماید.
بنابراین آنچه زن و وابستگان او را به مطالبه مهریه زیاد بر میانگیزد،عدم تفاوت روشن میان دو محیط کار و خانه
است.
برخی از طرفداران حقوق زن معتقدند میتوان از مهریههای سنگین در راستای توسل به ثروت و سرمایهگذاری
استفاده جست، چرا که راههای دسترسی به ثروت برای مردان و زنان متفاوت است و درخواست مهریه زیاد
یکی از این راههای استقلال اقتصادی زنان است.
اساس دیدگاههایی از این قبیل، رقابت با مردان در دستیابی به منابع مادی است، چنانچه زنان از این شیوه
نیز نتوانند خواستهای خود را برآورده کنند، به شیوههای دیگر متوسل میشوند. الگوبرداری از غرب و در نتیجه
تقلید از سبک زندگی آنها منشأ چنین نگرشهایی گردیده است.
از سوی دیگر به وجود آمدن امکان تحرک اجتماعی و ایجاد فرصتهای جدید برای زنان، استقلال نسبی
اقتصادی را برای برخی از زنان فراهم نموده است.
«کما اینکه درجوامع نیمهباز که تاحدی تحرک اجتماعی امکان دارد، با وقوع تحولات و اصلاحات اجتماعی،
سیاسی و اقتصادی، جابجایی پایگاهی فراهم گردید و زنان نیز توانستند به موقعیتهای شغلی دیگری دست
یازند و به لحاظ مالی به استقلال برسند.
اشتغال بیرون از خانه و امکان ایفای نقشهای متعدد در عرصه اجتماعی و دریافت پاداشهای متناسب،
پیامدهای اجتماعی و روانی برای زنان به وجود آورد و آنان بیش از همیشه به توانمندیها، خلاقیتها و امکان
ایفای مسؤلیتها توسط خویش پی بردند.»
به تدریج با گذشت زمان کارهای بیرون از خانه و داشتن شغل اجتماعی، (نه به عنوان وسیله کسب درآمد و
امرار معاش) ارزش ظاهری پیدا کرد و خانهداری و ایفای نقش همسری در نزد زنان ارزش سابق خود را از دست
داد.
از طرف دیگر عدهای از زنان به دلیل برخورداری از استقلال نسبی اقتصادی توانستند در هنگام تنش در
خانواده، ترک خانه را بر تحمل مشکلات آن ترجیح دهند، به تدریج این ذهنیت به وجود آمد که استقلال مالی
زنان در مواقعی میتواند کارساز باشد. بدین جهت در صورت عدم اشتغال و استقلال اقتصادی، افزایش مهریه
سهل الوصولترین شیوه است.
به عبارت دیگر در صورتی که طلاق از حد قابل معمول افزایش یابد، احساس نگرانی در خانوادهها نسبت به
آینده به وجود میآید و با خود میاندیشند که در صورت وقوع طلاق گزینههای پیش رو جهت تأمین زندگی
شامل ازدواج مجدد، اشتغال، سرمایه گذاری به واسطه دریافت مهریه و برگشت مجدد به خانه پدری است.
از آنجا که ازدواج مجدد به دلیل فشارهای اجتماعی موجود در جامعه و اشتغال به دلیل مشکلات دیگر به ویژه
برای بانوان دور از دسترس است، برخی از خانوادهها تنها راه ممکن را توسل به افزایش مهریه میدانند.
ـ عدم استیفای حقوق کامل زن
در این نظریه بیان میشود که زیادی مهریه محصول غیر مستقیم متروک ماندن سایر الزامات حقوقی زنان
است.
از جمله حق اساسی و فراموش شدهی دریافت اجرت خدمات و فعالیتهایی است که زن به طور طبیعی یا بر
اساس انتظارات نهادی شده و سیرة مستمر عرف، ملزم به انجام آن شده است.
اگر عرف در پرداخت اجرت خدمات خانگی تسامح نمیکرد و زن با امید به دریافت پاداش مناسب در انجام
خدمات، نگرانیهای خود را نسبت به آینده از بین میبرد، میزان مهریه هرگز افزوده نمیشد.
- مهار طلاق و کنترل نوجوییهای مرد
از عناوینی مانند عدم اطمینان خاطر نسبت به آینده، ترس از وقوع مسائل غیرقابل پیشبینی، کنترل
هواخواهی و مهار تمایلات تنوع جویانه مرد میتوان دریافت که اعتقاد به افزایش مهریه، ریشه در ارتقای ضریب
استحکام بنیان خانواده و کاهش وقوع طلاق و پیامدهای بد آن دارد.
از نظر این دیدگاه، استواری خانواده در گذشته معلول تعهدات اخلاقی طرفین، قبح طلاق، شدت کنترل
اجتماعی، انتظارات محدود و ... بود، به همین دلیل هم مهریه و سایر الزامات حقوقی نقش چندانی نداشت؛
ولی در جامعه امروز به سبب تغییرات اجتماعی عرف برای تثبیت این کانون به مقولاتی همچون افزایش مهریه
توسل جسته است.
مردان مسلمان ایرانی طبق قانون و شرع میتوانند بیش از یک همسر داشته باشند و گاهی ترس از مطالبه
مهریه توسط زن اول باعث میشود مرد از ازدواج مجدد پرهیز کند.
برخی نیز معتقدند که حق طلاق به دست مرد موجب میشود که زن مهریه بیشتری بخواهد و با این حربه از
احساس ناامنی در زندگی زناشویی بکاهد.
از نظر برخی دیگر، شیوع بی بند و باری نزد غربزدگان و بی اعتنایی آنها نسبت به تعهدات زندگی زناشویی،
سبب گردیده تا بعضی از خانوادههای ایرانی، به انگیزه تثبیت آتیه دخترشان، مهریههای سنگینی پیشنهاد
کنند.
- تدابیر دین اسلام برای مهار طلاق
دین اسلام از طریق معرفی پیوند زناشویی به عنوان پیوندی مقدس، ترسیم حقوق و وظایف زوجین بر اساس
تقسیم کار طبیعی و الزام طرفین به رعایت آن، القای تعالیم اعتقادی و اخلاقی به عنوان مهمترین پشتوانه در
رعایت اقتضائات این پیوند، توصیه کافی به اعمال دقت در انتخاب همسر از جمله همکفو بودن، توصیههای
متقابل به رعایت احترام متقابل، توصیه به تشکیل محکمه خانوادگی و بهرهگیری از نفوذ و اعتبار نزدیکان در
هنگام بروز اختلاف، ابراز کراهت و تنفر از طلاق، بطلان طلاق درایام عادات و استفاده از این فرصت جهت تاخیر
طلاق، صلاحیت طلاق دهنده از حیث بلوغ و عقل و حضور دو شاهد عادل تلاش کرده است تا مانع وقوع طلاق
شود.
قراردادن ایام عده و عدم انقطاع کامل به مجرد طلاق، الزام به پرداخت مهریه مطلقه یا متاع در خور شأن، مجاز
شمردن طلاق تا دو مرتبه و مجازات روانی آن به وسیله محلل در مرتبه سوم، فرصت دیگری جهت تجدید نظر در
بهرهگیری از حق طلاق در اختیار مرد مینهد.
اسلام در عین آنکه زنان را به حقوق انسانیشان آشنا کرد و به آنها شخصیت و حریت و استقلال داد، هرگز آنها
را به تمرد و عصیان و طغیان و بدبینی نسبت به جنس مرد وادار نکرد.
ـ ارتقای منزلت اجتماعی زن
برخی از حقوقدانان اسلامی خواستگاری مرد از زن و فروتنی مرد را به رغم گردنفرازی طبیعی او، نشانه احترام
به منزلت زن و استحکام خانواده میدانند و تمایل وی به پرداخت مهریه قابل توجه را نشانهای از علاقهمندی او و
تأکید بر برتری منزلت زن میدانند.
به ویژه امکان دریافت مهریه زیاد برای زنانی که دارای کمالات و سایر امتیازات اجتماعی نیستند، زمینه
مناسبی برای تفاخر و ارضای برخی تمایلات است.
وجود این کارکرد روانی- اجتماعی، محرک خوبی برای برافروختن این اشتها است.
این نظریه به مهرالمثل استناد کرده است.
همانطور که در آن ویژگیهایی از قبیل سن، زیبایی، بکارت، موقعیت خانوادگی، منزلت اجتماعی، ایمان و
اوصاف پسندیده معتبر هستند، در مهریه هم میتواند بسته به میزان شدت و ضعف این ویژگیها تفاوت یابد،
اما میتوان گفت که میزان ثروتمندی اقتصادی مرد، نقدی یا تعهدی بودن مهریه، کمبود یا وفور ثروت در جامعه،
نحوه مواجهه با این پدیده و ... میزان مقبولیت این نظریه را کاهش میدهد.
ـ بالا رفتن هزینهها و تشریفات ازدواج
افزایش مهریه، طبق برخی تحلیلها پیامد افزایش روزافزون هزینهها و تشریفات متنوع و پرخرج ازدواج همچون
تهیه جهیزیه کامل به وسیله خانواده دختر را در پی دارد.
رسم نسبتاً رایج در عرف جامعه ایران این است که خانوادة دختر معمولاً تهیه برخی هزینهها به ویژه جهاز یا
دستکم اقلام ضروری را بر خود لازم میداند.
شدت التزام به این سنت در برخی مناطق تاحدی است که خانوادههای فقیر، صرفا به انگیزه حفظ آبرو یا
رهایی از احساس شرمندگی در مقابل فرزند خود مجبور به تأمین آن شوند.
این مسأله بالطبع با توجه به رویه فزاینده آن، میتواند چرخ عادی زندگی اقشار ضعیف را مختل سازد.
از این رو نظام اجتماعی موجود، مهریه را به عنوان سنتی ملی- مذهبی، مستمسک مناسبی برای جبران
بخشی از هزینهها تشخیص میدهد؛ زیرا مهریه تنها مجرایی است که خانواده دختر میتواند اقتدار و کمال و
عزت خود را نشان دهد.
- شیوع ازدواجهای برون فامیلی
در نظامهای اجتماعی سنتی، ازدواجها معمولاً به سبب بسته بودن نظام اجتماعی، رعایت آداب و سنن،
تمایلات قومی و نژادی و ... درونگروهی بوده است.
همگرایی و تعلقات درونگروهی، الگوهای رایجی داشته است که همه طبق آن عمل میکردند؛ ولی تغییرات
اجتماعی نظیر شهرنشینی، مهاجرت، تضعیف تعلق به آداب و سنن و تعصبات قومی و نژادی و... الگوی
زناشویی را تغییر داد، به طوری که افراد به ازدواجهای برونگروهی متمایل شدند.
ازدواج در عرف سنتی در درجه اول بر تعلقات عاطفی و در درجه بعد بر جنبههای کارکردی و نتایج جانبی
استوار بود.
مهریه نیز از پرتو تعلقات عاطفی و انتظارات قومی تعیین میشد.
از سوی دیگر عواملی که امروزه در توجیه بالا بودن مهریه مورد استناد است، در عرف سنتی، وجود نداشت و
به دلیل غلبه روح سازگاری، قبح طلاق، روانشناسی خاص زن و... میزان مهریه از نوسان کمتری برخوردار بود؛
اما رواج ازدواجهای برون فامیلی به سبب ضعف آگاهی از خواستگار، ضعف اعتماد، بیمناکی نسبت به آینده،
آسیبپذیری خانواده و از میان رفتن قبح سنتی طلاق و... پیوند زناشویی و همه عناصر آن از جمله مهریه را
تغییر داده است.
از عناوینی مانند عدم اطمینان خاطر نسبت به آینده، ترس از وقوع مسائل غیرقابل پیشبینی، کنترل
هواخواهی و مهار تمایلات تنوع جویانه مرد میتوان دریافت که اعتقاد به افزایش مهریه، ریشه در ارتقای ضریب
استحکام بنیان خانواده و کاهش وقوع طلاق و پیامدهای بد آن دارد.
از نظر این دیدگاه، استواری خانواده در گذشته معلول تعهدات اخلاقی طرفین، قبح طلاق، شدت کنترل
اجتماعی، انتظارات محدود و ... بود، به همین دلیل هم مهریه و سایر الزامات حقوقی نقش چندانی نداشت؛
ولی در جامعه امروز به سبب تغییرات اجتماعی عرف برای تثبیت این کانون به مقولاتی همچون افزایش مهریه
توسل جسته است.
مردان مسلمان ایرانی طبق قانون و شرع میتوانند بیش از یک همسر داشته باشند و گاهی ترس از مطالبه
مهریه توسط زن اول باعث میشود مرد از ازدواج مجدد پرهیز کند.
ـ کمال یابی زن
برخی معتقدند مهریه زیاد ناشی از دستیابی به مجموعهای از کمالات و ویژگیهای ارزشمند در تحرک
اجتماعی است.
رشد کمّی و کیفی تحصیلات، شکوفایی استعدادها و توانمندیها، افزایش کارایی، درگیرشدن در عرصههای
مختلف اجتماعی و ...، شأن و منزلت اجتماعی و اهمیت و کارایی زن را ارتقا بخشیده است.
وقوع این تحول بزرگ در حیات اجتماعی زن، همه ابعاد فردی و اجتماعی را متاثر ساخت.
مطابق این نظریه، افزایش مهریه نیز از جمله تبعات ارتقای موقعیت زنان است و از آنجا که زن از رهگذر این
پویش تکاملی به جایگاه برتری دستیافته، در فرآیند ازدواج نیز به عنوان یکی از مهمترین مقاطع زندگی، حقوق
و امتیازات ویژهای برای خود قائل است.
«دستیابی به مهریههای کلان ممکن است به نوعی پرستیژ و تفاخر اجتماعی تعبیر شود که زنان و جوانان در
سن ازدواج بیشتر از هر گروه دیگر در معرض آن قرار میگیرند، بیشتر از هرکس دیگر به آن ارج مینهند و بیشتر
از هر گروه دیگر از آن تأثیر میپذیرند.»
یکی از جامعهشناسان معاصر در تحلیلی مشابه مینویسد: « ... در سالهای 1344-1340 در تحقیقی راجع
به ازدواج و ویژگیهای آن در ایران، ملاحظه شد که میزان مهریه، شدیداً تحت تأثیر میزان تحصیلات است.
همبستگی بین دو پدیده، مستقیم و همجهت بوده؛ بدین معنا که هر قدر میزان تحصیلات افزایش مییافت، به
همان نسبت به میزان مهریه نیز افزوده میشد، نتیجه آن که آموزش و تحصیلات بر مهریه موثر است.»
- چشم هم چشمی
مهمترین عامل افزایش مهریه در سالهای اخیر که نویسندگان و کارشناسان بسیاری نیز بدان اشاره کردهاند،
عامل چشم هم چشمی است.
«به این معنا که فرد یا خانواده او وضعیت بالای مادی اقوام یا همسایگان یا دیگران را ملاک قرار میدهد و به
دست و پا میافتد که خود را همطراز آنان قرار دهد.»
این عامل در بسیاری از ارزشگذاریهای ظاهری مردم ایران مشهود است.
در زمانهای قدیم به دلیل اینکه مردم از لحاظ اقتصادی به دو دسته ثروتمند و طبقه فقیر تقسیم میشدند و
هر کدام از این دو گروه (البته درصد طبقه ثروتمند خیلی کم بود) دارای شیوه زندگی خاصی بودند، بهندرت
مشاهده میشد که طبقه فقیر در شیوه زندگی، خود را با طبقه ثروتمند مقایسه کند.
از زمانی که طبقه دیگری در قالب طبقه متوسط به این دو طبقه اضافه شد مقایسهها نیز در ارزشگذاریها و
شیوه زندگی شروع شد. طبقه متوسط فاصله زیادی با طبقه ثروتمند نداشت و لذا گاهی به خود جرأت میداد
(گرچه به صورت تصنعی) از شیوه زندگی طبقه بالا پیروی کند و از طرفی طبقه پایین نیز که فاصله چندانی با
طبقه متوسط نداشت در مواردی از سبک زندگی طبقه متوسط تقلید میکرد.
گسترش وسایل ارتباطی و رسانهها در این خصوص نقش تعیین کنندهای داشته است.
همین امر دربارة اثرپذیری روستاها از شهرها نیز صدق میکند.
در سالهای اخیر به راحتی میتوان شکل زندگی شهری را در برخی روستاها مشاهده کرد.
ورود رسانهها و نیز گسترش راههای ارتباطی موجب شده است تا جوانان روستایی به دلایل مختلف از جمله
ادامه تحصیل و اشتغال هرچه بیشتر به شهرها رفت و آمد کرده و به طور فزایندهای از سبک زندگی آنها تاثیر
بگیرند.
این تاثیرپذیری در صورتی تشدید میشود که برخی از جوانان همسران خود را از شهرها انتخاب میکنند.
امروزه در تغییر و حرکت ارزشها نوعی مسابقه برای دسترسی به ارزشهای قشر بالا و طبقه بالای جامعه
وجود دارد.
قشر متوسط خود را به مقیاسهای جدید ارزشی قشر بالا میآرایند نه فقط آرزو دارند که مانند قشر بالا
باشند، بلکه آنها نیز در مسابقة برتری جویی میخواهند خود را از قشر پایینتر از خود متمایز سازند؛ زیرا همان
طور که قشر متوسط ادای قشر بالا را در میآورد، قشر پایین نیز میکوشد تا به مقیاسهای ارزشی قشر بالاتر
از خود (یعنی قشر متوسط) دست یازد[...] سرایت پدیدههای ارزشی از جانب قشر بالا به پایین و بالاخص به
روستاها با گسترش وسایل ارتباطی از جمله تلویزیون و جاده بسیار سریع گردیده و موجب به هم زدن نظام
اجتماعی آنجا شده است.»
[نکته قابل توجه این است که] فرآیند تغییر ارزشها بعد از رسیدن به یک شرایط جدید در یک نقطه توقف
نمیکند، بلکه به مجرد اینکه این پدیده به قشر متوسط سرایت کرد و آنها خود را به مقیاسهای ظاهری آن
آراستند، قشر بالا مجدداً برای متمایز کردن خود یک موج دیگر تولید میکند.»
یکی از چیزهایی که مسابقه و مقایسه مردم در مورد آن کاملاً به چشم میخورد، تعیین مهریههای سنگین
است.
طبقه بالا سعی میکند همواره مهریههای خود را در سطح بالاتر از سطح طبقات پایینتر از خودش نگه دارد تا
بدین وسیله فاصله خود را از آنها حفظ کند. به نظر میرسد این مسابقه نقطه پایانی ندارد.
ـ تضعیف اعتماد اجتماعی
طبق بررسیهای بهعمل آمده در شهر تهران میزان اعتماد اجتماعی در حد قابلتوجهی پایین آمده است.
بدیهی است که انسانها در انجام معامله با افراد بیگانه یا ناشناس سعی میکنند میزان ریسکپذیری خود را
به حداقل رسانده و برگ برندهای در اختیار خود نگه دارند.
ازدواج نیز یک نوع معاملة میان دوطرف است؛ چون شناخت کافی از همدیگر ندارند، با توسل به مهریههای
سنگین سعی در به حداقل رساندن خطرات احتمالی دارند.
ـ واکنش به بیتوجهی تاریخی
بررسیها نشان میدهد که میزان مهریه با متغیرهای سواد و شغل و پایگاه اجتماعی نیز در ارتباط است.
«هر چه میزان سواد زنان بیشتر باشد، میزان مهریه بالاتر میرود.
کسانی که دارای تحصیلات عالیتر و صاحب مشاغل عالیتر و فنی و حرفهای و اداری باشند، مهریه زیادتری
دارند.»
لازم به ذکر میباشد که افزایش مهریه قشر تحصیلکرده یا طبقه بالای جامعه از دیدگاه مبادله تبیین شده است.
«مقدار مهریه در عین آنکه باید مانع طلاق شود یا طلاق را برای مرد مشکل کند, متناسب با موقعیت
اجتماعی- اقتصادی زن هم هست و چون ازدواج، مبادله ارزشهای مساوی است و به همسان گزینی گرایش
دارد، مهریه زنان در طبقات و اقشار مختلف اجتماعی متفاوت است، اما معمولاً نقش مشکل کردن طلاق را در
همه جا ایفا میکند. بر اساس مبادلهای بودن روابط, مهریه سنگین, جهیزیه سنگین میطلبد و چون مقدار
جهیزیه تقریباً با مقدار نقدینه نسبت ثابتی دارد و چون مقدار مهریه و نقدینه که مرد میپردازد یا تقبل میکند,
با موقعیت اجتماعی زن و شوهر یا به تعبیر بهتر عروس و داماد ارتباط متناظر دارند, هماهنگی بین این سمبل
با سمبلهای دیگری که حاکی از وضعیت اجتماعی- اقتصادی عروس و داماد است, ضروری مینماید.
کارکردهای منفی افزایش مهریه
سیستم جامع دانشگاهی طبق بررسیهای بهعمل آمده در شهر تهران میزان رشته تربیت معلم سیستم جامع دانشگاهی بورس اوراق بهادار تهران در سومین نمایشگاه بین تربیت معلم سیستم جامع دانشگاهی با وجود فعالیت بورس اوراق بهادار تهران از سال رشته تربیت معلم انتشارات دانشگاه تربیت معلم تهران 7. جهاد دانشگاهی سیستم جامع دانشگاهی گلستان وب سایت دانشگاه تربیت معلم تهران پزشكی گلستان سیستم جامع دانشگاهی تربیت معلم تهران سیستم جامع دانشگاهی سیستم جامع گلستان. (تربیت معلم)تهران سیستم جامع دانشگاهی گلستان. سازگاری با دو سیستم اندازی گیری
مطالب مشابه : مقاله ای درباره مهریه
مقاله بازار سرمایه چیست؟
سرمایه گذاری در بورس
کارشناسی ارشد
لینکستان4
اسامی دانشگاه هایی که مهندسی صنایع در آن ها تدریس می شود
دانلود نرم افزار Microsoft Visio 2010 Premium RTM
برچسب :
سیستم جامع دانشگاهی گلستان تربیت معلم تهران