خبرنامه شماره 7 آزمون یار پویا
معرفي آزمون
زمينهيابي ارزشهاي ادواری شوارتز[1]
شوارتز بر اساس پيمايش ارزشي راكيچ زمينهيابي بررسي ارزشهاي خود را (svs) ساخت. (شوارتز، 2004). پرسشنامه شوارتز مشتمل بر57 ارزش است كه شامل 30 ارزش غايي و 27 ارزش ابزاري هستند (هاتس بات و همکاران، 2003 ).
براساس نظريه شوارتز ده نوع ارزش باعث شكلگيري چهار تيپ ارزشي شامل1- تيپ ماوراي خود يا توجه به ماوراي خود 2- تيپ تعالي خود3- تيپ محافظهكاري4- تيپ آمادگي براي تغيير.
بهعبارت ديگر تيپ آمادگي در برابر تغيير شامل ارزشهاي خوداتكايي، برانگيختگي و لذتگرايي هستند. ارزشهاي قدرتگرايي و لذتگرايي نمايانگر تيپ تعالي خود هستند و ارزشهاي سنتگرايي، همنوايي و امنيت بيانگر تيپ محافظهكاري و ارزشهاي جهانگرايي و خيرخواهي نشاندهنده تيپ توجه به ماوراي خود ميباشند. توضيح اينكه ارزش لذتگرايي بين دو تيپآمادگي براي تغيير و تعالي خود مشترك است (شوارتز و ساگي،2000). در نظريه شوارتز ابعاد ارزشي دو محور دو قطبي را تشكيل ميدهند.
توجه: اين آزمون جهت بهرهبرداري علاقندان، در شركت آزمونيارِ پويا موجود است.
مقاله
خويشتنپنداري( خودپنداره، خودپنداري)
Self Concept
اولين بار رنه كارت1 در سال1644 اصول اوليه خويشتنپنداري را در كتاب اصول فلسفه با مطرح ساختن مقوله«شك» ارائه داد. پس از او زيگموند فرويد در سال1900 ميلادي تئوري خويشتنپنداري را به عنوان يك مقوله روانشناختي مهم مطرح نمود. با اينكه دنبالهروان فرويد علاقه زيادي به اين مقوله نشان ندادند ولي دختر فرويد آنا در سال1946 بر اهميت اين مقوله تأكيد ورزيد درسكات كلي در سال1945 از مقوله خويشتنپنداري به عنوان يك نيروي اوليه انگيزيش در رفتار انساني ياد نمود. رايمي در سال1948 از معيارهاي خويشتنپنداري در مشاهدههاي خود استفاده كرد و اعلام نمود كه رواندرماني اساساً بر روي تغيير دادن معيارهاي بينش فرد نسبت به خودش استوار است.
تاكنون مؤثرترين معيار روانشناختي در خصوص خويشتنپنداري مربوط به كارل راجرز در سال1947 بوده است. از ديدگاه راجرز«خود» هر فرد به عنوان بخش اصلي، شخصيت فرد را تشكيل ميدهد. راجرز«خود» را به عنوان يك محصول اجتماعي معرفي ميكند كه از طريق روابط بين فردي گسترش مييابد. او اعلام ميكند كه در وجود انسان هميشه يك تمايل قوي براي داراربودن يك نگرش مثبت از سوي ديگران و خود فرد نسبت به خودش وجود دارد. با آنكه بيشتر تئوريسينهاي«خويشتنپنداري» در دهه1970 و1980 تحقيقات خود را اجرا نمودند، در حال حاضر توجه عمومي به خويشتنپنداري رو به كاهش نهاده است. ولي اين مقوله هنوز به عنوان يك عامل بالنده در تحقيقات سردمداران علم روانشناسي مطرح است.
در حال حاضر موج نويني در خصوص كسب آگاهي نسبت به خويشتنپنداري در عامه مردم و افراد متخصص در حال زايش است و اين موضوع در ارتباط با مشكلات خانوادگي، اعتياد به الكل و مواد مخدر و وضعيت اجتماعي افراد مطرح ميشود. بسياري از موفقيتها و شكستهايي كه مردم تجربه ميكنند، به صورت تنگاتنگ به چگونگي ديدگاه آنها نسبت به خود و ارتباطشان با ديگران مربوط ميشود. براي متخصصان علوم مشاوره، پديده خويشتنپنداري از سه بعد مورد توجه است. يكي اينكه خويشتنپنداري امري قابل يادگيري است. ديگر اينكه امري سازمان يافته و پويا ميباشد. هيچ فردي با خويشتنپنداري به دنيا نميآيد بلكه خويشتنپنداري به تدريج در اولين ماههاي زندگي فرد بنيان گرفته و از طريق تجارب مكرر شكل ميگيرد و به عنوان يك محصول اجتماعي از طريق تجربه بنيان ميگيرد.
نكته جالب اينكه افراد در زمانهاي مختلف داراي نگرشهاي مختلفي نسبت به خودشان هستند. هرگونه تجربهاي در زندگي فردي كه مطابق با خويشتنپنداري او نباشد، به صورت يك تهديد تلقي ميشود و هر چه اين تجارب ناخواسته بيشتر باشد، كيفيت خويشتنپنداري فرد حالت منجمدتري به خود ميگيرد تا بتواند از او محافظت نمايد. خويشتنپنداري هر فرد به ثبات و همگوني در زندگياش نياز دارد و در مقابل تغيير مقاومت نشان ميدهد. اگر خويشتنپنداري فرد به سرعت تغيير كند، فرد فاقد يك شخصيت مقاوم و قابل اتكا خواهد شد. موفقيتها و شكستهاي هر فرد بر روي كيفيت خويشتنپنداري او تأثير ميگذارد. دنياي اطراف هر فرد و موجودات درون آن در رابطه با خويشتنپنداري هر فرد ادراك ميشود. در تمام زندگي فرد سالم، هميشه يك تمايل دائم براي پذيرش ايدههاي جديد و رفع ايدههاي قديمي وجود دارد. خويشتنپنداري هميشه خودش را در مقابل از دست دادن عزت نفس محافظت ميكند. براي همين است كه هر فقداني سبب بروز اضطراب افراد خواهد شد.
تحول جامعه از حالت سنتي به حالت صنعتي، مسائل و مشكلات فراواني را خصوصاً در زمينه اشتغال موجب ميشود. جامعه ما در جريان صنعتي شدن و رسيدن به خودكفايي به نيروي متخصص و ماهر نياز مبرمي دارد. براي نيل به خودكفايي تهيه و اجراي برنامهاي دقيق كه بر مطالعات اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي جامعه ايراني متكي باشد، ضرورت تام دارد. اشتغال براي ادامه زندگي و بقاي جامعه ضرورتي اجتنابناپذير است. زندگي هر فرد از طريق كار كردن تأمين ميشود و خودكفايي هر كشور به ميزان و نوع عملكرد شاغلين آن بستگي دارد. تحقيقات متعدد مؤيد اين واقعيت هستند كه اولاً، با افزايش بيكاري، فساد شدت مييابد و ثانياً اشتغال مناسب و رضايت شغلي موجب نشاط و شادابي ميشود. شناسايي و ايجاد انگيزه در افراد جامعه و راهنمايي آنها براي آنكه مشاغلي را انتخاب نمايند كه توانايي و استعداد انجام آن را دارا هستند و همچنين شناسايي علايق و نيز كشف استعدادهاي افراد بايد به كمك وسايل و ابزاري انجام پذيرد.
در اين زمينه بايد از مشاوره و آزمونهاي مختلف استفاده شود. پس از شناخت علايق و كشف استعدادها و پرورش و نيز راهنمايي افراد در مسير صحيح و مناسب ضرورت مييابد. بنابراين، سؤالي كه به طور كلي جهت پژوهش به ذهن خطور ميكند عبارت است از اينكه آيا بين خويشتنپنداري و انتخاب شغل رابطه معناداري وجود دارد؟ و با توجه به جنبههاي انتخاب شغل مبتني بر وجهه اجتماعي شغل، پيشرفت تحصيلي در شغل و تسهيلات ويژه شغل سؤالات ذيل به طور اخص مطرح ميشوند: (1) آيا بين خويشتنپنداري و وجهه اجتماعي شغل رابطهاي وجود دارد؟،(2) آيا بين خويشتنپنداري و پيشرفت تحصيلي در شغل رابطهاي وجود دارد؟ و(3) آيا بين خويشتنپنداري و تسهيلات ويژه شغل رابطهاي وجود دارد؟
خويشتنپنداري به مفهوم برداشتي است كه فرد نسبت به ماهيت فيزيكي و روانشناختي و ساختارهاي اجتماعي خويش از قبيل نگرشها، اعتقادات و ايدههاي خويش دارد. خويشتنپنداري به معناي درك افراد نسبت به خود در بعد زمان است. خويشتنپنداري به صورت مداوم در تعامل با ديگر افراد تعديل يافته و تحت تأثير عوامل ديگر از قبيل درونگرايي و برونگراي و عزت نفس قرار ميگيرد. مقوله شغل نقش اصلي را براي زندگي بيشتر افراد جامعه ايفا ميكند. براي بيشتر افراد بشر، شغل به عنوان فعاليتي است كه بيشتر فعاليتها و زمان فعال زندگيشان را صرف مينمايد. نسلهاي امروز به دنبال مشاغلي هستند كه براي آنها قابل توجه بوده و يك احساس رضايت داخلي را براي آنها به ارمغان آورد و همراه با آن با پاداشهاي خارجي همراه باشد(كادرون ،1997).
بر اساس عقايد كانجر به نقل از اشنايدر تمايل براي ارضاي نيازهاي شخصي و ايجاد يك محيط مناسب از لحاظ روانشناختي از عوامل بارز انتخاب شغل افراد بشمار ميآيند. نسلهاي جديد امروز، در مقايسه با نسلهاي قبل بيشتر به سوي مشاغل با هويت تمايل دارند. كادرون اعلام ميدارد كه بسياري از متقاضيان كار در انتخاب شغل توجه زيادي به موضوع فوق نشان ميدهند. امروزه يك تئوري انگيزش شغلي مطرح شده است كه بر روي تطابق مابين فرد و شغل او تأكيد مينمايد. شامير اعلام نمود كه تئوري مبتني بر خويشتنپنداري در خصوص انگيزش كار بر روي ارتباط متقابل مابين انجام كار و وسعت اجراي آن و خويشتنپنداري فرد استوار است. زماني كه شغل فرد با خويشتنپنداريش مطابقت داشته باشد، فرد شغل خود را به عنوان يك مقوله معنادار و ارزشمند مشاهده مينمايد. بعبارت ديگر يك شغل ارزشمند براي هر فرد در ارتباط با خويشتنپنداري فرد مربوط، معني پيدا ميكند.
وانوس در سال1980 مفاهيم فوق را در يك مدل تطابقي قرار داد كه در اين مدل بر روي نقش اشتغال و انتخاب شغل تأكيد شده است. اشنايدر در سال1987 مدل خاصي را تحت عنوان«جاذبه، انتخاب» ارائه ميدهد. بر اساس اين مدل، افراد بر اساس ادراكات و باورهاي خويش در خصوص مشخصات فردي خودشان (خويشتنپنداري) به مشاغل مورد علاقه خود مينگرند. بر اساس اين مدل افراد نهايتاً از ادامه اشتغال در سازمانهايي كه با آنها تطابق ندارند، سرباز خواهند زد. ولي اين مدل قادر نيست دقيقاً افراد خاص را براي سازمانهايي دقيقاً منطبق با نيازهاي آنها، انتخاب نمايد(اشنايدر،1987؛ گلدشتاين و اسميت،1995). به گفته اشنايدر بايد مفاهيم فوق را در ارتباط با خويشتنپنداري افراد گسترش داد. يعني بايد رابطهاي مابين سازگاري بين خويشتنپنداري و شغل فرد مشاهده كرد.
متخصصان منابع انساني با تمركز به ميزان تطابق خويشتنپنداري افراد با وظايف شغلي، ميتوانند با احتمال بيشتري افراد را انتخاب نموده و آنها را براي شغل مناسب راهنمايي نمايند. اين روش از دو جنبه مفيد واقع ميشود، يكي اينكه فرد به شغل مورد نياز خود بر اساس علايق و خلاقيتهاي خود و بر اساس باورهاي خويش براي انجام وظايف محوله دست مييابد. ديگر اينكه سازمان استخدام كننده نيز در بهترين فرصت ميتواند دست به انتخاب افراد كاملاً مطابق با چهارچوب مقرراتي خويش بزند. كاربردهاي ابزارهاي سنجش گوناگون در باره خودباوري، مقوله خويشتنپنداري به عنوان يكي از معروفترين موضوعات در ادبيات روانشناسي بشمار ميآيد. با وجودي كه در سايت تحقيقاتي ERIC حدود6000 مطلب در اين خصوص نوشته شده است، ولي متأسفانه هنوز هم اين اصطلاح براي عموم ناشناخته بوده و تعريف شفافي از آن ارائه نشده است و در خصوص پديده«خود» حدود 15 مفهوم مختلف مطرح شده است(استرين،1993). در بسياري از مقالات اصطلاحات خويشتنپنداري، عزت نفس و پذيرش خويش اغلب به جاي يكديگر بكار گرفته ميشوند و اين امر از وجود ديدگاه مختلف افراد جامعه نسبت به روانشناختي خودشان برميخيزند. احتمالاً مهمترين تعريف خويشتنپنداري به ارزيابي فرد از خود مربوط ميباشد كه در اصطلاح روانشناختي از آن به عنوان خويشتنپنداري عمومي ياد ميشود. اين تعريف از ديدگاه مشاوران علم روانشناسي داراي مفهوم باثباتي است (استرين،1993). امروزه آيتمهاي موجود در معيار عزت نفس روزنبرگ(1965) در تحقيقات گوناگون مفاهيم عمومي خويشتنپنداري را دربر ميگيرد و از آن استفاده ميشود.
معيار مرسوم ديگر كه براي ارزيابي خويشتنپنداري كاربرد دارد، بنام معيار تنسي در خصوص خويشتنپنداري معروف است كه توسط فيتز در سال1991 تدوين و طراحي شده است. علاوه بر اين جنبههاي مختلف خويشتنپنداري از قبيل خويشتنپنداري تحصيلي خويشتنپنداري در خصوص ماهيت بدن خود و غيره نيز به عنوان اجزاي دقيق در خويشتنپنداري مطرح شدهاند و در 15 سال اخير تحقيقات گستردهاي در خصوص اين زيرساختارها انجام شده است. درپي اين تحقيقات نسخه جديدتر ارزيابي خويشتنپنداري از جنبههاي مختلف توسط مارش در سال1992 تحت عنوان پرسشنامه خود- توصيفي در خصوص سنين 7 سال تا سنين بلوغ جواني تدوين و طراحي شدهاند. بطور كلي بايد گفت كه خويشتنپنداري به«ديدگاه فرد درباره خودش» اطلاق ميشود. ويلي در سال1974 اعلام نمود كه با مقايسه وقايع خارجي نميتوان ارتباطي با ارزيابي خويشتنپنداري فرد برقرار نمود. بعبارت ديگر با مشاهده و ثبت وقايع اطراف محيط زندگي فرد نميتوان چگونگي خويشتنپنداريش را پيشگويي نمود و هر فرد بايد از زبان خودش، عقايد خود را در مورد شخصيت خويش ابراز نمايند.
در ارزيابي خويشتنپنداري افراد با خواندن يك سري از جملات، موافقت و يا عدم موافقت خود را در پاسخهاي ليكرتي 5 تا 7 گزينهاي اعلام مينمايند. در اين پرسشنامهها اطلاعات مهم كيفي نهفته است و فرد با انتخاب گزينه مورد نظر عقيده نسبي خويش را نسبت به جمله مورد نظر اعلام مينمايد. مشاوران و يا افرادي كه خواهان ارزيابي خويشتنپنداري در افراد مورد بررسي خويش هستند، بايد به نكات مهمي از قبيل نوع معيار و شاخص بكار گرفته شده، ميزان قابليت روش ارزيابي مورد نظر و مناسب و بكار بردن روش مورد نظر در موقعيتهاي باليني يا تحقيقاتي توجه نمايند. زيرا در هر كدام از شرايط فوق موقعيت پاسخدهندگان تغيير ميكند و با يكديگر متفاوت است(برنز،1979). نكته اول در كابرد ارزيابي مورد نظر اين است كه فرد مورد پژوهش بايد تا حد كافي«خودآگاهي» داشته باشد. بطور مثال كودكان كم سن و سال داراي آگاهي هوشمندانه از ادراكات خويش نيستند و بنابراين بايد در خصوص اين گروههاي سني دقت بيشتري اعمال شود. دوم اينكه حتي معيارهاي ارزيابي كه توسط خود افراد بايد خوانده و پاسخ داده شود، ممكن است در برخي موارد به توضيحات كلامي نياز داشته باشند.
خويشتنپنداري افراد بيانگر ميزان تجارب آنها در ارزيابي از«خود» است. هيچ راهي براي تغيير سريع اعتقادات افراد نسبت به خودشان وجود ندارد و اين كار مستلزم زمان است. اگر فردي احساس بيكفايتي، حماقت و عدم توانايي براي ايجاد تغيير در زندگيش ميكند، چگونه ميتواند انگيزه لازم براي ايجاد تغيير را بدست آورد؟ بعضي از افراد اين كار را غيرممكن ميدانند و نهايتاً دچار افسردگي ميشوند و نهايتاً ممكن است به يك درمانگر نياز پيدا كنند. در فرهنگ جامعه ما بسياري از افراد هستند كه به آرزوهاي بزرگ ميانديشند، هزاران نفر در فكر اين هستند كه روزي فردي سرشناس در جامعه خود شوند.
روشهاي مختلفي براي تغيير ميزان خويشتنپنداري افراد وجود دارد. در يك روش با تمركز بر روي تفكرات و سخنان دروني خودمان ميتوانيم در خويشتنپنداري خويش تغييراتي ايجاد كنيم. مككاي و فانينگ در سال1987 در كتاب خود هيچ حمايتي از اين روش نشان ندادند. ولي روشهاي شناختي مشابه با اين روش مؤثر بودند. به عنوان مثال تكرار جملات مثبت، درست در قبل از كشيدن سيگار سبب افزايش عزت نفس افراد ميشود(هوم و توستي،1970). يكي از مزاياي اين روش اين است كه بر روي جزئيات آسيبرسان تفكرات افراد تأكيد نموده و آنها را تشويق به تأكيد بر افراد مثبت مينمايند. احتمالاً ما به آن حدي كه فكر ميكنيم بد نيستيم. ممكن است ما نكات خوب رفتارهاي خويش را كتمان نماييم. تعداد زيادي از افراد به مرور انكار خود در زندگي روزمره عادت ندارند.
تعريف خويشتنپنداري و نظريههاي وابسته به آن آدلر در تئوري خود در ارتباط با مفهوم شيوه زندگي به بيان خويشتنپنداري پرداخته است. ولي مفهوم خود يا خويشتنپنداري را، اعتقاد به اينكه «من كه هستم» تعريف ميكند(كريسني،1991). به نظر آدلر(1963) اگر هدف از انجام هر رفتار مشخص گردد، عواقب و نيز مسير تكاملي آن رفتار به سادگي معين خواهد گرديد. يعني با شناسايي رفتار به سادگي ميتوان مسير رفتار فرد را مشخص نمود(به نقل از شفيعآبادي،1379، ص198. راجرز در نظرية خود در بيان خويشتنپنداري مينويسد: هر انساني در دنياي متغير و متحولي از تجربيات گوناگون زندگي ميكند كه فقط خودش در مركز آن جهان هستي قرار دارد. فرد يا ارگانيزم بر اساس تجربه و درك خودش از زمينه تجربي، نسبت به آن واكنش نشان ميدهد. او تجارب خود را واقعيت تلقي ميكند و براي او واقعيت همان چيزي است كه او تجربه ميكند. رفتار نتيجه ادراك فرد است و فرد به طريقي كه واقعيت را ادراك و توصيف ميكند نسبت به آن واكنش نشان ميدهد. ارگانيزم به زمينه پديدهاي و ادراكي خود، به صورت يك كل سازمان يافته پاسخ ميدهد. پاسخهاي جسماني و رواني ارگانيزم به وقايع خارجي به صورت يك كل سازمان يافته و هدف جويانه است. مثلاً اگر آب بدن كاهش يابد، تمام اجزاي ارگانيزم به تلاش ميپردازند تا اين كمبود را تأمين نمايند. ارگانيزم يك تمايل انساني ذاتي و يك تلاش اصلي دارد و آن تمايل به تحقق بخشيدن و حفظ و تعالي خويش است و اين پايه و اساس فعاليتهاي او را تشكيل ميدهد.
تمام نيازهاي رواني و جسماني فرد را ميتوان جنبههايي از همين نياز بنيادي دانست. تحت تأثير اين تمايل اساسي، ارگانيزم در جهت رشد، خودشكفتگي، بقاء و تعالي، خود رهبري، خود نظمي، خود مختاري، مسئوليت و تسلط بر نفس حركت ميكند. مهمترين موضوع براي درك و فهم رفتار فرد آن است كه آن را در چهارچوب مرجع قياس دروني او مورد توجه و بررسي قرار دهيم. بنابراين راه براي شناخت رفتار فرد آن است كه قالب مرجع قياس دروني او شناسايي شود و به مسائل به همان طريقي نگريسته شود كه خود فرد به آنها مينگرد… از كل زمينه ادراكي به تدريج بخشي بنام«خود» متمايز و متجلي ميشود كه«مفهوم خود» نيز ناميده ميشود. مفهوم خود ابعادي دارد و هر بعد آن داراي ارزشهايي است. راجرز معتقد است كه بر اثر تعامل فرد با محيط و خصوصاً در سايه ارزشيابي فرد از تعامل خود با ديگران سازمان«خود» شكل ميگيرد(شرتزر،1984 .(شفيعآبادي، در بيان خويشتنپنداري مينويسد: خويشتنپنداري تا حدود زيادي تعيين كننده مسير رفتار است. خويشتنپنداري قضاوتي است كه فرد در زمينههاي موفقيت، ارزشها، تواناييها، اهميت و اعتبار فردي دارد .جواب به برخي از سؤالات نظير آيا من فرد موفقي در زندگي هستم ؟ آيا من قادرم چنين كاري را با موفقيت به پايان برسانم؟ نشان دهنده نوع خويشتنپنداري فرد است.
قضاوت فرد در مورد خود نه فقط در انتخاب شغل بلكه در تعيين رفتار و مسير زندگي نيز موثر است. تحقيقات معلوم داشتهاند كه يكي از علل مهم عدم موفقيت دانش آموزان مدارس قضاوت منفي آنها در باره خودشان است. دانش آموزي كه خود را كودن مي انگارد، انگيزهاي براي مطالعه و يادگيري و تلاش ندارد. بر اثر نبودن انگيزه كودك تلاش نميكند و در نتيجه مردود ميشود. اگر فردي خود را موجودي ارزشمند و كارآمد بداند، خواهد كوشيد، قضاوتش را به مرحله عمل در آورد. موفقيتها، ارزشها، و تواناييها در ايجاد نوع شيوه زندگي مؤثرند. ضمن گفتگوهاي روزانه، با افرادي مواجه ميشويم كه ميگويند براي چنين كاري آفريده نشدهاند. با داشتن چنين عقيده و تصور، فرد درصدد احراز آن شغل بر نخواهد آمد. همچنين، خويشتنپنداري تا حدود زياد نوع شغل فرد را مشخص ميسازد. به نظر كوپراسميت (1967) افرادي كه خويشتنپنداري مثبت دارند، زندگي موفقيتآميزي را سپري ميسازند. از سوي ديگر خويشتنپنداري منفي به احساس حقارت، ناتواني، پريشاني و بي هدفي منجر ميشود. فردي كه خود را براي انجام شغل معيني مستعد و لايق نميداند، جهت احراز و اشتغال به شغل مورد نظر تلاشي نخواهد كرد. فرد معمولاً ضمن انتخاب شغل به خود ميگويد من چنين فردي هستم، لذا بايد به انجام چنان شغلي بپردازم. خويشتنپنداري از چهار عامل مهم يعني طرز تلقي و عقايد وا لدين، طرز تلقي همقطاران، طرز تلقي كاركنان آموزشگاه و علايق شخصي تشكيل ميشود. هر كدام از اين عوامل در ايجاد نوع و ميزان خويشتنپنداري فرد نقش عمدهاي دارد. مجموعه عوامل فوق در پيشبيني موفقيت، ارزشمندي، توانايي و اهميت فرد مؤثر هستند. محيط خانواده و آ موزشگاه كه ا ز منابع اوليه تماس كودك با دنياي خارج هستند در پرورش نوع خويشتنپنداري كودك بسيار مهم است. والدين و معلمان بايد دانش آموزان را در شناخت تواناييها، محدوديتها و علايق كمك نمايند. به نظر جوردن (1963) رفتار اكتشافي فرد به سادگي قادر خواهد بود. (1) تواناييها و نيز محدوديتهاي خود را به طور واقع بينا نه ارزيابي نمايد. (2) بطور بهتر و عمليتري خود را با سايرين مقايسه كند . (3) منابع جديدي را براي خود شناسي دقيق تر كشف نمايد. (4) تصميمات صحيحتر و بهتري اتخاذ نمايد . آموزشگاه بعنوان يكي از عوامل تقويت كننده رفتار اكتشافي؛ بايد اطلاعات دقيق و موثق در اختيار دانش آموزان قرار دهد. با تهيه و تنظيم برنامه تعليم و تربيت مناسب براي آموزش والدين ميتوان خويشتنپنداري مثبت در كودكان را تقويت نمود (شفيعآبادي،1374).
منبع: www.jahaneweb.com
|
معرفي كتاب
مبانی بالینی روان- داروشناسی یان ام. اندرسن و یان سی. رید، ترجمهی سید سعید پورنقاش تهرانی، اعظم بختیاریان و علی روحبخش، 1386، انتشارات سمت کتاب "مبانی بالینی روان-داروشناسی" برای دانشجویان روانشناسی در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری به عنوان منبع اصلی دروس روانشناسی پزشکی و نوروپسیکولوژی، گرایش بالینی؛ و فارماکولوژی، گرایش سلامت ترجمه شده است. کتاب از ده فصل به شرح زیر تشکیل شده است: فصل اول: داروشناسی اعصاب و عملکرد داروها فصل دوم: فارماکینتیک و فارماکودینامیک فصل سوم: داروهای ضد روانپریشی فصل چهارم: داروهای ضدافسردگی و درمان با تشنج برقی فصل پنجم: تثبیتکنندههای خلق: لیتیوم و داروهای ضد تشنج فصل ششم: داروهای ضداضطراب فصل هفتم: مواد مخدر فصل هشتم: درمانهای دارویی برای اختلالات کودکان و نوجوانان فصل نهم: داروهای درمان زوال عقل فصل دهم: روششناسی کارآزمایی بالینی
|
اخبار همايشهاي روانشناختي ايراني
دومین کنگره سراسری پژوهشهای روانشناسی بالینی در ایران
انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران، اقدام به برگزاری" دومين کنگره سراسری پژوهشهای روانشناسی بالینی در ایران " در روزهای سيزدهم لغايت پانزدهم اسفندماه 1387 مینماید.
لازم به ذکر است که شرکت در این کنگره برای روانشناسان بالینی و روانپزشکان امتیاز بازآموزی خواهد داشت.
متقاضیان محترم شرکت در این همایش، لازم است هزینه ثبت نام خود را به حساب 19/60572 بانک رفاه کارگران شعبه مرکزی کد(101) به نام انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران واریز کرده و فیش پرداختی را همراه با فرم تکمیل شده ثبت نام با پست سفارشی یا دورنگار به دبیرخانه کنگره ارسال دارند. هزینه ثبت نام تا تاریخ 30دی برای همکاران و متخصصان 000/80 ریال و پس از آن 000/100 ریال میباشد.
در ضمن هزینۀ ثبت نام برای اعضای انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران و کلیۀ دانشجویان 50% مبالغ فوق است.
مهلت ارسال خلاصه مقالات: 15 آذر 1387
مهلت ارسال اصل مقالات: 15 دی 1387
آدرس دبیرخانه کنگره:
تهران - خيابان ستارخان – خیابان نیایش نبش کوچه شهید منصوری- دانشکده پزشکی سابق- انستیتو روانپزشکی تهران- طبقه دوم – دفتر انجمن علمی روانشناسی بالینی ایران
آدرس سایت: www.IRANCPA.org
تلفن و دورنگار: 66551585 پست الكترونيكي:
info@ IRANCPA.org
- معرفي كتاب و اخبار همايش از هبرنامه انجمن روانشناسان ايران نقل شده است.
اساتيد ، دانشجويان و كليه علاقمندان حوزه هاي علوم رفتاري، در صورت تمايل ميتوانند با ارسال آثار خود، ما را در اين تلاش علمي – فرهنگي ياري نمايند.
منتظر پيشنهادات و انتقادات سازندة شما هستيم.
[1] - Schwartz values survey
مطالب مشابه :
خبرنامه شماره 7 آزمون یار پویا
پرسشنامه، تست و آزمونهای روانشناسی زمينهيابي ارزشهاي ادواری شوارتز
انواع آزمون های روانشناسی به همراه جزئیات آنها
پرسشنامه خشم کودکان و پرسشنامه ارزشهاي شوارتز. 57
پرسشنامه های علمی- پژوهشی( دارای روایی ، پایایی ، شیوه نمره گذاری و تفسیر)
پرسشنامه های علمی پرسشنامه ارزش ها زمینه یابی ارزشهای ادواری شوارتز- 57 ارزش . 194
مديران ناموفق
جاناتان شوارتز ازSun Microsystems: این شرکت با وجود ارزش 4/7 میلیارد دلار از ضعف مدیریتی پرسشنامه.
سرگذشت فردی که از بيم تورم و كاهش قدرت خريدش در دوران پيري ثروتمند شد!!!
برای ما آشنایی با شما عزیزان یک دنیا ارزش به پرسشنامه، كاملا بافت يا شوارتز
الگوهاي زيستمحیطی اعتياد
بسیاری از ارزشها و با همکاری «شوارتز بود این پرسشنامه مقولههای
تورم را رصد كنيد تا ثروتمند شويد
حســــــــــــــــــابــــــداری - تورم را رصد كنيد تا ثروتمند شويد - حسابداری کاردانش و
برچسب :
پرسشنامه ارزش شوارتز