جلسه اول کارگاه شعر استاد علی خالقی در نیمسال جدید - خبر9
تصاویر جلسه
سلام دوستان
جلسه ی اول کانون شعر در نیمسال جدید برگزار شد..
خلاصه ای از صحبت های استاد خالقی :
من توصیه میکنم دوستان هیچ وقت جو نگیردشون
همسایه بغلی ما یه پیر مردی هست چند روز پیش پشت در مونده بود..
بعد من طبق معمول جو گرفت منو..یاد جوونی هام افتادم
از بالای در رفتم که در رو براش باز کنم
و ارمغانش رو چند روزی هست دارم تحمل میکنم J
خب ..بسم الله الرحمن الرحیم
من به عنوان شاعر چی کار باید بکنم؟!
من چند تا توصیه میکنم خدمت شما ..اگر صلاح دونستید اینها رو رعایت بکنید..
چون احساس میکنم حاصل تجربه هست :
1- بسیار شعر بخونید..چه شعری بخونیم؟! من توصیه میکنم شعری که آدم حرفه ای معتقده شعر خوبیه...اگه با آدم های حرفه ای مشورت بکنیم که چه شعری بخونیم...اونا معمولا شعرایی رو که به ما پیشنهاد میکنن " زبان امروزی داره"...(شاعر زمان امروز به زبان امروز حرف میزنه...) اول میگه برو محمد علی بهمنی بخون،حسین منزوی بخون، فاضل نظری بخون ..تا زبان شما شکل بگیره..بع هیچ موقع به ما پیشنهاد نمیکنه یه کتاب بخونیم ؛ یه کتاب بخونیم چی میشه؟ معضاتی رو بوجود میاره که ما الان تو جامعه مون داریم می بینیم...
اگر من خیلی حافظ بخونم چی میشم؟ میشم رهی معیری
آقا رهی یعنی چه جوری شعر میگه ؟ هیچی.. رهی زبان خودشو نداره...حافظ کوچولوئه
شنیدین شعراشو که ؟!... :
سـاقــی بده پیمانه ای ز آن می کـــه بی خویشم کنـــد
بر حسن شور انگیز تو عاشق تر از پیشم کند
زان مــی کـــه در شبهـــای غـــم بـارد فــروغ صبحـــــدم
غافل کنـد از بیش و کم فارغ ز تشویشم کنـد
نــور سحــرگـــاهی دهــد فیضی کـــه می خواهی دهد
با مسکنت شاهی دهد سلطان درویشم کند
ســـــوزد مــــــرا ســـــازد مــــــرا در آتـــش انــدازد مــــرا
وز من رهــا سازد مــــرا بیگانه از خویشم کند
بستانــد ای ســـرو سهـــی! سودای هستــی از رهی
یغما کنـد اندیشـه را دور از بـــد اندیشــم کند
رهی معیری
حسین منزوی بخون آقا..خیلی شاعر خوبیه ..اما فقط حسین منزوی رو نخونیا .. کنارش حتمن محمد علی بهمنی هم بخون حتمن...
زیاد که حسین منزوی بخونیم چون حسین منزوی شاعر قوی هست شما رو جذب میکنه..
یه آهنربای بزرگ یه آهن کوچیکو قرتی جذب میکنه بعد از یه مدتی این آهن کوچیکه میشه چی آهنربا..یعنی تاثیر ازون گرفته... بعد میشه منزوی کوچولو... زیاد سعدی بخونم چی میشم میشم سعدی کوچولو...
چند تا از شعرای فارسی شهریارو بلدین؟!
شمام که تازه دغدغه شعر دارین.. درسته؟! اقبالی توی جامعه ی امروز پیدا نمیکنه چون به زبان جامعه ی امروز حرف نمی زنه...
و...
و اما بداهه:
استاد بعد از این صحبت طولانی خودش که قسمتی شو خوندین..
دو بیت از یه غزل قدیمی خودش رو به عنوان مطروحه روی تخته نوشت و دوستان ادامه ش دادن که اینجا نتیجه زحماتشون رو براتون میذارم:
گمان نمیکنم از من شکسته تر باشد شب رسیده به تکرار را سحر باشد
دعا برای چه وقتی خدا نمی بیند دعا برای چه وقتی که بی اثر باشد
**************
دلم گرفته خدایا چه حکمتی ست که او دلش به پیش من و با کس دگر باشد
فدای چشم تو ای نازنین تو باور کن که هر نگاه به جز روی تو هدر باشد
چه کوچکست به نزد تو اختران زیرا جمال روی تو مانند یک قمر باشد
سیده زهرا فرع شیرازی(بهداشت 93)
گمان نمیکنم این عشق بی ثمر باشد و شعله های غمش نیز بی شرر باشد
دلـم گرفته از این آســـمان مه آلود ببین شب غزلم بی تو بی قمر باشد
منظر سعادتی
چه غصه ها که نخوردیم پای دیدن هم مصاف عشق برای که بی ضرر باشد؟!
ابراهیم چاوشی(اتاق عمل 91)
چه گویم از غم دوری تو که دلخونم مثال آهوی گمگشته در به در باشد
گناه من، هـوس من، ترنـم اشـکم حلال کن، که نگاهم به یک نظر باشد
زهره زاهدی
مرا به مستی هجرت گمان مرده شده و گرنه از دل بی تاب من خبر باشد
سزای من غم هجران کوی یارم بود اگر چه فرقت اورا کمی ثمر باشد
محمد مبین محمودی
مرا ندیده به قلبت قبول کن شاید بسی مرا به گذر گاه تو گذر باشد
راضیه همتی(بهداشت 91)
رسیده ام به نتیجه اگر کمر شکن است گرفته فالم و تفسیر بی ثمر باشد
زینب السادات میری(بهداشت93)
توام شبیه منی ای پرنده ی کوچک کمان کودک شهری تو را خطر باشد
سید محمد نجفی(پرستاری91)
نوای ساز تو در گوش من رسد باز ندای چشمان من به گوش تو بی ثمر باشد
حمید رضا خراسانی(پزشکی91)
ردیف ممتد موج سرت کنار آیینه به استقامت تن کوهم چرا کمر باشد
چه جرم هرم هوا و تمشک لب هایت به آینه ی روی تو یک اثر باشد
فراتری تو ز یوسف به سجده ی فلک و به حلقه ی بدنت خورشید هم قمر باشد
زهرا مهرابی (پزشکی91)
گمان نمی کنم ازعشق و بیقراری من جناب شعر و غزل را شبی خبر باشد
گمان نکن که از این عشق ساده می گذرم نگفته های من و تو زیاده تر باشد
بغل بغل گل و شعر و ترانه می ریزد مگر غزل به دل سنگ تو اثر یاشد
فاطمه راد مرد(پزشکی92)
غمت چو سیلابی بر دل خرابم زد چه سود گر که بگویم به غم گذر باشد
وفـا نکرد.. با من عزیز دلبندم ولی رضا ندهد دل به کس نظر باشد
دل تپیده به خونم رمق ندارد لیک هنوز زنده به عشقم که خوش گهر باشد
شنیده بود دلم عشق شهدشیرین است.. خبر نداشت که این شعله چون تبر باشد
مبین گلستانی (دندان پزشکی 93)
گذشتی از من و دردم بدون گریه سحر دوباره این من و دردم که بی خبر باشد
مریم پیری
همیشه یاد تو را در دلم رصد کردم ولی نخواست خدا با تو همسفر باشم"
مرتضی ملکی
شمام اگه خواستین میتونین ادامه بدین و واسه ما ارسال کنین
"مسئول کانون شعر و ادب
دانشگاه علوم پزشکی قم"
مطالب مشابه :
درصد نفرات برتر کانون فرهنگی آموزش قلم چی در کنکور سراسری 87 رشته انسانی منطقه دو
كانون فرهنگي آموزش-قلم چی ,کانون فرهنگی آموزش,قلمچی,قلم چی,کنکور سراسری,کارنامه قم درصد
نفرات برتر کنکور سراسری سال 88
كانون فرهنگي آموزش-قلم چی ,کانون فرهنگی آموزش,قلمچی,قلم چی,کنکور طیبه دیبایی از قم
تمام آمارهای کنکور سراسری سال ۹۳
کانون فرهنگی آموزش قلم چی شهرستان ایوان کانون قلم چی نمایندگی شهر قم: 20981: کردستان
بررسي آماري نفرات برتر کنکور 89
كانون فرهنگي آموزش-قلم چی ,کانون فرهنگی آموزش يک نفر از استان قم از شهر قم و يک نفر
جلسه اول کارگاه شعر استاد علی خالقی در نیمسال جدید - خبر9
کانون شعر و ادب دانشگاه علوم پزشکی قم من به عنوان شاعر چی کار باید بکنم؟!
آزمون های آزمایشی کانون فرهنگی آموزش (قلم چی)
خانه زیست شناسی - آزمون های آزمایشی کانون فرهنگی آموزش (قلم چی) - شخصي - خانه زیست شناسی
برچسب :
کانون قم چی