ویژه نامه هفته کتاب
ویژهنامه هفته کتاب
پیش در آمد: ویژهنامه زیر، بهمناسبت هفته کتاب به تمامی شما سینهچاکان، عاشقان و دلباختگان کتاب تقدیم می گردد. همچنین عذر تقصیر بنده سراپا تقصیر را بابت تاخیر پیش آمده پذیرا باشید. امیدوارم این تحفه به دلتان بچسبد و گوهر لبخند بر لبان عسلیتان بلغزد ....!
..........................................................................................................................................
مشاعره هفته کتاب
از : کتــابگذار اعظــم / وکیــله الــرعایا
این هفته بود به نام زیبای کتاب که دل بشود به یاد این نام، کباب
هر چرت در این ملک شود زود فشن جز بوک که کِخ است و بود جنس خراب
********
بردار نظر از این کهن سوژه؛ کتاب آنچه نه شود فشن نه گردد نایاب
این هفته و نامش همه مهمل باشد آنجا که بود دغدغه شان نان و کباب
********
آنجا که بود دغدغه شان نان و کباب دیوانه بود هرکه برد نام کتاب
بردار و بیار کباب و ریحون و پیاز از گشنگی این ذهن بود پاک خراب
********
ذهن تو چو گردید پریشون و خراب از عطر خوش پیاز و ریحون و کباب
چون جیب تو از پول تهی بود چو من بهتر بودت روی در آغوش کتاب!
..........................................................................................................................................
یار مهربان در ویرایش جدید (به مناسبت هفته کتاب)
از : وکیله الرعایا
"من یار مهربانم" خوش تیپ و خوش بیانم
صحبت دارم فرواوون چرب و چیلی زبانم
گاهی روم تو سی دی گاهی می بینی آنم (On Line)
تعریف نباشه از خود من، تک توی جهانم
هرچند تو این زمونه مظلوم بی نشانم
جیب ها نموده بی پول بی سود و با زیانم
امروزه توی دستِ نه پیر و نه جوانم
هر مشکلی که داری از مشکلت، رهانم
حتی اگر که شوهر یا زن، برات ستانم
پندت دهم عزیز جون جون داداش، بخوانَم
چقدر بگم من اینو صاف کردی این دهانم!!
..........................................................................................................................................
اسامی روزهای هفته كتاب اعلام شد
از : ناراحت الدوله
شوراي مركذي صياصتگذاري حفتة كتاب، اسامي روزهاي حفتة كتاب را بدين شرح اعلام كرد:
- سهشنبه 21 آبان: كتاب، كباب، ريحان و نان سنگك (همايش روز: نقش كتاب در توسعة نانواييهاي سنگكي استان قم؛ راهكارها و چالشها- سخنران: استاد شاطرحسين سنگكپيشه).
- چهارشنبه 22 آبان: قلم، كلم و كردان (همايش روز: نقش اهل قلم و كلم و آكسفورد در توسعة علم؛ بايدها و نبايدها- سخنران: شيخ محمود اصولگرا).
- پنجشنبه 23 آبان: كتابداران، اهل قلم و اهل قبور (همايش روز: نقش ميّت در توسعة قرائت و افزايش متوسّط سرانة مطالعة كشور؛ بنيادهاي نظري و رهنمودهاي عملي- سخنران: مرحوم مغفور مردهشور بردة جهنّممكان).
- جمعه 24 آبان: كتاب، كتان و مخمل (همايش روز: نقش كتابداران مخملي در تقويت استكبار جهاني؛ چالشها و مالشها- سخنران: ميرزا قمپزخان منورالفكرنما).
- شنبه 25 آبان: كتابداران، دانشگاه آزاد اسلامي و پرورش جوجه (همايش روز: نقش دانشگاه آزاد اسلامي در نهادينهسازي دستگاه جوجهكشي با تاكيد بر رشتة كتابداري و تخممرغ رساني؛ مفهوم و ضرورتها- سخنران: خواجه عبدالله جاسبي).
- يكشنبه 26 آبان: كتاب، كتابگذاري و زرهسازي (همايش روز: نقش زره در نهادينهسازي كتابگذاري كشور؛ چالشها و راهكارها- سخنران: وكيلهالرعايا).
- دوشنبه 27 آبان: كتاب، خواب و سراب (همايش روز: نقش هپروت در توسعة نهادهاي كتابداري و اطلاعرساني در ايران- سخنران: خوابگزار اعظم).
..........................................................................................................................................
عکاسخانه کتابگذاران
(برای دیدن تصاویر در اندازه بزرگتر بر آنها کلیک کنید)
..........................................................................................................................................
با ریتم ترانه های برادران اهل رپ بخوانیــــد!!!
کتابخانهی لایو رکورد
(برداشتی آزاد و کتابگذارانه از ترانهی مشهور «دیوونه خونهی لایو رکورد»
با شرکت:
ساسی کتابگذار
کتابمس
پــی. دی. افـــ .
ملویل مختل
لایو کتابخونه
ارنجمنت بای (Arrangement By ( : نوگل بانو And وکیـــلهالرعـــایا)
واااای من امشب توی کتابخونه ام
عجب! کتابخونه دیوونه کننده است
آره من کتابدارم کتابدار قفسهام
متعهدم ... ببین اینم کتابم
ولی کتابام پرت شده از قفسات...
بحول و قوته؛... صلوات!!
کتاب مناسبه واسه هر قشری، آره...
حتی واسه اونکه رو آبه و کشتی داره....
ما.... کتابداریم هممون
شما هم خوشتون میاد ازمون
پس بیا بیا بیا سراغ ما هرجور
بیا اینجا مکتبه ... نرو خیلی دور
· اه ه ه ه! دیوئی! رشته ات چه چرته
- وای وای کتابدار، حرفت چه زشته!!
· نه عزیزم..... من مهندس Is ام
- خودتو گول نزن، نگو مهندسم!
· من یه رشته می خوام اسمش باکلاس
- بابا اند کلاس تو رشته ماس!
ما.... کتابداریم هممون
شما هم خوشتون میاد ازمون
پس بیا بیا بیا سراغ ما هرجور
بیا اینجا مکتبه ... نرو خیلی دور
امشب پرواز دارم میرم سمت یواسای (USA)
کار تو کنگرم حلّه اوکی!
می تونم تو حمل کتاب هرساله بیست شم
حتی برم قهرمان پرتاپ دیسک شم
هرکس بخواد بمونه تو بازار کتابا
حتما باید داشته باشه مثل رضازاده قوا ........(یا ابالفضل)!!!!!
ما.... کتابداریم هممون
شما هم خوشتون میاد ازمون
پس بیا بیا بیا سراغ ما هرجور
بیا اینجا مکتبه ... نرو خیلی دور
ک کتاب یعنی کنکوری چشمامو نگا کن شده بابا قوری!!!
ت کتاب یعنی تنهایی خوشگلِ بابا چقده بلــــایی!!!
الفــش یعنی الافی هر روز درست بشین بخون نکن اینجوری قوز!!!
ب کتاب یعنی بیـــگاری نیا تو کتابخونه بچه سیگـــاری!!!
ما کتابداریم هممون
شما خوشتون میاد ازمون
پس بیا بیا بیا سراغ ما هرجور
بیا اینجا مکتبه ... نرو خیلی دور
..........................................................................................................................................
واژه نامه تخصصی کتاب
از : کتــابگذار اعــظم
کتاب
به چیزی می گویند که دانش آموزان و دانشجویان در مدرسه و دانشگاه برای پاس کردن واحدهایشان می خوانند و برای سایر خلق الله سود و منفعت چندانی ندارد.
کتاب خانه
خانه ای برای کنکوریان و سرپناهی برای بیکاران و جوانان علاف تا زمان خود را به شیوه بهتری به بطالت بگذرانند.
کتاب داری
رشته ای فوق تخصصی است جهت جمعآوری، گردآوری و نگهداری کتابها، که مطابق آن، هر کسی کتاب بیشتری داشته باشد کتاب دار برجسته تری است.
کتاب دار
کسی که کتاب دارد .
کتاب گذار
به نظرسنجی پایین وبلاگ توجه کنید.
کتاب خوان
یافت می نشود گشته ایم ما...!
هفته کتاب
هفته ای است که در آن انسانها به یاد کتاب افتاده و سعی می کنند در آن برای یک بار هم شده به کتاب نگاهی بیندازند و افسوس بخورند که چرا برای آن کتاب، آنهمه پول بی زبان دادهاند!
نمایشگاه کتاب
مکانی است که جان می دهد برای یافتن مورد مناسب، خواستگاری و بعله گرفتن، همچنین گشت و گذار و برای عده ای دیگر نیز یافتن صاحبان چکهای برگشتی خود و سایر کاربردهای مفید دیگر...
کردانیسم کتابخوانی
دروغ و فریب در زمینه کتابخوانی و وانمود به خواندن و مطالعه جهت پز دادن یا انجام بهره برداری های تبلیغاتی و سایر بهره برداری های نامشروع!
..........................................................................................................................................
خاطره ی صد و یک (۱۰۱)
از : يكي از شركت كنندگان
همان طور که کتابگذاران محترم مطلعند، چند هفته پیش جمعی از کتاب دوستان و کتاب گذاران عزیز به همت انجمن وزین کتابگذاري پزشکی در مسابقه 101 حضور به هم رسانیدند تا بلکم مایحتاج روزمره ی خود را که از محل مواجب بخور و نمیر محل کسبشان ارتزاق نمی شود تامین نمایند و به نان شب محتاج نمانند.
القصه در روز موعود جمع کثیری قریب به 120 نفر از کتابگذاران از اقصی نقاط کشورمان به همراه مبلغ 10 هزار تومان ورودیه مسابقه و به همان بهانه بالا و صد البته جهت معرفی رشته کتابگذاری به جامعه بینندگان و اعتلای حرفه و از این حرف ها در محل مورد نظر جمع شدند. گفتنی است این کاتبِ حقیرِ پول دوستِ بی تفاوت به اعتلای رشته نیز جزء حضار بوده که سعی کرده آنچه شرح می دهد خلاف ماوقع نباشد که الکاذب عدو الله!
پس از اجتماع عزیزان، آقایی بس شریف به روی سن تشریف آورده و به جهت حفظ آبروی رشته و نشان دادن دانش بالای کلیه کتابگذاران ارجمند، تند و تند سوالهای تخصصی طرح شده توسط انجمن را همراه با پاسخ صحیحشان برایمان قرائت فرمودند. ما هم که از خوشحالی و تعجب دهانمان وا مانده بود، سریعا دستانمان را به کار انداخته و همه موارد را یادداشت کردیم، نکند آنجا مطلبی از خاطر شریفمان برود و پولی از کفمان! سپس جناب معززی دیگر (گویا رئیس انجمن) تشریف آورده و ضمن ذکر مقدمات، آب پاکی را روی دستانمان ریختند که: از جایزه خبری نیست و به بیانی، همه اینها که می بینید کشک است! تهیه کننده برنامه فرموده که اهداء جایزه در قبال مبلغ ورودیه قمار است و حرام است و اینها... پس هر شرکت، سازمان یا انجمنی که تقبل می فرماید اعضا و کارمندانش را می آورد باز هم تقبل فرموده و 3 میلیون تومان هم به عنوان جایزه کنار میگذارد!
حالا! ما (همان انجمن) که پول نداریم و اوضاع بی ریخت است! پس 2 راه دارید (خطاب به جامعه در کف مانده و متحیر و انگشت به دهان کتابگذار) : یا این که از محل جمیع همین ورودیه های خودتان جایزه دوستان را تقدیم بفرمایید یا این که نه پولی بدهید و نه جایزه ای ببرید!
در همین جا بود که همهمه و هیاهویی به پا خواست و عده ای از میان جمعیت برخاستند و نفس کش طلبیدند و زبان به اعتراض گشودند که: ای آقا ما از شهرستان آمده ایم، از محل کسبمان مرخصی بدون حقوق با منت گرفته ایم، یک هفته ای است در راهیم؛ به امید همین اندک مبلغ که شاید برنده شویم و به زخمی بزنیم... ای کاش از همان اول می فرمودید که تیارت است! (منظورشان این بود که نکند به سان همان پرنده ای که لانه اش می سازد و جایش از خاطر میبرد، دوباره میسازد و باز فراموش میکند؛ اسکول بنامندمان!!!)
جناب رئیس هم در جواب فرمودند: ای جانم، عزیزم، یعنی شناساندن حرفه ی شریفمان و نمایاندن توانایی ها و دانش جامعه کتابگذاری به مخاطیبن را شما با پول مقایسه می کنید؟!!! حاشا و کلّا! ای خاک ... (البته کلماتی که پس از سه نقطه به ذهن شریفتان خطور نموده از دهان مبارک حضرت رئیس خارج نشد ولی جمله بیان شده به نحوی زیرپوستی همان معنا را میداد!) البته هر عزیزی که فکر می کند دچار خسران شده است، میتواند فاکتور بیاورد، هزینه اش را از محل سبد خانوارمان تامین می کنیم!
در ادامه هم بانویی از اعضای اصلی همان انجمن سخنی به میان آورد به مثابه یک کلام از مادر عروس که: آیا شما این قدر به اطلاعات خود اعتماد دارید که به امید جایزه بردن آمده اید؟
سخن کوتاه کنم که پس از رای گیری نتیجه این شد که پولمان را در جیب خودمان بگذاریم و بگذاریم جلوی آینه تا دوتا شود!
بالاخره راهی آن استودیو شدیم به سان کودکانی که از شوق نشان دادنشان در رسانه ملی، به برنامه خاله سارا می روند و کف میزنند و شعر می خوانند و خود را در دوربین ها نگاه میکنند و دست تکان میدهند! و البته اهداف والای ما بر همگان مبرهن است...
آنجا که رسیدیم، بعد از کمی وقت گذرانی در حیاط، خانم باوجناتی (یکی از 2 کارگردان برنامه) بیامد و شروع به گزینش شرکت کنندگان اصلی خانم نمود. معیارهای انتخابشان هم بسیار جالب بود: زیبایی چهره، خوش اندام بودن، بدن نما و گل منگلی نبودن مانتو، نازک نبودن جوراب، آرایش متناسب، عینکی بودن! و ... آقایان هم که به مانند همه جا در اقلیت بودند و ما نفهمیدیم چطور انتخاب شدند. سرانجام برخی را برگزیدند و مابقی را به دکور اصلی هدایت کردند. نفهمیدیم ما که تمام شرایط انتخاب شدن را داشتیم چرا؟ ولی ما هم جزء همان مابقی بودیم. چشمتان روز بد نبیند کوهی بود عظیم با پله هایی به ارتفاع 1 متر که هر آن احتمال سقوط میرفت...
چون همگان به هر دردسری که بود، برجای خود مستقر شدند، جناب آقای کارگردان و دست اندرکاران آمدند و خوشامد عرض کردند! اینجا بود که ما متوجه شدیم حدود 6-7 دوربین از زاویه های مختلف از زمین و هوا و کنار، حضار را تحت نظر دارند. دوربینی هم بود مخصوص تذکر به خانم های بدحجاب به این شکل که آن قدر روی آن خانم بخت برگشته فوکوس می کرد تا دست به حجابش برد و آن جور که میفرمودند تصحیح کند.
القصه این مسابقه هم با همه پیش آمدها و حرف و سخن هایش انجام شد و به پایان رسید. اما چند نکته جالب از آن میان:
- در ابتدای برنامه عده ای از دوستان کتابگذار غیر پزشکی به ذکر گرایش پزشکی کتابگذاران حاضر در مسابقه اعتراض کردند. اگرچه تا حدی حق داشتند ولی کمی تا قسمتی هم آبروی هرچه کتابگذار بود، بردند. عوامل هم از همه جا بی خبر، گفتند آخر ما چه می دانیم اصلا کتابگذاری چیست که پزشکی اش چه باشد؟ ما در حد همان جا به جایی و گردگیری می دانیم و بس، حتما پزشکی های تان کتاب ها را درمان و ترمیم می کنند!!!
- در این مسابقه منظور از کامپیوتر، شخص مجری بود یعنی آنجا که در فرصت پرسش می فرمایند کامپیوتر 2 شماره را انتخاب کرده، مجری انتخاب می کند ولی بینندگان از کشف این نکته محرومند.
- آقایی بودند مسئول صحنه که مسئولیت خطیری داشتند و آن همان هدایت شروع و پایان دادن به تشویق دوستان بود. یعنی با اشاره ایشان دست زدن را شروع می کردیم، با راهنمایی هایشان اوج می دادیم و با اشاره دوباره قطع می کردیم! همین آقا نکته جالبی را متذکر شدند که: اگر خودتان را در مانیتور موجود در صحنه دیدید، بی توجه باشید و سقلمه ای روانه بغل دستیتان ننمایید که شما را زیارت کند!
- یکی از شرکت کنندگان نزدیک ما، خانمی بود که به همراه همسر محترمشان در این مسابقه حضور پیدا کرده بودند؛ عجب هم همسر زن عزیزی بود آن آقا که برای هر سوالی سر به طرف بانو می چرخاند و با او هماهنگی به عمل می آورد. آن قدر که ما ترسیدیم نکند گردنش در یکی از همین رفت و آمدها ترقی صدا کند و خدای نکرده بشکند!
- از میان سوالاتی که پیشاپیش برایمان قرائت شده بود، چند تایی آمد و همگی با اطمینان گزینه درست را زدیم و همین جاست که خواهید دید هر 100 نفر، گزینه درست را انتخاب کرده اند!
- در پاسخگویی به سوالات مذهبی در این مسابقه حساسیتی خاص وجود داشت و عوامل بسیار علاقه داشتند همه، پاسخ درست بدهند تا جایی که وقتی یکی از شرکت کنندگان در اولین پرسش خود، سوالی مذهبی را اشتباه پاسخ گفت، کات دادند و ولوله ای میانشان افتاد. سرانجام هم خانم کارگردان مانند زیرنویس های نوروزی تلفیزیون که یک موشی، گاوی، چیزی (متناسب با نام سال) از این سر تصویر به آن سر تصویر میرود و شماره سال را با خود جا به جا میکند؛ از این سر دکور به آن سرش می رفت و شماره گزینه صحیح را با انگشتانش نشان می داد!
- ما فهمیدیم که این عمو عزت چه می کند در این رسانه ملی! هرچه می بینیم فیلم است و نباید خیلی تحت تاثیر قرار بگیریم.
این بود خاطره ی ما از یک روز صد و یکی که آخرش با ناهاری از طرف انجمن همراه بود و ما بدین وسیله مراتب تشکر خود را به ایشان ابلاغ میکنیم و امیدواریم بیش از پیش در جهت اعتلا و ارتقای رشته، کوشا باشند.
البته از آنجا که کتابت این مبحث شاید به مذاق برخی خوش نیاید، به نام مستعار نبشتیم و از آدرس الکترونیکی ناشناسی به جناب صاحب وبلاگ ارسال نمودیم تا کس را یارای پیگیری صاحب نبشته نباشد!
شادکام باشید
دل سوخته ای از جامعه کتابگذاران
مطالب مشابه :
نمونه هايي از تقديم و تشكر براي صفحه تقديم پايان نامه
دانلود ترانه,نرم افزار,کتاب و تقدیم به وجود این پایان نامه را ضمن تشکر و سپاس بیکران و
تقدیم کتاب به
کارگاه زبان عربی - تقدیم کتاب به - «چشم ها را بايد شست / جور ديگر بايد ديد».سهراب سپهری
ارادت ویژه علامه حسن زاده آملی به حضرت آقا
این تقدیم نامه ابراهیمیان امام جمعه سابق آمل و از شاگردان علامه شرحی بر این کتاب
پروپوزال نویسی+صفحه تقدیم پایان نامه+معادلات ساختاری+مهندسی ورزش چیست+چگونه پایان نامه بنویسیم+استخر
مدیریت ورزشی - پروپوزال نویسی+صفحه تقدیم پایان نامه+معادلات ساختاری+مهندسی ورزش چیست+چگونه
پایان نامه(2)
روزی که توانستم از پایان نامه ای که 2 سال آن به صورت کتاب تقدیم پایان نامه ام
این کتاب تقدیم به شکنجه گرم
این کتاب تقدیم به این کتاب در حقیقت تصویری است از سرگذشت نامه یک نیروی اطلاعات و عملیات
ویژه نامه هفته کتاب
طنزكدۀ كتابگذار اعظم - ویژه نامه هفته کتاب - آنجا که بود دغدغه شان نان و کباب * دیوانه بود هر
برچسب :
تقدیم نامه کتاب