نقش فرهنگ مهدویت در جامعه معاصر
در دنيايى كه در آن، حكام و سياستمداران، در پى اجراى دستورها و فرمانهاى الهى نيستند، بلكه مىخواهند هر چه بيشتر به مطامع مادى خويش دستيابند، انديشهاى كه مىتواند به معناى واقعى كلمه «منجى» و نجات بخش بشريت از آلام بى خدايى و افسردگى باشد، همانا انديشهى مترقى «مهدويت» است و پرداختن به اين انديشه و كاويدن زواياى گوناگون آن، انديشهى احياى مجدد دين در عصر كفر را به ارمغان مىآورد. آنچه ضرورت پرداختن بهاين مبحث مهم را دو چندان مىكند، لزوم تدارك تئوريك براى حكومت دينى جمهورى اسلامى ايران است. حكومت دينى ما بر طرح تئوريك «تبيين و ترويج فرهنگ مهدويت» و پژوهش در عرصههاى گوناگون مرتبط به اين امر، متولد شده است.
با توجه به موقعیت خطیر این فرهنگ در نزد شیعیان، امروزه هجوم دشمن به اعتقادات به امام زمان (عج) بیش از هر زمان دیگر است؛ چون انقلاب اسلامی به رهبری امام و تبعیت مردم به پیروزی رسید. در تاریخ ایران معاصر یکی از عناصر اساسي فرهنگ سياسي شيعه كه زمينه انقلاب را فراهم آورد، عقيده به غيبت بود که نتيجه منطقي آن غيرقانوني و نامشروع دانستن حاكمان موقتي است. اين اعتقاد بالقوه نظريهاي انقلابي و الهام بخش به شمار میآید و به منزله ملاك اساسي تحليل شيعه، موجب نوعي روحيه مقابله جويي و انقلابي گري در ميان شيعيان بوده است[7]و بر همین مبناست که اکنون دشمن به این فکر افتاده که به جای مبارزه با ولایت فقیه، شاخه اصلی آن را بزند. دشمن در این راستا تلاش میکند به اعتقادات مردم بهخصوص جوانان آسیب رساند. بنابراین، مسئولیت پژوهشگران و اسلامشناسان و منتظران بیشتر میشود و باید در اصول و اعتقاداتمان بیشتر کار کنیم و آن را از برداشتهاي نادرست و انحرافی پالایش سازیم.
جایگاه فرهنگ مهدویت و عناصر آن: جایگاه ممتاز مهدویتاندیشی در تفكر شیعه به قدری است كه پارهای از شرقشناسان و شیعهشناسان كه درصدد شناخت عناصر كلان این مذهب بودهاند، متوجه این مؤلفه گردیدهاند. « هانری کربن » در حوزه كلام اسلامی و « حامد الگار » در حوزه فلسفه سیاسی از جمله كسانیاند كه در اینباره اظهار نظر نمودهاند. بنا بر اعتقاد هانری كربن اعتقاد به مهدویت عنصر اصلی فكر شیعه است كه تا اندازهای این مذهب را از دیگر مذاهب ممتاز میسازد و سبب پویایی و حیات آن میشود. وی كه به شناخت فرقههای شیعی توجه بیشتری نموده، آشكارا مسئله امامت و مهدویت را مهم برمیشمرد[8].
همچنین حامد الگار، تئوریپرداز سیاسی كه درباره اندیشههای سیاسی انقلاب اسلامی ایران متخصص و نظریهپرداز است و پیروزی انقلاب اسلامی ایران را با تكیه بر تئوری مذهب تحلیل میكند، آنگاه كه به تحلیل انقلاب اسلامی ایران و ریشههای وقوع این انقلاب میپردازد، به سه پارادایم و مؤلفه اصلی فكر شیعه اشاره میكند:
1. اعتقاد به مهدویت و مفهوم غیبت
2. اعتقاد به مفهوم شهادت، برگرفته از قیام امام حسین(ع)
3. عدم مشروعیت بخشی به تمامی حكومتهای موجود در عصر غیبت.
وی اعتقاد به مهدویت را ركن اساسی و عامل مهم تمامی جنبشها و حركتهای آزادیبخش و تحولآفرین جوامع شیعه برمیشمرد و انقلاب اسلامی ایران را نیز متأثر از همین مؤلفه میداند. حامد الگار در كتاب خود « پیرامون انقلاب اسلامی » به گونهای ژرف و عمیق به این امر مهم میپردازد و بر خلاف بسیاری از دیگر تئوریپردازان انقلاب اسلامی كه به عناصر دیگری از فكر شیعه اشاره میكنند، ریشههای فكری انقلاب اسلامی را بر مسئله مهدویت مبتنی میداند. وی با این باور که برای شناخت انقلاب اسلامی باید به این سه مبنای مهم و كلیدی فكر شیعه توجه نمود، در اثبات اهمیت این عناصر اساسی به بررسی تاریخ شیعه از عصر صفویه تا انقلاب اسلامی میپردازد و دكترین امامت را كه مهدویت از مصادیق آن به شمار میرود، بنیاد فكری شیعه و تحقق انقلاب اسلامی ایران یاد میكند[9]
در خصوص توضیح بنیاد فکری شیعه باید خاطر نشان کرد که در تفکر و فرهنگ شيعى دو عنصر متمایز وجود دارد كه انسان گرفتار را همواره اميدوار نگه مىدارد كه در زندگانى خود مشمول فرج خواهد بود. عنصر نخست را مىتوان در آموزه اعتقادى حضور و وجود منجى در افق زمانى مشترك با فرد گرفتار دانست. ضرورت حضور امام در هر عصرى يكى از آموزههاى اساسى شيعى مىباشد. زمان بدون امام متصور نيست. امام است كه ركن اساسى هستى اين جهانى تلقى مىشود و بدون وى در مشيت الهى، جهان فلسفه وجودى خود را از دست مىدهد. امام، خليفه و حجت خدا بر روى زمين است و هرگز زمين خالى از حجت نمىماند.
حال چنين حجتى يا ظاهر است يا غايب. تفاوت در همين حالت كه در تفكر شيعى، چنين حجتى همواره حاضر و موجود است، هر چند به صورت غايب از چشم ناظر. به عبارت ديگر به صورت حاضر ناظر بر حال فرد گرفتار، هر چند خود فرد گرفتار و مشتاق، چنين حضورى را به عيان مشاهده نكند، ولى بدان اعتقادى عميق دارد. يك مؤمن شيعى نمىتواند بدون احساس وجود و حضور امام زندگى كند، هر چند توفيق ديدار او را نيز نداشته باشد. پس اعتقاد به حضور منجى در افق زمانى فرد گرفتار اميد فرج را مضاعف مىسازد. بر همين اساس است كه يك مؤمن شيعى با نداى «يا اباصالح اغثنى» در درون وجود خويش اميد آن را دارد كه در صورت صلاحديد مولاى خويش حاجتش روا شود. چنين ويژگى را نمىتوان در جاى ديگر يافت و تنها به شيعيان اختصاص دارد.
عنصر دوم نيز آموزه رجعت در فرهنگ مهدويت شيعى است. اين امر مؤمن منتظر را اميدوارتر مىسازد كه حتى اگر عمر او به سر آيد و مراد خويش را در آغوش نكشد و خود به عيان در طول عمر خويش شاهد جمال ظهور فرج نباشد، با رجعت پس از مرگ خويش مىتواند در هنگام ظهور شاهد فرج باشد. اين آموزه نيز به شيعيان اختصاص دارد و اميد آنان را به فرج افزايش مىدهد. بر اساس ایندو آموزه است که فرهنگ مهدوى در عرصههاى مختلف يك جامعه نمود مىيابد.
اهميت کارکردی فرهنگ مهدويت: نهادینه سازی فرهنگ مهدویت در جامعه معاصر مزایایی دارد که پرداختن به آن، برجستگی این فرهنگ را در جامعه معاصر در قیاس با سایر فرهنگ ها نمایان می کند:
خودسازى فردى و اصلاح جامعه: انتظار فرج عاملى مهم در جهت خودسازى فردى، اصلاح جامعه و کاهش جرائم و مفاسد خواهد بود. بيترديد انتظار ظهور امام زمان (عج) در تمام ابعاد شخصيت انسان، اعم از فردى و اجتماعى مؤثر است و همه مناسبات وى را فرا مىگيرد. معرفت و شناخت او نسبت به ارزشهاى والاى دينى بيشتر شده و شناخت وسيعتر و عميقتر، محبت و ايمان قلبى را در وجود او ثابتتر مىگرداند. بر همین مبنا از دیدگاه یک فرد شیعی منتظر واقعى كسى است كه به جامعه فاسد زمانه خويش دل نمىبندد و اگر انحراف و كژى ببيند اعتراض مىكند و با پيروى از سيره مولا و محبوب خويش در صدد اصلاح بر مىآيد.
وى در صدد گسترش عدل و داد است، توصیه به حق و صبر مىكند؛ در محفلهاى دوستانه و جمعى نام منجى را بزرگ مىدارد و همه را به آن فرا مىخواند و در رفتار فردى و اجتماعى سعى مىكند با توجه به اعتقاد به حضور و نظارت امام خويش هماره بر سيره حق پاى فشارد و خطا نكند. به اين ترتيب، علاوه بر اينكه آگاهى و معرفت منتظر امام عصر (ع) افزايش مى يابد، درصد ايمان و اعتقاداتش نيز بيشتر مىشود. اينجاست كه ديگر هيچ نيروى شيطانى نمىتواند منتظر راستين را از جاده حقيقت جدا كند و او در برابر آسيبها، آفات و هجمههاي اعتقادى و فرهنگى كاملا بيمه مىشود و باورهايش به دژى تسخيرناپذير تبديل مى گردد.
خوش بینی به آینده و ايجاد نشاط و اميد در يك جامعه: انسان منتظر به آيندهاى درخشان اميدوار و خوش بين است. هر قدر در دنيا مفاسد بيشتر شود و دنياى به اصطلاح متمدن، جهان بشريت را به سوى توحّش و بربريت پيش ببرد و از كارهاى عقلانى و منطقى فاصله بگيرند و خشم و شهوت را بر عقل چيره سازد، باز موضوع انتظار نقطه اميدى است كه بعد از اين همه جهل و غفلت و نادانى و ظلمت و يأس و نگرانى، فروغى روشنى بخش را نويد مىدهد كه در آينده نه چندان دور جهان به نور كمال و معنويت روشن خواهد شد. [10]
انتظار مهدى موعود، (عج) پيام اميد است و يكى از ويژگىهاى نسل منتظر، اميدوارى و نگرش مثبت به آينده جهان است. اگر ما خودمان را در اين شرايط ببينيم و تصور كنيم كه منتظر دادگستر و عدل گستر جهان هستيم، براى برپايى آن اهداف تلاش خواهيم كرد. اگر اميد نباشد، انسان، دچار افسردگى خواهد شد. اگر باور داشته باشيم جهان آينده، به دست نا اهلان اداره خواهد شد، احساس نااميدى و خطر خواهيم كرد. بدین ترتیب جامعه داراى فرهنگ مهدوى هرگز پژمرده و دچار روزمرگى و يأس نمىشود؛ زيرا اين جامعه اميد دارد، آينده نگر است، گذشته و حال نمىتواند او را در چنگال خود اسير كند.
رهايى از جهل و غفلت:
انسان منتظر با اميدوارى خود به ظهور امام عصر (ع) خود را از قيد و بندهاى جهل و غفلت رها مىسازد و به برترين جايگاه فضيلت و زيبايى دست مىيابد. امام سجاد (ع) در توضيح مقام منتظران به « ابوخالد كابلى» فرمود: «غيبت دوازدهمين وصى رسول خدا (ص) طولانى خواهد شد. اى اباخالد! به راستى كه اهل زمان غيبت او ـ كه به امامت ايشان اعتقاد دارند و منتظر ظهور آن گرامى مىباشند ـ برترين انسانهاى اهل هر زمان هستند؛ چرا كه خداوند تبارك و تعالى چنان به آنان عقل و انديشه و معرفت عنايت كرده است كه مسئله غيبت را همانند حضور مشاهده و درك مىكنند.[11]
هويت بخشى به فرد و جامعه: اهميت فرهنگ مهدويّت را مىتوان در هويت بخشى به يك فرد و جامعه دانست. جامعهاى كه به آينده اعتقاد دارد و بر آن باور است كه عصرى دگر فرا خواهد رسيد كه متفاوت از وضع موجود است، از نقصها بر كنار است و به اصطلاح مدينه فاضله معيار دارد، مىتواند زندگى امروز خود را نيز بر اساس مدل كامل سازمان دهد. به بيان ديگر او الگويى از وضع مطلوب دارد و هماره موقعيت و منزلت خود را با آن مىسنجد. مهدويت در زمانه ما كار ويژه اساسى در تعريف هويت ما دارد. هويت معناى زندگى است. هويت كيستى شخص است كه لحظه به لحظه با او همنشين و از او جداناپذير است. از اين جهت، هويت يك شيعى با امام زمان (عج) خويش تعريف مىشود. در مكتب شيعى امام هويت بخش است و آن را از جامعه جاهلى و عصر جاهلى جدا مىسازد. پس در زمانه ما نيز كه امام ما همان مهدى موعود است، او نه جدا از وجود ما، بلكه بخشى از وجود ما شيعيان است.
هر گونه غفلت ما از مهدى منتظر(عج) مساوى غفلت از خويشتن خودمان خواهد بود. انسان مهدى باور هر گاه به برخى امور شك نمايد يا با ابهامى مواجه شود، علاوه بر معيارى در پشت سر كه رفتار معصومان گذشته است، معيارى نيز در آينده دارد. به عنوان مثال اگر با تهاجم برخى افكار و انديشهها در برقرارى و تأسيس جامعه اسلامى و نظام اسلامى به شك افتد، مهدويت و مدينه فاضله مهدوى مىتواند معيار او باشد. در دوران كنونى كه حكومت اسلامى بر پايه قوانين دينى محقق شده است، اين امر مىتواند الگوى دوران ما نيز قرار گيرد و ما را به همراه ادله ديگر به ضرورت تأسيس جامعه و نظام اسلامى رهنمون سازد.
عدالتگرايى در جامعه: كاركرد ديگر فرهنگ مهدوى را بايد عدالتگرايى در جامعه دانست. تحقق عدالت و استیفای کامل حقوق همگان، از اساسی ترین مبانی و پایه های ارزش های الهی و انسانی به شمار می رود. بدیهی است که عدالت به منزله شمار اصلی حکومت عدل گستر مهدوی و ضامن تحقق کرامت های عالی خواهد بود و به فرموده امام رضا (ع): « فاذا خرج اشرقت الارض بنور ربها و وضع میزان العدل بین الناس، فلا یظلم احد احدا »[12]. جامعهاى كه به فرهنگ مهدويت اعتقاد دارد خود مىبايست عدالت را در جامعه خود برقرار كند. از ديدگاه چنين انسانى، عدالت، نه تنها در قيامت و جهان واپسين، بلكه در همين دنيا هم جارى خواهد شد.
پيشگيرى از تهاجم و شبيخون فرهنگى: در دوران معاصر فرهنگ مهدويت نقش پيشگيرى بنيادى از تهاجم و شبيخون فرهنگى را ايفا مىكند و فعالانه در آماده سازى جامعه انسانى براى تحقق «جامعه مهدوى» تأثيرگذار است، به ارزشيابى دوباره زندگى تاريخى، اجتماعى، سياسى و فرهنگى عصر حاضر مىپردازد، تعهد به اهداف امام عصر(عج) و عشق آگاهانه به او را معنى مىدهد و ولايت او را تنها معيار قضاوت ايمان حقيقى مىداند. قلوب همه دردمندانى كه ظالمانه در نظامهاى حاكم محروم شدهاند را تسخير كرده و نقطه الهام آنها مىگردد. اين فرهنگ زيربناى ايجاد نظم عادلانه جهانى را در پرتو رهبرى موفق انسان كامل معصومى كه از نسل پاك سرور شهيدان امام حسين (ع) بوده، فراهم مىكند و جامعهاى صالح، پر نشاط، برخوردار از سلامت معنوى، هوشيار و آماده براى ظهور منجى موعود جهانى انتهاى تاريخ نتيجه مىدهد مىسازد.
فرهنگ مهدويت جامعه را در برابر تمام بيمارىهاى معنوى بيمه مىكند، كينه نظامهاى ستمگر را در سينهها مىنشاند، راه مقاومت و ايستادگى در برابر آنان را در دل تقويت مىكند، با هر نظم ناعادلانهاى در ستيز است و با نُدبه عاشقانه و آگاهانه خود در پى زمينه سازى ظهور آن يار غايب از نظر است. عصاره اين فرهنگ مهدى دوستان را يارى مىكند تا شرايط بسيار دشوار را تحمل كنند و اميد نجاتبخشى را در زمان رجعت مهدى (عج) انتظار كشندو در نهایت نیز معرفت اين امام، رستگارى انسان را تأمين مىكند.
غايتمند سازى خلقت: در تربيت، بر اين نكته تاكيد مىشود كه زندگى بىهدف، قطعا، به پوچى و به بحران هويت مىانجامد. براى جلوگيرى از شيوع اين روحيه، خصوصا در جهان صنعتى كه مشكلات فراوانى را پيش روى انسانها قرار مىدهد، بايد به كانونى براى حركت و تلاش، توجه كرد. انديشهى مهدويت، مىتواند به انسان بياموزد كه جهت رسيدن به « جامعه آرمانى به محوريت امام مهدى (عج) »، همواره بايد به اين كانون فكر كرد و فعاليتهاى خود را بدان سو معطوف ساخت. طبيعى است كه اين فعاليت، انسان، را از پوچى مىرهاند و به سوى زندگى مالامال از حركت و نشاط سوق مىدهد. بدين ترتيب، انسان، خود را در سرنوشت جهان، مؤثر مىبيند و بنابراين مىكوشد به دستخود بهترين جهان را بسازد.
ناکارآمدی روشهاي موجود در گسترش فرهنگ مهدویت: ما در مباحث گذشته بدنبال آن بودیم که با بحث در مورد فرهنگ مهدویت، اهمیت این فرهنگ در جامعه معاصر و کارآیی آن را در جامعه معاصر نشان دهیم. ضرورت اتخاذ این فرهنگ در اصلاح جامعه ایجاب می کند که در گام اول خلاءهای موجود را برطرف کرده و در گام بعدی نیز به ارائه راهکاریی جهت نهادینه سازی آن در جامعه بپردازیم.
خلأ نهادينه شدن فرهنگ مهدوى در زندگى روزمره: در عرصه فرهنگ عمومى خلاءهايى وجود دارد و يكى از امور مهم در اين عرصه آن است که با وجود علاقه وافر به فرهنگ مهدويت در میان مردم، هنوز همگان با اعتقادات و ديدگاههاى صحيح در اين باره آشنا نمىباشد. بسيارى از مردم هنوز ديدگاه درست و صحيحى از فرهنگ مهدويت ندارند و حتى مهمتر از آن مىتوان به عدم پايبندى عملى به فرهنگ مهدويت در جامعه امروز ما اشاره كرد. گرچه دوستداران حضرت مهدى بسيار زيادند و تمامى مردم مسلمان چشم انتظار ظهور فرج هستند، اما صرف اعتقاد كافى نيست؛ بلکه مىبايست عملاً در زندگى روزمره، هماهنگ و سازگار با فرهنگ مهدوى زندگى كنيم. بعنوان مثال اگر ظلم و بىعدالتى را نامناسب مىدانيم بايد در عمل نيز از آن دورى كنيم.
عدم تبيين روزآمد و علمى ابعاد مهدويت: در زمينه علمى نيز خلأ مشهودى در زمينه تبيين روزآمد و علمى ابعاد مسئله مهدويت داريم و علی رغم تلاش محققان و دست اندركاران، هنوز از وضع مطلوب فاصله زيادى داریم. بعنوان مثال نشریات، حوزه های علمیه و دانشگاههای ما در نهادینه سازی فرهنگ مهدویت در جامعه هنوز روزآمد نشده اند؛ این در حالی است که ما مىبايست همواره مباحث دينى ـ اعتقادى خود را به زبان روز و با آخرين دستاوردها و مطالعات ارائه كنيم و نيازهاى علمى زمانه خود را مورد توجه قرار دهيم و اين همان نياز علمى جامعه ماست.
ضعف کانونهای دینی و مذهبی:
از جمله اشکالات ما در ترویج فرهنگ مهدویت این است که روشهاي تبلیغی ما با ادبیات و وضعیت رشد عاطفی جوانان و نوجوانان در این عصر متناسب نیست. بعضیها از عصر ظهور فقط شمشیر و خشونت و کشتار را تبلیغ میکنند، در صورتی که به علت ویژگیهاي ممتاز و جاذبههاي عظیم حضرت مهدی(عج)، به جز سردمداران و اشراف و دیوانسالاران نظام طاغوت، اکثر مردم و اهلکتاب به آن حضرت می پیوندند. [13]
به کار نگرفتن روشهاي هنری و ادبی در ترویج فرهنگ مهدویت: ضعف دیگر ما به کار نگرفتن روشهاي هنری و ادبی در ترویج فرهنگ مهدویت است که با روحیه جوانان و نوجوانان تناسب ندارد و رغبت و شور و امید را در آنها ایجاد نمیکند. ابتدا تبليغات صحيح دربارة فرهنگ مهدوي و جلوگيري از ترويج افكار و عقايد نادرست كه تحت عنوان اسلام منتشر ميگردد. چه بسا در اين ميان عدهاي به نام ملاقات با امام زمان (عج) و تحت تأثير قراردادن مردم، آنها را منحرف سازند و در پناه آن به گمراه و فاسد نمودن عدهاي اقدام نمايند. بهترين راه براي جلوگيري از اينگونه مفاسد، ترويج معارف ناب محمدي است كه براي تحقق آن بايد از طريق شناخت و معرفت حقيقي امام، همراه با انتظار صحيح و سازنده بهره جست.
عدم هدفمندی و برنامهريزي دقیق: مسئله دیگر نداشتن هدف و برنامهريزي در نوشتن و تبلیغ مهدویت به زبان ساده و روان است که اگر متناسب با رشد جوانان و نوجوانان صورت گیرد، علاقه و شور را در آنها موجب شود. به علاوه لازم است در نوشتن کتاب یا هنگام سخنرانی، سیر منطقی محتوای مورد بحث رعایت گردد. در این زمینه باید از کلیگویی پرهیز کرد و از ضربالمثلهاي مناسب و واژگانی که به تصویرسازی ذهنی کمک میکند، استفاده نمود. [14]
وظایف نهادهای سیاسی فرهنگی در گسترش فرهنگ مهدویت در جامعه: براى كاربردى نمودن فرهنگ مهدويت در عرصههاى مختلف، توجه به نكاتى لازم و ضرورى است که ما در ادامه به آنها اشاره می کنیم:
تلاش براى نهادينه كردن فرهنگ مهدويت: نخستين قدم تلاش براى نهادينه كردن فرهنگ مهدويت است. نخستين كار نيز در اين زمينه ترويج صحيح فرهنگ مهدوى در ميان نسل جوان است. ما لازم است فرهنگ مهدوى را در مدارس و دبيرستانها و دانشگاههاى خود مطرح و ترويج نماييم. براى اين كار يك فعاليت بسيجى وار و فراگير لازم است. البته ما گاه با افت ديگرى نيز در زمينه فرهنگ مهدوى مواجه هستيم. به رغم شكلگيرى نهادها و مؤسسات مختلفى كه در زمينه فرهنگ مهدوى كار مىكنند، متأسفانه هنوز هماهنگى مناسبى بين آنها وجود ندارد. امكانات محدود ما با مديريت هماهنگ مورد استفاده قرار نمىگيرند. كارهاى تكرارى و موازى را به حداقل رسانيده و حداكثر بهره را از امكانات ببریم. در عرصه علمى نيز، گسترش كمى ـ كيفى مراكز علمى مهدويت پژوهى لازم است و در این زمینه باید در دانشگاهها و مراكز علمى، دروس و رشتههاى علمى مربوط به مهدويت فعال شده و حتی رسالههاى علمى حوزه و دانشگاه را نيز به سمت مباحث مهدويت جهت داده و همچنین متناسب با سن و جنس مخاطبان، در زمینه مهدویت مدرس تربیت کرده و آموزش مستمر روشمند با استفاده از جديدترين تكنيكهاى آموزشى را در دستور کار قرار دهیم. خارج ساختن بحث مهدويت از عرصههاى سنتى و وارد كردن آن در محيطهاى پژوهشى ـ علمى موجب آن مىشود كه مسئله مهدويت بر زندگى انسانها اثر گذاشته، آنها را با امام عصر(ع) مرتبط سازد.
تئورىپردازى پيرامون مهدويت: آموزه دينى مهدويت داراى دامنه تاريخى است و از بنيادىترين اصول اعتقادى مسلمانان شمرده مىشود؛ و در ميان ديگر اديان نيز با عنوان مصلح جهانى مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اهميت موضوع مصلح جهانى در بين اديان، لازم است انديشمندان با تئورىپردازى و گفتوگوهاى علمى، نقد و نظرها و نكتهسنجىها و اظهارنظرهاى ژرف پيرامون اين آموزه، به قوت علمى اين موضوعِ بينالاديانى بيافزايند. متاسفانه در نظام جمهوری اسلامی ایران هنوز ما نتوانستهایم دكترين مهدويت را مانند تئوريهاى معاصر، عرضه كرده و به فرهنگسازى بپردازیم. این در حالی است که به عنوان مثال تئورى «سوسياليسم» بعد از انقلاب شوروى، چنان بر فرهنگ جهان اثر گذارد كه نيمى از جهان را تحت سيطره خويش درآورد.به طورى كه غالب عناصر فرهنگى از ادبيات سوسياليسم تأثير پذيرفت؛ و رمانها، فيلمها، نمايشنامهها، آثار هنرى، اقتصاد، سياست، توليد، روابط بينالملل، فلسفه، مبارزه سياسى، و بسيارى از ديگر زمينههاى فرهنگى با تفكر سوسياليسم آميخته شد و از آنها قرائتى سوسياليستى ارائه گرديد. اما امروزه دامنه فعاليتهاى فرهنگى ما در مورد آموزه وحيانى مصلح جهانى، بسيار اندك است و كمتر فعاليت ژرفى در اين عرصه صورت گرفته است. لذا شايسته آن است كه در عرصه تبليغ دينى، به سخنان سطحى و كليشهاى بسنده نكنيم، تا فرزندان ما ناخودآگاه چنين تصور نكنند كه انديشه دينى يك امر فرعى و حاشيهاى است.[15]
شکل دهی پژوهش عميق و علمى در تاريخ زندگى امام عصر(ع ): متأسفانه بايد گفت آنچنان كه تاريخ زندگى پارهاى از انديشمندان بزرگ مانند افلاطون، ارسطو، دكارت، كانت و... در عرصه های علمی کشور بالخصوص دانشگاهها، مورد پژوهش آكادميك و علمى قرار گرفته است، تاريخ زندگى امام زمان (عج) مورد مطالعه و پژوهش قرار نگرفته است. از زمان حيات افلاطون تا كنون بيش از 2400 سال مىگذرد. او در دورهاى مىزيست كه تاريخنگارى و آثار مكتوب بهندرت به چشم مىخورد و محققان درباره شخصيت او با محدويت منابع مواجهاند، اما با اين حال بيش از دو هزار كتاب پيرامون انديشههاى او نوشته شده است. در مقايسه، در فرهنگ ما شخصيت امام مهدى(ع) به قدر افلاطون مورد شناسايى قرار نگرفته و ما نتوانستهايم ارزش واقعى اين انسان آسمانى را به جهانيان بشناسانيم؛ در حالی که امام زمان (عج) هزار سال پس از افلاطون مىزيستهاند و متعلق به دورهاى هستند كه تاريخنگارى و كتابنويسى رايج بود، لكن ما هنوز نسبت به پيشوايان دينى خود شناخت تحليلى و منسجم نداريم و بسيارى از زواياى شخصيت آنان براى ما پنهان و مبهم مانده است.
از اين رو پيشنهاد مىشود كه علاوه بر وقايعنگارى، بهطور تخصصى به تحليل عقلانى و اجتماعى شخصيت آنها و دورهاى كه در آن مىزيستند، بپردازيم، و از كلىنويسى و سادهانگارى خوددارى كنيم؛ چرا كه اكتفا به پارهاى از مسائل سطحى و ابتدايى درباره ایشان و نپرداختن به پژوهش ژرف و روشمندانه، موجب آن مىگردد كه چهره تابناكش مخدوش يا اینکه بهطور ناقص معرفى شود.
ارائه تحلیل مبتنی بر واقع: عدم ارائه درست موضوع مهدويت يكى از عوامل مؤثر در گريز اشخاص از مسئله مهدويت، يا نداشتن باور عميق به امام عصر(ع) است. وجود پارهاى از سخنان نادرست و بىاساس درباره شخصيت آسمانى امام مهدى(ع) موجب شده است كه چهرهاى غير واقعى و اسطورهاى از ايشان ترسيم گردد و اينگونه پنداشته شود كه امام مهدى(ع) شخصيتى افسانهاى است، در حالى كه بنا بر اعتقاد ما، ايشان در ميان ما زندگى مىكنند و نسبت به زندگى ما آگاهى و اشراف دارند. اين تصوير نادرست تا حدى بدين خاطر است كه ما از احاديث موجود درباره امام مهدى(ع) تحليلى درست ارايه نكردهايم.
ايجاد كرسى مهدىشناسى در حوزه و دانشگاه: در تمامى دانشگاههاى جهان، براى شناخت افكار انديشمندان بزرگ، كرسيهاى تدريس وجود دارد و تخصص پارهاى از اساتيد، تنها تدريس افكار يك انديشمند است؛ به عنوان مثال حتی در ایران نیز برخى استادان در زمينه تدريس انديشههاى افلاطون، ارسطو، كانت، هايدگر و... تبحر دارند. حال سئوال این است که آيا اهميت اندیشمندان غربی در تاريخ فرهنگ ما از پيشوايان دين بيشتر است ؟آيا آنان در فرهنگسازى و شكلگيرى تمدن اسلامی اثرگذارتر بودهاند؟ [16]
بنابراين لازم است كه در دانشگاهها (دانشكدههاى الهيات، جامعهشناسى، اديان و مذاهب و...) براى هر يك از امامان(ع) از جمله امام مهدى (ع) كرسى درس ويژه پيشبينى شود و افرادى پرورش يابند كه درباره بزرگان هدايت و وحى صاحبنظر باشند. همچنين لازم است در حوزههاى علميه، در زمينه امامشناسى و مهدويت همانند بسيارى از مباحث نظرى به اجتهاد نظرى و بحثهاى گسترده پرداخته شود و در این زمینه حوزههاى علميه موظف هستند كه درباره روايات مهدويت، بحث و بررسى كنند و مردم را از فقر فرهنگى پيرامون امام زمان (ع) نجات دهند.
بهره بردارى بهينه از مجالس و محافل عمومى مهدويت: در هيچ مذهبى به اندازه مكتب تشيع در مجالس مذهبى شوق و علاقه و حوصله وجود نداشته و در هيچ مذهبى نمىتوان مجالسى همانند دعاى ندبه آن هم در روز تعطيل و در اولين ساعات بامدادى ديد. اين گونه مجالس منظم سرمايه بزرگى است كه به بركت وجود مقدس حضرت مهدى (عج) حاصل شده و بهره بردارى بهينه از دقايق و حتى ثانيههاى آن ضرورى است. تامل در این امر بیانگر آن است که گردانندگان مجالس مذهبى شيعه چه مسئوليت مقدس و سنگينى بر عهده دارند تا به تقويت سازمانى بنيادهاى اصيل دينى مردم بپردازند.
فرهنگ سازی موضوع مهدویت از طریق آثار هنری، ادبی، تبلیغاتی و...: فرهنگ مهدويت سزاوار آن است كه در قالب رمان، فيلم، نمايشنامه و آثار هنرى، در سطح جهانى ترويج شود. امروزه غربيها توانستهاند پيرامون تجربههاى عرفانى بعضى از قديسان خود فيلم بسازند و آن را ترويج كنند، اما ما هنوز نتوانستهايم درباره امام عصر(ع) آثار هنرى زيبا و ماندگار خلق كنيم. حال بر ماست که به گونهاي كه جامعه، نشانهاي از انتظار فرج داشته باشد با استفاده از امکانات روز به صورت مداوم به فرهنگ سازی در باب مهدویت مشغول باشیم، به گونهاي كه انتظار براي مردم امري مأنوس گردد. بر خلاف تبليغات رسانههاي غربي كه ظهور امام زمان (عج) را همراه با قتل و غارت نشان ميدهند، حقايق غيبت و عوارض آن براي مردم بيان شود و به جاي آن، رفاه و امنيت مهدوي، خصوصاً امنيت و آرامش رواني مطرح شود تا رغبت افراد به انتظار و زمينهسازي بيشتر گردد.
منابع:
1. قرآن کریم
2. شفيعي سروستاني اسماعيل، غرب و آخرالزمان، ماهنامه موعود، ش62.
3. پورسيدآقايي مسعود، سرمقاله، بازكاوي حقوق امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، فصلنامه انتظار، ش5
4. كليني محمدبن يعقوب، كافي
5. گولد جوليوس، ديليام كولب، فرهنگ علوم اجتماعي، (تهران: مازيار، 1376) چاپ گلشن
6. عبدی پور حسن، تاثيرهاى اجتماعى اعتقاد به مهدويت از ديدگاه جامعهشناسى، مجله انتظار، شماره 5
7. عنایت حمید، « ایدئولوژی شیعه در پیروزی انقلاب ایران»، ترجمه مینا منتظر لطف، ماهنامه فرهنگ توسعه، سال 1374، شماره 4
8. كربن هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، سید جواد طباطبائی، چاپ دوم: كویر، تهران 1377.
9. الگار حامد، ایران و انقلاب اسلامی، مترجمین سپاه پاسداران، انتشارات سپاه پاسداران، بیجا، بیتا
10. مجلسی علامه محمد باقر، بحارالنوار، جلد 2، بیروت؛ موسسه الوفا، 1983[1]
11. عملنیک مرتضی صادق، طرح راهبردی آمادهسازي زمینههای ظهور منجی عالم(عج)، مجموعه مقالات سومین همایش بین المللی دکترین مهدویت، قم؛ موسسه آینده روشن، 1386
12. موسوى گيلانى سيدرضى، راهكارهاى توسعه فرهنگ مهدويت، مجله موعود، شماره 45
پی نوشت ها:
[1] اسماعيل شفيعي سروستاني، غرب و آخرالزمان، ماهنامه موعود، ش62.
[2] مسعود پورسيدآقايي، سرمقاله، بازكاوي حقوق امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، فصلنامه انتظار، ش5، ص11.
[3] اسمائهم في السماء معروفة و في الارض مجهولة، محمدبن يعقوب كليني، كافي،ج2، ص242.
[4] جوليوس گولد، ديليام كولب، فرهنگ علوم اجتماعي، (تهران: مازيار، 1376) چاپ گلشن، ص 630 ـ 631.
[5] حسن عبدی پور، تاثيرهاى اجتماعى اعتقاد به مهدويت از ديدگاه جامعهشناسى، مجله انتظار، شماره 5
[6] همان
[7] حمید عنایت، « ایدئولوژی شیعه در پیروزی انقلاب ایران»، ترجمه مینا منتظر لطف، ماهنامه فرهنگ توسعه، سال 1374، شماره 4، ص 9.
[8] . هانری كربن، تاریخ فلسفه اسلامی، سید جواد طباطبائی، ص 105 ـ 106، چاپ دوم: كویر، تهران 1377.
[9] حامد الگار، ایران و انقلاب اسلامی، مترجمین سپاه پاسداران، انتشارات سپاه پاسداران، بیجا، بیتا، ص 14 ـ 15.
[10] وَ لَقَد كَتَبْنا فى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرْضَ يَرِثُها عِبادِىَ الصّالِحُونَ: در زبور بعد از ذكر (تورات) نوشتيم: بندگان شايستهام [درآينده] وارث حكومت زمين خواهند شد
[11] اولئِكَ المُخْلَصونَ حقاً و شِيعَتُنا صِدْقاً وَ الدُّعاةُ الى دِينِ اللهِ سِرّاً وِ جَهْراً: آنان حقيقتاً انسانهايى خالص شده و شيعيان راستين ما هستند كه مردم را آشكار و نهان به سوى دين خداوند دعوت مىكنند
[12] علامه محمد باقرمجلسی، بحارالنوار، جلد 2، بیروت؛ موسسه الوفا، 1983، ص 322.
[13] مرتضی صادق عملنیک، طرح راهبردی آمادهسازي زمینههای ظهور منجی عالم(عج)، مجموعه مقالات سومین همایش بین المللی دکترین مهدویت، قم؛ موسسه آینده روشن، 1386، ص 168
[14] همان
[15] سيدرضى موسوى گيلانى، راهكارهاى توسعه فرهنگ مهدويت، مجله موعود، شماره 45.
[16] سيدرضى موسوى گيلانى، همان.
مطالب مشابه :
نقش فرهنگ مهدویت در جامعه معاصر
شناسان و منتظران بیشتر میشود و باید در اصول و اعتقاداتمان بیشتر کار علمی کشور بردی
تکنیک های عملیات روانی (1)/ روش شبهه افکنی رسانهها در ذهن مخاطب + تصاویر
وب سایت شبکه ی علمی استفاده و به کار گیری می شوند اما بردی جهانی دارند
دانلود مداحی های محرم 91
وب سایت شبکه ی علمی اجزای خودرو چگونه کار می حاج مهدی مختاری-تو که دل منو بردی آقا
برچسب :
علمی کار بردی خضراء