مقاله شناسایی عوامل محیطی وفردی موثر برشناسایی وبهره برداری از فرصتهای کارآفرینی
شناسایی عوامل محیطی و فردی مؤثربر شناسایی و بهرهبرداری از فرصتها ی
کارآفرینی
با تاکید بر رویکرد کشف فرصت به عنوان رویکردی مناسب برای کشور ایران
جوادسخدری
عضوهیات علمی جهاددانشگاهی
ومدیرسازمان همیاری اشتغال شعبه- مشهد
[email protected]
چکیده:
به
اعتقاد بسياري از پژوهشگران حوزه كارآفريني، مهمترين گام در هر فرآيند
کارآفرينانه تشخيص فرصت است به بياني ديگر کارآفريني به معناي رفتارهاي كه منجربه
کشف و بهره برداري از فرصت ها توسط افراد و سازمانهامي باشد فرصت به مجموعه شرايطي
اطلاق مي شود که نياز به محصول،خدمت و يا کسب و کار جديدي را ايجاد مي نمايد. اما
تشخيص فرصت اشاره به فرآيند درک امکان پذيري يک محصول،خدمت يا کسب و کار سودآور
اشاره دارد(KUMAR,2004).به
عبارت ديگر يک فرصت تا شناسايي نشود نمي تواند به بهره برداري برسد .لذا کارآفريني
به عنوان يک پديده شامل مطالعه منابع يا سرچشمه هاي فرصت ،فرآيند کشف،ارزيابي .و
بهره برداري از فرصت ها و در نهايت مجموعه اي از افراد کاشف،ارزياب و بهره بردار
شناخته شده است.
کارافريني نيز به نوبه خود فرايندتشخيص فرصت ها ي جديد
وبهره برداري از اين فرصت هاست DAVIDSON2003) &Bygrave 1991& (Venkataraman 1997.
.به
باور بسیاری از محققین آنچه تحقیقات کارآفرینی را از سایر مطالعات در حوزههای
مختلفی نظیر مدیریت متمایز میسازد، تأکید بر پژوهش در خصوص فرصتهای کارافرینی
است((Bygrave et
al. 1991.
به باورمحققان (Alsos & Kaikkonen 2004) بدون تشخیص فرصت، کارآفرینی معنا نداشته و لذا فرصت بایستی در
کانون و مرکز پژوهشهای کارآفرینی قرار داشته باشند. همین مطلب توسط (Gartner et. al. 2003) نیز مورد تأکید قرار داشته است همچنین تشخيص فرصت به عنوان يكي از مهمترين
توانايي هاي كارآفرينان موفق در دنیای امروز شناخته شده است. (2003Aldrichvili,Ray).
وفهم فرايند تشخيص فرصت نیزيكي از سوالات فكري intellectual)) حوزه كارآفريني است. (Galio
and Katz2001) .
این
مقاله پنج هدف اصلی را دنبال میکند: اولین هدف ،انجام مرورادبیات پیرامون منابع
فرصتها در فرایند کارآفرینی است. دومین
هدف بررسی دیدگاههاییست که به طور کلی (در زمینههای کارآفرینی) مورد
پذیرش هستند و سومین و چهارمین هدف تعیین عوامل محیطی و فردیاست موثر بر فرایند
کارآفرینی است ونهایتاًپنجمین هدف توسعهی
چهارچوبی است که در آن عوامل محیطی و فردی بر کشف و بهرهبرداری از فرصتها تأثیر
میگذارند.
کلمات کلیدی: کارآفرینی، کشف فرصت، و
بهرهبرداری از فرصتها
1- مقدمه:
هیچ
تحقیق تجربی و گستردهای دربارهی منابع فرصتهای کارآفرینی که شامل فعالیتهای
فردی، محیطی و هزینههای راهاندازی کارآفرینی فردی در یک محیط باشدوجود
ندارد. اما با این وجود ، رویکردهای طبقه بندی شده ای در مطالعات نظری کارآفرینی مورد تأیید قرار گرفته اند.
کشف
و بهرهبرداری از فرصتها دو بخش اساسی درفرایند کارآفرینی محسوب میشوند.در حوزه
کارآفرینی، پیرامون انواع کارآفرینی و منابع و فرصتهای آن دو دیدگاه کلی وجود
دارد:
دیدگاه
کرزنری (Kirznerian)ودیدگاه شومپیتری (Schumpeterian )
در
دیدگاه کارآفرینی شومپیتری کارآفرین با پیدا کردن فرصتها از روشهای مبتکرانه، یک
خالق فرصت است. این نوع کارآفرینی برای افزایش محصول ملی و رشد کاری بازتاب
اجتماعی گستردهای دارد.
در
دیدگاه کارآفرینی کرزنری کارآفرین کاشف فرصتهایی است که از نامتعادل بودن بازارها
نشأت میگیرند.فرصتهای شومپیتری در تغییرات تکنولوژیکی، سیاسی، نظارتی، اجتماعی و
جمعیت شناختی نمود مییابند. براساس تحقیقات، فرصتهای کرزنری به خاطر نامتعادل
بودن بازارها که نتیجهی خطاها و یا عدم توجهاند به وجود میآیند. (Low & MacMillan, 1988).
.
در حوزهی کارآفرینی کرزنری ما نمیتوانیم درک
دقیقی از منابع فرصتها داشته باشیم ارزش این فرصتها در سطوح متفاوت جامعه و
موانع قرار گرفته بر سر راه این فرصتها باید شناسایی شوند تا این نوع کارآفرینی
حتی اگر رایجترین شکل تجربی کارآفرینی باشد مورد تأیید قرار بگیرد.اما سؤالی که
در این میان وجود دارد این است که چرا باید نوعی از کارآفرینی که روزمره و بدون
خلاقیت است را مورد توجه قرار دهیم؟پاسخ
در این است،که این نوع کارآفرینی که منابع مورد نیاز برای کنترل آن آسانتر بدست میآید
در حقیقت توانایی این را دارد که در مناطقی که از لحاظ اقتصادی دورههای رکود را طی
میکنند ظاهر شود.چراکه در این مناطق از جهان، اغلب تنها منبع اقتصادی و اجتماعی
در دسترس که باعث کاهش فقر و رکود میشود، کارآفرینی است. (
Fuduric,2008)
براساس
مباحثی که در پاراگرافهای قبلی مطرح شد،هدف ازاین مقاله گسترش چهارچوبی است که شامل عوامل
فردی و محیطی تأثیر گذار بر شناسایی وبهره برداری ازفرصتهاست. این چهارچوب برای
انجام تحقیقات تجربی در محیط (طرفدار تعدیل و توریع ثروت) استفاده خواهد شد.دراین
مقاله ابتدا به تعاریف و مقدمهای دربارهی منابع و فرصتهای کرزنری (معمولی
وغیرمبتکرانه )وشومپیتری(بدیع و نوآورانه) پرداخته میشود. سپس توسعهی چهارچوبی مفهومی است
که ویژگیهای فردی موثر برشنا سایی فرصتها را مشخص میکند. در بخش بعدی تعیین
عوامل محیطی و بخش پنجم نتیجهگیری است که در این قسمت، سعی خواهیم کرد تا چهارچوب
کاملی ازعوامل فردی و محیطی را که برای تحقیق در کارآفرینی کرزنری که به نظر می رسد تناسب بیشتری با وضعیت
اقتصادی کشور ما دارد را ارایه کنیم.قبل از ارائهی چهارچوبهاابتدا تعریف فرصتهای
کارآفرینی را ارائه میکنیم .
2ـ فرصتهای
کارآفرینی
کارآفرینی
فعالیتی است که مستلزم کشف، ارزیابی و بهرهبرداری فرصتهایی است که از طریق
سازماندهی اقداماتی که قبلاً وجود نداشتهاند کالاها و خذمات جدید روشهای
سازماندهی، بازارها، فرآیندها و مواد خام را معرفی میکند.
حوزهی
کارآفرینی وظیفهی مهم تحقیق « منابع فرصتها، فرآیندهای کشف، ارزیابی، بهرهبرداری
فرصتها، گروهی از افراد که فرصتها را کشف و ارزیابی و بهرهبرداری میکنند» را
به عهده دارد. (venkataraman, shane2003).
-
فرصت کارآفرینی به هر موقعیتی اطلاق میگردد که
در آن موقعیتها بتوان محصولات، خدمات،موادخام،بازاروشیوههای سازماندهی جدیدی راارائه نمود. (Shane & Venkatraman 2000)
-
در تعریف (Shane 2003) فرصت به موقعیتی
اطلاق میگردد که در آن فرد بر این باور است که با نو ترکیبی منابع میتواند به
سودی نائل گردد.
-
فرصت در مقابل تهدید معنی پیدا میکند. فرصت به
موقعیتهائی اطلاق میگردد که اولاً قابل کنترل توسط فرد باشند و ثانیاً این موقعیتها
پیآمدهای مثبتی برای فرد به همراه داشته باشند. در مقابل تهدید به هر موقعیت غیر
قابل کنترل با پیآمدهای منفی اطلاق میگردد.. (Krueger, 2000)
-
در تعریف (McCline et. al. 2002) فرصت پدیدهای
وابسته به شرایط محیطی است. در باور این محققین افراد 2 الگوی ذهنی فرصت و تهدید
را همواره با خود داشته و اینکه یک موقعیت مشخص را بعنوان فرصت یا تهدید تشخیص
دهند بستگی به سرعت فعال شدن هر یک از 2 الگوی ذهنی مذکور دارد. در عین حال سرعت فعال شدن هر یک از 2 الگوی ذهنی (Mental Schema)
بستگی به علائم و اطلاعاتی دارد که از محیط دریافت میگردد.
3- عوامل موثر بر فرایند تشخیص وبهره برداری از فرصت:
محققان
(Long and McMullan,1984) فرآيند تشخيص
فرصت را حداقل تا اندازه اي تحت کنترل کارآفرين توصيف کردند.آنها بيان مي کنند که
به منظور تشخيص توان بالقوه يک فرصت ميزان قابل ملاحظه اي آمادگي لازم است.و اين آمادگي
است که باعث مي شود تنها افراد بخصوصي فرصت را تشخيص دهند.مطابق مدل آنها ترکيبي
از عوامل شامل عوامل غير قابل کنترل(فرهنگي،اجتماعي ،اقتصادي و شخصيت) و عوامل
کنترل شده(هوشياري،انتخاب شغل،مطالعه،کسب و کار چند شغلي وسبک زندگي) بر توان يک
کارآفرين بالقوه براي تشخيص فرصت تاثير مي گذارد.
به
باور( 1984 Mc
Mullan,) مجموعه عواملی مشتمل بر دو دسته عوامل قابل کنترل و غیر قابل
کنترل بر روی تشخیص فرصت توسط کارآفرین مؤثر است :
-
عوامل غیر قابل کنترل شامل متغیرهائی نظیر عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است
-
عوامل فردی شامل کلیه عواملی است که میتوانند توسط کارآفرین تغییر یابند نظیر
نحوه زندگی، انتظارات و تجارب شخصی
- تحقیق دیگری)2002 ، Dellabarca) و با مرور ادبیات پیشین عوامل برشناسایی فرصت را عوامل تحت کنترل
ازقبیل، شبکه اجتماعی،تجربه، انگیزش،دانش و غیره عوامل غیرقابل کنترل ازقبیل شخصیت،
فرهنگی،اقتصادی،اجتماعی و غیره دسته بندی نمود.
نهایتا"(shan2003) عوامل موثر بر تشخیص فرصت را در عوامل فردی
شامل عوامل روانشناختی و عوامل جمعیت شناختی وعوامل محیطی شامل عوامل محیط کلان
ومحیط صنعت طبقه بندی نمود.
شین
مدل زیر در ارتباط با فرایند شناسایی و بهره برداری فرصت ارائه داد.
اجرا
اکتساب
منابع
طرح
سازمانی
استراتژی
محیط
-صنعت
-محیط کلان
ویژگی های فردی
-عوامل روانشناسانه
-عوامل جمعیت شناختی
فرصت
های کارآفرینانه
کشف
بهره برداری از فرصت
در
ادامهی لازم است که روند تحقیقات را روی فرصتهای کارآفرینی بررسی کنیم که ببینیم
هر چند وقت یک بار فرد و محیط به عنوان یک مرکز توجه با یکدیگر مطرح میشوند.
بیشتر
مطالعات فرآیند راهاندازی یک کسب وکار به یکی از این حوزهها وارد میشوند:
1. توجه به کارآفرینی
2. محیط زیست کارآفرین
3. فعالیتهایی که را
کارآفرین در طول راهاندازی فرآیند به عهده گرفته است.
جدول
1- روند اصلی تحقیقات را در شناخت فرصت کارآفرینی نشان میدهد.
سطحبررسی
مقالهها (نوشتهها)
مؤلف
سال
فردی
کارآفرینان فرصت را با برهم زدن
تعادل بازار ایجاد میکند
Schumpeter
1934
فردی
کارآفرینان و تحقیقات آنها دربارهی
فرصتها، با انگیزهای سودمند سپری میشوند
VanMises
1949
فردی
نه تنها داشتن اطلاعات بلکه آگاهی و
هوشیاری نیز فرد را در شناخت و بهرهبرداری از فرصتها یاری میکند
(L.
Kirzener)
1973
فردی و محیطی
تجربهی کاری، سرگرمی، شبکههای
اینترنتی و تحقیقات قاعدهمند و منظم به شناخت فرصتها منجر میشوند
(Vesper)
1979
محیطی
فرصتها، نوآوریهایی هستند که به
خاطر تحقیقات در ساختار صنعتی، تقاضا، رویدادهای دنیای بیرون و جمعیت شناختی، به
وجود میآیند.
(Drucker)
1985
فردی
آگاهی و هوشیاری در لحظههای حساسی
که باید تصمیمات اتخاذ شوند انکار شیوه و به کشف و بهرهبرداری فرصتها کمک میکند
(L.
Kirzener)
1985
فردی
برنامهها به الگوهای ذهنی و تشخیص
فرصتها
(Birdijelinek)
1988
فردی
تشخیص (شناخت) و هدف از کارآفرینی
(Katz,
Qartner)
1988
محیطی
همراه بودن با دانش و تکنولوژی و
بازار، رویارویی با مشکلات خاص و اجتماعی که اغلب یک منبع فکری مخاطرهآمیزند
(Christensen
, Petersen )
1990
فردی
روانشناختی خلق یک کار مخاطرهآمیز
جدید
(Sharer
, scott)
1991
فردی
دغدغههای شناخت قبلی از محیط،
تکنولوژی، اجتماع اقتصاد، فرهنگ و تواناییهای اشخاص باعث شناخت فرصتها میشوند
(C.Eagilo
, Taub)
1992
فردی و محیطی
وضعیت مالی زندگی و علاقه به شروع
تجراتی که تحقیقی آگاهانه را برانگیزد
(Bhave)
1994
فردی
تجربهی زیاد، توانایی یادگیری و
سازگار بودن باید به شناخت فرصتهای فردی کمک کند.
(Hamel.
Prahalad)
1996
فردی
شناسایی و تشخیص فرصتها باید به
گونهای باشند که فرد را همانگونه که هستند نشان دهند «رشتهی دانشگاهی»
(Venkataraman)
1997
مرور ادبیات
مقایسهی فرصتهای کارآفرینی از
دیدگاههای Kirzerian و Schumpeterian
(I.M
Kirzner)
1997
فردی
نقش تجربه در تشخیص فرصت
(Timmons)
1999
فردی و محیطی
کارآفرینی باید با منابع فرصتها و
نیز جداگانه بررسی شود
(Shane,
Venkataraman)
2000
فردی
نقش هدف در توسعهی فرصتها
(Krueger)
2000
فردی
تفاوت بین جستجوی فرصتها و رفتار
جستجوی امتیازات)
(Ireland.
Hitt, etall)
2001
فردی
آگاهی مانند موتوری است که هدایت
تشخیص فرصت را به عهده دارد (آگاهی باعث تشخیص فرصت میشود)
(C.M.Gagilo,
Katz)
2001
فردی
استفاده از نظریههای ساختاری و
ویژگیهای شخصیتی، گروههای اجتماعی، دانش پیشین به عنوان شروع آگاهی
(Ardichrill,
Cardozo, Ray)
2003
فردی و محیطی
سه دیدگاه فرصت کارآفرینی بر مبنای
پروسهی بازاری، تخصصی کردن به اکتشاف و خلاقیت
(Sarasvathy,
venkataraman, Dew, Velamuri)
2004
فردی
فرصت پروژهای است که هنوز بهرهبرداری
نشده است و توسط فرد کشف میشود و به انجام یک ایدهی عقلانی کمک میکند
2007
همانگونه
که در جدول 1 مشاهده میکنیم بیشتر مؤلفان منابع فرصتها را تحلیل کردهاند. بیشتر
تحقیقات پیرامون شناخت فرصتها بر رویکردهای فردی تمرکز دارند و تعداد خیلی کمی
فرد و محیط را با یکدیگر بررسی میکنند. شین (2003Shane ,)
در «تئوری جامع کارآفرینی» خود تحقیقاتی را که تمرکز آنها بر بررسی ارتباط فرد و
محیط است قرار دا..
اینکه
آن دو چگونه نسبت به یکدیگر واکنش نشان میدهند به منابعی که فرد و محیط در اختیار
دارند وابسته است. در این بخش عوامل زیادی دخیلاند که ممکن است در آنها فرصتهای
کارآفرینی موجود باشد و یا نباشد.
4- منابع فرصتها :
اگر
فرصتها نقشی به این مهمی در فرآیند کارآفرینی دارند از کجا میآیند و ویژگی آنها
چیست؟
محققان
با روشهای متفاوتی، منابع فرصتهای کارآفرینی را تقسیمبندی کردهاند،
شومپیتردیدگاهی
مبتکرانه ارائه میدهد که در آن فرصتها، امکان ایجاد چهارچوبها و اهداف جدیدی را
به وجود میآورند. این فرصتها که جدید و نوآورانه هستند توانایی تغییر اقتصاد،
افزایش استخدام و تولید ملی را نیز دارند. در این دیدگاه کارآفرین با تخریب خلاق
بازار را نامتعادل می کند.و بدین وسیله با این تغییر فرصتهای کارآفرینی بیشتری را
فراهم میآورد.منابع فرصتها در این نوع کارآفرینی، تغییرات تکنولوژیکی، تغییرات سیاسی واجتماعی، جمعیت شناختی می باشد(Shane,2003) مطالعات نشان دادهاند که دراشکال نوآورانهی
کارآفرینی، عوامل زیادی باید حضور داشته باشند،از قبیل : قانون شفاف، محیط بنیادی
نیرومند، اطلاعات پیچیده ،تکنولوژی ارتباطات سطوح بالای آموزشی، سطوح بالای درآمد،
، بازارهای متنوع، ساختارهای صنعتی پیشرفته و.....این نوع کارآفرینی به خاطر
تأثیرات مهم و قابل ملاحظه و کارآمد توجه بسیاری از محققان و سیاستگذاران را جلب
کرده است تا آن جا که دیدگاه زیر به عنوان معمولیترین نوع کارآفرینی مطرح میشود! ( Fuduric,2008).
کرزنر
فرصتها را یک نیاز میبیند که به خاطر نامتوازنی بازار کشف شده و افزایش مییابند
آگاهی بر بخش رویکرد فردی، پیشنیاز این نوع کارآفرینی است.کارآفرینی کرزنری یا
شکل غیرمبتکرانه کارآفرینی از این عقیدهی ناشی میشود که فرصت توسط افراد خاصی
ایجاد نمیشود اما در جامعه به آسانی در دسترس همهی افرادی که در تشخیص فرصتها
آگاهانه عمل میکنند قرار میگیرند. کرزنرمعتقد است که فرصتها رخ میدهند زیرا
بازار در نتیجهی تصمیمهای نادرست و ساختن چهارچوبهایی که خود کمبودها و یا
مازاد محصول را باعث میشوند، در وضعیت نامتعادلی قرار گرفته است. و در این
نامتوازنی کمبود و مازاد بر تولید است که فرصتها یافت میشوند. در این نوع
کارآفرینی فرد به جای اینکه مانند کارآفرین شومپیتری که خالق فرصتها باشد کاشف
فرصتهاست.هر این دو نوع کارآفرینی میتوانند در یک زمان در دسترس باشد.
جدول2
ـ فرصتهای Schumpeterian در برابر فرصتهای Kirznerian
(منبعShane,
2003)
فرصتهای
Kirznerian
فرصتهای
Schumpeterian
موازنه
(تعادل)
عدم
توازن
عدم
نیاز به اطلاعات جدید
نیاز
به اطلاعات جدید
نوآوری
کمتر
بسیار
مبتکرانه و نوآورانه
رایج
(عادی)
کمیاب
(نادر)
محدودیت
کشف
دارای
خلاقیت و آفرینش
کند.
در
کارآفرینی فردی دو موضوع ارزیابی میشوند
-
اول اینکه فرد را در حالت ایستا و ساکن تصور کنیم و عوامل روانشناختی و غیر
روانشناختی که پایههای منابع او را میسازند، بررسی کنیم (Fudurik
, 2008)
-
دوم اینکه، دیدگاه پویا، دیدگاهیست که فرد در تمام مدت و در همهی مکانهایی که
در حال کشف و سپس بهرهبرداری از فرصتهایش است همه حرکاتش را نشانهگذاری کند. و از
آن جایی که فرد در خلاء نمیتواند عمل کندما به چهارچوبی از اجزای محیط نیاز داریم .
در
دو بخش زیر چهارچوب تحقیق را ابتدا با
نگاهی دقیق به عوامل فردی و سپس محیطی (توسعه) میدهیم.
5-عوامل فردی تأثیرگذار بر کشف و بهرهبرداری
فرصتها:
یک
کارآفرین دو پروسهی مهم کشف و بهرهبرداری از فرصتها را تجربه میکند در هر دو
فرآیند، ویژگیهای شخصیتی کارآفرین (عوامل روانشناختی) و یک سری از قابلیتهای او
برای شروع ریسکی جدید (عوامل غیرروانشناختی) دخالت دارند.
تحقیق
قبلی دلیلی بر وجود ویژگیهای شخصیتی و تأیید قابلیتهای کارآفرین است اما در
فرآیند کشف و بهرهبرداری فرصتها عوامل اصلی نیستند. جدول 2 و 3 نشان میدهند که
کدام ویژگیها و قابلیتها در فرایند
کارافرینی مورد نیاز است ؟.
جدول3-
عوامل فردی هم در پروسهی کشف فرصتها
عوامل روانشناختی
عوامل غیرروانشناختی
قابلیتهای
جذب کننده
شناخت
ارتباطات غیررسمی
توانایی
دستهبندی اطلاعات
ارتباطات
و الگو سازی
فهم
و درک فرآیندها
ارزیابی
اطلاعات به صورت دقیق
تجربههای
قبلی زندگی
گستردگی
گروههای اجتماعی
جدول
4- عوامل فردی مهم در پروسهی بهرهبردرای فرصتها
عوامل روانشناختی
عوامل غیرروانشناختی
برونگرایی (اجتماعی بودن)
نیاز به موفقت
ریسک کردن
میل به استقلال
مرکز کنترل
خودکارآیی
اعتماد به نفس
احساس
هزینهی فرصتها
کارکردن زوجین (همسر)
سطح بالای آموزش
تجربهی کاری
تجربهی تجارت عمومی
تجربهی عملکردی
تجربهی صنعتی
تجربهی راهاندازی مؤسسه
و ...
داشتن الگو
در
طول پروسهی کشف فرصت دو چیز مهم هستند: عوامل غیرروانشناختی که به فرد امکان
دستیابی بهتر به اطلاعات را میدهند و عوامل روانشناختی با قابلیتهای ادراکی فرد
در ارتباطند.
فرآیند
بهرهبرداری فرصتها در سطح فردی بیشتر دارای عوامل روانشناختی و غیر روانشناختی
است که در جدول شمارهی 3 فهرست شدهاند. در دو بخش بعدی عناصر جدولهای بالا با
جزئیات بیشتری بررسی میشوند. اول به عوامل فرآیند کشف فرصت در سطح فردی و سپس
عوامل فرآیند بهرهبرداری بررسی میشوند.
الف: عوامل فردی درفرایند کشف فرصت:
کشف
فرصتها در سطح گروهی انجام نمیشود. چیزی که مطالعهی کارآفرینی را از دیگر رشته
های اقتصادی و یا مدیریتی متفاوت میسازد، بررسی نقش فرد است. دو دلیل برای اینکه
مردم فرصتهای تجاری را کشف میکنند وجود دارد: اول اینکه در این فرصتها به
اطلاعات بهتر دستیابی پیدا میکنند. (غیرروانشناختی) و دوم اینکه آنها تواناییهای
ادراکی خاصی دارند.
عوامل غیرروانشناختی: تحقیقات برای اثبات دو عامل که افزایش
میدهند احتمال دستیابی زودتر به اطلاعات را که باعث کشف فرصتها میشوند مدرکی
تجربی فراهم کردهاند.
این
دو عامل عبارتند از: تجربههای قبلی زندگی و گستردگی گروههای اجتماعی آنها
دو
بعد تجربی زندگی که ثابت کردهاند احتمال
کشف فرصتها را افزایش میدهندعبارتند ار: عملکرد شغلی و تنوع تجربهها.
به نظر میرسد که احتمالاً انسانها در حرفههای
خاص، ،بهترمی توانند فرصتهای مخاطره آمیز جدید را درک کنند این حرفهها اغلب در
زمینههای علوم طبیعی، مهندسی و R&D
هستند. و همچنین
به نظر میرسد که طبیعت این
شغلها، دستیابی آسانتر به دانش و تکنولوژی جدید را فراهم کنند. (Sleeper, 2001. Roberts, 1991, Freeman 1982 , )با توجه به تجربههای مختلف انسانهایی که در
تجربههای شغلی و مکانهای زندگی (جابجایی جغرافیایی) خود تغییرات بیشتری داشتهاند
برای کارآفرین شدن مستعدترند.
گروه
اجتماعی روش مهمی است که مردم اطلاعات را دریافت میکنند. ویژگیهای یک گروه
اجتماعی که کشف فرصتها را تأیید میکنند عبارتند از: تنوع حرفهای افراد در گروه
که به اجتناب از اطلاعات نامناسب و اضافی کمک میکنند و ارتباطات قوی با مردم که
آنها را تشویق میکند که به درستی اطلاعات دریافتیشان ایمان داشته باشد.
برای
یک کارآفرین، روابط قوی در گروه بسیار مهم است. مطالعات نشان دادهاند که
کارآفرینان بیشتر از مدیران، اطلاعاتی را از مردمی که میشناختند و به آنها اعتماد
کردهاند، بدست آوردهاند. (Koler, 1988)
روابط
ضعیف نیز برای کارآفرین هدف خاصی را دنبال میکند.فرصتهای کارآفرینی بدون تردید
با تعدادی از روابط ضعیف گروههای اجتماعی کارآفرینی در ارتباطند، روابط ضعیف شبیه
اطلاعات کارتهای بازی هستند که به کارآفرین امکان دستیابی به تولیدات متفاوت راکه
از روابط اجتماعی قوی کسب میکند میدهند.
همچنین فرصتها بیشتر توسط کارآفرینانی شناسایی میشوند که نه از ارتباطات
قوی و یا ارتباطات ضعیف بلکه از ترکیب این دو نوع ارتباط (قوی و ضعیف) استفاده میکنند. (Singh,1999)
- عوامل روانشناختی: دو گروه شناسایی توانایی ها وجود دارند
که برای آغاز فرآیند شناسایی فرصت بیان شدهاند، اولین گروه، تواناییهایی جذبکنندگی
است که اساساً میگوید، دانش قبلی توانایی جذبی را فراهم میکند که کسب اطلاعات
اضافی را آسانتر میکند، این اطلاعات دربارهی بازارها، تکنولوژیها و پروسههای
تولیدی است که توانایی ایجاد چهارچوبهای جدید کارآفرینی را در پاسخ به اطلاعات
جدید افزایش میدهند. (cohen, levinthal, 1990).
دو نوع دانش، تواناییها لازم جذبکنندگی برای
شناخت فرصتها را افزایش میدهند: دانش دربارهی بازارها و دانش دربارهی چگونگی
ذخیرهی آنها (
shane,2003)
دومین
گروه، فرآیندهای شناسایی که کشف کارآفرینی را افزایش میدهد و عبارتند از: توانایی
برقراری ارتباطات غیررسمی، توانایی جمع آوری اطلاعات، درک جایگاه ارتباطات و
الگوها در اطلاعات و فهم اینکه فرآیندها چگونه
عمل میکنند و تصورات و اطلاعات را به درستی ارزیابی میکنند (katz, C.M Gaglio, 2001) . این فرآیندها تا حد
زیادی تحت تأثیر عوامل زیر قرار میگیرند، سطوح آگاهی (Dewit,
vande winden,1989) تواناییهای هوشیارانه (shrader,
Hills Lumpking, 1999) خلاقیت (Schumpeter,
1974, savavathy, 2001) و آمادگی برای ریسک کردن
(kaish, Gilad, 1991)
ب ـ عوامل فردی در بهره برداری از فرصت:
- رشد
جمعيت:
نرخ
رشد جمعيت ميتواند در ايجاد كارآفريني نقش داشته باشد، كشورهاي با تجربه رشد
جمعيتي به نسبت كشورهاي بدون رشد جمعيت سهم بيشتري از نيروي كار مورد نياز براي
كارآفريني را دارا ميباشند هر چند تغييرات جمعيتي به طور غيرمستقيم عاملي موثر بر
سطح كارآفريني ميباشد :
1.
يك ملت با تجربه ميزان مهاجرت بالا براي كارآفريني مستعد خواهد بود.
2.
رشد جمعيت بر دستمزدها اثر ميگذارد بنابراين
باعث پايين آمدن هزينههاي لازم براي شروع يك كار ميشود همين امر ميتواند انتخاب
كارآفريني را جذابتر كند.
3.
رشد جمعيت بر افزايش تقاضا براي كالاهاي مصرفي
تاثير گذاشته كه خود باعث افزايش فرصت بازار براي محصولات و خدمات جديد ميگردد.
Clark, K., & Drinkwater, S.2000).)
- تراكم
جمعيت و ميزان شهرنشيني
يك
محيط شهري سالم منافع زيادي براي ريشه كردن كارآفريني دارد و به خصوص رشد بالاي
نوآوري و نوع تكنولوژي بالا شرايط ايجاد كارآفريني را فراهم ميسازد.وجود دانشگاهها
و مراكز تحقيقاتي، رشد تكنولوژي و پيشرفت نوآوري و به همان ميزان فراهم بودن
اقتصاد و نيروي كار آموزش ديده را تقويت ميكند. مناطقي كه تراكم جمعيتي بالا
دارند بازاري دلخواه براي مشاغل ميباشند.گوناگوني تقاضا باعث جذابيت در مناطق
جغرافيايي كوچك گرديده و همين امر با توجه به ارتباطات باعث كاهش ميزان هزينه حمل
و نقل ميگردد. (Fuduric,2008).
آميزه اي از
تجارت، تحقيقات، تنوع، تراكم جمعيتي و سطوح آموزشي به گونه ي فزاينده اي بر ديگر
مشاغل تاثير گذاشته و باعث جذب آنها ميگردد و مزاياي حاصل از همكاري، خود تاثيرات
همه گير دارد. Audretsch, D., & Fritsch, M.
2000).) در
مقايسه با محيطهاي شهري، نواحي دورافتاده مشكلاتي براي جذب منابع انساني و مالي
به منظور حمايت رشد بالاي كارآفريني دارند اگرچه با پيدايش مهارت بيشتر و تكنولوژي
اطلاعات ارزانتر با مرور زمان فاصله بين محيط پيراموني و مركز كاهش يافته است. . (Fuduric,2008)
- زيربناي
آموزشي:
زيربناي آموزشي ميتواند بر بهره برداري
در دو سطح تحليلي اثر بگذارد:
1.
زيربناي آموزشي بر شكل كارآفريني اثر ميگذارد به
عنوان مثال افراد با سطح بالاي آموزشي در سطوح بالا و قوي كارآفريني ميكنند در
مقابل افراد با سطح آموزشي پايين بيشتر براي امرار معاش از كار آفريني جايگزين
استفاده ميكنند.
2.
سطح آموزشي و استعداد بالقوه كارآفرين بر چگونگي
نگاه او به منابع موجود نيز اثر ميگذارد. تجربه ثابت كرده كه سطح پايين آموزش،
احتمال توجه كمتر كارآفرين به امتياز يارانه گرفتن از دولت و كمكهاي غيردولتي را
باعث شده است.بررسيها نشان داده كه آموزش در ديگر سطوح به صورت مستقيم و
غيرمستقيم بر بهره برداري از فرصت اثر ميگذارد.
در
روش مستقيم دانشگاهها از جمله مراكزي
هستند كه باعث ايجاد زمينه براي تكنولوژي جديد ميشوند، تحقيقات و اطلاعات، شبكه
دانش كه مكمل المانهاي جديد است، مخاطره براي نوآوري به روش ماهرانه و موسسات
آموزشي ميتوانند منبع يا مانعي براي فرصت باشند زيرا آنها نقش مهمي براي آموزش و
دانشهاي انتقالي دارندAldrich,
H. E1999).)
- عوامل فرهنگي:
اعمال كارآفرينانه نه تنها با علم اقتصاد،
سياست و صنايع تعريف ميشود بلكه با كلمات كليدي و ملاحضات فرهنگي بالا بيان ميشود:
برنامهاي جامع براي انتقال دانش، توليدات، آموزش، ابتكارات، ارزشها و رفتارها ميباشد.
ديويدسون سال 1995 دو ديدگاه را كه به شناخت ارتباط بين ارزشهاي
فرهنگي و رفتار كارآفرينانه اشاره دارد
مطرح ميكند.
اينها مجموعهاي از ويژگيهاي روانشناسانه
وقانوني- اجتماعي ميباشند که اشاره قاطع
به عوامل فرهنگی شناخته شده که تاثير مثبت بر عملكرد و رفتاركارآفرينان
دارند .
اين
عوامل فرهنگی شامل: پذيرش اجتماعي، مالكيت، مشاغل، شكست و ورشكستگي ميباشند.
6- عوامل محیطی مؤثربرکشف و بهره برداری از فرصت ها ی
کارآفرینی :
عوامل محیطی که روی کشف و بهره برداری از فرصت ها
تاثیر می گذارند شامل :عوامل اقتصادی، سیاسی، صنعتی، جمعیتی و
فرهنگی که در جدول ,6.7.85
خلاصه شده اند.
الف - شرایط اقتصادی:
جدول 5- تاثیر شرایط
اقتصادی دربهره برداری از فرصت را نشان می
دهد.
شرایط
عوامل موثر در بهره برداری از
فرصت
محیط اقتصادی
قابل افزایش و کاهش
شرایط اقتصاد کلان مداوم و رشد
اقتصاد
قابل افزایش و کاهش
بیکاری
قابل افزایش و کاهش
اختلاف درآمد
قابل افزایش و کاهش
سرمایه در دسترس
قابل افزایش و کاهش
مالیات بالا
کاهش
ب- شرایط سیاسی/ قانونی:
جدول 6- شرایط سیاسی / قانونی
که مؤثربرفرصت های کارآفرینانه
شرایط
عوامل موثر در بهره برداری از
فرصت
حکم قانون/ ویژگی های حقوقی
افزایش
سیاست های اقتصاد کلان
وابسته
مجوز/ سیاست ورشکستگی
افزایش
رفع نظارت قانونی
افزایش
منابع سیاسی
افزایش
عدم تمرکز قدرت
افزایش
ج - شرایط صنعتی:
جدول 7- شرایط صنعتی موثر
در فرصت های کارآفرینانه
شرایط
تاثیر در فرصت کارآفرینانه
شرایط آگاهی/ دانش
توسعه تکنولوژی
فراهم سازی بازار جدید- تولیدات-
راه های سازمانی- تکنولوژی- مصالح خام
مرکز نوآوری
بخش عمومی- تحقیقات دانشگاهی-
تشویق شرکت های جدید برای اهداف بزرگ
نیرو انحصاری
حمایت های حفاظتی -انحصاری قوی
برای شرکت های جدید
شرایط تقاضا
بازارهای بزرگ فرصت های بیشتر
فراهم می کند
اندازه بازار
رشد بازارها، دسترسی به تقاضا را
فراهم می کند
رسته بازار
افزایش فرصت ها به بهره وری مناسب
با شرکت های کوچک ربط دارد
تقسیم بازار
دستورالعمل صنعتی
دستوالعمل
سرویس اقتصادی- گروه های قوی برای
معاملات جدید- محصول فرعی
طرح برتر/ برجسته
صنایع روی یک طرح
تمرکز صنعت
تراکم احتمال شکست معاملات را
افزایش می دهد
سودبخشی
تفاوت سودهای بالا مشوق شرکت های
جدید است
هزینه وری
هزینه وری پایین مشوق شرکت های
جدید است
کثرت سرمایه
کثرت سرمایه پایین مشوق شرکت های
جدید است
میانگین ثبات اندازه
اندازه شرکت های کوچک مشوق ورود
داوطلبان جدید است
دوره صنعتی
دوره فرصت ها برای شرکت های جدید
کاهش می یابد
د- شرایط فرهنگی وآماری:
جدول 8 – شرایط فرهنگی وجمعیتی موثربر فرصت
ها ی کارآفرینانه
شرایط آماری
بهره برداری از فرصت ها
رشد جمعیت
افزایش
تراکم جمعیت و شهرسازی
افزایش
مهاجرت و پویایی جمعیت
کاهش/ افزایش
سازمان آموزشی
کاهش/ افزایش
شرایط فرهنگی
مقبولیت اجتماعی کارآفرینان
بیشترین پذیرش- فرصت ها بیشتر
بهره برداری خواهد شد
گرایش به سمت شکست و ورشکستگی
عقاید منفی- فرصت هاکمتر بهره
برداری خواهد شد
REFERENCES
-Aldrich, H. E. (1999). Organizations
Evolving. London: Sage Publications.Aldrich, H. E., & Wiedermayer, G.
(1993). From Traits to -Rates: An ecological perspective onorganizational
foundings (Vol. 1). Greenwich, CT: Jai Press.
-Allinson, C., Chell, E., &
Hayes, J. (2000). Intuition and entrepreneurial behaviour. EuropeanJournal
of Work and Organizational Psychology, 9(1), 33-43.
-Amit, R., Glosten, L., & et.al.
(1993). Challenges to Theory Development in EntrepreneurshipResearch. Journal
of Management Studies, 30, 815-834.
-Anderson, A. R., & Jack, S. L.
(2002). The Articulation of Social Capital in EntrepreneurialNetworks: A Glue
or a Lubricant? Entrepreneurship & Regional Development, 14,
193-210.
-Baron, R. A., & Markman, G. (1999).
Cognitive Mechanisms: Potential differences betweenentrepreneurs and
non-entrepreneurs. In P. Reynolds,
.
-Bouchikhi, H. (1993). A
constructivist framework for understanding entrepreneurshipperformance. Organization
Studies, 14(4), 549-570.
Bourdieau, P. (1986). Forms of
Capital. Westport, CT: Greenwood Press.
-Burke, A., Fitzroy, F., &
Nolan, A. (2000). When less is more: Distinguishing between
entrepreneurial choice and
performance. Oxford Bulleting of Economics and Statistics,
62(5),
563-587.
-Caroll, G., & Hannan, M.
(2000). The Demography of Corporations and Industries. Princeton,NJ:
Princeton University Press.
-Casson, M., & Wadeson, N.
(2007). The Discovery of Opportunities: Extending the economic
theory of the entrepreneur. Small
Business Economics, 28, 285-300.
-Christensen, P., & Peterson, R.
(1990). Opportunity Identification: Mapping the source of NewVenture Ideas.
Paper presented at the Babson Entrepreneurship Research Conference.
-Delmar, F., & Davidson, P.
(2000). Where do they come from? Prevalence and characteristicsof nascent
entrepreneurs. Entrepreneurship & Regional Development, 12, 1-23.
-Etzioni, A. (1987).
Entrepreneurship, adaptation, and legitimation: A macro-behaviouralperspective.
Journal of Economic Behavior and Organization, 8, 175-189.38
Fuduric, N. (2008a).
Entrepreneurship in the Periphery. Aalborg University.
- Fuduric, N. (2008b). Individuals
& Opportunities: A resource-based and institutional view
ofentrepreneurship. Aalborg University.Fukuyama, F. (1995). Trust: The social
virtues and the creation of prosperity. New York: Simonand Schuster.
- Gaglio, C. (1997). Opportunity
Identification: Review, critique, and suggested researchdirections (Vol.
3). Greenwich, CT: JAI Press.
Gaglio, C., & Taub, R. (1992).
Entrepreneurs and Opportunity Recognition. In S. Birley, W.
- Gaglio, C. M., & Katz, J.
(2001). The Pyschological Basis of Opportunity Identification:Entrepreneurial
Alertness. Small Business Economics, 16, 95-111.
- Hofstede, G., Nooderhaven, N.,
Thurik, R., Uhlaner, L., Wennekers, A., & Wildeman, R. (2004).Culture's
Role in Entrepreneurship: Self Employment out of Dissatisfaction [Electronic
Version].
- Katz, J., & Gartner, W.
(1988). Properties of Emerging Organizations. Academy of ManagementReview,
13(3), 429-441.
- Kirzner, I. (1973). Competition
and Entrepreneurship. Chicago, IL, US: University of ChicagoPress.
- Kirzner, I. M. (1997).
Entrepreneurial Discovery and the Competitive Market Process: AnAustrian
Approach. Journal of Economic Literature, 35, 60-85.
- Koller, R. (1988). On the Source
of Entrepreneurial Ideas. In B. A. Kirchhoff, W. Long, W.McMullen, K. H. Vesper
& W. Wetzel (Eds.), Frontiers of Entrepreneurship Research(pp.
194-207). Babson Park, US>: Babson College.
- Krueger, N. (2000). The Cognitive
Infrastructure of Opportunity Emergence. EntrepreneurshipTheory &
Practice, 24(3), 5-23.
.
- Lorentzen, A. (2007). The
Spatial Dimension of Innovation: Embedding proximity in socioeconomic
space. Paper
presented at the European Network for Industrial Policy.
- Sarasvathy, S. D. (2001).
Causation and Effectuation: Toward a theoretical shift from economic
inevitability to entrepreneurial
contingency. Academy of Management Review, 26(2),243-263.
- Sarasvathy, S. D., Venkataraman,
S., Dew, N., & Velamuri, R. (2004). Three Views ofEntreprenerial
Opportunity. In Z. Acs & e. al. (Eds.), Entrepreneurship Handbook.
Schell, D., & David, W. (1981).
The Community Infrastructure of
.
- Schumpeter, J. (1934). The
Theory of Economic Development: An inquiry into profits, capital,credit,
interest and the business cycle. Cambridge: Harvard University Press.
- Shane, S. (2000). Prior knowledge
and the discovery of entrepreneurial opportunities.Organization Science, 11(4),
448-469.
- Shane, S. (2003). A General
Theory of Entrepreneurship. Cheltenham: Edward Elgar.
- Shane, S. (2008). The Illusions
of Entrepreneurship. New Haven & London: Yale UniversityPress.
Shane, S., & Venkataraman, S.
(2000). The Promise of Entreprenership
.
- Sine, W., Haveman, H., &
Tolbert, P. (2001). Institutional influences on founding variation in
theemerging independent power industry: University of Maryland, US.
- Singh, R., Hills, G. R., Hybels,
R., & Lumpkin, T. (1999). Opportunity Recognition through SocialNetwork
Characteristics of Entrepreneurs. In P. Reynolds, W. Bygrave, S. Manigart, C.
- Timmons, J. (1999). New Venture
Creation. Burr Ridge, IL: Irwin.
Tsai, W., & Ghoshal, S. (1998).
Social Capital and Value Creation: The role of intrafirmnetworks. Academy of
Management Journal, 4, 464-477.
- Venkataraman, S. (2004). Regional
transformation through chnological entrepreneurship.Journal of Business
Venturing, 19, 153-167.
Education.
41
- Wong, P. K., Ho, Y. P., &
Autio, E. (2005). Entrepreneurship, Innovation and Economic Growth:Evidence
from GEM Data. Small Business Economics, 24, 335-350.
مطالب مشابه :
تحقیق در مورد مسجد جمکران
طرح توجیهی کارافرینی جدید تحقیق در خداوند در قرآن کریم درباره ی تعمیر مسجد و حضور
انواع کسب و کار
درباره ایده کسب و کارتان تحقیق کنید. 2) درباره محصول یا با پدیدهی کارآفرینی سرو
آشنایی با چند کارآفرین نمونه
درباره ی کارآفرینی . درباره کارآفرینی جوان تنها چیزی که می توان گفت این است که جوان تجربه
مقاله های روش تحقیق
انجمن مدیریت کارآفرینی مقاله های روش تحقیق » دست پخت بچه های کارافرینی در جشنواره غذا ی
مقاله شناسایی عوامل محیطی وفردی موثر برشناسایی وبهره برداری از فرصتهای کارآفرینی
فرصتها ی کارآفرینی ای دربارهی منابع را که برای تحقیق در کارآفرینی
مدرسه کار آفرینی خورشید
درباره ی کارآفرینی . تا جایی که من در این چند سال تحقیق در مورد کار آفرینی متوجه شدم عده
دانلود جزوه ی خلاصه مباحث و نکات تحقیق در عملیاتی۱
انجمن مدیریت کارآفرینی و نکات ویژه ی کنکوری تحقیق در عملیات ۱ به درباره ی
طراحی آموزشی مبتنی بر مصداق یابی کارآفرینی در جغرافیا
اطراف خود ، درباره ی استفاده زمینه ی توسعه بیشتر کارآفرینی را و تحقیق درباره
منافع اقتصادی کارآفرینی دانشگاهی
جـــدیدترین مقالات کارآفرینی و است دربارهی فرآیند ی، تحقیق و توسعه، کسب
برچسب :
تحقیق درباره ی کارآفرینی