خلاصه ای از تجوید

صداهاي كوتاه سه عدد بوده كه به‎عربي فتحه، كسره و ضمّه گويند و از لحاظ قرائت مانند صداهاي كشيدة منقطع است.

صداهاي كشيده سه عدد بوده كه مقدار كشش آن به اندازه دو حركت (يك الف) است.

تنوين سه عدد بوده كه به‎عربي نصب، جَرّ و رفع گويند و در واقع نون ساكني است كه نوشته نمي‎شود ولي خوانده مي‎شود.

جزم علامتي است براي اتصال دو حرف كه اولي متحرك و دومي ساكن است.

تشديد علامتي است براي تكرار يك حرف و در واقع مشدد از ادغام دو حرف متماثل كه حرف اول ساكن باشد حاصل مي‎آيد.

الفباي فارسي 32 عدد بوده كه چهار حرف ((پ ، چ ، ژ ، گ)) در عربي نيست.

به سه حرف (( واي )) كه بدون علامت باشد حروف ناخوانا گويند مانند صَلوه ، امَنوا ، عيسي ، مُؤمِن ، شَييءٍ ، كَثيراً

اسم حروف به‎عربي به اين شرح است : الف ، همزه ، باء ، تاء ، ثاء ، جيم ، حاء ، خاء ، دال ، ذال ، راء ، زاء ، سين ، شين ، صاد ، ضاد ، طاء ، ظاء ، عين ، غين ، فاء ، قاف ، كاف ، لام ، ميم ، نون ، واو ، هاء ، ياء

عبارات كوتاه و بدون حركتي كه در اول 29 سوره آمده است را حروف مقطعه گويند و براي قرائت آن، نام حروف (بدون اداء همزه) خوانده مي‎شود مانند (الم) (الف  لام  ميم)  (طه) (طا  ها)  (كهيعص) (كاف  ها  يا  عين  صاد)

فرق بين الف و همزه در آنست كه همزه خوانا و الف هميشه ناخوانا است.

حروف مدي عبارتند از الف مدي، واو مدي، ياء مدي (و به عبارتي صداهاي كشيده)

حرف همزه و تنوين مخصوص زبان عرب است و استعمال آنها در كلمات فارسي اشتباه است مانند پائيز ، چائي ، دائي ، دوماً ، اشتباهاً ، زباناً

وقف يعني توقف بر روي آيه، علامت وقف و يا كلمه‎اي جهت تجديد نفس براي ادامه قرائت.

ابتدا يعني شروع از اول آيه يا از محل وقف و يا از ابتداي كلمه‎اي.

ابدال يعني تبديل نمودن حرفي به حرف ديگر و اسكان يعني ساكن نمودن حرف متحرك
تاء گرد ( ه ) به هنگام وقف تبديل به هاء ساكن مي‎گردد كه به آن وقف ابدال گويند مانند شَجَرَه ، حَسَنَه
تنوين نصب به هنگام وقف تبديل به الف مدي مي‎گردد كه به آن نيز وقف ابدال گويند مانند ماءاً ، كَريماً ، جَزاءً
فتحه ، كسره ، ضمّه ، جرّ و رفع به هنگام وقف تبديل به سكون مي‎گردد كه به آن وقف اسكان گويند مانند اَحَدٌ ، صَمَدُ ، رَحيمِ

علائم وقف در كتابت عثمان طه عبارتند از ((م ، قلي ، ج ، صلي ، لا )) و در كتابت قرآنهاي فارسي عبارتند از (( م ، ط ، ج ، ز ، ص ، لا ))
(م) علامت وقف لازم و (لا) علامت وقف ممنوع (قبيح) و مابقي علامت وقف جايز مي‎باشد كه از لحاظ اهميت به‎ترتيبي است كه ذكر گرديده است.

وقف ضعيف يعني عبور از محل وقف قويتر و توقف در محل وقف ضعيف‎تر.

وقف اضطراري وقتي جايز است كه بعلت اتمام نفس، سرفه، عطسه و يا حالتهاي اضطرار ديگر در محل مناسبي صورت گيرد و در اين صورت بايد از محل مناسبي ابتدا نمود.

وقف معانقه به دو مجموعه سه نقطه‎اي گويند كه در دو طرف عبارتي مي‎آيد مانند :
(( وَ مِمَّن حَولَكُم مِنَ الاَعرابِ مُنافِقونَ وَ مِن اَهلِ المَدينَهِ مَرَدوا عَلَي النِّفاقِ لا تَعلَمُهُم )) كه وقف در يك موضع لازم و در موضع ديگر ممنوع است.

سكت يعني قطع صوت بدون قطع نفس و علامت آن ( س ) است مانند كَلاّ بَل رانَ عَلي قُلوبِهِم ، وَ قيلَ مَن راقٍ ، مِن مَرقَدِنا هذا ما وَعَدَ

مد يعني كشش صوت بيش از حد طبيعي و واحد اندازه‎گيري آن (الف) است.
به كششهاي يك، دو، سه و چهار الف به‎ترتيب طبيعي يا قصر، متوسط، طول و مد گويند.

براي ايجاد مد سبب مد لازم است كه بعداز حرف مد واقع شود.
سبب مد عبارتند از همزه و ساكن (جزم يا تشديد)

به مد كلماتي مانند ( فائِزونَ ، يَشاءُ ، اباؤُكُم ) كه حرف مد و همزة مابعد در داخل يك كلمه واقع شده است مد متصل گويند و به سه الف قرائت مي‎گردد.

به مد كلماتي مانند ( عَلي اَنفُسِهِم ، فيها اَبداً ، وَما اُمِروا اِلاّ لِيَعبُدوا اِلهاً ) كه حرف مد و همزة مابعد در دو كلمه مجاور هم واقع شده است مد منفصل گويند و به دو الف قرائت مي‎گردد.
به مدهاي منفصل كلماتي مانند عِندَهُ اِلاّ ، اَمرُهُ اِلَي الله مد اشباع نيز گويند.

به مد كلماتي مانند ( اَلحاجِّ ، كافَّه ، وَلاَالضّالّينَ ، آلئنَ ) كه سبب مد ساكن مي‎باشد مد لازم گويند و به چهار الف قرائت مي‎گردد.

اگر روي كلماتي مانند ( رَحيمِ ، عالَمينَ ، نَستَعينُ ) وقف گردد، به‎علت سكون عارضي حركت آخر، حرف مد ماقبل، بين يك الي سه الف به‎دلخواه كشيده مي‎شود كه به آن مد عارضي گويند.

لين يعني به‎نرمي اداء شدن حرف و شامل دو حرف واو ساكن ماقبل مفتوح و ياء ساكن ماقبل مفتوح مي‎باشد مانند :
 (خَيرٌ ، تَوَلَّيتُم ، كَيفَ ، تَخشَونَ ، لَم تَرَوها)

حرف لين مابعد ساكن به ميزان سه الي چهار الف كشيده مي‎شود كه به آن مد لين گويند و تنها نمونه آن حرف عين از حروف مقطعه است. (حمعسق ، كهيعص)

حرف لين مابعد ساكن عارضي يك الي دو الف كشيده مي‎شود كه به آن مد لين عارضي گويند مانند ( لِايلافِ قُرَيشٍ . وَالصَّيفِ ، هذَا البَيتِ ، مِن خَوفٍ )

در حروف مقطعه، حروف دو حرفي داراي مد طبيعي، (الف) بدون مد، (عين) داراي مد لين و ساير حروف سه حرفي داراي مد لازم مي‎باشد.

به ( هِ ، هُ ) در آخر كلمات كه معناي ضمير دهد هاء ضمير گويند.

هاء ضميري كه حرف ماقبل متحرك بوده و حرف مابعد ساكن نباشد اشباع مي‎گردد مانند لَهُ ، بِهِ ، عَبدُهُ وَ رَسولُهُ ، عِندِهِ ، فَضلِهِ

هاء ضميري كه شرايط اشباع را نداشته باشد بلااشباع خوانده مي‎شود مِنهُ ، لَهُ المُلك ، فَاَجِرهُ ، تَخشَوهُ ، تَرضاهُ ، فيهِ

كلمات يَرضَهُ و فيهِ مُهاناً از قاعده فوق مستثني هستند يعني هاء در كلمه اول بلااشباع و در كلمه دوم مع‎الاشباع قرائت مي‎گردد.

( اُو ) در شش كلمه ( اولي ، اولاتُ ، اولاءِ ، اولوا ، اولئِكَ ، سَاوريكُم ) بلااشباع خوانده مي‎شود.
در كتابت عثمان طه ( ءُو ) مع‎الاشباع و ( ؤُ ) بلااشباع خوانده مي‎شود ولي در قرآنهاي خط فارسي بايد به معناي كلمه توجه كرد.

( ال ) ابتداي كلمات را حرف تعريف گويند و نشانه معرفه است. (تنوين نشانه نكره است)
اگر لام خوانده شود حرف مابعد قمري است مانند اَلقَمَر و اگر لام والي باشد حرف مابعد شمسي خواهد بود مانند اَلشَّمس

همزة حرف تعريف را همزة وصل گويند كه در وسط عبارت خوانده نمي‎شود ولي در صورت ابتدا با فتحه قرائت مي‎شود مانند اَلتّائِبونَ العابِدونَ الحامِدونَ السّائِحونَ الرّاكِعونَ السّاجِدونَ الآمِرونَ بِالمَعروفِ وَ النّاهونَ عَنِ المُنكَرِ وَ الحافِظونَ لِحُدودِ اللهِ وَ بَشِّرِ المُؤمِنينَ

كلماتي مانند اَحمد ، اِبراهيم ، اَرض ، اَليم ، اَحد ، اُولئك ، اِخراج با همزه قطع شروع شده و در همه حالات قرائت مي‎شود.

همزة بكار رفته در عبارات (( وَ اعلَموا ، فَاقتُلوا ، مُشرِكينَ استَجارَكَ ، فَمَا استَقاموا ، فاسِقونَ اشتَرَوا ، وَ ادخُلوا )) همزة وصل بوده كه در وسط جمله ناخوانا و در صورت ابتدا با حركت خوانده مي‎شود.

علامت همزة وصل با حركت حرف سوم تعيين مي‎گردد بدينصورت كه اگر حرف سوم ضمّه داشته باشد همزه نيز مضموم و در غير اينصورت مكسور خواهد بود مانند اِعلَموا ، اُقتُلوا ، اِستَجارَكَ ، اِستَقاموا ، اِشتَرَوا ، اُدخُلوا

نون ساكن (تنوين) مابعد همزة وصل به كسر خوانده مي‎شود كه به آن التقاء ساكنين گويند مانند اَموالٌ اقتَرَفتُموها ، اَحَدٌ الله ، لُمَزَهٍ الَذي

محل خروج دو حرف عين و حاء وسط حلق است و در اداء آنها عضلات حنجره كمي منقبض ميگردد.
حرف حاء با گرفتگي خاصي تلفظ مي‎شود مانند كسي كه مي‎خواهد چيزي را كه در حلق گير كرده با فشار هوا خارج نمايد.
حرف عين با نرمي و كشش اداء مي‎گردد. صداي عين در حال سكون امتداد پذير ولي در همزه امتداد ناپذير است.

محل خروج غين و خاء اول حلق و نزديك به لوزه است، جايي كه آب غرغره مي‎شود.

در تلفظ حرف قاف زبان كوچك با ريشه زبان اصلي مماس شده، هوا حبس مي‎گردد و در لحظه‎اي كه از يكديگر جدا مي‎شوند اين حرف پديد مي‎آيد.

حرف ضاد از برخورد كنار زبان به دندانهاي كرسي بالا (از راست يا چپ) پديد مي‎آيد.

حروف ثاء، ذال و ظاء از تماس نوك زبان به سر دندانهاي ثناياي بالا پديد مي‎آيد و بويژه در حرف ثاء هوا با كمي فشار به بيرون دميده مي‎شود.

در تلفظ حرف واو لبها به‎حالت غنچه در آمده و هوا از بين آنها خارج مي‎گردد.

صفات مهم در تجويد عبارتند از : استعلاء (و استفال)، اطباق، قلقله، نبره، غُنّه و لين

استعلاء يعني درشت و پر حجم تلفظ شدن حرف كه دهان به‎صورت عمودي باز شده و به آن تفخيم هم گويند. اين صفت شامل هفت حرف خاء، صاد، ضاد، طاء، ظاء، غين و قاف (و نيز حرف راء) مي‎گردد.

استفال يعني نازك و كم حجم تلفظ شدن حرف كه دهان به‎صورت افقي باز شده و به آن ترقيق هم گويند. اين صفت شامل مابقي حروف مي‎گردد.

الف مدي نزد حروف ( خ ، ر ، ص ، ض ، ط ، ظ ، غ ، ق ) به تفخيم (مانند لهجه فارسي) و نزد ساير حروف به ترقيق قرائت مي‎گردد.

لام جلاله (الله) ماقبل كسره به ترقيق و ماقبل فتحه يا ضمّه به تغليظ قرائت مي‎گردد مانند بِالله ، بِسمِ الله ، اَلحَمدُ لِلّه ، سَبيلِ الله ، اَللهُ ، سُبحانَ الله ، هُوَ الله ، نَصرُ الله ، اَللّهُمَّ

اطباق يعني مطابق شدن بخشي از سطح زبان با سقف دهان كه شامل چهار حرف صاد، ضاد، طاء، ظاء مي‎باشد. حروف صاد، طاء و ظاء با رعايت صفات استعلاء و اطباق از حروف سين، تاء و زاء متمايز مي‎گردد.

قلقله يعني تحريك حرف ساكن از مخرجش كه شامل پنج حرف ( ق ، ط ، ب ، ج ، د ) مي‎باشد.

نبره يعني به‎شدت و تيزي اداء شدن حرف همزه

غُنّه صدايي است كه از فضاي بيني خارج مي‎شود و شامل دو حرف ميم و نون مي‎باشد.

ادغام نون در دو حرف واو و ياء مع‎الغُنّه مي‎باشد.
اندازه كشش غُنّه در ميم و نون مشدد، ميم و نون اخفاء، و ادغام نون در (و ، ي) به‎ميزان دو حركت است.

نون ساكن (يا تنوين) نزد حروف هجاء چهار حالت دارد.

ا- نون ساكن مابعد حرفِ (يرملون) حذف و حرف بعدي مشدد مي‎گردد. (ادغام نون در يرملون)
ادغام نون در (ل ، ر) بلاغُنّه است مانند مِن رَّبِّ ، مِن لَّدُنكَ
ادغام نون در (ي ، م ، و ، ن) مع‎الغُنّه است مانند مِن وَلي ، مَن يَشاء ، مِن يَومٍ ، نوحٍ و عادٌ و فِرعَونُ ، مِن مارِجٍ مِن نارٍ

2- نون ساكن مابعد حرف باء تبديل به ميم مي‎گردد كه به آن اقلاب گفته مي‎شود مانند اَنباء ، مِن بَعد
در زبان فارسي نيز اين قاعده به‎كار مي‎رود مانند شنبه ، پنبه ، منبر

3- نون ساكن مابعد حرف حلقي به اظهار خوانده مي‎شود.
حرف حلقي شش بُوَد اي با وفا
همزه و هاء و عين و حاء و غين و خاء

4- نون ساكن مابعد باقي حروف به اخفاء خوانده مي‎شود يعني مابين اظهار و ادغام مع‎الغُنّه

ميم ساكن مابعد حرف باء به اخفاء خوانده مي‎شود مانند كَم با ، اَنتُم بِهِ
تنوين و نون ساكنه حكمش بدان اي هوشيار
كز حكم آن زينت بُوَد اندر كلام كردگار
در يرملون ادغام كن، در حرف حلق اظهار كن
در حرف باء قلبِ به‎ميم، در مابقي اخفاء كن

ادغام يعني حذف يك حرف ساكن و مشدد نمودن حرف بعدي و مهمترين انواع ادغام بشرح زير مي‎باشد.

1- ادغام دو حرف متماثل مانند لَهُم موسي ، اَنِ اضرِب بِعَصاكَ ، قَد دَخَلَ ، اَو وَزَنوا ، كَم مِن ، مِن نار
2- ادغام نون در حرف يرملون كه بحث آن گذشت.
3- ادغام سه حرف هم‎مخرجِ ( د ، ت ، ط ) در يكديگر مانند وَجَدتُ ، بَسَطتُ ، اَثقَلَت دَعَوَا اللهَ ، قَد تَبَيَّنَ
4- ادغام سه حرف هم‎مخرجِ ( ذ ، ث ، ظ ) در يكديگر مانند اِذ ظَلَمتُم ، يَلهَث ذلِكَ
5- ادغام لام در راء ، قاف در كاف ، باء در ميم مانند قُل رَبّي ، نَخلُقكُم ، اِركَب مَعَنا


مطالب مشابه :


موسسه کوثر: جوانان خیر را تحویل گرفتیم

sungun سونگون سَسی - موسسه کوثر: جوانان خیر را تحویل گرفتیم - علمی -ادبی- فرهنگی- اجتماعی




مردم نگران سپرده های خود در تعاونی اعتبار فرهنگیان مرند نباشند

در مورد ادغام تعاونی نصر بناب ، صندوق خبر ادغام این موسسه با




دست پخت درویشی چرا موسسه مهر میهن وجود خارجی ندارد میلیاردها اموال مردم در این جا بلوکه است

اختصاصي/ 24 صندوق در بانك رسالت ادغام مي شوند خود را موسسه معرفي مي نصر بناب 3




استخدام شغل بانکداری در 5 استان - بانک صادرات ایران

دعوت به همکاری در موسسه اعتباری موسسه قرض الحسنه نصر. ادغام با بانک قرض الحسنه رسالت .




شیشه های درب ورودی بانک شکسته شد.

لازم به یادآوری است بانک رسالت از ادغام و انحلال صندوق قرض الحسنه نصر و موسسه مهروطن




موسسه شفامهر و تعاونی اعتبار فرهنگیان مرند به بانک رسالت واگذار شدند

مــرنــد خبــر Marandkhabar - موسسه شفامهر و تعاونی اعتبار فرهنگیان مرند به بانک رسالت واگذار




استخدام تحویلدار در استان خوزستان در بانک رفاه کارگران

دعوت به همکاری در موسسه اعتباری موسسه قرض الحسنه نصر. ادغام با بانک قرض الحسنه رسالت .




طرز کار موتور دو زمانه در موتور سیکلت

نصر 19 - - [cb:blog » موسسه فرهنگی و زمانه سعی کرده اند طول سیکل احتراق را کاهش دهند و زمانها




خلاصه ای از تجوید

مجمع قاریان الغدير گلوگاه - خلاصه ای از تجوید - فعالیتهای قرآني موسسه الغدیر شهرستان گلوگاه




عدم ابطال دستورالعملهای شماره 271718 و 271716- 7/8/1389 وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و مصوبه مور

1- امیرحسین حاجی ترخانی و 2- مهدی نصر موسسه آموزش عالی ادغام که صرفاً یک




برچسب :