سماع در تصوف
مقدمه:
در بیشتر آیین ها از رقص و پایکوبی به عنوان وسیله و راهی برای گریز از عالم مادی و تعلقات زمینی و رسیدن به عوالم روحی و معنوی یاد کرده اند.سماع مجموعه موسیقی –آواز- رقص در ادبیات عرفانی برای ارتباط ماورا الطبیعی و غیر مادی عارف است. پایکوبی و رقص در عرفان وتصوف دریافتی جدید از حال و هوای روحانی است که از آن به عنوان سماع یاد می کنند
چکیده:
سماع یکی از ارکان و اصول پذیرفته شده در تصوف و طریقت می باشد در آموزه های صوفیه پذیرش تصوف بدون عامل بودن یا در حد باور این نکته بنیادی امری است دشوار که جای تامل را در اعتقادات سالک وادی طریقت به دنیال خواهدداشت در این مقاله تعریف سماع –چیستی سماع-تاریخچه آن-آداب و مراسم سماع در بین ملامتیه و ارتباط حرکت با روح و روان سماعگر مورد بررسی و دقت قرار گرفته است.
کلید وا ژه :سماع-حرکت-تصوف-ملامتیه-سماعگر
1) سماع در لغت:
سماع در لغت یعنی شنیدن – شنوایی- آواز- سرودن شنیدن صدای خوش که گوش از آن لذت می برد.
(لسان العرب/ذیل واژه سماع/ص165)
ثعالبي در اين باره مي گويد : هر صوت زيبا که شنيده شود، سماع نام دارد.
(فرهنگ اشعار حافظ/ص265)
2) سماع چیست؟
سماع، شنیدن، شنوایی، آواز، سرود وجد و پایکوبی و دست افشانی صوفیان منفردأ و جمعأ با آداب و تشریفات خاص. سماع در اصطلاح عارفانه حالتی است که بر اثر هیجانات عاطفی، و غلیان و خروش درونی، و شور و وجد باطنی به عارفان راه معرفت، و سالکان طریقحقیقت، و واصلان به کعبهء وحدت، دست می داده و گاه و بی گاه آنها را وامی داشته که از خواست خود برخاسته و بی خود از خود خویشتن، در هر زمان و هر مکان، بی پروا از قعر و طعن بدخواهان و لعن و شتم دشمنان، همچون مولانا جلال الدین محمد دست بیفشاند و تن بچرخانند و پای بر زمین بکوبند.
3)تاریخچه سماع:
تعیین تاریخی دقیق برای پیدایش سماع کاری مشکل است اما می توان تقریبا از آغاز پیدایش تصوف نوعی از سماع نیز وجود داشته است.آنچنان که از متون تاریخی به خصوص نوشته های صوفیان بر می آید سماع در قرن سوم هجری (دست کم در نیمه دوم آن) در میان اهل تصوف تا حدودی شایع بوده و در قرن چهارم و پنجم به عنوان نشانه و علامت ویزه صوفیان شناخته شده است. سپس مبانی نظری و حدود و ثغور آن توسط امام محمد غزالی مشخص و با عطار و عراقی نظام مند و بالاخره با اعجوبه عرفان و دوران –مولوی-به نقطه کمال خود رسید.
(مدرسی .سماع.عرفان و مولوی.ص2-8)
مهمترين مروّجان و اساتيد سماع : ابوسعيد ابوالخير ، احمد غزالي ، روزبهان بغلي، اوحدالدين کرماني ، مولوي و بهاء ولد، فرزند مولوي بوده اند.
4)احکام و آداب سماع
غزالی در کیمیایی سعادت در مورد احکام سماع مینویسد بدانکه در سماع سه چیز نگاه باید داشت:زمان مکان و اخوانزمان مناسب که هر وقت دل مشغولی باشد و یا وقت نماز یا وقت طعامسماع بی فایده بود مکان مناسب که چون راه گذری باشد و یا جائیناخوش و یا به خانه ظالمی حالت سماع نبود اخوان باید هر که حاضر بوداهل سماع بود و اگر متکبری از اهل دنیا حاضر بود و یا کسی که هرزمان به تکلف حال و رقص کند و یا قومی از اهل غفلت حاضر باشند وبهر جانبی بنگرند و حرمت نباشد.
(کیمیای سعادت.1353.....)
5)مجلس سماع:
محلی است که مردان خدا در آن جا تجلی و رویت خدا را تجربه می کنند و گویی سماع آن ها را از عالم های دیگر بیرون می آورد و به لقای حق واصل می کند.
(زرین کوب.سر نی.ج2.ص 696)
6)فرقه ملامتیه:
همان قصاریه است که تولا به ابی صالح حمدون بن احمد القصار کنند.از خراسان و به خصوص از نیشابور بودند.
(درویش گنج بخش.عابدی.ص123)
7) سماع از ديدگاه ملامتيه
چنانچه در بحث خرقه پوشى بيان شد، ملامتيان از اظهار هر نوع فعل و حالتى كه دلالت بر وجود سرّى در نفس باشد پرهيز مى كردند. از يكى[i] و شايد به راحتى نتوان ادعا كرد كه ملامتيه تحت تأثير حنابله و اهل حديث بوده اند، چرا كه برخلاف حنابله و اهل حديث ـ كه منكر سماع بودند و انجام سماع در مجالس صوفيه را دست آويزى براى ردّ و انكار صوفيه مى دانستند ـ سماع را انكار نمى كردند بلكه آن را براى بعضى جايز مى دانستند.
سلمى مى گويد: پيران اين طريقه شركت جستن در مجالس سماع را تنها براى كسانى روادانسته اند كه توان اين را داشته باشند كه چيزى از حالات حاصل از سماع در آنان نمود پيدا نكند، اينان حتى مى توانند بر سماع مداومت ورزند.
(زرین کوب جستجودر تصوف ایران.ص338)8)گریه درسماع:
سلمى در اصل چهلم رساله خود مى گويد: ملامتيه هنگام سماع، مجلس علم، ذكر و امثال آن گريه نمى كنند، بلكه با اندوه پنهانى همراه مى گردند و اين را پسنديده تر مى دانند. و از ابوبكر محمد بن عبدالعزيز مكىبه واسطه نقل مى كند كه او خطاب به مردى كه در مجلسش گريه كرده بود گفته بود: لذت بردن تو از گريه بهاى گريه توست. ابوحفص نيز نزد اصحابش براى گريه واژه «بكاء الاسف» يعنى گريه تأسف را به كار برده است، اما آن را كار پسنديده اى مى داند. ابوعثمان حيرى با اين ديدگاه مخالفت كرده و گفته است: گريه از روى اسف، حسرت و تأسف را از بين مى برد و حال آنكه تداوم اين تأسف، فرجامى نيكوتر از دلدارى دادن خود با گريه دارد. البته او نيز در صورتى كه گريه موجب ذوب شدن روح و خالى شدن بدن گردد، آن را تأييد و تحسين مى كند و در اين باره بيتى مى سرايد:
و ليس يجرى من العين ماءها***ولكنها روحى تذوب و تقطر
يعنى آنچه از چشم من جارى است نه آب چشم من است بلكه آن جان من است كه قطره قطره مى چكد و ذوب مى گردد.
(سلمی.رساله ملامتیه0ص117)
9)سماع ومولانا:
جهان سماع در نزد مولانا جهانی دیگر است که قابلقیاس با هیچ چیز دیگر نیست و شاید با اطمینان این نکته را بتوان گفت که در غیاب شمس تبریزی- مولوی شمس و خدایی دیگر را با عنوان سماع برای خود انتخاب می کند.
سماع در نزد مولانا یک سری حرکتهای نمایشیصرف نیست بلکه یک تزکیه باطنی و عبادتی عاری از نظم و ترتیب خاص و نماز عاشقانه اوست.
در جهان بینی مولانا.سماع از چنان مقام والایی برخوردار است که جنازه مرادش (صلاح الدین زرکوب) را با سماع به خاک می سپارد.
شیخ فرمود در جنازه من دهل آرید و کوس با دف زنتا بدانند کاولیای خداشاد و خندان روند سوی لقا(ولد نامه.ص112)
نتیجه گیری:
عرفان اسلامی دارای مبانی و اصولی است کههمه آداب و رفتارهای مدعیان عرفان و تصوف از آن سرچشمه می گیرد روح و باطن تظاهرات عرفانی با سطحی نگری و اعمال ظاهری و بدون عمق بیگانه است عرفان اسلامی دارای ژرفایی است که بدون دستیابی به آن ژرفا هر گونه تظاهری و تواجدی محکوم به ابطال است.سماع به عنوان یکی از اصلی ترین آداب عرفانی دارای اصولی است که وقار.متانت.خلوص و استغنای انسانی از بدیهی ترین این اصول به شمار می رود.
منابع:
1)ابن منظور.لسان العرب. بیروت. 1993.
2)حاکمی.طیران آدمی.چاپ اول.1382.مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
3)حافظ.شمس الدین محمد. قزوینی. غنی .چاپ دوم.1368.
4)زرین کوب.عبدالحسین.جستجو در تصوف ایران.امیر کبیر.چاپ چهارم.1369.
5)زرین کوب.عبدالحسین.سر نی.نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی.علمی.چاپ دوم.1366.
6)سلمی.ابو عبدالرحمن.رساله ملامتیه.جلد دوم.گرد اوری نصرالله پور جوادی . مرکز نشر دانشگاهی.تهران.1372.
7)سلطان ولد.مثنوی ولد.مصحح جلال الدین همایی.اقبال.1315.
8)غزالی.امام محمد.کیمیای سعادت. به کوشش حسین خدیو جم.چاپ هفتم.1353.
9)کشف المحجوب. ابوالحسن علی بن عثمان هجویری.مصحح محمود عابدی.چاپ چهارم.سخن.1385.
10)مدرسی.محمد علی.سماع. عرفان.مولوی.انتشارات یزدان.تهران.1378.
11)مولوی.جلال الدین .کلیات شمس تبریزی.فروزانفر.بدیع الزمان.چاپ دهم.امیر کبیر.1363.
8)گریه درسماع:
سلمى در اصل چهلم رساله خود مى گويد: ملامتيه هنگام سماع، مجلس علم، ذكر و امثال آن گريه نمى كنند، بلكه با اندوه پنهانى همراه مى گردند و اين را پسنديده تر مى دانند. و از ابوبكر محمد بن عبدالعزيز مكىبه واسطه نقل مى كند كه او خطاب به مردى كه در مجلسش گريه كرده بود گفته بود: لذت بردن تو از گريه بهاى گريه توست. ابوحفص نيز نزد اصحابش براى گريه واژه «بكاء الاسف» يعنى گريه تأسف را به كار برده است، اما آن را كار پسنديده اى مى داند. ابوعثمان حيرى با اين ديدگاه مخالفت كرده و گفته است: گريه از روى اسف، حسرت و تأسف را از بين مى برد و حال آنكه تداوم اين تأسف، فرجامى نيكوتر از دلدارى دادن خود با گريه دارد. البته او نيز در صورتى كه گريه موجب ذوب شدن روح و خالى شدن بدن گردد، آن را تأييد و تحسين مى كند و در اين باره بيتى مى سرايد:
و ليس يجرى من العين ماءها***ولكنها روحى تذوب و تقطر
يعنى آنچه از چشم من جارى است نه آب چشم من است بلكه آن جان من است كه قطره قطره مى چكد و ذوب مى گردد.
(سلمی.رساله ملامتیه0ص117)
9)سماع ومولانا:
جهان سماع در نزد مولانا جهانی دیگر است که قابلقیاس با هیچ چیز دیگر نیست و شاید با اطمینان این نکته را بتوان گفت که در غیاب شمس تبریزی- مولوی شمس و خدایی دیگر را با عنوان سماع برای خود انتخاب می کند.
سماع در نزد مولانا یک سری حرکتهای نمایشیصرف نیست بلکه یک تزکیه باطنی و عبادتی عاری از نظم و ترتیب خاص و نماز عاشقانه اوست.
در جهان بینی مولانا.سماع از چنان مقام والایی برخوردار است که جنازه مرادش (صلاح الدین زرکوب) را با سماع به خاک می سپارد.
شیخ فرمود در جنازه من دهل آرید و کوس با دف زنتا بدانند کاولیای خداشاد و خندان روند سوی لقا(ولد نامه.ص112)
نتیجه گیری:
عرفان اسلامی دارای مبانی و اصولی است کههمه آداب و رفتارهای مدعیان عرفان و تصوف از آن سرچشمه می گیرد روح و باطن تظاهرات عرفانی با سطحی نگری و اعمال ظاهری و بدون عمق بیگانه است عرفان اسلامی دارای ژرفایی است که بدون دستیابی به آن ژرفا هر گونه تظاهری و تواجدی محکوم به ابطال است.سماع به عنوان یکی از اصلی ترین آداب عرفانی دارای اصولی است که وقار.متانت.خلوص و استغنای انسانی از بدیهی ترین این اصول به شمار می رود.
منابع:
1)ابن منظور.لسان العرب. بیروت. 1993.
2)حاکمی.طیران آدمی.چاپ اول.1382.مرکز بازشناسی اسلام و ایران.
3)حافظ.شمس الدین محمد. قزوینی. غنی .چاپ دوم.1368.
4)زرین کوب.عبدالحسین.جستجو در تصوف ایران.امیر کبیر.چاپ چهارم.1369.
5)زرین کوب.عبدالحسین.سر نی.نقد و شرح تحلیلی و تطبیقی مثنوی.علمی.چاپ دوم.1366.
6)سلمی.ابو عبدالرحمن.رساله ملامتیه.جلد دوم.گرد اوری نصرالله پور جوادی . مرکز نشر دانشگاهی.تهران.1372.
7)سلطان ولد.مثنوی ولد.مصحح جلال الدین همایی.اقبال.1315.
8)غزالی.امام محمد.کیمیای سعادت. به کوشش حسین خدیو جم.چاپ هفتم.1353.
9)کشف المحجوب. ابوالحسن علی بن عثمان هجویری.مصحح محمود عابدی.چاپ چهارم.سخن.1385.
10)مدرسی.محمد علی.سماع. عرفان.مولوی.انتشارات یزدان.تهران.1378.
11)مولوی.جلال الدین .کلیات شمس تبریزی.فروزانفر.بدیع الزمان.چاپ دهم.امیر کبیر.1363.مطالب مشابه :
نگاهی به زندگی هوشنگ ابتهاج و نقد اشعارش
کارشناسی ادبیات 91 ـ دانشگاه ثامن مشهد - نگاهی به زندگی هوشنگ ابتهاج و نقد اشعارش - - کارشناسی
سماع در تصوف
کارشناسی ادبیات 91 ـ دانشگاه ثامن مشهد - سماع در تصوف - - کارشناسی ادبیات 91 ـ دانشگاه ثامن مشهد
تفاوت عرفان و تصوف و زهد
کارشناسی ادبیات 91 ـ دانشگاه ثامن مشهد • وبلاگ مشاوران جوان دانشگاه فرهنگیان
وقتی نوشته ها آرا وگیرا می شوند !
کارشناسی ادبیات 91 ـ دانشگاه ثامن مشهد - وقتی نوشته ها آرا وگیرا می شوند ! - - کارشناسی ادبیات 91
مقایسه ذیل سیر العباد و نی نامه
کارشناسی ادبیات 91 ـ دانشگاه ثامن مشهد - مقایسه ذیل سیر العباد و نی نامه - - کارشناسی ادبیات 91
شعر عقاب
کارشناسی ادبیات 91 ـ دانشگاه ثامن مشهد - شعر عقاب - • وبلاگ مشاوران جوان دانشگاه فرهنگیان
شرح زندگی مولانا
کارشناسی ادبیات 91 ـ دانشگاه ثامن مشهد - شرح زندگی مولانا - - کارشناسی ادبیات 91 ـ دانشگاه ثامن
آشنایی با آزمون های بین المللی تیمز پرلز وکانگرو
گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان مشهد - آشنایی با آزمون های بین المللی تیمز پرلز وکانگرو
خدا!!!
گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان مشهد - خدا!!! - شهید هاشمی نژاد ،کامیاب،بهشتی،ثامن الحجج
نقاشی با اشکال هندسی
گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان مشهد - نقاشی با اشکال هندسی - شهید هاشمی نژاد ،کامیاب
برچسب :
دانشگاه فرهنگیان ثامن