مقاله ای با موضوع تاریخ زبان و الفبای ترکی
پاییز وحدت زبان ترکی ( ۱۹۲۶ تا ۱۹۴۱ دوره ی الفبای لاتین )
مقدمه: صحراهای اروپا-آسیا که اقوام ترک زبان در گستره ی آن پراکنده شده بودند، بسان استخری بوده است که این اقوام پیوسته در داخل آن در ارتباط با یکدیگر بوده و بر یکدیگر تاثیرات گوناگونی نهاده اند. تاریخ هزاران ساله ی این استخر را می توان تاریخ جدایی ها و اتحادها توصیف نمود. سرنوشت زبان ترکی به بهترین وجه سرنوشت این استخر را به تصویر می کشد. به بیان دیگر، زبان ترکی همواره تحت تاثیر نیروهای مرکزگرا و مرکزگریز واقع گشته است. در این تاریخ هر زمان که اقوام ترک زبان واحدهای سیاسی مشترک برپا نمودند زبان هایشان نیز به یکدیگر نزدیک شد وهنگامه ی جدایی های سیاسی سرآغاز دوره ی دوری این زبان ها گشت. تاریخ شکل گیری لهجه های زبان ترکی بدین گونه در ساختاری ادواری ممکن گشت.
دوره های زبان ترکی: مهمترین دوره ی اتحاد زبان ترکی، ” دوره ی اورخون” می باشد. از منظر تاریخ زبان ترکی، گسترش زبان ترکی در مابین عصرهای ۶ تا ۱۲ در تحقیقات علم “تورکولوژی” زیر عنوان “ترکی باستان” مطرح می گردد. زبان این دوره، زبان کتیبه های اورخون-یئنی سئی-تالاس می باشد که با الفبای رونیک ترکی در مراحل آغازین این دوره جای می گیرد. این دوره که شامل بر نخستین نوشتارهای زبان ترکی است تاریخ مشترک اقوام ترک زبان را نیز تشکیل می دهد.
با
فروپاشی امپراطوری “گؤک تورک” این اتحاد بزرگ زبان ترکی که در دوران این
امپراطوری شکل گرفته بود، به خانواده های زبانی اوغوز، کارلوک و اویغور
منتج گردید. گسترش استیلای عرب از واحه ها به صحراها تمامی پارادایم های
موجود تا این زمان را تغییر داد، تمامی سرزمین هایی که از دیرباز تحت کنترل
دولت های صحرا بود و شهرهای ترکستان به کنترل حکومتی نوین درآمد. اسلام،
از قرن دهم از ماوراء النهر آغاز به گسترش نمود و و در میان گروه های ترک
به شدت گسترش پیدا نمود. این روند که با سامانیان آغاز گردید، جامعه ای که
توسط نخبگان حاکم اداره می گشت را به آفرینش دولت مسلمان ترک قاراخانلی سوق
داد. بسان سایر جوامع، در میان ترکان نیز تغییر دین به همراه ورود مفاهیم
دینی سبب تاثیرپذیری زبانشان از زبان کتاب مقدس دین نو گردید. در نتیجه ی
فشار زبان و مدنیت جدید با تغییر ارزش ها و باورهای قدیم به ارزش های نوین
ایده آل هایی نو نیز مورد قبول جامعه واقع گشت. با ورود ترکان به اسلام،
وجود مفاهیمی که در زبان ترکی معادلی برای آن ها نبود، خواسته یا ناخواسته
سبب وام گیری مفاهیمی از زبان های عربی و فارسی شد. بدین گونه تاثیر زبان
های فارسی و عربی در هنر و دانش روز به روز افزونتر گردید.
به دنبال این دوره ی اسلامی، دوره ی ترکی باستان به پایان رسید و زبان نوشتاری نوینی تحت عنوان ” ترکی میانه ” پا به عرصه نهاد. در این دوره که ترکان از مجموعه ی ایران نیز فراتر رفته و زبان ترکی، مرزهای آسیا را درنوردید شامل بر زمانه ای دراز است. این گسترش که به جز اعماق منطقه ی آسیا-اروپا، آفریقای شمالی، آناطولی و بالکان را نیز دربرمی گیرد با درهم آمیختگی مرزها، شاهد خودنمایی زبان ترکی نوشتاری شد. نخستین خودنمایی این دوره آفرینش آثار کلاسیک ترکی همچون قوتادقوبیلیک، دیوان الغات ترک، عطابت الحقایق و دیوان حکمت به زبان ترکی قاراخانلی بود. در این دوره به سبب آنکه بسیاری از اقوام ترک اسلام را پذیرا گشتند تا ربع اول قرن بیست الفبای مورد استفاده ی زبان ترکی الفبای عربی گشت. یکی دیگر از عرصه های خودنمایی ترکی میانه، خوارزم بود که درهم آمیزش ترک های کارلوک، اوغوز و قیبچاق در این عرصه ی تنگ چونان پلی کارکرد نزدیکی زبان های قیبچاق ( قرن ۱۳ تا ۱۷ )، آناطولی قدیم ( قرن ۱۳ تا ۱۵ ) و جغتای ( قرن ۱۵ تا ۱۹ ) در آینده را ایفا نمود. در سایه ی تاثیرات ترکی میانه علیرغم استیلای درازمدت مغول، زبان ترکی شاهد درنوردین مرزها و توسعه ای قدرتمند گشت. نگاه کؤپرولو در این باب مهم می باشد:
” مهمترین نتیجه ی استیلای مغول از منظر گسترش زبان ترکی، فعلیت کوچ های جدید اقوام مختلف ترک زبان بود که سبب به میدان آمدن لهجه های جدید زبان ترکی، نزدیکی برخی از اقوام ترک زبانی که مدت ها دور از یکدیگر به سر برده بودند و احیای برخی از سنت های دیرین ترکان بود. این حرکت که از قرن سیزدهم آغاز گرید با ورود به قرن چهاردهم سبب آفرینش زبان ترکی ادبی گشت و و این زبان ادبی به گونه ای منظم تا به اکنون گسترشی منتظم را تجربه می نماید.
ویژگی دیگر زبان ترکی میانه اتحاد زبانی اقوام ترک زبان دنیای ترکی بود که مدت زمان زیادی در جدایی سیاسی از یکدیگر به سر می بردند. مهمترین علت این امر نیز گسترش زبان دیوانی در تقابل با گسترش زبان عربی و فارسی بود.
نمی توان ادعا نمود که این ادبیاتی که نخستین نمونه های آن را در قرن سیزدهم شاهد هستیم، در آن زمان، در تمامی قشرهای جامعه ی ترک نفوذ نموده بود. اما این زبان، توانسته بود که زبانی مشترک برای ادبا و خوانندگان را پدید آورد. زبان ترکی از قرن پانزدهم به بعد به دو گونه ی نوشتاری تقسیم شد. یکی از این گونه ها که بر ” زبان اوغوز ” بنیان نهاده شده است و ” ترکی غربی ” نام می گیرد مختص مناطق بالکان، آناطولی و آزربایجان می باشد و گونه ی دیگر که بر خانواده ی زبانی اویغور-کارلوک بنیان نهاده شد در صحنه ی مناطق ایدیل-اورال و ترکستان پا به عرصه نهاد زبان نوشتاری ” ترکستان شرقی ” را شکل داد. در مقابل این، این دو گونه ی نوشتاری همواره در تاثیرات متقابل با یکدیگر بوده اند. رگه های این ادبیات دیوانی را که می توان تا دیوان الحکمت یسوی، کتاب باکیرقان، شعرهای یونس امره و نفس های بکتاش پی گرفت در آناطولی با سلیمان چلبی و نجاتی باکی، در آزربایجان با نسیمی و فضولی و در ترکستان با لطفی و نوایی توسعه می یابد. بنا به گفته ی تانپینار این ادبیات نقش پلی را در اتحاد زبان ادبی در دنیای ترک بازی نموده است. در ارتباط با این موضوع، شایان ذکر است که ترکی نوشتاری غربی و شرقی با عنوان مرحله ی نوین ترکی در بازه ای چهارصدساله در گویش های محلی با عنوان های عثمانی و جغتای تا قرن بیستم موجودیت خویش را حفظ نموده است.
با شروع جریان بیداری ملی و روشنگری در اواسط قرن نوزدهم در دنیای ترک تاثیرات این جریان را بر شکل گیری زبان نوشتاری ترکی معاصر مشاهده می نماییم. در این دوره ی بیداری و روشنگری، زبان ترکی نوشتاری با سرعتی خارق العاده پیش رفتی عظیم را شاهد گشت به گونه ای که در قیاس با دوره هایی که در بالا به اختصار توضیح داده شد ارزشی برابر داشته و سبب پدیداری زبان نوشتاری کنونی گردید. جامعه ی ترکان به اندازه ی تغییرات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی روی داده در حیاتشان در عرصه ی فرهنگی نیز از این تغییرات ی نصیب نماندند.این تغییرات سریع را می توان به گونه ای ادبی از منظرگاه اتحاد زبان ترکی در قامت چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان قالب بندی نمود.
نخستین روشنگرها در دنیای ترک و بهار در اتحاد زبان ترکی: از اوایل ربع قرن نوزده تا پایان این قرن را در ترکیه و در میان مسلمانان روسیه می توان به عنوان بهار اتحاد زبان ترکی در نظر گرفت. این دوره، مرحله ی آغاز روشنگری و بیداری ملی در میان ترکان و آفرینش زبان ادبی مشترک و نزدیکی فکری میان ایشان می باشد. نخستین تمثیل گران روشنگری ترکان در دوره ی تنظیمات در ترکیه، افرادی همچون احمد واقف پاشا، سلیمان حوسنو پاشا، علی سوآوی و شمس الدین سامی بوده اند که با تلاش در زمینه های تاریخ، زبان و جغرافیا به برقراری ارتباطات عمیق میان ترکان ترکیه و ترکان روسیه می اندیشیدند. به عنوان نمونه در این باب می توان به ترجمه ی شجره ی ترک اثر ابوالقاضی بهادر توسط احمد واقف پاشا از ترکی جغاتای به ترکی عثمانی هم چنین نگارش اثر خاندان حیوه و پراکندگی روس ها در ترکستان توسط علی سوآوی اشاره نمود. این جریان روشنگری و تجددخواهی در میان مسلمانان روسیه در منطقه ی ایدیل-اورال توسط افرادی همچون کورساوی (۱۷۷۵-۱۸۱۳) آغاز گردید و توسط مرجانی (۱۸۱۵-۱۸۸۹) تجددخواهی تاتار به اوج خویش رسید و سرانجام توسط شاگردان این مکتب، فیضی خان ( ۱۸۲۶-۱۸۶۶) و قیوم ناصری (۱۸۸۴-۱۹۰۷) در میان توده نهادینه گشت. با اندکی تفاوت همین روند در آزربایجان نیز تکرار شد. تفاوت این دو جریان روشنگری، این بود که در آزربایجان این جریان رونگری حالت لائیک داشت؛ چراکه لائیک بودن تنها راه حل موجود برای جلوگیری از عداوت مذهبی در منطقه جهت شکل گیری حس جمعی نوین قلمداد می گردید. میرزا فتحعلی آخوندزاده (۱۸۱۲-۱۸۷۸) کاستی های موجود در جامعه ی آزربایجان را به طنز و به زبان عامه ی مردم و به ترکی نگاشته بود.
دوره ی تابستان در اتحاد زبان ترکی ( بیداری ملی ): ربع آخر قرن نوزدهم مصادف با سرعت گیری بیداری ملی در میان ترکان و تشکیل حکومت های سیاسی شان می باشد. در این دوره که پیشروان روشنگری در میان ترکان روسیه و ترکیه پا به عرصه نهادند اگر به دنبال اتحاد زبان ترکی نیز نبودند مدرنیسم و تجدد خواهی بخصوص در عرصه ی زبان ترکی ایده آل مشترک تمامی شان بود. در ترکیه جریان ترک های جوان بخصوص نسل برآمده از نامیق کمال، ضیاپاشا، احمد مدحت افندی، ضیا گؤک آلپ و یوسف آکچورا که حول محور انجمن های ” کانون ترک” و ” سرزمین ترک ” گرد آمده بودند، طرفدار ساده نمودن زبان ترکی بودند تا بدین طریق هم بیداری ترکان ترکیه سرعت بیشتری به خود گیرد و هم ارتباط با ترکان خارج از ترکیه نیز آسان تر گردد. اما تفکر ساده نمودن زبان ترکی عثمانی نشات گرفته از ترکان خارج از ترکیه بود. مهمترین نماینده ی جریان روشنفکری در قفقاز حسن زردابی می باشد. زردابی تفکر تجددخواهی آخوندزاده ره به مجرایی ملی داخل نموده بود. نشریه ی ” اکینچی ” که توسط وی در سال ۱۸۷۵ در باکو منتشر گشت نقطه ی عطفی در بیداری ملی ترکان گردید. پس از آن که ” اکینچی ” به بهانه ی جنگ روسیه و عثمانی تعطیل گردید حسن زردابی هر زمان که سانسور روس اجازه داد اقدام به انتشار نشریاتی چون ضیا (۱۸۷۹-۱۹۸۹۱)، ضیا قفقاز (۱۸۸۱-۱۸۸۴) و کشکول (۱۸۸۴-۱۸۹۱) نمود.
سمبل دیگر بیداری ملی که هم سنگ با زردابی بوده است اسماعیل گاسپیرالی می باشد. وی در مسکو تحصیل نموده و بعدها در استانبول و پاریس سکنی گزیده بود. در مسکو هنگامی که از نزدیک شاهد رشد پان اسلاویزم بود به سمت تعلق ملی و بیداری ملی سوق پیدا نمود. در ” کیریم ” که گاسپیرالی ساکن بود ترکی شرقی شدیدا تحت تاثیر ترکی غربی قرار گرفته بود. بدین سبب، در این منطقه ای که این دو گونه ی نوشتاری به یکدیگر نزدیک شده بودند، در این عصر طلایی اتحاد زبان ترکی، این منطقه همکان کارکرد خوارزم در ترکی میانه را ایفا نمود. گاسپیرالی در این منطقه و در این شرایط آرزوی پدیداری زبان ترکی مشترک که تمامی اقوام ترک زبان قادر به درک آن بودند را در سر می پروراند.
مبارزه ی قلمی گاسپیرالی که با انتشار مجله ی ( Tavrida ) به زبان روسی در شهر ” آغ مسجید ” آغاز گردید و با انتشار نشریات تونقوچ، شافاق، کامئر، آی، ییلدیز، گونش، حقیقت ادامه یافت با انتشار ” ترجمان ” مجرای اصلی خویش را یافت. گاسپیرالی که در ۱۸۸۲ مجوز انتشار ترجمان را گرفته بود در ۲۲ آپریل ۱۸۸۳ شماره ی نخست آن را منتشر نمود. ترجمان که با حمایت مالی سرمایه دار آزربایجانی ” تقی یئف ” منتشر می شد توانست که با عبور از سانسور روس تاثیر پیوسته ای در بیداری ملی ترکان ایفا نماید. گاسپیرالی نخستین شرط نزدیکی ترکان جهان از بالکان تا چین را در پدیداری زبانی قابل فهم برای همه ی ترکان می دید. به نظر گاسپیرالی : ” این زبان از بالکان تا چین باید قابل فهم باشد و زبانی باشد که همانگونه که ملوانان بوغازیچی بدان زبان سخن می گویند به درد ساربانان کاشغر نیز بخورد. ” به نظر می رسید که زبان مورد استفاده در ترجمان بدین موفقیت نائل آمده بود. زبان مورد استفاده ی این نشریه ترکی عثمانی بود که برخی مفاهیم محلی بدان اضافه گشته بود. ترجمان از سوی تحصیل کردگان دنیای ترک بخصوص در استانبول مطالعه گشته و بخصوص در کیریم و آزربایجان مورد رغبت واقع گشته بود. نشریه ی فیوضات که توسط علی حسین زاده (۱۸۶۴-۱۹۴۰) پس از انقلاب ۱۹۰۵ روسیه در آزربایجان منتشر گشت مهمترین نماینده ی این زبان آفریده شده توسط ترجمان بود. وی بر این باور بود که با اساس قرار دادن ترکی استانبولی امکان و لزوم آفرینش زبان ادبی مشترک در دنیای ترک وجود دارد.
شعار اتحاد در زبان که توسط گاسپیرالی مطرح گردید و توسط وی با مجاهدت های فراوان در طول زندگی اش پی گیری گردید، اتحاد زبان ترکی را وارد دوره ی تمثیلی تابستان نمود. این دوره پس از مرگ وی در سال ۱۹۱۴ نیز مدتی ادامه یافت. پس از انقلاب ۱۹۱۷ ثمره های این دوره را می توان در پدیداری گردهمایی ها و حکومت های ملی ترک مشاهده نمود. تصمیمات گرفته شده در باب زبان در این گردهمایی ها خود مدعایی روشن بر این موضوع است. در گردهمایی نخستین کنگره ی عمومی مسلمانان در مسکو در هشتم می ۱۹۱۷ قرار بر این گردید که زبان آموزشی دوره ی ابتدایی به زبان هر قوم بوده و در دوره ی متوسطه زبان ترکی جز واحدهای درسی بوده و در دارالفنون نیز زبان اجباری تمامی دروس ترکی باشد.
ترکان قازان که پیشتاز تئز اتحاد ترک-اسلام بوده اند در اواسط ماه تموز سه کنگره ی سریالی در این باب تشکیل دادند. در ۲۲ تموز و پس از پایان سومین کنگره، مختاریت ملی-مدنی مسلمانان ترک-تاتار سیبری و منطقه ی ایدیل-اورال اعلان گردید. در این اصول مختاریت که توسط صدری مقصودی نوشته شده است نگاه این اعلامیه به زبان مشترک ادبی ترکی حائز اهمیت می باشد:
” زبان ترکی ما در روسیه در یک درجه حقوقی با زبان روسیه می باشد. از این رو استعمال زبان ما در تمامی مدارس، محکمه ها و سیستم اداری به مرحله ی اجرا درخواهد آمد. “
دگرباره در باب زبان تعلیم و تعلم به زبان ترکی زیر عنوان ” در باب زبان آموزشی ” چنین نگاشته شده بود که : ” زبان ملی در مدارس، مدارس به زبان ملی “. اما با انقلاب اکتبر حکومت های ملی ترک پشت سرهم سقوط نمود. با استقرار کامل حکومت اتحاد جماهیر شوروی این دوره ی تابستانی نیز به پایان خواهد رسید.
پاییز اتحاد زبان ترکی ( دوره ی لاتین گرایی ): در قرن نوزدهم با پیشرفت های حاصله در تورکولوژی، نظراتی دال بر این امر که الفبای عربی متناسب با فونتیک زبان ترکی نیست پدیدار گشت و این پدیداری ضرورت تغییر الفبا را مطرح کرد. بعدها این نظریه با تلاش های تورکولوگ هایی چون Samoyloviç، Malov، Dimitrev، Yuhadin و Baskakov از سوی پیش قراولان تجددخواهی در دنیای ترک نیز مورد مدافع قرار گرفت. این موضوع مدت زمان زیادی در متن مباحثات جریان های روشنفکری در میان نخبگان ترکیه، قفقاز، ترکستان و ایدیل-اورال باقی ماند. این تفکر از زمان آخوندزاده ای (۱۸۱۲-۱۸۷۸) که روشنفکران تجددخواه در آن دوره ه جد در حال مبارزه با خرافات جاری در جامعه بودند جز مهمترین برنامه های این روشنفکران در سیر تجددخواهی قرار داشت. به همین دلیل این امر در مسیر تجددخواهی مهمتر از ورود راه آهن و تلگراف تلقی می گردیداحمد آغااغولو در رساله ی ” درباب اسلام و زن در اسلام ” که در تفلیس و زبان روسی منتشر نمود، چنین می نوشت:
” رهایی مسلمانان، خصوص توسعه ی معنوی و سیاسی شان ه حل دو مسئله وابسته است. اصلاح الفبا و مسئله ی زنان.
پس از حاکمیت بلشویزم در روسیه و سرنگونی حکومت تزار، در مناطق ترک نشین تفکرات تجددخواهانه و انقلابی مجال بروز یافت. تطبیق الفبای لاتین برای ملل شرق از سوی لنین از پیش شرط های انقلاب بیان گردید و برای انقلاب فرهنگی روسیه از موارد ملزوم مطرح گردید. ( Hansurov 1932: 21 ) در این راستا بسیاری از انجمن ها و نهادها آغاز به فعالیت نمودند. کنفرانس ” مسئله ی املا در میان تمامی مسلمانان ترک روسیه ” که در سال ۱۹۱۹ در قازان برگزار گردید نخستین گام در فعلیت این اندیشه بود. با این وجود هنوز تردیدهایی در باب کاربرد الفبای لاتین بود از این رو کنفرانس های متعددی در این باب محقق گردید. ( Fring, Andreas 2005: 46-51 ). در کنفرانس هایی که در سال ۱۹۲۰ به صورت سریالی در قازان، اوفا، یئکاتئرینبورگ برگزار گردید، روشنفکران تاتار، باشقورد و چاووش به دیدگاه هایی مشترک در این باب رسیدند و در ۲۲ جولای ۱۹۲۲ کمیته های الفبای جدید شروع به فعالیت نمودند. برای گذر از مقاومت موجود در گذار به الفبای لاتین در مناطقی که از الفبای کیریل استفاده می شد ترک های آلتای شروع به استفاده از الفبای لاتین نمودند. الفبای لاتین که پس از سال ۱۹۱۷ در منطقه ی خودمختار ” ساحا ” مورد استفاده قرار می گرفت، رسمیت یافت. ( Tacemen 1994: 37-44 )، در ارتباط با این موضوع، در میان مسلمانان روسیه به دلیل آنکه افکار عمومی آزربایجان در وضعیتی مناسب بود، فعالیت هایی در این باب آغاز گشت. در بیستم اکتبر ۱۹۲۳، حکومت آزربایجان الفبای لاتین را با عنوان الفبای جدید ترک رسمیت داده و در ۲۷ ژوئن سال به بعد این قانون به مرحله ی اجرا درآمد. در یکم می تمامی نشریات و مکاتبات رسمی مجبور به استفاده از این الفبا شدند و الفبای آموزشی در مدارس نیز بدین الفبا تغییر پیدا نمود.
وضعیت در سایر مناطق مسلمان ترک نشین به راحتی آزربایجان نبود. در منطقه ی ترکستان، قزاق ها، قرقیزها و ازبک ها خواهان استفاده از الفبای عربی اصلاح شده بودند. به ویژه می توان از مباحثات افراد مشهوری چون Ahmet Baytursunov در میان قزاق ها و İşenali Arabaev در میان قزاق ها نام برد. مقاومت های این دو شخص در دو همایش ” عالمان قرقیز-قزاق ” در اورنبورگ و ” همایش علم و آموزش قرقیز ” در بیشکک فعلیت این پروسه را تسریع بخشیده بود. در نتیجه ی اسن همایش ها علاوه بر قبول اصلاحات لازم در الفبای عربی گذر گام به گام به الفبای لاتین در سیستم آموزشی قرقیز با مساعدت های Kasım Tınıstanov مورد قبول واقع شد.[۱]
در نتیجه ی مباحثات مشابه در میان ازبک ها در سال ۱۹۲۳ در تاشکند طی همایشی مشابه تصمیمات مشابهی گرفته شده بود. در مقابل این تصمیم ازبک ها با محافظه کاری این پروسه را طی نموده و تا سال ۱۹۳۰ از الفبای عربی اصلاح شده استفاده نمودند. ( Demirci 2011: 225-229 ). وضعیت در میان ترکمن ها متفاوت با جوامع درگیر ترک نبود. بیش از تمایل شدید به الفبای لاتین تصمیم قزاق ها و ازبک ها برای ترکمن های مهم تلقی می شد. ترکمن ها برای تصمیم در این مورد بسان دیگر جوامع ترک آسیای میانه منتظر تصمیمات نخستین همایش تورکولوژی ماندند.
نخستین همایش تورکولوژی در باکو بین روزهای ۲۶ فوریه و ۶ مارچ، نقطه ی عطفی در باب الفبای لاتین گشت که دارای تاثیری عمیق و پیوسته بر حیات فرهنگی دنیای ترک بود. موضوع اصلی همایش نیز این امر بود. آزربایجان در این باب دارای موقعیتی مناسب بود به طوری که می توانست نمونه ای برای دیگر جوامع ترک زبان قلمداد گردد. نخست وزیر جمهوری سوسیالیستی آزربایجان، نریمان نریمانوف که به این موضوع اهمیتی زائدالوصف قائل بود مسئولیت این همایش را به Samet Ağa Ağamalıoğlu از سوسیالیست های مشهور آزربایجان محول نمود. بیشترین زحمات را در فعلیت و به سرانجام رسیدن این همایش بکیر چوبان زاده متقبل گردید.
همایش، با حضور ۱۳۱ نماینده از اقصی نقاط دنیای ترک و افرادی که در زمینه ی تورکولوژی متخصص بودند اجرا گردید. به جز دنیای ترک حضور تورکولوگ های مشهوری چون V.V.Barthold، L.Ligeti، S.F.Oldenburg، A.A.Müler، A.N.Samayloviç، A.R.Zilfeld-Simumyagi، N.N.Poppe، T.Menzel، S.Y.Malov، N.Marr، R.Y.Açaryan و A.V.Lunaçarski تاثیر و اهمیت این همایش را دو چندان نموده بود. موضوع و مباحثات عمده میان هواداران الفبای لاتین وهواداران الفبای عربی اصلاح شده بود با این وجود افرادی چون Yakovlev و Jirkov از استفاده از الفبای کیریل حمایت می کردند که در آن زمان چندان جدی گرفته نشد. ( Nerimanoğlu vd 2008; Buarn 2009:435-440; Demirel 1996:29 )
در این زمان، روابط و همکاری میان ترکیه و اتحاد جماهیر شوروی در بحبوحه ی جنگ های رهایی بخش جاری بود. چیمان صلح و همکاری مه بین دو کشور در سال ۱۹۲۵ منعقد گردید تاثیرات این همایش را زیاده تر نمود. یکی از رهبرانی که همایش را از نزدیک تعقیب می نمود، آتاترک بود. سه عالم از ترکیه به صورت سمبلیک ترکیه را نمایندگی می کردند. این سه تن عبارت بودند از: علی بیگ حسین زاده نماینده و از متشخصین جریان پان ترکیزم در ترکیه، محمد فؤاد کؤپرولوزاده از اوتوریته های مشهور علم تورکولوژی و سومین شخص تاریخ نگار ادبیات و آموزش حکمت ارتایلان.
ایدئولوژی حاکم بر همایش، اتحاد زبان ترکی بود. برگزاری همایش به افتخار پدر تفکر اتحاد ترکان، اسماعیل گاسپیرالی و بنیان گذار علم تورکولوژی، رادلف حال و هوای دیگری بدین همایش داده بود. در همایش، در کنار مسئله ی الفبای لاتین، مسائلی همچون زبان ادبی مشترک و مسئله ی املا نیز به بحث گذارده شده بود. در پایان همایش گذار جوامع ترک زبان به الفبای لاتین مورد تایید قرار گرفته و برای اجرایی نمودن این امر هیئتی مرکب از ۲۶ نفر تعیین گردید. در بیانیه ی پایانی جهت تداوم این پروسه قرار بر برگزاری همایش آتی در شهر سمرقند گرفته شد. ( Demirel 1996: 36 ).
در منطقه ی ایدیل-اورال نیز این حرکت هرچند به قدرت آزربایجان نبود ولی باز شاهد جنبشی قدرتمند در گذار به الفبای لاتین بودیم. در این خصوص ” جمعیت الفبای تاتار ” مساعدت های فراوانی به خرج می داد. کتاب ” Latinçelekka kuçeruçe Gamiller ” که به قلم İmad Nogaybek در قازان از سوی این جمعیت منتشر گردیده است حاوی نکات مهمی در این باب می باشد. نویسنده در این کتاب با تمایز قائل شدن میان زبان گفتاری و زبان نوشتاری بر این باور است که با گذار به الفبای لاتین مقدمات آفرینش زبان ادبی مشترک مهیا می گردد. ( Nugaybek 1926 ).
فعلیت سریع تصمیمات گرفته شده در همایش باکو در سال ۱۹۲۶ برای مدت کوتاهی هم که باشد قسمی از اتحاد زبان ترکی را محقق نموده بود. گذار به الفبای لاتین در سال ۱۹۲۸ میلادی در ترکیه در جهت کنار نماندن ترکیه از این پروسه مورد تحلیل قرار می گیرد.
در قزاقستان اجرایی نمودن نتایج کنفرانس باکو را استاد اخراجی از حزب کمونیست، İşanali Arabaev عهده دار گردید. علیرغم مخالف بودن وی با گذار به الفبای لاتین، الفبای جدید و کتاب های درسی تهیه شده توسط این الفبا زیر نظر کمیته ای که ریاست آن را برعهده داشت در سال ۱۹۲۸ حاضر گردید. ( Güngör 2013: 105-109 ).
در ۷ آگوست ۱۹۲۹ کمیته مرکزی هیئت اجرایی اتحاد جماهیر شوروی و کمیسارییای شورای خلق با انتشار قانونی استفاده ی ترکان مسلمان داخل در اتحاد جماهیر شوری از الفبای لاتین را تایید و تصویب نمود. ترکمنستان پس از مدتی از انتشار این قانون اجرای آن را به مرحله ی اجرا درآورد. ( bak. Geldiyev vd 1929 ). گئلدییئف و آلپاروف ا نگارش کتاب گرامر زبان ترکمن بنیان های این گذار را فراهم نمودند. اگرچه در ازبکستان این قانون مدت ها بعد به منصه ی اجرایی رسید اما تا سال ۱۹۴۱ در ازبکستان نیز گذار به الفبای لاتین محقق گشت. ( Bak. Xandemir 1941 ).
نکته ی قابل توجه و جالب در باب این دوره اتحاد بلشویک ها و ملی گرایان ترک در باب گذار به الفبای لاتین در این دوره بود. برخی از نظریات چنین ادعا می کنند که هدف بلشویک ها از این اتحاد فراهم آوردن مرحله ی گذار به الفبای کریل در میان ترکان محکوم در روسیه بوده است و در این پروژه روشنفکران ترک به عنوان ابزاری جهت این گذار مورد استفاده قرار گرفته اند. سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است که افرادی که در آن زمان طرفدار گذار به الفبای لاتین بودند آیا منافقان و مخالفان اتحاد زبان ترکی بودند، نمی توان بدین سؤال پاسخی مثبت داد. طرفداران گذار به الفبای لاتین در حقیقت در فکر آفریدن زبان ادبی مشترک بودند؛ در این نیت اصلی حمایت اتحاد جماهیر شوروی از این پروسه ه بوده است؟ می تواند مورد بحث قرار گیرد. هر آن چه که باشد گذار به الفبای لاتین در این دوره که بعدها با سیاست فرهنگی اتحاد جماهیر شوروی در مغایرت قرار گرفت، حداقل در آن زمان سبب نزدیکی زبان ترکان به یکدیگر گردید. در اینجا نباید فراموش کرد که در آن زمان هنوز ملی گراهای ترک سوسیالیت در نهادینه شدن و مناصب اجرایی اتحاد جماهیر شوروی نقش فعالی داشته اند. به نظر می رسد در آن دوره هدف اتحاد جماهیر شوروی در گسترش سوسیالیزم به کشورهای جهان سوم با خواست آفرینش زبان ادبی ترکی مشترک و گذار به معیارهای دنیای معاصر از سوی روشنفکران ترک سبب این همکاری گردید.
سرانجام جنبش گذار و استفاده از الفبای لاتین در روسیه شباهتی قابل توجه با زندگانی بکیر چوبان زاده که در این جنبش فعال بوده است، دارد. بکیر چوبان زاده جهت قبولاندن الفبای لاتین مجاهدت های بسیار نموده و با سفره به نقاط مختلف ترک نشین تحقیقات فراوانی انجام داده و همایش های متفاوتی را برگزار نموده است. در کنار این امر از سال ۱۹۲۴ به بعد با شرکت در کنفرانس های مربوط به اصلاح املا در محل تولدش، کریم و هم چنین در آزربایجان و ازبکستان فعلیت این پروسه را تسریع نموده بود. بکیر چوبان زاده در عین حال که دبیر “کمیته مرکزی اتفاق عمومی در الفبای جدید” بود نخستین فردی بود که عنوان پروفسوری در زمینه ی فیلولوژی را در میان ترکان روسیه دریافت نمود. وی در دانشگاه ها در کنار گشایش کرسی تدریس قیاس لهجه های ترکی آزربایجانی، ازبک، کوماک، تاتار و ترکمن و لهجه های مدرن زبان ترکی، در زمینه زبان شناسی و تاریخ ادبیات دارای بیش از ۱۳۰ مقاله می باشد. عاقبت این روشنفکر، پس از سال ها فعالیت در زمینه ی اتحاد زبان ترکی در کشتار سال ۱۹۳۸ به جرم تلاش برای تشکیل حکومت دولت متحد ترک-تاتار پس از شکنجه های فراوان به قتل رسید. ( Şamil, Ali 2012: 81-86 ) در میان کشته شدگان توسط روس ها در این سال که به بهانه های واهی و گوناگونی انجام پذیرفت ادبایی چون چوبان زاده، زیناللی، خالد سعید به چشم می خورد که نقش فعالی در برگزاری اولین کنفرانس تورکولوژی در باکو داشته اند.
تصفیه ی روشنفکران ترکی که در جریان گذار به الفبای لاتین نقش فعالی داشته اند بیانگر عمق ناراحتی اتحاد جماهیر شوروی از این پروسه بوده است. علاوه بر این این حرکت پیش از هرچیز حرکتی ملی و اتحاد ترکان را هدف خویش قرار داده بود.
یکی دیگر از دلایل سکوت و یاری رساندن اتحاد جماهیر شوروی از جریان گذار به الفبای لاتین، تجزیه ی ترکان مسلمان روسیه به مرزهایی جداگانه از منظرگاه سیاسی بوده است. بدین طریق منطقه ی بزرگی که تا دیروز ترکستان گفته شده و تمامی آسیای میانه را در بر می گرفت به به مرزهای جدید ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان و قرقیزستان تقسیم شد. بعدها در داخل این مرزها تلاش هایی برای آفرینش زبان و منسوبیت های قومی تصنعی در داخل این مرزها صورت پذیرفت. در نتیجه ی این تلاش ها در اندیشه ی این بودند که بعدها دیگر در ترس از هیولای پان ترکسیم و پان اسلامیسم به سر نبرند. بدین طریق مردمان ترک با بریدگی از گذشته ی تاریخی خود و هویت عمومی شان، صاحب هویت های جدیدی خواهند گردید و بدین جهت ممنون از اتحاد جماهیر شوروی خواهند شد که این هویت جدید را بدیشان بخشیده است. ( Fierman, 2006: 80-82 )
شاید هم روس ها به نام گسترش انقلاب، حرکت تجددخواهی و اتحاد زبانی و الفبای مشترکی که به مرکزیت باکویی را که به کانون ملی گرایان ترک تبدیل شده بود بازی خطرناکی دانسته به گونه ای که با داخل شدن ترکیه ی آتاترکی در آن وارد راهی بی بازگشت خواهد شد و از این رو ناراحتی خویش را پس از مدتی مساعد بر زبان رانده و خواهان مانع تراشی یا به انحراف کشاندن آن شدند؛ تا شاید بدین طریق مانعی بر گسترش این خطر بزرگ ایجاد نمایند.
هیئت اجرایی اتحاد جماهیر شوروی در یکم ژوئن ۱۹۳۵ بر اشتباه بودن این امر اذعان نموده و مسئولیت این اشتباه را برعهده ی کمیته ی الفبای جدید دانست. لین تصمیم آغازی بر پایان این دوره ی کوتاه استفاده از الفبای لاتین بود. ( Tacenam 1994: 67 )
متاسفانه این دوره ی الفبای لاتین در جوامع ترک خارج از ترکیه به دلیل آشنایی محدود افراد با آن، انعکاس کمتری در نشریات داشته است. بی شک تاثیر منفی قحطی گسترده در سال ۱۹۳۱ و به دنبال آن قتل عام سرخ در ۱۹۳۷-۱۹۳۸ که سبب کشتار ده ها هزار روشنفکر در روسیه گردید و نهایتا شرایط سخت اقتصادی و سیاسی نشات گرفته از جنگ جهانی در این روند قابل توجه می باشد. در این میان در سال های جنگ تبدیل و لزوم استفاده از الفبای کیریل با ۱۸ تغییر فونتیک در آن به مرحله ی اجرا گذارده شد. ( Togan 1977, 73-79 ) در اصل در اوایل سال ۱۹۲۰ پاولاویچ و در سال ۱۹۲۷ پالیوانوف پیشنهاد گذار به الفبای کیریل در میان جوامع ترک را مطرح نموده بودند. این پیشنهاد در نخستین همایش تورکولوژی نیز مورد مدافعه قرار گرفته بود. اما شرایط آن زمان امکان این امر را مهیا ننموده و پس از ۱۳-۱۴ سال شرایط لازم برای این امر محقق گردید.
اگر این مرحله یعنی استفاده از الفبای کیریل را با تشابهی فانتاستیک بیان نماییم باید از آن بسان موسم زمستان یاد نمود. پس از گذار به الفبای کیریل تعداد اندکی کتاب که در کتابخانه ها با الفبای لاتین بود نیز جمع آوری گردید؛ چنانکه امروزه دسترسی به نمونه هایی از آن دوره حتی در کتابخانه ها نیز به سختی امکان پذیر است. در اصل این دوره ی ماقبل الفبای کیریل بسان موسم پائیز برای اتحاد زبان ترکی بود.
تصمیم قزاقستان برای گذار به الفبای لاتین در سال ۱۹۲۵ میلادی از منظرگاه اتحاد زبان ترکی می تواند نقطه ی عطفی تلقی گردد. پس از واکاوی نقصان های موجود در این پروسه از سوی روشنفکران و اجرایی نمودن اصلاحات مدنظرشان می تواند فرصت لازم برای اتحاد زبان و الفبای ترکان را مهیا نماید. بدین صورت امکان ظهور تابستانی دیگر برای اتحاد زبان ترکی وجود دارد.
دکتر عبدالله گون دوغدو-مترجم: بابک شاهد
مطالب مشابه :
مقاله / ترکیه ی بدون علویان
مطالعات ترکیه Türkiye - مقاله / ترکیه ی بدون علویان - معرفی ترکیه و بیان تجربیات و مطالعاتم
پروفسور ممتازاَر ترک اُنه: استانبول، تنها پایتخت کردستان ترکیه است
او در ادامه ی مقاله ی تحلیلی خود آورده است:« آن چه که راه بر استقلال و جدایی کردهای ترکیه می
اردوغان و هزینه ی همراهی با کُردها/ چنگیز چاندار
مطالعات ترکیه Türkiye - اردوغان و هزینه ی همراهی با کُردها/ چنگیز چاندار - معرفی ترکیه و بیان
کردها، «میثاق ملی» و اوجالان/ اورهان میراوغلو
مطالعات ترکیه Türkiye - کردها، «میثاق ملی» و اوجالان/ اورهان میراوغلو - معرفی ترکیه و بیان
گزارشی از نشست های همایش فرهنگ و تمدن ایران در دوره سلجوقیان
مقاله ی بعدی از خانم سخنران بعدی دکتر علی ارطغرل از ترکیه به ارائه مقاله خود با عنوان
مقاله ای با موضوع تاریخ زبان و الفبای ترکی
نخستین تمثیل گران روشنگری ترکان در دوره ی تنظیمات در ترکیه، افرادی بیش از ۱۳۰ مقاله
مقایسهی تطبیقی شاخصهای تحقیق و توسعه در کشورهای: ایران، کره جنوبی، مالزی و ترکیه (در 25 سال اخیر)
مقایسهی تطبیقی شاخصهای تحقیق و توسعه در کشورهای: ایران، کره جنوبی، مالزی و ترکیه (در 25
ترجمه مقاله چارچوب یکپارچه برای آنالیز زنجیره ی تامین کننده برق
ترجمه ی سلیس و روان مقاله آماده ی خرید می با منابع تامین کننده ی برق در ترکیه نشان
ترجمه مقاله چارچوب یکپارچه برای آنالیز زنجیره ی تامین کننده ی برق با استفاده از یک روش SWOT-fuzzy TO
دانلود مقاله و تحقیق یکپارچهی مرتبط با منابع تامین کنندهی برق در ترکیه نشان داده
آشنایی با دو خانم نویسنده مسلمان در ترکیه
مطالعات ترکیه Türkiye یادداشت و مقاله - در حاشیهی همایش «سعدی و یونس امره» که خرداد ۹۲ در
برچسب :
مقاله ی ترکیه