تاریخچه چای وچایخانه در ایران

قهوه خانه  

قهوه خانه ها و چای خانه ها؛

از منظر فرهنگ و اجتماع 

پیشینه

چایخانه در ایران حدود ۴۰۰ سال قدمت دارد. پیشینهٔ مصرف چای در ایران به سده هفدهم میلادی می‌رسد. جهانگردان از چایخانه‌هایی گفته‌اند که بزرگان و توانگران در آن جا جمع شده و چای می‌نوشیدند.

ورود چای به ایران

بوتهٔ چای برای نخستین بار در چین و در حدود پنج هزار سال پیش شناخته شد که به تدریج خواص درمانی آن کشف شد. علاوه بر آن از چای برای مصارف رنگ‌آمیزی نیز استفاده می‌شده‌است.

محمدعلی، معروف به کاشف السلطنه چایکار، متولد ۱۲۴۴ خورشیدی در تربت حیدریه، که از دارالفنون و سپس از سوربن فرانسه فارغ‌التحصیل شده بود، با عنوان ژنرال کنسول ایران در سال ۱۲۷۶ خ. مأمور خدمت در هند شد. وی به عنوان سفیر ایران در هندوستان در روزگار مظفرالدین شاه قاجار اولین فرد ایرانی است که با همت والای خود و در نقش یک بازرگان فرانسوی به فراگیری شیوهٔ کاشت و مصرف در ایران و جهان پرداخت. منقول است که او دانه‌های چای را درون عصای خود چید و آن‌ها را وارد ایران کرد. همچنین او شهر لاهیجان را به دلیل وجود هوای مناسب برای کشت چای انتخاب کرد.

 

تحول و نزول در جایگاه چای‌خانه

همانطور که گفته‌شد علاوه بر نوشیدن چای، قهوه و غذا خوردن اموری نظیر اطلاع‌رسانی، نشر افکار و اخبار اجتماعی _ اقتصادی و حتی سیاسی و نیز سرگرمی‌هایی چون مدیحه‌سرایی، نقالی، شاهنامه‌خوانی، غزل‌خوانی، سخنوری و مشاعره هم در چای‌خانه‌ها رواج پیدا کردند و این مکان به عنوان نهاد با اهمیتی از جهت فرهنگی معرفی شد.

با تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه به خصوص ورود رادیو و تلویزیون کم‌کم قهوه خانه را خلوت، منزوی و متروک کرد تا حدی که به سالنهایی کثیف و کهنه با وسایل فرسوده و مستعمل تبدیل شد و در برگیرنده روابط اجتماعی ناهنجار، برخوردهای رکیک، تجمع معتادان و بزهکاران و از آن دست شد.

 

نقاشی قهوه‌خانه  ها

نقاشی قهوه‌خانه‌ شیوه‌ای از نقاشی ایرانی است که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی اوج گرفت. محمد مدبر و حسین قوللر آقاسی از مهم‌ترین نقاشان این رشته به شمار می‌روند. نمونه‌های قابل توجهی از آثار هنرمندان نقاشی قهوه‌خانه‌ای در موزهٔ رضا عباسی نگهداری می‌شود. این شیوه در دههٔ ۲۰ و ۳۰ شمسی مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی به ویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت.

 

نخستين قهوه خانه ها در ايران در دورة صفويان، و به احتمال زياد در زمان سلطنت شاه تهماسب (930-984ق )، در شهر قزوين پديد آمد و بعد در زمان شاه عباس اول (996-1038 ق) در شهر گیلان توسعه يافت. قهوه خانه در آغاز، همان گونه كه از نامش پيداست، جاي قهوه نوشي بود.

با آمدن چاي به ايران و كشت اين گياه در بعضي از مناطق شمالي‌ ايران و ذائقه پذير شدن طعم چاي دم كرده ميان مردم، كم كم چاي جاي قهوه را در قهوه خانه ها گرفت. از نيمة دوم قرن سيزدهم هجري چاي نوشي در قهوه خانه ها معمول شد، ليكن نام قهوه خانه همچنان بر آنها باقي ماند.

در دورة قاجار، به خصوص دورة پادشاهي ناصرالدين شاه (1264- 1314 ق) زمينه براي گسترش قهوه خانه در شهرهاي بزرگ، از جمله شهر تهران، فراهم گرديد. قهوه خانه ها ابتدا در بازارها و در محله‌ها و در كنار مجموعه‌اي از واحدهاي صنفي مهم، مانند نانوائي، قصابي، بقالي، سبزي فروشي، حمام و ...، كه باهم بازارچه‌اي را در هر محله شهر شكل مي‌دادند، پديد آمد. پس از گذشت زماني كه جامعه پذير گشت، در هر خيابان و محله شهر و در محلهاي تجمع پيشه‌ها، كارگاههاي صنعتي، كارخانه‌ها، مسافرخانه‌ها، و بعدها در اطراف گاراژهاي مسافربري و در مدخل شهرها و پيرامون دروازه‌ها و منزلگاههاي ميان شهري، قهوه خانه‌هائي در جنب يكديگر، يا با فاصله‌هاي دور و نزديك، ساخته شد.

قهوه خانه در طول تاريخ حيات چهارصدساله خود وظيفه و نقشهاي گوناگوني مطابق با اوضاع اجتماعي و اقتصادي زمان داشته است. در آغاز كار محل گرد آمدن مردم خوش گذران از قشرهاي مرفه جامعه و اديبان و شاعران و رجال درباري و كشوري و لشكري بود. همزمان با ريشه گرفتن قهوه‌خانه در بن جامعه و ميان تودة مردم و توسعه يافتن آن در همة شهرها، مردم از هر طبقه و گروه، به خصوص اهل كار و صنعت و پيشه، به آن روي آوردند. رفته رفته بعضي از قهوه خانه‌ها به صنف و گروه خاصي از مردم اختصاص يافت و ميعادگاه يا پاتوغ (= پاتوق) قشرهاي مختلفي از كارپيشگان و صنعتگران و هنرمندان گشت. در اين زمان قهوه خانه به صورت يك واحد صنفي فعال در جامعة شهري درآمده بود و همچون يك نهاد با وظيفه و كاركرد اجتماعي- فرهنگي ويژه و مشخصي فعاليت مي‌كرد.

در قديم مردم ايران به دو اصل مهم پرورشي: يكي پرورش تن و ديگري پرورش جان و روان بسيار اهميت مي‌دادند. نيرومندي تن و روان و به كار گرفتن رفتار و اخلاق پهلواني در عرصه‌ي زندگي مادي و معنوي نزد تودة مردم كوچه و بازار ارج و منزلت والائي داشت.

در جامعة سنتي قديم، زورخانه نهادي مقدس براي پروردن تن و اندام و نيرومند كردن انديشه و اخلاق بود. پس از جا افتادن قهوه خانه در ميان مردم، زورخانه و قهوه خانه دو نهاد پيوسته و نزديك به هم را در راه تقويت روحيه ملي و مذهبي مردم در جامعه شكل دادند. فضاي زورخانه و قهوه خانه هر دو از هواي عطرآگين و نيروبخش خصلتهاي پهلواني و سلحشوري و رفتار و اخلاق جوانمردي و ايثارگري آكنده بود. در و ديوار ساختمان زورخانه و قهوه خانه با نقش و نگارهائي از پيكرة پهلوانان اساطيري و حماسي و ملي و مذهبي و صورت شاهان افسانه‌اي و تاريخي و پهلوانان و جوانمردان جامعه پوشيده بود. سردم نشين زورخانه مرشدي بود كه پيمانه‌هاي شعرش را از چشمة فياض شاهنامه و مهر شاه مردان امير مؤمنان پر مي‌كرد و به پهلوانان مي‌نوشانيد. نقال قهوه خانه نيز مرشدي بود كه حلقه نشينان مشتاق پاي سردم را با آب زلال همين سرچشمه هاي زايا، يعني داستانهاي حماسي ملي و ديني، شستشو مي‌داد. زورخانه كاران و قهوه خانه نشينان چشم وگوششان پيوسته با شكل و شمايل پهلوانان تاريخ قومي و ديني و وصف بيان دلاوريها و مردانگيهاي حماسه سازان در تماس بود و هر چه ‌مي‌ديدند و مي‌شنيدند قصة قهرمانيها و رادمرديها بود و بس.

زورخانه كاران و قهوه خانه روها (بعد از اين كه قهوه خانه به مرور نهادي همگاني و مردمي شد) همه اهل پيشه بودند و به تودة مردم كوچه و بازار تعلق داشتند. پيشه وراني بودند از جمع بزاز، حلاج، دباغ، نداف، كفاش، نقاش، كلاهدوز، سلاخ، كله پز، نانوا، ماست بند، مسگر، رزاز، نجار، آهنگر، قفل ساز، خياط، صحاف، قناد، طواف، خراط و ... اين مردان در گود زورخانه تن را با «ميل» و «كباده» و «سنگ» و «تخته شنا» و روان را با آداب و اخلاق جوانمردي ورز مي‌دادند، و در عرصه‌ي قهوه خانه انديشه را با شعر و قصه و داستان و بازگوئي و تكرار داستان نبردهاي رستم دستان با پهلواناني چون اسفنديار و سهراب، و جنگهاي امير مؤمنان با اهريمنان دين و مذهب مي‌پروردند.

بعضي از قهوه خانه‌ها را قهوه چياني مي‌گرداندند كه از پهلوانان و ورزشكاران باستاني كار زورخانه، و از دستة لوطيان جوانمرد و فتيان ايثارگر يا از پا افتادگان زورخانه به شمار مي‌رفتند. شماري از نقالان و شاهنامه خوانان و سخنوران و غزل خوانان قهوه خانه‌ها وابسته به سلسله‌هاي فقر و درويشي و شماري از آنان از پهلوانان گود زورخانه و بيشترشان اهل پيشه و كسب بودند. از اين روست كه مي‌بينيم زورخانه و قهوه خانه در جامعه سنتي ايران همسو با هم در راه آموزش مباني اخلاق پهلواني و خصلتهاي جوانمردي به مردم گام مي‌سپرده‌اند.

قهوه خانه در جامعة ايران، تحول و دگرگوني بزرگي در شكل گردهمائيهاي مردم و شيوة گذراندن اوقات فراغت و نوع سرگرميهاي آنان فراهم آورد. مردم از هر قشر و گروه هر روز پس از دست كشيدن از كار روزانه، و در ايام و اوقات بيكاري در قهوه خانه ها جمع مي‌شدند و ساعتها به گفتگو باهم و تبادل نظر دربارة كارهاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي مي‌پرداختند. اهل حرف و صنعتگران و كارورزان بعضي از قهوه خانه ها را پاتوغ صنفي خود كرده بودند و در تجمعهايشان مسائل صنفي و شغلي را در ميان مي‌گذاشتند و به كاريابي و كار راه اندازي مي‌پرداختند. مردم بسياري از گرفتاريهاي خانوادگي و محلي و مسائل مادي خود را در نشستهاي دوستانه‌اي كه در قهوه خانه ها ترتيب مي‌دادند مطرح و گره گشائي مي‌كردند. در مجالس شبانة قهوه خانه، به خصوص شبهاي ماه رمضان كه آئينهاي سخنوري و مرثيه سرائي و نقالي و شاهنامه خواني و بازيهاي قهوه خانه اي در آنها برگزار مي‌شد، معمولاً جمع زيادي از اهالي محل و مردم محله‌هاي ديگر شركت مي‌كردند و در يك محفل انس و دوستي و فضاي فرهنگي و ادبي باهم ارتباط برقرار مي‌كردند. به اينگونه بود كه قهوه خانه‌ها به صورت يك نهاد اجتماعي- فرهنگي درآمد و مكتب و مدرسه‌اي شد براي پرورش استعدادهاي ادبي و هنري و آموزش فرهنگ و ادب سنتي به عامه  مردم جامعه.

در نهاد قهوه خانه دو مكتب مهم از هنرهاي كلامي و تجسمي، يعني نقالي و سخنوري (هنر كلامي) و نقاشي (هنر تجسمي) رشد و بالندگي يافت و در هريك از اين هنرها هنرمندان بزرگي تربيت شدند.

كار نقالي و سخنوري و نقاشي در قهوه خانه ها چنان رونق گرفت كه بسياري از استعدادهاي ادبي و هنري را از ميان تودة مردم به خود جذب كرد. نقالان از راه داستانسرائي و شاهنامه خواني و نقاشان قهوه خانه از طريق به تصوير در آوردن نقشهاي قهرمانان حماسي و مذهبي و وقايع اسطوره‌اي و تاريخي، و سخنوران با ترتيب مجالس شعرخواني و مناظره، نقش بزرگ و مهمي در آشنا كردن مردم با ميراث فرهنگي و ادبي ايران از دوره‌هاي باستاني و اسلامي داشتند. نهاد قهوه خانه توانست اين يادمانها را تا چند دهة پيش در جامعة ايران و ميان عامه مردم زنده و پايدار نگهدارد.

گروه نقالان و سخنوران و نقاشان تا بودند همچون يك وسيلة ارتباطي نيرومند در جامعة سنتي ما عمل مي‌كردند و با توش و توان خود رشته‌هاي پيوند تاريخي- فرهنگي را از راه ابلاغ معارف قومي و مذهبي به صورتهاي گوناگون در ميان نسلها استوار و محفوظ نگه مي‌داشتند. از زمان توسعة بده بستانهاي تجاري و صنعتي و فرهنگي ايران با كشورهاي خارج، به خصوص كشورهاي اروپائي و گسترش نظام ارتباطات سمعي و بصري در جامعه‌هاي شهري، و ورود راديو و تلويزيون به قهوه خانه ها اين نهاد اجتماعي و فرهنگي اندك اندك اعتبار و ارزش پيشين خود را از دست داد.

قهوه خانه، كه تا چند دهة پيش كانون نشر و ترويج فرهنگ سنتي و دستاوردهاي ادبي و هنري گذشتگان ما بود، و وظيفه و نقش مهمي در انتظام روابط اجتماعي و باورهاي جمعي و بقاي ارزشهاي فرهنگ ايراني- اسلامي در ميان گروهها و قشرهاي مختلف مردم، به خصوص اجتماعات شهرنشين به عهده داشت، به تدريج به صورت محلي براي نوشيدن چاي و خوردن صبحانه و ناهار و رفع خستگي درآمد. بعضي از آنها نيز به كانونهاي فساد و نشر شرارت و بدكاري و بدآموزي تبديل شد  ولی امروزه اکثر قهوه خانه ها محل تجمع افراد بیکار و لا ابالی است.

در اين زمان قهوه خانه رشته‌هاي پيوند فرهنگي خود را با گذشته و سنتهاي گذشتگان گسسته است. عاملان انتقال فرهنگ و هنركهن، يعني شاهنامه خوانان و نقالان شيرين سخن قصه گو، و سخنوران خوش قريحة شعردان و نقاشان چيره دست نقش پرداز از اين مدرسه و مكتب بيرون رانده شده‌اند. در نتيجه قهوه خانه به صورت واحدي بي هويت درآمده و از بار اجتماعي – فرهنگي نيرومند گذشته تهي گشته است. امروزه بيشتر قهوه خانه هاي ما دكه‌اي شده‌اند براي لميدن و خور و نوش و دود و دم و كارهاي ديگر.

در قديم در گوشه و كنار شهرهاي ايران و در سر راهها و منزلگاههاي ميان شهري قهوه ‏خانه‏ هايي داير بود. قهوه‏ خانه‏ هاي قديم درون شهري بهترين و جذاب‏ترين اماكن عمومي شهرها براي گذراندن اوقات فراغت بودند. هر يك از آنها معمولاً محل اجتماع و پاتوغ گروهي از قشرها و صنفهاي گوناگون بود. قهوه‏ خانه ‏هاي سرراهي يا ميان جاده‏اي كه به آنها چايخانه هم مي‏گفتند، اكثراً سرپناههايي براي استراحت و رفع خستگي مسافران خسته و مانده بين راهي بود. اين قهوه‏خانه ها معمولاً به دسته و صنفي خاص اختصاص نداشتند و مشتريان آنها رهگذراني بودند كه براي نوشيدن چاي و كشيدن قليان و خوردن صبحانه يا ناهار و يا شام به اين قهوه‏خانه‏ ها مي‏رفتند.

 در دوره قاجار، به خصوص دوره پادشاهي ناصرالدين شاه زمينه براي گسترش قهوه‏ خانه در شهرهاي بزرگ، از جمله شهر تهران، فراهم گرديد. با ريشه گرفتن قهوه ‏خانه در متن جامعه و ميان توده مردم و توسعه آن در شهرها قهوه‏ خانه توانست به صورت يك واحد صنفي فعال با كاركرد اجتماعي ـ فرهنگي ويژه و مشخصي خودنمايي كند.

 پيش از پا گرفتن قهوه‏ خانه ‏هاي عمومي در شهرهاي ايران، در دربار پادشاهان صفوي آبدارخانه‏ هايي بود كه در آنها قهوه مي‏ريختند و به درباريان و مهمانان آنان مي‏نوشانيدند. همراه با رسم قهوه‏ پزي در دربار صفوي، شغل قهوه ‏چيگري نيز پديد آمد و از مناصب مهم درباري شد.

 قهوه‏ چيان را از لحاظ نوع قهوه‏ خانه‏اي كه مي‏گرداندند و چگونگي كار و وظيفه ‏شان مي‏توان به چهار دسته تقسيم كرد:

 1. قهوه‏ چيان شهرها كه در هر محله و كوچه و گذر، يا درهر بازار و بازارچه و سرايي قهوه ‏خانه‏ ای داشتند،

قهوه‏ خانه‏ هايشان محل تجمع صنفهاي مختلف بود. در هر يك از اين قهوه‏خانه ‏ها كارگراني بودند كه قهوه‏ چيها را در گرداندن قهوه‏ خانه و عرضه خدمات به مردم كمك مي‏كردند، مانند كارگرهاي “پاي بساط“، “جارچي“، “قندگير“، “استكان‏شوي“، “قليان چاق‏كن“ يا “سرچاق‏كن“، “آتش بيار“ و “ديزي‏پز“.

هر يك از حمامهاي عمومي معتبر شهرها نيز قهوه‏خانه يا آبدارخانه‏اي داشت كه آن را يك قهوه‏ چي يا يك قلياندار يا يك غلام قهوه‏ چي مي‏گرداندند و از مشيريان با چاي و قليان و چپق پذيرايي مي‏كردند.

2. قهوه‏ چيان قهوه‏ خانه‏ هاي خصوصي؛

در دوره صفوي در دربار پادشاهان كساني به نام “قهوه ‏چي باشي“ آبدارخانه دربار را مي‏گرداندند. در عهد ناصرالدين شاه نوشيدن قهوه و چاي، هر دو در دربار و خانه ‏هاي بسياري از روحانيان، اعيان و رجال درباري معمول شد كه اينان آبدارخانه ‏ها يا قهوه‏خانه‏ هايي در دربار و خانه‏ هاي خود برپا كرده بودند. در اين آبدارخانه‏ ها، قهوه چيان و قليان چاق‏كنان ماهر با منصبهاي قهوه‏ چي، غلام قهوه‏ چي و قلياندار و قهوه‏ چي باشي يا آبدارباشي به كار گمارده شده بودند.

 

3. قهوه‏ چيان قهوه ‏خانه ‏هاي موقت

به هنگام عزاداريها و روضه‏ خوانيهاي بزرگ، به خصوص عزاداريهاي سالار شهيدان، امام حسين (ع)، در دهه محرم و اربعين حسيني در ماه صفر، و در مجالس عروسي و ميهمانيهاي بزرگ، مانند وليمه بازگشت از سفر حج يا ختنه ‏سوران، و اجتماع هاي صنفي و سياسي قهوه‏خانه‏ هايي در طول ايام گردهمايي ها برپا مي‏شد. اين قهوه‏خانه ‏ها در خانه ‏ها و تكيه ‏ها و مساجد داير بود.

 

4. قهوه‏ چيان دوره‏ گرد

قهوه‏ چيرگي دوره‏ گرد يا سيار يكي از شغل هاي سرپايي رايج در شهرها بود. قهوه‏ چيان دوره‏ گرد بساطي ساده و جمع و جور داشتند. اين گروه قهوه‏ چي، قهوه يا چاي را به كوچه و بازار مي‏بردند و در محل تجمع كارگران و پيشه ‏وران و كسبه بساط مي‏افكندند و از راه فروش قهوه و چاي زندگي را مي‏گذراندند.

 

قهوه‏ خانه در جامعه ايران، تحول و دگرگوني بزرگي در شكل گردهمايي هاي مردم و شيوه گذراندن اوقات فراغت و نوع سرگرمي هاي آنان فراهم آورد. مردم از هر قشر و گروه هر روز پس از دست كشيدن از كار روزانه، و در ايام و اوقات بيكاري در قهوه‏ خانه‏ ها جمع مي‏شدند و ساعتها به گفت وگو با هم و تبادل نظر درباره كارهاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي مي‏پرداختند.

 در مجالس شبانه قهوه‏خانه ‏ها، به خصوص شبهاي ماه رمضان كه آيينهاي سخنوري و مرثيه‏ سرايي و نقالي و شاهنامه‏ خواني و بازيهاي قهوه‏ خانه ‏اي در آن برگزار مي‏شد، معمولاً جمع زيادي از اهالي محل و مردم محله‏ هاي ديگر شركت مي‏كردند و در يك محفل انس و دوستي و فضاي فرهنگي و ادبي با هم ارتباط برقرار مي‏كردند.

 

قهوه‏ خانه كه تا چند دهه پيش كانون نشر و ترويج فرهنگ سنتي و دستاوردهاي ادبي و هنري گذشتگان ما بود و توانسته بود تا حدي يادمانهاي گذشته را در جامعه ايران و ميان عامه مردم زنده و پايدار نگه دارد كم‏ كم كاركرد خود را از دست داد و صرفاً به محلي براي نوشيدن چاي و خوردن صبحانه و ناهار، و رفع خستگي درآمد و در زمان حاضر با رونق فرهنگ غربي در ميان ايرانيان و با جايگزين شدن ساندويچ‏ فروشيها، كافي شاپها و...، قهوه‏ خانه ‏ها متروك شدند و ديگر هيچ اثري از آن قهوه‏خانه‏ ها در زندگي اجتماعي ايرانيان مشاهده نمي‏شود مگر در برخي روستاها كه هنوز بافت سنتي آنها دست نخورده باقي مانده است.

 

فرهنگ سنتي در قهوه‌خانه‌هاي ديروز و دود در چايخانه‌هاي امروز

چايخانه هاي سنتي امروز نو شده همان قهوه‌خانههاي قديمي اند كه شاهنامه خواني را در ميان مردم رواج مي دادند.

پس از يكجا نشيني انسان، تبادل كالاهاي توليدي و ايجاد شهرها و در نهايت ايجاد راه‌هاي ارتباطي، كاروانسراها به وجود آمد و در كاروانسراها محلي براي چهارپايان و اسكان مسافران و پذيرايي از آنها موجود بود و در واقع اين مكان‌ها براي مسافران محلي امن به شمار مي رفت، بنابراين مي توان گفت كاروانسراها شكل اوليه و ابتدايي قهوه خانه‌ها در گذشته بوده است.

قهوه‌خانه‌ها كه كار خود را از كاروانسراهاي بين راهي يا داخل شهري شروع كرده و به مرور با افزايش جمعيت و توسعه شهرها و توسعه مشاغل اجتماعي به قهوه‌خانه‌هاي سنتي تبديل شده‌اند، با پيشرفت وسير مراحل تكاملي ادبيات فولكوريك يا عاميانه و ظهور داستان هاي گوناگون از زندگي بشر، به محل انتقال ادبيات تبديل شدند. بيان داستان حماسه ليلي و مجنون، شيرين و فرهاد و شاهنامه فردوسي توسط عاشقان در قهوه خانه ها امري آشكار است. اجتماع اقشار و طبقات اجتماعي براي گوش دادن به سخنان نقالان و داستان سرايان براي ما قابل لمس است.

 

طبقه بندي قهوه خانه ها

به طور كلي در طبقه بندي قهوه خانه ها به سه نوع قهوه خانه كه مهمترين انواع آنها هستند، برمي‌خوريم كه شامل قهوه‌خانه‌هاي روستايي كه به صورت تك نقشي بوده و كليه آداب، رسوم، ادبيات فولكوريك، روابط اجتماعي و كاري نزديك در اين نوع قهوه خانه ها تحت تاثير قرار مي گيرد، قهوه‌خانه‌هاي شهري كه در آن صنف هاي بخصوصي گرد هم آمده و ضمن گفتگو مشكلات يكديگر را حل مي كردند و قهوه خانه هاي بين راهي كه پذيراي مسافران بين راهي بوده اند، مي‌باشد.

در فرهنگ ما پرورش جسم و روح مهم است و از دوره صفوي نهادي كه همراه با قهوه خانه ها به پرورش جسم و جان مردم مي پرداخت، زورخانه بود و قهوه خانه نيز مكاني براي تبادل فرهنگي و نهادي در خدمت زنده نگه داشتن ادبيات، سنت هاي آئيني و نقاشي ايران در نظر گرفته شده بود.

قهوه‌خانه‌ها كه زماني يك مكان فرهنگي و هنري بود، در زمان پهلوي اين نقش خود را از دست داد و به محلي براي خوردن صبحانه و نهار و همچنين صرف چاي و تجمع قشر پايين جامعه تبديل شد و از جنبه فرهنگي خود فاصله گرفت.

امروز نيز كافي شاپ ها تا حدودي جايگزين قهوه خانه ها شده است. فضاي كافي شاپ ها را نيز مي توان ادامه همان فضاي قهوه خانه ها دانست.

اما با وجود اضافه شدن كافي‌شاپ‌ها به فضاي جامعه امروز، قهوه خانه ها همچنان به فعاليت خود ادامه داده و هنوز جايگزيني براي آن يافت نشده است. علت اين امر نيز علاقه وافر مردم و خصوصا جوانان به دود و دخانيات است.

جامعه شناسان معتقدند كه رفتن به مكان هايي مانند قهوه خانه و چايخانه به خودي خود جرم محسوب نمي شود و ممكن است رفتن به اين مكان ها يك نياز براي جوان باشد كه اين امر نيز بستگي به نوع و چگونگي استفاده از آن و دوستان يك جوان دارد.

چايخانه‌ها محلي براي استراحت افراد است گفت: چايخانه ها به همين منظور داير شدند اما بعد از مدت زماني خاص اين نقش خود را از دست داد و محل تجمع جوانان بيكار شد. از سوي ديگر نيز ما نمي توانيم در كنار هر چايخانه يك مامور و مراقب قرار دهيم تا اوضاع را كنترل كنند. نكته ديگر اينكه ورود به چايخانه به عنوان يك مكان صنفي براي افراد آزاد است اما به طوري كه مشاهده مي شود، امروزه يك تيپ خاص از جوانان به اين مكان ها مراجعه مي كنند.

 

چايخانه يا دودخانه؟

امروزه وارد چايخانه كه مي شوي، قبل از اينكه به چاي فكر كني دود را مي بيني و حس مي كني، دود قليان. قليان ميوه اي كه اين روزها مد شده و براي جوانان بسيار خطرناك است.

چايخانه هاي امروز فضاي كافي و مناسب در اختيار ندارند و نمي توانند كاري جز پذيرايي از مهمانان خود انجام دهند. كشيدن انواع مختلف قليان باعث شده كه جوانان زيادي به اين سمت گرايش پيدا كنند غافل از اينكه اين قليان ها جز ضرر و بيماري چيزي برايشان به ارمغان نمي آورد.

اگر امكانات و فضا براي چايخانه هاي امروز مهيا بود مي توان انتظار داشت كه به كارهاي فرهنگي همچون گذشته روي بياورند اما در حال حاضر هيچ كدام نمي توانند چنين كاري را انجام دهند.

 

قهوه خانه هاي ديروز، چايخانه هاي امروز

 

قهوه خانه هاي ديروز يك محيط هنري و دلنشين براي مردم به وجود مي آوردند اما كم كم اين روند از بين رفت و چايخانه ها محل گردهمايي افرادي شد كه هدفي در زندگي ندارند و براي وقت گذراني به چايخانه مي روند و همانطور كه مي بينيم افراد فرهنگي و به اصلاح كسي كه سري در سرها دارد به اين مكان نمي آيد و آمدن به چايخانه را كسر شان مي داند.

علاقه به نشستن در قهوه خانه مربوط به امروز نيست. پاي صحبت قديمي ها كه بنشيني و از تجربيات قهوه خانه اي شان در سال هاي كودكي و نوجواني كه بپرسي از علاقه آنها به چنين مكاني مطلع مي شوي. شاهنامه خواني، شبيه خواني و گلريزان جايگاه خاصي در ميان افراد آن زمان داشت.

 

امروز؟!

 

گسترش ارتباطات و ظهور جوامع مدرن با فرهنگي بيگانه باعث فراموشي سنت ها و آداب و رسوم گذشتگان در ايران است. پيشرفت صنعت و توليد صنايع ماشيني كم كم سنن و فرهنگ هاي قومي و آداب و رسوم گذشتگان را منقرض مي كند. چايخانه‌هاي جديد حتي كوچكترين شباهتي به قهوه خانه هاي ديروز ندارند. آن روزها «قهوه‌چي‌باشي» يك منصب درباري به حساب مي آمد. آن روزها در قهوه خانه ها پهلوانان، شاعران و اديبان حضور داشتند. شاهنامه فردوسي محترم شمرده مي شد و مقدم كشتي گيران و ورزشكاران هميشه عزيز و محترم بود. اما حالا قهوه خانه محل رفت و آمد چه كساني شده است؟ چاي خوردن به بهانه اي تبديل شده است.

چايخانه هاي امروز گیلان محل دود و دم آدم هايي است كه از سر بيكاري طبل بي عاري را كوبيده اند. البته نمي توان از كساني كه براي حفظ حرمت چايخانه تلاش مي كنند صرف نظر كرد. اما اين عده انگشت شمارند و همين عده كم هم كم كم از رفتن منصرف مي شوند. ياد پهلوانان گذشته به خير. ياد شاعراني كه ديگر نيستند اما نامشان هرگز نمي ميرد.

 

نتيجه این بخش :

نقش قهوه خانه‌ها در طي 400 سال دست خوش تغييرات فراوان بوده است و در طي اين دوران وظيفه و نقش‌هاي گوناگوني را مطابق با اوضاع اجتماعي و اقتصادي جامعه در بر داشته است. اگر چه جايگاه اصلي خود را از دست داده و ليكن انتظار آن مي‌رود كه بتوان اين نهاد را دوباره با آن ارزش‌ها و معيارهاي گذشته زنده كرد.

 

قهوه خانه ها؛ از انتقال فرهنگ تا دود سیگار:

قهوه خانه ها که خود روزی عامل انتقال فرهنگ چندین و چند صد ساله این مرز بوم بوده اند حال نقش به سزایی در شکل گیری جرایم باندی و سازماندهی اراذل و اوباش دارند بنظر نمی رسد بیرون آمدن تعدادی جوان عربده کش از قهوه خانه برای برپایی جنگ وایکینگی! با گروهی دیگر و بر هم زدن خواب و آسایش مردم شباهتی با یک اوقات فراغت سالم ! و پر نشاط داشته باشد

 

گزارشی از یک قهوه خانه:

با چهره ای عبوس پشت میزی چوبی نشسته است می پرسد چه طعمی باشد ؟ می گوید: مثل همیشه دو سیب نعناع. پولش را می پردازد و روی یکی از تخت ها می نشیند کمی آنطرف تر چند جوان با صدای بلند مشغول خندیدن هستند یکی از آنها می گوید: آقا زحمت عوض کردن ذغال این قلیان را می کشی؟  و درست در کنار همین دود خانه جاده ای است که روزی چندین زن و کودک از آن عبور کرده و گهگاهی مورد بی احترامی و نگاههای کنجکاوانه این دود کشان قرار می گیرند.

 

قهوه خانه ای که چای خانه نشد

تا پیش از ورود چای به ایران در این قهوه خانه ها به مشتریان قهوه وارداتی سیاحان و تجار خارجی ارائه می شد و به همین دلیل هم قهوه خانه نام گرفته بودند، اما پس از ورود چای، این گیاه سبز کوچک هندی به ایران و کاشت آن در خطه شمال ایران به پرطرفدارترین نوشیدنی ایران تبدیل شد و در قهوه خانه های سنتی ما قهوه جای خود را به چای داد ولی نام و کارکرد قهوه خانه تغییری نکرد

بررسی حال و احوال این قهوه خانه ها نشان می دهد تا چند دهه قبل این قهوه خانه ها ابزار ارتباطی قوی و تعیین کننده ای برای انتقال فرهنگ در ایران به شمار می رفت وراهی صحیح برای آشنا نمودن مردم با میراث فرهنگی و ادبی ایران...

 

همایش خلافکاران یا تبادل اطلاعات

بنا به گزارش برنا با تغییر و تحولات شتابان جامعه صنعتی و گسترش و تحولات عظیم وسایل ارتباط جمعی و دگرگونی ایجاد شده در روابط میان افراد جامعه این پاتوق های سنتی به تدریج ارزش های فرهنگی و اجتماعی و اعتبار گذشته خود را از دست دادند و به اعتقاد بسیاری به صورت یک واحد بی هویت درآمدند که بطور کل تهی از باور اجتماعی _فرهنگی و سنت های عظیم گذشته بودند

مشاهدات خبرنگار برنا حاکی است بعضی از این مکان ها از لحاظ حضور اراذل مثل قهوه خانه های سال 42 فیلم کارآگاه علوی (خیابان لاله زار) هنوز پناهگاه و محل قرار افراد لاابالی بوده و فرق آن با گذشته افت وحشتناک میانگین سنی افراد شرکت کننده در این همایش های! بزهکاری است (البته در گیلان و مخصوصا تالش این چنین نمونه ها کم نیستند)

 

بر این اساس در قهوه خانه های گسترده در محل های مختلف شهر دیگر افراد بالای 30سال به خودشان اجازه نمی دهند که پا به چنین مکان هایی بگذارند. و این جوانان و نوجوانان کم و سن سال هستند که گوی سبقت را از سایرین ربوده اند بطوری که بر اساس یک آمار قریب به 90درصد مشتریان قهوه خانه ها را افرادی با سن کمتر از 20سال تشکیل می دهند

 

به اعتقاد بسیاری از افراد اگر رفت و آمد افراد به این اماکن تنها به خوردن چای و کشیدن یک قلیان خلاصه می شد نگرانی زیادی وجود نداشت اما شواهد خبرنگار برنا حاکی از این است که موضوع از کشیدن یک قلیان پیچیده تر است

 

بنا به گزارش برنا اکثر قشر علاقه مند به این پاتوق برخلاف گذشته که افرادی خاص با مشی مشخص بودند جوانهای 14 الی 28 ساله ای هستند که کاری برای انجام دادن ندارند و سعی می کنند اوقات فراغت خود را به هر طریقی! پر کنند

 

نکته قابل تامل اینکه هنگامی که در آن محیط پر دود و نیکوتین دور هم جمع می شوند انواع نظریه و تز خود را در هر موردی از ازدواج و کار گرفته تا انرژی هسته ای و غنی سازی اورانیوم و وبا و... ارائه می دهند که بنظر می رسد بیشتر از آنکه به واقعیت نزدیک باشد ناشی از توهمات و تخیلات همان مواد استعمال شده است.

در کنار این تئوری پردازی اوهام آلود به چالش کشیده شدن مسایل روز بصورت سفسطه آمیز و ایجاد شبهه از سوی بعضی فرقه ها مکررا در قهوه خانه هایی که کمتر در دید هستند مشاهده می شود. نمونه آن ترویج افکار فرقه ضاله بهاییت و حتی عرفان هایی است که هیچ گونه پشتوانه شریعت ندارند.

خسرو باقری، عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با تاکید بر سازمان های قوی شکل گرفته توسط جوانان در این پاتوق ها به خبرنگار برنا می گوید: به دلیل هم سنخی، هم فکری و هم اندیشی در این محیط ها افراد و به خصوص جوانان، خیلی راحت با گروه های مختلف هم سو می شوند و افرادی هم که به عنوان تازه وارد در این پاتوق ها رفت و آمد می کنند به صورت منفعلانه عضو این گروه های سازمانی قوی می شوند و هنجارهای این گروه ها را که در بیشتر موارد مغایر با هنجارهای جامعه است قبول می کنند

وی افزود: در پاتوق های جوانان در مناطقی که کمتر در دید عموم است و یا در مکان های مخفی برپا شود، هنجارشکنی و ترویج ضد ارزش ها بیشتر نمود پیدا می کند چرا که جوانان در این محیط ها آزادی بیشتری داشته و احساس امنیت می کنند.

بنا به گزارش برنا در مواردی هم مشاهده شده است که این قهوه خانه ها که خود روزی عامل انتقال فرهنگ چندین و چند صد ساله این مرز بوم بوده اند حال نقش به سزایی در شکل گیری جرایم باندی و سازماندهی اراذل و اوباش دارند که بنظر نمی رسد بیرون آمدن تعدادی جوان عربده کش از قهوه خانه برای برپایی جنگ وایکینگی! با گروهی دیگر و بر هم زدن خواب و آسایش مردم شباهتی با یک اوقات فراغت سالم ! و پر نشاط داشته باشد

همچنین در بعضی از این پاتوق ها با وجود اینکه استعمال مواد مخدر ممنوع است اما شواهد نشان می دهد که کشیدن حشیش و حل کردن تریاک در چای، رد و بدل کردن مشروبات الکی در میان جوانانی که هنوز نام این مشروبات را نمی توانند درست تلفظ کنند و ... کاری روتین به حساب می آید. به قول یکی ازشهروندان تهرانی "فقط کافی است یک سری به قناری ها و پرندگان اسیر در این اماکن بزنید تا بشنوید که در آوازشان تمام سین ها را شین می گویند"!

 

اوقات فراغت = قلیان، دود ، سیگار، توهم و...

 

لم دادن در قهوه خانه ها و کشیدن قلیان همه فکر و ذکر بعضی ها شده است. اگر از جوانان قلیانی بپرسی چرا قلیان می کشید، فورا می گویند: مگر تفریح دیگری هم برای ما باقی گذاشته اند، حال منظورشان چیست، بماند!

 

"آرش " جوانی 17 ساله و تکیده است که در میان دوستانش به "پروفشنال( همان حرفه ای خودمان است) کشیدن قلیان" معروف است وی می گوید: واقعا افرادی که از قلیان انتقاد می کنند آدم های بی سلیقه ای هستند من از 12 سالگی قلیان می کشم و به جد می گویم که اگر یک روز قلیان نکشم حالم تا شب بد است.

وی می افزاید: دائما می گویند قلیان بد است، ضرر دارد، اعتیاد می آورد ولی یک نفر نیست بگوید آخر می شود آدم قهوه خانه بیاید تو دل کوه و جنگل برود و قلیان نکشد .پس چه کند؟ من خودم به شخصه دوست ندارم اوقات فراغتم را با دویدن به دنبال یک توپ پلاستیکی ( البته الان بیشتر با توپ چهل تیکه بازی می کنند) توی جوب بریزم.

این قلیان کش حرفه ای! درباره آداب قلیان کشیدن می گوید: اولین رسمی که در قلیان کشیدن باید رعایت شود، این است که قلیان را باید گروهی کشید. پس تک پریدن ! در مرام ما نیست.بعد هم اینکه اول باید اول بزرگترین فرد جمع شروع به کشیدن قلیان کند ( چاقش کند) ولی اگر دوست داشت می تواند به هر کس که دوست داشت این کار را محول کند.سوم آنکه قلیان باید دور بچرخد و نوبت رعایت شود و هر کسی نباید از اول، وسط و آخر حلقه یک دفعه قلیان را بگیرد، البته بسته به انتخاب جمع می توانند جهت گردش را انتخاب کنند...

 

براساس یک آمار غیر رسمی درمیان 60درصد جمعیت دخانیاتی کشور، چیزی حدود 40درصد از انواع تنباکو غیر از سیگار استفاده می شود.همچنین کارشناسان مسئول دخانیات وزارت بهداشت اعلام کرده اند که 15 درصد نوجوانان 13 تا 15 سال در ایران کشیدن قلیان را تجربه کرده اندو اگر این دو آمار در کنار یکدیگر مقایسه شود نتیجه چندان رضایت بخشی به دست نخواهد آمد.

 

بنا به گزارش برنا روزبه نقشین، دبیر انجمن متخصصان ریه ایران در ششمین کنگره سراسری بیماری‌های ریه ، قلیان را اعتیادآور می داند و معتقد است که کشیدن یک یا دو بار قلیان در روز، فرد استفاده ‌کننده را دچار اعتیاد می ‌کند، درحالی ‌که تصور غلط جامعه این است که دود قلیان چون از آب می گذرد و آب آن را تصفیه می کند دیگرضرریبرای فرد ندارد.

 

همچنین گزارش آزمایشگاه ملی فرانسه که سازمان ضددخانیات فرانسه (OFT) به آن استناد کرده است، این موضوع را به اثبات می رساند : قلیان یک منبع عمده آلودگی هوا در جاهای سرپوشیده و دربسته است بطوری که بررسی های بیشتر نشان می دهد یک بار قلیان کشیدن به طور متوسط با 70 بار سیگار کشیدن معادل است.

 

قلیان قربانی می شود... نمی شود

 

سال 1382برای نخستین بارممنوعیت و جمع آوری قلیان از قهوه خانه‌های سطح شهرتهران از سوی نیروی انتظامی آغاز شد که بعد از مدتی به فراموشی سپرده شد

 

اما سال گذشته براساس طرح مبارزه ملی با دخانیات مصوب مجلس شورای اسلامی نمایش، تبلیغ و استفاده از قلیان و ادوات آن در رستوران ها، سفره خانه ها، رستوران های سنتی، هتل ها، مسافرخانه ها و باغچه های پذیرایی شهری و بین راهی کل کشور از اول دی ماه 86 ممنوع شد.

 

بنا به گزارش برنا، در پی این تصمیم قهوه‌خانه‌داران تبریز از فروپاشی قریب الوقوع چند هزار خانوار تبریزی به علت ممنوعیت استفاده از قلیان در قهوه‌خانه‌های این شهر خبر دادند چرا که حدود 750 قهوه خانه سنتی درتبریز وجود دارد که به طور متوسط در هریک از آن‌ها دست‌کم سه کارگر اشتغال دارند

 

همچنین عباس علایی، رییس اتحادیه قهوه خانه‌های تهران مدعی شد: به دنبال ممنوعیت عرضه قلیان در قهوه خانه‌ها توسط نیروی انتظامی، 90درصد درآمد قهوه خانه‌های تهران کاهش یافته است چرا که بیشترین فروش این قهوه خانه ها از قلیان حاصل می شود

 

در پی افزایش اعتراضات از سوی قهوه خانه داران مصطفی پور محمدی وزیر کشور در ابلاغیه ای به نیروی انتظامی و استانداری ها اعلام کرد که قهوه خانه‌های دارای پروانه اشتغال، مجاز به ارائه قلیان به مشتریان خود می‌باشند.

 

مصطفی پور محمدی همچنین با اشاره به اعلام نظر وزارت بهداشت، درمان ‌و آموزش پزشکی مبنی بر خطرات شدید بهداشتی توتون‌های اسانس‌دار یا به اصطلاح میوه ‌ای تاکید کرد: استفاده از این گونه قلیان‌ها و توتون‌های اسانس دار در قهوه‌خانه‌ها ممنوع و از ارائه آنها جلوگیری شود

 

به اعتقاد کارشناسان نداشتن برنامه طولانی مدت یکی از دلایل لغو اجرای لایحه منع استعمال قلیان بود چرا که طیف خاصی طرفدار این قهوه خانه‌ها هستند و افرادی نیز هزینه امرار و معاش خود را از طریق این قهوه خانه‌ها تامین می‌کنند. بنابراین می‌بایست قبل از اصلاح یک عارضه اجتماعی، برنامه‌ریزی طولانی مدت و میان مدتی داشته باشیم.

 

همچنین چنین اماکنی براساس نام قلیان شکل گرفتند و جذابیت شان بر همین مبنا است بنابراین به سادگی نمی شود از کنار نام قلیان گذشت. و باید برای پاک سازی و ایجاد شرایط بهتر فکر دیگری به حال این پاتوق ها کرد..

 

بنا به گزارش برنا در حال حاضر تعداد بیشماری از جوانان برای لذت بردن از قلیان رهسپار قهوه خانه ها، سفره خانه ها و جاهایی از این دست می شوند که بافتی متفاوت با زندگی صنعتی و ماشینی دارند و تبدیل به یک جاذبه توریستی شده است

 

خسرو باقری، استاد دانشگاه در خصوص علت علاقه مندی جوانان به رفت و آمد در مراکزی چون قهوه خانه ها کافی شاپ ها و سایر پاتوق ها گفت: بسیاری از نهادهایی ومرکزی که قبلا مسئول غنی سازی اوقات فراغت جوانان بودند برای جوان امروزی دیگر جذابیت ندارند و تکراری تلقی می شوند. جوان امروزی به دنبال این است که مکان های جدید را امتحان کند و این هم از روحیه مدطلبی او نشئت می گیرد

 

عضو هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، می افزاید: محیط هایی که امروز به عنوان پاتوق و محافل جوانان در کنار یکدیگر به حساب می آیند قطعا در نقل و انتقال بسیاری از ناهنجاری ها و ضد ارزش ها نقش مهمی را ایفا می کند

 

داستان قهوه خانه ها و سفره خانه های سنتی رابطه میان این دو، تفاوت کارکردشان، جایگاهشان، هنجارهایشان، جذابیت شان، مجوزشان، مخاطبانشان و هزاران ویژگی و رابطه دیگر مسئله ای نیست که بتوان برای رهایی از بوی تند تنباکو، سیگار و... اش همچون بانوان باشگاه ورزشی سری تکان داد و سعی کرد با گرفتن دهان و بینی خود را از آن مهلکه رها کرد بعضی اوقات لازم است توقفی شود ...

[•            ع‍ل‍ی‌پ‍ور، ح‍س‍ی‍ن‌، چ‍ای‍خ‍ان‍ه‌ه‍ای‌ س‍ن‍ت‍ی‌، رون‍ق‌ م‍ح‍ف‍ل‌ ج‍وان‍م‍ردان‌، نشریهٔ شما، ش‌ ۲۴۸، ۴ ب‍ه‍م‍ن‌ ۱۳۸۰: ص‌ ۱۶.

•             ارض‌پ‍ی‍م‍ا، ف‍ی‍ض‌ال‍ل‍ه‌، ت‍اری‍خ‌ ص‍ن‍ای‍ع‌ چ‍ای‍ک‍اری‌ و چ‍ای‍س‍ازی‌ در ای‍ران‌، س‍ازم‍ان‌ چ‍ای‌ ک‍ش‍ور، ۱۳۷۸.

•             سیف، هادی؛ نقاشی قهوه‌خانه، موزه رضا عباسی، ۱۳۶۹.

 


مطالب مشابه :


مردان 19 درصد معلمان پایتخت/تدابیر آموزش و پرورش برای ایجاد تعادل جنسیتی

از مجموع نیروی انسانی در شهرتهران 19 انسانی در مناطق و دلیل پستی این است که




شهر لیسبون

کد پستی: ۱۱۴۹-۰۱۴ اعلام گردید و جوانان ولگرد به یکی از مناطق دورافتادهٔ با محلات شهرتهران.




شهرک اکباتان

هیأت مدیره مرکزی شهرک اکباتان در فاز یک، بلوک a2، جنب ورودی ۹، کد پستی مناطق مسکونی




تاریخچه چای وچایخانه در ایران

مرجع کامل کد ملی و کد پستی عكس هاي از مناطق خانه‌های سطح شهرتهران از سوی نیروی




ونیز- ایتالیا

دانستنیها ی تاریخ وجغرافیایی ایران وجهان - ونیز- ایتالیا - اشنایی کامل با شهرهای ایران وجهان




دستورالعمل کاربری سیستم رهگیری مرسولات(کارت هوشمند سوخت) ازطریق اس ام اس

مبنای شکل گیری آموزش وپرورش دانایی است « دانستن حق انسان است» جایگاه آموزش وپرورش هم به




آسیب شناسی تغییرات مدیریتی در آموزش وپرورش

نقشه مناطق در حالی که از منظر حرفه ای هر پستی از جمله پست های گروه علوم اجتماعی شهرتهران.




برچسب :