به وجود آمدن پیشتازان در زواره


بوجود آمدن گروه پیشتازان در زواره 

موقعیکه  بعنوان آموز گارکلاس چهارم مدرسه سید بهاالدین حیدر زواره شروع بکار  کردم نیمی از سال تحصیلی گذشته بود . سال بعد د بستان مذکور از آموزش وپرورش زواره حذف ونمایندگی آموزش وپرورش زواره هم بعد از سال ها که یک نفر مدیریت می کرد عوض شده و آقای سید عزیز الله کاظمی نماینده آموزش وپرورش شد. لذا با توجه به سوابق ورزشیم آقای کاظمی برایم حکم مسئولیت ورزش دوره ابتدائی را صادر کردند ، که تا آنموقع ورزش دبستانها مسئولی نداشت آقای سید حبیب الله رفیعی مدیر دبستان مجمر مانع شده وظاهراً با این استدلال که دبستان مجمر از نداشتن معلم کلاس پنجم رنج می برد ونمایندگی یک معلم با نیروی جوانی وبا انگیزه را می فرستد برای ورزش .

در هر حال حکم معلمی کلاس پنجم دبستان مجمر برایم زده شده ، تفاوتی نداشت که در کدام قسمت به مردم خدمت کنم.واول سال تحصیلی سر کلاس حاضر شدم . محصلین دبستان منحل شده سید بهاالدین حیدر مختار بودند که هر دبستانی را که می خواهند انتخاب کنند . وشاگردان مستعد آن موقعیکه متوجه شدند آموزگار کلاس پنجم کیست آمد ند دبستان مجمر ، وبدین طریق اجتماعی از شاگردان با استعداد در کلاسم بوجود آمد که اگر بگویم بعضاً نابغه هستند اغراق نیست .البته شاگردانی هم در آن کلاس بودند که مدیر ومعلمین از شیطنت آن ها بستوه آمده بودند،که به مرور با علاقه ای که بین من و شاگردان  بوجود آمد کلاسم از آرام ترین کلاس های دبستان شد ، ویکی از عواملی که باعث ایجاد محبت مابین ما شده بود این بود که برای بچه ها قصه می گفتم بدون اینکه به درس آن ها لطمه بخورد . وحتی موجب پیش رفت درس آن ها هم شده بود زیرا این کلاس  هم از نظر فردی اولین وسومین شاگرد را در شهرستان داشت هم از نظر میانگین نمره کلاس در شهرستان بالا ترین رتبه را آورده بود.

برگردیم در باره شاگردان با استعداد صحبت کنیم. سه الی چهار نفر از آنها را که در حافظه ام مانده نام می برم آقای دکتر رضا اسلام نیا آقای دکتر خدا پرستان ، آقای مهندس مهدی تفویضی، واگر اشتباه نکنم آقای مهندس علی صادقی .

بیاد دارم که آقای مهندس نصرت شواخی دانشجوی شیمی دانشگاه اصفهان بود ،وقتی فهمید معلم کلاس پنجم هستم مسئله ای از چهار عمل اصلی که حل آن مشکل بود را داد که حل کنم ودر مدت نیم ساعت جواب آنرا دادم ، برای او خیلی جالب بود این سرعت عمل . روز بعد مسئله را سر کلاس عنوان کردم قبل از پنج دقیقه سه نفر که اولین نفر آقای اسلام نیا بود به جواب رسید ند.

یا ریاست آموزش وپرورش اردستان آقای صمدانیان،  فکر کنم لیسانسیه زبان انگلیسی بود برای بازیدید به اتفاق آقای کاظمی نماینده آموزش وپرورش وعده ای دیگر آمدند به کلاس ما رییس آموزش وپرورش از دانش آموزان چند سئوال  ادبیات کرد، آقای رضا اسلام نیا پاسخ آنها را داد وگفت این سئوالات مال اول دبیرستان است چونکه در کتاب فارسی اول دبیرستان  می باشد .  همه حضار از این پاسخ حیرت زده شد ند.این ها را گفتم که تا حدودی جو کلاس دستتان بیاید.

یکی از روزها وارد کلاس که شدم همین دانش آموزان با استعداد با هم دیگر سر یک مسئله تجویدی بحث می کردند وهر کدام حق را بجانب خود می دانست. با ورود من خوشحال شده وجواب صحیح سئوال را از من خواستند .مانده بودم که چه جواب بدهم زیرا نه اینکه از تجوید چیزی نمی فهمیدم رو خوانی ساده قران را هم بلد نبودم ، البته در زمان کوتاه چند ثانیه ای خودم را سرزنش که یک معلم مسلمان تا این حد دور از کتاب آسمانی خود.ولی این سرزنش ها الان کار ساز نیست وباید جواب بچه ها را بدهی ،  بقیه دانش آموزان هم نگاهشان بدهن معلم هست ببینند در این بحث علمی کدام از دوستانشان پیروز از میدان می آید بیرون. دو راه در پیش داشم ، یکی اینکه باحرف شیره سرشان بمالم وآنها هم بخاطر احترام معلم بروی خود نیاورند . یا اینکه با صداقت بگویم بلد نیستم . اهل حل مشکل از راه اول نبودم ، راه دوم هم از شما چه پنهان خیلی مشکل بود ، زیرا یک جوان بیست دو سه ساله در مقابل شاگردانش اعتراف به ندانستن بکند خیلی کار مشکلی بود. در این سنی که اکنون هستم چنین کاری انقدر ها هم مشکل نیست.با تمام تلخی آن، راه دوم را انتخاب کرده گفتم جواب سئوال شما را نمی دانم وبه آقای سید عبد العلی توحیدی که روبروی ما آنطرف دبستان بود مراجعه وجواب سئوال خود را بگیرید.

بفکر رفتم که چرا وچه باید کرد ، زیرا اکثریت معلمین روخوانی قران را نمی دانند ، واین نقیصه فرا تر از یک نفر است ، لذا تصمیم گرفتم که هم خودم قرآن را یاد بگیرم هم دوستانم که معلم هستند را تشویق به این کار بکنم.

جلسات قرائت قران در مساجد تشکیل می شد که جلسات پر باری در جهت یاد گیری قرآن وتجوید بود ، ولی خاطره خوشی از آن نداشتم زیرادر زمان  دانش آموزی  برای یاد گیری در این جلسات شرکت کرده ، و مورد تمسخر بعضی از گردانندگان جلسه قرائت واقع شده بودم ، و این روش در مورد محصلین اعمال شده وآن ها را فراری می داد ، فقط آقای[علی] کرمی با تمام شوخی ها مقابله کرده وموفق به یاد گیری قرآن شد.

به این نتیجه رسیدم که باید جلسه ای مخصوص معلمین تشکیل شود . با دوست خوبم آقای علی آقای عاصمی برخورد کرده ودر میان گذاشتم ، با توجه به اینکه ایشان با روحانیت ومخصوصاً با قم در ارتباط ورفت آمد بود اطلاعات وتجربیات خوبی داشت ، واولین قدم آقایان غضنفرداودی ومحمد داودی را برای استادی این جلسه پیش نهاد کرد زیرا این دو برادر هم به قران وتجوید تسلط داشتند هم در این رابطه فعالیت داشته ومشوق محصلین در جهت ارباط با قرآن بودند ، وشاگردان کلاس پنجم دبستان مجمر هم که از من سئوال کردند دست پرورده همین آقایان بودند

بدین طریق اچتماعی بوجود آمد از تعدادی از فرهنگیان زواره که در هفته یک جلسه برگزار

می شد . برنامه جلسه یاد گیری قران بود . ومکان آن هم بطور گردشی هر شب منزل یکی

از اعضا. یواش یواش  به تعداد اعضااضافه می شد.نام همه اعضای جلسه در حافظه ام

نمانده که نام ببرم ،ولی به دونفر که الان در بین ما نیستد اشاره می کنم شهیدموحد

ومرحوم عباس حبیب زاده .

این گروه غیر از یاد گیری قرآن به شعار اسلامی هم می پرداخت از جمله برای مناسبت ها

جشن یا مراسم عزا داری بر پا می کردند .تا اینکه متوجه کمبود یک روحانی در جلسه

شدیم آقای علی آقای عاصمی گفتند روحانی هست در روستای هرون بالای اردستان بنام

حجت الاسلام شریعت که مشغول کشاورزی است ،اگر از ایشان درخواست شود به احتمال زیاد

قبول می کنند . نوشته ای تهیه کردیم با امضای تعدادی از اعضای جلسه ودو نفری با آقای

عاصمی توسط موتور ایشان رفتیم هرون که با استقبال آقای شریعت روبرو شده وبا گفتن

مطالبی دست اول که برای ما خیلی جالب بود ودرست کردن نیم روی تخم مرغ از ما

پذیرائی کردند.وبدین طریق آقای شریعت شدند روحانی این جلسه . وبا هزینه شخصی

خودشان هر هفته می آمدند زواره .طبعاً انموقع اطلاعات ما در باره امام خمینی(ر ه) خیلی کم

ومی توان گفت در حد صفر بود . طبق گفته آقای شریعت ، ایشان نماینده تام الاختیار امام

خمینی (ر ه ) بودند واز همان ابتدا بدون اینکه اسم امام خمینی را ببرند زیرا ساواک روی این

اسم خیلی حساسیت نشان می داد، شروع به تدریس رساله امام کردند . این را هم باید بگویم

آقای عاصمی تعدادی رساله امام خمینی( ر ه ) را از قم آورده بود ولی صفحه اول آن حذف شده

بود که اگر بدست مامورین دولتی افتاد ، نتوانند به جرم داشتن رساله امام شخصی را

دستگیر کنند.بمرور بر تعداد افراد شرکت کنند افزوده می شد ، از آن گذشته به تعداد

روحانیونی هم که به جلسه می آمدند افزوده شد ، وبه این نتیجه رسیدیم که

باید مکانی ثابت در نظر گرفته شود ، لذا خانه ای در محله کفرود در همسایگی محل زندگیم

تهیه کردیم که بغیر از تشکیل جلسه در آن مکانی بود برای زندگی چند روزه روحانی مهمان

این گروه .

سال تحصیلی 1350 - 1351بخاطر تغیر شغل معلمی به کارمندی مخابرات باید زواره را

بسوی تهران ترک می گفتم .ولی این جلسه همچنان به فعالیت خود ادامه داد ، وبُعد

سیاسی آن هم زیاد تر شده ، از طرفی هم در سرتا سر ایران صحبت از انقلاب وآیت الله

خمینی (ر ه ) بود ظاهراً این گروه غیر از مسائل فرهنگی ، شروع به تمرین های بدنی

وکار های چریکی هم می کنند . که مردم زواره به آنها عنوان پیشتاز می دهند . البته این

عنوان مورد پسند اعضای این گروه نبوده است.

یادداشتی از آقای عاصمی در این رابطه وجود دارد که در آینده از آن استفاده خواهد شد انشا الله.


 

 


مطالب مشابه :


جلسه شورای آموزش و پرورش منطقه زواره

جلسه شورای آموزش و پرورش منطقه زواره ساعت 10 صبح روز پنجشنبه سی ام بهمن 93 در محل دفتر ریاست




انتصاب 5 رئیس جدید آموزش و پرورش در استان اصفهان

روساي جديد ادارات آموزش وپرورش نجف آباد ، پيربكران ، بن رود ، اردستان و زواره معرفي شدند به




فانی، از طرح‌های نیمه تمام آموزش و پرورش زواره بازدید کرد

زواره نيوز - فانی، از طرح‌های نیمه تمام آموزش و پرورش زواره بازدید کرد - زواره




جزئیات بیشتر از سفر وزیر آموزش وپرورش به شهرستان

زواره نيوز - جزئیات بیشتر از سفر وزیر آموزش وپرورش به شهرستان - زواره شهری




متن خطاب به وزیر آموزش و پرورش(ناصرناجی)

زواره نيوز - خطاب به وزیر آموزش و پرورش - زواره شهری تاریخی درحاشیه کویرمرکزی




حواشی دیدار وزیر اموزش و پرورش از شهرستان

زواره نيوز - حواشی دیدار وزیر اموزش و پرورش از شهرستان - زواره شهری تاریخی




به وجود آمدن پیشتازان در زواره

سال بعد د بستان مذکور از آموزش وپرورش زواره حذف ونمایندگی یا ریاست آموزش وپرورش




جلسه آموزش خانواده

زواره نيوز - جلسه آموزش خانواده - زواره شهری تاریخی درحاشیه کویرمرکزی که در 130




برچسب :